استقلال / نه شرقی نه غربی/وابستگی/وابسته / استقلالطلبی/استقلالخواهی/مستقل
انقلاب اسلامی؛ از بین برنده رژیم وابسته پهلوی
برای یك ملت، خفّتی بالاتر از وابستگی نیست. در حقّ یك ملت از سوی مسؤولان، جنایتی سنگینتر از وابسته كردن آن ملت نیست. در مقابل، برای مسؤولان یك ملت، هیچ خدمت و وظیفهای بزرگتر از این نیست كه استقلال او را حفظ كنند. البته استقلال هم مراتبی دارد كه اوّلِ آن، استقلال سیاسی است. استقلال سیاسی آسانترینش است. یعنی حكومتی به وجود آید كه به قدرتها، وابسته نباشد. انقلاب اسلامی، چنین است. حكومت ایران در زمان رژیم طاغوت منحوس، رژیم ذلیل، رژیم فاسد كه تا گردن در لجنزار وابستگی گیر كرده بود، اصلاً وابسته زاییده شده بود. محمدّرضا كه پدرش وابستگی داشت، از ابتدای تولّد در محیط وابستگی حركت و تنفّس كرده بود و اصلاً غیر از این را تصوّر نمیكرد. آنها این ملت را به سوی وابستگی سوق داده بودند. انقلاب اسلامی كه آمد، آنها را از این ملت ازاله كرد. واقعاً ازاله شدند؛ مثل ازالهی نجاست از بدن و جامه كه برای نماز لازم است! انقلاب اسلامی، پیكر این ملت را ازاله كرد و آنها رفتند. انقلاب اسلامی، حكومتی را بر سرِ كار آورد كه مستقل است. از امریكا حرف نمیشنود. از هیچ كس دیگر هم حرف نمیشنود و از هیچ كس نمیترسد.1375/01/28
لینک ثابت
اساس قضیه در این انقلاب و این کشور، مسأله «استقلال» است. به دنبال استقلال از خیرات و برکات، همه چیز به یک کشور میرسد. چنان که همه ضعفها از «وابستگی» یک کشور به خارج، واصل و عاید میشود. چون وابستگی، اوّلِ ندیده گرفتن موجودیهای و و موهبات الهی در حق یک ملت است. وابسته شدن به یک مرکز قدرت - در هر حدّی که باشد - و دنبالهرو آن بودن و حرکت کردن؛ ندیدن عقاید، ندیدن فرهنگ بومی، ملاحظه نکردن آمال مردم و حتّی ملاحظه نکردن مصلحت ملی، از نتایج وابستگی است. بدترینِ دولتها و حکومتها حکومتی است که وابستگی را بر ملت خود تحمیل کند. ملتها نمیخواهند وابسته باشند. اهل یک روستا را شما نگاه کنید! اگر بتواند دلش میخواهد وابسته به مرکز روستا یا فرضاً مرکز شهر نباشد. اصلاً وابستگی، خلاف طبیعت انسان است. اما دولتها آن را بر مردمشان تحمیل میکنند و در راه این تحمیل، ملت را میکوبند. دیروز به نوعی و امروز به نوعی دیگر... برای یک ملت، خفّتی بالاتر از وابستگی نیست. در حقّ یک ملت از سوی مسؤولان، جنایتی سنگینتر از وابسته کردن آن ملت نیست. در مقابل، برای مسؤولان یک ملت، هیچ خدمت و وظیفهای بزرگتر از این نیست که استقلال او را حفظ کنند.1375/01/28
لینک ثابت
برای یک ملت، خفّتی بالاتر از وابستگی نیست. در حقّ یک ملت از سوی مسؤولان، جنایتی سنگینتر از وابسته کردن آن ملت نیست. در مقابل، برای مسؤولان یک ملت، هیچ خدمت و وظیفهای بزرگتر از این نیست که استقلال او را حفظ کنند. البته استقلال هم مراتبی دارد که اوّلِ آن، استقلال سیاسی است. استقلال سیاسی آسانترینش است. یعنی حکومتی به وجود آید که به قدرتها، وابسته نباشد. انقلاب اسلامی، چنین است. حکومت ایران در زمان رژیم طاغوت منحوس، رژیم ذلیل، رژیم فاسد که تا گردن در لجنزار وابستگی گیر کرده بود، اصلاً وابسته زاییده شده بود. محمدّرضا که پدرش وابستگی داشت، از ابتدای تولّد در محیط وابستگی حرکت و تنفّس کرده بود و اصلاً غیر از این را تصوّر نمیکرد. آنها این ملت را به سوی وابستگی سوق داده بودند. انقلاب اسلامی که آمد، آنها را از این ملت ازاله کرد. واقعاً ازاله شدند؛ مثل ازاله نجاست از بدن و جامه که برای نماز لازم است! انقلاب اسلامی، پیکر این ملت را ازاله کرد و آنها رفتند. انقلاب اسلامی، حکومتی را بر سرِ کار آورد که مستقل است. از امریکا حرف نمیشنود. از هیچ کس دیگر هم حرف نمیشنود و از هیچ کس نمیترسد. امروز به فضل پروردگار، دولت جمهوری اسلامی، چنین است. رئیس جمهور ایران، مسؤولان کشور و نمایندگان مجلس این گونهاند. رئیس جمهور ایران در برابر چشمهای مستفسر دنیا در قضیه مسائل فلسطین و لبنان و بوسنی، مواضعی میگیرد که دشمنان، دندان به زنجیر میسایند و از فرط خشم و عصبانیت، زنجیر میجوند! این، استقلال سیاسی است با مواضع سیاسی محکم. لکن بالاتر از استقلال سیاسی، استقلال اقتصادی است که مسؤولان کشور، نمایندگان مجلس و دستاندرکاران مسائل اقتصاد، باید توجّه کنند که در زمینه پول، در زمینه ساز و کارهای اقتصادی و در زمینه فعالیتها اقتصادی، وابستگی خودشان را در همه بخشها قطع کنند. یکی از بخشها هم، شما ارتشیان عزیز هستید؛ که باید وابستگیتان را قطع کنید. ما اکنون ابزارهایی داریم که ساخت بیگانگان است. آنها هم خیال میکردند چون این ابزارها مصنوع آنهاست، پس وابسته به آنهاست! بعد از انقلاب و در جنگ تحمیلی، دلشان به این خوش بود. شما رابطه این مولود را از آن جفت قطع کردید و وابستگی تمام شد، رفت. یعنی مستقل شدید. آری؛ روزی وسایل موجود در جمهوری اسلامی مثل جنین از آن جفت تغذیه میکرد. اما امروز چنین نیست و کشور مستقل است. این کار را شما کردید. این کار را مسؤولان دلسوز و علاقهمند و عناصر مؤمن و حزباللّهی انجام دادند...
از این بالاتر، «استقلال فرهنگی» است: فرهنگِ استقلال، اعتقاد به استقلال و ایمان. مهم این است که با هر نوع وابستگی مقابله شود. یک ملت به این نقطه که رسید، دیگر هیچ مشکلی ندارد.1375/01/28
لینک ثابت
[استقلال] مراتبی دارد که اوّلِ آن، استقلال سیاسی است. استقلال سیاسی آسانترینش است. یعنی حکومتی به وجود آید که به قدرتها، وابسته نباشد. انقلاب اسلامی، چنین است. حکومت ایران در زمان رژیم طاغوت منحوس، رژیم ذلیل، رژیم فاسد که تا گردن در لجنزار وابستگی گیر کرده بود، اصلاً وابسته زاییده شده بود. محمدّرضا که پدرش وابستگی داشت، از ابتدای تولّد در محیط وابستگی حرکت و تنفّس کرده بود و اصلاً غیر از این را تصوّر نمیکرد. آنها این ملت را به سوی وابستگی سوق داده بودند. انقلاب اسلامی که آمد، آنها را از این ملت ازاله کرد. واقعاً ازاله شدند؛ مثل ازاله نجاست از بدن و جامه که برای نماز لازم است! انقلاب اسلامی، پیکر این ملت را ازاله کرد و آنها رفتند. انقلاب اسلامی، حکومتی را بر سرِ کار آورد که مستقل است. از امریکا حرف نمیشنود. از هیچ کس دیگر هم حرف نمیشنود و از هیچ کس نمیترسد. امروز به فضل پروردگار، دولت جمهوری اسلامی، چنین است. رئیس جمهور ایران، مسؤولان کشور و نمایندگان مجلس این گونهاند. رئیس جمهور ایران در برابر چشمهای مستفسر دنیا در قضیه مسائل فلسطین و لبنان و بوسنی، مواضعی میگیرد که دشمنان، دندان به زنجیر میسایند و از فرط خشم و عصبانیت، زنجیر میجوند! این، استقلال سیاسی است با مواضع سیاسی محکم.1375/01/28
لینک ثابت
بالاتر از استقلال سیاسی، استقلال اقتصادی است که مسؤولان کشور، نمایندگان مجلس و دستاندرکاران مسائل اقتصاد، باید توجّه کنند که در زمینه پول، در زمینه ساز و کارهای اقتصادی و در زمینه فعالیتها اقتصادی، وابستگی خودشان را در همه بخشها قطع کنند. یکی از بخشها هم، شما ارتشیان عزیز هستید؛ که باید وابستگیتان را قطع کنید. ما اکنون ابزارهایی داریم که ساخت بیگانگان است. آنها هم خیال میکردند چون این ابزارها مصنوع آنهاست، پس وابسته به آنهاست! بعد از انقلاب و در جنگ تحمیلی، دلشان به این خوش بود. شما رابطه این مولود را از آن جفت قطع کردید و وابستگی تمام شد، رفت. یعنی مستقل شدید. آری؛ روزی وسایل موجود در جمهوری اسلامی مثل جنین از آن جفت تغذیه میکرد. اما امروز چنین نیست و کشور مستقل است. این کار را شما کردید. این کار را مسؤولان دلسوز و علاقهمند و عناصر مؤمن و حزباللّهی انجام دادند.1375/01/28
لینک ثابت
اساس قضیه در این انقلاب و این کشور، مسأله «استقلال» است. به دنبال استقلال از خیرات و برکات، همه چیز به یک کشور میرسد. چنان که همه ضعفها از «وابستگی» یک کشور به خارج، واصل و عاید میشود. چون وابستگی، اوّلِ ندیده گرفتن موجودیهای و و موهبات الهی در حق یک ملت است. وابسته شدن به یک مرکز قدرت - در هر حدّی که باشد - و دنبالهرو آن بودن و حرکت کردن؛ ندیدن عقاید، ندیدن فرهنگ بومی، ملاحظه نکردن آمال مردم و حتّی ملاحظه نکردن مصلحت ملی، از نتایج وابستگی است. بدترینِ دولتها و حکومتها حکومتی است که وابستگی را بر ملت خود تحمیل کند. ملتها نمیخواهند وابسته باشند. اهل یک روستا را شما نگاه کنید! اگر بتواند دلش میخواهد وابسته به مرکز روستا یا فرضاً مرکز شهر نباشد. اصلاً وابستگی، خلاف طبیعت انسان است. اما دولتها آن را بر مردمشان تحمیل میکنند و در راه این تحمیل، ملت را میکوبند. دیروز به نوعی و امروز به نوعی دیگر... چنین مسائلی است که انسان را به اهمیت استقلال یک ملت متوجّه میکند. آن وقت حاکمی بیاید و سرنوشت کشور و ملتش را به دست چنین جلّادهایی بسپارد! این همه در میان یک ملت، برجستگیهای انسانی وجود دارد! چقدر در یک ملت، علما، دانشمندان، فرهنگیان عناصر فداکار و انسانیتهای درخشان هست؛ فداکاریها و استعدادها هست! سپردن همه این مجموعه به دست چنان جلاّدهایی، چه مفهومی جز تابع سیاست آنها شدن دارد!؟ تابع سیاست آنها که بگویند «شما در قضیه خاور میانه باید این موضع را بگیرید»، بگوید «چشم»! «در قضیه بوسنی باید این عمل را انجام دهید»، بگوید «چشم»! آیا این درست است؟1375/01/28
لینک ثابت
اساس قضیه در این انقلاب و این کشور، مسأله «استقلال» است.1375/01/28
لینک ثابت
به دنبال استقلال از خیرات و برکات، همه چیز به یک کشور میرسد. چنان که همه ضعفها از «وابستگی» یک کشور به خارج، واصل و عاید میشود.1375/01/28
لینک ثابت
به دنبال استقلال از خیرات و برکات، همه چیز به یک کشور میرسد.1375/01/28
لینک ثابت
همه ضعفها از «وابستگی» یک کشور به خارج، واصل و عاید میشود.1375/01/28
لینک ثابت
همه ضعفها از «وابستگی» یک کشور به خارج، واصل و عاید میشود. چون وابستگی، اوّلِ ندیده گرفتن موجودیهای و و موهبات الهی در حق یک ملت است. وابسته شدن به یک مرکز قدرت و دنبالهرو آن بودن و حرکت کردن؛ ندیدن عقاید، ندیدن فرهنگ بومی، ملاحظه نکردن آمال مردم و حتّی ملاحظه نکردن مصلحت ملی، از نتایج وابستگی است.1375/01/28
لینک ثابت
بدترینِ دولتها و حکومتها حکومتی است که وابستگی را بر ملت خود تحمیل کند.1375/01/28
لینک ثابت
برای یک ملت، خفّتی بالاتر از وابستگی نیست. در حقّ یک ملت از سوی مسؤولان، جنایتی سنگینتر از وابسته کردن آن ملت نیست. در مقابل، برای مسؤولان یک ملت، هیچ خدمت و وظیفهای بزرگتر از این نیست که استقلال او را حفظ کنند.1375/01/28
لینک ثابت
برای یک ملت، خفّتی بالاتر از وابستگی نیست.1375/01/28
لینک ثابت
در حقّ یک ملت از سوی مسؤولان، جنایتی سنگینتر از وابسته کردن آن ملت نیست. در مقابل، برای مسؤولان یک ملت، هیچ خدمت و وظیفهای بزرگتر از این نیست که استقلال او را حفظ کنند.1375/01/28
لینک ثابت
استقلال سیاسی یعنی حکومتی به وجود آید که به قدرتها، وابسته نباشد. انقلاب اسلامی، چنین است.1375/01/28
لینک ثابت