مردم ایران, انقلاب, مخالفان نظام (مخاطب), دشمنان انقلاب اسلامی, دشمن, دشمنان نظام (مخاطب), حضور مردم در صحنه, اتکای نظام اسلامی به مردم, آمادگی مردم, دشمن, حمایت مردم از نظام اسلامی مخالفین با انقلاب، مخالفین با نظامِ برآمدهی از انقلاب، با مردم روبهرو هستند و با مردم طرفند. سرّ اینکه آنها موفق نمیشوند نیز همین است.1388/10/29
مدنیت و شهروندی, مخالفان نظام (مخاطب), برخورد با مخالفان در مجموع، بین کسانی که به نظام معتقدند و کسانی که مخالف نظامند، در حقوق شهروندی تفاوتی نیست.1380/06/15
مقاومت, مردم ایران, وظیفه ملی, تکلیف, مخالفان نظام (مخاطب), دشمنان نظام (مخاطب), مقاومت ملت ایران وظیفهی همهی ما این است که در مقابل تسلّط مخالفان این انقلاب و این نظام، محکم و با قدرت باشیم.1379/03/29
مردم ایران, دشمنشناسی, مخالفان نظام (مخاطب) همهى كسانى كه در قضيهى فلسطين و در توطئه عليه فلسطين سهيمند، با حركت ملت و دولت ايران به نفع مردم فلسطين، مخالفند.1372/10/06
استاد معروفی که روی پای محمدرضاپهلوی افتاد! ما کسانی از مدعیان علم را در این دوران انقلاب یافتیم که شرف علم را نگه نداشتند. من خیلی از کسانی را که مدعی علم بودند و شرف علم را نگه نداشتند، در طول زندگیم دیدهام. عالم بودن مهم نیست؛ شرف علم و عالم بودن را نگهداشتن مهم است. من در دوران اختناق، استادِ معروفِ عالیمقامی را میشناختم که روی کفش شاه آنوقت - محمّدرضا - افتاد! اساتید در صفی ایستاده بودند و محمّدرضا از برابر آنها عبور میکرد و این شخص روی پای او افتاد! از این کارها میکردند، اما چه کسانی؟ تیمسارها. اما یک عالم، یک دانشمند، یک محقق - که واقعاً هم این آدم محقق است. در رشتهی شما نیست، در رشتهیی است که به ما بیشتر میخورد - فاضل، نامآور، نامدار، چهقدر تحقیقات، چهقدر کتاب، روی پای او افتاد! شاگردهایش ملامت کردند: استاد شما؟! آخر آن شخص که بیسواد است. عالمْجماعت کسی را قبول ندارد، سیاست برایش مسألهیی نیست، نگاه میکند ببیند چه کسی عالم است. اصلاً برای عالم، جاذبه و ارزشی بالاتر از علم نیست. بدترین فحش در محیط اهل علم، لقب «بیسوادی» است. هیچ فحشی از این بالاتر نیست. در همهی محیطهای علمی همینگونه است. آنوقت، آن عالم روی پای یک جاهل و قلدر افتاد! شاگردان و رفقایش ملامت کردند و این هم جوابی نداشت. گفت: هیبت سلطانی من را گرفت(!) این عبارت، همان وقتها در محیطهای دانشگاه که دوستان ما میرفتند و میآمدند، معروف شد و علما و دانشمندان آنوقت، به کسانی که هیبت سلطانی آنها را میگیرد و کسانی که جز هیبت علم چیزی آنها را نمیگیرد، تقسیم میشدند! البته همان وقت هم دانشمندانی مثل همان آدم داشتیم که حتّی با فقر میساختند، برای اینکه به سمت آنها نگاه نکنند، نه اینکه روی پایشان نیفتند، یا دستشان را نبوسند، یا تواضعشان نکنند؛ نه، اصلاً خودشان را بالاتر از این میدانستند که به فکر آن دستگاههای جاهل و دور از معرفت بیفتند. زندگی پولی و مادّی را اصلاً کم ارزشتر از این میدانستند که خودشان را به آن آلوده کنند.
کسانی که اینطور زندگیشان را در ذلتِ در مقابل قدرتها گذراندند، حالا که نوبت جمهوری اسلامی میرسد، گردنکشی میکنند! این گردن، ارزش ندارد. این، گردنفرازی نیست. برافراشتن آن گردنی خوب است و افتخار دارد که نشان داده باشد گردن افراز است. کسانی که حتّی عزت علم را نگه نداشتند، حالا وقتی نوبت به یک نظام مردمی رسید که هیچ ادعایی ندارد جز اینکه از مردم و برای مردم و در خدمت مردم است و با هدایت دین عمل میکند و نوکر بیگانگان و امریکا و دیگران نیست، یکمرتبه نوبت سرفرازی و گردنفرازی اینها رسید و در مقابل این نظام ایستادند. باید توی سر اینها زد. این بیاحترامی به علم است که ما اینها را در عداد علما راه و جایشان بدهیم. آن کسی که احترام نظامی را که مبتنی بر معرفت و علم است، نگه نمیدارد؛ احترام ملتی را که در این نظام، مندمج و مندرج است، نگه نمیدارد، اینها را واقعاً بشناسید.1369/08/01