دشمنشناسی همهی جوانهای کشور، همهی صاحبان فکر و تدبیر و همهی پیرهای کشور، زن و مرد، باید همت کنند در این حرکت عظیم و همگانی این ملت، خودشان را سهیم کنند و میشود. شما هر جا هستید و هر جا مشغول کارید، بدانید همان جا یک گوشهای از این جبههی وسیع است؛ اگر همان جا خوب و منضبط و وفادارانه و با مهارت کار کنید، در این جبهه اثر گذاشتهاید. و دشمن این را نمیخواهد؛ این را هم توجه داشته باشید. دشمنان ما و استکبار خبیث جهانی فهمیدهاند که با ملت و جمهوری اسلامی ایران در میدان جنگ نظامی نمیشود وارد شد؛ برایشان خسارتهای زیادی دارد و درست هم هست و این را درست فهمیدهاند. دارند بودجه میگذارند و سعیشان این است که داخل قشرهای مردم - در بین دانشجوها، در بین کارگرها، در بین دستگاههای اداری، در بین کارمندها و در بین قشرهای مختلف - اختلاف ایجاد کنند تا نگذارند کشور این راهی را که دارد طی میکند، این راه را طی کند. امروز دشمن دنبال این است. همه باید هوشیار باشند. تکلیف الهی بر دوش همهی ما این است که هر کدام، هر جا هستیم، چشم و گوشمان را از همیشه بیشتر باز کنیم و ببینیم دشمن برای این نقطهای که ما قرار داریم، چه طراحیای کرده است؛ نگذاریم او در این طراحی کامیاب شود؛ این وظیفهی ماست. 1385/02/06
عمل صالح بودن کار در اسلام یک مطلب دیگر این است که همهی کارگرها - چه کارگران ماهر و تحصیلکردهی سطح بالا، چه کارگران متوسط و چه کارگران سادهی معمولی - این نکته را باید بدانند که خود نفس «کار» از نظر اسلام، عمل صالح است. این که «انّ الانسان لفی خسر الاّ الّذین امنوا و عملوا الصالحات»(1)؛ این عمل صالحی که انسان را از خسران خارج میکند، این فقط نماز خواندن و روزه گرفتن و زیارت رفتن و ذکر گفتن نیست؛ آنها هم هست؛ اما کارِ وظیفهی زندگی را خوب انجام دادن هم عمل صالح است و یکی از مهمترینهایش «کار» است. در روایت وارد شده است که اگر پیغمبر میدید یک آدم جوانی و قادر بر کاری نشسته است، تنبلی میکند و کار انجام نمیدهد، میفرمود: «سقط من عینی»(2)؛ از چشمم افتاد. کار، عمل صالح است. شنیدهاید، پیغمبر دست این صحابی را دید زمخت و پینهبسته است؛ گفت: چرا دستت اینطور است؟ گفت: یا رسولاللَّه! من با این دست کار میکنم. پیغمبر این دست را گرفت و بوسید و فرمود: «هذه ید لا تمسّه النار»(3)؛ آتش، این دست را لمس نمیکند. عمل صالح بالاتر از این؟! اینطوری کار کنید.1385/02/06
1 )
سوره مبارکه العصر آیه 3 إِلَّا الَّذينَ آمَنوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ وَتَواصَوا بِالحَقِّ وَتَواصَوا بِالصَّبرِ ترجمه: مگر کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند، و یکدیگر را به حق سفارش کرده و یکدیگر را به شکیبایی و استقامت توصیه نمودهاند!
روى ابن عباس قالَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِذَا نَظَرَ إِلَى الرَّجُلِ فَأَعْجَبَهُ قَالَ لَهُ حِرْفَةٌ فَإِنْ قَالُوا لَا قَالَ سَقَطَ مِنْ عَيْنِی قِيلَ وَ كَيْفَ ذَاكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ لِأَنَّ الْمُؤْمِنَ إِذَا لَمْ يَكُنْ لَهُ حِرْفَةٌ يَعِيشُ بِدِينِهِ ترجمه: هر گاه پيامبر اكرم «ص» به مردى نگاه مىكرد و از او خوشش مىآمد مىپرسيد: كارى دارد؟ اگر مىگفتند: نه، مىفرمود: از چشمم افتاد. پرسيدند: اى پيامبر خدا چرا چنين است؟ فرمود: براى اينكه مؤمن اگر حرفهاى نداشته باشد با دينش زندگى مىكند (و به نام دين، بار دوش اين و آن مىشود
3 )
اُسد الغابة ، ابن اثیر ج 2 ص 269 ؛
تاريخ بغداد، خطیب بغدادی، ج 7، ص 353 ؛
إنَّ رَسولَ اللّه صلى الله عليه و آله لَمّا أقبَلَ مِن غَزوَةِ تَبوكَ استَقبَلَهُ سَعدٌ الأَنصارِيُّ ، فَصافَحَهُ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله ، ثُمَّ قالَ لَهُ: ما هذَا الَّذی أكتَبَ يَدَيكَ ؟ قالَ: يا رَسولَ اللّه ، أضرِبُ بِالمَرِّ وَالمِسحاةِ فَاُنفِقُهُ عَلى عِيالی . فَقبَّلَ يَدَهُ رَسولُ اللّه صلى الله عليه و آله ، وقالَ : هذِهِ يَدٌ لاتَمَسُّهَا النّارُ أبَدا ترجمه: انس بن مالك گوید هنگامی كه رسول خدا (ص) از جنگ تبوك بازگشت ، سَعد انصارى به پيشواز وى آمد . پيامبر پس از آن كه دست او را فشرد ، به وى فرمود: به چه سبب دستانت اين گونه سخت و زبر شده است؟» گفت: اى رسول خدا! بيل می زنم و طناب می كشم و خرج زندگی خانواده ام مى كنم . پس رسول خدا(ص) دست وى را بوسيد و فرمود: اين دستى است كه هرگز آتش به آن نمى رسد.
فرهنگ کار اگر در یک کشوری جامعهی عمومی آن کشور به کار با این چشم که کار عبادت است، نگاه کنند آن وقت وضع پیشرفت اقتصادی و علمی آن کشور به کجا خواهد رسید. این منطق اسلام است. لذا اگر ما نسبت به کارگر در هر سطحی احساس ارادت و محبت میکنیم، این گزاف نیست؛ این به خاطر آن است که پشت این احساس محبت و احترام، یک چنین فرهنگ عمیق و غنی اسلامیای وجود دارد.1385/02/06
نظام سرمایهداری غرب یک مسئله مربوط به روابط و احساسات کارگر و کارفرماست. این روابط در اسلام، برخلاف روابط کارگر و کارفرما در مکاتب مادی است. در مکاتب مادی، چه مکتبهای سرمایهداری- که یکسره طرفدار سرمایهدارند و به کارگر مثل ابزار کار و ماشین نگاه میکنند- و چه در مکتب کمونیسم- که خود را طرفدار قشر کارگر میدانستند و وانمود میکردند که بهشت را برای کارگران در همین دنیا به ارمغان خواهند آورد و عملکردشان نشان داد که دوزخ زندگی را، نه فقط بر کارگر، بلکه بر دیگر قشرهای جامعه ملتهبتر میکنند- در هر دو نظام (چه نظام سرمایهداری و چه نظام کمونیستی) رابطهی کارگر و کارفرما، رابطهی خصمانه است. در نظام سرمایهداری، رابطه، رابطهی استثمارگری و فشار کار از آن ناحیه است؛ در نظام کمونیستی هم کارفرما را مثل یک شیطان مجسم و یک هیولائی تصویر میکردند؛ علتش هم این بود که میخواستند زمام همهی منابع تولید و کارخانهها را به دست دولت بدهند و خودشان بشوند کارفرمای بزرگ. همین کار را هم کردند و همین هم پدرشان را درآورد و نابودشان کرد؛ هم خودشان را نابود کرد و هم ملتهایشان را به خاک سیاه نشاند. در اسلام اینطوری نیست؛ در اسلام رابطهی کارگر و کارفرما، رابطهی دوتا دشمن نیست، رابطهی دوتا همکار است؛ رابطهی استثمارگری هم نیست؛ یعنی کارفرما سلطان کارگر نیست. در نظام سرمایهداریِ غربی، مالک امور، کارفرماست؛ حالا برای مصلحت ممکن است یک امتیازاتی هم برای کارگر قائل شود تا کار او را از دست ندهد؛ اما رابطه این است، او مثل ابزار کار است. نگاهش به کارگر، نگاه به یک انسان نیست، نگاهِ مثل یک ماشین است. اسلام این را قاطعانه رد میکند. کارگر و کارفرما دو عنصرند، هرکدام نباشند، کار زمین است. کارگر آن کسی است که بالمباشره کار و محصول کار را تولید میکند؛ کارفرما آن کسی است که زمینهی این تولید را فراهم میکند. او تولیدکنندهی کار و محصول کار است؛ این فراهمآورندهی زمینه و کارآفرین است. او هم نباشد، کار لنگ میشود؛ این هم نباشد، کار لنگ میشود؛ مثل دو شریک، مثل دو همسنگر. این نگاه اسلام است. هر دو باید نسبت به هم صداقت و محبت و صفا داشته باشند؛ هم کارفرما نسبت به کارگر، هم کارگر نسبت به کارفرما. حق هرکدام به وسیلهی آن دیگری رعایت شود. اگر این شد، که این نگاه اسلام است؛ هم حرمت سرمایهگذار و کارآفرین و کارفرما باقی و محفوظ میماند؛ هم حرمت کارگر و کنندهی کار و حاضر در صحنه. حرمت و حق هر دو محفوظ است و کشور هم به سوی اعتلا پیش میرود. رابطهی کارگر و کارفرما این است. کارگران قدر کارفرماها را بدانند، کارفرماها هم قدر کارگران را بدانند؛ مثل دو همسنگری که اگر هرکدام آسیب ببینند، آن دیگری هم آسیب خواهد دید؛ مسئله این است. تنظیم این روابط هم به عهدهی مسئولان کشور است؛ چه آنهایی که قانون میگذارند و چه آنهایی که قانون را اجرا میکنند. این هم یک مطلب است که باید مورد توجه باشد.1385/02/06
بیداری, اعتماد به نفس, کارگزاران نظام, آمادگی مردم, عزم ملی, تهدید نظام اسلامی, تهدید نظامی نظام اسلامی یک ملّت بیدار، یک ملّت دارای اعتماد به نفس و یک ملّت عازم و مصمم، به تهدیدها اعتنایی نمیکند؛ مسئولانش هم همینطور.1385/02/06
مردم ایران, قوه مجریه, تهدید نظام اسلامی, تهدید نظامی نظام اسلامی, اتکای نظام اسلامی به مردم, حمایت از مسئولین, حمایت مردم از نظام اسلامی دولتی که به مردم متکی است، نظامی که به وسیلهی خودِ مردم حمایت و حفاظت میشود، او از تهدید واهمهای نمیکند .1385/02/06
پیشرفت علمی ایران شما ببینید اگر در یک کشوری جامعهی عمومی آن کشور به کار با این چشم که کار عبادت است، نگاه کنند آن وقت وضع پیشرفت اقتصادی و علمی آن کشور به کجا خواهد رسید. این منطق اسلام است. لذا اگر ما نسبت به کارگر در هر سطحی احساس ارادت و محبت میکنیم، این گزاف نیست؛ این به خاطر آن است که پشت این احساس محبت و احترام، یک چنین فرهنگ عمیق و غنی اسلامیای وجود دارد.1385/02/06
پیشرفت علمی ایران بهترین راه مبارزهی با استکبار و دشمنان، همین است که ما در ساختن و پیشرفت کشورمان، هرچه میتوانیم سعی کنیم؛ پیشرفت علمی، پیشرفت فناوری، پیشرفت اخلاقی، همبستگی ملی و محکم کردن پایهی ایمان و انگیزههای معنوی؛ هرچه که در این چیزها ما پیشرفت کنیم، دشمن بیشتر عقب مینشیند و این مهمترین مبارزهی ملت ایران است.1385/02/06
بوسه پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) به دستان کارگر نفس «كار» از نظر اسلام، عمل صالح است. این كه «انّ الانسان لفی خسر الّا الّذین آمنوا و عملوا الصالحات»؛ این عمل صالحی كه انسان را از خسران خارج میكند، این فقط نماز خواندن و روزه گرفتن و زیارت رفتن و ذكر گفتن نیست؛ آنها هم هست؛ اما كارِ وظیفهی زندگی را خوب انجام دادن هم عمل صالح است و یكی از مهمترینهایش «كار» است. در روایت وارد شده است كه اگر پیغمبر میدید یك آدم جوانی و قادر بر كاری نشسته است، تنبلی میكند و كار انجام نمیدهد، میفرمود: «سقط من عینی»؛ از چشمم افتاد. كار، عمل صالح است. شنیدهاید، پیغمبر دست این صحابی را دید زمخت و پینهبسته است؛ گفت: چرا دستت اینطور است؟ گفت: یا رسول اللّه! من با این دست كار میكنم. پیغمبر این دست را گرفت و بوسید و فرمود: «هذه ید لا تمسّه النار»؛ آتش، این دست را لمس نمیكند. عمل صالح بالاتر از این؟! اینطوری كار كنید. وقتی به كارگاه میروید، وقتی به مزرعه میروید، وقتی به محیط كار میروید، از هر نوع كاری كه اسمش «كار» است؛ چه آن كارِ كارگر ماهر و متخصص سطح بالا- كه امروز بحمد اللّه كارگرانِ ماهر متخصصِ سطح بالا ما در كشور كم نداریم- چه كارگران متوسط و چه كارگر ساده- آن كارگر ساده هم عیناً همینطور است- وقتی پای ماشین میرود یا در هر نقطهای از نقاط كارخانه كه میخواهد مشغول كار شود، بداند این كاری كه امروز او میخواهد بكند، كاری است كه خدای متعال برای این كار به او ثواب و اجر خواهد داد. نفس كار ارزش دارد؛ غیر از اینكه «كار» وسیلهی اعاشه و درآمد زندگی است؛ كه آن هم به جای خود مطلب مهم و عبادت دیگری است.1385/02/06
توسری خور بودن ملت ایران قبل از انقلاب جامعهی ما، یك جامعهای است كه دارد با قدرت پیش میرود. مستكبرین عالم را میبینید كه چطور دارند یقهشان را پاره میكنند! این حرفهایی كه امثال بوش و اطرافیان او میزنند، اینها یقه پاره كردن است، دارند یقهی خودشان را پاره میكنند. این به خاطر همین است كه شما دارید با قدرت تمام پیش میروید. جامعهی ایرانی توقف نكرده است. انقلاب آمد، راه را باز كرد و به این قدرت اعتماد به نفس افزود. در قبل از پیروزی انقلاب، هم راهها را میبستند و هم انگیزهها را سست میكردند و میگفتند آقا! ایرانی كه نمیتواند، ایرانی كه عرضه ندارد؛ این را بزرگانشان میگفتند و صریحاً هم میگفتند. میزدند توی سر این نسل بارآور و این استعداد جوشان؛ كه یكی از بزرگترین خیانتهای آنها این است. انقلاب آمد، هم راه را باز كرد و هم گفت آقا! شما میتوانید. رفتیم دیدیم راست میگویند، «توانستیم». این كشوری كه در طول سالهای متمادی، فقط چند سد در این كشور ساخته شده بود، آن هم همهاش به دست بیگانهها؛ چه كسی باور میكرد كه این كشور در سدسازی در كل منطقه، از لحاظ فناوری و توانایی و قدرت علمی و قدرت محاسبه و امثال اینها اول بشود! این كشوری كه اكثر مناطقش از نیروی برق معمولی محروم بودند، چه كسی باور میكرد حالا در یك راهی بیفتد كه انرژی و فناوری هستهای را - آن هم خودش، نه از دیگران وام بگیرد - فراهم كند، برای اینكه بتواند انرژی خودش را از این شیوهی پیشرفتهی دنیا تهیه كند! چه كسی فكر میكرد؟! رفتیم، دیدیم میشود رفت؛ اقدام كردیم، دیدیم میتوانیم. این ملت این تجربه را دارد. بعد از این هم همینطور است.1385/02/06
مسئله هستهای ایران انقلاب آمد، هم راه را باز كرد و هم گفت آقا! شما میتوانید. رفتیم دیدیم راست میگویند، «توانستیم». این كشوری كه در طول سالهای متمادی، فقط چند سد در این كشور ساخته شده بود، آن هم همهاش به دست بیگانهها؛ چه كسی باور میكرد كه این كشور در سدسازی در كل منطقه، از لحاظ فناوری و توانایی و قدرت علمی و قدرت محاسبه و امثال اینها اول بشود! این كشوری كه اكثر مناطقش از نیروی برق معمولی محروم بودند، چه كسی باور میكرد حالا در یك راهی بیفتد كه انرژی و فناوری هستهای را - آن هم خودش، نه از دیگران وام بگیرد - فراهم كند، برای اینكه بتواند انرژی خودش را از این شیوهی پیشرفتهی دنیا تهیه كند! چه كسی فكر میكرد؟! رفتیم، دیدیم میشود رفت؛ اقدام كردیم، دیدیم میتوانیم. این ملت این تجربه را دارد. بعد از این هم همینطور است.1385/02/06
اقتدار علمی این كشوری كه در طول سالهای متمادی، فقط چند سد در این كشور ساخته شده بود، آن هم همهاش به دست بیگانهها؛ چه كسی باور میكرد كه این كشور در سدسازی در كل منطقه، از لحاظ فناوری و توانایی و قدرت علمی و قدرت محاسبه و امثال اینها اول بشود! این كشوری كه اكثر مناطقش از نیروی برق معمولی محروم بودند، چه كسی باور میكرد حالا در یك راهی بیفتد كه انرژی و فناوری هستهای را - آن هم خودش، نه از دیگران وام بگیرد - فراهم كند، برای اینكه بتواند انرژی خودش را از این شیوهی پیشرفتهی دنیا تهیه كند! چه كسی فكر میكرد؟! رفتیم، دیدیم میشود رفت؛ اقدام كردیم، دیدیم میتوانیم. این ملت این تجربه را دارد. بعد از این هم همینطور است.1385/02/06
اقتدار علمی این كشوری كه در طول سالهای متمادی، فقط چند سد در این كشور ساخته شده بود، آن هم همهاش به دست بیگانهها؛ چه كسی باور میكرد كه این كشور در سدسازی در كل منطقه، از لحاظ فناوری و توانایی و قدرت علمی و قدرت محاسبه و امثال اینها اول بشود! این كشوری كه اكثر مناطقش از نیروی برق معمولی محروم بودند، چه كسی باور میكرد حالا در یك راهی بیفتد كه انرژی و فناوری هستهای را - آن هم خودش، نه از دیگران وام بگیرد - فراهم كند، برای اینكه بتواند انرژی خودش را از این شیوهی پیشرفتهی دنیا تهیه كند! چه كسی فكر میكرد؟! رفتیم، دیدیم میشود رفت؛ اقدام كردیم، دیدیم میتوانیم. این ملت این تجربه را دارد. بعد از این هم همینطور است.1385/02/06
کارگر و کارفرما, نظام سرمایهداری غرب, کمونیسم در هر دو نظام (چه نظام سرمایهداری و چه نظام كمونیستی) رابطهی كارگر و كارفرما، رابطهی خصمانه است.1385/02/06