دستگاههای خارجی شتابزده عمل کردند؛ زود خوشحال شدند و زود اعلام موضع کردند. همان کسانی که دائم دم از حقوق بشر میزنند، اوباشی را که در خیابانها شیشهها را میشکستند، بانک میزدند و ماشینهای مردم یا دستگاهها را به آتش میکشیدند و چهارراهها را بند میآوردند، به عنوان ملت ایران و نیروهای اصلاحطلب معرفی کردند! پس معلوم شد از نظر آنها «اصلاح» یعنی چه! اصلاحی که دنبالش هستند، همینهاست دیگر! ملت ایران را که روز چهارشنبه آمد، به حساب نیاوردند! کسانی را که مردم علیه آنها قیام کردند، به عنوان ملت معرفی کردند! اشتباه کردند. اگر یکی دو روز دندان روی جگر گذاشته بودند و حرف نزده بودند، بعدا دچار این شرمندگی نمیشدند! اغلبشان هم حرف زدند. همینهایی که مراکز خصومت با نظام اسلامی بودند، همهشان چیزی از دهنشان پرید و گفتند. حتی آن دولتمرد امریکایی هم که گفت «نمیخواهم حرفی بزنم که به ضرر نیروهای مخالف نظام تمام شود» نتوانست خودش را نگهدارد! بالاخره حرف زد و دفاع خودش را از نیروهای اغتشاشگر نشان داد! عوامل صهیونیست در پارلمانهای مختلف اروپایی و غیر اروپایی، و نیز بعضی از کشورهای همسایه هم نتوانستند اظهارنظر نکنند.
1378/05/08
لینک ثابت
مسؤولان قدر این ملت را بدانند. رفع مشکلات این ملت را، هدف حقیقی و دائمی خودشان قرار دهند. هر چه تلاش میکنند، اگر این تلاش را مضاعف کنند، جا دارد. این مردم ارزشش را دارند که انسان برایشان همهی هستی خودش را مایه بگذارد. مسؤولان عزیز - دولت، مجلس، قوهی قضاییه، نیروهای مسلح، همه و همه - هرچه میتوانید، به این مردم خدمت و برای آنها کار کنید. این مردم خیلی باارزش و خیلی شریفند. بدانید که این نظام با اتکای به این مردم، از هر کوهی استوارتر و محکمتر است.1378/05/08
لینک ثابت
یک شبکهی جاسوسی خطرناک که اعضایش تعدادی از یهودیها و غیریهودیهای ایرانی بودند، کشف شد. البته آنها یکی، دو ماه هیچ چیز نگفتند؛ با اینکه از همان لحظهی اوّل فهمیدند که اعضای شبکهی مذکور دستگیر شدهاند! خودشان بعداً گفتند که ما از اوّل فهمیده بودیم؛ که باید گفت اگر مرتبط نبودید، چگونه فهمیدید؟! چطور ملت ایران هنوز نمیدانست که جاسوسها گرفتار شدهاند، اما مسؤولان امریکایی و صهیونیستی میگفتند از همان روز اوّل ما خبر شدهایم؛ ولی برای اینکه مبادا کار اینها سختتر شود، حرف نزدهایم؟! از همان روز اوّل فهمیدند که این جاسوسها گرفتار شدهاند؛ اما بعد که دیدند وساطت و فشارهای بالواسطهشان اثری نکرد، بنا به جنجال کردند که چرا سیزده نفر یهودی را گرفتید!؟ رؤسای کشورهای اروپایی و امریکایی دربارهی سیزده نفر جاسوسی که در ایران دستگیر شده بودند، تلفنی با هم صحبت کردند! آیا این نشاندهندهی اهمیت قضیه برای آنها نیست؟
ببینید؛ اینها حوادث عجیبی است. در طول یک سال، یک سال و نیمِ اخیر، این حوادث پشت سرِ هم اتّفاق میافتد. وقتی حادثهای اتّفاق میافتاد، علیالظّاهر ارتباطی با حادثهی دیگر نداشت، اما هنگامی که انسان فکور، مجموع این حوادث را نگاه میکند، درمییابد که اینها با هم بیارتباط نیست. از طرفی زمینههای ذهنی مردم را خراب کردن، از طرفی خواص داخلی را مشغول به کارهای جنبی کردن، از طرفی بین مردم و نظام فاصله انداختن، از طرفی جاسوسهایشان را به کار گماشتن. اخیراً در جریان این قضایا، یکی از مسؤولان امریکایی اظهار ناراحتی کرده و گفته بود: ما در ایران سفارتخانه نداریم تا بر قضایای آنجا درست اشراف داشته باشیم! پس معلوم شد اصراری که اینها در این مدّت داشتهاند که رابطه برقرار کنیم، برای چه بوده و سفارتخانه در تهران را برای چه میخواهند! معلوم میشود که میخواستند کار آن سفارتخانه را نیز همین جاسوسها و امثال اینها برایشان انجام دهند! وقتی انسان این مجموعه حوادث را در کنار اظهار نظر رئیس سازمان سیای امریکا میگذارد که گفته بود: «در سال 1999 قرار است در ایران یک حادثهی بزرگ اتّفاق بیفتد»، آن وقت معلوم میشود این حوادث، حوادثِ خودبهخودی و تصادفی و اتّفاقی و کار چهار نفر آدم بیکارِ این طرف و آن طرف نیست؛ اینها برنامهریزی کرده بودند.1378/05/08
لینک ثابت
آسیبشناسی انقلاب اسلامی
ملت عزیز ما دشمنان را بشناسد - که میشناسد - بداند که سلاح اصلی و سلاح فائق و سلاح برتر ما عبارت از ایمان، وحدت و هوشیاری است. ایمانتان را حفظ کنید، وحدتتان را حفظ کنید، هوشیاریتان را حفظ کنید. اگر این باشد، هیچ دشمنی نمیتواند به شما آسیب بزند.1378/05/08
لینک ثابت
محاسبه دائمی نفس ، باعث خیر در دنیا و آخرت
در حدیثی از امام سجّاد علیهالصّلاةوالسّلام نقل شده است که فرمود: «ابن ادم لا تزال بخیر ما کان لک واعظ من نفسک»؛ ای فرزند آدم! حال تو، وضع تو، روزگار و مسیر تو، نیکو خواهد بود، تا وقتی که از درون خود واعظی داشته باشی. کسی از درون تو، تو را نصیحت کند؛ دل تو، عقل تو، وجدان تو، ایمان تو، تو را نصیحت و موعظه کند. موعظهی دیگران مفید است؛ اما مفیدتر از آن این است که انسان خودش، خودش را موعظه کند: «ما کان لک واعظ من نفسک و ما کانت المحاسبة من همّک»؛ تا وقتی که از درون خودت موعظهگری داری و تا وقتی که همّت تو بر حسابرسی خودت هست. خودمان را را رها نکنیم؛ از خودمان حساب بکشیم. این حرف را زدیم، چرا زدیم؛ این کار را کردیم، چرا کردیم؛ این پول را گرفتیم، یا دادیم؛ چرا گرفتیم و دادیم؟ خودمان را محاسبه کنیم. محاسبهی خود انسان میتواند دقیقتر از محاسبهی دیگران باشد؛ چون انسان نمیتواند از خودش چیزی را پنهان کند. «و ما کان الخوف لک شعارا و الحزن لک دثارا»؛ تا وقتی که ترس از خدا شعار تو و احتیاط و برحذر بودن از عذاب الهی دثار تو باشد، در خیرِ نیکویی خواهی بود. یعنی از خدای متعال بر حذر باشی و بترسی؛ عذاب و قهر و غضب الهی را در محاسبات خودت بگنجانی و مراقبت کنی که لغزشی از تو سر نزند که موجب شود خدای متعال بر تو خشم گیرد. اگر این چند چیز را رعایت کنید؛ یعنی خودتان را موعظه و از خودتان حسابکشی کنید و از عذاب خدا برحذر باشید و از قهر الهی بترسید، در خیرِ نیکویی خواهید بود. دنیایتان هم خوب خواهد شد، آخرتتان هم خوب خواهد شد، اخلاقتان هم خوب خواهد شد، صفای زندگیتان هم خوب خواهد شد؛ در میانتان ناامنی و بیصفایی نخواهد بود و زندگی شیرین خواهد شد. «ابن ادم انّک میّت و مبعوث و موقوف بین یدی اللَّه عزّ و جلّ مسؤول فاعد جوابا»(1)؛ ای فرزند آدم! روزی هم از خاک برانگیخته و در مقابل پروردگار (عزّ و جلّ) نگاهداشته خواهی شد و از تو سؤال خواهند کرد. آن روز برای همهی ما هست. همین من و شما، با همین احساسات و با همین ظرفیت، یک روز از خاک برانگیخته خواهیم شد؛ خدای متعال ما را در قیامت جمع خواهد کرد و از ما سؤال خواهد کرد. «فاعد جوابا»؛ برای آن روز، جوابی آماده کن.1378/05/08
1 )
الأماليللمفيد ، شیخ مفید ص 337 ؛
الأماليللطوسی ، شیخ طوسی ص 115 ؛
تحفالعقول ، حسن بن شعبه حرّانى ص 280 ؛
بحارالأنوار ، علامه مجلسی ج 67 ص 382 ؛
كان علی بن الحسين ع يقول: ابن آدم لا تزال بخير ما كان لك واعظ من نفسك و ما كانت المحاسبة لها من همك و ما كان الخوف لك شعارا و الحزن لك دثارا ابن آدم إنك ميت و مبعوث و موقوف بين يدی الله عز و جل و مسئول فأعد جوابا
ترجمه:
ابو حمزه ثمالى گويد: امام سجّاد (ع) مىفرمود: پسر آدم! تو پيوسته در خير و خوبى هستى تا آنگاه كه پند دهندهاى از درون خويش داشته باشى، و محاسبه از نفست از جمله كارهاى مهمّ تو باشد، و تا آنگاه كه بيم از خدا لباس زير، و اندوه لباس روى تو باشد (در باطن از خدا بترسى و آثار حزن و اندوه از چهرهات نمايان باشد). پسر آدم! تو مىميرى و سپس برانگيخته مىگردى و در پيشگاه خدا- عزّ و جلّ- می ایستی و مورد سؤال قرار خواهى گرفت، پس جوابى بیار (آماده ساز)
لینک ثابت
موقعشناسی مؤمن در سخن گفتن و حقمداری او در رفتار
حدیث دیگر باز هم از امام سجاد علیهالسّلام است که میفرماید: «المؤمن یجلس لیعلم»؛ مؤمن هر جا مینشیند، در صدد فرا گرفتن و آموختن است. «وینصت لیسلم»؛ هر جا سکوت میکند، سکوت او برای این است که در گفتن، خطر و اشکالی بر دین خود مشاهده میکند. «لایحدث بالامانة الاصدقاء»؛ آنچه را که به عنوان سخن راز و امانت به او سپرده شود، حتی برای دوستانش هم آن را افشا نمیکند. «و لایکتم الشهادة للبعدء»؛ اگر یک وقت کسی برای احقاق حقّش به گواهی او احتیاج داشته باشد، گواهی و شهادت خود را کتمان نمیکند؛ ولو آن شخص از او دور باشد. «و لایعمل شیئا من الحقّ رئاء»؛ هیچ کار نیکویی را از روی ریا انجام نمیدهد. «و لا یترکه حیاء»؛ هیچ کار خیری را هم از روی خجالت و حیا ترک نمیکند. به بعضیها میگویند: آقا! چرا فلان جا نماز یا نافله یا نماز اوّل وقتتان را نخواندید؟ میگویند خجالت کشیدیم! نه؛ از روی حیا، هیچ کار نیکی را ترک نکنید. خواهند گفت متظاهر است؟ بگویند. خواهند گفت خودشیرینی میکند؟ بگویند. اگر حرفی حقّ است و اگر کاری خوب است، آن را بهخاطر ملاحظهی دیگران ترک نکنید. «انّ زکّی خاف ممّا یقولون»؛ خصوصیت دیگر مؤمن این است که اگر از او ستایش و تعریف کنند، از آنچه گفته شده است، به خود میلرزد. «و یستغفر اللَّه لما لایعلمون» از کارهای بدی که آن ستایش کننده از آنها نمیداند، پیش خدا طلب مغفرت میکند. «و لایضرّه جهل من جهله»(1)؛ کسانی اگر خوبیهای او را ندانند، به او ضرری نمیرسد؛ اهمیتی نمیدهد. کار خوبی کرده است، ندانند.
عزیزان من؛ بخصوص جوانان عزیز! سعی کنید اینها را فرا بگیرید و عمل کنید. خودتان را با این کلمات و با این دستورالعملها بسازید. ملت و کشوری که با جوانان مؤمنی از این قبیل و با انسانهای آراستهای به این گونه مزیّن شود، آن کشور و آن ملت در هیچ میدانی عقب نخواهد ماند؛ دنیا و آخرتش آباد خواهد شد.1378/05/08
1 )
الكافی ،ثقة الاسلام كلینی ج 2 ص 111؛
الأماليللصدوق ، شیخ صدوق ص 493 ؛
تحفالعقول ، حسن بن شعبه حرّانى ص 280 ؛
بحارالأنوار ، علامه مجلسی ج 75 ص 138 ؛
الْمُؤْمِنُ خَلَطَ عَمَلَهُ بِالْحِلْمِ يَجْلِسُ لِيَعْلَمَ وَ يَنْطِقُ لِيَفْهَمَ لَا يُحَدِّثُ أَمَانَتَهُ الْأَصْدِقَاءَ وَ لَا يَكْتُمُ شَهَادَتَهُ الْأَعْدَاءَ وَ لَا يَفْعَلُ شَيْئاً مِنَ الْحَقِّ رِيَاءً وَ لَا يَتْرُكُهُ حَيَاءً إِنْ زُكِّيَ خَافَ مِمَّا يَقُولُونَ وَ اسْتَغْفَرَ اللَّهَ مِمَّا لَا يَعْلَمُونَ لَا يَغُرُّهُ قَوْلُ مَنْ جَهِلَهُ وَ يَخْشَى إِحْصَاءَ مَا قَدْ عَمِلَهُ
ترجمه:
ابو حمزه گويد: مؤمن عملش را با خويشتن دارى آميخته است. می نشيند تا بياموزد (بمجلسى ميرود كه چيزى بياموزد) می گويد تا بفهمد، (براى فهميدن سؤال ميكند، نه براى اظهار فضل) امانتى كه نزدش هست به دوستانش خبر نمی دهد (تا چه رسد به دشمنان) و شهادت خود را از دشمنانش پنهان نمی كند (به نفع دشمنانش گواهى می دهد تا چه رسد به دوستان) و هيچ امر حقى را به قصد خود نمائى انجام ندهد و از روى شرمسارى ترك نكند، اگر او را بستايند، از گفتار آنها بترسد و نسبت به آنچه آنان نمی دانند، از خدا آمرزش خواهد، گفتار كسى كه او را نشناخته مغرورش نكند و از شمارش كردار خود (نزد خداى تعالى) در هراس است
لینک ثابت
نماز جمعه به اجتماع مردم و به تقوا و به توصیهی به تقوا قائم است .1378/05/08
لینک ثابت
از روی حیا، هیچ کار نیکی را ترک نکنید .1378/05/08
لینک ثابت
اختلاف سلیقه, جناحهای سیاسی
جریانها و خطّ و خطوط سیاسی با هم اختلاف سلیقه دارند؛ با هم بغض و کینه و دشمنی که ندارند.1378/05/08
لینک ثابت
تودهی دانشجویان، مؤمن، هوشیار ، رشید و آگاه هستند .1378/05/08
لینک ثابت
مردم ایران, پیروزی, عبرت, عبرتهای تاریخ
هر ملتی که از حوادث درس گرفت، پیروز و موفّق خواهد شد.1378/05/08
لینک ثابت
همان کسانی که دائم دم از حقوق بشر میزنند، اوباشی را که در خیابانها شیشهها را میشکستند، بانک میزدند و ماشینهای مردم یا دستگاهها را به آتش میکشیدند و چهارراهها را بند میآوردند، به عنوان ملت ایران و نیروهای اصلاحطلب معرفی کردند! پس معلوم شد از نظر آنها «اصلاح» یعنی چه! اصلاحی که دنبالش هستند، همینهاست دیگر! ملت ایران را که روز چهارشنبه آمد، به حساب نیاوردند! کسانی را که مردم علیه آنها قیام کردند، به عنوان ملت معرفی کردند! اشتباه کردند. اگر یکی دو روز دندان روی جگر گذاشته بودند و حرف نزده بودند، بعداً دچار این شرمندگی نمیشدند! اغلبشان هم حرف زدند. همینهایی که مراکز خصومت با نظام اسلامی بودند، همهشان چیزی از دهنشان پرید و گفتند. حتّی آن دولتمرد امریکایی هم که گفت «نمیخواهم حرفی بزنم که به ضرر نیروهای مخالف نظام تمام شود» نتوانست خودش را نگهدارد! بالاخره حرف زد و دفاع خودش را از نیروهای اغتشاشگر نشان داد! عوامل صهیونیست در پارلمانهای مختلف اروپایی و غیر اروپایی، و نیز بعضی از کشورهای همسایه هم نتوانستند اظهارنظر نکنند.1378/05/08
لینک ثابت
پروردگارا ! به محمّد و آل محمّد، رحمت و لطف خودت را از این ملت بازنگیر؛ نصرت خودت را بر این ملت نازل کن.1378/05/08
لینک ثابت
گفته میشود «خودی» و «غیر خودی». حالا خودی و غیر خودی داریم یا نداریم؟ اگر بخواهیم ملت را حساب کنیم، نه؛ آحاد ملت همه خودیند. اما جریانات سیاسی، بله؛ جریان خودی داریم، جریان غیرخودی هم داریم. خودی کیست؟ خودی آن است که دلش برای اسلام میتپد؛ دلش برای انقلاب میتپد؛ به امام ارادت دارد؛ برای مردم به صورت حقیقی - نه ادّعایی - احترام قائل است. غیر خودی کیست؟ غیر خودی کسی است که دستورش را از بیگانه میگیرد؛ دلش برای بیگانه میتپد؛ دلش برای برگشتن امریکا میتپد. غیر خودی آن کسی است که از اوایل انقلاب در فکر ایجاد رابطهی دوستانه با امریکا بود. به امام اهانت میکرد؛ اما برای امریکا اظهار علاقه مینمود! کسی به امام اهانت میکرد، ناراحت نمیشد؛ اما اگر کسی به دشمنان بیرون از مرز یا همدستان آنها اهانت میکرد، ناراحت میشد! اینها غریبهاند. اسمشان چیست، هرچه باشد؛ چه کسی هستند، به ما ربطی ندارد که حالا بخواهم در خطبههای نماز جمعه اسم کسی را بیاورم. هر کس اینطور باشد، غریبه است و خدا کند اینطوری نداشته باشیم. این به عهدهی دستگاههای مسؤول کشور است که حواسشان جمع باشد. دستگاههای امنیتی - وزارت اطّلاعات و وزارت کشور - نیروی انتظامی، سپاه، بسیج و بقیه، حواسشان باید جمع باشد. اینکه بعضی از دلسوزان به برخی از مطبوعات گله دارند، از این ناحیه است، والّا هیچ کس با مطبوعات آزاد مخالفتی ندارد. فلسفهی این انقلاب، آزادی است - آزادی بیان و آزادی فکر - اما طوری نباشد که حرف و خواست و تحلیل و جهتگیریِ دشمن را بر همهی حرفهای دیگر مقدّم کنند؛ آن را اصل و ملاک قرار دهند. کسی که با دشمن دوست شد، دوست دیگر نمیتواند به او اعتماد کند.1378/05/08
لینک ثابت
ملت بزرگ ایران! ای نمودار عظمت و قدرت اسلام در این روزگار! ای جوانان! ای زن و مرد! ای دلهای مؤمن! ای روحهای گرم! دست خدا را در این حادثه ببینید. خطاست اگر کسی گمان کند ملت ایران که به میدان آمد، یا نیروهای مؤمنی که آنگونه قدرتمندانه ظاهر شدند، به خاطر حرف فلان و بهمان بود؛ نه، فلان و بهمان چه کسی هستند؛ من و امثال من چه کسی هستیم؟ این، اراده و دست قدرتِ خداست؛ این همان دست قدرت و عظمتی است که بیست سال است علیرغم همهی دشمنیها، این ملت و این نظام و این انقلاب را پیش میبرد. بازهم پیش خواهد برد؛ بازهم از این ملت دفاع خواهد کرد؛ بازهم دشمنان را سرکوب خواهد کرد؛ اما من و شما باید درس بگیریم. هر ملتی که از حوادث درس گرفت، پیروز و موفّق خواهد شد.
من در اینجا چند نکته را به عنوان درس یادداشت کردهام که عرض کنم و صحبتم را که طولانی هم شد تمام کنم. درسهای این حادثه، درسهای متعدّدی است و برای همه هم هست:
اوّلین درس را دشمنان ما بگیرند. مشت به سندان نکوبند؛ با اسلام درنیفتند؛ با نظامی که متّکی به تودههای میلیونی ملت است، درنیفتند؛ فایدهای ندارد.
درس دوم برای عموم ملت است. ملت عزیز ما دشمنان را بشناسد که میشناسد بداند که سلاح اصلی و سلاح فائق و سلاح برتر ما عبارت از ایمان، وحدت و هوشیاری است. ایمانتان را حفظ کنید، وحدتتان را حفظ کنید، هوشیاریتان را حفظ کنید. اگر این باشد، هیچ دشمنی نمیتواند به شما آسیب بزند.
درس سوم برای مسئولان است. مسئولان قدر این ملت را بدانند. رفع مشکلات این ملت را، هدف حقیقی و دائمی خودشان قرار دهند. هرچه تلاش میکنند، اگر این تلاش را مضاعف کنند، جا دارد. این مردم ارزشش را دارند که انسان برایشان همهی هستی خودش را مایه بگذارد. مسئولان عزیز دولت، مجلس، قوّهی قضائیّه، نیروهای مسلّح، همه و همه هرچه میتوانید، به این مردم خدمت و برای آنها کار کنید. این مردم خیلی باارزش و خیلی شریفند. بدانید که این نظام با اتّکای به این مردم، از هر کوهی استوارتر و محکمتر است.
درس چهارم به دانشجویان است. دانشجویان عزیز! ببینید که دشمن در محاسباتِ خود عنصر دانشجو را وارد میکند. البته از مدّتی پیش وارد کرده است؛ اما حالا دشمن به صورت عملی میخواهد با عنصر دانشجو، بازی کند. هوشیاری شما، آگاهی شما، ایمان شما و دقّت نظر شما باید دشمن را ناکام کند. هرچه میتوانید، در موضع یک انسان آگاه و هوشیار عمل کنید. مملکت متعلّق به شماست. ما که رفتنی هستیم؛ نسل شماست که این مملکت را میگیرد. پدران و نسل قبل از شما توانستند این کشور را از چنگ غارتگران خارجی و عمدتاً امریکایی خارج کنند. آنها هنوز هم دست و پا میزنند، پنجه میکشند و تلاش میکنند! این شما هستید که باید خودتان را مجهّز کنید و کشورتان را نگهدارید. نگذارید این کشور، این منابع، این قدرت عظیم و این منطقهی حسّاس به دست دشمن بیفتد. خودتان را آماده کنید.
درس پنجم، درس به خطوط سیاسی است. من خطوط سیاسی را از یک منظر نگاه میکنم. برای من اسمها اهمیت ندارند؛ برای من مغزها و دلها و عملها اهمیت دارند. هرکسی که به اسلام و ارزشها، به امام، به مصالح ملی و به سرنوشت این کشور بیشتر علاقه نشان دهد، او برای من عزیزتر است؛ متعلّق به هر خطی باشد؛ متعلق به هر جماعتی باشد؛ متعلق به هر جریان سیاسیای باشد. سعی کنید خودتان را با این معیارها تطبیق دهید. ملت این را از شما میخواهد. ملت، اسلام را میخواهد. ملت، حاکمیت و اقتدار اسلامی خود را میخواهد. به دشمن و ایادی او اعتماد نکنید. این بد حالتی است که انسان ببیند در داخل خطوط سیاسی، با خطّ مقابل خودشان خصمانه رفتار کنند؛ اما مرزهای خودشان را به روی دشمن باز بگذارند! من این را نمیپسندم؛ این را ملت نمیپسندد؛ به جرأت میتوانم بگویم که این را خدا هم نمیپسندد.1378/05/08
لینک ثابت
یک عدّه دانشجو از حادثهی کوی دانشگاه ناراحت و عصبانی شدند و به خشم آمدند. دانشگاه تهران، محور دانشگاههای کشور است؛ مایهی امید همه است. بچهها عصبانی شدند؛ آنها آمدند و خواستند از عصبانیت این جوانان استفاده کنند؛ داخل صفوف اینها شدند و شعارها را از شعارهای دانشجویی، به شعارهای ضدّ نظام تبدیل کردند؛ بعد هم جریان را به خیابانها کشاندند و قضایایی که شنیدهاید و میدانید. خیال کردند که کار را پیش بردهاند؛ اما نیروی انتظامی با قدرت وارد شد. بااینکه آن ضربه را آن روز اوّل و دوم به نیروی انتظامی زدند، اما انصافاً نیروی انتظامی خوب به میدان آمد. انتظار این بود که نیروی انتظامی بعد از آن ضربهی اوّل ضربهی حیثیّتی اصلًا نتواند هیچ دفاعی بکند؛ اما انصافاً به میدان آمدند و خوب دفاع کردند. بعد هم که بسیج آن نیروی اصلی و عظیم ملت ایران با سازماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی وارد شد و بهطور قاطع، مثل کاغذی که مچاله کنند، دشمن را مچاله کردند. فردای آن روز هم که ملت به صورت واقعاً خودجوش به خیابانها آمدند و آن تظاهرات پُرشور و عظیم و میلیونی را راه انداختند که دستهای بیگانگان سعی کردند آن را کوچک کنند. در نظر چه کسی کوچک کنند؟ در نظر مردمی که در کشورهای دیگر هستند. ممکن است که موفّق شوند حادثه را طور دیگر جلوه دهند؛ اما مردمی که در تهران، در اصفهان، در شیراز، در مشهد، در تبریز، در شهرهای گوناگون و همه جا خودشان دیدند که چه خبر بود، آیا در نظر اینها هم میتوانند حقیقت را قلب و عوض کنند؟اوّلین محاسبهی غلطشان، محاسبهی غلط در بارهی ملت ایران بود. خیال کردند ملت ایران از اسلام و از انقلاب و از امام بریده است. نفهمیدند که این ملت، همان ملتی است که با اقتدار عظیم خود توانست نظام فاسدی را که آمریکاییها و دیگران، اطرافش هفت حصار درست کرده بودند، از داخل این کشور بردارد و آن را نابود کند. این ملت، همان ملتی است که در کودتای امریکایی بهمن 1357 به دستور امام به خیابان آمد و در ظرف چند ساعت کار را تمام کرد. این ملت، همان ملتی است که در دفع کودتای باز امریکایی در این کشور در سال 59، در میدان و در صحنه آنچنان حضوری پیدا کرد که همهی امیدها را قطع نمود. این ملت، همان ملتی است که در اغتشاش منافقین در سال 60، آنچنان قدرت خود را نشان داد که دشمنی را که به عناصر مزدور و خودفروخته و روسیاهِ منافق دل بسته بود، مأیوس کرد. این ملت، همان ملتی است که هشت سالِ تمام، جنگی را که همهی قدرتهای موجود و مادّی دنیا به طرف مقابل ما کمک کردند، با حضور خودش در صحنه، با همین بسیج، با همین دانشجویان، با همین جوانان، با همین کارگران، با همین روستاییان و با همین شهریها، توانست علیه خود آنها تمام کند. این ملت، همان ملتی است که در طول این بیست سال، هر وقت که توطئهی دشمن به هر شکلی از اشکال زیادهروی کرده است، با حضور سیلآسای خود در خیابانها و در تظاهرات و در اجتماعات، مثل رودخانهای که میآید و خس و خاشاکها را پاک میکند و از بین میبرد، وارد میدان و صحنه شده و دشمن را ناکام کرده است. این همان ملت است؛ این همان جوانانند؛ این همان نسل است. این نسل جدیدی که امروز رو آمده است، نسل اسلام است. خطای در محاسبهشان این بود که خیال کردند ملت ایران از اسلام برگشته است؛ نه. فهمیدند که ملت ایران پایبند به اسلام است؛ پایبند به انقلاب است؛ پیوستهی به نظام است؛ قدر این نظام قدرتمند و صالح را میداند و در صدد است که با ایستادگی، خودش مشکلات را حل کند.1378/05/08
لینک ثابت