دشمنشناسی بدانید آن کسانی که شیعه را علیه سنّی و سنّی را علیه شیعه تحریک میکنند، نه شیعه را دوست دارند و نه سنّی را؛ با اصل اسلام دشمنند. «رحماء بینهم»؛ یعنی برادران مسلمان بین خود رحیم و مهربان باشند. دشمن از هر دو طرف تلاش میکند. از یک طرف غالیگری و ناصبیگری را ترویج میکند و شیعه را در چشم سنّی، دشمن حقیقی معرفی میکند - بعضی از متحجّرین دینی هم متأسّفانه باور میکنند - از سوی دیگر شیعه را به اهانت به مقدّسات و ارزشهای سنّی وادار میکند. توطئهی دشمن آن است که این دو مکتب را در مقابل هم قرار دهد. این اختلاف در جهت از بین بردن هویّت یک ملت و در موضوعاتی ایجاد میشود که نباید بین آنها باشد. به علمای محترم شیعه و سنّی گفتم شما دم از وحدت میزنید و این خیلی خوب است و من هم از شما ممنونم؛ اما از کید دشمن غافل نباشید. دشمن از راههایی وارد میشود که ممکن است شما از آن غفلت کنید و به آن توجّه نداشته باشید هوشیار باشید و دشمن را در هر لباسی بشناسید. «و لتعرفنّهم فی لحن القول»؛ از سخنانشان هم میتوان آنها را شناخت.
بدانید کسانی که شما را به واگرایی از دین، ملت و کشور سوق میدهند، دشمنند و دوست نیستند. کسانی که شما را به اختلافات داخلی سوق میدهند، دشمنند. کسانی که سعی میکنند دلها را نسبت به هم چرکین کنند، دشمنند. کسانی که سعی میکنند آرمانهای انقلاب اسلامی را دستنیافتنی و نظام اسلامی را ناتوان از رسیدن به آنها جلوه دهند، دشمنند. 1381/12/06
نظام سلطه امروز دنیا با سلطهی استکبار جهانی وضع رقّتباری پیدا کرده است. فرهنگ اسلامی آنها را به چالش میکشد. این نیّت و همّت و توکّل اسلامی است که یک ملت را قادر میسازد تا در مقابل ظلم و استبداد و دیکتاتوری جهانی بایستد و قرص و محکم حرف خود را بزند و ملتها بشنوند.
خیال نکنید ملتهای دنیا نسبت به شعارهای شما بیتفاوتند. هرچند دولتهای آنان غالباً محافظهکارند و مجبورند به نحوی ملاحظه کنند؛ لیکن ملتها این شعارها را تا اعماق وجود میفهمند، میشنوند، مینیوشند و به آنها معتقد میشوند. اعتقادات مردم ما، شعارهای اساسی امروزِ ملتهای مسلمان است. دشمن بهشدّت از این امر بیمناک است.
اگر آزادگی انقلاب و نظام اسلامی نمیبود، امروز بسیاری از حقایق همچنان در پرده میماند. وقتی یک انسان، آزاده است، حرف خودش را میزند و سخن او در دایرهی محدودی اثرگذار است؛ اما وقتی یک ملت و نظام و قدرت حکومتیِ برخاسته از ارادهی مردم آزاده است، دیگر نمیتوان سخن او را در دایرهی کوچکی محدود کرد؛ حرف او طنین پیدا خواهد کرد و در دنیا انعکاس خواهد یافت.1381/12/06
سرمایههای انقلاب حال بعد از گذشت بیست سال، علیه ملت ایران و قشر جوانِ بعد از انقلاب، این توطئهها دائماً تکرار میشود تا جوانان را از حقیقت انقلاب دور کنند. در حقیقت آنها میخواهند این سرمایهها را از کشور بگیرند و آن را فلج کنند و بر آیندهی روشن و درخشان آن، خط بطلان بکشند و مانع رسیدن به آن شوند. مسئله این است که سلطهی استکبار امریکایی بر این کشور به همّت مردم و جوانان آن از بین رفت. جوانان، نه فقط در آغاز انقلاب، بلکه در طول این سالها نیز با حضور، تدیّن و پایبندیشان به اخلاق اسلامی، علیرغم همهی عوامل دورکننده و محرّک، آنها را مأیوس کردند. البته آنها به توطئههای خود ادامه میدهند؛ اما جوانان ما عمل آنها را خنثی میکنند. بنابراین آنها هم به تشدید فعّالیتهای خود میپردازند.1381/12/06
لیبرال دموکراسی سیاست امروز، سیاست اندلسی کردن ایران است! موضوعی که من با شما در میان میگذارم شکل موعظه ندارد؛ بلکه موضوعی اساسی است که با بهترین عناصر یک ملت- که شما جوانان باشید- در میان گذاشته میشود. فقط شما مخاطب من نیستید؛ این سخن را جوانان سراسر کشور هم خواهند شنید. نسل جوان کشور که بیش از نیمی از ملت و جمعیت کشور است، باید بداند در مقابل آرزوهای بزرگ، آرمانهای بلند و هدفهای مقدّس و قابل قبول و موجّه او چه موانعی وجود دارد. روزگاری مسلمانان در جنوب اروپا و در اسپانیا تا جنوب فرانسه، کشوری اسلامی به وجود آوردند. این کشور مهد تمدّن شد و علم در اروپا از همان تمدّن اندلسیِ قرون اوّلیهی اسلام شکوفا گردید. شکوفایی علم در آن سرزمین، داستانهایی دارد و خودِ غربیها نیز به آن معترفند. البته اکنون سعی میکنند این ورق را از تاریخ علم حذف و نام مسلمانان را بهکلّی پاک کنند؛ اما خودِ آنها، این تاریخ را ثبت کردهاند و البته در تواریخ ما هم ثبت شده است. اروپاییها وقتی خواستند اندلس را از مسلمانان پس بگیرند، اقدامی بلند مدّت کردند. آن روز صهیونیستها نبودند؛ اما دشمنان اسلام و مراکز سیاسی، علیه اسلام فعّال بودند. آنها به فاسد کردن جوانان پرداختند و در این راستا انگیزههای مختلف مسیحی، مذهبی یا سیاسی داشتند. یکی از کارها این بود که تاکستانهایی را وقف کردند تا شراب آنها را بهطور مجّانی در اختیار جوانان قرار دهند! جوانان را به سمت زنان و دختران خود سوق دادند تا آنها را به شهوات آلوده کنند! گذشت زمان راههای اصلی برای فاسد یا آباد کردن یک ملت را عوض نمیکند. امروز هم آنها همین کار را میکنند. البته دشمن هدفهای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی هم دارد. هدفهای اقتصادیاش معلوم است؛ برای آنها تسلّط اقتصادی بر منطقهی خاورمیانه حیاتی است. امروز در حال راهاندازیِ یک جنگ بزرگ در همسایگی ما و در کشور عراق هستند. همهی دنیا میدانند که هدف آنها در درجهی اوّل هدف اقتصادی است. تسلّط بر اپک، نفت عراق و سلطهی نهایی بر نفت خاورمیانه از جملهی این اهداف است. اقتصاد، خدای امروز دنیای مادّی است؛ خدای واجبالاطاعهای که همه باید در مقابل او زانو بزنند و هر کاری برای بهدست آوردن ثروت بکنند. این اقدامات برای بهبود اقتصاد بشر صورت نمیگیرد؛ بلکه در جهت پُر کردن جیب کمپانیهای نفتی و تسلیحاتی و امثال آنها که مظهر فرعونیّت و قارونیّت هستند، صورت میپذیرد.
آنها اهداف فرهنگی هم دارند. به فرهنگ اسلامی کینه میورزند و با آن عناد دارند. فرهنگ اسلامی آراءِ روشنفکران اروپا را به چالش کشیده و لیبرال دمکراسی را که پرچم برافراشتهی غرب است، مورد تردید قرار داده است. فرهنگ اسلامی روح استقلالطلبی و رشادت را در جامعهی بزرگ و یک میلیارد و چند صدمیلیونیِ مسلمانان، ترویج میکند و این امر در حسّاسترین منطقهی دنیا از لحاظ استراتژیک و منابع نفتی و زیر زمینی، شدّت بیشتری دارد. فرهنگ اسلامی، این جامعهی بزرگ را به فکر حیات مجدّد خود انداخته است؛ بنابراین به آن کینه میورزند و قصد کوبیدن آن را دارند.
البته آنها در بلندگوها از بحث آزاد و گفتگو و دمکراسی سخن میگویند؛ اما این شعاری دروغین است. آنها اهل گفتگو، دمکراسی و بحث آزاد نیستند. در داخل ایران، پلورالیسم، شکّاکیت، شک در مسلّمات و اوّلیات اعتقادی و تسامح و تساهل را ترویج میکنند؛ میگویند از عقایدتان بگذرید و نسبت به آنها تساهل و تسامح داشته باشید. اما این مربوط به داخل جامعهی ایران و جوامع اسلامی است. وقتی بحث به جایی میرسد که خودشان آن را ارزشهای امریکایی و غربی خطاب میکنند، دیگر جای گفتگو نیست. مشابهسازی، یکسانسازی و جهانیسازی، اعتقادات مسلّمی است که دنیا باید در مقابل آنها کوچکترین اعتراضی نکند! در اینجا دیگر چهرهی دیکتاتوری به خود میگیرند. پرچم دمکراسی و آزادیخواهی یک دروغ آشکار است. کدام امریکا میخواهد به مردم دنیا آزادی هدیه دهد؟! امریکایی که برای حفظ منابع خود، ملتها را با فجیعترین وضع به بدبختی سوق میدهد؟! امریکایی که فجایعش در ویتنام و افغانستان فراموش نشده و نخواهد شد- این فجایع هنوز هم ادامه دارد- و امروز هم مردم عراق را تهدید میکند؟! در اینجا با پرچم دمکراسی پیش میآید؛ اما نوبت به مردم فلسطین که میرسد، از دمکراسی خبری نیست! آیا مردم فلسطین انسان نیستند؟!1381/12/06
جهاد با کفارِ مبارز با اسلام من جوانان عزیز را به یک مجاهدت حقیقی دعوت میکنم. مجاهدت فقط جنگیدن و به میدان جنگ رفتن نیست. کوشش در میدان علم، اخلاق، همکاریهای سیاسی و تحقیق نیز برای مردم جهاد محسوب میشود. ایجاد فرهنگ و اندیشهی صحیح در جامعه نیز جهاد است. اینها، همه جهاد در راه خدا و جهاد فیسبیلاللَّه است. طرف این جهاد، مستکبران، دشمنان و کسانی هستند که با اسلام، ایران، هویّت، ملیّت، اسلامیّت و صفتهای اسلامی عناد و دشمنی دارند. قرآن میگوید: «اشدّاء علی الکفّار(1)»؛ مسلمانان بایستی نسبت به کفّار سختگیر باشند. این کفّار کجا هستند؟ هر غیر معتقد به اسلام کسی نیست که باید نسبت به او سختگیر بود و شدّت گرفت. قرآن میگوید: «لا ینهاکم اللَّه عن الّذین لم یقاتلوکم فی الدّین و لم یخرجوکم من دیارکم ان تبرّوهم و تقسطوا الیهم انّ اللَّه یحبّ المقسطین»؛ کسانی که با شما سر ستیزه ندارند و علیه شما توطئه نمیکنند و کمر به نابودی نسل و ملت شما نبستهاند، ولو از دین دیگری باشند، با آنها نیکی کنید و رفتار خوب داشته باشید؛ کافری که با او باید شدید بود، این نیست. «انّما ینهاکم اللَّه عن الّذین قاتلوکم فی الدّین و اخرجوکم من دیارکم(2)». باید با کسانی شدید بود که با هویّت، اسلام، ملیّت، کشور، تمامیت ارضی، استقلال، شرف، عزّت، ناموس، سنّتها، فرهنگ و ارزشهای شما مبارزه میکنند. این فرهنگی است که باید بر جامعهی ما حاکم باشد. تساهل و تسامح باید بین خود مسلمانان برقرار باشد.1381/12/06
1 )
سوره مبارکه الفتح آیه 29 مُحَمَّدٌ رَسولُ اللَّهِ ۚ وَالَّذينَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلَى الكُفّارِ رُحَماءُ بَينَهُم ۖ تَراهُم رُكَّعًا سُجَّدًا يَبتَغونَ فَضلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضوانًا ۖ سيماهُم في وُجوهِهِم مِن أَثَرِ السُّجودِ ۚ ذٰلِكَ مَثَلُهُم فِي التَّوراةِ ۚ وَمَثَلُهُم فِي الإِنجيلِ كَزَرعٍ أَخرَجَ شَطأَهُ فَآزَرَهُ فَاستَغلَظَ فَاستَوىٰ عَلىٰ سوقِهِ يُعجِبُ الزُّرّاعَ لِيَغيظَ بِهِمُ الكُفّارَ ۗ وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ مِنهُم مَغفِرَةً وَأَجرًا عَظيمًا ترجمه: محمّد (ص) فرستاده خداست؛ و کسانی که با او هستند در برابر کفّار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند؛ پیوسته آنها را در حال رکوع و سجود میبینی در حالی که همواره فضل خدا و رضای او را میطلبند؛ نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است؛ این توصیف آنان در تورات و توصیف آنان در انجیل است، همانند زراعتی که جوانههای خود را خارج ساخته، سپس به تقویت آن پرداخته تا محکم شده و بر پای خود ایستاده است و بقدری نموّ و رشد کرده که زارعان را به شگفتی وامیدارد؛ این برای آن است که کافران را به خشم آورد (ولی) کسانی از آنها را که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند، خداوند وعده آمرزش و اجر عظیمی داده است.
2 )
سوره مبارکه الممتحنة آیه 8 لا يَنهاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذينَ لَم يُقاتِلوكُم فِي الدّينِ وَلَم يُخرِجوكُم مِن دِيارِكُم أَن تَبَرّوهُم وَتُقسِطوا إِلَيهِم ۚ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ المُقسِطينَ ترجمه: خدا شما را از نیکی کردن و رعایت عدالت نسبت به کسانی که در راه دین با شما پیکار نکردند و از خانه و دیارتان بیرون نراندند نهی نمیکند؛ چرا که خداوند عدالتپیشگان را دوست دارد.
رنج مسئولان نظام از انحراف اخلاقی مردم نظام اسلامی نمیتواند نسبت به فرهنگ و اخلاق مردم خود بیتفاوت باشد. نظام اسلامی نظامی نیست که فقط به فکر حفظ قدرت خود باشد و نسبت به عملکرد مردم خود - حتی اگر به ورطهی اخلاقی بیفتند - بیتفاوت بماند. نظام اسلامی از آنچه که مردم را منحرف و گمراه میکند، رنج میبرد. «عزیزٌ علیه ما عنتّم حریصٌ علیکم بالمؤمنین رؤوفٌ رحیم(1)»؛ این روش پیامبر گرامی است و نظام اسلامی همان روش را باید داشته باشد. نظام اسلامی نمیتواند نسبت به رنجهای معنوی، جسمانی و گمراهیهای فکر و دل مردم خود بیاعتنا باشد. این نظام وظیفهی سنگینی بر عهده دارد. دستگاههای ما، بخصوص دستگاههای فرهنگی، وظیفهی سنگینتری دارند؛ همچنان که دستگاههای اقتصادی و عمرانی کشور وظیفهای سنگین بر عهده دارند. در جاهایی مثل استان شما - سیستان و بلوچستان - که بسیار محروم است، وظایف دشوارتر است.1381/12/06
1 )
سوره مبارکه التوبة آیه 128 لَقَد جاءَكُم رَسولٌ مِن أَنفُسِكُم عَزيزٌ عَلَيهِ ما عَنِتُّم حَريصٌ عَلَيكُم بِالمُؤمِنينَ رَءوفٌ رَحيمٌ ترجمه: به یقین، رسولی از خود شما بسویتان آمد که رنجهای شما بر او سخت است؛ و اصرار بر هدایت شما دارد؛ و نسبت به مؤمنان، رئوف و مهربان است!
دموکراسی غربی آنها در بلندگوها از بحث آزاد و گفتگو و دمکراسی سخن میگویند؛ اما این شعاری دروغین است. آنها اهل گفتگو، دمکراسی و بحث آزاد نیستند. در داخل ایران، پلورالیسم، شکّاکیت، شک در مسلّمات و اوّلیات اعتقادی و تسامح و تساهل را ترویج میکنند؛ میگویند از عقایدتان بگذرید و نسبت به آنها تساهل و تسامح داشته باشید. اما این مربوط به داخل جامعهی ایران و جوامع اسلامی است. وقتی بحث به جایی میرسد که خودشان آن را ارزشهای امریکایی و غربی خطاب میکنند، دیگر جای گفتگو نیست. مشابهسازی، یکسانسازی و جهانیسازی، اعتقادات مسلّمی است که دنیا باید در مقابل آنها کوچکترین اعتراضی نکند! در اینجا دیگر چهرهی دیکتاتوری به خود میگیرند. پرچم دمکراسی و آزادیخواهی یک دروغ آشکار است. کدام امریکا میخواهد به مردم دنیا آزادی هدیه دهد؟! امریکایی که برای حفظ منابع خود، ملتها را با فجیعترین وضع به بدبختی سوق میدهد؟! امریکایی که فجایعش در ویتنام و افغانستان فراموش نشده و نخواهد شد- این فجایع هنوز هم ادامه دارد- و امروز هم مردم عراق را تهدید میکند؟! در اینجا با پرچم دمکراسی پیش میآید؛ اما نوبت به مردم فلسطین که میرسد، از دمکراسی خبری نیست! آیا مردم فلسطین انسان نیستند؟!1381/12/06
صهیونیسم بینالملل امروز سیاست مشترکی در همهی دنیا، به وسیلهی مراکز معیّنی دنبال میشود. این سیاست عبارت است از اینکه جوانان را تا خرخره در شهوات و غرایز جنسی و فساد اخلاقی غرق کنند. این یک سیاست رایج در دنیاست و شامل شرق و غرب میشود؛ هر منطقهای آن را با هدفی خاص دنبال میکند. مراکزی که این سیاستها را طرّاحی میکنند، وسایل و ابزار آن را هم بهطور فراوان فراهم میکنند. این مراکز بهطور عمده شامل مراکز اقتصادی صهیونیستی و قدرتطلبان بینالمللی است که چشم به سرچشمههای ثروت در کشورهایی دوختهاند که غالباً عقبافتاده و فقیر و ضعیفند و منابع ثروت بسیاری دارند. برای به چنگ آوردن این منابع ثروت، مهمترین مانع، ارادهی ملتهایی است که این منابع متعلّق به آنهاست. برای فلج کردن ملتها، بهترین راه، فلج کردن جوانان است؛ چون جوانان نیروی فعّالِ هر کشورند. برای فلج کردن جوانان بهترین راه آلوده و زمینگیر کردن آنها به وسیلهی سکس، فحشا، مستی و مواد مخدّر است. در کشورهای غربی این سیاست به این دلیل دنبال میشود که جوانان مزاحم صهیونیستها نشوند. داستان تسلّط شبکهی بینالمللی صهیونیسم بر مجلس، پارلمان، دولت، مسئولان و بهطور عمده سیاستهای بسیاری از کشورها- بهویژه کشورهای غربی- بسیار شگفتآور و عجیب است. اگر در کشوری، یک فرد با انگیزههای ضدّ صهیونیستی برای مسئولیتی سیاسی انتخاب شود، آنقدر شبکههای صهیونیستی به شکلهای گوناگون بر او و افکار جامعه فشار میآورند که وی نمیتواند به مسئولیت خود ادامه دهد و مجبور به استعفا و کنارهگیری میشود.1381/12/06
احساس مسئولیت اوّلین باری که من با نسل جوان این شهر روبهرو شدم، تقریباً در سنّ و سال شما بودم؛ بیست و چهار سال داشتم. این موضوع به حدود چهل سال قبل برمیگردد. آن روز نوعی احساس مسئولیت، مرا به زاهدان و به مرکز این استان کشاند. آن زمان این مرکز از مراکز فکر و اندیشه و حرکت عمومی کشور، بهمراتب دورتر از امروز بود؛ امروز اینجا مرکز است. در آن زمان زاهدان واقعاً منطقهای دورافتاده بود. من وقتیکه به این استان تبعید شدم، همان سابقهی ذهنی کمکم کرد تا با جوانان این استان، از بلوچ و سیستانی و فارس ارتباط برقرار کنم؛ دلها به هم نزدیک شد. حالا که شما جوانان عزیز با من حرف میزدید، بعضی از جوانانی را که در آن زمان با آنها در همین استان ارتباط برقرار کرده بودم، به یاد آوردم. بهترین آنها شهید شدند. شهید «کریمپور» جوانی از شهر زاهدان بود و شور و شوق همین جوانانی را داشت که امروز در اینجا سخن میگفتند. شهید «آتشدست» هم جوانی از ایرانشهر بود. برادران دیگری هم بودند که نامشان را نمیآورم. بعضی بحمد اللّه زنده هستند. در میان آنها هم بلوچ بود و هم فارس. امروز این استان از لحاظ سطح فکر و اندیشه و مدّ نگاه جوانان، از زمین تا آسمان با آن روز فرق کرده است و همین امر، نقطهی امیدی است که ما را دلگرم و به آینده امیدوار میکند. آنچه در بارهی جوان و جوانی گفتید، باورهای دیرین من است. آنچه در بارهی لزوم رفع محرومیّت گفتید، همّت شب و روز من است. آنچه در باب خطرهای گوناگون معنوی و فکری و فرهنگی بر زبان و در دل بسیاری از شماست، علائم هشداردهندهی همیشگیِ من است. بله؛ کشور ما، کشوری جوان و انقلاب ما هم انقلابی جوان است. ما باید با همین نیرو و خون جوانی، راه دشواری را بپیماییم و باید همّت کنیم تا بتوانیم پیش ببریم. کافی نیست که فقط در دل بخواهیم؛ خواستن وقتی توانستن است که با همّت، عمل، توکّل، راهبلدی و احساس مسئولیت همراه باشد. راه ما راهی طولانی است؛ اما آیندهی ما هم بسیار روشن و جذّاب خواهد بود. نگاه به آن آینده، خستگیِ راه را میزداید و ایمان به آن، تردیدها و تزلزلها را از بین میبرد. آیا ما میتوانیم در این راه، فارغ و بیدغدغه حرکت کنیم؟ ابداً. پیچیدگی قضیه از همینجا ناشی میشود؛ این راه جادهی آسفالتهی امن و امانی نیست و نمیتوان بیدغدغه و فارغ حرکت کرد؛ قاطعان طریق و مانعان خیر هستند و سیاستهای مخرّب وجود دارد. مراکز حسّاس توطئه در دنیا چشم به همین مجموعهی جوان دوختهاند که ما به آنها عشق و علاقه داریم. آنها هدفهای خود را روی این جوانان متوجّه و متمرکز کردهاند و میدانند که اگر این راه به وسیلهی این ملت جوان طی شود، بسیاری از هدفهای آنها از بین خواهد رفت و دست آنها از این هدفها کوتاه خواهد شد. بنابراین راه ما با مانع، خطر، دشمن، گرگ، دزد، خار، سنگ و موانعی از این دست همراه است. نمیتوان به این موانع بیاعتنا بود. باید همّت کرد و پیش از همّت کردن چشم گشود و هوشیار بود. آنچه برای شما جوانان مثل دیگران مهمّ است، عبارت است از احساس مسئولیت آگاهانه. البته شما جوان و سرشار از نیرو هستید و از حسّاسیت بیشتری برخوردارید. احساس مسئولیت یعنی انسان همانطور که به فکر زندگی، معیشت، اشتغال، ازدواج، و هر چیزِ مربوط به خود است، نسبت به اهدافی که از خودِ او فراتر است هم احساس مسئولیت کند؛ اهدافی که به خود او محدود نمیشود، بلکه مربوط به مجموعه، ملت، تاریخ و بشریت است. انسان باید در قبال این هدفها هم احساس وظیفه، تعهّد و مسئولیت داشته باشد. هیچ انسان و هیچ جامعهای بدون این احساس تعهّد، به قلّههای رفیع سعادت نخواهد رسید. این احساس مسئولیت و تعهّد باید آگاهانه باشد. فرد باید بداند که به دنبال چه چیزی است و موانع راه را بشناسد. این امر همان احساس مسئولیت آگاهانه است. جوان ایرانی، هوشیار، حسّاس، آگاه و حاضر در صحنه است و بیش از جوانان سایر مناطق دنیا احساس تعهّد و مسئولیت آگاهانه میکند. البته ادّعا نمیکنم که از همه جای دنیا بهطور دقیق مطّلعم؛ اما اخبار زیادی به دست ما میرسد. آگاهیهای ما طرق و بسترهای بسیار متعدّدی دارد. فهم سیاسی، فکر سیاسی، مطالبهی سیاسی، مطالبهی آرمانی، حسّاسیت نسبت به حوادث و حضور در صحنهی مواجههی با حوادث در جوان ایرانی، ممتاز و نمونه است و این شامل پسران و دختران- هر دو- میشود. به همین دلیل ما موفّقیتهای بزرگی داشتهایم و خطرهایی هم ما را تهدید میکند.1381/12/06
حقوق بشر اگر آزادگی انقلاب و نظام اسلامی نمیبود، امروز بسیاری از حقایق همچنان در پرده میماند. وقتی یک انسان، آزاده است، حرف خودش را میزند و سخن او در دایرهی محدودی اثرگذار است؛ اما وقتی یک ملت و نظام و قدرت حکومتیِ برخاسته از ارادهی مردم آزاده است، دیگر نمیتوان سخن او را در دایرهی کوچکی محدود کرد؛ حرف او طنین پیدا خواهد کرد و در دنیا انعکاس خواهد یافت. دشمنان نمیخواهند به شکستهای خود اعتراف کنند؛ اما در محافل سیاسیِ گوناگون دنیا همواره از انقلاب و نظام اسلامی گله میکنند که موقع و موقف نظام اسلامی و مواضع سیاسی آن در قضیهی فلسطین، افغانستان، دنیای اسلام، تسلیحات و حقوق بشر، مانعِ بسیاری از اهداف استکبار جهانی شده است. این بهخاطر ایستادگی ملت ماست. نظام اسلامی بهطور کامل یک نظام آزاده است و ما این آزادگی را از اسلام داریم و آنها به همین دلیل با اسلام دشمنند و علیه آن تلاش و فعّالیت میکنند.1381/12/06
جهانیسازی اروپاییها وقتی خواستند اندلس را از مسلمانان پس بگیرند، اقدامی بلند مدّت کردند. آن روز صهیونیستها نبودند؛ اما دشمنان اسلام و مراکز سیاسی، علیه اسلام فعّال بودند. آنها به فاسد کردن جوانان پرداختند و در این راستا انگیزههای مختلف مسیحی، مذهبی یا سیاسی داشتند. یکی از کارها این بود که تاکستانهایی را وقف کردند تا شراب آنها را بهطور مجّانی در اختیار جوانان قرار دهند! جوانان را به سمت زنان و دختران خود سوق دادند تا آنها را به شهوات آلوده کنند! گذشت زمان راههای اصلی برای فاسد یا آباد کردن یک ملت را عوض نمیکند. امروز هم آنها همین کار را میکنند. البته دشمن هدفهای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی هم دارد. هدفهای اقتصادیاش معلوم است؛ برای آنها تسلّط اقتصادی بر منطقهی خاورمیانه حیاتی است. امروز در حال راهاندازیِ یک جنگ بزرگ در همسایگی ما و در کشور عراق هستند. همهی دنیا میدانند که هدف آنها در درجهی اوّل هدف اقتصادی است. تسلّط بر اپک، نفت عراق و سلطهی نهایی بر نفت خاورمیانه از جملهی این اهداف است. اقتصاد، خدای امروز دنیای مادّی است؛ خدای واجبالاطاعهای که همه باید در مقابل او زانو بزنند و هر کاری برای بهدست آوردن ثروت بکنند. این اقدامات برای بهبود اقتصاد بشر صورت نمیگیرد؛ بلکه در جهت پُر کردن جیب کمپانیهای نفتی و تسلیحاتی و امثال آنها که مظهر فرعونیّت و قارونیّت هستند، صورت میپذیرد. آنها اهداف فرهنگی هم دارند. به فرهنگ اسلامی کینه میورزند و با آن عناد دارند. فرهنگ اسلامی آراءِ روشنفکران اروپا را به چالش کشیده و لیبرال دمکراسی را که پرچم برافراشتهی غرب است، مورد تردید قرار داده است. فرهنگ اسلامی روح استقلالطلبی و رشادت را در جامعهی بزرگ و یک میلیارد و چند صدمیلیونیِ مسلمانان، ترویج میکند و این امر در حسّاسترین منطقهی دنیا از لحاظ استراتژیک و منابع نفتی و زیر زمینی، شدّت بیشتری دارد. فرهنگ اسلامی، این جامعهی بزرگ را به فکر حیات مجدّد خود انداخته است؛ بنابراین به آن کینه میورزند و قصد کوبیدن آن را دارند. البته آنها در بلندگوها از بحث آزاد و گفتگو و دمکراسی سخن میگویند؛ اما این شعاری دروغین است. آنها اهل گفتگو، دمکراسی و بحث آزاد نیستند. در داخل ایران، پلورالیسم، شکّاکیت، شک در مسلّمات و اوّلیات اعتقادی و تسامح و تساهل را ترویج میکنند؛ میگویند از عقایدتان بگذرید و نسبت به آنها تساهل و تسامح داشته باشید. اما این مربوط به داخل جامعهی ایران و جوامع اسلامی است. وقتی بحث به جایی میرسد که خودشان آن را ارزشهای امریکایی و غربی خطاب میکنند، دیگر جای گفتگو نیست. مشابهسازی، یکسانسازی و جهانیسازی، اعتقادات مسلّمی است که دنیا باید در مقابل آنها کوچکترین اعتراضی نکند! در اینجا دیگر چهرهی دیکتاتوری به خود میگیرند. پرچم دمکراسی و آزادیخواهی یک دروغ آشکار است. کدام امریکا میخواهد به مردم دنیا آزادی هدیه دهد؟! امریکایی که برای حفظ منابع خود، ملتها را با فجیعترین وضع به بدبختی سوق میدهد؟! امریکایی که فجایعش در ویتنام و افغانستان فراموش نشده و نخواهد شد- این فجایع هنوز هم ادامه دارد- و امروز هم مردم عراق را تهدید میکند؟! در اینجا با پرچم دمکراسی پیش میآید؛ اما نوبت به مردم فلسطین که میرسد، از دمکراسی خبری نیست! آیا مردم فلسطین انسان نیستند؟!1381/12/06
اخلاق اجتماعی من در خطاب به مسئولان و در جلسات آنها بارها نکات لازم را گوشزد کردهام؛ بازهم میکنم. خطر تنها خطرِ اخلاقی نیست؛ البته مسألهی فرهنگ و اخلاق خیلی مهمّ است. نظام اسلامی نمیتواند نسبت به فرهنگ و اخلاق مردم خود بیتفاوت باشد. نظام اسلامی نظامی نیست که فقط به فکر حفظ قدرت خود باشد و نسبت به عملکرد مردم خود- حتی اگر به ورطهی اخلاقی بیفتند- بیتفاوت بماند. نظام اسلامی از آنچه که مردم را منحرف و گمراه میکند، رنج میبرد. «عزیزٌ علیه ما عنتّم حریصٌ علیکم بالمؤمنین رءوفٌ رحیم»؛ این روش پیامبر گرامی است و نظام اسلامی همان روش را باید داشته باشد. نظام اسلامی نمیتواند نسبت به رنجهای معنوی، جسمانی و گمراهیهای فکر و دل مردم خود بیاعتنا باشد. این نظام وظیفهی سنگینی بر عهده دارد. دستگاههای ما، بخصوص دستگاههای فرهنگی، وظیفهی سنگینتری دارند؛ همچنان که دستگاههای اقتصادی و عمرانی کشور وظیفهای سنگین بر عهده دارند. در جاهایی مثل استان شما- سیستان و بلوچستان- که بسیار محروم است، وظایف دشوارتر است.1381/12/06