امروز، همچنین در دانشکدهی علوم اطّلاعاتی یا جاسوسی در سازمان سیای امریکا هم، معلّم و شاگردی هستند که مشغول درس دادن و درس خواندنند. آیا آن معلّم هم، همین ارزش والایی را که ما برای معلّمان قائلیم، دارد؟ در آن جا، محصول تلاش و نمره آوردن شاگرد، این نیست که از منافع ملی امریکا دفاع کند. اگر این بود، ما حرفی نداشتیم. امریکاییها بروند برای خود و منافع ملی و در چارچوب کشورشان، خود را به شکل معقولی اداره کنند؛ ما که بخیل و مانع نیستیم. اما امروز، آن آموزش و پرورش و آن تعلیم و تربیت، در خدمت سیاهروترین و آلودهترین دستها و انسانهای سیاسی در دنیا و علیه نهضتهای آزادیبخش و کشورهای در حال حرکت آزادیخواهانه و هر کشور استقلال طلب دیگر و نیز به نفع رژیمهای مرتجع و علیه رژیمهای مترقّی به کار میرود. جهت کار آنها، این است.1375/02/12
لینک ثابت
کارگران و معلّمان کشور! امروز هر حرکت علمی و فرهنگی و کاری که در خدمت نظام و کشور جمهوری اسلامی و برای نوسازی و پیشرفت و آبادانی این کشور انجام میگیرد، یک عبادت است. فرقی هم بین این کارخانه و آن کارخانه و این مدرسه و آن مدرسه نیست. اگر امروز در ایران اسلامی، یک معلّم یک کلمه درس بدهد و قصدش این باشد که برای خدمت به این کشور - که امروز سرزمین اسلام و عرصهی عظمت و درخشش احکام اسلامی است - شاگردی تربیت کند؛ این یک کلمه، یک حسنه است که اگر صد کلمه شد، صد حسنه میشود. اگر او را شب و روز فرا گرفت، شب و روز او سرشار از حسنه است.1375/02/12
لینک ثابت
ما در بارهی وضع خودمان، به قضاوت رادیوهای بیگانه گوش نمیکنیم. معلوم است که رادیوهای بیگانه را یک عدّه آدم مزدوری که پول گرفتهاند و نشستهاند مقالهی سرتاپا فحش تنظیم کردهاند، تغذیه میکنند. کسی که به کسی فحش میدهد، مگر در دادن این فحش، مراعات واقع را میکند؟ مگر کسی که میگوید تو پدر فلان هستی، رفته پدر او را دیده است؟ مثلًا بناست فحش بدهد دیگر! علیه جمهوری اسلامی، دشنام و فحش میدهند که ارزشی ندارد. ما قضاوت را از واقعیات میگیریم. امروز، واقعیات دنیا این است و هرچه این کشور اسلامی و مستقل و این ملت شجاع پیشتر برود و علم و کار و تجربه و دانشگاه و مدرسه و کارخانه و آزمایشگاهش بهتر شود، تأثیر این عامل روانی در ملتها بیشتر خواهد شد. آنهایی که محاصرهی اقتصادی میکنند، میخواهند جمهوری اسلامی نتواند از طریق رشد صنعتی و فنّی و علمی، روی ملتها تأثیرگذاری کند. بحمد اللّه نمیتوانند و روز به روز هم، ما جلوتر و پیشتر رفتهایم.1375/02/12
لینک ثابت
آن کارگری که در کارخانهای کار میکند، یا طرّاحی و مدیریّت و یا هرگونه تلاشی میکند، برای اینکه ایران اسلامی- که امروز عرصهی جلوههای معنوی و الهی است- رشد و پیشرفت پیدا کند و آباد شود و از بیگانهها بینیاز گردد و نگران تحریم اقتصادی این قدرت و آن قدرت نباشد و استغناء پیدا کند، هر لحظهای کارِ این کارگر یک حسنه انجام میدهد و یک عبادت میکند. هرکسی به این کار کمک کند، در این عبادت سهیم است و از سهم آن کارگر هم کم نمیشود. آن کسی که به او کمک کرده است، او نیز سهیم میشود. دستگاه خدا اینگونه است. گاهی یک عمل انجام میگیرد، ده نفر سهیمند و ده حسنه انجام میگیرد. نه اینکه یک حسنه تقسیم شود؛ بلکه هرکدام پیش خدای متعال ثواب جداگانه دارند. امروز، اینگونه است. امروز، کشور شما این خصوصیت را دارد.1375/02/12
لینک ثابت
قصد قربت یعنی جهت دار کردن کار.1375/02/12
لینک ثابت
نفس و مادّهی کار، تعیینکننده نیست؛ روح کار تعیینکننده است. صرف اینکه بازویی حرکت میکند و چرخی را میچرخاند، این ارزش آفرین نیست. ارزش معنوی و اخلاقی مهم است. باید دید این چرخ برای چه میگردد، برای که میگردد و در خدمت چه چیزی است؟ صرف اینکه کلاسی تشکیل میشود و معلّمی به آنجا میرود و از جان و دل خود مایه میگذارد و با حلّهی تنیده ز دل و بافته ز جان، شاگرد را تربیت میکند و کلمه به کلمه روح او را با معارف و معلومات آغشته مینماید، کافی نیست که ارزش درست کند. باید دید آن مادّهای که آموزش داده میشود، چیست، هدف و جهت چیست و این تعلیم و تربیت به چه سمت و سویی انجام میگیرد. عزیزان من! این مهم است.1375/02/12
لینک ثابت
آن کارگری که در کارخانهای کار میکند، یا طرّاحی و مدیریّت و یا هرگونه تلاشی میکند، برای اینکه ایران اسلامی- که امروز عرصهی جلوههای معنوی و الهی است- رشد و پیشرفت پیدا کند و آباد شود و از بیگانهها بینیاز گردد و نگران تحریم اقتصادی این قدرت و آن قدرت نباشد و استغناء پیدا کند، هر لحظهای کارِ این کارگر یک حسنه انجام میدهد و یک عبادت میکند. هرکسی به این کار کمک کند، در این عبادت سهیم است و از سهم آن کارگر هم کم نمیشود. آن کسی که به او کمک کرده است، او نیز سهیم میشود. دستگاه خدا اینگونه است. گاهی یک عمل انجام میگیرد، ده نفر سهیمند و ده حسنه انجام میگیرد. نه اینکه یک حسنه تقسیم شود؛ بلکه هرکدام پیش خدای متعال ثواب جداگانه دارند. امروز، اینگونه است. امروز، کشور شما این خصوصیت را دارد.1375/02/12
لینک ثابت
تهاجم فرهنگی، یک امر منفی است؛ اما تبادل فرهنگی، یک امر مثبت است. یک وقت هست که یک انسان برای اینکه کمبودی را در بدن خودش برطرف کند، میگردد و غذا و داروی مناسب را - آن چیزی که به دردش میخورد - از هر جایی که گیرش آمد، پیدا میکند و با میل خود آن را داخل کالبدش میریزد. یک وقت هم هست که نه، ما انتخاب نمیکنیم؛ دست و پای ما را میگیرند، یا بیهوشمان میکنند، یا مستمان میکنند و چیزی را که خودشان میخواهند - نه آن چیزی که ما لازم داریم - در بدن ما تزریق میکنند. آیا اینها با هم فرق ندارد؟! من میگویم ملت ایران نباید خودش را لخت بیندازد تا دشمن با مدرنترین شیوهها، آنچه را که خودش میخواهد، از تفالههای دست دوم فرهنگش به جسم ملت ایران تزریق کند.1375/02/12
لینک ثابت
خدا را شکر میکنیم که امروز، دولت جمهوری اسلامی و مسئولان دولت خدمتگزار و رئیسجمهور فعّالِ عزیز ما، با همهی وجود تلاش میکنند. مردم هم، حقیقتاً کمک میکنند. این پشتیبانی مردم، خیلی باارزش است. همه چیز، در این پیوند میان مسئولان و مردم است. این تلاشها به نتیجه میرسد. کار و علم و فرهنگ و کلاس درس و آزمایشگاه و دانشگاه و محیط کارگری و کارخانهی شما، میتواند روز به روز در پیشرفت این کشور تأثیر بگذارد و ملتها را امیدوار و دشمن را خوار کند و مستبدان عالم و دیکتاتورهای بینالمللی را- که مظهرش هم دولت امریکاست- روز به روز از اهداف پلیدشان دورتر سازد. این، آن جهتگیریِ کار است. امروز، در جمهوری اسلامی جهت کار باید این باشد.1375/02/12
لینک ثابت
عزیزان من! قدرتهای استكباری این گونهاند. مسأله خطر حاكمیت استكبار بر بشریت، یك مسأله جدّی است. تا چند صباح قبل از این، دو قدرت شرق و غرب بودند كه باز مقدار رقابتی بینشان بود و از این طریق، مقداری یكدیگر را كنترل میكردند. امروز، استكبار مطلقالعنان است و امریكاییها این قدر پر رو شدهاند كه در سراسر دنیا راه افتادند و به كشورهای دیگر میگویند كه شما بیایید با جمهوری اسلامی - كه ما با آن خوب نیستیم - قطع رابطه كنید! این قدر وقاحت؟! البته، اروپاییها و كشورهای دنیا، به دهنشان زدند و اعتنایشان نكردند؛ اما وقاحت اینها این اندازه است.1375/02/12
لینک ثابت
حرکت علمی ایران, خدمت, خدمت به انقلاب, عبادت
امروز هر حركت علمی و فرهنگی و كاری كه در خدمت نظام و كشور جمهوری اسلامی و برای نوسازی و پیشرفت و آبادانی این كشور انجام میگیرد، یك عبادت است.1375/02/12
لینک ثابت
سکوت محافل جهانی در حادثه بمباران شیمیایی حلبچه
قدرتهاى اهریمنى و شیطانى - یعنى همین که شما به آن استکبار مىگویید و مظهرش امریکاست - علیه بشریت و ارزشهاى انسانى قیام کردهاند. براى اینها، جان میلیونها انسان اهمیت ندارد. شما دیدید که اسرائیل در ظرف پانزده شانزده روز، دهها هزار نفر را کشت و زخمى و آواره و آشفته کرد و داغهایى آفرید؛ ولى خم به ابروى استکبار جهانى نیامد. همینهایى که وقتى گربهاى داخل چاه فلان خانه مىافتد، از روى ریاکارى، دستگاههایشان را بسیج و پولهایى را خرج مىکنند که این گربه را که یک حیوان است، از داخل چاه نجات دهند! یا گاهى اوقات، تظاهر به انسان دوستى مىکنند که ماها هم که اینها را خوب مىشناسیم، گاهى اوقات واقعاً شک مىکنیم که عجب، آیا این همه اظهار دلسوزى راست است؟! این قدر اینها ریاکارى مىکنند!
جلو چشم همینها، این فاجعهى عظیم انجام گرفت و لب از لب تکان ندادند! فقط این یک جا که نیست. در این هفده سالى که از شروع انقلاب اسلامى مىگذرد و مردم ایران چشمشان باز شده است و قضایاى دنیا را مىبینند، اگر شما حساب کنید، صدها قضیه از این قبیل پیدا مىکنید. آن روزى که همین امریکاییها و دستگاههاى صهیونیستى دنیا و قدرتهاى دروغگوى عالم، طرفدار عراق بودند، شما دیدید که دولت عراق، شهر حلبچه را بمباران شیمیایى کرد و روز روشن، با هواپیما بر سر هزاران انسان داروى شیمیایى ریخت و آنها را مثل چوب خشک و مرده، داخل خیابانها انداخت! اصلاً حادثهى عجیبى بود که از شنیدن آن، تن انسان مىلرزید. تمام دوربینهاى تلویزیونى هم، این را دیدند و فهمیدند و فیلمبردارى کردند؛ ولى عراق را محکوم نکردند و بسیارى از محافل جهانى - چه برسد به دولتها - به رونیاوردند! البته، جمهورى اسلامى در دنیا قیامتى راه انداخت و عدّهاى مجبور شدند و دیدند که در مقابل افکار عمومى، چارهاى ندارند و به همین خاطر، دو کلمه حرفى زدند، والاّ نمىگفتند! ولى بعد از گذشت دو یا سه سال، از همان عراق به عنوان غول مهیبى یاد کردند و در مقابلش صفآرایى نمودند؛ چون آن روز، عراق با ایران اسلامى مبارزه مىکرد! عزیزان من! قدرتهاى استکبارى این گونهاند. مسألهى خطر حاکمیت استکبار بر بشریت، یک مسأله جدّى است.1375/02/12
لینک ثابت
در یک جامعه، کار و تلاش و تعلیم و تربیت هست؛ اما جهت این کارها چیست؟ این کار یا این آموزش و پرورش، به چه سمتی حرکت میکند؟
امروز،... در دانشکده علوم اطّلاعاتی یا جاسوسی در سازمان سیای امریکا هم، معلّم و شاگردی هستند که مشغول درس دادن و درس خواندنند. آیا آن معلّم هم، همین ارزش والایی را که ما برای معلّمان قائلیم، دارد؟ در آن جا، محصول تلاش و نمره آوردن شاگرد، این نیست که از منافع ملی امریکا دفاع کند. اگر این بود، ما حرفی نداشتیم. امریکاییها بروند برای خود و منافع ملی و در چارچوب کشورشان، خود را به شکل معقولی اداره کنند؛ ما که بخیل و مانع نیستیم. اما امروز، آن آموزش و پرورش و آن تعلیم و تربیت، در خدمت سیاهروترین و آلودهترین دستها و انسانهای سیاسی در دنیا و علیه نهضتهای آزادیبخش و کشورهای در حال حرکت آزادیخواهانه و هر کشور استقلال طلب دیگر و نیز به نفع رژیمهای مرتجع و علیه رژیمهای مترقّی به کار میرود. جهت کار آنها، این است... صرف این که کلاسی تشکیل میشود و معلّمی به آن جا میرود و از جان و دل خود مایه میگذارد و با حلّه تنیده زدل و بافته زجان، شاگرد را تربیت میکند و کلمه به کلمه روح او را با معارف و معلومات آغشته مینماید، کافی نیست که ارزش درست کند. باید دید آن مادّهای که آموزش داده میشود، چیست، هدف و جهت چیست و این تعلیم و تربیت به چه سمت و سویی انجام میگیرد. عزیزان من! این مهم است. امروز در بعضی از مناطق دنیا، برای نابودی ارزشهای انسانی تعلیم علم داده میشود1375/02/12
لینک ثابت
در اسلام، به جهت کار خیلی توجّه شده است. مثلاً در عبادات میگویند: باید قصد قربت کرد. قصد قربت، یعنی همان جهتگیری و این که انسان کار را برای خدا انجام دهد و در جهت رضای الهی باشد. شاید ظاهر و شکل مادّی کار، خیلی هم فرق نکند. روح کار فرق میکند. مثلاً در شرع مقدّس سفارش شده و مستحبّ است که روز جمعه، انسان غسل جمعه کند.(1) به ذهن انسان میرسد که قاعدتاً اصل تشریع غسل جمعه، برای نظافت است و برای این است که هر انسانی، لااقل هفتهای یک بار، تن خود را شستشویی کند که به این وسیله، نظافت را که در اسلام خیلی اهمیت دارد، تأمین نماید. ولی اگر شما در روز جمعه، یک ساعت در حوض و یا استخری بروید و غوطه بخورید و دست و پا تکان دهید و بدنتان را صابون هم بزنید، اما نیّت غسل جمعه نکنید؛ آن ثوابی را که شارع مقدّس برای غسل جمعه معیّن کرده است، به شما نخواهند داد. صورت کار، همان صورت کار - یعنی شستشو - است. هدف ظاهری آن هم، در هر دو جا - هم در غسل جمعه و هم در یک غوطه خوری معمولی - نظافت است؛ اما غسل جمعه چیزی اضافه دارد که عبارت از هدف وجهت است. جهت چیست؟ کار را برای خدا انجام دادن.
اسلام میخواهد در محیط مسلمانی، هر کاری که افراد میکنند، در راه خدا و برای خدا باشد، تا دو فایده ببرند: یک فایده، فایده مادّی آن کار است و یک فایده هم، فایده معنوی و روحی است که به خاطر قصد قربت عاید میشود و بدون آن، عاید نمیگردد. وقتی که شما مثلاً غذا میخورید، قصدتان این است که من این غذا را میخورم تا بدنم نیرو پیدا کند و بتوانم به وظایف زندگی برسم؛ چون خدا این را خواسته است. در این جا، غذا همان غذا و همان مواد غذایی است که به بدن شما میرسد و همان لذّت در ذائقه است؛ اما علاوه بر اینها، خدای متعال ثواب هم میدهد. چرا؟ چون شما با این کار، غیر از اداره جسم خویش، دل و روح خودتان را هم اداره و برایش جهت معیّن کردهاید.
وقتی چنین روحیهای، در همه چیز بر انسان مسلمان حاکم باشد، آن وقت کار حرام از او سر نمیزند، غذای حرام نمیخورد، غذای با چپاول و زور و ظلم به دست آمده را به لب نزدیک نمیکند، حرکت دست او حرکت ظالمانه نخواهد بود و حرکت اندیشه و فکر او هم، حرکتی در جهت زیان انسانیت و برادر مسلمان خود نخواهد بود. یعنی همین چیزی که به ظاهر خیلی کوچک به نظر میآید، موجب میشود که تمام مشکلات حیات بشری - که همین جرائم و گناهان و تخلّفات گوناگون انسانها و شهوترانیها و فزون طلبیها و آزها و امثال اینهاست - بتدریج از انسان فاصله بگیرد. ببینید چطور حکمت دین و احکام شرعی، از جای کوچک و از نقطه کمی آغاز میکند و ناگهان یک پهنه وسیع را فرا میگیرد! بنابراین، قصد قربت یعنی جهت دار کردن کار.1375/02/12
1 )
الكافي (ط - الإسلامية)، ج3، ص: 41؛
تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان)، ج1، ص: 111؛
الإستبصار فيما اختلف من الأخبار، ج1، ص: 103؛
عَنِ اِبْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ قَالَ: سَأَلْتُ اَلرِّضَا عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ غُسْلِ يَوْمِ اَلْجُمُعَةِ فَقَالَ وَاجِبٌ عَلَى كُلِّ ذَكَرٍ وَ أُنْثَى عَبْدٍ أَوْ حُرٍّ .
ترجمه:
از امام رضا عليه السّلام در مورد غسل روز جمعه پرسيدم؟
فرمود: غسل جمعه بر هر مرد و زن - چه بنده باشد و چه آزاد - واجب است.
لینک ثابت
هر کاری را ... به دو طریق میشود انجام داد: یکی، دارای جهت و هدف و یکی هم، بیهدفو بیجهت. فرض کنید یک نفر میخواهد کاری انتخاب کند. یک وقت است که برایش فرقی نمیکند چه کاری باشد و میخواهد کاری بکند و درآمدی داشته باشد و صرفاً حرکتی انجام گیرد. یک وقت هم میگردد، کاری را انتخاب میکند و میسنجد که امروز چه کاری لازمتر و مفیدتر و مردم به آن نیازمندترند. این دومی، کارِ جهتدار میشود. در شرع مقدّس اسلام، به این جهت کارها، توجّهی خاص شده است... امروز، همچنین در دانشکده علوم اطّلاعاتی یا جاسوسی در سازمان سیای امریکا هم، معلّم و شاگردی هستند که مشغول درس دادن و درس خواندنند. آیا آن معلّم هم، همین ارزش والایی را که ما برای معلّمان قائلیم، دارد؟ در آن جا، محصول تلاش و نمره آوردن شاگرد، این نیست که از منافع ملی امریکا دفاع کند. اگر این بود، ما حرفی نداشتیم. امریکاییها بروند برای خود و منافع ملی و در چارچوب کشورشان، خود را به شکل معقولی اداره کنند؛ ما که بخیل و مانع نیستیم. اما امروز، آن آموزش و پرورش و آن تعلیم و تربیت، در خدمت سیاهروترین و آلودهترین دستها و انسانهای سیاسی در دنیا و علیه نهضتهای آزادیبخش و کشورهای در حال حرکت آزادیخواهانه و هر کشور استقلال طلب دیگر و نیز به نفع رژیمهای مرتجع و علیه رژیمهای مترقّی به کار میرود. جهت کار آنها، این است.
... نفس و مادهّی کار، تعیین کننده نیست؛ روح کار تعیین کننده است. صرف این که بازویی حرکت میکند و چرخی را میچرخاند، این ارزش آفرین نیست. ارزش معنوی و اخلاقی مهم است. باید دید این چرخ برای چه میگردد، برای که میگردد و در خدمت چه چیزی است؟ صرف این که کلاسی تشکیل میشود و معلّمی به آن جا میرود و از جان و دل خود مایه میگذارد و با حلّه تنیده زدل و بافته زجان، شاگرد را تربیت میکند و کلمه به کلمه روح او را با معارف و معلومات آغشته مینماید، کافی نیست که ارزش درست کند. باید دید آن مادّهای که آموزش داده میشود، چیست، هدف و جهت چیست و این تعلیم و تربیت به چه سمت و سویی انجام میگیرد. عزیزان من! این مهم است.1375/02/12
لینک ثابت
امروز هر حرکت علمی و فرهنگی و کاری که در خدمت نظام و کشور جمهوری اسلامی و برای نوسازی و پیشرفت و آبادانی این کشور انجام میگیرد، یک عبادت است. فرقی هم بین این کارخانه و آن کارخانه و این مدرسه و آن مدرسه نیست. اگر امروز در ایران اسلامی، یک معلّم یک کلمه درس بدهد و قصدش این باشد که برای خدمت به این کشور - که امروز سرزمین اسلام و عرصه عظمت و درخشش احکام اسلامی است - شاگردی تربیت کند؛ این یک کلمه، یک حسنه است که اگر صد کلمه شد، صد حسنه میشود. اگر او را شب و روز فرا گرفت، شب و روز او سرشار از حسنه است.1375/02/12
لینک ثابت