انقلاب اسلامی به وجود آمد تا به ملت ایران، حیات طیّبه بدهد. حیات طیّبه، یعنی آن چیزی که قرآن میفرماید: «فَلَنُحییَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَه». این ثمره و هدف نهایی این انقلاب است. حیات طیّبه، یعنی یک ملت، هم از لحاظ مادّی و زندگی روزمرّه و رفاه و امنیت و دانش و سواد و عزّت سیاسی و استقلال اقتصادی و رونق مالی و اقتصادی برخوردار باشد و هم از جهت معنوی، انسانهای مؤمن و خداشناس و پرهیزکار و برخوردار از اخلاق والای الهی در آن زندگی کنند. این حیات طیّبه است... از یک طرف بازوانِ فعّال و گامِ استوار در راه سازندگی علمی و عملی؛ از یک طرف دلِ خاشع و خاضع در مقابل پروردگار و توجّه و توسّل به خدای متعال و استمداد از اولیای مطهّر و معصومش؛ بخصوص حضرت بقیة اللّه الاعظم (أرواحنا فداه). این خواهد توانست همان حیات طیّبهای را که قرآن وعده کرده است و انقلاب برای آن است، إن شاء اللّه برای شما مردم به ارمغان آورد.۱۳۷۴/۰۷/۲۲
لینک ثابت
فرق جمهوری اسلامی با دیگر دستگاههایی که مادّی هستند و عمدتاً در زمینه مسائل انسانی، مبتنی بر یک فکر الهی نیستند، در همین یک نکته است که در جمهوری اسلامی، وزیر و مسؤول و رئیس جمهور و مدیر - در هر سطحی که هست - نیّت اصلیاش این است که به مردم خدمت کند و به اشاعه فکر الهی و آن حیات طیّبه و شایستهای که خدای متعال برای انسانها مقرّر فرموده است، کمک کند. اصلْ این است.۱۳۷۲/۰۶/۰۳
لینک ثابت
حیات طیبهی انسان در سایهی حاکمیت دین خدا، وقتی حاصل خواهد شد که انسانها دل خود را با یاد خدا زندهنگهدارند و به کمک آن بتوانند با همهی جاذبههای شر و فساد مبارزه کنند وهمهی بتها را بشکنند و دست تطاول همهی شیطانهای درونی و برونی را از وجود خود قطع کنند. این ذکر و حضور دایمی فقط به برکت نماز حاصل میشود.۱۳۷۰/۰۷/۱۶
لینک ثابت
یک مسألهی اساسی اسلامی... که در آیات کریمهی قرآن از آن یاد شده است و ما ملت ایران باید به آن توجه دایمی داشته باشیم، و آن عبارت از حرکت به سمت حیات طیبهی الهی و اسلامی است؛ «یا ایّها الّذین امنوا استجیبوا للَّه و للرّسول اذا دعاکم لما یحییکم» خدا و پیامبر، شما را به زندگی و مایهی حیات طیب و پاکیزه دعوت میکنند. حیات پاکیزه، فقط خوردن و لذت بردن و شهوترانی نیست؛ اینکه دعوت خدا و رسول را نمیخواست. نفس هر انسانی، او را به زندگی حیوانی دعوت میکند. همهی حیوانات دنبال غذا و اطفای شهوت حرکت میکنند و برای شکم و ساعتی بیشتر زنده ماندن، مبارزه میکنند. حیات طیبه، عبارت از این است که این زندگی در راه خدا و برای رسیدن به هدفهای عالی باشد. هدف عالی انسان فقط این نیست که شکمی را به هر شکلی پُر کند؛ این کمترین چیزی است که یک حیوان میتواند به عنوان هدف خود انتخاب کند. برای انسان، هدف اعلی عبارت از وصول به حق، رسیدن به قرب باریتعالی و تخلق به اخلاق الهی است. انسان برای رسیدن به آنچنان هدفی، ابزارهای مادّی و معنوی را لازم دارد. غذا لازم است، اما برای اینکه انسان به سمت هدف حرکت کند.
زندگی راحت برای بشر لازم و ضروری است و اسلام با قوانین و مقررات خود، انسانها را به سمت رفاه و آسایش زندگی میبرد؛ اما این آسایش زندگی، به خودی خود هدف نیست. ای بسا انسانهایی که زندگی راحت دارند، دغدغهی معاش و شکم و آسایش ندارند، اما از انسانیت هم بویی نبردهاند. تمدنهای مادّی، بشر را به آن زندگی دعوت میکنند؛ البته دروغ هم میگویند۱۳۷۰/۰۱/۲۹
لینک ثابت
در نظامها و کشورهایی که زندگی را با ابزارهای پیشرفته و با علم مادّی میگذرانند، آسایش زندگی متعلق به همهی مردم نیست؛ به یکعده از مردم اختصاص دارد. امروز در کشور امریکا، در کشورهای پیشرفتهی اروپا، گرسنگی، فقر، مردن از کمبود مواد غذایی، نداشتن سرپناه و مسکن، ناامنی حتّی برای یک زندگی حیوانی، فراوان است. آن کسانی که از تکنولوژی و دانش جدید در این کشورها استفاده میکنند، طبقهی خاصی از مردمند. آنهایی که برای یک شکم غذا مجبورند شرف و ناموس و شخصیت خودشان را بفروشند و انواع اهانتها را تحمل کنند، تودهی عظیمی از مردمند. این، واقعیت قضیه است. ظواهر، پُرزرقوبرق و پُرجلوه است. دوربین تلویزیونها و خبر خبرگزاریها چیزهایی را به عنوان تبلیغات به مردم دنیا ارایه میدهد که پُرزرقوبرق و چشمگیر است.
اگر تمدن غربی، با این همه پیشرفت علمی، با پیمودن فضا، با ثروتهای عظیم مادّییی که دراختیار دارد و از کشورهای جهان سوم و فقیر دزدی و غارت کرده است، ادعا بکند که فقر را در کشورهای پیشرفته برانداخته، دروغ گفته است. پس، تمدن غربی، همان زندگی مادّی راحت و برخوردار از رفاه را هم نمیتواند به همهی انسانها بدهد.
نظام اسلامی، علاوه بر اینکه هدفهایی بالاتر از هدفهای مادّی دارد - یعنی در نظام اسلامی، یک انسان فقط با پُر شدن شکم خوشبخت نیست؛ باید زندگی مادّی و رفاه و امنیت او تأمین باشد - همچنین اصرار دارد که روح و دل انسان میباید از یک صفا و تلألؤ و نورانیت و برادری و فداکاری نسبت به انسانهای دیگر و عبودیت و بندگی و اخلاص نسبت به خدای متعال برخوردار باشد. اسلام و سایر ادیان الهی، این را برای مردم میخواهند.
پس، هدف بالاتر از مادّیات است؛ اما مادّیات را هم که اسلام تأمین میکند، برای عموم مردم تأمین میکند. یعنی در جامعهی اسلامی، همهی انسانها باید از رفاه، آسایش، امنیت و زندگی کافی برای آسایش خیال برخوردار باشند؛ که نه در تمدن مادّی غرب چنین چیزی وجود دارد و هرگز وجود نخواهد داشت، و نه در تمدن و نظام سوسیالیستی و کمونیستی، که دیدید به چه سرنوشتی دچار شد. نمونه هم صدر اسلام است و برای رسیدن به آن، احکام الهی و اسلامی کافی است.
اگر ما به احکام اسلامی عمل بکنیم، اگر جامعهی اسلامی، ایمان اسلامی را همراه با عمل به مقررات و قوانین الهی تعقیب بکند، همان چیزی اتفاق خواهد افتاد که بشریت در طول تاریخ به دنبال آن بوده است. یعنی چه؟ یعنی آسایش و رفاه مادّی همراه با تکامل و پیشرفت و عروج معنوی. بشر حیوان نیست که علف جلوی او بریزند و برایش کافی باشد. انسان میخواهد باصفا و نورانی باشد. انسان از نورانیت و صفا و بندگی خدا احساس لذت روحی میکند.
شما وقتی عبادت میکنید، دعایی را با حال میخوانید، نمازی را با توجه اقامه میکنید، انفاقی به یک مستحق میکنید، میبینید چه لذتی میبرید و چه حالت احتظاظی به شما دست میدهد. این لذت را با خوردن نمیشود به دست آورد. انسانهایی که طعم بندگی خدا را چشیدهاند - که هر انسان مؤمنی در طول زندگی، کموبیش حالات اینطوری برایش پیش میآید؛ بعضی کم، بعضی زیاد - در آن لحظهی توجه به خدا، عبادت خدا، مناجات، گریه برای خدا و در مقابل خدا، لذتی احساس میکنند که حاضرند دنیا و مافیها را بدهند، برای آنکه این لذت برای آنها بماند.
البته مادّیات انسان را از آن حالت بیرون میآورد؛ آن حالت گاهگاهی دست میدهد. لذت معنوی، یعنی آن حالات. آدمهایی که با خدا و هدفهای معنوی آشنا نیستند، طعم این لذت را نمیچشند. ای بسا انسانهایی که در سایهی نامبارک نظامهای مادّی عمری را گذراندهاند، اما یک لحظه آن حالت توجه به خدا و آن لذت معنوی برایشان پیش نیامده است. آنها نمیفهمند من و شما چه میگوییم.
اسلام میخواهد انسانها را آنچنان بالا ببرد، دلها را آنچنان نورانی کند، بدیها را آنچنان از سینهی من و شما بیرون بکَنَد و دور بیندازد، که ما آن حالت لذت معنوی را در همهی آنات زندگیمان، نه فقط در محراب عبادت، بلکه حتّی در محیط کار، در حال درس، در میدان جنگ، در هنگام تعلیم و تعلم و در زمان سازندگی احساس کنیم. «خوشا آنان که دایم در نمازند»، یعنی این. در حال کسب و کار هم با خدا، در حال خوردن و آشامیدن هم باز به یاد خدا. اینگونه انسانی است که در محیط زندگی و در محیط عالم، از او نور پراکنده میشود. اگر دنیا بتواند اینطور انسانهایی را تربیت کند، ریشهی این جنگها و ظلمها و نابرابریها و پلیدیها و رجسها کنده خواهد شد. این، حیات طیبه است.
پس، حیات طیبه معنایش این نیست که کسانی فقط نماز بخوانند، عبادت کنند و اصلاً به فکر زندگی و مادّیات نباشند؛ نه، حیات طیبه، یعنی دنیا و آخرت را با هم داشتن. حیات طیبه، یعنی مادّه و معنا را با هم داشتن. حیات طیبه، یعنی آن ملتی که تلاش میکند، سازندگی میکند، صنعت و بازرگانی و کشاورزی را به اوج میرساند، قدرت علمی و تکنیکی پیدا میکند، پیشرفتهای گوناگون در همه جهت به دست میآورد؛ اما در همهی این حالات، دل او هم با خداست و روزبهروز هم با خدا آشناتر میشود. این، هدف نظام اسلامی است. این، آن هدفی است که پیامبران اعلام کردند، مصلحان عالم گفتند و در این صدوپنجاه تا دویست سال گذشته، شخصیتهای برجستهی اسلامی آن را اعلام کردند.
دشمنان اسلام فهمیدهاند که آنچه در آستین و چنتهی اسلام است، چیست و از آن ترسیدهاند. اگر میبینید با اسلام مبارزه میکنند، برای این است که میدانند اگر اسلام با دست باز مشغول سازندگی انسانها بشود و افراد و جوامع انسانی را بسازد، دیگر برای حنای تمدنها و قدرتهای مادّی، رنگی باقی نخواهد ماند. با جمهوری اسلامی هم به همین دلیل مبارزه میکنند.
جمهوری اسلامی، پرچم قرآن و اسلام را بلند کرد. انقلاب و امام و ملت ما از اول اعلام کردند و گفتند که ما آن مردمی نیستیم که دنیا و آخرت را از هم جدا کنیم؛ آنچنانی که دشمنان دین همیشه گفتهاند و ترویج کردهاند که دنیا و آخرت از هم جداست. خیر، دنیا با آخرت یکی است و از آن غیرقابل تفکیک است. چنین دنیایی، وظیفهی دینی است. این را از اول، اسلام و انقلاب و امام و ملت گفتند.۱۳۷۰/۰۱/۲۹
لینک ثابت
جمهوری اسلامی به فضل الهی، به کوری چشم دشمنان و علیرغم وسوسهی خناسان و اشکالتراشی اشکالتراشانِ بدپیلهی بیانصاف، تا امروز مراحل زیادی را پیش رفته و با قدرت نیز پیش خواهد رفت. این، وعدهی الهی است؛ «من عمل صالحا من ذکر او انثی و هو مؤمن فلنحیینّه حیاة طیّبة»: هر جامعهیی، هر فردی، هر مرد و زنی که عمل صالح انجام دهد و مؤمن باشد، ما حیات طیبه به او خواهیم داد. این حیات طیبه، امروز در جامعهی ما محسوس است.۱۳۷۰/۰۱/۲۹
لینک ثابت
ای ملت بزرگ! - که این مبالغه نیست؛ شما حقیقتاً ملت بزرگ و عظیمالشأن و بینظیر و یا کمنظیری هستید - راه شما برای رسیدن به حیات طیبه - یعنی آنجایی که هم زندگی مادّی تأمین است؛ آسایش تن، و هم زندگی معنوی؛ آسایش روح و شادی دل و صفای معنا - راه روشنی است؛ اما تلاش و وحدت و ایمان و فعالیت و عمل لازم دارد، که بحمداللَّه دارید و باید افزایش بدهید.
کار کنید، وحدتتان را حفظ کنید، یاد خدا را در دلها نگهدارید، به هم برسید، دلهایتان را با هم صاف کنید، با هم مهربان باشید، از یکدیگر کینه به دل نگیرید، انگیزههای کوچک شما را از هم جدا نکند، که بحمداللَّه نکرده است و نخواهد کرد؛ اگرچه دشمن این را میخواهد. اگر با این روحیه، با این ایمان، با این قدم صادق حرکت کنید، جمهوری اسلامی به اوج قلهی حیات طیبه که خدا وعده داده است، خواهد رسید.۱۳۷۰/۰۱/۲۹
لینک ثابت
در نظام و حیات طیبهی اسلامی، هر حرکتی که مؤمن انجام میدهد، باید با همین فکر باشد که این حرکت و این گفتار، پیش خدا محفوظ است و به سراغ ما خواهد آمد. هیچکدام از این گفتهها و کردهها و حرفها و سکوتها و حرکتها و سکونها و رفتن و نرفتنها و فداکاری کردن و فداکاری نکردنها و هوای نفس را زیر پا گذاشتن و زیر پا نگذاشتنها، فانی و زایل نشده، بلکه همه موجود است.۱۳۶۹/۰۸/۰۲
لینک ثابت
من به نوبهی خودم بهعنوان یک طلبه، یک خدمتگزار کوچک شما، یک شاگرد کوچک امام و یک سرباز کوچک انقلاب و اسلام عرض میکنم: ما در راه اسلام، در راه زندگى اسلامى، در راه حیات طیّبهی اسلامى براى شما مردم و براى جامعهی اسلامى در دنیا، از هیچ کوششى فروگذار نمیکنیم و به فضل پروردگار هیچ عاملى هم نخواهد توانست ما را از این صراط مستقیم و خطّ روشن منحرف کند.۱۳۶۸/۱۱/۲۰
لینک ثابت
هدف از همهی این مبارزاتى که ملّت ایران به رهبرى امام بزرگوار انجام داد تا انقلاب به پیروزى رسید، و همهی تلاشهایى که بعد از پیروزى انقلاب در این کشور انجام شد، تشکیل حیات طیّبهی اسلامى بود. اسلام براى انسان یک روش زندگى مناسب و لایقى(۲) قائل است. تنها اگر این شرایط محقّق شد، انسان میتواند به سعادت و به کمال برسد. تلاش همهی دلسوزان بشر و راهنمایان بزرگ انسان در طول تاریخ -انبیاى عظام و اولیا و مجاهدان فیسبیلالله- این بوده است که این حیات طیّبه را براى بشر به وجود بیاورند؛ و سعى همهی دشمنان انسان و شیاطین و طواغیت این بوده است که بشر را از این حیات طیّبه دور کنند. لذا دشمنى با شیطانها و طاغوتها، عنصر ایمان و از اجزاى اصلى دعوت همهی پیغمبران بوده؛ و عمل پیغمبران و عمل پیغمبر اسلام (صلّى الله علیه و آله و سلّم) هم بر این قرار داشته است. لذا هرگز در تاریخ، شما نخواهید توانست یک داعیهی حقّى را پیدا کنید که صاحب آن دعوتِ حق، با شیاطین و طواغیت مبارزه نکرده باشد، و طواغیت و شیاطین و زورگوها هم با او خصمانه و با بغض و کینه مواجه نشده باشند.
امروز در دنیا تمام تلاشهاى استکبار جهانى متمرکز است در اینکه هر صدایى را که علیه نظام حاکم جهانى بلند میشود، خاموش و خفه کند. و از وقتى انقلاب اسلامى به پیروزى رسید، صداى اسلام قویترین و مطمئنترین فریادى بود که علیه نظم ظالمانهی حاکمیّت استکبار جهانى بلند شده است؛ لذا امروز بیشترین همّت دشمنان و طواغیت، خاموش کردن صداى اسلام است. و در این یازده سالى که از پیروزى انقلاب میگذرد، آنقدرى که از سوى استکبار جهانى و متولّیان نظم حاکم جهانى و دستگاههاى استکبار جهانى -چه دستگاههاى تبلیغاتى و فرهنگى، و چه دستگاههاى سیاسى و نظامى و اقتصادى- علیه دعوت اسلامى و بخصوص مرکز دعوت انقلابى اسلام یعنى ایران اسلامى، تلاش و فعّالیّت شده است، علیه هیچ حادثه و پدیدهی دیگرى اینقدر تلاش نشده است.
ما امروز در سالگرد پیروزى انقلاب و ورود امام، خوب است که در یک جملهی کوتاه روشن کنیم که هدف ما چیست و مواجههی دشمن با ما از قِبَل چه مسئلهاى است و همینطور روشن کنیم که این عرصهی مبارزه و این صحنهی درگیرى تا کجاها امتداد دارد و به کجا خواهد رسید. من عرض میکنم، در مواجههی قدرتهاى مسلّط عالم با انقلاب و نظام جمهورى اسلامى، مسئله، اسلام است؛ مسئله، اسلام خالص و پیراستهی از تحریفهاى ایادى خودِ استکبار جهانى است. براى ما هم مسئله، اسلام است؛ براى دشمن ما هم مسئله، اسلام است. ما بهخاطرِ اسلام با استکبار مواجهیم؛ هدف استکبار جهانى هم -یعنى در رأسْ آمریکا، و در ذیلْ همهی دستگاههاى شیطانى مسلّط عالم یا حتّى دستگاههاى غیرمسلّطى که براى منافع استکبار کار میکنند- در مواجههی با ایران اسلامى، فقط اسلام است و بس؛ هیچ مسئلهی دیگرى در میان نیست.
ما براى حیات طیّبهی اسلامى، نهفقط براى خودمان [بلکه] براى بشریّت مبارزه میکنیم. معناى این حرف این نیست که ما میخواهیم لشکرکشى بکنیم تا ببینیم ایادى استکبار در کجا حیات طیّبهی بشرى را نقض کردند، آنجا بجنگیم؛ این جنگ، از این مقوله نیست. ما در پایگاه اسلام سعیمان این است که ثابت کنیم بشریّت در زیر سایهی سنگین خبیثِ حاکمیّتِ کنونىِ استکبار بر عالم رنج میکشد و روزبهروز به بدبختى نزدیکتر میشود. و اسلام میتواند بشر را نجات بدهد؛ ما این را ثابت کردهایم و ثابت خواهیم کرد که اسلام میتواند با قدرتهاى بزرگ عالم مواجه بشود و میتواند نظم ظالمانهی دنیا را به هم بزند. استکبار هم روى همین حسّاسیّت دارد.۱۳۶۸/۱۱/۱۲
لینک ثابت
هدف ما مسلمانها، ما ملّت ایران که پشت سر امام بزرگوارمان حرکت کردیم و انقلاب کردیم و مردم جان دادند و خون دادند و متحمّل رنجها و مصائب شدند چه بود؟ هدف از همهی این جریانات عظیم - که به هدایت الهى از روز اوّل تا امروز پیش رفته است - عبارت بود از اینکه در این کشور، در این خانهی اسلام، حیات طیّبهی اسلامى تحقّق پیدا کند؛ حیات طیّبهی اسلامى.ما خواستهایم در میان ظلمات جاهلیّت قرن بیستم، خورشید فروزان اسلام را به درخشش دربیاوریم. ما خواستهایم در هنگامى که نسلهاى بشر از مکتبهاى گوناگون - از سرمایهدارى پلید غرب تا کمونیسم ملحد شرق - دلزده شدند، بتوانیم مکتب حیاتبخش را و راه زندگى سالم و مطلوب و شیرین را به بشر نشان بدهیم و آن، حیات طیّبهی اسلامى است. تقریباً در طول ...[چندین] سال، هرچه و در هر قسمتى که ما در راه اسلام پیش رفتیم، در همان قسمت، زندگى شیرین شده؛ در هر بخشى که توفیق پیدا نکردیم در جهت اسلام حرکت بکنیم، در آن بخش، زندگى سخت باقى مانده؛ تنگ و تلخ باقى مانده. حیات اسلامى، حیات طیّبه است. حیات طیّبه و زندگى پاکیزه، یعنى زندگیاى که کام انسان را شیرین کند؛ انسان با آن زندگى، احساس آرامش و آسایش کند. ما در تشکیل نظام اسلامى و در تشکیل دولت و حاکمیّت اسلامى، به اسلام نزدیک شدیم؛ ارزشها را تا آن حدّى که براى ما مقدور بود، در حکّام و زمامداران رعایت کردیم؛ [لذا] در این بخش، به همین اندازه زندگى شیرین شد... ما باید خودمان را به سرچشمهی اسلام برسانیم تا زندگى بتمامى شیرین بشود. قرآن کریم میفرماید: اَّلَّذینَ اِن مَکـَّنُّهُم فِی الاَرضِ اَقامُوا الصَّلْوةَ وَءاتَوُا الزَّکوةَ وَ اَمَروا بِالمَعروفِ وَنَهَوا عَنِ المُنکَر. من میخواهم این واجبِ فراموششدهی اسلام را به یاد شما و به یاد ملّت ایران بیاورم: امر به معروف و نهى از منکر. همهی آحاد مردم وظیفهی امر کردن به کار خوب و نهى کردن از کار بد را باید براى خودشان قائل باشند؛ این تضمینکنندهی حیات طیّبه در نظام اسلامى خواهد بود.۱۳۶۸/۱۰/۱۹
لینک ثابت
در بعد داخلی[انقلاب]، ملت فداکار ایران زندگی دستساختهی فرهنگ غرب و آلوده به فساد قدرتهای استکباری را به زندگی اسلامی ـ که آرزوی همهی مردم ایران بود ـ تبدیل کرد. در این بعد، پیشرفتهای بسیار چشمگیری هم پدیدار شد. امروز روحیات و واقعیات زندگی ملت ایران، با آنچه که قبل از پیروزی انقلاب وجود داشت و دستهای استعماری روی آن کار کرده بودند، تفاوتهای بسیار زیادی دارد. البته نمیگوییم که امروز زندگی ما کاملا اسلامی است; ولی معتقدیم در مقایسه با گذشته، به مراتب به زندگی اسلامی نزدیک شدهایم و باید تلاش کنیم که باز هم نزدیکتر شویم.زندگی و حیات طیبهی اسلامی، یعنی سعادت دنیا و عقبی و رفاه مادی و تعالی معنوی. انقلاب ما این حرکت را در کشور به وجود آورد و دست قدرتمند الهی رهبر و امام بزرگوار آن را به پیش برد، و از این جهت امروز بحمدالله در دنیا ملتی نمونه هستیم.۱۳۶۸/۰۴/۱۲
لینک ثابت
به خاطر داشته باشید که اهداف مشخص ما، در اسلام خلاصه میشود. اسلام فقط یک اعتقاد نیست؛ اسلام زندگی طیبهی انسانهاست. وقتی از حیات و نظام اسلامی صحبت میکنیم، منظور ما نظام و حیات طیبهیی است که همهی خیرات مورد علاقهی انسان در آن وجود دارد؛ هم رفاه مادّی و امنیت اجتماعی و روحی تأمین میشود، و هم صفای معنوی و دانش و بینش و تحقیق و تعبد و خلوص و توجه به خدا مشاهده میگردد. اسلام این مواهب را به ما میدهد. اسلام نشان داده است که میتواند از مردمی که به او اعتقاد دارند و براساس تعالیم او زندگی میکنند، دفاع کند۱۳۶۸/۰۴/۱۱
لینک ثابت
درست است که دشمنی قدرتهای عالم با ما، به خاطر اعتقادات اسلامی ماست؛ «و ما نقموا منهم الّا ان یؤمنوا باللَّه العزیز الحمید»، اما حصار محکم و سنگر بزرگی که میتوانیم در آن قرار بگیریم و از حیثیت و شخصیت و هویت خویش دفاع کنیم و برای خود حیات طیبه فراهم آوریم، همین اسلام است.۱۳۶۸/۰۴/۱۱
لینک ثابت