newspart/index2
شهید آیت‌الله دستغیب / شهدای محراب / سید عبدالحسین دستغیب
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
شهید آیت‌الله دستغیب

ما با فضلای شیرازی، با برجستگان و علمای فارس در دوران مبارزه، ماجراها، خاطره‏ها و داستانهای زیادی داریم، که من اشاره کردم به مرحوم آیت‏اللَّه شهید سید عبد الحسین دستغیب و بقیه‏ی علما در همین سال آخر و ما قبل آخرِ قبل از پیروزی انقلاب؛ و مرحوم آیت‏اللَّه ربانی شیرازی که از علمای برجسته بودند، از فضلای تراز اول قم بودند و از مبارزین بسیار پرسابقه؛ با ایشان که در تبعید باهم بودیم، راجع به مسائل گوناگون صحبت می‏شد. همان وقت یک مکاتبه‏ای بین ما و مرحوم آیت‏اللَّه شهید دستغیب انجام گرفت‏.1387/02/19
لینک ثابت
شهید آیت‌الله دستغیب

ما با فضلای شیرازی، با برجستگان و علمای فارس در دوران مبارزه، ماجراها، خاطره‌ها و داستانهای زیادی داریم، كه من اشاره كردم به مرحوم آیت‌اللَّه شهید سید عبد الحسین دستغیب و بقیه‌ی علما در همین سال آخر و ما قبل آخرِ قبل از پیروزی انقلاب؛ و مرحوم آیت‌اللَّه ربانی شیرازی كه از علمای برجسته بودند، از فضلای تراز اول قم بودند و از مبارزین بسیار پرسابقه؛ با ایشان كه در تبعید باهم بودیم، راجع به مسائل گوناگون صحبت می‌شد. همان وقت یك مكاتبه‌ای بین ما و مرحوم آیت‌اللَّه شهید دستغیب انجام گرفت‌1387/02/19
لینک ثابت
شهید آیت‌الله دستغیب

آن معنویتی که شخصیتی مثل شهید بزرگوار مرحوم آیت‌اللَّه دستغیب مظهر آن معنویت بود، از این خانواده و از این مرکز فیاضِ تمام نشدنی اهل بیت (علیهم‌السّلام) سرچشمه گرفته است. این عمق انگیزه‌ی دینی را نشان می‌دهد. این نورانیت، شخصیتی مثل شهید دستغیب می‌سازد و می‌پروراند و نفَس گرم آن شهید عزیز، در این منطقه این همه دل جوان و جوینده را شیدای معنویت می‌کند؛ دلهای جوانی که از همان روزهای اول به میدانهای جنگ رفتند.1387/02/13
لینک ثابت
شهید آیت‌الله دستغیب

اولِ انقلاب و اوائل جنگ تحمیلی، در دورانی که جبهه‌ها از همه طرف محنت‌بار بود و اکثر خرمشهر زیر چکمه‌ی اشغالگران بود، بنده به منطقه‌ی آبادان و این بخشِ خرمشهر رفتم؛ یک عده جوانِ بااخلاص نورانیِ پرشور، با سلاحهای ابتدائی به آن‌جا آمده بودند برای این‌که بجنگند؛ گفتم: از کجا آمده‌اید؟ گفتند: از شیراز. در سرتاسر دوران جنگ تحمیلی بچه‌های استان فارس - چه در لشکر فجر، چه در لشکر المهدی و چه در یگانهای ارتشی که در شیراز مستقرند و بسیاری از کارکنان آنها شیرازی یا اهل شهرهای استان فارسند - وجودشان اثرگذار و نمایان بود. این نفَس گرمی که این همه جوان را در راه دفاع از اسلام، دفاع از استقلال ملی، دفاع از کشور و دفاع از بزرگترین حادثه‌ی تاریخ ما - یعنی انقلاب اسلامی - این‌جور به میدان کشانده بود، نفَس گرم مردان بزرگی مانند مرحوم آیةاللَّه شهید دستغیب و دیگران، و پشت سر همه و قویتر از همه نفَس گرم امام بود. این یکی از آن شگفتیهای بسیار برجسته‌ی انقلاب ماست!عزیزان من! امروز سالها از آن دوران می‌گذرد. خیلی از شما جوانها دوران دفاع مقدس را ندیدید و درک نکردید؛ بعضی هم خاطره‌ی مبهمی از آن دارید. گذر زمان، حوادث را لحظه به لحظه از انسان دورتر می‌کند. بعضی از حوادث فراموش می‌شوند، مثل یک موج ضعیفی که از انداختن یک سنگی در یک استخر آبی به وجود می‌آید - موجی هست، اما هر چه می‌گذرد، لحظه به لحظه ضعیف‌تر می‌شود و دقیقه‌ای نمی‌گذرد که دیگر خبری از آن موج نیست - لکن بعضی از حوادث نقطه‌ی عکسند و گذر زمان آنها را ضعیف و کمرنگ نمی‌کند، بلکه برجسته‌تر می‌کند. یک نمونه‌ی آن، حادثه‌ی عاشوراست.1387/02/13
لینک ثابت
شهید آیت‌الله دستغیب

پروردگارا! دعای امام بزرگوار، دعای شهیدان، دعای شهید دستغیب و برتر و بالاتر از همه دعای حضرت ولی‌عصر (ارواحنا فداه) را شامل حال ما بگردان.1387/02/13
لینک ثابت
شهید آیت‌الله دستغیب

آن معنویتی كه شخصیتی مثل شهید بزرگوار مرحوم آیت‌اللَّه دستغیب مظهر آن معنویت بود، از این خانواده و از این مركز فیاضِ تمام نشدنی اهل بیت (علیهم‌السّلام) سرچشمه گرفته است. این عمق انگیزه‌ی دینی را نشان می‌دهد. این نورانیت، شخصیتی مثل شهید دستغیب می‌سازد و می‌پروراند و نفَس گرم آن شهید عزیز، در این منطقه این همه دل جوان و جوینده را شیدای معنویت می‌كند؛ دلهای جوانی كه از همان روزهای اول به میدانهای جنگ رفتند1387/02/13
لینک ثابت
شهید آیت‌الله دستغیب

: اولِ انقلاب و اوائل جنگ تحمیلی، در دورانی كه جبهه‌ها از همه طرف محنت‌بار بود و اكثر خرمشهر زیر چكمه‌ی اشغالگران بود، بنده به منطقه‌ی آبادان و این بخشِ خرمشهر رفتم؛ یك عده جوانِ بااخلاص نورانیِ پرشور، با سلاحهای ابتدائی به آن‌جا آمده بودند برای این‌كه بجنگند؛ گفتم: از كجا آمده‌اید؟ گفتند: از شیراز. در سرتاسر دوران جنگ تحمیلی بچه‌های استان فارس - چه در لشكر فجر، چه در لشكر المهدی و چه در یگانهای ارتشی كه در شیراز مستقرند و بسیاری از كاركنان آنها شیرازی یا اهل شهرهای استان فارسند - وجودشان اثرگذار و نمایان بود. این نفَس گرمی كه این همه جوان را در راه دفاع از اسلام، دفاع از استقلال ملی، دفاع از كشور و دفاع از بزرگترین حادثه‌ی تاریخ ما - یعنی انقلاب اسلامی - این‌جور به میدان كشانده بود، نفَس گرم مردان بزرگی مانند مرحوم آیةاللَّه شهید دستغیب و دیگران، و پشت سر همه و قویتر از همه نفَس گرم امام بود. این یكی از آن شگفتیهای بسیار برجسته‌ی انقلاب ماست!عزیزان من! امروز سالها از آن دوران می‌گذرد. خیلی از شما جوانها دوران دفاع مقدس را ندیدید و درك نكردید؛ بعضی هم خاطره‌ی مبهمی از آن دارید. گذر زمان، حوادث را لحظه به لحظه از انسان دورتر می‌كند. بعضی از حوادث فراموش می‌شوند، مثل یك موج ضعیفی كه از انداختن یك سنگی در یك استخر آبی به وجود می‌آید - موجی هست، اما هر چه می‌گذرد، لحظه به لحظه ضعیف‌تر می‌شود و دقیقه‌ای نمی‌گذرد كه دیگر خبری از آن موج نیست - لكن بعضی از حوادث نقطه‌ی عكسند و گذر زمان آنها را ضعیف و كمرنگ نمی‌كند، بلكه برجسته‌تر می‌كند. یك نمونه‌ی آن، حادثه‌ی عاشوراست.1387/02/13
لینک ثابت
شهید آیت‌الله دستغیب

پروردگارا! دعای امام بزرگوار، دعای شهیدان، دعای شهید دستغیب و برتر و بالاتر از همه دعای حضرت ولی‌عصر (ارواحنا فداه) را شامل حال ما بگردان1387/02/13
لینک ثابت
شهید آیت‌الله دستغیب

علمای مبارزی كه از این استان به تاریخ دانش دین در كشور معرفی شدند، در كمتر نقطه‌ای از نقاط ایران نظیر دارند. میرزای شیرازی را كه همه می‌شناسند. مرحوم سیدعلی‌اكبر فال‌اسیری - عالم بزرگ - كه در همین شهر شیراز قیام كرد و با نفوذ انگلیسها و نفوذ خارجیها مخالفت كرد، بعد هم آمدند و او را گرفتند و تبعید كردند؛ لكن اثر كار او ماند. نوشته‌اند كه سیدعلی‌اكبر فال‌اسیری در نزدیك حافظیه - شاید در همین نقاطی كه الان شما حضور دارید - مشغول زیارت عاشورا بود كه ریختند و او را گرفتند و تبعید كردند. میرزای دوم - میرزا محمدتقی شیرازی - كه در سالهای بعد از جنگ جهانی اول، رهبر مبارزه‌ی ملت عراق در مقابل تهاجم انگلیسها و اشغال انگلیسها بود. مرحوم سید عبدالحسین لاری چهره‌ی برجسته و ممتازی بود كه در حدود صد سال قبل، در همین استان و به كمك عشایر غیور و دلیر استان فارس، مبارزات خودش را شروع كرد؛ با سلطه‌ی انگلیسها مبارزه كرد؛ برای استقرار نظام قانونی و مشروطیت مبارزه كرد؛ برای تشكیل حكومت اسلامی مبارزه كرد. روحانیت استان از این نمونه‌ها بسیار دارد كه همه هم به كمك مردم مؤمن و غیور استان فارس - چه عشایر و چه مردم شهرها و چه بخصوص شهر شیراز - مستظهر بوده‌اند. مرحوم سیدنورالدین حسینی، در همین شهر شیراز عضو سفارت بیگانه را - كه به مقدسات مردم اهانت كرده بود - خواباند و با دست خودش به او شلاق زد و حدّ الهی را جاری كرد و با دستگاه جبار، با شجاعت تمام به مبارزه‌ی سیاسی و اجتماعی برخاست. بعد هم در دوران شروع مبارزات روحانیت، مرحوم آیت‌اللَّه شهید دستغیب و مرحوم آیت‌اللَّه محلاتی و دیگر علما، مسجد جامع عتیق شیراز را مركز مبارزات خودشان قرار دادند و آوازه‌ی مبارزات علمای شیراز و سخنرانیهای مرحوم آیت‌اللَّه دستغیب - به عنوان سخنگوی آن روحانیت - در همان روزها در اكناف ایران منتشر شد. بنده خودم در آن وقت در قم بودم، نوار سخنرانی مرحوم شهید دستغیب دست به دست میان طلاب می‌گشت! ما هم‌آن وقت شنیدیم. این موضع روحانیت مبارز شیراز بود كه با پشتیبانی مردم هم همراه بود1387/02/11
لینک ثابت
شهید آیت‌الله دستغیب

می‏گفتند به هرکدام از افراد شرکت‏کننده در نماز جمعه‏ی تهران، فلان قدر پول می‏دهند، فلان قدر جنس می‏دهند! این‏ها همان مردمی بودند که با پشتیبانیهای مالی خودشان، آن جنگ عظیم را پشتیبانی کردند. در همین نماز جمعه‏ی تهران، انبوه پول و جنس و هدایای مردمی به سمت جبهه‏ها روانه می‏شد. این‏قدر این ایرانی‏ناشناس‏ها، در باره‏ی این مردم اشتباه می‏کردند، جفا می‏نمودند و سخن به یاوه می‏گفتند!
آن‏ها به تبلیغات هم اکتفا نکردند و نماز جمعه را مورد تهاجم خونین قرار دادند. پنج امام‏جمعه‏ی معتبر معروف را به شهادت رساندند: مرحوم آیت‏اللّه قاضی، مرحوم آیت‏اللّه مدنی، مرحوم آیت‏اللّه صدوقی، مرحوم آیت‏اللّه دستغیب، مرحوم آیت‏اللّه اشرفی. پنج عالمِ مجتهدِ پیرمردِ باتقوای پرهیزکارِ پارسا و پاک‏دامن را که هر هفته مردم با دل و جان پشت سر آن‏ها می‏ایستادند و به آن‏ها اقتدا می‏کردند، جلوِ چشم همین مردم در نماز جمعه به شهادت رساندند. به بسیاری دیگر هم سوء قصد کردند که بحمد اللّه به جایی نرسید. همین نماز جمعه‏ی تهران و همین محوطه‏ای که در آن نشسته‏اید، بسیاری از شما به یاد دارید که شاهد چه حوادثی بوده است. در موشک‏باران طولانی مدّت تهران که در چند نوبت بود، مردم در نماز جمعه شرکت می‏کردند. یک نوبت که در حدود پنجاه روز یا دو ماه بود و هر روز و شبی موشکهای دشمن به این شهر فرود می‏آمد، این نماز جمعه با اجتماعی عظیم شاید بشود گفت بیش از سایر اوقات مملو از جمعیت می‏شد. چون خطر بود و مردم احساس می‏کردند که حضورشان در اینجا خطرپذیری است و برای خداست، لذا برای ثوابِ مضاعف شرکت می‏کردند! بنده نماز جمعه‏هایی را به یاد دارم که در اثنای آن، صدای انفجار موشکها از اطرافِ همین محلّ نماز جمعه می‏آمد. در همین نماز جمعه، دشمن انفجار خونینی را به راه انداخت و جلوِ چشم مردم در همین نقطه عدّه‏ای به شهادت رسیدند؛ اما این مردم مثل کوه استوار ایستادند و تکان نخوردند. بنده آن روز در همین‏جا ایستاده بودم که آن انفجار اتّفاق افتاد. اوّل خیال کردیم موشک یا بمباران هوایی است؛ نگران شدم که نماز جمعه به هم خواهد خورد. معلوم می‏شود که ما هم مردممان را درست‏ نشناخته بودیم.1377/08/08

لینک ثابت
شهید آیت‌الله دستغیب, شهید آیةالله قاضی, شهید آیت الله مدنی, شهید صدوقی, شهید عطاءاللّه اشرفی اصفهانی

می‌گفتند به هركدام از افراد شركت‌كننده در نماز جمعه‌ی تهران، فلان قدر پول می‌دهند، فلان قدر جنس می‌دهند! این‌ها همان مردمی بودند كه با پشتیبانیهای مالی خودشان، آن جنگ عظیم را پشتیبانی كردند. در همین نماز جمعه‌ی تهران، انبوه پول و جنس و هدایای مردمی به سمت جبهه‌ها روانه می‌شد. این‌قدر این ایرانی‌ناشناس‌ها، در باره‌ی این مردم اشتباه می‌كردند، جفا می‌نمودند و سخن به یاوه می‌گفتند!

آن‌ها به تبلیغات هم اكتفا نكردند و نماز جمعه را مورد تهاجم خونین قرار دادند. پنج امام‌جمعه‌ی معتبر معروف را به شهادت رساندند: مرحوم آیت‌اللّه قاضی، مرحوم آیت‌اللّه مدنی، مرحوم آیت‌اللّه صدوقی، مرحوم آیت‌اللّه دستغیب، مرحوم آیت‌اللّه اشرفی. پنج عالمِ مجتهدِ پیرمردِ باتقوای پرهیزكارِ پارسا و پاك‌دامن را كه هر هفته مردم با دل و جان پشت سر آن‌ها می‌ایستادند و به آن‌ها اقتدا می‌كردند، جلوِ چشم همین مردم در نماز جمعه به شهادت رساندند. به بسیاری دیگر هم سوء قصد كردند كه بحمد اللّه به جایی نرسید. همین نماز جمعه‌ی تهران و همین محوطه‌ای كه در آن نشسته‌اید، بسیاری از شما به یاد دارید كه شاهد چه حوادثی بوده است. در موشك‌باران طولانی مدّت تهران كه در چند نوبت بود، مردم در نماز جمعه شركت می‌كردند. یك نوبت كه در حدود پنجاه روز یا دو ماه بود و هر روز و شبی موشكهای دشمن به این شهر فرود می‌آمد، این نماز جمعه با اجتماعی عظیم شاید بشود گفت بیش از سایر اوقات مملو از جمعیت می‌شد. چون خطر بود و مردم احساس می‌كردند كه حضورشان در اینجا خطرپذیری است و برای خداست، لذا برای ثوابِ مضاعف شركت می‌كردند! بنده نماز جمعه‌هایی را به یاد دارم كه در اثنای آن، صدای انفجار موشكها از اطرافِ همین محلّ نماز جمعه می‌آمد. در همین نماز جمعه، دشمن انفجار خونینی را به راه انداخت و جلوِ چشم مردم در همین نقطه عدّه‌ای به شهادت رسیدند؛ اما این مردم مثل كوه استوار ایستادند و تكان نخوردند. بنده آن روز در همین‌جا ایستاده بودم كه آن انفجار اتّفاق افتاد. اوّل خیال كردیم موشك یا بمباران هوایی است؛ نگران شدم كه نماز جمعه به هم خواهد خورد. معلوم می‌شود كه ما هم مردممان را درست‌ نشناخته بودیم.1377/08/08

لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی