در کشورهای اسلامی، ما عملا بازتاب و انعکاس نظام اسلامی را مشاهده میکنیم و میبینیم که جوانان و روشنفکران و عامهی مردمشان تحت تأثیر پیام طبیعی تشکیل نظام اسلامی قرار گرفتهاند. اگر انسان حوادث دنیای اسلام را در این بیست سال تعقیب کند، علت نگرانی و سراسیمگی امریکا و بقیهی دستگاههای استکباری را بهخوبی میفهمد. آنها احساس خطر میکنند و حق دارند که احساس خطر کنند. البته این به آن معنا نیست که نظام اسلامی تصمیم به جنگ با کشوری یا با نظام خاصی در دنیا دارد؛ بلکه به این معناست که آوردن این فکر در میدان زندگی مردم، برای آنها خطرآفرین است. آنها توانستند با شعار دمکراسی، نظام مارکسیستی را در عالم نظریه محکوم کنند؛ اما نمیتوانند نظام اسلامی را با این موج محکوم کنند؛ چون نظام اسلامی، یک نظام مردمی است و مردمسالاری در نظام اسلامی، حقیقیتر، واقعیتر، اصیلتر و ریشهدارتر از نظامهای غربی است. امروز نظامهای غربی که خودشان مدعی مردمسالاریند، دچار تناقضند. با تحلیلهایی که خودشان ارائه میکنند، مردمسالاریشان مخدوش است؛ در حالی که نظام اسلامی، نظامی است که به رأی و فکر و اعتقاد مردم متکی است. تبلیغات زیادی میکنند تا شاید بتوانند این حقیقت و این جانب مهم از جوانب جمهوری اسلامی را انکار کنند.
1380/06/15
لینک ثابت
بزرگ بودن خطا به دو چیز است: یکی اینکه خودِ خطا بزرگ باشد - مثلاً فسادهای مالی بزرگ، خیانتهای بزرگ - یکی این است که خطاکننده، مسؤول یا مؤتمن باشد. گاهی سر زدن خطاهای کوچک از انسانهایی که از آنها امانت انتظار میرود، ضررش بسیار بیشتر از خطاهای بزرگ دیگران است. امین بودن موجب میشود که خطای صادر شده، بزرگ باشد. باید با این خطاها برخورد شود؛ این در کارایی نظام تأثیر دارد. اگر مسؤولان دولتی در جای خود و مسؤولان قضایی در جای خود، هر کدام با این انحرافات و خطاها برخورد کنند، هم کارایی مسؤولان دولت در زمینههای مختلف زیاد خواهد شد و هم این معضل اقتصادی - مشکل اشتغال، مشکل صادرات و واردات، مسائل مربوط به پول و غیره - عمدتاً حل خواهد شد. یعنی برخورد با فساد، هم موجب میشود که افراد، دقّت بیشتری بکنند، هم موجب میشود که دستهای خیانتکار بترسند و عقب بکشند. این دو عامل موجب خواهد شد که در کارهای اقتصادی و جاری کشور و دولت، پیشرفت به وجود آید. بنابراین علاج تهاجم به ناکارآمدی نظام، اثبات کارآمدی است؛ که اثبات کارآمدی هم اینگونه است.1380/06/15
لینک ثابت
از اول انقلاب تا امروز، بسیار طبیعی بود که همهی امکانات مخرب و بازدارندهی خودشان را سر این نظام بریزند؛ برای اینکه یا آن را از میدان خارج کنند، یا مانع از پیشرفت آن شوند، یا در آن نفوذ کنند. این کارها و تلاشها را کردهاند و در همهی موارد هم ناموفق بودهاند. البته این به معنای آن نیست که نظام اسلامی ما چنان که باید و شاید - طبق انتظاری که از یک نظام اسلامی هست - پیش رفته؛ نه، این اشکالات بر مجموعهی کسانی که در نظام دستاندرکارند - بخصوص کسانی که داعیهی دین و معنویت و روحانیت دارند - وارد است. واقعا اشکالاتی که ذکر میشود، در رفتارهای شخصی ما، در ممشای ما و در زمینههای گوناگون، همه وارد است. اگر این اشکالات نبود، امروز جلوهی نظام و موفقیتهایش در زمینههای مختلف، بیش از این بود. با این همه، اصالت نظام اسلامی و تأثیر احکام نورانی اسلام طوری است که به همان اندازهای که خدای متعال توفیق داده است و مسؤولان این نظام توانستهاند عمل و حرکت کنند و مردم هم در هر زمینهای که ما وارد شدهایم، با ایمان و رغبت، این مشی اسلامی را دنبال کردهاند، توفیقات بزرگی نصیب ما شده است. ما باید توفیقات عظیمی را که این نظام به دست آورده است، ببینیم؛ نظامی مستقل، نظامی متکی به احکام نورانی اسلام، نظامی مبتنی بر شایستهسالاری حقیقی، نظامی که در آن مردم احساس دینداری میکنند. آینده بهگونهای است که انشاءالله تحقق کامل احکام اسلامی باید در آن خودش را نشان دهد. همه، مسؤولیتهای بزرگی را بر عهده داریم.1380/06/15
لینک ثابت
با انقلاب اسلامی و تشکیل نظام اسلامی، افق جدیدی در زندگی محیط اسلامی - مجموعهی کشورها و ملتهای مسلمان - بهوجود آمد و انقلاب و نظام اسلامی، آرمانهای جدیدی به آنها داد. طبیعت این آرمانها به گونهای است که نظام استکباری را سراسیمه میکند؛ چون بنای نظام استکباری، بر تسلط و سیطرهی اقتصادی و فرهنگی و سیاسی بر مناطقی است که کشورهای اسلامی در آن مستقرند. حیات نظام استکباری به این مناطق وابسته است؛ چون هم به منابع و هم به بازارهای فروش آن احتیاج دارد. وقتی در این کشورها تفکر اسلام و آرمان اسلامی احیاء شد، نظام استکباری احساس خطر کرد؛ چون آرمان اسلامی با سلطهی این نظام، بهشدت مخالف است. در کشورهای اسلامی، ما عملا بازتاب و انعکاس نظام اسلامی را مشاهده میکنیم و میبینیم که جوانان و روشنفکران و عامهی مردمشان تحت تأثیر پیام طبیعی تشکیل نظام اسلامی قرار گرفتهاند. اگر انسان حوادث دنیای اسلام را در این بیست سال تعقیب کند، علت نگرانی و سراسیمگی امریکا و بقیهی دستگاههای استکباری را بهخوبی میفهمد.
1380/06/15
لینک ثابت
در نگاه واضحی که انسان به مسائل میکند، میتواند چند نقطه را بهروشنی پیدا کند. یک نقطه، نظریهی حکومت اسلامی است. این، یکی از موارد آماج حملات دشمن است. یا به مبانی اسلام، یا به قانون اساسی و یا به برخی از بخشهای برجستهی نظام اسلامی که علامت و شاخصهی نظام است، تهاجم فکری و نظری میشود. این تهاجم از تهاجم عملی کماهمیتتر نیست. چون - همانطور که آقایان اشاره کردند - تکیهی نظام اسلامی به قدرت مردم است. قدرت مردم هم با ایمان آنهاست؛ اگر مؤمن باشند، دفاع خواهند کرد؛ اما اگر پایهی ایمان سست شد، این پشتیبانی و این دفاع به مرور از بین خواهد رفت. بنابراین چیزی که ایمان و اعتقاد راسخ مردم را هدف گرفته است، نباید دستکم گرفت. علاج این کار، پیکار نظری است. یک حرکت علمی در این زمینه لازم است. البته ما دولت را از این مسؤولیت برکنار نمیکنیم. خطاب و عتاب ما در طول این سالها تا امروز به وزارت ارشاد و دستگاههایی که تبلیغات رسمی را بر عهده دارند، به خاطر همین جهت بوده است. بالاخره دولت یکی از مهمترین مسؤولیتها را بر عهده دارد؛ کمااینکه صدا و سیما بخش مهمی از این مسؤولیت را بر عهده دارد؛ کمااینکه همهی دستگاههای هنری که به نظام اسلامی وابستهاند، مسؤولند؛ لیکن مسؤولیتهای دولتی را نباید نافی مسؤولیتهای علما و حوزههای علمیه گرفت. بالاخره تولید و تبیین و تدوین فکر، کار حوزههای علمیه است و حوزههای علمیه باید در این زمینه وارد میدان شوند.1380/06/15
لینک ثابت
من بارها این نکته را به دوستان گفتهام، به شما هم عرض میکنم: حجم مقابله و دشمنیِ دشمنان با ما، بسیار بالاست؛ اما قدرت و توانِ مقابله و مبارزهی ما - چه مبارزهی تهاجمی ما با دشمن و چه مبارزهی دفاعی ما - نیز بسیار بالاست. اگر ما به مبارزهی با تهاجم دشمن تصمیم داشته باشیم - بر این معنا تصمیم بگیریم و به خدای متعال اتّکال و از ظرفیت خودمان استفاده کنیم - توان دشمن بسیار کمتر از توان ماست. ما در بین مردمِ خودمان هستیم؛ ما با مردمِ خودمان مواجهیم، ما با زبان مردمِ خودمان حرف میزنیم؛ اما دشمن این امکانات را ندارد یا به قدر ما ندارد. لذا ما میتوانیم حتّی روی افکار عمومی دنیا اثر بگذاریم.
امروز کسانی که علیه ما و نظریّات اسلامی تبلیغات میکنند، در دنیا رسوایند. شما ملاحظه کنید ببینید امریکا چقدر در دنیا مطرود است. دستگاههای مالی و اقتصادی و همینهایی که امروز برای بیشتر بلعیدن دنیا، دنبال تفکّر جهانی شدن هستند، چقدر در دنیا محکوم و منفورند. تبلیغاتشان نیز همینطور است؛ اما وقتی در خلأ وارد میشوند و در فضای بیمعارض، تبلیغات میکنند، تأثیراتی را میگذارند. بنابراین ما میتوانیم روی افکار عمومی دنیا هم اثر بگذاریم.1380/06/15
لینک ثابت
امروز آن طوری که از حرف دلسوزان نظام فهمیده میشود، این معنا مسلّم است که دشمنان، هم در حال حمله هستند و هم در تدارک حملات آیندهاند. این را دیگر امروز کسی نمیتواند انکار کند. صریح میگویند که میخواهند ریشههای نظام اسلامی را بکَنند! در اظهارات دشمنان ما در بیرون از این مرزها، این نکته بهصراحت وجود دارد و نمیشود آن را انکار کرد. اینکه ما چشم خود را روی هم بگذاریم و همهی اشکالات را به ساختار نظام اسلامی و به اسلامی بودن نظام برگردانیم - کاری که دشمنان آن را تلقین و القاء میکنند - و دشمنیها و تأثیر این دشمنیها را از سوی ابرقدرتها و مراکز مؤثّر و نافذ مالی و اقتصادی و سیاسی دنیا ندیده بگیریم، امروز حرف پذیرفتهای نیست. اگرچه تا چندی قبل، کسانی واقعاً اینطور فکر میکردند و حرف میزدند؛ اما امروز روشن است. باید ببینیم توجّه حملات دشمن به کجاست؛ به چه چیزی دل و امید بسته است و آماج حملاتش چیست.
در نگاه واضحی که انسان به مسائل میکند، میتواند چند نقطه را بهروشنی پیدا کند. یک نقطه، نظریّهی حکومت اسلامی است. این، یکی از موارد آماج حملات دشمن است. یا به مبانی اسلام، یا به قانون اساسی و یا به برخی از بخشهای برجستهی نظام اسلامی که علامت و شاخصهی نظام است، تهاجم فکری و نظری میشود. این تهاجم از تهاجم عملی کماهمیتتر نیست. چون - همانطور که آقایان اشاره کردند - تکیهی نظام اسلامی به قدرت مردم است. قدرت مردم هم با ایمان آنهاست؛ اگر مؤمن باشند، دفاع خواهند کرد؛ اما اگر پایهی ایمان سست شد، این پشتیبانی و این دفاع به مرور از بین خواهد رفت. بنابراین چیزی که ایمان و اعتقاد راسخ مردم را هدف گرفته است، نباید دستکم گرفت. علاج این کار، پیکار نظری است. یک حرکت علمی در این زمینه لازم است. البته ما دولت را از این مسؤولیت برکنار نمیکنیم. خطاب و عتاب ما در طول این سالها تا امروز به وزارت ارشاد و دستگاههایی که تبلیغات رسمی را بر عهده دارند، به خاطر همین جهت بوده است. بالاخره دولت یکی از مهمترین مسؤولیتها را بر عهده دارد؛ کمااینکه صدا و سیما بخش مهمی از این مسؤولیت را بر عهده دارد؛ کمااینکه همهی دستگاههای هنری که به نظام اسلامی وابستهاند، مسؤولند؛ لیکن مسؤولیتهای دولتی را نباید نافی مسؤولیتهای علما و حوزههای علمیه گرفت. بالاخره تولید و تبیین و تدوین فکر، کار حوزههای علمیه است و حوزههای علمیه باید در این زمینه وارد میدان شوند.1380/06/15
لینک ثابت
در نگاه واضحی که انسان به مسائل میکند، میتواند چند نقطه را بهروشنی پیدا کند. یک نقطه، نظریّهی حکومت اسلامی است. این، یکی از موارد آماج حملات دشمن است. یا به مبانی اسلام، یا به قانون اساسی و یا به برخی از بخشهای برجستهی نظام اسلامی که علامت و شاخصهی نظام است، تهاجم فکری و نظری میشود. این تهاجم از تهاجم عملی کماهمیتتر نیست. چون - همانطور که آقایان اشاره کردند - تکیهی نظام اسلامی به قدرت مردم است. قدرت مردم هم با ایمان آنهاست؛ اگر مؤمن باشند، دفاع خواهند کرد؛ اما اگر پایهی ایمان سست شد، این پشتیبانی و این دفاع به مرور از بین خواهد رفت. بنابراین چیزی که ایمان و اعتقاد راسخ مردم را هدف گرفته است، نباید دستکم گرفت. علاج این کار، پیکار نظری است. یک حرکت علمی در این زمینه لازم است. البته ما دولت را از این مسؤولیت برکنار نمیکنیم. خطاب و عتاب ما در طول این سالها تا امروز به وزارت ارشاد و دستگاههایی که تبلیغات رسمی را بر عهده دارند، به خاطر همین جهت بوده است. بالاخره دولت یکی از مهمترین مسؤولیتها را بر عهده دارد؛ کمااینکه صدا و سیما بخش مهمی از این مسؤولیت را بر عهده دارد؛ کمااینکه همهی دستگاههای هنری که به نظام اسلامی وابستهاند، مسؤولند؛ لیکن مسؤولیتهای دولتی را نباید نافی مسؤولیتهای علما و حوزههای علمیه گرفت. بالاخره تولید و تبیین و تدوین فکر، کار حوزههای علمیه است و حوزههای علمیه باید در این زمینه وارد میدان شوند.1380/06/15
لینک ثابت
حتمی بودن نصرت الهیِ یاری کنندگان خداوند
خدای متعال وعده داده که ما را نصرت خواهد کرد.(1) وعدهی الهی راست است و با تأکید و قسم همراه است. او تخلّف نخواهد کرد. اگر ما خدا را نصرت کنیم - که همهی ما بر این کار عزم داریم - جدّی و بیرودربایستی باشیم؛ ملاحظات غیرلازم نداشته باشیم و وارد شویم، بدون شک خدای متعال نصرت و حمایت خواهد کرد. به فضل پروردگار، آینده بسیار روشن و زمینه هم آماده است.1380/06/15
1 )
سوره مبارکه الحج آیه 40
الَّذينَ أُخرِجوا مِن دِيارِهِم بِغَيرِ حَقٍّ إِلّا أَن يَقولوا رَبُّنَا اللَّهُ ۗ وَلَولا دَفعُ اللَّهِ النّاسَ بَعضَهُم بِبَعضٍ لَهُدِّمَت صَوامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَواتٌ وَمَساجِدُ يُذكَرُ فيهَا اسمُ اللَّهِ كَثيرًا ۗ وَلَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزيزٌ
ترجمه:
همانها که از خانه و شهر خود، به ناحق رانده شدند، جز اینکه میگفتند: «پروردگار ما، خدای یکتاست!» و اگر خداوند بعضی از مردم را بوسیله بعضی دیگر دفع نکند، دیرها و صومعهها، و معابد یهود و نصارا، و مساجدی که نام خدا در آن بسیار برده میشود، ویران میگردد! و خداوند کسانی را که یاری او کنند (و از آیینش دفاع نمایند) یاری میکند؛ خداوند قوی و شکست ناپذیر است.
لینک ثابت
خدای متعال وعده داده که ما را نصرت خواهد کرد. وعدهی الهی راست است و با تأکید و قسم همراه است. او تخلّف نخواهد کرد. اگر ما خدا را نصرت کنیم- که همهی ما بر این کار عزم داریم- جدّی و بیرودربایستی باشیم؛ ملاحظات غیر لازم نداشته باشیم و وارد شویم، بدون شک خدای متعال نصرت و حمایت خواهد کرد. به فضل پروردگار، آینده بسیار روشن و زمینه هم آماده است.1380/06/15
لینک ثابت
امروز کسانی که علیه ما و نظریّات اسلامی تبلیغات میکنند، در دنیا رسوایند. شما ملاحظه کنید ببینید امریکا چقدر در دنیا مطرود است. دستگاههای مالی و اقتصادی و همینهایی که امروز برای بیشتر بلعیدن دنیا، دنبال تفکّر جهانی شدن هستند، چقدر در دنیا محکوم و منفورند. تبلیغاتشان نیز همینطور است؛ اما وقتی در خلأ وارد میشوند و در فضای بیمعارض، تبلیغات میکنند، تأثیراتی را میگذارند. بنابراین ما میتوانیم روی افکار عمومی دنیا هم اثر بگذاریم.1380/06/15
لینک ثابت
نعمت الهی, نظام جمهوری اسلامی ایران, امر به معروف و نهی از منکر, حفظ نظام اسلامی, دفاع از انقلاب اسلامی
بزرگترین نعمت خدا وجود این نظام است و بزرگترین معروف، دفاع از این نظام است.1380/06/15
لینک ثابت
مدنیت و شهروندی, مخالفان نظام, برخورد با مخالفان
در مجموع، بین کسانی که به نظام معتقدند و کسانی که مخالف نظامند، در حقوق شهروندی تفاوتی نیست.1380/06/15
لینک ثابت
امروز نیروهای اسلامی و مؤمن کم نیستند؛ بحمد اللّه فراوانند. ما نمیتوانیم امروز را با اوّلِ انقلاب مقایسه کنیم. امروز چند برابر اوّلِ انقلاب، نیروی کارآمدِ مؤمنِ ارزشیِ اصیل داریم. آن روز خیلیها به نام نظام اسلامی و جمهوری اسلامی وارد میدان شده بودند که نه تجربه و نه اطّلاعات عمیقی داشتند. امروز ما چقدر جوانان مؤمن، مدیران خوب و نیروهای مخلص و علاقهمند در سرتاسر نظام داریم؛ پشت سر اینها هم نیروی عظیم مردم است. شما این نیروی عظیم مردمی و تظاهرات مذهبی آنها را ببینید؛ اقبال جوانان به مجالس دینی و تبلیغات دینی را ببینید. هرجا یک پرچم تبیین دینی بلند میشود، میبینید جوانان به آنجا هجوم میآورند. هرجا انسان فرزانه و دانشمندی وارد میدان بحث و صحبت میشود، میبینید جوانان میآیند و مینشینند. جوانان پاک، مؤمن و آینهوارند. بنابراین نیرو زیاد است؛ مردم هم بحمد اللّه پشتیبان این نظام هستند. امروز در کشورهایی که ما میشناسیم، جمهوری اسلامی از لحاظ پشتیبانی مردم از نظام و مسئولان، انصافاً یا بینظیر است یا کمنظیر. از این فرصت باید استفاده کرد. هم در زمینهی نظریّهپردازیها و تحکیمِ نظریّه و هم در زمینهی عمل، همّت و تلاش کنیم.1380/06/15
لینک ثابت
خدای متعال وعده داده که ما را نصرت خواهد کرد. وعدهی الهی راست است و با تأکید و قسم همراه است. او تخلّف نخواهد کرد. اگر ما خدا را نصرت کنیم- که همهی ما بر این کار عزم داریم- جدّی و بیرودربایستی باشیم؛ ملاحظات غیر لازم نداشته باشیم و وارد شویم، بدون شک خدای متعال نصرت و حمایت خواهد کرد. به فضل پروردگار، آینده بسیار روشن و زمینه هم آماده است.1380/06/15
لینک ثابت
ما باید حقیقتاً مرز دوستی و دشمنی را مشخّص کنیم. امروز کسانی با هم مقابله و معارضه میکنند که به اصل اسلام، به حاکمیت اسلام، به برخاسته بودن دولت از دین - یعنی اتّحاد دین و سیاست - به اصول مبنایی قانون اساسی - مثل اصل چهارم و پنجم و مسألهی ولایت فقیه - و دیگر چیزها حقیقتاً معتقدند. اینها با همدیگر سرِ جزئیات و قضایای کوچک، آنچنان معارضهای میکنند و چنان جنجالی علیه هم راه میاندازند که دشمنیهای اصلی در حاشیهی امن و دشمنان اصلی در سایه قرار میگیرند! دشمنان اصلی چه کسانیاند؟ کسانی که با اصلِ نظام اسلامی مخالفند. همانطور که فرمودند، بزرگترین نعمت خدا وجود این نظام است و بزرگترین معروف، دفاع از این نظام است. این بزرگترین کاری است که باید انجام گیرد. عدّهای برای مقابلهی با این نظام کمر بستهاند - چه از راه نظریّهپردازی و چه از راه تبلیغات سیاسی و موذیگریهای گوناگون - و در نظام خدشه وارد میکنند. مسألهی آنها، انتقاد به نظام یا به مسؤولان نظام نیست؛ از نظر آنها انتقاد وسیلهای برای نابود کردن خودِ نظام است. کسانی که اهل فهم و درک موقعیّت هستند، این را بهروشنی میفهمند و باید بفهمند.
البته کسی که دشمن نظام است، اینطور نیست که نمیتواند در این نظام زندگی کند؛ نه. مخالفان اسلام میتوانند در این نظام زندگی کنند؛ کسانی هم که اسلام را اصلا قبول ندارند، میتوانند در این نظام زندگی کنند. اسلام نگفته که هر کس در ظل نظام اسلامی زندگی میکند، باید معتقد به اسلام و مبانی اسلام باشد؛ نه. زندگی کنند و، از حقوق شهروندی و امنیت هم برخوردار باشند. اگر دزدی در خانهی یک غیر مسلمان را بشکند و برود دزدی کند، آن دزد را هم مجازات میکنند. در مجموع، بین کسانی که به نظام معتقدند و کسانی که مخالف نظامند، در حقوق شهروندی تفاوتی نیست. میتوانند زندگی کنند؛ اما حق معارضه و مبارزهی با نظام را ندارند. حق تیشه برداشتن و زدن به ریشهی نظام را ندارند. در اینجا نظام باید جلو آنها را بگیرد. حال ما بنشینیم بحث کنیم که معنای براندازی چیست؟ آیا فلان مرحله جزو براندازی هست یا نه؟ کلمهی براندازی که از آسمان نازل نشده است. کسی که با نظام معارضه میکند، باید در این معارضه به او کمک نکرد و جلو او را گرفت و اگر عمل او مصداق یکی از عناوین جرائم قانونی است، او را مجازات کرد. همه باید در این معنا متفق باشند. آنگاه ما بیاییم با کسانی که نظام را قبول ندارند و عازم بر معارضهی با نظامند، روزبهروز مرزهای خود را کمرنگ کنیم و دائما با خودیها به جان هم بیفتیم! این درست نیست. این بحث خودی و غیرخودی را که ما دو سه سال پیش مطرح کردیم و عدهای را هم نگران کرد، معنایش همین است. معنای غیر خودی این نیست که او نباید در این کشور زندگی کند؛ نه. غیر خودی هم زندگی کند؛ منتها معلوم شود که او با نظام میانهای ندارد؛ برای اینکه او در مواردی منشأ اثر خواهد بود. مرز حفظ شود، حرف او تکرار نشود، کار او مورد تأیید قرار نگیرد. این اساس قضیه است. جالب اینجاست، خیلی از کسانی که گله میکنند که چرا گفتید خودی و غیرخودی، خودشان مسؤولان نظام و مردم مؤمن را خودی نمیدانند - غیر خودی میدانند - و به آنها اعتماد نمیکنند! عملا خود آنها عامل به تقسیم افراد به خودی و غیر خودیاند! میگویند چرا به مردم میفهمانید که ما غیر خودی هستیم؟!1380/06/15
لینک ثابت