newspart/index2
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
روشنفکری

تجلیل از مرحوم شهید آیت‏اللّه مطهری (رضوان الله تعالی علیه) بلاشک یکی از حسنات صدا و سیماست. ایشان حق بزرگی دارند و این کار بخشی از حق‏شناسی‏ای است که وظیفه‏ی همه‏ی ماست. البته در همایشها و تجلیل‏هایی که به این صورت انجام می‏گیرد، بحثهای جانبیِ مفیدی هم می‏شود- بحثهای علمی و فلسفی و غیره- که آن‏ها هم مغتنم است؛ لیکن به نظر من محور اصلی در گردهماییِ شما باید اولًا شخصیت فکری و هویت روشن‏فکری مرحوم مطهری و نقش او در جریان فکری و روشن‏فکری اسلامی در کشور باشد- که این بسیار مهم است- ثانیاً تلاش شود این جریان تداوم پیدا کند و متوقف نشود؛ چون ما همیشه به مطهری نیاز داریم. در شخص شهید مطهری نمی‏شود متوقف شد. بر پایه‏ی پیشرفتهای فکری و نوآوری‏های او باید جامعه و مجموعه‏ی فکریِ اسلامی ما به نوآوری‏های دیگری دست پیدا کند. ما احتیاج داریم مطهری‏هایی برای دهه‏ی 80 و 90 داشته باشیم؛ چون نیازهای فکری روز به روز و نوبه‏نو وجود دارد. در باره‏ی هویت فکری و روشن‏فکریِ شهید مطهری و نقشی که این مرد بزرگ در زمان خود ایفا کرد، به نظر من تاکنون تعریف جامعی ارائه نشده است. البته روی کتابهای ایشان کار شده- کارهای شایسته‏یی هم انجام گرفته- لیکن باید کاری را که مرحوم شهید مطهری در سالهای دهه‏ی 40 و 50 در محیط فکری این کشور انجام داد، شناخت. ایشان با قوّت فکری و اندیشه‏ی قوی و صائب خود وارد میدان‏هایی شد که تا آن‏وقت هیچ‏کس در زمینه‏ی مسائل اسلامی وارد این میدان‏ها نشده بود؛ و با تفکراتی که آن روز در کشور رایج شده بود- افکار وارداتیِ ترجمه‏ایِ غربی و شرقی- یا می‏رفت رایج شود، خود را وارد یک چالش علمیِ عمیق و وسیع و تمام نشدنی کرد. ایشان، هم در جبهه‏ی مقابله‏ی با مارکسیست‏ها به یک جهاد بسیار هوشمندانه دست زد، و هم در جبهه‏ی مقابله‏ی با تفکرات غربی و لیبرالیست‏ها وارد میدان شد. این نقش، بسیار مهم است؛ هم جرأت و اعتماد به نفسِ لازم می‏خواهد، هم قدرت فکری و اجتهاد در زمینه‏های گوناگون را لازم دارد، هم یقین و ایمان قاطع می‏خواهد؛ این مرد بزرگ همه‏ی این‏ها را باهم داشت؛ هم عالم بود، هم بسیار مؤمن بود، هم به ایمانِ خود یقین داشت، و هم اعتماد به نفس داشت؛ این‏ها لازم است.1382/12/18
لینک ثابت
روشنفکری

هنر شهید مطهری در آن دوران این بود که با قدرتِ اجتهاد و باانصاف و ادب علمی- چه در زمینه‏ی علوم نقلی، چه در زمینه‏ی علوم عقلی- وسط میدان ایستاد و با این افکار گلاویز شد و آنچه را که تفکر اسلامی بود، روشن، ناب و بی‏شائبه وسط گذاشت. علیه او خیلی هم حرف زدند و خیلی هم کار کردند؛ اما ایشان این کار را انجام داد. در جریان روشن‏فکری، این نقش بسیار مهمی است؛ و این شد پایه‏ی تفکرات بعدی جامعه‏ی ما. بنده اعتقاد راسخ دارم و بارها هم گفته‏ام که جریان فکری اسلامی انقلاب و نظام اسلامی ما در بخش عمده‏یی متکی به تفکرات شهید مطهری است؛ یعنی آن‏ها پایه‏ها و مایه‏های اسلامی‏ای است که ما در تفکرات اسلامی از آن‏ها بهره بردیم و به نظام اسلامی منتهی شد؛ لذا در همان روزگار هم افکار شهید مطهری جایگاه امنی بود برای جوانهای طالب و عاشق فکر اسلامی که در زیر بمباران شدید تفکرات بیگانه قرار می‏گرفتند؛ مارکسیست‏ها یک طور، غرب‏گراها یک طور؛ هم در دانشگاه‏ها وجود داشت، هم در محیط بیرون از دانشگاه‏ها، و هم حتّی در حوزه‏های علمیه. شهید مطهری یک سنگر و یک مأمن برای این افراد شد تا بتوانند خود را زیر سایه‏ی این تفکر عمیق و مستحکم حفظ کنند؛ هم دین خود را حفظ کنند، هم بتوانند دفاع کنند و حرف نو داشته باشند.1382/12/18
لینک ثابت
شهید مطهری‏

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم
آقایان علما و اساتید محترم! خیلی خوش آمدید. جلسه‌ی بسیار خوبی است. من مطالبی را عرض می‌کنم؛ اگر بعد آقایان افاداتی داشتند، من آماده‌ام استفاده کنم.
این کار و تجلیل از مرحوم شهید آیةاللَّه مطهری (رضوان‌اللَّه‌تعالی‌علیه) بلاشک یکی از حسنات صدا و سیماست. ایشان حق بزرگی دارند و این کار بخشی از حق‌شناسی‌یی است که وظیفه‌ی همه‌ی ماست. البته در همایشها و تجلیل‌هایی که به این صورت انجام می‌گیرد، بحثهای جانبیِ مفیدی هم می‌شود - بحثهای علمی و فلسفی و غیره - که آنها هم مغتنم است؛ لیکن به‌نظر من محور اصلی در گردهماییِ شما باید اولاً شخصیت فکری و هویت روشنفکری مرحوم مطهری و نقش او در جریان فکری و روشنفکری اسلامی در کشور باشد - که این بسیار مهم است - ثانیاً تلاش شود این جریان تداوم پیدا کند و متوقف نشود؛ چون ما همیشه به مطهری نیاز داریم. در شخص شهید مطهری نمی‌شود متوقف شد. بر پایه‌ی پیشرفتهای فکری و نوآوری‌های او باید جامعه و مجموعه‌ی فکریِ اسلامی ما به نوآوری‌های دیگری دست پیدا کند. ما احتیاج داریم مطهری‌هایی برای دهه‌ی 80 و 90 داشته باشیم؛ چون نیازهای فکری روزبه‌روز و نوبه‌نو وجود دارد. درباره‌ی هویت فکری و روشنفکریِ شهید مطهری و نقشی که این مرد بزرگ در زمان خود ایفا کرد، به نظر من تاکنون تعریف جامعی ارائه نشده است. البته روی کتابهای ایشان کار شده - کارهای شایسته‌یی هم انجام گرفته - لیکن باید کاری را که مرحوم شهید مطهری در سالهای دهه‌ی 40 و 50 در محیط فکری این کشور انجام داد، شناخت. ایشان با قوّت فکری و اندیشه‌ی قوی و صائب خود وارد میدان‌هایی شد که تا آن‌وقت هیچ‌کس در زمینه‌ی مسائل اسلامی وارد این میدان‌ها نشده بود؛ و با تفکراتی که آن روز در کشور رایج شده بود - افکار وارداتیِ ترجمه‌ییِ غربی و شرقی - یا می‌رفت رایج شود، خود را وارد یک چالش علمیِ عمیق و وسیع و تمام نشدنی کرد. ایشان، هم در جبهه‌ی مقابله‌ی با مارکسیست‌ها به یک جهاد بسیار هوشمندانه دست زد، و هم در جبهه‌ی مقابله‌ی با تفکرات غربی و لیبرالیست‌ها وارد میدان شد. این نقش، بسیار مهم است؛ هم جرأت و اعتماد به نفسِ لازم می‌خواهد، هم قدرت فکری و اجتهاد در زمینه‌های گوناگون را لازم دارد، هم یقین و ایمان قاطع می‌خواهد؛ این مرد بزرگ همه‌ی اینها را با هم داشت؛ هم عالم بود، هم بسیار مؤمن بود، هم به ایمانِ خود یقین داشت، و هم اعتماد به نفس داشت؛ اینها لازم است. در سابقه‌ی تاریخی ما افکار وارداتی وجود دارد؛ منتها نه با این وسعت، با این شیوع و با این امکان تأثیرگذاری. تاریخ ما از این‌گونه رگه‌های فکریِ ناسالمی که وارد تفکرات علمی ما شده - چه در فقه ما، چه در فلسفه‌ی ما، چه در کلام ما - پُر است؛ لیکن در دوره‌ی جدید که ارتباطات گسترش پیدا کرد، حرفهای نوبه‌نو - با جاذبه‌هایی که به‌طور طبیعی دارد - مرتباً وارد فضای فکری جامعه شد و به یک مواجهه‌ی صحیح و علمی ایجاد نیاز کرد. ما در میدان بودیم و می‌دیدیم؛ بعضی از مواجهه‌هایی که آن‌وقت صورت می‌گرفت، علمی نبود؛ مقابله‌ی متعصبانه و از روی اعتقاد بود؛ اما نخوانده و نفهمیده، حرفی را رد می‌کردند؛ نمی‌دانستند چیست؛ گوشه‌یی از یک حرف وسیع را می‌گرفتند و آن را مشمول جنگ خودشان قرار می‌دادند و با آن درمی‌افتادند و مقابله می‌کردند. این، تحجر و توقف و مقابله‌ی غیرعلمی را تداعی می‌کرد. یک عده تحت‌تأثیر جاذبه‌های افکار نو و وارداتی، مجذوب اینها می‌شدند و سعی می‌کردند اسلام و فکر اسلامی و دین را با اینها تطبیق کنند؛ منتی هم سر دین می‌گذاشتند که ما اسلام را جوان‌پسند و مردمی و قابل قبول کرده‌ایم! گاهی اوقات کاسه‌ی از آش داغ‌تر هم می‌شدند و چند قدم هم جلوتر از صاحبان این فکرها پیش می‌رفتند، برای این‌که نبادا متهم به مرتجع بودن و این حرفها شوند که این را هم ما در مواردی دیدیم. نبوت و توحید و معاد و مباحث امامت و مباحث فقهی و مباحث اجتماعی و سیاسی اسلام را به سمت مشابهات خودش در مکاتب بیگانه‌ی از اسلام و احیاناً الحادی و بکلی بیگانه‌ی از دین کشاندند و منت هم سر اسلام می‌گذاشتند که ما آمدیم اسلام را همه‌کس فهم و همه‌کس پسند و در چشمها شیرین کردیم! این هم یک انحراف دیگر بود؛ هر دوی اینها انحراف بود. هنر شهید مطهری در آن دوران این بود که با قدرتِ اجتهاد و باانصاف و ادب علمی - چه در زمینه‌ی علوم نقلی، چه در زمینه‌ی علوم عقلی - وسط میدان ایستاد و با این افکار گلاویز شد و آنچه را که تفکر اسلامی بود، روشن، ناب و بی‌شائبه وسط گذاشت. علیه او خیلی هم حرف زدند و خیلی هم کار کردند؛ اما ایشان این کار را انجام داد. در جریان روشنفکری، این نقش بسیار مهمی است؛ و این شد پایه‌ی تفکرات بعدی جامعه‌ی ما. بنده اعتقاد راسخ دارم و بارها هم گفته‌ام که جریان فکری اسلامی انقلاب و نظام اسلامی ما در بخش عمده‌یی متکی به تفکرات شهید مطهری است؛ یعنی آنها پایه‌ها و مایه‌های اسلامی‌یی است که ما در تفکرات اسلامی از آنها بهره بردیم و به نظام اسلامی منتهی شد؛ لذا در همان روزگار هم افکار شهید مطهری جایگاه امنی بود برای جوانهای طالب و عاشق فکر اسلامی که در زیر بمباران شدید تفکرات بیگانه قرار می‌گرفتند؛ مارکسیست‌ها یک‌طور، غربگراها یک‌طور؛ هم در دانشگاه‌ها وجود داشت، هم در محیط بیرون از دانشگاه‌ها، و هم حتّی در حوزه‌های علمیه. شهید مطهری یک سنگر و یک مأمن برای این افراد شد تا بتوانند خود را زیر سایه‌ی این تفکر عمیق و مستحکم حفظ کنند؛ هم دین خود را حفظ کنند، هم بتوانند دفاع کنند و حرف نو داشته باشند. البته مرحوم مطهری دایره‌ی کارش به حسب ظاهر کوچک بود. همین جلساتی که آقای لاریجانی اشاره کردند، جلسات کوچکی بود؛ این گوشه، آن گوشه، کلاس درسِ فلان دانشکده بود؛ حداکثرش مثلاً جلسه‌یی بود در فلان‌جا با چند صد نفر آدم؛ اما خود ایشان هم یقیناً پیش‌بینی نمی‌کرد که این جلسات کوچک چه آثار بزرگی باقی خواهد گذاشت. این، جایگاه شهید مطهری است؛ این جایگاه باید درست شناخته و تعریف شود و موارد و مصادیق آن روشن گردد؛ اینها باید بیان شود. اگر درباره‌ی متفکران اسلامی، علما و فقهامان این نکته را در نظر بگیریم؛ مثلاً ببینیم نقش ملا صدرا در آن زمان چه بود؛ شخصیت او را محور اصلی هویت علمی او تبیین کنیم، خوب و تأثیرگذار است. البته شیوه‌های هنری جای خود را دارد. به عقیده‌ی من، ما در زمینه‌ی شیوه‌های هنری هنوز مهارت و زبردستی لازم را پیدا نکرده‌ایم تا بتوانیم کاری که می‌خواهیم، بکنیم. چهره‌های علمی ما که گاهی در فیلمها و سریالها ظاهر می‌شوند، نمی‌توانند آن انطباع و انعکاس را در ذهن بینندگان و مخاطبانِ خود پیدا کنند که آشنایان با این چهره‌ها به آن اعتقاد دارند؛ غالباً چیز دیگری از آب درمی‌آید، که باید در زمینه‌ی کار هنری هم دقت بیشتری صورت بگیرد. بنابراین نقش شهید مطهری باید آشکار شود. شهید مطهری پهلوان میدانی بود که کسی وارد آن نشده بود.
نکته‌ی دوم که خوب است روی آن فکر شود، تداوم این جریان است. ما که نمی‌توانیم در شهید مطهری متوقف شویم. درست است که الان هم بعد از بیست‌وپنج سال از شهادت این مرد، کتابهای او جزو پُرفروش‌ترین و جذاب‌ترین و مطلوب‌ترین کتابها برای نسلهای جویای فکر متین و منطقی اسلام است و الان هم ما واقعاً بدیل و عدیلی برای مجموعه‌ی کتابهای شهید مطهری (رضوان‌اللَّه‌تعالی‌علیه) نداریم و با این‌که کارهای خوبی هم شده، بلاشک از لحاظ اهمیت و تأثیرگذاری و جذابیت و اتقان، هنوز هم در بالاترین سطح قرار دارد؛ لیکن جریان ورود در عرصه‌ی چالش با افکاری که وارد می‌شود و نقادی علمی و برخورد صحیح با آنها و تفکیک صحیح از سقیم مواد و اجزاء آنها و تبیین فکر اسلامی در زمینه‌ی آنها باید ادامه پیدا کند، و این جزو وظایف مهمی است که وجود دارد. همان‌طور که عرض کردم، ما به مطهری‌هایی در دهه‌های آینده احتیاج داریم. بعد از انقلاب اسلامی و تشکیل نظام اسلامی، فکر اسلامی مورد چالش جدی قرار گرفته است؛ بعد از این هم بلاشک چالشهای جدیدی را روزبه‌روز برای آن به‌وجود می‌آورند؛ رها که نمی‌کنند. ما باید در این‌جا خود را آماده کنیم، و می‌توانیم. سرمایه‌ی غنی و تمام نشدنی‌یی که امروز از فرهنگ اسلامی در اختیار ماست، در این مصاف امکانات خیلی فراوانی در اختیار ما می‌گذارد؛ اگر ما اهل استفاده‌ی از اینها باشیم. حقیقتاً یک زرادخانه‌ی عظیم فکری و فرهنگی در اختیار ماست؛ اگر بتوانیم از آن درست استفاده کنیم. امروز خوشبختانه فضلای جوانی هستند؛ من می‌بینم. در حوزه‌ی قم، در تهران، فضلا، علما، افراد صالح، شایسته، از لحاظ علمی، از لحاظ بلند نظری و فکر قوی وجود دارند؛ باید وارد این میدانها شوند و حضور در این میدانها را گسترش دهند. امروز از دوره‌ی فعالیت مرحوم شهید مطهری - یعنی سالهای دهه‌ی 40 و 50 - نیاز ما بمراتب بیشتر است. آن‌روز نیاز ما یک‌طور بود، امروز نیاز ما بسیار وسیع‌تر و عمیق‌تر است و لازم است این جریان ادامه پیدا کند. گردهمایی و بزرگداشت شهید مطهری را به این سمت‌ها بکشانید که کسانی تشویق بشوند وارد این میدانها شوند و برای مواجهه‌ی با امواج تبلیغاتی جدید وارداتی در همه‌ی زمینه‌ها آماده شوند؛ در زمینه‌ی فلسفه، در زمینه‌ی کلام، در زمینه‌ی مسائل گوناگون کشور که با مباحث اسلامی سروکار دارد.
امیدواریم خدای متعال همه‌ی ما را موفق بدارد تا حق عظیم این شهید بزرگوار را بجا بیاوریم. من یک وقت دیگر هم شاید به عزیزانِ خانواده‌ی مکرم ایشان که به مناسبت سالگرد، این‌جا خدمتشان رسیده بودیم، گفتم ترتیبی داده شود که کتابهای ایشان مثل کتابهای سطح در حوزه‌های علمیه، حتماً خوانده شود. بنده از چیزهایی که برای صاحبان فکر و کسانی که می‌خواهند افکار اسلامی را برای مردم بیان کنند - مبلّغان دینی، اهل منبر، سخنگویان دینی - واقعاً لازم می‌دانم، این است که یک دوره کتابهای مرحوم مطهری را بخوانند. شیوه‌یی پیدا کنید که این کتابها خوانده شود؛ هم در کتابهای درسی بیاید، هم در دانشگاه‌ها بیاید. خوشبختانه کتابهای ایشان سهل التناول است؛ یعنی نگارشِ خیلی شیرین و خوبی دارد. قلم ایشان از بیانشان خیلی بهتر بود. ایشان می‌گفتند من از شنیدن سخنرانیهای خودم اصلاً خوشم نمی‌آید؛ اما نوشته‌های خودم را که می‌خوانم، خوشم می‌آید. بنده هم البته در این زمینه؛ حق را به ایشان می‌دادم؛ سخنرانی ایشان آنقدر جذاب نبود که نوشته‌ی ایشان. نوشته‌های ایشان حقیقتاً خیلی شیرین، روان و شیواست؛ لذا هرچه بیشتر اینها باید گسترش پیدا کند. علما و فضلا و جوانها - بخصوص طلاب جوان ما - باید یک دوره کتابهای شهید مطهری را خوانده باشند؛ که اگر می‌خواهند کاری بکنند، «من بنی فوق بناء السلفی» باشد؛ یعنی بر اساس آن فکر و روی شانه‌های شهید مطهری بروند ان‌شاءاللَّه قله‌های بالاتری را فتح کنند و پرچم فکر اسلامی را به آن جاها بزنند.
ان‌شاءاللَّه موفق و مؤید باشید. از زیارت شما آقایان خیلی خوشحال شدیم. آماده هستیم اگر بیاناتی بفرمایید، استفاده کنیم.1382/12/18

لینک ثابت
شهید مطهری‏

این کار و تجلیل از مرحوم شهید آیةاللَّه مطهری (رضوان‌اللَّه‌تعالی‌علیه) بلاشک یکی از حسنات صدا و سیماست. ایشان حق بزرگی دارند و این کار بخشی از حق‌شناسی‌یی است که وظیفه‌ی همه‌ی ماست. البته در همایشها و تجلیل‌هایی که به این صورت انجام می‌گیرد، بحثهای جانبیِ مفیدی هم می‌شود - بحثهای علمی و فلسفی و غیره - که آنها هم مغتنم است؛ لیکن به‌نظر من محور اصلی در گردهماییِ شما باید اولاً شخصیت فکری و هویت روشنفکری مرحوم مطهری و نقش او در جریان فکری و روشنفکری اسلامی در کشور باشد - که این بسیار مهم است - ثانیاً تلاش شود این جریان تداوم پیدا کند و متوقف نشود؛ چون ما همیشه به مطهری نیاز داریم. در شخص شهید مطهری نمی‌شود متوقف شد. بر پایه‌ی پیشرفتهای فکری و نوآوری‌های او باید جامعه و مجموعه‌ی فکریِ اسلامی ما به نوآوری‌های دیگری دست پیدا کند. ما احتیاج داریم مطهری‌هایی برای دهه‌ی 80 و 90 داشته باشیم؛ چون نیازهای فکری روزبه‌روز و نوبه‌نو وجود دارد. درباره‌ی هویت فکری و روشنفکریِ شهید مطهری و نقشی که این مرد بزرگ در زمان خود ایفا کرد، به نظر من تاکنون تعریف جامعی ارائه نشده است. البته روی کتابهای ایشان کار شده - کارهای شایسته‌یی هم انجام گرفته - لیکن باید کاری را که مرحوم شهید مطهری در سالهای دهه‌ی 40 و 50 در محیط فکری این کشور انجام داد، شناخت. ایشان با قوّت فکری و اندیشه‌ی قوی و صائب خود وارد میدان‌هایی شد که تا آن‌وقت هیچ‌کس در زمینه‌ی مسائل اسلامی وارد این میدان‌ها نشده بود؛ و با تفکراتی که آن روز در کشور رایج شده بود - افکار وارداتیِ ترجمه‌ییِ غربی و شرقی - یا می‌رفت رایج شود، خود را وارد یک چالش علمیِ عمیق و وسیع و تمام نشدنی کرد. ایشان، هم در جبهه‌ی مقابله‌ی با مارکسیست‌ها به یک جهاد بسیار هوشمندانه دست زد، و هم در جبهه‌ی مقابله‌ی با تفکرات غربی و لیبرالیست‌ها وارد میدان شد. این نقش، بسیار مهم است؛ هم جرأت و اعتماد به نفسِ لازم می‌خواهد، هم قدرت فکری و اجتهاد در زمینه‌های گوناگون را لازم دارد، هم یقین و ایمان قاطع می‌خواهد؛ این مرد بزرگ همه‌ی اینها را با هم داشت؛ هم عالم بود، هم بسیار مؤمن بود، هم به ایمانِ خود یقین داشت، و هم اعتماد به نفس داشت؛ اینها لازم است.1382/12/18
لینک ثابت
شهید مطهری‏

هنر شهید مطهری در آن دوران این بود که با قدرتِ اجتهاد و باانصاف و ادب علمی - چه در زمینه‌ی علوم نقلی، چه در زمینه‌ی علوم عقلی - وسط میدان ایستاد و با این افکار گلاویز شد و آنچه را که تفکر اسلامی بود، روشن، ناب و بی‌شائبه وسط گذاشت. علیه او خیلی هم حرف زدند و خیلی هم کار کردند؛ اما ایشان این کار را انجام داد. در جریان روشنفکری، این نقش بسیار مهمی است؛ و این شد پایه‌ی تفکرات بعدی جامعه‌ی ما. بنده اعتقاد راسخ دارم و بارها هم گفته‌ام که جریان فکری اسلامی انقلاب و نظام اسلامی ما در بخش عمده‌یی متکی به تفکرات شهید مطهری است؛ یعنی آنها پایه‌ها و مایه‌های اسلامی‌یی است که ما در تفکرات اسلامی از آنها بهره بردیم و به نظام اسلامی منتهی شد؛ لذا در همان روزگار هم افکار شهید مطهری جایگاه امنی بود برای جوانهای طالب و عاشق فکر اسلامی که در زیر بمباران شدید تفکرات بیگانه قرار می‌گرفتند؛ مارکسیست‌ها یک‌طور، غربگراها یک‌طور؛ هم در دانشگاه‌ها وجود داشت، هم در محیط بیرون از دانشگاه‌ها، و هم حتّی در حوزه‌های علمیه. شهید مطهری یک سنگر و یک مأمن برای این افراد شد تا بتوانند خود را زیر سایه‌ی این تفکر عمیق و مستحکم حفظ کنند؛ هم دین خود را حفظ کنند، هم بتوانند دفاع کنند و حرف نو داشته باشند. البته مرحوم مطهری دایره‌ی کارش به حسب ظاهر کوچک بود. همین جلساتی که آقای لاریجانی اشاره کردند، جلسات کوچکی بود؛ این گوشه، آن گوشه، کلاس درسِ فلان دانشکده بود؛ حداکثرش مثلاً جلسه‌یی بود در فلان‌جا با چند صد نفر آدم؛ اما خود ایشان هم یقیناً پیش‌بینی نمی‌کرد که این جلسات کوچک چه آثار بزرگی باقی خواهد گذاشت. این، جایگاه شهید مطهری است؛ این جایگاه باید درست شناخته و تعریف شود و موارد و مصادیق آن روشن گردد؛ اینها باید بیان شود... باید در زمینه‌ی کار هنری هم دقت بیشتری صورت بگیرد. بنابراین نقش شهید مطهری باید آشکار شود. شهید مطهری پهلوان میدانی بود که کسی وارد آن نشده بود.1382/12/18
لینک ثابت
شهید مطهری‏

الان هم بعد از بیست‌وپنج سال از شهادت این مرد، کتابهای او جزو پُرفروش‌ترین و جذاب‌ترین و مطلوب‌ترین کتابها برای نسلهای جویای فکر متین و منطقی اسلام است و الان هم ما واقعاً بدیل و عدیلی برای مجموعه‌ی کتابهای شهید مطهری (رضوان‌اللَّه‌تعالی‌علیه) نداریم و با این‌که کارهای خوبی هم شده، بلاشک از لحاظ اهمیت و تأثیرگذاری و جذابیت و اتقان، هنوز هم در بالاترین سطح قرار دارد.1382/12/18
لینک ثابت
شهید مطهری‏

امیدواریم خدای متعال همه‌ی ما را موفق بدارد تا حق عظیم این شهید بزرگوار را بجا بیاوریم. من یک وقت دیگر هم شاید به عزیزانِ خانواده‌ی مکرم ایشان که به مناسبت سالگرد، این‌جا خدمتشان رسیده بودیم، گفتم ترتیبی داده شود که کتابهای ایشان مثل کتابهای سطح در حوزه‌های علمیه، حتماً خوانده شود. بنده از چیزهایی که برای صاحبان فکر و کسانی که می‌خواهند افکار اسلامی را برای مردم بیان کنند - مبلّغان دینی، اهل منبر، سخنگویان دینی - واقعاً لازم می‌دانم، این است که یک دوره کتابهای مرحوم مطهری را بخوانند. شیوه‌یی پیدا کنید که این کتابها خوانده شود؛ هم در کتابهای درسی بیاید، هم در دانشگاه‌ها بیاید. خوشبختانه کتابهای ایشان سهل التناول است؛ یعنی نگارشِ خیلی شیرین و خوبی دارد. قلم ایشان از بیانشان خیلی بهتر بود. ایشان می‌گفتند من از شنیدن سخنرانیهای خودم اصلاً خوشم نمی‌آید؛ اما نوشته‌های خودم را که می‌خوانم، خوشم می‌آید. بنده هم البته در این زمینه؛ حق را به ایشان می‌دادم؛ سخنرانی ایشان آنقدر جذاب نبود که نوشته‌ی ایشان. نوشته‌های ایشان حقیقتاً خیلی شیرین، روان و شیواست؛ لذا هرچه بیشتر اینها باید گسترش پیدا کند. علما و فضلا و جوانها - بخصوص طلاب جوان ما - باید یک دوره کتابهای شهید مطهری را خوانده باشند؛ که اگر می‌خواهند کاری بکنند، «من بنی فوق بناء السلفی» باشد؛ یعنی بر اساس آن فکر و روی شانه‌های شهید مطهری بروند ان‌شاءاللَّه قله‌های بالاتری را فتح کنند و پرچم فکر اسلامی را به آن جاها بزنند.1382/12/18
لینک ثابت
روشنگری شهید مطهری در محیط فکری دهه ی 40و 50

به‌نظر من محور اصلی در گردهماییِ[حکمت مطهر] شما باید اولاً شخصیت فکری و هویت روشنفکری مرحوم مطهری و نقش او در جریان فکری و روشنفکری اسلامی در کشور باشد - که این بسیار مهم است - ثانیاً تلاش شود این جریان تداوم پیدا کند و متوقف نشود؛ ما همیشه به مطهری نیاز داریم. در شخص شهید مطهری نمی‌شود متوقف شد. بر پایه‌ی پیشرفتهای فکری و نوآوری‌های او باید جامعه و مجموعه‌ی فکریِ اسلامی ما به نوآوری‌های دیگری دست پیدا کند. ما احتیاج داریم مطهری‌هایی برای دهه‌ی 80 و 90 داشته باشیم؛ چون نیازهای فکری روز به روز و نوبه‌نو وجود دارد. در باره‌ی هویت فکری و روشن‌فکریِ شهید مطهری و نقشی که این مرد بزرگ در زمان خود ایفا کرد، به نظر من تاکنون تعریف جامعی ارائه نشده است. البته روی کتابهای ایشان کار شده- کارهای شایسته‌یی هم انجام گرفته- لیکن باید کاری را که مرحوم شهید مطهری در سالهای دهه‌ی 40 و 50 در محیط فکری این کشور انجام داد، شناخت. ایشان با قوّت فکری و اندیشه‌ی قوی و صائب خود وارد میدان‌هایی شد که تا آن‌وقت هیچ‌کس در زمینه‌ی مسائل اسلامی وارد این میدان‌ها نشده بود؛ و با تفکراتی که آن روز در کشور رایج شده بود- افکار وارداتیِ ترجمه‌ایِ غربی و شرقی- یا می‌رفت رایج شود، خود را وارد یک چالش علمیِ عمیق و وسیع و تمام نشدنی کرد. ایشان، هم در جبهه‌ی مقابله‌ی با مارکسیست‌ها به یک جهاد بسیار هوشمندانه دست زد، و هم در جبهه‌ی مقابله‌ی با تفکرات غربی و لیبرالیست‌ها وارد میدان شد. این نقش، بسیار مهم است؛ هم جرأت و اعتماد به نفسِ لازم می‌خواهد، هم قدرت فکری و اجتهاد در زمینه‌های گوناگون را لازم دارد، هم یقین و ایمان قاطع می‌خواهد؛ این مرد بزرگ همه‌ی این‌ها را باهم داشت؛ هم عالم بود، هم بسیار مؤمن بود، هم به ایمانِ خود یقین داشت، و هم اعتماد به نفس داشت؛ این‌ها لازم است. در سابقه‌ی تاریخی ما افکار وارداتی وجود دارد؛ منتها نه با این وسعت، با این شیوع و با این امکان تأثیرگذاری. تاریخ ما از این‌گونه رگه‌های فکریِ ناسالمی که وارد تفکرات علمی ما شده- چه در فقه ما، چه در فلسفه‌ی ما، چه در کلام ما- پُر است؛ لیکن در دوره‌ی جدید که ارتباطات گسترش پیدا کرد، حرفهای نوبه‌نو- با جاذبه‌هایی که به‌طور طبیعی دارد- مرتباً وارد فضای فکری جامعه شد و به یک مواجهه‌ی صحیح و علمی ایجاد نیاز کرد. ما در میدان بودیم و می‌دیدیم؛ بعضی از مواجهه‌هایی که آن‌وقت صورت‌می‌گرفت، علمی نبود؛ مقابله‌ی متعصبانه و از روی اعتقاد بود؛ اما نخوانده و نفهمیده، حرفی را رد می‌کردند؛ نمی‌دانستند چیست؛ گوشه‌یی از یک حرف وسیع را می‌گرفتند و آن را مشمول جنگ خودشان قرار می‌دادند و با آن درمی‌افتادند و مقابله می‌کردند. این، تحجر و توقف و مقابله‌ی غیر علمی را تداعی می‌کرد. یک عده تحت تأثیر جاذبه‌های افکار نو و وارداتی، مجذوب این‌ها می‌شدند و سعی می‌کردند اسلام و فکر اسلامی و دین را با این‌ها تطبیق کنند؛ منتی هم سر دین می‌گذاشتند که ما اسلام را جوان‌پسند و مردمی و قابل قبول کرده‌ایم! گاهی اوقات کاسه‌ی از آش داغ‌تر هم می‌شدند و چند قدم هم جلوتر از صاحبان این فکرها پیش می‌رفتند، برای اینکه نبادا متهم به مرتجع بودن و این حرفها شوند که این را هم ما در مواردی دیدیم. نبوت و توحید و معاد و مباحث امامت و مباحث فقهی و مباحث اجتماعی و سیاسی اسلام را به سمت مشابهات خودش در مکاتب بیگانه‌ی از اسلام و احیاناً الحادی و بکلی بیگانه‌ی از دین کشاندند و منت هم سر اسلام می‌گذاشتند که ما آمدیم اسلام را همه‌کس‌فهم و همه‌کس‌پسند و در چشمها شیرین کردیم! این هم یک انحراف دیگر بود؛ هر دوی این‌ها انحراف بود. هنر شهید مطهری در آن دوران این بود که با قدرتِ اجتهاد و باانصاف و ادب علمی- چه در زمینه‌ی علوم نقلی، چه در زمینه‌ی علوم عقلی- وسط میدان ایستاد و با این افکار گلاویز شد و آنچه را که تفکر اسلامی بود، روشن، ناب و بی‌شائبه وسط گذاشت. علیه او خیلی هم حرف زدند و خیلی هم کار کردند؛ اما ایشان این کار را انجام داد. در جریان روشن‌فکری، این نقش بسیار مهمی است؛ و این شد پایه‌ی تفکرات بعدی جامعه‌ی ما. بنده اعتقاد راسخ دارم و بارها هم گفته‌ام که جریان فکری اسلامی انقلاب و نظام اسلامی ما در بخش عمده‌یی متکی به تفکرات شهید مطهری است؛ یعنی آن‌ها پایه‌ها و مایه‌های اسلامی‌ای است که ما در تفکرات اسلامی از آن‌ها بهره بردیم و به نظام اسلامی منتهی شد؛ لذا در همان روزگار هم افکار شهید مطهری جایگاه امنی بود برای جوانهای طالب و عاشق فکر اسلامی که در زیر بمباران شدید تفکرات بیگانه قرار می‌گرفتند؛ مارکسیست‌ها یک طور، غرب‌گراها یک طور؛ هم در دانشگاه‌ها وجود داشت، هم در محیط بیرون از دانشگاه‌ها، و هم حتّی در حوزه‌های علمیه. شهید مطهری یک سنگر و یک مأمن برای این افراد شد تا بتوانند خود را زیر سایه‌ی این تفکر عمیق و مستحکم حفظ کنند؛ هم دین خود را حفظ کنند، هم بتوانند دفاع کنند و حرف نو داشته باشند. البته مرحوم مطهری دایره‌ی کارش به حسب ظاهر کوچک بود. همین جلساتی که آقای لاریجانی اشاره کردند، جلسات کوچکی بود؛ این گوشه، آن گوشه، کلاس درسِ فلان دانشکده بود؛ حد اکثرش مثلًا جلسه‌ای بود در فلان‌جا با چند صد نفر آدم؛ اما خود ایشان هم یقیناً پیش‌بینی نمی‌کرد که این جلسات کوچک چه آثار بزرگی باقی خواهد گذاشت. این، جایگاه شهید مطهری است؛ این جایگاه باید درست شناخته و تعریف شود و موارد و مصادیق آن روشن گردد؛ این‌ها باید بیان شود.1382/12/18
لینک ثابت
شهید مطهری‏

این كار و تجلیل از مرحوم شهید آیةاللَّه مطهری (رضوان‌اللَّه‌تعالی‌علیه) بلاشك یكی از حسنات صدا و سیماست. ایشان حق بزرگی دارند و این كار بخشی از حق‌شناسی‌یی است كه وظیفه‌ی همه‌ی ماست. البته در همایشها و تجلیل‌هایی كه به این صورت انجام می‌گیرد، بحثهای جانبیِ مفیدی هم می‌شود - بحثهای علمی و فلسفی و غیره - كه آنها هم مغتنم است؛ لیكن به‌نظر من محور اصلی در گردهماییِ شما باید اولاً شخصیت فكری و هویت روشنفكری مرحوم مطهری و نقش او در جریان فكری و روشنفكری اسلامی در كشور باشد - كه این بسیار مهم است - ثانیاً تلاش شود این جریان تداوم پیدا كند و متوقف نشود؛ چون ما همیشه به مطهری نیاز داریم. در شخص شهید مطهری نمی‌شود متوقف شد. بر پایه‌ی پیشرفتهای فكری و نوآوری‌های او باید جامعه و مجموعه‌ی فكریِ اسلامی ما به نوآوری‌های دیگری دست پیدا كند. ما احتیاج داریم مطهری‌هایی برای دهه‌ی 80 و 90 داشته باشیم؛ چون نیازهای فكری روزبه‌روز و نوبه‌نو وجود دارد. درباره‌ی هویت فكری و روشنفكریِ شهید مطهری و نقشی كه این مرد بزرگ در زمان خود ایفا كرد، به نظر من تاكنون تعریف جامعی ارائه نشده است. البته روی كتابهای ایشان كار شده - كارهای شایسته‌یی هم انجام گرفته - لیكن باید كاری را كه مرحوم شهید مطهری در سالهای دهه‌ی 40 و 50 در محیط فكری این كشور انجام داد، شناخت. ایشان با قوّت فكری و اندیشه‌ی قوی و صائب خود وارد میدان‌هایی شد كه تا آن‌وقت هیچ‌كس در زمینه‌ی مسائل اسلامی وارد این میدان‌ها نشده بود؛ و با تفكراتی كه آن روز در كشور رایج شده بود - افكار وارداتیِ ترجمه‌ییِ غربی و شرقی - یا می‌رفت رایج شود، خود را وارد یك چالش علمیِ عمیق و وسیع و تمام نشدنی كرد. ایشان، هم در جبهه‌ی مقابله‌ی با ماركسیست‌ها به یك جهاد بسیار هوشمندانه دست زد، و هم در جبهه‌ی مقابله‌ی با تفكرات غربی و لیبرالیست‌ها وارد میدان شد. این نقش، بسیار مهم است؛ هم جرأت و اعتماد به نفسِ لازم می‌خواهد، هم قدرت فكری و اجتهاد در زمینه‌های گوناگون را لازم دارد، هم یقین و ایمان قاطع می‌خواهد؛ این مرد بزرگ همه‌ی اینها را با هم داشت؛ هم عالم بود، هم بسیار مؤمن بود، هم به ایمانِ خود یقین داشت، و هم اعتماد به نفس داشت؛ اینها لازم است.1382/12/18
لینک ثابت
شهید مطهری‏

هنر شهید مطهری در آن دوران این بود كه با قدرتِ اجتهاد و باانصاف و ادب علمی - چه در زمینه‌ی علوم نقلی، چه در زمینه‌ی علوم عقلی - وسط میدان ایستاد و با این افكار گلاویز شد و آنچه را كه تفكر اسلامی بود، روشن، ناب و بی‌شائبه وسط گذاشت. علیه او خیلی هم حرف زدند و خیلی هم كار كردند؛ اما ایشان این كار را انجام داد. در جریان روشنفكری، این نقش بسیار مهمی است؛ و این شد پایه‌ی تفكرات بعدی جامعه‌ی ما. بنده اعتقاد راسخ دارم و بارها هم گفته‌ام كه جریان فكری اسلامی انقلاب و نظام اسلامی ما در بخش عمده‌یی متكی به تفكرات شهید مطهری است؛ یعنی آنها پایه‌ها و مایه‌های اسلامی‌یی است كه ما در تفكرات اسلامی از آنها بهره بردیم و به نظام اسلامی منتهی شد؛ لذا در همان روزگار هم افكار شهید مطهری جایگاه امنی بود برای جوانهای طالب و عاشق فكر اسلامی كه در زیر بمباران شدید تفكرات بیگانه قرار می‌گرفتند؛ ماركسیست‌ها یك‌طور، غربگراها یك‌طور؛ هم در دانشگاه‌ها وجود داشت، هم در محیط بیرون از دانشگاه‌ها، و هم حتّی در حوزه‌های علمیه. شهید مطهری یك سنگر و یك مأمن برای این افراد شد تا بتوانند خود را زیر سایه‌ی این تفكر عمیق و مستحكم حفظ كنند؛ هم دین خود را حفظ كنند، هم بتوانند دفاع كنند و حرف نو داشته باشند. البته مرحوم مطهری دایره‌ی كارش به حسب ظاهر كوچك بود. همین جلساتی كه آقای لاریجانی اشاره كردند، جلسات كوچكی بود؛ این گوشه، آن گوشه، كلاس درسِ فلان دانشكده بود؛ حداكثرش مثلاً جلسه‌یی بود در فلان‌جا با چند صد نفر آدم؛ اما خود ایشان هم یقیناً پیش‌بینی نمی‌كرد كه این جلسات كوچك چه آثار بزرگی باقی خواهد گذاشت. این، جایگاه شهید مطهری است؛ این جایگاه باید درست شناخته و تعریف شود و موارد و مصادیق آن روشن گردد؛ اینها باید بیان شود. اگر درباره‌ی متفكران اسلامی، علما و فقهامان این نكته را در نظر بگیریم؛ مثلاً ببینیم نقش ملاصدرا در آن زمان چه بود؛ شخصیت او را محور اصلی هویت علمی او تبیین كنیم، خوب و تأثیرگذار است. البته شیوه‌های هنری جای خود را دارد. به عقیده‌ی من، ما در زمینه‌ی شیوه‌های هنری هنوز مهارت و زبردستی لازم را پیدا نكرده‌ایم تا بتوانیم كاری كه می‌خواهیم، بكنیم. چهره‌های علمی ما كه گاهی در فیلمها و سریالها ظاهر می‌شوند، نمی‌توانند آن انطباع و انعكاس را در ذهن بینندگان و مخاطبانِ خود پیدا كنند كه آشنایان با این چهره‌ها به آن اعتقاد دارند؛ غالباً چیز دیگری از آب درمی‌آید، كه باید در زمینه‌ی كار هنری هم دقت بیشتری صورت بگیرد. بنابراین نقش شهید مطهری باید آشكار شود. شهید مطهری پهلوان میدانی بود كه كسی وارد آن نشده بود.1382/12/18
لینک ثابت
شهید مطهری‏

الان هم بعد از بیست‌وپنج سال از شهادت این مرد، كتابهای او جزو پُرفروش‌ترین و جذاب‌ترین و مطلوب‌ترین كتابها برای نسلهای جویای فكر متین و منطقی اسلام است و الان هم ما واقعاً بدیل و عدیلی برای مجموعه‌ی كتابهای شهید مطهری (رضوان‌اللَّه‌تعالی‌علیه) نداریم و با این‌كه كارهای خوبی هم شده، بلاشك از لحاظ اهمیت و تأثیرگذاری و جذابیت و اتقان، هنوز هم در بالاترین سطح قرار دارد؛1382/12/18
لینک ثابت
شهید مطهری‏

امیدواریم خدای متعال همه‌ی ما را موفق بدارد تا حق عظیم این شهید بزرگوار را بجا بیاوریم. من یك وقت دیگر هم شاید به عزیزانِ خانواده‌ی مكرم ایشان كه به مناسبت سالگرد، این‌جا خدمتشان رسیده بودیم، گفتم ترتیبی داده شود كه كتابهای ایشان مثل كتابهای سطح در حوزه‌های علمیه، حتماً خوانده شود. بنده از چیزهایی كه برای صاحبان فكر و كسانی كه می‌خواهند افكار اسلامی را برای مردم بیان كنند - مبلّغان دینی، اهل منبر، سخنگویان دینی - واقعاً لازم می‌دانم، این است كه یك دوره كتابهای مرحوم مطهری را بخوانند. شیوه‌یی پیدا كنید كه این كتابها خوانده شود؛ هم در كتابهای درسی بیاید، هم در دانشگاه‌ها بیاید. خوشبختانه كتابهای ایشان سهل التناول است؛ یعنی نگارشِ خیلی شیرین و خوبی دارد. قلم ایشان از بیانشان خیلی بهتر بود. ایشان می‌گفتند من از شنیدن سخنرانیهای خودم اصلاً خوشم نمی‌آید؛ اما نوشته‌های خودم را كه می‌خوانم، خوشم می‌آید. بنده هم البته در این زمینه؛ حق را به ایشان می‌دادم؛ سخنرانی ایشان آنقدر جذاب نبود كه نوشته‌ی ایشان. نوشته‌های ایشان حقیقتاً خیلی شیرین، روان و شیواست؛ لذا هرچه بیشتر اینها باید گسترش پیدا كند. علما و فضلا و جوانها - بخصوص طلاب جوان ما - باید یك دوره كتابهای شهید مطهری را خوانده باشند؛ كه اگر می‌خواهند كاری بكنند، «من بنی فوق بناء السلفی» باشد؛ یعنی بر اساس آن فكر و روی شانه‌های شهید مطهری بروند ان‌شاءاللَّه قله‌های بالاتری را فتح كنند و پرچم فكر اسلامی را به آن جاها بزنند.1382/12/18
لینک ثابت
عالِم دینی

علما و فضلا و جوانها - بخصوص طلاب جوان ما - باید یک دوره کتابهای شهید مطهری را خوانده باشند؛ که اگر میخواهند کاری ‌بکنند، «من بنی فوق بناء السلفی» باشد؛ یعنی بر اساس آن فکر و روی شانه‌های شهید مطهری بروند ان‌شاءاللَّه قله‌های بالاتری را ‌فتح کنند و پرچم فکر اسلامی را به آن جاها بزنند‌.‌1382/12/18
لینک ثابت
روحانیون (مخاطب)

علما و فضلا و جوانها - بخصوص طلاب جوان ما - باید یک دوره کتابهای شهید مطهری را خوانده باشند؛ که اگر میخواهند کاری ‌بکنند، «من بنی فوق بناء السلفی» باشد؛ یعنی بر اساس آن فکر و روی شانه‌های شهید مطهری بروند ان‌شاءاللَّه قله‌های بالاتری را ‌فتح کنند و پرچم فکر اسلامی را به آن جاها بزنند‌.‌1382/12/18
لینک ثابت
روحانیون (مخاطب)

علما و فضلا و جوانها باید یک دوره کتابهای شهید مطهری را خوانده باشند؛ که اگر میخواهند کاری بکنند، «من بنی فوق بناء ‌السلفی» باشد؛ یعنی بر اساس آن فکر و روی شانه‌های شهید مطهری بروند ان‌شاءاللَّه قله‌های بالاتری را فتح کنند و پرچم فکر ‌اسلامی را به آن جاها بزنند‌.‌1382/12/18
لینک ثابت
تحجّر

تاریخ ما از این‌گونه رگه‌های فکرىِ ناسالمی [افکار وارداتىِ ترجمه‌یىِ غربی و شرقی] که وارد تفکرات علمی ما شده - چه در فقه ما، چه در فلسفه‌ی ما، چه در کلام ما - پُر است؛ لیکن در دوره‌ی جدید که ارتباطات گسترش پیدا کرد، حرفهای نوبه‌نو - با جاذبه‌هایی که به‌طور طبیعی دارد - مرتباً وارد فضای فکری جامعه شد و به یک مواجهه‌ی صحیح و علمی ایجاد نیاز کرد. ما در میدان بودیم و میدیدیم؛ بعضی از مواجهه‌هایی که آن‌وقت صورت میگرفت، علمی نبود؛ مقابله‌ی متعصبانه و از روی اعتقاد بود؛ اما نخوانده و نفهمیده، حرفی را رد میکردند؛ نمیدانستند چیست؛ گوشه‌یی از یک حرف وسیع را میگرفتند و آن را مشمول جنگ خودشان قرار میدادند و با آن درمی‌افتادند و مقابله میکردند. این، تحجر و توقف و مقابله‌ی غیرعلمی را تداعی میکرد.1382/12/18
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی