ما یکچیزی راجع به این سند ۲۰۳۰ آموزشوپرورش گفتیم، خب حرفهای گوناگونی هم اطرافش زده شد. این مسئله، خیلی مسئلهی مهمّی است؛ همینطور که ایشان اشاره کرد، این جزئی از یک سند بالادستیِ سازمان ملل -سند توسعهی پایدار- است که یک بخش آن همین سند ۲۰۳۰ مربوط به آموزشوپرورش است. در واقع آنچه اینها در این سند توسعهی پایدار -که از جمله این سند ۲۰۳۰ [در آن] هست- طرّاحی دارند میکنند و دستاندرکار هستند، این است که یک منظومهی فکری و فرهنگی و عملی برای همهی دنیا دارند جعل میکنند. این را چه کسی میکند؟ دستهایی پشت سازمان ملل وجود دارد؛ یونسکو اینجا یک وسیله است، یک ویترین است؛ دستهایی نشستهاند، دارند برای همهچیز کشورهای دنیا و همهی ملّتها یک منظومه تولید میکنند؛ منظومهای که شامل فکر است، شامل فرهنگ است، شامل عمل است و این را دارند ارائه میدهند و ملّتها باید همه بر طبق این، عمل کنند. یک بخش آن هم بخش آموزشوپرورش است که همین سند ۲۰۳۰ است. خب این غلط است؛ این غلط است؛ اصلاً این معیوب است؛ این حرکت، حرکت معیوبی است. چرا؟ چه کسانی هستند اینهایی که دارند سند توسعهی پایدار را فراهم میکنند؟ چه حقّی دارند که دربارهی کشورها، دربارهی ملّتها، دربارهی سنّتهایشان، دربارهی عقایدشان، اظهار نظر کنند که باید اینجوری کنید، باید آنجوری کنید؛ همهی اینها هم «باید» است. اینکه میگویند الزام نیست، این سطحینگری است؛ نخیر، در واقع، همهی اینها الزام است، و هرکدام از اینها که تحقّق پیدا نکند، بعد بهعنوان یک نقطهی منفی بهحساب خواهد آمد که «در فلان جدول، تهِ جدول قرار میگیرید؛ فلان امتیاز از شما سلب میشود»! همهی اینها اینجوری است؛ در واقع همهی اینها «باید» است، ولو در ظاهرش «باید» نباشد. چه لزومی دارد؟ خب ما از چند سال قبل از این آمدیم گفتیم «الگوی ایرانیـاسلامی پیشرفت»؛ بنده کلمهی توسعه را هم عمداً به کار نبردم. آقایانی که مسئول این کار هستند و از آن وقت ما با اینها ارتباط داریم، میدانند؛ بنده عمداً گفتم کلمهی توسعه را من به کار نمیبرم، چون کلمهی توسعه یک کلمهی غربی است؛ یک مفهوم غربی دارد؛ من کلمهی پیشرفت را به کار میبرم؛ الگوی پیشرفت ایرانیـاسلامی. خب این الگو را بگردیم پیدا کنیم! چرا باید برای پیشرفت ما، دستهای غربی الگو بدهند بهصورت همین سند توسعهی پایدار یا ۲۰۳۰ و امثال اینها؟ اینها کار کیست؟ کار شماها است، کار دانشگاهها است، کار اساتید است.1396/03/31
لینک ثابت
کسب رضایت الهی در روزهای پایانی ماه رمضان
ما در روزهای پایانی ماه رمضان هستیم. از این ریاضت یکماهه و لطافت و رقّتی که برای شما بهطور طبیعی بر اثر روزه، بر اثر دعا و عبادت حاصل شده، حدّاکثر استفاده را بکنید. تحکیم رابطهی با پروردگار، کمککننده است، گرهگشا است. این مطالبی که در اینجا ذکر شد، بخشهای کوچکی از مشکلات ما و مشکلات کشور ما و مشکلات انقلاب ما و نظام ما است. خیلی مشکلات در بخشهای گوناگون وجود دارد که باید برطرف بشود با همّت من و شما، با تلاش من و شما؛ ارتباط ما با خدا به ما قدرت میدهد، به ما امید میدهد، به ما دلخوشی میدهد. علاوه بر اینکه همهی این بحثهای دنیایی، مقدّمه است؛ مقدّمه است برای تعالی روحی، برای عروج؛ قدر بدانید ماه رمضان را. این دعای «اَللّهُمَّ اِن لَم تَکُن رَضیتَ عَنّی فی ما مَضیٰ مِن شَهرِ رَمَضان فَمِنَ الانَ فَاَرضَ عَنّی»(1) دعای مهمّی است؛ اگر تاکنون نتوانستهایم رضایت الهی را، خشنودی الهی را به دست بیاوریم، از خدا بخواهیم که از همین لحظه مشمول رضایت الهی بشویم یا مشمول مغفرت الهی بشویم.1396/03/31
1 )
الإقبال بالأعمال الحسنة، ج1، ص364.
إِنْ كُنْتَ رَضِيتَ عَنِّي فِي هذا الشَّهْرِ فَازْدَدْ عَنِّي رِضا، وَ إِنْ لَمْ تَكُنْ رَضِيتَ عَنِّي فَمِنَ الآنِ فَارْضَ عَنِّي يا أَرْحَمَ الرَّاحِمِين.
ترجمه:
دعای امام صادق علیهالسلام در دهه آخر ماه رمضان: ... اگر در این ماه از من خشنود بودهاى، بر خشنودیات از من بیفزا، و اگر خشنود نبودهاى از هم اکنون از من خشنود شو، اى مهربانترین مهربانان.
لینک ثابت
فرض بفرمایید در مسائل اقتصادی کشور، ما اینهمه راجع به مسائل اقتصادی حرف میزنیم، همه هم تصدیق میکنند؛ اقتصاد مقاومتی را مطرح کردیم، همه هم از صدر تا ذیل تأیید میکنند، تصدیق میکنند، برایش جلسه و کمیته و کمیسیون و مانند اینها هم تشکیل میدهند، [امّا] آنچنانکه بایدوشاید کار پیش نمیرود. خب اشکال کجا است؟ یک گره علمی وجود دارد؛ این گره علمی را چه کسی باید باز کند؟ شما که در دانشگاه هستید باید باز کنید.
یا مسئلهی اشتغال. ما امسال اشتغال را مطرح کردیم، بحث کردیم؛ تولید ملّی و اشتغال. «اشتغال» یا «تولید ملّی» یک فکر است، همه هم میخواهند این کار را انجام بدهند، تلاشهایی هم میکنند. من اوّل سال در سخنرانی گفتم؛ یعنی کاری را که دولت کرده بود به افکار عمومی گزارش دادم؛ هفده هزار میلیارد تومان برای کارگاههای کوچک یا متوسّط یا چه صرف کردند تا کمک کنند که بلکه راه بیفتند، لکن اثر مطلوب را نبخشید. اشکال کار کجا است؟ شبیه این کار در دولت قبل هم انجام گرفته بود، شبیه این کار در دولت هشتم هم انجام گرفته بود؛ نمیشود. چرا نمیشود؟ خب یک اشکال علمی دارد؛ لابد یک اشکالی در کار هست، گرهی هست؛ این گره، گره علمی است؛ این کجا باید باز بشود؟ در دانشگاه. اگر این نقدینگی عظیمی که گزارش میشود در دست مردم وجود دارد، در خدمت اشتغال قرار بگیرد، شما ببینید چه اتّفاقی در مملکت میافتد. چرا قرار نمیگیرد؟ حالا مشکل بانکها را اینجا مطرح کردند؛ بله، خب حالا این اشکالات نظام بانکی، بایستی در مراکز تصمیمگیری مورد توجّه قرار بگیرد.
یا مسئلهی اصل ۴۴ را -که تقویت بخش خصوصی و واردکردن بخش خصوصی و سرمایههای بخش خصوصی در اقتصاد کشور است- ما چندسال پیش مطرح کردیم، همه بهبه و چَهچَه کردند، کارهایی هم انجام گرفت؛ امّا خب تحقّقش را نمیبینم؛ من احساس نمیکنم پیشرفت کار را. نهاینکه نمیخواهند، میخواهند، تلاش هم میکنند، منتها پیش نمیرود؛ اِشکالِ علمی وجود دارد، من این را میخواهم بگویم. نقشی که دانشگاه میتواند ایفا کند این است که گرههای علمی را در این زمینهها جستجو کند، بشناسد و باز کند و در اختیار دستگاههای کشور بگذارد.
یا بحث آسیبهای اجتماعی است، بحث عدالت اجتماعی است که اینهمه حرف عدالت اجتماعی را همه میزنیم، اینهمه راجع به عدالت اجتماعی میگوییم، جزو واضحات و مسلّمات است. خب کو؟ حالا تحقّق پیدا کرد عدالت اجتماعی؟ ضریب جینی روزبهروز بالاتر رفته است، بدتر شده است. چرا؟ علّت چیست؟ این فکرِ درست، این خواستِ درست، این هدفِ درست، چرا در کشور تحقّق پیدا نمیکند؟
راجع به مدیریّت کلان کشور، یکی از آقایان اینجا صحبت کرده؛ اتّفاقاً بنده هم یادداشت کردهام؛ یکی از کارهایی که میتوانید شما انجام بدهید، کمککردن به مدیریّتهای کلان کشور است. یعنی ببینید یکی از اشکالات مدیریّتهای کلان ما این است که نرمافزار مدیریّتی ما ویروسی بشود؛ یعنی دشمن بتواند در اندیشهی مدیریّتی ما ویروسی را وارد کند که تمام ابتکارات ما و کارهای ما و تصمیمهای ما را خراب کند و به جهت خلافی هدایت کند و پیش ببرَد. میتوانیم مانع بشویم؛ باید مانع شد، جزو کارهای اساسی [است]. یا استفاده از ظرفیّتهای مغفولماندهی کشور.1396/03/31
لینک ثابت
من حرف عمدهام امروز -که البتّه وقت زیاد نیست؛ بنده هم حالا تا آنجایی که بتوانم و حال و حوصله کمک کند عرض میکنم- توجّه به مسئولیّت معلّمی و مسئولیّت استادی است؛ این عرض عمدهی ما است. بالاخره استاد در محیط دانشگاه یک نقشآفرینی منحصربهفردی دارد. گمان نشود که حالا این جوانها هر کدام یک حرفی دارند، یک فکری دارند؛ نه، شما اثرگذارید در روح جوان، در دل جوان، در فکر جوان؛ او را وادار به فکر میکنید، وادار به حرکت میکنید؛ خیلی میتوانید اثر بگذارید. نقش استاد دانشگاه و معلّمِ جوانان دانشجو، یک نقش کمنظیر و بیبدیلی است. اگر استاد احساس مسئولیّت داشته باشد، متعهّد باشد، مثبتاندیش باشد، امیدوار باشد، عزم و نیّت قاطع برای اقدام در کشور داشته باشد، این در دانشجو اثر میگذارد. اگر استاد معتقد به اصالتهای میهنی خودش، اصالتهای سرزمینی خودش باشد، معتقد به مبانی دینی خودش باشد، معتقد به مبانی انقلابی خودش باشد، در دانشجو اثر میگذارد. عکسش هم همینجور [است]؛ استادی که نگاهش به بیرون از مرزها است، هیچ اعتقادی به محدودهی کشور و مفاهیم رایج کشور و مفاهیم معتبر هویّت قومی خودش ندارد و بیاعتنا است، طبعاً همانجور دانشجویی را تربیت میکند.1396/03/31
لینک ثابت
من حرف عمدهام امروز -که البتّه وقت زیاد نیست؛ بنده هم حالا تا آنجایی که بتوانم و حال و حوصله کمک کند عرض میکنم- توجّه به مسئولیّت معلّمی و مسئولیّت استادی است؛ این عرض عمدهی ما است. بالاخره استاد در محیط دانشگاه یک نقشآفرینی منحصربهفردی دارد. گمان نشود که حالا این جوانها هر کدام یک حرفی دارند، یک فکری دارند؛ نه، شما اثرگذارید در روح جوان، در دل جوان، در فکر جوان؛ او را وادار به فکر میکنید، وادار به حرکت میکنید؛ خیلی میتوانید اثر بگذارید. نقش استاد دانشگاه و معلّمِ جوانان دانشجو، یک نقش کمنظیر و بیبدیلی است. اگر استاد احساس مسئولیّت داشته باشد، متعهّد باشد، مثبتاندیش باشد، امیدوار باشد، عزم و نیّت قاطع برای اقدام در کشور داشته باشد، این در دانشجو اثر میگذارد. اگر استاد معتقد به اصالتهای میهنی خودش، اصالتهای سرزمینی خودش باشد، معتقد به مبانی دینی خودش باشد، معتقد به مبانی انقلابی خودش باشد، در دانشجو اثر میگذارد. عکسش هم همینجور [است]؛ استادی که نگاهش به بیرون از مرزها است، هیچ اعتقادی به محدودهی کشور و مفاهیم رایج کشور و مفاهیم معتبر هویّت قومی خودش ندارد و بیاعتنا است، طبعاً همانجور دانشجویی را تربیت میکند. این را ما در یک دورهای مشاهده کردیم؛ حالا دیگر نمیخواهم وارد بحث بشوم؛ در یک دورهی بسیار تلخی -در اوایل دورهی پهلوی- این را در کشور دیدیم که چهجور اساتیدی، چهجور شاگردانی تربیت کردند، چه نسلی به وجود آمد که اگر انقلاب نمیشد، خدا میداند که آن نسلِ بکلّی تهیدست از همهی اصالتها -اصالتهای دینی و وطنی و ملّی و همهچیز- و آنهایی که داشتند رو میآمدند، چه بر سر این کشور میآوردند. انقلاب واقعاً نجات داد کشور را، از این بُعد که آن تربیتشدهها، آن نسلی که در آن مجموعه و در آن دانشگاه و در آن محیط تربیت شده بودند، خدا میداند که چه میکردند با این کشور اگر میخواستند سرِ کار بیایند.1396/03/31
لینک ثابت
اساتید ما باید نقش خودشان را در ایجاد بالندگی در دانشگاه از یک سو، و حراست از ارزشهای انقلاب و اسلام در دانشگاه از سوی دیگر پیدا کنند و تعریف کنند؛ یعنی باید نقشآفرینی کنند. شما اساتید محترم در دانشگاه باید نقشآفرینی کنید. انگیزههای مخالف وجود دارد، باید نقشآفرینی بشود.
دو جور نقشآفرینی وجود دارد: یکی شاگردپروری و عالمپروری است یعنی نقشآفرینی روی دانشجو؛ یکی نقشآفرینی در بیرون محیط دانشگاه؛ دو جور نقشآفرینی ما توقّع داریم که اساتید دانشگاه ما داشته باشند.1396/03/31
لینک ثابت
نظام اسلامی حرفهای زیادی دارد؛ حرفهای تازهی زیادی دارد- و در دهههای آینده، نیروی انسانی ما، نیرویی که امروز شما دارید تربیت میکنید، با همّت خود، با عزم خود، با سواد خود و دانشی که آموخته، با روحیّاتی که به او داده شده، خواهد توانست این حصار وابستگی و تعطیل و مانند اینها را بشکند و واقعاً یک حرکت به معنای واقعی بکند و ایران و ایرانی در جایگاه واقعی خودش قرار بگیرد؛ یا این خواهد شد، یا خدای نکرده، وارد یک دوران تحقیرشدگی طولانی دیگری خواهد شد، اگر چنانچه این خصوصیّات را نیروی انسانی ما نداشته باشد؛ اگر نیروی انسانی ما وابسته اندیشید، وابسته حرکت کرد، از وابستگی خوشش آمد، قدر استقلال را ندانست، قدر اسلام و ارزشهای اسلامی را ندانست، به خودش بیاعتماد بود -اگر اینجور بود- آنوقت ما وارد یک دالان تاریک طولانی دیگری خواهیم شد، مثل همین دورانی که در زیرسلطهی غرب از اندکی قبل از مشروطه تا قبل از انقلاب قرار داشتیم که با زحمت زیاد و با تلاش زیاد، توانستیم خودمان را به یک نحوی نجات بدهیم؛ باز وارد همان فرآیند تلخ دشوار گذشته خواهیم بود. این بستگی دارد به اینکه شما امروز این دانشجو را چهجوری پرورش بدهید. بنابراین پرورش دانشجو به نظر من خیلی مهم است.1396/03/31
لینک ثابت
یکی از خصوصیّاتی که این جوانی که شما تربیت میکنید و روی او اثر میگذارید باید دارا باشد، [این است که] معتقد و مُباهی به هویّت ملّی خود باشد. من آن روز در جمع مسئولین که اینجا بودند، راجع به هویّت ملّی صحبت کردم؛ عرض کردم که منافع ملّی در رابطهی با هویّت ملّی، معنا میشود و ترجمه میشود. آن چیزی که ظاهرش منفعت است، امّا باطنش با هویّت ملّی ناسازگار یا معارض است، در واقع منافع ملّی نیست؛ زیانهای ملّی است. باید با این هویّت ملّی، این جوان را آشنا کنید که مُباهی به این هویّت باشد و به استقلال که البتّه غالباً جوانهای امروز ما، قدر استقلال را هم نمیدانند؛ خب جوان دانشجو از اوّل عمرش، در یک کشوری زندگی کرده که هیچ وابستگی سیاسی و عقیدتیای به قدرتهای خارجی نداشته؛ از اوّل، همیشه دیده که در مقابل قدرتهای خارجیای که دیگران جرئت نمیکنند بگویند «بالای چشمتان ابرو است»، جمهوری اسلامی ایستاده؛ این استقلال سیاسی است؛ این را از اوّل دیدهاند، [لذا] قدرش را نمیدانند؛ آن دورهای را که هر چه آمریکا میگفت و قبل از او هر چه انگلیس میگفت باید در کشور تحقّق پیدا میکرد، اینها درک نکردهاند، لذا قدر استقلال را نمیدانند؛ این باید تفهیم بشود به اینها. این یکجور نقش اساتید بر روی دانشجوها است.1396/03/31
لینک ثابت
در آستانهی روز قدسیم؛ روز قدس بسیار مهم است. صرفاً این نیست که ما از یک ملّت مظلومی که از میهن خود و از خانهِی خود رانده شده داریم دفاع میکنیم؛ ما در واقع داریم با این کارمان با یک نظام سیاسی ظالمانه و استکباری مبارزه میکنیم. امروز دفاع از فلسطین، دفاع از حقیقت است؛ حقیقتی بسیار گستردهتر از مسئلهی فلسطین. امروز مبارزهی با رژیم صهیونیستی مبارزه با استکبار است، مبارزه با نظام سلطه است. همچنانکه میبینید شما که علیه رژیم صهیونیستی حرف میزنید، آن مسئول و سیاستمدار آمریکایی، احساس دشمنی و خصومت با شما میکند؛ احساس میکند که به او ضربه زدهاید؛ واقع قضیّه هم همین است. بنابراین روز قدس را باید بزرگ دانست، راهپیمایی روز قدس هم خیلی مهم است.1396/03/31
لینک ثابت
مسئلهی اصل ۴۴ را -که تقویت بخش خصوصی و واردکردن بخش خصوصی و سرمایههای بخش خصوصی در اقتصاد کشور است- ما چندسال پیش مطرح کردیم، همه بهبه و چَهچَه کردند، کارهایی هم انجام گرفت؛ امّا خب تحقّقش را نمیبینم؛ من احساس نمیکنم پیشرفت کار را. نهاینکه نمیخواهند، میخواهند، تلاش هم میکنند، منتها پیش نمیرود؛ اِشکالِ علمی وجود دارد، من این را میخواهم بگویم. نقشی که دانشگاه میتواند ایفا کند این است که گرههای علمی را در این زمینهها جستجو کند، بشناسد و باز کند و در اختیار دستگاههای کشور بگذارد.1396/03/31
لینک ثابت
نظام اسلامی حرفهای زیادی دارد؛ حرفهای تازهی زیادی دارد- و در دهههای آینده، نیروی انسانی ما، نیرویی که امروز شما دارید تربیت میکنید، با همّت خود، با عزم خود، با سواد خود و دانشی که آموخته، با روحیّاتی که به او داده شده، خواهد توانست این حصار وابستگی و تعطیل و مانند اینها را بشکند و واقعاً یک حرکت به معنای واقعی بکند و ایران و ایرانی در جایگاه واقعی خودش قرار بگیرد؛ یا این خواهد شد، یا خدای نکرده، وارد یک دوران تحقیرشدگی طولانی دیگری خواهد شد، اگر چنانچه این خصوصیّات را نیروی انسانی ما نداشته باشد؛ اگر نیروی انسانی ما وابسته اندیشید، وابسته حرکت کرد، از وابستگی خوشش آمد، قدر استقلال را ندانست، قدر اسلام و ارزشهای اسلامی را ندانست، به خودش بیاعتماد بود -اگر اینجور بود- آنوقت ما وارد یک دالان تاریک طولانی دیگری خواهیم شد، مثل همین دورانی که در زیرسلطهی غرب از اندکی قبل از مشروطه تا قبل از انقلاب قرار داشتیم که با زحمت زیاد و با تلاش زیاد، توانستیم خودمان را به یک نحوی نجات بدهیم؛ باز وارد همان فرآیند تلخ دشوار گذشته خواهیم بود. این بستگی دارد به اینکه شما امروز این دانشجو را چهجوری پرورش بدهید. بنابراین پرورش دانشجو به نظر من خیلی مهم است.
شما جوان را باید تربیت کنید برای آن صورت اوّل؛ برای اینکه این جوانی که امروز شما تربیت میکنید، بتواند در قبال قضایای آینده و حوادث و تحوّلات مهمّی که جهان در مقابل خود دارد -نه فقط کشور ما یا منطقهی غرب آسیا که البتّه تحوّلات جهانی، اینجا هم اثر دارد یا یکی از مراکز مهمّش اینجا است، لکن تحوّلاتی که من عرض میکنم تحوّلات جهانی است؛ زمینههای علمی و عملی و سیاسی و تقسیم قدرت و امثال اینها؛ تحوّلات عجیبی وجود خواهد داشت- یک عنصری باشد مقاوم، با عزم و اراده، با ایمان، دارای اعتماد به نفْس، کاربلد، کاردان، آگاه باشد، عمیق باشد، انقلابی باشد، متدیّن باشد تا بتواند در آن روز کشور را به راهی که شایستهی او است ببرَد.1396/03/31
لینک ثابت
در مسائل اقتصادی کشور، ما اینهمه راجع به مسائل اقتصادی حرف میزنیم، همه هم تصدیق میکنند؛ اقتصاد مقاومتی را مطرح کردیم، همه هم از صدر تا ذیل تأیید میکنند، تصدیق میکنند، برایش جلسه و کمیته و کمیسیون و مانند اینها هم تشکیل میدهند، [امّا] آنچنانکه بایدوشاید کار پیش نمیرود. خب اشکال کجا است؟ یک گره علمی وجود دارد؛ این گره علمی را چه کسی باید باز کند؟ شما که در دانشگاه هستید باید باز کنید.1396/03/31
لینک ثابت
الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی
ما یکچیزی راجع به این سند ۲۰۳۰ آموزشوپرورش گفتیم، خب حرفهای گوناگونی هم اطرافش زده شد. این مسئله، خیلی مسئلهی مهمّی است؛ همینطور که ایشان اشاره کرد، این جزئی از یک سند بالادستیِ سازمان ملل -سند توسعهی پایدار- است که یک بخش آن همین سند ۲۰۳۰ مربوط به آموزشوپرورش است. در واقع آنچه اینها در این سند توسعهی پایدار -که از جمله این سند ۲۰۳۰ [در آن] هست- طرّاحی دارند میکنند و دستاندرکار هستند، این است که یک منظومهی فکری و فرهنگی و عملی برای همهی دنیا دارند جعل میکنند. این را چه کسی میکند؟ دستهایی پشت سازمان ملل وجود دارد؛ یونسکو اینجا یک وسیله است، یک ویترین است؛ دستهایی نشستهاند، دارند برای همهچیز کشورهای دنیا و همهی ملّتها یک منظومه تولید میکنند؛ منظومهای که شامل فکر است، شامل فرهنگ است، شامل عمل است و این را دارند ارائه میدهند و ملّتها باید همه بر طبق این، عمل کنند. یک بخش آن هم بخش آموزشوپرورش است که همین سند ۲۰۳۰ است. خب این غلط است؛ این غلط است؛ اصلاً این معیوب است؛ این حرکت، حرکت معیوبی است. چرا؟ چه کسانی هستند اینهایی که دارند سند توسعهی پایدار را فراهم میکنند؟ چه حقّی دارند که دربارهی کشورها، دربارهی ملّتها، دربارهی سنّتهایشان، دربارهی عقایدشان، اظهار نظر کنند که باید اینجوری کنید، باید آنجوری کنید؛ همهی اینها هم «باید» است. اینکه میگویند الزام نیست، این سطحینگری است؛ نخیر، در واقع، همهی اینها الزام است، و هرکدام از اینها که تحقّق پیدا نکند، بعد بهعنوان یک نقطهی منفی بهحساب خواهد آمد که «در فلان جدول، تهِ جدول قرار میگیرید؛ فلان امتیاز از شما سلب میشود»! همهی اینها اینجوری است؛ در واقع همهی اینها «باید» است، ولو در ظاهرش «باید» نباشد. چه لزومی دارد؟ خب ما از چند سال قبل از این آمدیم گفتیم «الگوی ایرانیـاسلامی پیشرفت»؛ بنده کلمهی توسعه را هم عمداً به کار نبردم. آقایانی که مسئول این کار هستند و از آن وقت ما با اینها ارتباط داریم، میدانند؛ بنده عمداً گفتم کلمهی توسعه را من به کار نمیبرم، چون کلمهی توسعه یک کلمهی غربی است؛ یک مفهوم غربی دارد؛ من کلمهی پیشرفت را به کار میبرم؛ الگوی پیشرفت ایرانیـاسلامی. خب این الگو را بگردیم پیدا کنیم! چرا باید برای پیشرفت ما، دستهای غربی الگو بدهند بهصورت همین سند توسعهی پایدار یا ۲۰۳۰ و امثال اینها؟ اینها کار کیست؟ کار شماها است، کار دانشگاهها است، کار اساتید است.1396/03/31
لینک ثابت
نظام اسلامی حرفهای زیادی دارد؛ حرفهای تازهی زیادی دارد- و در دهههای آینده، نیروی انسانی ما، نیرویی که امروز شما دارید تربیت میکنید، با همّت خود، با عزم خود، با سواد خود و دانشی که آموخته، با روحیّاتی که به او داده شده، خواهد توانست این حصار وابستگی و تعطیل و مانند اینها را بشکند و واقعاً یک حرکت به معنای واقعی بکند و ایران و ایرانی در جایگاه واقعی خودش قرار بگیرد؛ یا این خواهد شد، یا خدای نکرده، وارد یک دوران تحقیرشدگی طولانی دیگری خواهد شد، اگر چنانچه این خصوصیّات را نیروی انسانی ما نداشته باشد؛ اگر نیروی انسانی ما وابسته اندیشید، وابسته حرکت کرد، از وابستگی خوشش آمد، قدر استقلال را ندانست، قدر اسلام و ارزشهای اسلامی را ندانست، به خودش بیاعتماد بود -اگر اینجور بود- آنوقت ما وارد یک دالان تاریک طولانی دیگری خواهیم شد، مثل همین دورانی که در زیرسلطهی غرب از اندکی قبل از مشروطه تا قبل از انقلاب قرار داشتیم که با زحمت زیاد و با تلاش زیاد، توانستیم خودمان را به یک نحوی نجات بدهیم؛ باز وارد همان فرآیند تلخ دشوار گذشته خواهیم بود. این بستگی دارد به اینکه شما امروز این دانشجو را چهجوری پرورش بدهید. بنابراین پرورش دانشجو به نظر من خیلی مهم است.
شما جوان را باید تربیت کنید برای آن صورت اوّل؛ برای اینکه این جوانی که امروز شما تربیت میکنید، بتواند در قبال قضایای آینده و حوادث و تحوّلات مهمّی که جهان در مقابل خود دارد -نه فقط کشور ما یا منطقهی غرب آسیا که البتّه تحوّلات جهانی، اینجا هم اثر دارد یا یکی از مراکز مهمّش اینجا است، لکن تحوّلاتی که من عرض میکنم تحوّلات جهانی است؛ زمینههای علمی و عملی و سیاسی و تقسیم قدرت و امثال اینها؛ تحوّلات عجیبی وجود خواهد داشت- یک عنصری باشد مقاوم، با عزم و اراده، با ایمان، دارای اعتماد به نفْس، کاربلد، کاردان، آگاه باشد، عمیق باشد، انقلابی باشد، متدیّن باشد تا بتواند در آن روز کشور را به راهی که شایستهی او است ببرَد.1396/03/31
لینک ثابت
همهی این بحثهای دنیایی، مقدّمه است؛ مقدّمه است برای تعالی روحی، برای عروج؛ قدر بدانید ماه رمضان را. این دعای «اَللّهُمَّ اِن لَم تَکُن رَضیتَ عَنّی فی ما مَضیٰ مِن شَهرِ رَمَضان فَمِنَ الانَ فَاَرضَ عَنّی» دعای مهمّی است؛ اگر تاکنون نتوانستهایم رضایت الهی را، خشنودی الهی را به دست بیاوریم، از خدا بخواهیم که از همین لحظه مشمول رضایت الهی بشویم یا مشمول مغفرت الهی بشویم.
بالاخره شماها که تربیتکنندهی جوانها هستید، میتوانید در مجموعهی زیر ولایت علمی و فکری خودتان هم اثر بگذارید؛ شما که اهل توجّه و اهل تضرّع و اهل ارتباط قلبی با خدا باشید، جوانها هم در زیر چتر تعلیم شما و ولایت علمی شما، بهطور طبیعی به همین سمت حرکت میکنند. یکی از مشکلاتمان در مجموعهی دانشگاه همین است؛ اگر اساتید ما در جنبههایی که برای کشور مورد نیاز است، حرکت و پیشرفت داشته باشند، در زیرمجموعه -که مجموعهی دانشجویی است- تأثیرات آشکاری خواهد گذاشت.1396/03/31
لینک ثابت
در آستانهی روز قدسیم؛ روز قدس بسیار مهم است. صرفاً این نیست که ما از یک ملّت مظلومی که از میهن خود و از خانهِی خود رانده شده داریم دفاع میکنیم؛ ما در واقع داریم با این کارمان با یک نظام سیاسی ظالمانه و استکباری مبارزه میکنیم. امروز دفاع از فلسطین، دفاع از حقیقت است؛ حقیقتی بسیار گستردهتر از مسئلهی فلسطین. امروز مبارزهی با رژیم صهیونیستی مبارزه با استکبار است، مبارزه با نظام سلطه است. همچنانکه میبینید شما که علیه رژیم صهیونیستی حرف میزنید، آن مسئول و سیاستمدار آمریکایی، احساس دشمنی و خصومت با شما میکند؛ احساس میکند که به او ضربه زدهاید؛ واقع قضیّه هم همین است. بنابراین روز قدس را باید بزرگ دانست، راهپیمایی روز قدس هم خیلی مهم است.1396/03/31
لینک ثابت