newspart/index2
ازدواج / خانواده/همسر / تشکیل زندگی/تاهل/ ازدواج اسلامی
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
ازدواج

زن به عنوان یک زوجه و یک همسر، در مراحل مختلف مورد توجّه و عنایت ویژه‌ی اسلامی قرار دارد. در درجه‌ی اوّل، مسأله‌ی انتخاب همسر است. به نظر اسلام، زن در انتخاب همسر آزاد است و هیچ کس نمی‌تواند در مورد انتخاب همسر، بر هیچ زنی چیزی را تحمیل کند. یعنی حتی برادران زن، پدرِ زن - خویشاوندان دورتر که جای خود دارند - اگر بخواهند بر او تحمیل کنند که تو حتماً باید با شخص مورد نظر ازدواج کنی، نمی‌توانند و چنین حقّی را ندارند. این، نظر اسلام است.
البته در جامعه‌ی اسلامی، در طول زمان، عادات جاهلی و غلط بوده است؛ الان هم در بعضی از کشورها هست و در کشورِ خود ما هم در بعضی از جاها - مثل مناطقی از شهرهای مرکزی کشور، مناطقی در خوزستان و جاهای دیگر - عادات غلطی وجود دارد. فرض بفرمایید - آن طوری که اطّلاع دارم - در بعضی از عشایر، پسر عموی هر دختری حق دارد که در مورد ازدواج آن دختر، اظهار نظر کند! این، غلط است. اسلام، چنین اجازه‌ای را به هیچ کس نمی‌دهد. آنچه را که مسلمانانِ جاهل انجام می‌دهند، کسی نباید به حساب اسلام بگذارد. اینها عادات جاهلی است. مسلمانان جاهل، با تکیه بر آداب و عادات جاهلیت، کارهایی انجام می‌دهند که ربطی به اسلام و احکام نورانی آن ندارد. اگر کسی دختری را مجبور کند که باید با پسر عمویت ازدواج کنی، کار خلاف کرده است. اگر کسی به عنوان این‌که پسر عموی دختری است، به خودش حق بدهد که او را از ازدواج کردن نهی کند و بگوید چون با من ازدواج نکردی، پس من اجازه‌ی ازدواج به تو نمی‌دهم، این پسر عمو و هر کس که به او کمک کند، فعل حرامِ خلاف شرع کرده است. اینها، خلاف شرع بیّن است و فقهای اسلام، در این مورد اختلاف نظر ندارند.
اگر فرض کنیم کسی از قبیله‌ای، برای این‌که اختلافات خود را با قبیله‌ی دیگر حل کند - فرض کنید دعوا و اختلاف و خونریزی بوده است - حلّ این اختلاف و فصل این نزاع را به این قرار دهد که دختری را از این قبیله به آن قبیله بدهند؛ بدون این‌که از خودِ دختر اجازه بگیرند، این کار خلاف شرع است. البته یک وقت از خودِ دختر اجازه می‌گیرند؛ اشکالی ندارد. دختری است، خودش مایل است و حرفی ندارد که با جوانی از قبیله‌ی دیگر ازدواج کند که ضمناً با این ازدواج، اختلاف و نزاع هم از بین برود. این، ایراد و مانعی ندارد؛ اهلاً و سهلاً. اما اگر بخواهند دختری را به این کار مجبور کنند، این کار، خلاف شرع و خلاف احکام اسلامی است.
ملاحظه می‌کنید که احکام اسلام در انتخاب همسر، از اوّلِ تشکیل خانواده، در جهت کمک به زنان است. چون بعضی از مردان، نسبت به زنان زورگویی و ظلم و تعدّی می‌کردند، اسلام در مقابل این ظلم و تعدّی ایستاده است. وقتی که عائله تشکیل می‌شود، در داخل عائله، از نظر اسلام، زن و شوهر دو شریک زندگی هستند و باید نسبت به یکدیگر با محبت رفتار کنند. مرد حق ندارد به زن زور بگوید؛ زن هم حق ندارد به مرد زور بگوید. احکام و مقرّرات اسلامی، در مورد ارتباطات زن و مرد در داخل عائله و خانواده، بسیار دقیق و ظریف است. خدای متعال، با توجّه به طبیعت زن و مرد، با توجّه به مصالح جامعه‌ی اسلامی، با توجّه به مصالح زن و مرد، این احکام را معیّن کرده است. مرد فقط در چند مورد - که من یک مورد را تصریح می‌کنم و یکی، دو مورد دیگر را تصریح نمی‌کنم - حق دارد به زن دستور بدهد و زن موظّف است که دستور را عمل کند. آن موردی که تصریح می‌کنم، این است که مرد می‌تواند از خروج زن از خانه بدون اجازه‌ی خود جلوگیری کند؛ به شرط این‌که در هنگام عقد ازدواج، شرطی در این مورد انجام نگرفته باشد. اگر شرطی در بین نباشد، مرد می‌تواند مانع شود. این، یکی از آن رازهای دقیق احکام الهی است و این، حق فقط به شوهر داده شده و حتّی به پدر هم داده نشده است. پدر نمی‌تواند دختر خود را موظّف کند که اگر خواست بیرون برود، از او اجازه بگیرد. پدر چنین حقّی ندارد، یا برادر چنین حقّی نسبت به خواهر ندارد؛ اما شوهر این حق را نسبت به زن دارد. البته در هنگام صیغه‌ی عقد، زنان می‌توانند شروطی را به عنوان شرط عقد ازدواج ذکر کنند. این شروط را هم زن و هم مرد موظّفند که عمل کنند. بنابراین، اگر شرط کردند، آن بحث دیگری است؛ اما در درجه‌ی اوّل، این طور است. یکی، دو مورد دیگر هم هست که زن موظّف است در آن موارد، از مرد اطاعت کند.
اینها همه به خاطر طبیعت زن و مرد است. طبیعت زن و مرد، هر کدام ویژگی‌ای دارد. در داخل خانواده، کار و روحیّات مرد را نباید از زنان توقّع کرد؛ روحیات زن را هم در خانواده نباید کسی از مرد توقّع کند. هر کدام یک خصوصیات طبیعی و روحی دارند که مصلحت بشر، مصلحت جامعه، مصلحت نظام اجتماعی زن و مرد این است که روحیّات و خصوصیات مرد وزن در تعامل اینها در داخل خانواده دقیقاً رعایت شود؛ که اگر رعایت شد، هم این خوشبخت است و هم آن. اما کسی به کسی حقّ ظلم کردن، زور گفتن و استخدام کردن ندارد. بعضی از مردان خیال می‌کنند که زن وظیفه دارد همه‌ی کارهای مربوط به آنها را انجام دهد. البته در محیط خانواده، زن و مردی که به هم علاقه دارند، با کمال میل و شوق، کارها و خدمات یکدیگر را انجام می‌دهند؛ اما انجام دادن از روی میل، غیر از این است که کسی احساس کند، یا این طور عمل کند که گویا وظیفه‌ی زن است که باید مثل یک مستخدم، خدمت مرد را به آن شکل انجام دهد. چنین چیزی در اسلام وجود ندارد.۱۳۷۵/۱۲/۲۰

لینک ثابت
ازدواج

زن به عنوان یک زوجه و یک همسر، در مراحل مختلف مورد توجّه و عنایت ویژه‌ی اسلامی قرار دارد. در درجه‌ی اوّل، مسأله‌ی انتخاب همسر است. به نظر اسلام، زن در انتخاب همسر آزاد است و هیچ کس نمیتواند در مورد انتخاب همسر، بر هیچ زنی چیزی را تحمیل کند. یعنی حتی برادران زن، پدرِ زن -خویشاوندان دورتر که جای خود دارند- اگر بخواهند بر او تحمیل کنند که تو حتماً باید با شخص مورد نظر ازدواج کنی، نمیتوانند و چنین حقّی را ندارند. این، نظر اسلام است.
البته در جامعه‌ی اسلامی، در طول زمان، عادات جاهلی و غلط بوده است؛ الان هم در بعضی از کشورها هست و در کشورِ خود ما هم در بعضی از جاها -مثل مناطقی از شهرهای مرکزی کشور، مناطقی در خوزستان و جاهای دیگر- عادات غلطی وجود دارد. فرض بفرمایید -آن‌طوری که اطّلاع دارم- در بعضی از عشایر، پسر عموی هر دختری حق دارد که در مورد ازدواج آن دختر، اظهار نظر کند! این، غلط است. اسلام، چنین اجازه‌ای را به هیچ کس نمیدهد. آنچه را که مسلمانانِ جاهل انجام میدهند، کسی نباید به حساب اسلام بگذارد. اینها عادات جاهلی است. مسلمانان جاهل، با تکیه بر آداب و عادات جاهلیت، کارهایی انجام میدهند که ربطی به اسلام و احکام نورانی آن ندارد. اگر کسی دختری را مجبور کند که باید با پسر عمویت ازدواج کنی، کار خلاف کرده است. اگر کسی به عنوان این‌که پسر عموی دختری است، به خودش حق بدهد که او را از ازدواج کردن نهی کند و بگوید چون با من ازدواج نکردی، پس من اجازه‌ی ازدواج به تو نمیدهم، این پسر عمو و هر کس که به او کمک کند، فعل حرامِ خلاف شرع کرده است. اینها، خلاف شرع بیّن است و فقهای اسلام، در این مورد اختلاف نظر ندارند.
اگر فرض کنیم کسی از قبیله‌ای، برای این‌که اختلافات خود را با قبیله‌ی دیگر حل کند -فرض کنید دعوا و اختلاف و خونریزی بوده است- حلّ این اختلاف و فصل این نزاع را به این قرار دهد که دختری را از این قبیله به آن قبیله بدهند؛ بدون این‌که از خودِ دختر اجازه بگیرند، این کار خلاف شرع است. البته یک وقت از خودِ دختر اجازه میگیرند؛ اشکالی ندارد. دختری است، خودش مایل است و حرفی ندارد که با جوانی از قبیله‌ی دیگر ازدواج کند که ضمناً با این ازدواج، اختلاف و نزاع هم از بین برود. این، ایراد و مانعی ندارد؛ اهلاً و سهلاً. اما اگر بخواهند دختری را به این کار مجبور کنند، این کار، خلاف شرع و خلاف احکام اسلامی است.
ملاحظه میکنید که احکام اسلام در انتخاب همسر، از اوّلِ تشکیل خانواده، در جهت کمک به زنان است. چون بعضی از مردان، نسبت به زنان زورگویی و ظلم و تعدّی میکردند، اسلام در مقابل این ظلم و تعدّی ایستاده است.۱۳۷۵/۱۲/۲۰

لینک ثابت
ازدواج

در آستانه‌ سالروز میلاد سیده‌ النساء العالمین‌ و دخت‌ گرامی‌ رسول‌ اکرم‌ (ص‌)، حضرت‌ زهرای‌ اطهر (س‌) و ولادت‌ بنیانگذار جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌، مراسم‌ جشن‌ ازدواج‌ هزار نو عروس‌ عضو خانواده‌ بزرگ‌ کمیته‌ امداد امام‌ خمینی‌ (ره‌) در حسینیه‌ امام‌ خمینی‌ و در محضر مبارک‌ رهبر معظم‌ انقلاب‌ اسلامی‌ برگزار شد.
حضرت‌ آیت‌الله‌ خامنه‌ای‌ در این‌ مراسم‌ طی‌ سخنانی‌ ضمن‌ توصیه‌ به‌ نو عروسان‌ و تازه‌ دامادان‌ برای‌ استحکام‌ بخشیدن‌ بنای‌ خانواده‌ فرمودند: شما اگر با هم‌ مهربان‌، سازگار،همکار و محرم‌ اسرار یکدیگر باشید، فضای‌ زندگی‌ صمیمی‌ و فرزندان‌ شما نیز به‌ لحاظ معنوی‌ و اخلاقی‌، سالم‌ خواهند بود.
مقام‌ معظم‌ رهبری‌ اخلاق‌ و رفتار نیکوی‌ زوجها را نسبت‌ به‌ هم‌ ضامن‌ ثمر بخشی‌ پیوند و خوشبختی‌ آنان‌ خواندند و فرمودند: مردان‌ برای‌ همسرانشان‌ و زنان‌ برای‌ شوهرانشان‌ باید یک‌ احترام‌ حقیقی‌ و یک‌ تکریم‌ واقعی‌ قایل‌ باشند و اعتماد و اطمینان‌ قلبی‌ یکدیگر را جلب‌ کنند.
رهبر معظم‌ انقلاب‌ به‌ خانواده‌های‌ دارای‌ دختران‌ و پسران‌ در آستانه‌ ازدواج‌ توصیه‌ کردند که‌ ازدواج‌ برای‌ فرزندان‌ خود را آسان‌ بگیرند چرا که‌ نتیجه‌ درخواست‌ مهریه‌های‌ بالا و جهیزیه‌های‌ سنگین‌، موجب‌ تأخیر و احتمالا انجام‌ نشدن‌ ازدواج‌ میان‌ جوانان‌ خواهد شد.
حضرت‌ آیت‌الله‌ خامنه‌ای‌، درخواست‌ مهریه‌های‌ سنگین‌ برای‌ ممانعت‌ از امر احتمالی‌ طلاق‌ و همچنین‌ جهیزیه‌های‌ سنگین‌ را تفکری‌ غلط خواندند و آن‌ را فرهنگی‌ جاهلی‌ و خلاف‌ سنت‌ پیغمبر اسلام‌ (ص‌) و ائمه‌ اطهار دانستند و اظهار داشتند: آنچه‌ که‌ پیوند میان‌ زوجها را استحکام‌ می‌بخشد، اخلاق‌ و رعایت‌ موازین‌ اسلامی‌ است‌.
حضرت‌ آیت‌الله‌ خامنه‌ای‌ در پایان‌ سخنانشان‌ از مسئولین‌ کمیته‌ امداد امام‌ خمینی‌ به‌ خاطر فراهم‌ ساختن‌ تمهیدات‌ ازدواج‌ زوجهای‌ جوان‌ تشکر کردند.۱۳۷۳/۰۹/۰۲

لینک ثابت
ازدواج

من شنیده‌ام که در بعضی از مناطق این استان، به زنان و دختران ظلم می‌شود. اسلام از آن مردی که به زن ظلم کند، متنفّر و بیزار است. پیغمبرِ خدا، مردی را که به زن یا دختر خودش ظلم کند، زشت می‌شمارد. چون زن از لحاظ جسمی ضعیف‌تر است، آیا این مجوّز می‌شود که مرد با تکیه بر قدرت جسمانی به او ظلم کند؟!
شنیده‌ام در بعضی از نقاط این استان، ازدواجهای تحمیلی صورت می‌گیرد! یعنی بدونِ رضایت و اجازه‌ی دختر، او را به خانه‌ی شوهر می‌فرستند؛ آن هم شوهری که فاصله‌ی سنّی زیادی با دختر دارد و او به ازدواج با وی راضی نیست. اسلام چنین ازدواجی را زشت می‌شمارد.
برادران و خواهرانِ عزیزِ من! اگر می‌خواهید برکات خدا بر شما نازل شود، باید اخلاق اسلامی و احکام الهی را رعایت کنید. پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در جامعه‌ای به نبوّت مبعوث شد که مردم در آنجا نسبت به زنان و دختران جفا می‌کردند. آیات کریمه‌ی قرآن، به زبانهای مختلف تلاش کرد این عادت زشت را از میانِ مردم ببرد. نمی‌شود که ما بعد از گذشت چهارده قرن، مجدّداً به همان عادات جاهلی برگردیم!۱۳۷۳/۰۳/۱۷

لینک ثابت
ازدواج

چند جمله نصیحت به دختران و پسرانی که می‌خواهند ازدواج کنند و همچنین دختران و پسرانی که ان‌شاءالله امروز مزدوج خواهند شد می‌کنیم. خلاصه‌ی عرض ما به همه این است که: اولاً قدر این پیوند ازدواج را بدانید و مواظب باشید این پیوند، سست نشود. علت هم این است که این پیوند ازدواج، می‌تواند وسیله‌ی اصلاح جامعه باشد. می‌تواند خوشبختی دنیا و آخرت را برای افراد فراهم کند. این پیوند ازدواج، یک ارزش معنوی و انسانی است. آن را، نباید با مسائل مادی، محاسبه و مخلوط کرد. البته، پدران و مادران و بزرگترها باید جوانان را هدایت و راهنمایی کنند. اما مواظب باشند دخالتی که پیوندهای ازدواج را سست کند، به وجود نیاید. این، نکته‌ی اول که پیوند ازدواج را محترم بشمارید و نگذارید به هر بهانه و با مسأله چیز کوچک، متزلزل شود.
نکته‌ی دوم این است که زن و شوهر، مثل دو همسنگر و مثل دو شریکند. باید با هم همکاری کنند و بدانند که از نظر اسلام، زن و مرد هردو پیش خدای متعال حقوقی دارند. خداوند مرد را برای کاری آفریده، زن را هم برای کاری. از نظر تقوا و معنویت، نه مرد بر زن ترجیح دارد، نه زن بر مرد. هرکدام تقوایشان بیشتر بود، پیش خدا عزیزتر است. این‌گونه نباشد که مثل بعضی از محیطهای جاهلی، مرد به زن زور بگوید و او را به کلی از حوزه‌ی زندگی و تصمیم‌گیری خارج کند؛ یا مثل بعضی از دستگاههای جاهلی دیگر، که از اروپا یاد گرفته‌اند، زنها مرد را تحقیر و ذلیل کنند و بر او سوار شوند. این طور هم نباید باشد؛ بلکه باید، مثل دو رفیق، دو همسنگر، دو شریک و دو همکار باشند. منتها، هرکدام - همان‌طور که خدای متعال قرار داده - برای یک کار مناسبند. هر کدام مخصوص یک کار هستند. نه کار این از عهده‌ی او برمی‌آید، نه کار او از عهده‌ی این برمی‌آید.
نکته‌ی سوم این است که سعی کنید از اول، زندگی را ساده و بی‌تشریفات شروع کنید. طوری نباشد که از اول کار، تشریفات و زیاده‌خواهیها را وارد زندگی کنید. بدانید که ترجیح و ارزش پیش خدا، با پول و تشریفات و مهمانی اسراف‌آمیز و جشن گرفتن در هتلهای گرانقیمت نیست. اینها هیچ ارزشی پیش خدا ندارد. ارزش، در ایمان، در تقوا و در جهاد است.
الان یک پسر جانباز، جزو دامادهای ما و یک دختر جانباز، جزو عروسهای ما هستند. این جانبازان پیش خدای متعال، خیلی قیمت دارند. البته به شرطی که در راه خدا و در جهت تقوا باقی بمانند؛ و الّا، اگر خدای ناکرده کسی در راه تقوا نماند، هرچه باشد - چه جانباز باشد و چه سالم - خدای متعال به او، در دنیا و آخرت اعتنایی نخواهد کرد. «الذین استجابوا لله و الرسول من بعد ما اصابهم القرح للذین احسنوا منهم و اتقوا اجر عظیم. (۱)» کسانی که در میدان جنگ زخمی شدند، یا مثل آن خانمهایی که در میدان جنگ نبودند، اما در خانه یا مدرسه بودند و دشمن آمد آنها را مجروح کرد، پیش خدای متعال بسیار با ارزشند؛ به شرط این‌که تقوا پیشه کنند. وقتی تقوا پیشه کردند، آن وقت آن زن جانباز، از لحاظ تقوا، ترجیح پیدا می‌کند؛ پیش خدا ارزش بیشتری پیدا می‌کند. یا آن مرد جانباز، ارزش بیشتری پیدا می‌کند. این، خلاف معیارهای مادی است. مثلاً می‌بینید ارزش یک فقیر از یک ثروتمند، بیشتر می‌شود. اینها وسیله‌ی ارزش نیست. وسیله‌ی ارزش، تقواست. اگر ان‌شاءالله، رعایت تقوا و حدود الهی را بکنید، این همان چیزی خواهد بود که خدا می‌خواهد.۱۳۷۱/۱۰/۱۷

لینک ثابت
ازدواج

در طرح احکام شرعی در برنامه‌ی پیش از ظهر، باید سفارش کنید که مسائلی گفته بشود که در حواشی آن، برداشت نادرستی صورت نگیرد. مثلاً گروه نظارت ما گزارشی به من دادند که در یکی از همین برنامه‌ها، موقع طرح یک مسأله‌ی شرعی در خصوص اختلاف زن و مرد در زمینه‌ی مهریه، از تعداد زیاد سکه‌ها مثال زده شده بود؛ مثلاً اگر زن گفت مهریه‌ی من صدوپنجاه سکه‌ی بهار آزادی است، اما مرد گفت نخیر، صد سکه‌ی بهار آزادی است، در این‌جا چه باید کرد! اصلاً چرا شما اسم مهریه را با صدوپنجاه سکه میآورید؟! بنده حداکثر چهارده سکه را برای قرائت خطبه‌ی عقد تعیین کرده‌ام؛ اگر یک عدد سکه هم اضافه کنند، خطبه‌ی عقد را نمیخوانم. مگر صدوپنجاه عدد سکه شوخی است؟! اصلاً نباید اسمش را آورد. مثلاً باید گفت اگر زن ادعای ده سکه داشت، ولی مرد گفت نخیر، نُه سکه است، چه کار باید کنیم. یا فرضاً شنیده بشود که برخی از تعبیرات نادرست را در طرح مسأله‌ی بین زن و شوهر به کار برده‌اند؛ مثلاً گفته بشود که زن اسیر مرد است! زن اسارتی ندارد؛ انسان آزاد است. این‌گونه تعبیرات با این‌که تعبیرات حساب‌شده‌یی هم نیست، اما حالا به زبان آمده است. در هنگامی که میخواهند این‌گونه برنامه‌ها را پخش کنند، باید این دقت را بکنند و این موارد را اصلاح کنند.۱۳۷۰/۱۲/۱۳
لینک ثابت
ازدواج

یکی از موضوعات زنده‏یی که الان در میان مردم مطرح است، تشریفات ازدواج است. البته این موضوع، کار گروه خانواده است؛ اما شما می‏توانید کمک کنید. این‏گونه موضوعها، موضوعهای زنده‏یی است که طرح آن حقیقتاً در وضع زندگی مردم تأثیر می‏گذارد. تشریفات ازدواج، پدر مردم را درآورده است؛ هرچه هم گفته می‏شود، اثر نمی‏کند؛ این را شما به میان مردم بیاورید و آن کسانی که دنبال مهریه‏ی زیادی و جهیزیه‏ی آن‏چنانی هستند، یک هفته خوب عرقشان را در بیاورید! یقیناً کسانی پیدا خواهند شد که برای این کارها بهانه‏های معمولی را به شما خواهند گفت - آقا اگر مهریه‏مان را بالا نبریم، دخترمان را طلاق می‏دهند - اما شما باید قبلاً مطلب را برای خودتان پخته کنید و جوابش را در دست داشته باشید؛ و تا کسی این‏طور گفت و گزارشگر شما منتقل کرد، شما به زبان مناسب و با شکل هنرمندانه‏یی به او پاسخ بدهید.۱۳۷۰/۱۱/۲۹
لینک ثابت
ازدواج

فرض بفرمایید یکی از موضوعات زنده‌یی که الان در میان مردم مطرح است، تشریفات ازدواج است. البته این موضوع، کار گروه خانواده است؛ اما شما میتوانید کمک کنید. این‌گونه موضوعها، موضوعهای زنده‌یی است که طرح آن حقیقتاً در وضع زندگی مردم تأثیر میگذارد. تشریفات ازدواج، پدر مردم را درآورده است؛ هرچه هم گفته میشود، اثر نمیکند؛ این را شما به میان مردم بیاورید و آن کسانی که دنبال مهریه‌ی زیادی و جهیزیه‌ی آن‌چنانی هستند، یک هفته خوب عرقشان را در بیاورید! یقیناً کسانی پیدا خواهند شد که برای این کارها بهانه‌های معمولی را به شما خواهند گفت - آقا اگر مهریه‌مان را بالا نبریم، دخترمان را طلاق میدهند - اما شما باید قبلاً مطلب را برای خودتان پخته کنید و جوابش را در دست داشته باشید؛ و تا کسی این‌طور گفت و گزارشگر شما منتقل کرد، شما به زبان مناسب و با شکل هنرمندانه‌یی به او پاسخ بدهید.۱۳۷۰/۱۱/۲۹
لینک ثابت
ازدواج

در کار ازدواج و این مراسم، و رسم و سنتی که در اسلام و در همه‏ی ادیان و در بشریت وجود دارد، به نظر اسلام آن چیزی که اصل و محور است، تشکیل کانون خانوادگی است. از نظر اسلام، خانواده یک رکن بزرگ است. اگر باشد و سالمش باشد و تربیت درست باشد، در پیشرفت کار جامعه به صورتی که اسلام می‏خواهد، تأثیر زیادی دارد. اسلام می‏خواهد این کانون تشکیل بشود و به وجود بیاید.
هنر ادیان - و بیشتر از همه اسلام - در این است که غرایز جنسی و غریزه‏ی زوج‏طلبی انسان را - که غیر از غریزه‏ی جنسی است - در خدمت تشکیل خانواده قرار داده و کاری کرده‏اند که کانون خانواده، با پشتوانه‏ی غریزه‏ی جنسی، یا با پشتوانه‏ی آن غریزه‏ی دیگر - که از غریزه‏ی جنسی عمومیتش بیشتر است - تحقق پیدا کند و باقی بماند. بعضیها ممکن است در سنین خاصی نیاز جنسی هم نداشته باشند، اما نیاز به زوج‏طلبی را دارند و می‏باید زوجی از جنس مخالف را داشته باشند؛ زن و مرد فرقی نمی‏کند. سکن، مایه‏ی آرامش است. ادیان - و بیش از همه اسلام - اینها را پشتوانه‏ی تشکیل خانواده قرار داده‏اند.
اصل قضیه این است که باید کانون خانواده به وجود بیاید؛ اسلام این را خواسته است. شما یک دختر از جایی و یک پسر از جای دیگری می‏آیید و با یکدیگر آشنا و متصل می‏شوید؛ یک خانواده به وجود می‏آید. این خانواده، منشأ خیراتی است. در اداره‏ی کشور و اداره‏ی انسانیت، کارهای عظیمی به عهده‏ی این خانواده است. این، چیز بسیار مهمی است. شما باید این را مواظب باشید و حفظ کنید.
با این کلمات عقدی که می‏خوانیم - که یک امر اعتباری است - یک علقه‏ی اعتباری بین شما به وجود می‏آید. باید همه‏ی همت دختر و پسر این باشد که این را حفظ کنند. مبادا با گله‏ها، با دلخوریها، با افزون‏طلبی و پُرتوقعیها، با بی‏محبتیها، و گاهی با دخالتهای دیگران و از این قبیل، این کانون سست بشود. آن چیزی که مهم است، این است. هم دختر و هم پسر سعی کنند که این علقه‏ی زوجیت را حفظ کنند. چگونه می‏توانید این علقه را حفظ کنید؟ البته آدمهای عاقل و زیرک و با احساس و وجدان صادق، راهش را پیدا می‏کنند. این، با اطمینان و با محبت متقابل حفظ می‏شود. زن به مرد تحمیل نکند و زور نگوید؛ مرد هم به زن زور نگوید و افزون‏طلبی نکند؛ مثل دو رفیق و مثل دو شریک، با هم صمیمی باشند، تا این کانون خانواده حفظ بشود.۱۳۷۰/۰۴/۲۰

لینک ثابت
ازدواج

در ازدواج ، اصل قضیه یک امر انسانی است؛ نه یک امر مادّی. اسلام مهریه را قرار داده است؛ اما مهریه این را به‏صورت یک معامله‏ی دادوستدی نمی‏کند. این‏جا دادوستدی نیست؛ بلکه طرفین در یک جای مشترک سرمایه‏گذاری می‏کنند. این‏طور نیست که شما مثل خرید و فروش، یک چیز بدهید و یک چیز بگیرید. نه، این‏جا چیزی دادن و چیزی گرفتن نیست؛ بلکه هر دو نفر موجودی خودشان را در صندوق و کاسه‏ی مشترکی می‏گذارند و هر دو از آن استفاده می‏کنند. در ازدواج ، قضیه این است.
بنابراین، نقش مادّیات در این‏جا باید خیلی ضعیف باشد. ما که می‏گوییم مهریه‏ها را سنگین نکنند، از این بابت است. اگر ما گفته‏ایم که مهریه بیش از فلان مقدار نباشد، معنایش این نیست که اگر بیش از فلان مقدار بود، عقد باطل یا حرام است؛ نه، جایز هم هست، اما کار غلط است.
بعضیها چند میلیون تومان مهریه می‏گذارند؛ یعنی ازدواج را که یک امر انسانی است، به یک دادوستد و به یک کار بازاری و معامله‏گری تبدیل می‏کنند. این، تحقیر و توهین به نقش و شأن انسانیت در ازدواج است. این، کار غلطی است. ازدواج صحنه‏ی تفاخر نیست‏.
بعضیها هم ازدواج را که یک امر عاطفی و انسانی و وجدانی است، به صحنه‏ی تفاخر تبدیل می‏کنند. مثلاً می‏گویند که جهیزیه‏ی ما این‏چیزها را داشت؛ آیا جهیزیه‏ی دختر شما هم اینها را دارد؟! تفاخر و تنافس! یا مثلاً می‏گویند که ما عقدمان را در فلان سالن گرفتیم. البته حالا که متأسفانه مرسوم شده است در هتلها می‏گیرند؛ که کار بسیار بدی است. حتّی گاهی شنیده یا دیده می‏شود، بعضی افرادی هم که از آنها توقع نیست، برای تفاخر به همدیگر، مراسم عقد خود را در هتلها و سالنها می‏گیرند! نه، مراسم عقد را در اتاق خانه و حیاط منزل خودتان و یا همسایه‏تان بگیرید و مردم را دعوت کنید؛ همین‏طور که همیشه بوده است. این‏گونه محیطها، یک محیط انس خانوادگی است. عده‏یی دوست، عده‏یی قوم و خویش، عده‏یی همردیفهای دختر یا پسر، دوستان مدرسه، دوستان پسر در محیط کار یا مدرسه، جمع می‏شوند و شادی و خوشی می‏کنند؛ این درست است.
این‏که ما این‏جا را صحنه‏ی تفاخر قرار بدهیم، غلطاندرغلط است. هم محیط ازدواج را آلوده‏ی به مادّیات می‏کند، هم این صحنه‏ی پاک و لطیف وجدانی را صحنه‏ی تفاخرها و تنافسها و زیاده‏رویها می‏کند، بعد هم این دختر و پسر از اول عادت می‏کنند که بایستی زندگی آنان بر تجمل و تشریفات بگذرد؛ چرا؟ بگذارید از اول به یک زندگی متوسط عادت کنند.
تجملات برای یک جامعه، مضر و بد است. آن کسانی که با تجملات مخالفت می‏کنند، معنایش این نیست که از لذتها و خوشیهایش بی‏اطلاعند؛ نه، کار مضری برای جامعه است؛ مثل یک دارو یا یک خوراکی مضر. با تجملات زیادی، جامعه زیان می‏کند. البته در حد معقول و متداول ایرادی ندارد؛ اما وقتی که همین‏طور مرتب پای رقابت و مسابقه به میان آمد، اصلاً از حد خودش تجاوز می‏کند و به جاهای دیگری می‏رود؛ و این برای جامعه مضر است. حالا چنانچه ما آن کار مضر را درعرصه‏ی ازدواج بیاوریم و بخواهیم از آن استفاده کنیم، این دیگر غلطاندرغلط خواهد شد؛ بسیار بد است.
این میهمانیهای پُرسروصدا و هتل‏گرفتنها و خرجهای زیاد، کار آن طاغوتیها بود. اخیراً در روزنامه هم موردی را نوشته بودند، که چه‏قدر خوب کردند که نوشتند؛ تامردم بفهمند که این کارها زشت است. ماها همیشه در خانه‏های خودمان - یک اتاق، دو اتاق - عقد و عروسی می‏گرفتیم. اگر هم نداشتیم، از همسایه قرض می‏گرفتیم. مقداری شیرینی و میوه چیده می‏شد؛ می‏گفتیم، می‏خندیدیم، شوخی می‏کردیم؛ خیلی هم خوش می‏گذشت. البته آن طاغوتها و آدمهای بدی که بحمداللَّه ازاله شدند، این‏طور برگزار نمی‏کردند. آنها به این وضع قانع نبودند؛ در آن هتلها می‏رفتند و میهمانیهای پُرخرج و چنین و چنان برپا می‏کردند.
حالا ما که بر سر کار آمده‏ایم، نباید کار آنها را تکرار بکنیم. اگر تکرار بکنیم، ما هم مثل آنها می‏شویم؛ آن بد بود. نه این‏که وقتی آدم نمی‏تواند کار پُرخرجی بکند، نکند؛ ولی وقتی که توانست، برود بکند! پس چی شد؟! آن منطق صحیح، این را ایجاب نمی‏کند. باید بنا را بر سادگی گذاشت. جهیزیه‏ها را ساده بگیرید. اگر جهیزیه نیازهای دختر را تأمین می‏کند، خوب است؛ اما به سمت تجملات نرود.۱۳۷۰/۰۴/۲۰

لینک ثابت
ازدواج

بنای کار ازدواج، بر سازش دختر و پسر است؛ باید با هم بسازند. این «با هم بسازند»، معنای خیلی عمیقی دارد. من یک‏وقت خدمت امام رفتم، ایشان می‏خواستند خطبه‏ی عقدی را بخوانند؛ تا من را دیدند، گفتند شما بیا طرف عقد بشو. ایشان برخلاف ما - که طول و تفصیل می‏دهیم و حرف می‏زنیم - عقد را اول می‏خواندند، بعد دو، سه جمله‏ی کوتاه صحبت می‏کردند. من دیدم ایشان پس از این‏که عقد را خواندند، رویشان را به دختر و پسر کردند و گفتند: بروید با هم بسازید. من فکر کردم، دیدم که ما این همه حرف می‏زنیم، اما کلام امام در همین یک جمله‏ی «بروید با هم بسازید»، خلاصه می‏شود! حالا ما هم عرض می‏کنیم که شما دختران و پسران، بروید با هم بسازید. سازش، اصل است. هر چیزی که با ساختن عروس و داماد، دختر و پسر، زن و شوهر منافات دارد، بایستی بیگانه تلقی بشود. این را اصل قرار بدهید، تا ان‏شاءاللَّه خداوند متعال برکاتش را بر شما نازل کند.
امیدواریم که خداوند ان‏شاءاللَّه این عقدهایی را که می‏خوانیم، مبارک کند؛ این دختران و پسران، محیطهای شادی را به خانواده‏ها بیاورند؛ و خداوند نسل طیب و طاهری هم به آنها عنایت کند.۱۳۷۰/۰۴/۲۰

لینک ثابت
ازدواج

قبل از این‌که صیغه‌ی عقد را جاری بکنیم، چند جمله به عنوان تذکر برای عروسها و دامادها عرض می‌کنیم:
نکته‌ی اول این است که در کار ازدواج و این مراسم، و رسم و سنتی که در اسلام و در همه‌ی ادیان و در بشریت وجود دارد، به نظر اسلام آن چیزی که اصل و محور است، تشکیل کانون خانوادگی است. از نظر اسلام، خانواده یک رکن بزرگ است. اگر باشد و سالمش باشد و تربیت درست باشد، در پیشرفت کار جامعه به صورتی که اسلام می‌خواهد، تأثیر زیادی دارد. اسلام می‌خواهد این کانون تشکیل بشود و به وجود بیاید.
هنر ادیان - و بیشتر از همه اسلام - در این است که غرایز جنسی و غریزه‌ی زوج‌طلبی انسان را - که غیر از غریزه‌ی جنسی است - در خدمت تشکیل خانواده قرار داده و کاری کرده‌اند که کانون خانواده، با پشتوانه‌ی غریزه‌ی جنسی، یا با پشتوانه‌ی آن غریزه‌ی دیگر - که از غریزه‌ی جنسی عمومیتش بیشتر است - تحقق پیدا کند و باقی بماند. بعضیها ممکن است در سنین خاصی نیاز جنسی هم نداشته باشند، اما نیاز به زوج‌طلبی را دارند و می‌باید زوجی از جنس مخالف را داشته باشند؛ زن و مرد فرقی نمی‌کند. سکن، مایه‌ی آرامش است. ادیان - و بیش از همه اسلام - اینها را پشتوانه‌ی تشکیل خانواده قرار داده‌اند.
اگر انسانها رها بودند که غریزه‌ی جنسی را هر طور می‌خواهند، اشباع کنند، یا خانواده تشکیل نمی‌شد، یا یک چیز سست و پوچ و تهدیدپذیر و ویرانی‌پذیر می‌شد و هر نسیمی او را به هم می‌زد. لذا در هر جای دنیا که می‌بینید آزادیهای جنسی هست، در آن‌جا به همان نسبت خانواده ضعیف است؛ چون مرد و زن برای اشباع این غریزه، احتیاجی به این کانون ندارند. اما در آن‌جاهایی که دین حاکم است و آزادی جنسی نیست، این‌جا همه چیز برای مرد و زن هست؛ لذا این، حفظ و نگهداشته می‌شود.
اصل قضیه این است که باید کانون خانواده به وجود بیاید؛ اسلام این را خواسته است. شما یک دختر از جایی و یک پسر از جای دیگری می‌آیید و با یکدیگر آشنا و متصل می‌شوید؛ یک خانواده به وجود می‌آید. این خانواده، منشأ خیراتی است. در اداره‌ی کشور و اداره‌ی انسانیت، کارهای عظیمی به عهده‌ی این خانواده است. این، چیز بسیار مهمی است. شما باید این را مواظب باشید و حفظ کنید.
با این کلمات عقدی که می‌خوانیم - که یک امر اعتباری است - یک علقه‌ی اعتباری بین شما به وجود می‌آید. باید همه‌ی همت دختر و پسر این باشد که این را حفظ کنند. مبادا با گله‌ها، با دلخوریها، با افزون‌طلبی و پُرتوقعیها، با بی‌محبتیها، و گاهی با دخالتهای دیگران و از این قبیل، این کانون سست بشود. آن چیزی که مهم است، این است. هم دختر و هم پسر سعی کنند که این علقه‌ی زوجیت را حفظ کنند. چگونه می‌توانید این علقه را حفظ کنید؟ البته آدمهای عاقل و زیرک و با احساس و وجدان صادق، راهش را پیدا می‌کنند. این، با اطمینان و با محبت متقابل حفظ می‌شود. زن به مرد تحمیل نکند و زور نگوید؛ مرد هم به زن زور نگوید و افزون‌طلبی نکند؛ مثل دو رفیق و مثل دو شریک، با هم صمیمی باشند، تا این کانون خانواده حفظ بشود.
نکته‌ی دوم این است که در ازدواج، اصل قضیه یک امر انسانی است؛ نه یک امر مادّی. اسلام مهریه را قرار داده است؛ اما مهریه این را به‌صورت یک معامله‌ی دادوستدی نمی‌کند. این‌جا دادوستدی نیست؛ بلکه طرفین در یک جای مشترک سرمایه‌گذاری می‌کنند. این‌طور نیست که شما مثل خرید و فروش، یک چیز بدهید و یک چیز بگیرید. نه، این‌جا چیزی دادن و چیزی گرفتن نیست؛ بلکه هر دو نفر موجودی خودشان را در صندوق و کاسه‌ی مشترکی می‌گذارند و هر دو از آن استفاده می‌کنند. در ازدواج، قضیه این است.
بنابراین، نقش مادّیات در این‌جا باید خیلی ضعیف باشد. ما که می‌گوییم مهریه‌ها را سنگین نکنند، از این بابت است. اگر ما گفته‌ایم که مهریه بیش از فلان مقدار نباشد، معنایش این نیست که اگر بیش از فلان مقدار بود، عقد باطل یا حرام است؛ نه، جایز هم هست، اما کار غلط است.
بعضیها چند میلیون تومان مهریه می‌گذارند؛ یعنی ازدواج را که یک امر انسانی است، به یک دادوستد و به یک کار بازاری و معامله‌گری تبدیل می‌کنند. این، تحقیر و توهین به نقش و شأن انسانیت در ازدواج است. این، کار غلطی است.
بعضیها هم ازدواج را که یک امر عاطفی و انسانی و وجدانی است، به صحنه‌ی تفاخر تبدیل می‌کنند. مثلاً می‌گویند که جهیزیه‌ی ما این‌چیزها را داشت؛ آیا جهیزیه‌ی دختر شما هم اینها را دارد؟! تفاخر و تنافس! یا مثلاً می‌گویند که ما عقدمان را در فلان سالن گرفتیم. البته حالا که متأسفانه مرسوم شده است در هتلها می‌گیرند؛ که کار بسیار بدی است. حتّی گاهی شنیده یا دیده می‌شود، بعضی افرادی هم که از آنها توقع نیست، برای تفاخر به همدیگر، مراسم عقد خود را در هتلها و سالنها می‌گیرند! نه، مراسم عقد را در اتاق خانه و حیاط منزل خودتان و یا همسایه‌تان بگیرید و مردم را دعوت کنید؛ همین‌طور که همیشه بوده است. این‌گونه محیطها، یک محیط انس خانوادگی است. عده‌یی دوست، عده‌یی قوم و خویش، عده‌یی همردیفهای دختر یا پسر، دوستان مدرسه، دوستان پسر در محیط کار یا مدرسه، جمع می‌شوند و شادی و خوشی می‌کنند؛ این درست است.
این‌که ما این‌جا را صحنه‌ی تفاخر قرار بدهیم، غلطاندرغلط است. هم محیط ازدواج را آلوده‌ی به مادّیات می‌کند، هم این صحنه‌ی پاک و لطیف وجدانی را صحنه‌ی تفاخرها و تنافسها و زیاده‌رویها می‌کند، بعد هم این دختر و پسر از اول عادت می‌کنند که بایستی زندگی آنان بر تجمل و تشریفات بگذرد؛ چرا؟ بگذارید از اول به یک زندگی متوسط عادت کنند.
تجملات برای یک جامعه، مضر و بد است. آن کسانی که با تجملات مخالفت می‌کنند، معنایش این نیست که از لذتها و خوشیهایش بی‌اطلاعند؛ نه، کار مضری برای جامعه است؛ مثل یک دارو یا یک خوراکی مضر. با تجملات زیادی، جامعه زیان می‌کند. البته در حد معقول و متداول ایرادی ندارد؛ اما وقتی که همین‌طور مرتب پای رقابت و مسابقه به میان آمد، اصلاً از حد خودش تجاوز می‌کند و به جاهای دیگری می‌رود؛ و این برای جامعه مضر است. حالا چنانچه ما آن کار مضر را درعرصه‌ی ازدواج بیاوریم و بخواهیم از آن استفاده کنیم، این دیگر غلط اندرغلط خواهد شد؛ بسیار بد است.
این میهمانی های پُرسروصدا و هتل‌گرفتنها و خرجهای زیاد، کار آن طاغوتیها بود. اخیراً در روزنامه هم موردی را نوشته بودند، که چه‌قدر خوب کردند که نوشتند؛ تامردم بفهمند که این کارها زشت است. ماها همیشه در خانه‌های خودمان - یک اتاق، دو اتاق - عقد و عروسی می‌گرفتیم. اگر هم نداشتیم، از همسایه قرض می‌گرفتیم. مقداری شیرینی و میوه چیده می‌شد؛ می‌گفتیم، می‌خندیدیم، شوخی می‌کردیم؛ خیلی هم خوش می‌گذشت. البته آن طاغوتها و آدمهای بدی که بحمداللَّه ازاله شدند، این‌طور برگزار نمی‌کردند. آنها به این وضع قانع نبودند؛ در آن هتلها می‌رفتند و میهمانیهای پُرخرج و چنین و چنان برپا می‌کردند.
حالا ما که بر سر کار آمده‌ایم، نباید کار آنها را تکرار بکنیم. اگر تکرار بکنیم، ما هم مثل آنها می‌شویم؛ آن بد بود. نه این‌که وقتی آدم نمی‌تواند کار پُرخرجی بکند، نکند؛ ولی وقتی که توانست، برود بکند! پس چی شد؟! آن منطق صحیح، این را ایجاب نمی‌کند. باید بنا را بر سادگی گذاشت. جهیزیه‌ها را ساده بگیرید. اگر جهیزیه نیازهای دختر را تأمین می‌کند، خوب است؛ اما به سمت تجملات نرود.
نکته‌ی سوم این است که بنای کار ازدواج، بر سازش دختر و پسر است؛ باید با هم بسازند. این «با هم بسازند»، معنای خیلی عمیقی دارد. من یک‌وقت خدمت امام رفتم، ایشان می‌خواستند خطبه‌ی عقدی را بخوانند؛ تا من را دیدند، گفتند شما بیا طرف عقد بشو. ایشان برخلاف ما - که طول و تفصیل می‌دهیم و حرف می‌زنیم - عقد را اول می‌خواندند، بعد دو، سه جمله‌ی کوتاه صحبت می‌کردند. من دیدم ایشان پس از این‌که عقد را خواندند، رویشان را به دختر و پسر کردند و گفتند: بروید با هم بسازید. من فکر کردم، دیدم که ما این همه حرف می‌زنیم، اما کلام امام در همین یک جمله‌ی «بروید با هم بسازید»، خلاصه می‌شود! حالا ما هم عرض می‌کنیم که شما دختران و پسران، بروید با هم بسازید. سازش، اصل است. هر چیزی که با ساختن عروس و داماد، دختر و پسر، زن و شوهر منافات دارد، بایستی بیگانه تلقی بشود. این را اصل قرار بدهید، تا ان‌شاءاللَّه خداوند متعال برکاتش را بر شما نازل کند.۱۳۷۰/۰۴/۲۰

لینک ثابت
ازدواج

زن مسلمان، شخصیت خودش را پیدا کرده است. مواظب باشید این شخصیت را گم نکند. ازدواجها در دوران انقلاب و به برکت آن آسان شد؛ چون تشریفات و سختگیریها کم شد. نگذارید دوباره به خانه‌ی اول برگردیم. پدران و مادران، نسبت به مقدّمات غیر لازمِ ازدواج سختگیری نکنند؛ جوانان که سختگیری‌یی ندارند. بگذارند ازدواج اسلامی انجام بگیرد. بگذارند ازدواج برای دختر مسلمان و زن جوانی که در محیط اسلامی است، مثل ازدواج فاطمه‌ی زهرا(س) باشد؛ ازدواجی با پیوند عشقی معنوی و الهی و جوششی بی‌نظیر میان زن و مرد مؤمن و مسلمان و همکاری و همسری به معنای واقعی بین دو عنصر الهی و شریف، اما بیگانه از همه‌ی تشریفات و زر و زیورهای پوچ و بی‌محتوای ظاهری. این است ازدواج درست زن مسلمان و تربیت فرزند و اداره‌ی محیط خانه و البته اندیشیدن و پرداختن به همه چیز جامعه و دین و دانش و فعالیت اجتماعی و سیاسی. اسلام، این است.۱۳۶۸/۱۰/۲۶
لینک ثابت
ازدواج

با این‌که انقلاب آمد و تحول عظیمی در فرهنگ و ذهنیت مردم به‌وجود آورد، با این حال، بسیاری از افرادی که هنوز دلشان در هوای کیفیت زندگی غربی است، متأسفانه از مفاسد زندگی غربی که لجن آلوده و فاسد است و در آن، هیچ یک از بنیانهای اصیل بشری - همچون خانواده و شخصیت انسانی زن و مرد - سالم نمی‌ماند، اطلاعی ندارند.
امروز، ببینید که در امریکا و انگلیس، همجنس‌بازی رسمی و قانونی شده است و خجالت هم نمی‌کشند! کاری را انجام دادند که ما از نقل و حکایت آن شرم داریم و حیا می‌کنیم. مردم ما بدانند، آیا وقتی در کشوری ازدواجِ دو همجنس با هم قانونی می‌شود، بنیان خانواده در این جامعه باقی خواهد ماند؟!۱۳۶۸/۰۹/۱۵

لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی
ایران همدل

شرکت در پویش ایران همدل

ورود به صفحه پرداخت