تبلیغ، وسیله رسیدن به اهداف دین
امروز نگاه رایج در حوزههای علمیّه این است که تبلیغ در مرتبهی دوّم قرار دارد... ما از این نگاه باید عبور کنیم. تبلیغ، مرتبهی اوّل است... چرا این را میگوییم؟ برای اینکه ما هدف دین را چه میدانیم؟ دین خدا آمده است با ما انسانها چه بکند؟ خب یک هدف نهایی داریم که عبارت است از اینکه ما را در مسیر خلیفةاللّهی، در مسیر انسان کامل ارتقاء بدهد، بالا ببرد ــ حالا هر چه ظرفیّت داشته باشیم ــ این هدف نهایی دین است. هدفهای میانی و ابتدائی هم وجود دارد؛ مثلاً اقامهی قسط: لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسط؛(1) یا تشکیل نظام اسلامی: وَ ما اَرسَلنا مِن رَسولٍ اِلّا لِیُطاعَ بِاِذنِ اللَّه؛(2) مرکز اطاعت، دین است؛ این یعنی تشکیل نظام اسلامی؛ این جزو اهداف دین است؛ هدف میانی است. یا فرض کنید که اقامهی معروف، اشاعهی معروف، ازالهی منکر، ترویج کَلِم طیّب و عمل صالح: اِلَیهِ یَصعَدُ الکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ العَمَلُ الصَّالِحُ یَرفَعُه.(3) خب اینها اهداف دین است؛ هر کدام از اینها را که شما نگاه کنید، وسیله و ابزار رسیدن به آن، تبلیغ است.1402/04/21
1 )
سوره مبارکه الحديد آیه 25
لَقَد أَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَيِّناتِ وَأَنزَلنا مَعَهُمُ الكِتابَ وَالميزانَ لِيَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ ۖ وَأَنزَلنَا الحَديدَ فيهِ بَأسٌ شَديدٌ وَمَنافِعُ لِلنّاسِ وَلِيَعلَمَ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالغَيبِ ۚ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزيزٌ
ترجمه:
ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان (شناسایی حقّ از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند؛ و آهن را نازل کردیم که در آن نیروی شدید و منافعی برای مردم است، تا خداوند بداند چه کسی او و رسولانش را یاری میکند بیآنکه او را ببینند؛ خداوند قوّی و شکستناپذیر است!
2 )
سوره مبارکه النساء آیه 64
وَما أَرسَلنا مِن رَسولٍ إِلّا لِيُطاعَ بِإِذنِ اللَّهِ ۚ وَلَو أَنَّهُم إِذ ظَلَموا أَنفُسَهُم جاءوكَ فَاستَغفَرُوا اللَّهَ وَاستَغفَرَ لَهُمُ الرَّسولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوّابًا رَحيمًا
ترجمه:
ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای این که به فرمان خدا، از وی اطاعت شود. و اگر این مخالفان، هنگامی که به خود ستم میکردند (و فرمانهای خدا را زیر پا میگذاردند)، به نزد تو میآمدند؛ و از خدا طلب آمرزش میکردند؛ و پیامبر هم برای آنها استغفار میکرد؛ خدا را توبه پذیر و مهربان مییافتند.
3 )
سوره مبارکه فاطر آیه 10
مَن كانَ يُريدُ العِزَّةَ فَلِلَّهِ العِزَّةُ جَميعًا ۚ إِلَيهِ يَصعَدُ الكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالعَمَلُ الصّالِحُ يَرفَعُهُ ۚ وَالَّذينَ يَمكُرونَ السَّيِّئَاتِ لَهُم عَذابٌ شَديدٌ ۖ وَمَكرُ أُولٰئِكَ هُوَ يَبورُ
ترجمه:
کسی که خواهان عزّت است (باید از خدا بخواهد چرا که) تمام عزّت برای خداست؛ سخنان پاکیزه به سوی او صعود میکند، و عمل صالح را بالا میبرد؛ و آنها که نقشههای بد میکشند، عذاب سختی برای آنهاست و مکر (و تلاش افسادگرانه) آنان نابود میشود (و به جایی نمیرسد)!
لینک ثابت
تأکید قرآن بر مسئله تبلیغ
شما در قرآن میبینید روی مسئلهی تبلیغ تکیه شده... کلمهی «بلاغ» یا «بلاغ مبین» در قرآن حدود دوازده سیزده جا آمده. «بلاغ مبین» یعنی آن رساندنی که جای شبههای باقی نگذارد: وَ ما عَلَینا اِلَّا البَلاغُ المُبین؛(1) باید جای شبهه باقی نگذارد. بلاغ، [یعنی] رساندن، رساندن پیام به گوشها و به دلها، این در قرآن بارها تکرار شده؛ دوازده سیزده مورد تکرار شده؛ از قول پیغمبران تکرار شده: ما عَلَینا اِلَّا البَلاغُ المُبین؛ از قول خدای متعال خطاب به پیغمبر تکرار شده: فَاِنَّما عَلَیکَ البَلاغ؛ (2) از همین مادّهی بلاغ، «اَلَّذینَ یُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَ یَخشَونَهُ وَ لا یَخشَونَ اَحَداً اِلَّا اللَّه»(3) [هم هست] ــ آیهای که [قاری محترم] تلاوت کرد ــ و آیات متعدّد دیگری هم در این زمینه هست: اُبَلِّغُکُم رِسالاتِ رَبِّی، (4) بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلَیکَ مِن رَبِّک.(5) تعبیرات موازی و هممعنای با «بلاغ»... در قرآن الیٰماشاءاللّه [هست]: تبلیغِ «دعوت» چقدر در قرآن تکرار [شده]: اُدعُ اِلى سَبیلِ رَبِّکَ بِالحِکمَةِ وَ المَوعِظَةِ الحَسَنَة؛ (6) اِستَجیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ اِذا دَعاکُم لِما یُحییکُم، (7) و همینطور آیات متعدّد دیگری با تعبیرِ عنوان «دعوت». آیات متعدّد فراوان با عنوان «انذار و تبشیر»؛ ترساندن و بشارت دادن. همهی اینها دعوت است دیگر، همهی اینها تبلیغ است.1402/04/21
1 )
سوره مبارکه يس آیه 17
وَما عَلَينا إِلَّا البَلاغُ المُبينُ
ترجمه:
و بر عهده ما چیزی جز ابلاغ آشکار نیست!»
2 )
سوره مبارکه آل عمران آیه 20
فَإِن حاجّوكَ فَقُل أَسلَمتُ وَجهِيَ لِلَّهِ وَمَنِ اتَّبَعَنِ ۗ وَقُل لِلَّذينَ أوتُوا الكِتابَ وَالأُمِّيّينَ أَأَسلَمتُم ۚ فَإِن أَسلَموا فَقَدِ اهتَدَوا ۖ وَإِن تَوَلَّوا فَإِنَّما عَلَيكَ البَلاغُ ۗ وَاللَّهُ بَصيرٌ بِالعِبادِ
ترجمه:
اگر با تو، به گفتگو و ستیز برخیزند، (با آنها مجادله نکن! و) بگو: «من و پیروانم، در برابر خداوند (و فرمان او)، تسلیم شدهایم.» و به آنها که اهل کتاب هستند [= یهود و نصاری] و بیسوادان [= مشرکان] بگو: «آیا شما هم تسلیم شدهاید؟» اگر (در برابر فرمان و منطق حق، تسلیم شوند، هدایت مییابند؛ و اگر سرپیچی کنند، (نگران مباش! زیرا) بر تو، تنها ابلاغ (رسالت) است؛ و خدا نسبت به (اعمال و عقاید) بندگان، بیناست.
3 )
سوره مبارکه الأحزاب آیه 39
الَّذينَ يُبَلِّغونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَيَخشَونَهُ وَلا يَخشَونَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ ۗ وَكَفىٰ بِاللَّهِ حَسيبًا
ترجمه:
(پیامبران) پیشین کسانی بودند که تبلیغ رسالتهای الهی میکردند و (تنها) از او می ترسیدند، و از هیچ کس جز خدا بیم نداشتند؛ و همین بس که خداوند حسابگر (و پاداشدهنده اعمال آنها) است!
4 )
سوره مبارکه الأعراف آیه 62
أُبَلِّغُكُم رِسالاتِ رَبّي وَأَنصَحُ لَكُم وَأَعلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعلَمونَ
ترجمه:
رسالتهای پروردگارم را به شما ابلاغ میکنم؛ و خیرخواه شما هستم؛ و از خداوند چیزهایی میدانم که شما نمیدانید.
5 )
سوره مبارکه المائدة آیه 67
يا أَيُّهَا الرَّسولُ بَلِّغ ما أُنزِلَ إِلَيكَ مِن رَبِّكَ ۖ وَإِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَهُ ۚ وَاللَّهُ يَعصِمُكَ مِنَ النّاسِ ۗ إِنَّ اللَّهَ لا يَهدِي القَومَ الكافِرينَ
ترجمه:
ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملاً (به مردم) برسان! و اگر نکنی، رسالت او را انجام ندادهای! خداوند تو را از (خطرات احتمالی) مردم، نگاه میدارد؛ و خداوند، جمعیّت کافران (لجوج) را هدایت نمیکند.
6 )
سوره مبارکه النحل آیه 125
ادعُ إِلىٰ سَبيلِ رَبِّكَ بِالحِكمَةِ وَالمَوعِظَةِ الحَسَنَةِ ۖ وَجادِلهُم بِالَّتي هِيَ أَحسَنُ ۚ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبيلِهِ ۖ وَهُوَ أَعلَمُ بِالمُهتَدينَ
ترجمه:
با حکمت و اندرز نیکو، به راه پروردگارت دعوت نما! و با آنها به روشی که نیکوتر است، استدلال و مناظره کن! پروردگارت، از هر کسی بهتر میداند چه کسی از راه او گمراه شده است؛ و او به هدایتیافتگان داناتر است.
7 )
سوره مبارکه الأنفال آیه 24
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا استَجيبوا لِلَّهِ وَلِلرَّسولِ إِذا دَعاكُم لِما يُحييكُم ۖ وَاعلَموا أَنَّ اللَّهَ يَحولُ بَينَ المَرءِ وَقَلبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيهِ تُحشَرونَ
ترجمه:
ای کسانی که ایمان آوردهاید! دعوت خدا و پیامبر را اجابت کنید هنگامی که شما را به سوی چیزی میخواند که شما را حیات میبخشد! و بدانید خداوند میان انسان و قلب او حایل میشود، و همه شما (در قیامت) نزد او گردآوری میشوید!
لینک ثابت
لزوم شناخت مخاطب در تبلیغ
مخاطب را بشناسید. اگر چنانچه ما موادّ تبلیغیمان و شیوهی تبلیغمان متناسب با وضعیّت مخاطب نباشد، ناموفّق خواهیم بود... احتمال دارد که یکی از مصادیق یا یکی از معانی این آیهی شریفهی «وَ ما اَرسَلنا مِن رَسولٍ اِلّا بِلِسانِ قَومِه»(1) همین باشد. اینکه حالا مثلاً اگر برای مردم ترکزبان پیغمبری فرستادند او بایست ترکزبان باشد، خب اینکه بدیهی است، بدون این که معنی ندارد؛ احتمال میدهم که این «ما اَرسَلنا مِن رَسولٍ اِلّا بِلِسانِ قَومِه» یعنی با همان ترکیب فکری و ذهنیِ قوم باید حرف بزند، صحبت کند، تبیین کند.1402/04/21
1 )
سوره مبارکه ابراهيم آیه 4
وَما أَرسَلنا مِن رَسولٍ إِلّا بِلِسانِ قَومِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُم ۖ فَيُضِلُّ اللَّهُ مَن يَشاءُ وَيَهدي مَن يَشاءُ ۚ وَهُوَ العَزيزُ الحَكيمُ
ترجمه:
ما هیچ پیامبری را، جز به زبان قومش، نفرستادیم؛ تا (حقایق را) برای آنها آشکار سازد؛ سپس خدا هر کس را بخواهد (و مستحق بداند) گمراه، و هر کس را بخواهد (و شایسته بداند) هدایت میکند؛ و او توانا و حکیم است.
لینک ثابت
روحیه جهادی داشتن، لازمه تبلیغ
در تبلیغ، روحیهی جهادی لازم است... این روحیهی جهادی با توجه به این آیهی شریفه است که «وَ لایَطَؤُنَ مَوْطِئاً یَغیظُ الْکُفَّارَ وَ لا یَنالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَیْلاً إِلاَّ کُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِح»،(1) آن کاری که غیظ کفار را برانگیزد، عمل صالح است. آن کاری که ضربهی به کفار بزند، "ینالون منه" یعنی ضربه زدن، نالَ به دو معنا استفاده میشود، اما ینالون منه وقتی با "مِن" باشد، معنایش این است: «لَا یَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَّیْلًا»، یعنی ضربهای به او نمیزند «إِلَّا کُتِبَ لَهُ بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ». عمل صالح مینویسند. این خب بهترین جهاد است دیگر. روحانیت باید وسط میدان باشد. باید مأیوس نشود. خاصیت عمل جهادی این است.1402/04/21
1 )
سوره مبارکه التوبة آیه 120
ما كانَ لِأَهلِ المَدينَةِ وَمَن حَولَهُم مِنَ الأَعرابِ أَن يَتَخَلَّفوا عَن رَسولِ اللَّهِ وَلا يَرغَبوا بِأَنفُسِهِم عَن نَفسِهِ ۚ ذٰلِكَ بِأَنَّهُم لا يُصيبُهُم ظَمَأٌ وَلا نَصَبٌ وَلا مَخمَصَةٌ في سَبيلِ اللَّهِ وَلا يَطَئونَ مَوطِئًا يَغيظُ الكُفّارَ وَلا يَنالونَ مِن عَدُوٍّ نَيلًا إِلّا كُتِبَ لَهُم بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ ۚ إِنَّ اللَّهَ لا يُضيعُ أَجرَ المُحسِنينَ
ترجمه:
سزاوار نیست که اهل مدینه، و بادیهنشینانی که اطراف آنها هستند، از رسول خدا تخلّف جویند؛ و برای حفظ جان خویش، از جان او چشم بپوشند! این بخاطر آن است که هیچ تشنگی و خستگی، و گرسنگی در راه خدا به آنها نمیرسد و هیچ گامی که موجب خشم کافران میشود برنمیدارند، و ضربهای از دشمن نمیخورند، مگر اینکه به خاطر آن، عمل صالحی برای آنها نوشته میشود؛ زیرا خداوند پاداش نیکوکاران را تباه نمیکند!
لینک ثابت
تبلیغ، ادامه راه پیامبران
قرآن کریم، پیغمبران را مسئول تبلیغ میداند؛ ورثهی پیغمبران چطور؟ «اِنَّ العُلَماءَ وَرَثَةُ الاَنبیاء»؛(۱) شماها[طلاب و روحانیون] هم که ورثهی انبیا هستید، اُسّ و اساس وظیفهی شما عبارت است از تبلیغ؛ باید تبلیغ کنید؛ باید پیام دین را، پیام خدا را به دلها و گوشها برسانید؛ دل و گوش چه کسی؟ همهی بشر. البتّه اولویّتهایی وجود دارد؛ طبعاً جامعهی خودتان اولویّت بیشتری دارد، یک جاهایی اولویّت دارد، یک جاهایی کمتر اولویّت دارد، ولی باید به همه برسد.1402/04/21
1 )
الکافی، ثقةالاسلام کلینی، ج ۱، ص ۳۲؛
اِنَّ العُلَماءَ وَرَثَةُ الاَنبیاء
ترجمه:
«به راستى علما وارث پیامبرانند»
لینک ثابت
[امروز] تقابل بین دو جبهه است... این دو جبهه چه هستند؟ یک جبهه، جبههی «نظام اسلامی» است... یک جبهه، جبههی دروغگویی است که خودش را «لیبرالدموکراسی» نامگذاری کرده، در حالی که نه لیبرال است، نه دموکرات؛ به دروغ میگوید لیبرالدموکراسی. اگر شما لیبرال هستید، چرا استعمار کردید؟ استعمارِ سنّتیِ قدیم و استعمارِ جدید و استعمارِ فراجدید و فرانو. شما چطور لیبرالی هستید، آزادیخواهی هستید، آزاداندیشی هستید که مثلاً یک ملّت چندمیلیونی مثل هند را سالهای متمادی، بیش از صد سال، استعمار میکنید، در تصرّف خودتان نگه میدارید، همهی داراییهایش را از او بیرون میکشید، تبدیلش میکنید به یک ملّت فقیر؟ اینها حرفهای نهرو است؛ نهرو ــ جزو مبارزین هند که بعد هم نخستوزیر هند شد ــ مینویسد و شرح میدهد که هند قبل از آمدن انگلیسها، وارد شدن انگلیسها، چه بود و بعد از آمدن آنها چه شد. شما لیبرالید؟ این لیبرالیسم است؟ یا فرانسویها در الجزایر بیش از صد سال جنایت کردند، آدم کشتند. تعداد آدمها را البتّه گفتهاند، نوشتهاند، مشخّص است، [منتها] من حالا یادم نیست؛ اینها [کشتار] هزاران نفر ــ شاید دهها هزار کشته ــ در طول چند سال در الجزایر، عمدتاً در تونس و همینطور بعضی جاهای دیگر در شمال آفریقا را مرتکب شدند. دموکرات هم نیستند، دروغ میگویند؛ برای خاطر اینکه حکومتهایی را بر یک جاهایی تحمیل میکنند؛ طرفدار دموکراسی نیستند. با دموکراسیای که در خدمت آنها نباشد صد درصد مخالفند؛ این یک جبهه است. ببینید، کسی نگوید اینها گذشته؛ بله، از قضیّهی هند صد سال گذشته، از قضیّهی الجزایر شصت هفتاد سال گذشته، امّا خوی [امروز] آن کسی که در الجزایر و در هند آن کارها را کرده، همان خوی آن روز است. امروز هم اینها حاضرند یک ملّتی مثل ملّت بیچارهی بیپناه اوکراین را بیندازند جلو، برای اینکه جیب کمپانیهای اسلحهسازی آمریکا پُر بشود؛ قضیّه این است دیگر؛ قضیّهی اوکراین اصلاً این است: او بجنگند، او کشته بشود، برای اینکه سلاح فروش برود، برای اینکه اروپاییها مجبور بشوند سلاح بخرند، سلاح بسازند، سلاح بدهند و جیب کمپانیهای سلاح پُر بشود. اینها همانها هستند. حاضرند نفت سوریه را بدزدند، که دارند میدزدند. تصوّر انسان از دزد مثلاً یک آدم صغیر حقیر کوچکی است؛ یک دولتی مثل آمریکا نفت سوریه را دارد میدزدد؛ راحت، جلوی چشم همه! اینها همانها هستند، فرقی نکردهاند.1402/04/21
لینک ثابت
با یک چنین شرایطی، با یک چنین وضعیّتی که در دست دشمن شمشیرهای آختهی برّانِ خونریز وجود دارد، ما چه کار میخواهیم بکنیم؟ تبلیغ، اینجا اهمّیّتِ مضاعف پیدا میکند. امروز، هم سختافزارهای مخالف، معارض و معاند تطوّر پیدا کرده، پیشرفت پیدا کرده که اشاره کردم، هم نرمافزارها؛ شیوههای باورپذیر کردن پیام را ــ چیزهایی که در گذشته، هیچ کس بلد نبود ــ با پشتیبانی علمیِ روانشناسی و امثال اینها رایج کردند؛ اینها ابزارهای نرمافزاری است، اینها خیلی مهم است. جوری حرف میزند، جوری فیلم درست میکند، جوری صحنهسازی میکند، جوری در روزنامه تیتر میزند که کسی که ملاحظه میکند، تردید نمیکند که این درست است؛ در حالی که صد درصد غلط است. ما امروز با اینها مواجهیم. اگر از این چیزها غفلت کردیم، اگر امروز حوزهی علمیّه از اهمّیّت تبلیغ و حسّاسیّت تبلیغ و مضاعف بودن وظیفهی تبلیغ غفلت بکند، دچار عارضهای میشویم که جبرانش بهآسانی ممکن نیست؛ نمیگویم محال است امّا بهآسانی ممکن [نیست] و دچار استحالهی فرهنگی میشویم. اگر لاسمحالله استحالهی فرهنگی پیش بیاید، درست کردنش، جبران کردنش دیگر کار یک ذرّه و دو ذرّه نیست. امام در یک مواردی مکرّر میفرمودند که اگر چنین اتّفاقی بیفتد، اسلام یک سیلیای خواهد خورد که تا سالهای متمادی اثرش بر روی او باقی خواهد ماند؛ قضیّه این است. اگر چنانچه ما غفلت بکنیم این پیش میآید. اگر غفلت بکنیم، از گناهان بزرگ قبحزدایی میشود، از کبائر قبحزدایی میشود، عادی میشود. میبینید که در غرب شده؛ در غرب همینطور قدم به قدم دارند پیش میروند. آدم دوست ندارد تعبیرات رایج اینها را تکرار بکند، یعنی واقعاً شأن حرف زدن انسان و زبان انسان بالاتر از این است که اینها را تکرار کند؛ امّا هست دیگر. اگر تبلیغ را دستِکم بگیریم، اینها دامن جامعهی ما را خواهد گرفت.1402/04/21
لینک ثابت
امروز که نگاه میکنیم، مارکسیسمی دیگر وجود ندارد امّا یک عرصهی دیگری، یک هماورد دیگری در مقابل ما است؛ امروز این تقابل وجود دارد. این تقابل بین دو جبهه است؛ اگر این دو جبهه را درست بشناسیم، بعد تشخیص خواهیم داد که آن پدیدهای که در مواجههی با ما قد علم کرده، خودش مستقل است یا وابستهی به آن جبههی مقابل است. این دو جبهه چه هستند؟ یک جبهه، جبههی «نظام اسلامی» است ــ که بعد دو سه کلمه عرض میکنم ــ یک جبهه، جبههی دروغگویی است که خودش را «لیبرالدموکراسی» نامگذاری کرده، در حالی که نه لیبرال است، نه دموکرات؛ به دروغ میگوید لیبرالدموکراسی. اگر شما لیبرال هستید، چرا استعمار کردید؟ استعمارِ سنّتیِ قدیم و استعمارِ جدید و استعمارِ فراجدید و فرانو. شما چطور لیبرالی هستید، آزادیخواهی هستید، آزاداندیشی هستید که مثلاً یک ملّت چندمیلیونی مثل هند را سالهای متمادی، بیش از صد سال، استعمار میکنید، در تصرّف خودتان نگه میدارید، همهی داراییهایش را از او بیرون میکشید، تبدیلش میکنید به یک ملّت فقیر؟ اینها حرفهای نهرو است؛ نهرو ــ جزو مبارزین هند که بعد هم نخستوزیر هند شد ــ مینویسد و شرح میدهد که هند قبل از آمدن انگلیسها، وارد شدن انگلیسها، چه بود و بعد از آمدن آنها چه شد. شما لیبرالید؟ این لیبرالیسم است؟ یا فرانسویها در الجزایر بیش از صد سال جنایت کردند، آدم کشتند. تعداد آدمها را البتّه گفتهاند، نوشتهاند، مشخّص است، [منتها] من حالا یادم نیست؛ اینها [کشتار] هزاران نفر ــ شاید دهها هزار کشته ــ در طول چند سال در الجزایر، عمدتاً در تونس و همینطور بعضی جاهای دیگر در شمال آفریقا را مرتکب شدند. دموکرات هم نیستند، دروغ میگویند؛ برای خاطر اینکه حکومتهایی را بر یک جاهایی تحمیل میکنند؛ طرفدار دموکراسی نیستند. با دموکراسیای که در خدمت آنها نباشد صد درصد مخالفند؛ این یک جبهه است. ببینید، کسی نگوید اینها گذشته؛ بله، از قضیّهی هند صد سال گذشته، از قضیّهی الجزایر شصت هفتاد سال گذشته، امّا خوی [امروز] آن کسی که در الجزایر و در هند آن کارها را کرده، همان خوی آن روز است. امروز هم اینها حاضرند یک ملّتی مثل ملّت بیچارهی بیپناه اوکراین را بیندازند جلو، برای اینکه جیب کمپانیهای اسلحهسازی آمریکا پُر بشود؛ قضیّه این است دیگر؛ قضیّهی اوکراین اصلاً این است: او بجنگند، او کشته بشود، برای اینکه سلاح فروش برود، برای اینکه اروپاییها مجبور بشوند سلاح بخرند، سلاح بسازند، سلاح بدهند و جیب کمپانیهای سلاح پُر بشود. اینها همانها هستند. حاضرند نفت سوریه را بدزدند، که دارند میدزدند. تصوّر انسان از دزد مثلاً یک آدم صغیر حقیر کوچکی است؛ یک دولتی مثل آمریکا نفت سوریه را دارد میدزدد؛ راحت، جلوی چشم همه! اینها همانها هستند، فرقی نکردهاند.1402/04/21
لینک ثابت
تبلیغ صرفاً پاسخگویی به شبهه نیست، موضع دفاعی نیست؛ اینجور نیست که ما خیال کنیم بنشینیم ببینیم چه شبههای وجود دارد، پیشگیری کنیم از آن شبهه، یا پاسخ بدهیم به آن شبهه؛ خب بله، این کار که واجب است، لازم است امّا فقط این نیست؛ طرفِ مقابل مبانی فکری دارد، باید به آن حمله کرد؛ طرفِ مقابل حرف دارد، فکر دارد، منطق دارد؛ مبانیِ این منطق، مبانیِ غلطی است؛ ما باید اینها را بشناسیم. در تبلیغ، موضع تهاجم لازم است. اگر چنانچه این موضع تهاجمی به معنای واقعی کلمه بخواهد تحقّق پیدا کند، لازمهاش شناخت صحنه است؛ یعنی شما باید بدانید که وقتی با انبوه شبهه در ذهن جوانها مواجه میشوید، با چه کسی طرفید؛ ما با چه کسی طرفیم؟ حالا فرض کنید که یک شبههای را فلان سرمقالهنویس یا فلان ستوننویسِ فلان روزنامه یا مثلاً فلان توییتزن در فلان شبکه یک چیزی را مطرح کرده؛ ما با چه کسی طرفیم؟ این کیست؟ آیا این خودش است که این کار را دارد میکند؟ احتمال قوی هست که اینجور نباشد، احتمال قوی هست که این یک پشتِصحنهای داشته باشد؛ آن پشتِصحنه کیست؟ باید او را شناخت.1402/04/21
لینک ثابت
امروز که نگاه میکنیم، مارکسیسمی دیگر وجود ندارد امّا یک عرصهی دیگری، یک هماورد دیگری در مقابل ما است؛ امروز این تقابل وجود دارد. این تقابل بین دو جبهه است؛ اگر این دو جبهه را درست بشناسیم، بعد تشخیص خواهیم داد که آن پدیدهای که در مواجههی با ما قد علم کرده، خودش مستقل است یا وابستهی به آن جبههی مقابل است. این دو جبهه چه هستند؟ یک جبهه، جبههی «نظام اسلامی» است ــ که بعد دو سه کلمه عرض میکنم ــ یک جبهه، جبههی دروغگویی است که خودش را «لیبرالدموکراسی» نامگذاری کرده، در حالی که نه لیبرال است، نه دموکرات؛ به دروغ میگوید لیبرالدموکراسی. اگر شما لیبرال هستید، چرا استعمار کردید؟ استعمارِ سنّتیِ قدیم و استعمارِ جدید و استعمارِ فراجدید و فرانو. شما چطور لیبرالی هستید، آزادیخواهی هستید، آزاداندیشی هستید که مثلاً یک ملّت چندمیلیونی مثل هند را سالهای متمادی، بیش از صد سال، استعمار میکنید، در تصرّف خودتان نگه میدارید، همهی داراییهایش را از او بیرون میکشید، تبدیلش میکنید به یک ملّت فقیر؟ اینها حرفهای نهرو است؛ نهرو ــ جزو مبارزین هند که بعد هم نخستوزیر هند شد ــ مینویسد و شرح میدهد که هند قبل از آمدن انگلیسها، وارد شدن انگلیسها، چه بود و بعد از آمدن آنها چه شد. شما لیبرالید؟ این لیبرالیسم است؟ یا فرانسویها در الجزایر بیش از صد سال جنایت کردند، آدم کشتند. تعداد آدمها را البتّه گفتهاند، نوشتهاند، مشخّص است، [منتها] من حالا یادم نیست؛ اینها [کشتار] هزاران نفر ــ شاید دهها هزار کشته ــ در طول چند سال در الجزایر، عمدتاً در تونس و همینطور بعضی جاهای دیگر در شمال آفریقا را مرتکب شدند. دموکرات هم نیستند، دروغ میگویند؛ برای خاطر اینکه حکومتهایی را بر یک جاهایی تحمیل میکنند؛ طرفدار دموکراسی نیستند. با دموکراسیای که در خدمت آنها نباشد صد درصد مخالفند؛ این یک جبهه است. ببینید، کسی نگوید اینها گذشته؛ بله، از قضیّهی هند صد سال گذشته، از قضیّهی الجزایر شصت هفتاد سال گذشته، امّا خوی [امروز] آن کسی که در الجزایر و در هند آن کارها را کرده، همان خوی آن روز است. امروز هم اینها حاضرند یک ملّتی مثل ملّت بیچارهی بیپناه اوکراین را بیندازند جلو، برای اینکه جیب کمپانیهای اسلحهسازی آمریکا پُر بشود؛ قضیّه این است دیگر؛ قضیّهی اوکراین اصلاً این است: او بجنگند، او کشته بشود، برای اینکه سلاح فروش برود، برای اینکه اروپاییها مجبور بشوند سلاح بخرند، سلاح بسازند، سلاح بدهند و جیب کمپانیهای سلاح پُر بشود. اینها همانها هستند. حاضرند نفت سوریه را بدزدند، که دارند میدزدند. تصوّر انسان از دزد مثلاً یک آدم صغیر حقیر کوچکی است؛ یک دولتی مثل آمریکا نفت سوریه را دارد میدزدد؛ راحت، جلوی چشم همه! اینها همانها هستند، فرقی نکردهاند.1402/04/21
لینک ثابت
در تبلیغ، روحیهی جهادی لازم است. اگر در همهی کارها روحیهی جهادی باشد، کار، پیشرفتِ مضاعف میکند امّا اینجا تبلیغ بدون روحیهی جهادی، روح لازم را ندارد. اگر روحیهی جهادی نباشد، اوّلاً انسان گاهی صحنه را خطا میکند و غلط میبیند، [ثانیاً] گاهی در رفتار غلط عمل میکند. وقتی که حالت جهادی باشد، نه، غالباً درست میبیند و همیشه خوب عمل میکند و پیش میرود. البتّه روحیهی جهادی که عرض میکنیم، معنایش این نیست که تواناییهای معرفتی و اخلاقی و مانند اینها لازم نیست؛ چرا، آنها به جای خودش واجب است امّا روحیهی جهادی هم لازم است. این روحیهی جهادی با توجّه به این آیهی شریفه است: وَ لا یَطَؤُنَ مَوطِئاً یَغیظُ الکُفّارَ وَ لا یَنالونَ مِن عَدُوٍّ نَیلاً اِلّا کُتِبَ لَهُم بِهِ عَمَلٌ صالِح؛ آن کاری که غیظ کفّار را برانگیزد، عمل صالح است. «یَنالونَ مِنه» یعنی ضربه زدن؛ «نالَ» به دو معنا استفاده میشود، امّا وقتی با «مِن» باشد، لا یَنالونَ مِن عَدُوٍّ نَیلا، معنایش این است که ضربهای به او نمیزند، اِلّا کُتِبَ لَهُم بِهِ عَمَلٌ صالِح، [مگر اینکه برای او] عمل صالح مینویسند؛ خب، این بهترین جهاد است دیگر. روحانیّت باید وسط میدان باشد، باید مأیوس نشود؛ خاصیّت عمل جهادی این است. در حاشیه نشستن و گاهی مثلاً یک اشارهای کردن، یک نصیحتی کردن، یک پیامی دادن، مثل روحانیّت مسیحی، کافی نیست. حالا البتّه روحانیّت مسیحی چند جور هستند؛ بعضیشان در کلیساها محبوس بودند، [یعنی] خودشان را محبوس کردند، بعضی بعکس، پیشقراول استعمار شدند. در آمریکای لاتین و در آفریقا و مانند اینها قبل از اینکه استعمارگرها پا بگذارند و نیروهای نظامی بروند جلو، کشیشها رفتند، مردم را آماده کردند برای اینکه آنها بیایند پدرشان را دربیاورند؛ بعضیشان هم اینجوری وارد شدند. امّا خب روحانیّت اسلام باید وسط میدان جهاد لِلّه و بالله و فیالله قرار بگیرد و مأیوس هم نشود. وقتی این عنصر مجاهدت با نگاه علمی، با کار علمی همراه بشود، حتماً تأثیر تبلیغ تضمینشده است.1402/04/21
لینک ثابت
امروز که نگاه میکنیم، مارکسیسمی دیگر وجود ندارد امّا یک عرصهی دیگری، یک هماورد دیگری در مقابل ما است؛ امروز این تقابل وجود دارد. این تقابل بین دو جبهه است... یک جبهه، جبههی «نظام اسلامی» است، یک جبهه، جبههی دروغگویی است که خودش را «لیبرالدموکراسی» نامگذاری کرده، در حالی که نه لیبرال است، نه دموکرات... طرفدار دموکراسی نیستند. با دموکراسیای که در خدمت آنها نباشد صد درصد مخالفند؛ این یک جبهه است. ببینید، کسی نگوید اینها گذشته؛ بله، از قضیّهی هند صد سال گذشته، از قضیّهی الجزایر شصت هفتاد سال گذشته، امّا خوی [امروز] آن کسی که در الجزایر و در هند آن کارها را کرده، همان خوی آن روز است. امروز هم اینها حاضرند یک ملّتی مثل ملّت بیچارهی بیپناه اوکراین را بیندازند جلو، برای اینکه جیب کمپانیهای اسلحهسازی آمریکا پُر بشود؛ قضیّه این است دیگر؛ قضیّهی اوکراین اصلاً این است: او بجنگند، او کشته بشود، برای اینکه سلاح فروش برود، برای اینکه اروپاییها مجبور بشوند سلاح بخرند، سلاح بسازند، سلاح بدهند و جیب کمپانیهای سلاح پُر بشود.1402/04/21
لینک ثابت
علامه سید محمد حسین طباطبایی
ببینید، یک روز در این کشور ــ شماها البتّه آن روزها «لَم یَکُن شَیئاً مَذکورا» بودید؛ صحبتِ پنجاه شصت سال قبل است ــ تودهایها فعّالیّت میکردند؛ فعّالیّت تبلیغی و غیره. ظاهر مطلب این بود که این یک جوانِ تودهای است، به منِ مثلاً فرض کنید که جوانِ آخوند یا غیر آخوند رسیده و مثلاً میخواهد حرف خودش را بر ذهن من غالب کند؛ این ظاهر قضیّه بود، امّا باطن قضیّه این نبود. باطن قضیّه این بود که حزب توده اساساً متّکی بود به یک دستگاه فکری و سیاسیِ گستردهای به نام «شوروی»؛ تودهایها اصلاً از آنجا استفاده میکردند، تغذیه میشدند، ارتزاق مادّی و فکری میکردند؛ با منبع مارکسیسم مواجهید. لذا اینجا دانشمندان هوشمند آن روز ما، مثل مرحوم علّامهی طباطبائی، نرفتند سراغ اینکه جواب اینها را بدهند، جواب مارکسیسم [را دادند]؛ این روش رئالیسم جواب مبانی فکری مارکسیستی است؛ مبنای فکری نقطهی مقابل را پیدا کنند، آن را هدف قرار بدهند؛ بسیاری از کارهای مرحوم شهید مطهّری از این قبیل است؛ یعنی صحنه را بشناسیم، بدانیم چه کسی با ما طرف است.1402/04/21
لینک ثابت
[امروز] تقابل بین دو جبهه است... این دو جبهه چه هستند؟ یک جبهه، جبههی «نظام اسلامی» است... یک جبهه، جبههی دروغگویی است که خودش را «لیبرالدموکراسی» نامگذاری کرده، در حالی که نه لیبرال است، نه دموکرات؛ به دروغ میگوید لیبرالدموکراسی. اگر شما لیبرال هستید، چرا استعمار کردید؟ استعمارِ سنّتیِ قدیم و استعمارِ جدید و استعمارِ فراجدید و فرانو.... فرانسویها در الجزایر بیش از صد سال جنایت کردند، آدم کشتند. تعداد آدمها را البتّه گفتهاند، نوشتهاند، مشخّص است، [منتها] من حالا یادم نیست؛ اینها [کشتار] هزاران نفر ــ شاید دهها هزار کشته ــ در طول چند سال در الجزایر، عمدتاً در تونس و همینطور بعضی جاهای دیگر در شمال آفریقا را مرتکب شدند. دموکرات هم نیستند، دروغ میگویند؛ برای خاطر اینکه حکومتهایی را بر یک جاهایی تحمیل میکنند؛ طرفدار دموکراسی نیستند. با دموکراسیای که در خدمت آنها نباشد صد درصد مخالفند؛ این یک جبهه است. ببینید، کسی نگوید اینها گذشته؛ بله، از قضیّهی هند صد سال گذشته، از قضیّهی الجزایر شصت هفتاد سال گذشته، امّا خوی [امروز] آن کسی که در الجزایر و در هند آن کارها را کرده، همان خوی آن روز است.1402/04/21
لینک ثابت
[امروز] تقابل بین دو جبهه است... این دو جبهه چه هستند؟ یک جبهه، جبههی «نظام اسلامی» است... یک جبهه، جبههی دروغگویی است که خودش را «لیبرالدموکراسی» نامگذاری کرده، در حالی که نه لیبرال است، نه دموکرات؛ به دروغ میگوید لیبرالدموکراسی. اگر شما لیبرال هستید، چرا استعمار کردید؟ استعمارِ سنّتیِ قدیم و استعمارِ جدید و استعمارِ فراجدید و فرانو. شما چطور لیبرالی هستید، آزادیخواهی هستید، آزاداندیشی هستید که مثلاً یک ملّت چندمیلیونی مثل هند را سالهای متمادی، بیش از صد سال، استعمار میکنید، در تصرّف خودتان نگه میدارید، همهی داراییهایش را از او بیرون میکشید، تبدیلش میکنید به یک ملّت فقیر؟ اینها حرفهای نهرو است؛ نهرو ــ جزو مبارزین هند که بعد هم نخستوزیر هند شد ــ مینویسد و شرح میدهد که هند قبل از آمدن انگلیسها، وارد شدن انگلیسها، چه بود و بعد از آمدن آنها چه شد.1402/04/21
لینک ثابت
سنت قدیمی تبلیغ در حوزه های علمیه
در حوزههای علمیّه از اوّل، از هزار سال پیش، سنّت تبلیغ وجود داشت... آن مقداری که حالا در ذهن من بود، فرض کنید از زمان مثلاً شیخ صدوق، این کتابهای متعدّد شیخ صدوق (رضوان الله علیه) همه تبلیغات است: امالی تبلیغ است، خصال تبلیغ است، عیون اخبار الرّضا تبلیغ است؛ همهی اینها تبلیغات است. فقط هم تبلیغِ مذهب نیست؛ تبلیغِ اخلاق است، تبلیغِ دین است، تبلیغِ توحید است؛ همینهایی که ما باید انجام بدهیم.1402/04/21
لینک ثابت