تأثیرگذار بودن ذکر مستمر در کارهای فردی و اجتماعی در کلامی منسوب به امیرالمؤمنین [هست]: مَن عَمَرَ قَلبَهُ بِدَوامِ الذِّکرِ حَسُنَت اَفعالُهُ فِی السِّرِّ وَ الجَهرِ»؛(1) دوام ذکر و به طور مستمر ذاکر بودن، موجب میشود عمل ما ــ هم عملِ پنهانی ما و کاری که خودمان در دلمان، در داخل خانوادهمان، در اتاق خلوتمان انجام میدهیم، هم عملی که در محیط اجتماعی انجام میدهیم ــ نیکو بشود، خوب بشود... حالا ما مسئولین کشور هستیم دیگر؛ یک بخشی از کارهای جاری کشور... به عهدهی این مجموعهای است که اینجا تشریف دارید و همه اینجا جمع شدهایم. کارِ ما چیست؟ «خدمت به مردم». کار ما چیست؟ «ادارهی خوب کشور»؛ پس «حَسُنَت اَفعالُهُ فِی السِّرِّ وَ الجَهر» در مورد ما این است. اگر ذکرالله داشته باشیم، تأثیر میگذارد در کار خدمت به مردم که مسئولیّت بزرگ ما پیش خدای متعال است. این «خدمت» را در دعاها هم میبینیم. در دعای مبارک کمیل [میفرماید]: اَسأَلُکَ بِحَقِّکَ وَ قُدسِکَ وَ اَعظَمِ صِفاتِکَ وَ اَسمائِکَ اَن تَجعَلَ اَوقاتى مِنَ اللَیلِ وَ النَّهارِ بِذِکرِکَ مَعمورَةً وَ بِخِدمَتِکَ مَوصولَة؛ ذکر و خدمت، با هم میآید. وَ اَعمالى عِندَکَ مَقبولَةً حَتّىٰ تَکونَ اَورادى وَ اَعمالى کُلُّها وِرداً واحِداً وَ حالى فى خِدمَتِکَ سَرمَدا؛ دائم در خدمتِ تو باشم. باز بعدش [میفرماید]: قَوِّ عَلىٰ خِدمَتِکَ جَوارِحى وَ اشدُد عَلَى العَزیمَةِ جَوانِحى وَ هَب لِىَ الجِدَّ فى خَشیَتِکَ وَ الدَّوامَ فِى الاِتِّصالِ بِخِدمَتِک؛(2) باز «خدمت»؛ ببینید، تمامش خدمت است.1402/01/15
غرر الحکم و درر الکلم، عبدالواحد بن محمد آمدی، ص ۶۴۴ (با اندکی تفاوت)
مَن عَمَرَ قَلبَهُ بِدَوامِ الذِّکرِ حَسُنَت اَفعالُهُ فِی السِّرِّ وَ الجَهرِ ترجمه: «هر کس دلش را با پیوستگىِ یاد [خدا] آباد کند، کارهایش در نهان و آشکار، نیکو خواهند شد.»
2 )
مصباحالمتهجّد، شیخ طوسی، ج ۲، ص ۸۴۹ (دعای کمیل)
أَسْأَلُكَ بِحَقِّكَ وَقُدْسِكَ وَأَعْظَمِ صِفاتِكَ وَأَسْمائِكَ، أَنْ تَجْعَلَ أَوْقاتِى مِنَ اللَّيْلِ وَالنَّهارِ بِذِكْرِكَ مَعْمُورَةً، وَبِخِدْمَتِكَ مَوْصُولَةً؛ وَأَعْمالِى عِنْدَكَ مَقْبُولَةً، حَتَّىٰ تَكُونَ أَعْمالِى وَأَوْرادِى كُلُّها وِرْداً وَاحِداً، وَحالِى فِى خِدْمَتِكَ سَرْمَداً . يَا سَيِّدِى يَا مَنْ عَلَيْهِ مُعَوَّلِى، يَا مَنْ إِلَيْهِ شَكَوْتُ أَحْوالِى، يَا رَبِّ يَا رَبِّ يَا رَبِّ، قَوِّ عَلىٰ خِدْمَتِكَ جَوارِحِى، وَاشْدُدْ عَلَى الْعَزِيمَةِ جَوانِحِى، وَهَبْ لِىَ الْجِدَّ فِى خَشْيَتِكَ، وَالدَّوامَ فِى الاتِّصالِ بِخِدْمَتِكَ. ترجمه: خِدْمَتِكَ جَوارِحِى، وَاشْدُدْ عَلَى الْعَزِيمَةِ جَوانِحِى، وَهَبْ لِىَ الْجِدَّ فِى خَشْيَتِكَ، وَالدَّوامَ فِى الاتِّصالِ بِخِدْمَتِكَ.
«ای خدای من، ای سرور من، ای مولای من و اختیاردارم، ای کسی که مهارم به دست اوست، ای آگاه از پریشانی و ناتوانیام، ای دانای تهیدستی و ناداریام، پروردگارا! پروردگارا! پروردگارا! از تو درخواست میکنم به حقّت و قداست و پاکیات و بزرگترین صفات و نامهایت که همه اوقاتم را از شب و روز به یادت آباد کنی و به خدمتگزاریات پیوسته بداری؛ و اعمالم را در پیشگاهت پذیرفته قراردهی تا آنکه اعمال و اورادم هماهنگ و همسو و همه ورد واحدی باشد و حالم در خدمت تو پاینده گردد، ای سرور من، ای آنکه بر او تکیه دارم، ای آنکه شکایت حالم را تنها بهسوی او برم، ای پروردگارم، ای پروردگارم، ای پروردگارم، اعضایم را در راه خدمتت نیرو بخش و دلم را بر عزم و همّتت محکم کن و کوشش در راستای پروایت و دوام در پیوستن به خدمتت را به من ارزانی دار...»
خدمت به خدا یعنی خدمت به پیشبرد اهداف الهی «خدمت به خدا» یعنی چه؟ خدا که به خدمت من و شما احتیاجی ندارد؛ «خدمت به خدا» یعنی خدمت به زندگی، خدمت به مردم، خدمت به خلقالله، خدمت به پیشبرد اهداف؛ این وظیفهی اساسی ما است که در دعاها [هم] تکرار شده، گفته شده. آنچه ما به آن میگوییم «احسان به مردم»، بخشی از این خدمت به مردم است: اِنَّ اللَهَ یَأمُرُ بِالعَدلِ وَ الاِحسان.(1) خب، [در باب] این احسان، یک روایتی هست از کلام امیرالمؤمنین (علیه السّلام) که این را هم باز من از غررالحکم نقل میکنم؛ میفرماید: اَحَقُّ النّاسِ بِالاِحسانِ مَن اَحسنَ اللهُ اِلَیهِ وَ بَسَطَ بِالقُدرَةِ یَدَیه؛(2) همه باید احسان کنند، همه باید نیکوکاری کنند، خدمت کنند، امّا آن که از همه شایستهتر است به این وظیفه آن کسی است که خدا به او قدرتِ کار داده، مثل شما. شما مدیرید؛ بعضی در ادارهی افکار مردم، بعضی در ادارهی کارهای مردم؛ این بسط ید است، این قدرت شما است. در جمهوری اسلامی، خدای متعال به مردم مؤمن این امکان را داده است که بر طبق آئین اسلام و بر طبق خواستههای اسلام بتوانند به مردم خدمت کنند؛ این بهترین فرصت است. پس این، مهمترین کار ما است؛ مهمترین مایهی امتحان الهی ما است؛ و خدای متعال ما را امتحان میکند.1402/01/15
1 )
سوره مبارکه النحل آیه 90 إِنَّ اللَّهَ يَأمُرُ بِالعَدلِ وَالإِحسانِ وَإيتاءِ ذِي القُربىٰ وَيَنهىٰ عَنِ الفَحشاءِ وَالمُنكَرِ وَالبَغيِ ۚ يَعِظُكُم لَعَلَّكُم تَذَكَّرونَ ترجمه: خداوند به عدل و احسان و بخشش به نزدیکان فرمان میدهد؛ و از فحشا و منکر و ستم، نهی میکند؛ خداوند به شما اندرز میدهد، شاید متذکّر شوید!
2 )
غرر الحکم و درر الکلم، عبدالواحد بن محمد آمدی، ،ص ۳۸۷
أحَقُّ النّاسِ بالإحْسانِ مَن أحْسَنَ اللّهُ إلَيهِ، و بَسَطَ بالقُدْرَةِ يَدَيهِ ترجمه: «سزاوارترين مردم به نيكى كردن، كسى است كه خداوند به او نيكى كرده و قدرت در اختيارش نهاده است.»
خدمت به مردم, کارگزاران نظام, خدمت هر انسانی در هر منطقه و قلمروئی كه مشغول خدمت است، قدر آن خدمت را درست بداند. اگر قدر این خدمت به وسیلهی خود آن انسان خدوم دانسته شد، این كار و این خدمت به بهترین وجهی ادامه پیدا خواهد كرد.1390/12/03
طعمه ندانستن مسئولیت من عرض میکنم به آقایان وزرا و مسئولان - مکرر این مطالب گفته شده است، لکن شما برادران و خواهران عزیز را کمتر زیارت کردهایم که رو به رو این مطلب را عرض بکنیم - که توجه داشته باشید که خدمت، با این ارزشی که عرض شد به طور اجمال، خیلی بالاتر از آن است که انسان آن را وسیلهای قرار بدهد برای اینکه فلان مقصود مادی یا فلان هدف شخصی خود را برآورده کند. این چند سال - حالا چهار سال، ده سال، کمتر، بیشتر - که ما در این مسئولیتها هستیم، لحظه لحظهی آن را برای تقرب به خدا استفاده کنیم. بعضی هستند که از این فرصتهای خدمت استفاده میکنند برای پُر کردن جیب خودشان؛ برای، به خیال خودشان، تأمین آیندهی خودشان؛ برای آباد کردن زندگی خودشان؛ این خطاست. این همانی است که امیرالمؤمنین (علیهالصّلاةوالسّلام) مالک اشتر را از آن نهی کرد و فرمود این مسئولیتی که به تو سپرده شده است، طعمه ندان؛ این یک طعمه نیست(1) که بیفتی رویش و بنا کنی «دو بدین چنگ و دو بدان چنگال»، خودت را، شکمت را، زندگیات را بخواهی با این کار رنگین کنی؛ نه، این یک فرصت ارزشمندی است برای اینکه خدمت و کار کنید و برای خودتان ذخیره درست کنید. این، حرف اصلی و حرف اوّلی ماست. بحمداللَّه هم عطش کار و انگیزهی کار در این دولت هست، هم عناصر و نیروی کارآمد و کاردان در این دولت هست. این شرط، حاصل است.1386/04/09
1 )
نامه 5 :از نامههاى آن حضرت است به اشعث به قيس عامل آذربايجان وَ إِنَّ عَمَلَكَ لَيْسَ لَكَ بِطُعْمَةٍ وَ لَكِنَّهُ فِي عُنُقِكَ أَمَانَةٌ وَ أَنْتَ مُسْتَرْعًى لِمَنْ فَوْقَكَ لَيْسَ لَكَ أَنْ تَفْتَاتَ فِي رَعِيَّةٍ وَ لَا تُخَاطِرَ إِلَّا بِوَثِيقَةٍ وَ فِي يَدَيْكَ مَالٌ مِنْ مَالِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَنْتَ مِنْ خُزَّانِهِ حَتَّى تُسَلِّمَهُ إِلَيَّ وَ لَعَلِّي أَلَّا أَكُونَ شَرَّ وُلَاتِكَ لَكَ وَ السَّلَامُ . ترجمه: حكمرانى براى تو طعمه نيست، بلكه امانتى است بر عهدهات، و از تو خواستهاند دستور ما فوق خود را رعايت نمايى.
تو را حقّى نيست كه در امور رعيت به دلخواهت رفتار كنى، و جز به اعتماد به فرمانى كه تو را مىرسد به كار بزرگى دست بزنى. مالى از مال خداى بزرگ در اختيار توست، و تو از جمله خزانهداران او هستى تا آن را به من تحويل دهى. اميد است من از بدترين واليان براى تو نباشم، و السلام
کارگزاران نظام, خدمت, مردم ایران, خدمت به مردم, نهضت خدمترسانی, وظیفه مسئولان در دوران جمهوری اسلامی، مسئولان کشور تنها وظیفهی خودشان را خدمت به مردم میدانند.1385/08/19
کارگزاران نظام, خدمت, مردم ایران, خدمت به مردم, نهضت خدمترسانی, وظیفه مسئولان مسئولان ما خدمتگزاران مردم و به تعبیر واضح و روشن، نوکران مردمند.1385/08/19
مردم ایران, خدمت, کارگزاران نظام, خدمت به مردم, نهضت خدمترسانی, وظیفه مسئولان قدر خدمت به این ملّت را باید بدانیم و خدا را شکر کنیم که ما را خدمتگزار این ملّت قرار داده است؛ به این وظیفه عمل کنیم.1385/08/02
مردم ایران, خدمت به مردم, خدمت ملت ما ملت بزرگ، شجاع، مومن و باصفا و بااخلاصى است. قدر اين ملت را بدانيد؛ قدر خدمت به اين ملت را بدانيد؛ قدر خدمتگزار اين ملت بودن را بدانيد كه افتخار بزرگى است.1385/08/02
خدمت, نعمت الهی, کارگزاران نظام, خدمت به مردم, نهضت خدمترسانی, ظرفیت درونزا یکی از نعمتهای بزرگ الهی، طبیعت و سرمایههای زیرزمینی ماست؛ و یکی هم این فرصت خدمتی است که به مسولان و کارگزاران نظام داده شده است.1385/03/29
مردم ایران, جهاد, تلاشگری, شایستگی, خدمت به مردم, خدمت, نهضت خدمترسانی این ملّت شایستهی آن است که انسان برای او مجاهدت کند؛ تلاش کند؛ کار کند.1385/03/14
کارگزاران نظام, مردم ایران, شکر مسئولین/ شکر مردم, خدمت به مردم, خدمت, نهضت خدمترسانی مسئولین کشور، قدر این ملّت را بدانند؛ این پیوند میان ملّت و مسئولین یک چیز ارزشمندی است. با همهی وجود برای این مردم و همهی مناطق کشور کار کنند.1385/01/05
لزوم استقامت در حفظ نیت الهی شما چهار سال، یعنی حدود 1450 روز وقت دارید. هر روزی که میگذرد، یکی از این عددها برداشته میشود و مجموعه به صفر نزدیک میشود. هر یک روزتان غنیمت است. این 1450 روز، چشمانداز و گسترهی وسیعی است. برای این مدتِ نسبتاً طولانی خیلی کارها میشود کرد. امیرکبیر که یک چهرهی ماندگار در تاریخ ماست و واقعاً کارهای بزرگی هم کرده، همهی حکومت او سه سال بود؛ یعنی یک سال از مدتی که بناست علیالعجاله شما در این مسؤولیت مشغول باشید، کمتر است؛ اما آنقدر این کار، مهم و بزرگ و جدی بود که تاریخ امیرکبیر را فراموش نمیکند؛ والّا قبل از اینکه بیاید در رأس صدارت قرار بگیرد، و بعد که به کاشان تبعید شد، دیگر چیزی در پروندهی او وجود ندارد؛ همین سه سال است. بنابراین، این چهار سال وقت کمی نیست؛ یک گسترهی طولانی است. از الان که شما شروع کنید و به آفاق بلندی که جلوی چشم دارید، نگاه کنید، همه کار میتوانید انجام دهید. روزی خواهد رسید که شما وقتی به جلوی رویتان نگاه میکنید، میبینید دیگر فرصتی باقی نمانده؛ مثلاً سه ماه یا شش ماه مانده. در آن سه ماه و شش ماه، دیگر نمیشود کار جدی انجام داد؛ مگر استمرار و به نتیجه رساندن این کارها. از الان به فکر باشید و یک روز را هم غنیمت بشمارید؛ یعنی یک روز هم نباید هدر برود. اینطور نباشد که بگوییم چهار سال وقت هست؛ انشاءاللَّه سرِ فرصت بهکار میرسیم؛ نه، از همین روز اول و ساعت اول باید کار را بهطور جدی شروع کنید. چون میدانم نیتهایتان خوب و خدایی است و برای خدمت وارد این مقوله شدهاید، مطمئنم که اگر انشاءاللَّه همین نیت را برای خودتان حفظ کنید، خدای متعال کمک خواهد کرد. البته بدانید حفظ نعمت بمراتب مشکلتر از کسب نعمت است. در قرآن میگوید: «انّ الّذین قالوا ربّنا اللَّه ثمّ استقاموا». فقط «ربّنا اللَّه» گفتن کافی نیست؛ «ثمّ استقاموا» هم لازم است؛ آن وقت «تتنزّل علیهم الملائکه»(1) استقامت کردن اساس کار است؛ والّا یک وزنهی سنگین را آدم ضعیفی مثل بنده هم ممکن است بردارد و یک لحظه سرِ دست بلند کند؛ لیکن نمیتواند نگه دارد؛ آن را میاندازد. قوی و کنندهی کار، کسی است که بتواند این وزنهی سنگین را ظرف مدت لازم سرِ دستش نگه دارد. خیلی از ماها نیتهایمان خوب است و با نیتِ خوب وارد میشویم؛ اما نمیتوانیم این نیت را نگه داریم؛ این نیت در اثنای راه به موانعی برخورد میکند؛ سایش پیدا میکند؛ کمرنگ و ضعیف میشود و احیاناً یک جاذبهی قویِ معارضی دل را - که جایگاه نیت، دل است - به سوی خودش جذب میکند؛ یک وقت نگاه میکنید، میبینید اصلاً نیت رفت؛ نیت یک چیز دیگر شده؛ آن وقت راه انسان عوض میشود. اگر میبینید بعضیها «ربّنا اللَّه» را گفتند، اما امروز به جای کعبه رو به بتکده دارند؛ شعارِ خوب را دادند، اما امروز 180 درجه در جهت عکس آن شعار حرکت میکنند، عاملش این است؛ نتوانستند نگه دارند. چرا نتوانستند؟ چون در اثنای راه، جاذبهها پیدا میشود.1384/06/08
1 )
سوره مبارکه فصلت آیه 30 إِنَّ الَّذينَ قالوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ استَقاموا تَتَنَزَّلُ عَلَيهِمُ المَلائِكَةُ أَلّا تَخافوا وَلا تَحزَنوا وَأَبشِروا بِالجَنَّةِ الَّتي كُنتُم توعَدونَ ترجمه: به یقین کسانی که گفتند: «پروردگار ما خداوند یگانه است!» سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل میشوند که: «نترسید و غمگین مباشید، و بشارت باد بر شما به آن بهشتی که به شما وعده داده شده است!
نعمت الهی, خدمت, کارگزاران نظام, رئیس جمهور (مخاطب), خدمت به مردم, هویهای نفسانی قدرت به خودی خود نه نعمت است، نه نقمت؛ اگر برای خدا و برای خدمت شد، نعمت است؛ اگر برای دستاوردهای مادی و ارضای هوسهای انسانی شد، میشود نقمت.1384/05/12