به شما برادران و خواهران عزیز عرض میکنم: وقتی یک انقلاب در یک کشور به وجود میآید، برای این است که اوضاع عمومی و نظام اجتماعی کشور را عوض کند؛ حکومت را دگرگون کند؛ روابط اجتماعی و اقتصادی را دگرگون کند. این، هدف یک انقلاب است. اما هدف عوض شدن و دگرگون شدن اوضاع اجتماعی چیست؟ چرا میخواهیم اوضاع اجتماعی عوض شود؟ برای اینکه اخلاق مردم عوض شود. برای اینکه در نظام فاسد و جائر و در نظام طاغوتی، انسانها بد تربیت میشوند. انسانها مادی و بیمعنویت و بیحقیقت بار میآیند. انسانها بیوفا، بیصفا و بیصداقت بار میآیند. انسانها از رحم و مروت و دوستی و همکاری و همراهی، دور میمانند. اینها آثار یک زندگی اجتماعی فاسد و غلط است. انقلاب برای این است که جامعه را عوض کند و عوض کردن جامعه برای این است که اخلاق انسانها عوض شود. برای این است که انسانها به خوبی تربیت شوند. لذا شما میبینید در دعای روزهای ماه رمضان، یکی از فقرات اصلی دعا این است که: «اللهم غیر سوء حالنا بحسن حالک.» اینگونه است که عدالت اجتماعی تأمین میشود. عدالت اجتماعی، یک اصل است. یک هدف اصلی و والاست. اما عدالت اجتماعی، در صورتی در جامعه تامین میشود که افراد در جامعه تربیت شده باشند؛ ظلم نکنند و زیر بار ظلم نروند.
جامعهی ما، به برکت انقلاب، اخلاقش به سمت اخلاق الهی، گردش قابل توجهی کرد؛ اگرچه این گردش کامل نیست و باید باز هم ادامه پیداکند. این جوانان را دیدید در جنگ چه کردند؟! این پدران و مادران را دیدید چگونه از عزیزان خود، برای خدا و قرآن و دین گذشتند؟! این انسانها را دیدید چگونه از ثروت شخصی خودشان زنان از طلای خودشان، مردان از دسترنج خودشان برای خاطر مصالح عمومی، برای جنگ، برای حل مشکلات کشور، برای سیل و زلزلهی فلانجا، صرف نظر کردند؟! اینها گردش به سمت اخلاق اسلامی است. قبل از انقلاب این چیزها بود؛ اما در مقیاسهای بسیار کوتاه و کوچک. عمومی نبود. مواظب باشید که این حرکت به سمت اخلاق اسلامی، ادامه پیدا کند. اگر اینگونه شود، جامعهی ما از عدالت اجتماعی برخوردار خواهد شد.
عدالت اجتماعی، به مقدار زیادی وابسته به اخلاق است. البته بخش عمدهی آن مربوط به مقررات و قوانین جامعه است. اما مقررات و قوانین، بدون اینکه افراد از اخلاق الهی و اسلامی برخوردار باشند، چندان کارساز نیست. امروز در جامعهی ما، هستند کسانی که درآمدهای زیادی دارند. حال یا تخصص آنها تخصص مورد نیازی است، یا افراد کمی آن تخصص را دارند. به هر جهت و به هر دلیل، درآمدهای زیادی دارند. آیا این همه درآمد را باید صرف خودشان کنند؟ این اخلاق مادی است. این اخلاق شیطانی است. به تعبیر درستتر، این اخلاق حیوانی است. حیوان هرچه دارد، مال شخص خودش است. اخلاق انسانی و بخصوص آن اخلاق والای اسلامی، این طور حکم نمیکند. آنچه شما دارید، باید پس از آنکه نیاز ضروری خودتان را تأمین کردید و خواستههای خودتان را عمل نمودید، برای بقیهی انسانهایی که در آن جامعه هستند صرف شود. همسایهی شما اگر نیازی دارد، صرف او شود. خویشاوند شما اگر نیازی دارد، صرف او شود. فرض کنید امروز در جامعهی ما، مدرسهسازی یک مسألهی مهم است. ساختن فضاهای آموزشی، یا همین رسیدگی به عقبافتادهها و معلولین جسمی و ذهنی، یک کار مهم است. کسانیکه امکان مالی دارند، بسیار شایسته است و از لحاظ اخلاقی یک فریضه است که بخشی از ثروت خودشان را برای اینها صرف کنند. این، همان دگرگونی اخلاقی است.
اگر اخلاق در جامعه تأمین شد، عدالت اجتماعی تأمین میشود؛ جامعه آباد میشود و انسانها در بهشت زندگی میکنند؛ ولو در همین دنیا. در سطح عالم، مشاهده میکنیم عمده فجایعی که بر سر بنیآدم میآید، ناشی از اخلاق سوء و فسادهایی است که در اخلاق افرادی از نوع بشر هست. شما همین ظلمهایی را که در سطح دنیا میشود نگاه کنید! البته ما از علل سیاسی غافل نیستیم. عوامل اقتصادی و سیاسی این تحلیلها روشن است. لکن اگر در ریشه و پایهی همهی آنها دقت کنید، یک عنصر سوءاخلاق وجود دارد. اعتقاد بنده این است که تربیتها و اخلاقهای غلط است که امروز ملتهایی را در دنیا دچار مصیبتهای بزرگ کرده است. در همین مسألهی بوسنی هرزگوین موطن مسلمانان مظلومی که در قلب اروپا این گونه قتل عام میشوند و دچار مصائب روزافزونی هستند اگر دروغگویی بعضی از مسؤولین قدرتهای استکباری دنیا نمیبود، مسلمانان آنجا این وضعیت را نداشتند. یک سال و چند ماه است که این مردم بیچاره و این ملت مظلوم، زیر ضربات یک عده وحشی نژادپرست فاشیست یعنی صربها قرار دارند. با کلمات و الفاظ، سر مردم را گرم میکنند و همهی اینها ریشه در اخلاق فاسد، ریاکاری و دروغگویی دارد. خوی استکباری که امروز رژیم ایالات متحدهی امریکا دارد، در بن و بنیاد، یک مسألهی اخلاقی است و ریشهی اخلاقی دارد. استکبار هم یک امر اخلاقی است؛ یک اخلاق فاسد است. اینها انصاف ندارند. اگر انصاف داشتند؛ اگر مروت داشتند؛ اگر انسانیت در آنها بود، با ملتهای دنیا اینطور عمل نمیکردند.1372/04/23
لینک ثابت
هدف انقلاب،تغییر اخلاق انسان ها برای رسیدن به عدالت اجتماعی
من به شما برادران و خواهران عزیز عرض میکنم: وقتی یک انقلاب در یک کشور به وجود میآید، برای این است که اوضاع عمومی و نظام اجتماعی کشور را عوض کند؛ حکومت را دگرگون کند؛ روابط اجتماعی و اقتصادی را دگرگون کند. این، هدفِ یک انقلاب است. اما هدفِ عوض شدن و دگرگون شدن اوضاع اجتماعی چیست؟ چرا میخواهیم اوضاع اجتماعی عوض شود؟ برای اینکه اخلاق مردم عوض شود. برای اینکه در نظام فاسد و جائر و در نظام طاغوتی، انسانها بد تربیت میشوند. انسانها مادّی و بیمعنویّت و بیحقیقت بار میآیند. انسانها بیوفا، بیصفا و بیصداقت بار میآیند. انسانها از رحم و مروت و دوستی و همکاری و همراهی، دور میمانند. اینها آثار یک زندگی اجتماعی فاسد و غلط است. انقلاب برای این است که جامعه را عوض کند و عوض کردن جامعه برای این است که اخلاق انسانها عوض شود. برای این است که انسانها به خوبی تربیت شوند. لذا شما میبینید در دعای روزهای ماه رمضان، یکی از فقرات اصلی دعا این است که: «اللّهم غیّر سوء حالنا بحسن حالک.(1)» اینگونه است که عدالت اجتماعی تأمین میشود. عدالت اجتماعی، یک اصل است. یک هدف اصلی و والاست. اما عدالت اجتماعی، در صورتی در جامعه تامین میشود که افراد در جامعه تربیت شده باشند؛ ظلم نکنند و زیر بار ظلم نروند.1372/04/23
1 )
البلدالأمين، كفعمی ابراهيم بن على عاملى كفعمى ص222 ؛
المصباح، كفعمی،ص617 ؛
بحارالأنوار،مجلسی،ج 95 ،ص 120 ؛
مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی ، ص 177 (اعمال مشتركه ماه رمضان)
مَنْ دَعَا بِهَذَا الدُّعَاءِ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ بَعْدَ الْمَكْتُوبَةِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ ذُنُوبَهُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ هُوَ اللَّهُمَّ أَدْخِلْ عَلَى أَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ اللَّهُمَّ أَغْنِ كُلَّ فَقِيرٍ اللَّهُمَّ أَشْبِعْ كُلَّ جَائِعٍ اللَّهُمَّ اكْسُ كُلَّ عُرْيَانٍ اللَّهُمَّ اقْضِ دَيْنَ كُلِّ مَدِينٍ اللَّهُمَّ فَرِّجْ عَنْ كُلِّ مَكْرُوبٍ اللَّهُمَّ رُدَّ كُلَّ غَرِيبٍ اللَّهُمَّ فُكَّ كُلَّ أَسِيرٍ اللَّهُمَّ أَصْلِحْ كُلَّ فَاسِدٍ مِنْ أُمُورِ الْمُسْلِمِينَ اللَّهُمَّ اشْفِ كُلَّ مَرِيضٍ اللَّهُمَّ سُدَّ فَقْرَنَا بِغِنَاكَ اللَّهُمّ غَيِّرْ سُوءَ حَالِنَا بِحُسْنِ حَالِكَ اللَّهُمَّ اقْضِ عَنَّا الدَّيْنَ وَ أَغْنِنَا مِنَ الْفَقْرِ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
ترجمه:
از پیامبر(ص) روایت شده است كه فرمود: هر كس این دعا را در ماه رمضان بعد ار نماز واجب بخواند خداوند گناهان او را تا روز قیامت خواهد بخشید و آن دعا این است: خدایا بر مردگان نشاط و سرور عطا كن، خدايا هر فقیری را بىنياز گردان خدايا هر گرسنه ای را سير گردان، خدايا هر برهنه ای را لباس پوشان، خدايا بدهی هر بدهكاری را ادا فرما خدايا هر غمگينى را دلشاد ساز خدايا هر غريبى را به وطن باز رسان خدايا هر اسيرى را آزاد گردان خدايا مفاسد امور مسلمانان را اصلاح فرما خدايا هر مريض را شفا عنايت كن خدايا به غناى خود جلوی فقر ما را ببند خدايا بديهاى حال ما را به خوبى صفات خودت تغيير ده خدايا بدهی ما را ادا فرما و ما را از فقر بىنياز گردان كه تو اى خدا بر هر چيز توانايى
لینک ثابت
نظارت برخود،اولین وظیفه مسئولیین
امروز در جامعهی ما، یکی از تلاشهای اساسی، باید تغییر اخلاق باشد. هر کدام از ما همین من و شما که اینجا روبهروی هم نشستهایم؛ تک تک من و شما خودمان را موظّف بدانیم که اخلاق یک نفر را عوض کنیم و از بدی به سمت خوبی بکشانیم. آن یک نفر هم، خود ما هستیم. «کلّکم راع و کلّکم مسؤول عن رعیته.» (1) همهی شما مسؤول هستید و اوّلین مسؤولیت، نسبت به شخصِ خودِ شماست. بر خودمان نظارت کنیم. خودمان را از فساد اخلاق، از پستی، از دروغگویی، از بدخواهی، از بددلی، از کینهورزی، از بیرحمی، از تعرّض به حقوق دیگران، از جفا در حق دیگران، از بیاعتنایی بهحال مردمِ محتاجِ توجّه و مراقبت، و بقیهی اخلاقیّات فاسد، دور نگه داریم. همهی انبیا و اولیا آمدند تا اخلاق انسانها را عوض کنند. (2) منتها عوض کردن اخلاق انسانها بهصورت موعظه و نصیحت و در یک نظام غلط طاغوتی، به کندی صورت میگیرد. امّا در نظامی که براساس ارزشهای الهی به وجود آمده باشد، تغییر اخلاق مردم، به سهولت انجام میگیرد. کمااینکه ما در مقابل خودمان، این را مشاهده میکنیم و مشاهده کردیم.1372/04/23
1 )
منیه المرید،شهید ثانی ص381
صحيح مسلم، مسلم نیشابوری، ج 3 ص 1459
جامع الاخبار، تاج الدين شعيرى ص 119
عوالياللآلی ، ابن ابى جمهور احسائى ج 1 ص 364
بحارالانوار ،علامه مجلسی ج72 ص 38
؛ ارشاد القلوب ج1 ص184"باب الحادی والخمسون"
كلكم راع و كلكم مسئول عن رعيته
ترجمه:
به راستی كه همه شما حافظ و سرپرستید و همه شما جوابگوی مردم زیردست خود هستید.
2 )
سنن كبری،بیهقی ج10 ص 192
تفسیر مجمع البیان ، فضل بن حسن طبرسى ج 10 ص 86
مكارم الاخلاق ، رضى الدين حسن بن فضل طبرسى ص 8
بحارالانوار،علامه مجلسی ج 67 ص 372
كنزالعمال ،متقی هندی ج 11 ص 420 ح 31969
« انما بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ
ترجمه:
از پيامبر (ص) نقل شده است: همانا من فقط مبعوث شدم تا خصلت هاى پسنديده اخلاقى را كامل كنم.»
لینک ثابت
لازم میدانم به برادران عزیزی که در «جهاد سازندگی» مشغول خدمت هستند و در اینجا حضور دارند، به خاطر خدمتشان در این ارگان و دستگاه انقلابی، تبریک بگویم و عرض کنم که باید قدر این نهاد اصیل و ارزشمند را بدانند.
جهاد سازندگی به حقیقت یکی از زادههای انقلاب است و برکات آن در جنگ و صلح، در دفاع و در سازندگی، برای همه مشهود بود. امیدواریم که روزبهروز این نهاد مقدّس، هم از لحاظ تلاشِ کاری و هم از لحاظ جهتگیریِ انقلابی و ایمانی، تقویت شود. این نهاد، گُلی است که بر تنهی برومند نهال انقلاب روییده است و انشاءاللَّه که این گُل، همیشه با طراوت بماند و به مردم فایده ببخشد1372/04/23
لینک ثابت
به مناسبت انتساب این ایام به امام چهارم علیه الصّلاة و السّلام است. چون بیست و پنجم ماه محرّم، بنا به روایتی که شاید هم روایت و قولِ قویتر باشد وفات امام چهارم است. آن بزرگوار، تقریباً سی و چهار سال بعد از حادثهی کربلا، در محیط اسلامی آن روز زندگی کرد و این زندگی، از همه جهت یکی از زندگیهای پر از درس است که ایکاش کسانی که از کیفیّات عالی این زندگی آگاهی دارند، آن را برای مردم، برای مسلمین و حتّی برای غیر مسلمانان تشریح میکردند، تا معلوم میشد که چگونه چهارمین امام بزرگوارِ ما، بعد از حادثهی عاشورا که ضربهی عظیمی بر پیکر اسلام ناب و راستین بود، توانست یکتنه بایستد و مانع از ویران شدن بنای دین شود. اگر تلاشهای امام سجّاد علیه الصّلاة و السّلام نبود، شهادت امام حسین علیه الصّلاة و السّلام ضایع شده بود و آثار آن نمیماند. سهم امام چهارم، سهم عظیمی است. در زندگی امام چهارم، چند رشته کار وجود دارد که یکی از آنها، همین رشتهی اخلاق است. یعنی تربیت و تهذیب اخلاق جامعهی اسلامی.1372/04/23
لینک ثابت
جهاد سازندگی به حقیقت یکی از زادههای انقلاب است و برکات آن در جنگ و صلح، در دفاع و در سازندگی، برای همه مشهود بود. امیدواریم که روز به روز این نهاد مقدّس، هم از لحاظ تلاشِ کاری و هم از لحاظ جهتگیریِ انقلابی و ایمانی، تقویت شود. این نهاد، گُلی است که بر تنهی برومند نهال انقلاب روییده است و إن شاء اللّه که این گُل، همیشه باطراوت طراوت بماند و به مردم فایده ببخشد. همچنین، لازم میدانم از برادران شاغل در بهزیستی کشور که آنها هم در این جمع صمیمی و دوستانه شرکت دارند به خاطر کار دشواری که بر دوش گرفتهاند، تشکّر کنم. نگهداری از معلولین و عقبافتادگان و کودکان و بزرگانی که از سلامت جسمی برخوردار نیستند، یکی از بزرگترین صدقات و حسنات است. البته بهزیستی کشور، میداندارِ این کار مهم است؛ اما من به همهی ملت عزیزمان عرض میکنم: برای اینکه این کار سامان بگیرد، همه باید احساس مسئولیت کنند. خودتان را جای آن خانوادهای بگذارید که یک کودک معلول و عقبافتادهی ذهنی در میان خود دارند، تا ببینید چه حسنهی بزرگی است که انسان بتواند به این سازمان کمک مالی و مادّی و معنوی برساند! امیدواریم که خداوند، هم به آنها کمک کند و خیر دهد، و هم این ملت عزیز را به اهمیت این کار، بیشتر متوجّه سازد.1372/04/23
لینک ثابت
مطلبی که در نظرم هست عرض کنم، به مناسبت انتساب این ایام به امام چهارم علیه الصّلاة و السّلام است. چون بیست و پنجم ماه محرّم، بنا به روایتی که شاید هم روایت و قولِ قویتر باشد وفات امام چهارم است. آن بزرگوار، تقریباً سی و چهار سال بعد از حادثهی کربلا، در محیط اسلامی آن روز زندگی کرد و این زندگی، از همه جهت یکی از زندگیهای پر از درس است که ایکاش کسانی که از کیفیّات عالی این زندگی آگاهی دارند، آن را برای مردم، برای مسلمین و حتّی برای غیر مسلمانان تشریح میکردند، تا معلوم میشد که چگونه چهارمین امام بزرگوارِ ما، بعد از حادثهی عاشورا که ضربهی عظیمی بر پیکر اسلام ناب و راستین بود، توانست یکتنه بایستد و مانع از ویران شدن بنای دین شود. اگر تلاشهای امام سجّاد علیه الصّلاة و السّلام نبود، شهادت امام حسین علیه الصّلاة و السّلام ضایع شده بود و آثار آن نمیماند. سهم امام چهارم، سهم عظیمی است. در زندگی امام چهارم، چند رشته کار وجود دارد که یکی از آنها، همین رشتهی اخلاق است. یعنی تربیت و تهذیب اخلاق جامعهی اسلامی. این نکتهای است که من میخواهم چند دقیقهای در بارهاش، با شما برادران و خواهران عزیز و با همهی ملت ایران صحبت کنم.
امام سجّاد به تعلیم و تغییر اخلاق در جامعهی اسلامی کمر بست. چرا؟ چون طبق تحلیل آن امام بزرگوار، بخش مهمّی از مشکلات اساسی دنیای اسلام که به فاجعهی کربلا انجامید، ناشی از انحطاط و فساد اخلاق مردم بود. اگر مردم از اخلاق اسلامی برخوردار بودند، یزید و ابن زیاد و عمر سعد و دیگران نمیتوانستند آن فاجعه را بیافرینند. اگر مردم آنطور پست نشده بودند، آنطور به خاک نچسبیده بودند، آنطور از آرمانها دور نشده بودند و رذایل بر آنها حاکم نمیبود، ممکن نبود حکومتها و لو فاسد باشند؛ و لو بیدین و جائر باشند بتوانند مردم را به ایجاد چنان فاجعهی عظیمی؛ یعنی کشتن پسر پیغمبر و پسر فاطمهی زهرا سلاماللهعلیها وادار کنند. مگر این شوخی است؟! یک ملت، وقتی منشأ همهی مفاسد خواهد شد که اخلاق او خراب شود. این را امام سجّاد علیه الصّلاة و السّلام، در چهرهی جامعهی اسلامی تفحّص کرد، و کمر بست به اینکه این چهره را از این زشتی پاک کند و اخلاق را نیکو گرداند. لذا، دعای «مکارم الاخلاق» دعاست؛ اما درس است. «صحیفهی سجادیه» دعاست؛ اما درس است.
من به شما جوانان توصیه میکنم که بروید «صحیفهی سجادیه» را بخوانید و در آن تدبّر کنید. خواندنِ بیتوجّه و بیتدبّر کافی نیست. با تدبّر خواهید دید که هریک از دعاهای این «صحیفهی سجادیه» و همین دعای «مکارم الاخلاق»، یک کتاب درس زندگی و درس اخلاق است.
من به شما برادران و خواهران عزیز عرض میکنم: وقتی یک انقلاب در یک کشور به وجود میآید، برای این است که اوضاع عمومی و نظام اجتماعی کشور را عوض کند؛ حکومت را دگرگون کند؛ روابط اجتماعی و اقتصادی را دگرگون کند. این، هدفِ یک انقلاب است. اما هدفِ عوض شدن و دگرگون شدن اوضاع اجتماعی چیست؟ چرا میخواهیم اوضاع اجتماعی عوض شود؟ برای اینکه اخلاق مردم عوض شود. برای اینکه در نظام فاسد و جائر و در نظام طاغوتی، انسانها بد تربیت میشوند. انسانها مادّی و بیمعنویّت و بیحقیقت بار میآیند. انسانها بیوفا، بیصفا و بیصداقت بار میآیند. انسانها از رحم و مروت و دوستی و همکاری و همراهی، دور میمانند. اینها آثار یک زندگی اجتماعی فاسد و غلط است. انقلاب برای این است که جامعه را عوض کند و عوض کردن جامعه برای این است که اخلاق انسانها عوض شود. برای این است که انسانها به خوبی تربیت شوند. لذا شما میبینید در دعای روزهای ماه رمضان، یکی از فقرات اصلی دعا این است که: «اللّهم غیّر سوء حالنا بحسن حالک.» اینگونه است که عدالت اجتماعی تأمین میشود. عدالت اجتماعی، یک اصل است. یک هدف اصلی و والاست. اما عدالت اجتماعی، در صورتی در جامعه تامین میشود که افراد در جامعه تربیت شده باشند؛ ظلم نکنند و زیر بار ظلم نروند.
امروز در جامعهی ما، یکی از تلاشهای اساسی، باید تغییر اخلاق باشد. هرکدام از ما همین من و شما که اینجا روبهروی هم نشستهایم؛ تکتک من و شما خودمان را موظّف بدانیم که اخلاق یک نفر را عوض کنیم و از بدی به سمت خوبی بکشانیم. آن یک نفر هم، خود ما هستیم. «کلّکم راع و کلّکم مسئول عن رعیته.» همهی شما مسئول هستید و اوّلین مسئولیت، نسبت به شخصِ خودِ شماست. بر خودمان نظارت کنیم. خودمان را از فساد اخلاق، از پستی، از دروغگویی، از بدخواهی، از بددلی، از کینهورزی، از بیرحمی، از تعرّض به حقوق دیگران، از جفا در حق دیگران، از بیاعتنایی بهحال مردمِ محتاجِ توجّه و مراقبت، و بقیهی اخلاقیّات فاسد، دور نگه داریم. همهی انبیا و اولیا آمدند تا اخلاق انسانها را عوض کنند. منتها عوض کردن اخلاق انسانها به صورت موعظه و نصیحت و در یک نظام غلط طاغوتی، به کندی صورت میگیرد. امّا در نظامی که براساس ارزشهای الهی به وجود آمده باشد، تغییر اخلاق مردم، به سهولت انجام میگیرد. کمااینکه ما در مقابل خودمان، این را مشاهده میکنیم و مشاهده کردیم.
جامعهی ما، به برکت انقلاب، اخلاقش به سمت اخلاق الهی، گردش قابل توجّهی کرد؛ اگرچه این گردش کامل نیست و باید بازهم ادامه پیدا کند. این جوانان را دیدید در جنگ چه کردند؟! این پدران و مادران را دیدید چگونه از عزیزان خود، برای خدا و قرآن و دین گذشتند؟! این انسانها را دیدید چگونه از ثروت شخصی خودشان زنان از طلای خودشان، مردان از دسترنج خودشان برای خاطر مصالح عمومی، برای جنگ، برای حلّ مشکلات کشور، برای سیل و زلزلهی فلانجا، صرف نظر کردند؟! اینها گردش به سمت اخلاق اسلامی است. قبل از انقلاب این چیزها بود؛ اما در مقیاسهای بسیار کوتاه و کوچک. عمومی نبود. مواظب باشید که این حرکت به سمت اخلاق اسلامی، ادامه پیدا کند. اگر اینگونه شود، جامعهی ما از عدالت اجتماعی برخوردار خواهد شد.
عدالت اجتماعی، به مقدار زیادی وابسته به اخلاق است. البته بخش عمدهی آن مربوط به مقرّرات و قوانین جامعه است. اما مقرّرات و قوانین، بدون اینکه افراد از اخلاق الهی و اسلامی برخوردار باشند، چندان کارساز نیست. امروز در جامعهی ما، هستند کسانی که درآمدهای زیادی دارند. حال یا تخصّص آنها تخصّص مورد نیازی است، یا افراد کمی آن تخصّص را دارند. به هر جهت و به هر دلیل، درآمدهای زیادی دارند. آیا این همه درآمد را باید صرف خودشان کنند؟ این اخلاقِ مادّی است. این اخلاقِ شیطانی است. به تعبیر درستتر، این اخلاقِ حیوانی است. حیوان هرچه دارد، مال شخص خودش است. اخلاق انسانی و بخصوص آن اخلاق والای اسلامی، این طور حکم نمیکند. آنچه شما دارید، باید پس از آنکه نیاز ضروری خودتان را تأمین کردید و خواستههای خودتان را عمل نمودید، برای بقیهی انسانهایی که در آن جامعه هستند صرف شود. همسایهی شما اگر نیازی دارد، صرف او شود. خویشاوند شما اگر نیازی دارد، صرف او شود. فرض کنید امروز در جامعهی ما، مدرسهسازی یک مسألهی مهمّ است. ساختن فضاهای آموزشی، یا همین رسیدگی به عقبافتادهها و معلولین جسمی و ذهنی، یک کار مهم است. کسانی که امکان مالی دارند، بسیار شایسته است و از لحاظ اخلاقی یک فریضه است که بخشی از ثروت خودشان را برای اینها صرف کنند. این، همان دگرگونی اخلاقی است.
اگر اخلاق در جامعه تأمین شد، عدالت اجتماعی تأمین میشود؛ جامعه آباد میشود و انسانها در بهشت زندگی میکنند؛ و لو در همین دنیا. در سطح عالم، مشاهده میکنیم عمده فجایعی که بر سر بنیآدم میآید، ناشی از اخلاق سوء و فسادهایی است که در اخلاق افرادی از نوع بشر هست. شما همین ظلمهایی را که در سطح دنیا میشود نگاه کنید! البته ما از علل سیاسی غافل نیستیم. عوامل اقتصادی و سیاسیِ این تحلیلها روشن است. لکن اگر در ریشه و پایهی همهی آنها دقّت کنید، یک عنصر سوء اخلاق وجود دارد. اعتقاد بنده این است که تربیتها و اخلاقهای غلط است که امروز ملتهایی را در دنیا دچار مصیبتهای بزرگ کرده است. در همین مسألهی بوسنی هرزگوین موطن مسلمانان مظلومی که در قلب اروپا اینگونه قتل عام میشوند و دچار مصائب روزافزونی هستند اگر دروغگویی بعضی از مسئولین قدرتهای استکباری دنیا نمیبود، مسلمانان آنجا این وضعیت را نداشتند. یک سال و چند ماه است که این مردم بیچاره و این ملت مظلوم، زیر ضربات یک عدّه وحشیِ نژادپرستِ فاشیست یعنی صربها قرار دارند. با کلمات و الفاظ، سرِ مردم را گرم میکنند و همهی اینها ریشه در اخلاق فاسد، ریاکاری و دروغگویی دارد. خوی استکباری که امروز رژیم ایالات متحدهی امریکا دارد، در بُن و بنیاد، یک مسألهی اخلاقی است و ریشهی اخلاقی دارد. استکبار هم یک امر اخلاقی است؛ یک اخلاق فاسد است. اینها انصاف ندارند. اگر انصاف داشتند؛ اگر مروّت داشتند؛ اگر انسانیت در آنها بود، با ملتهای دنیا اینطور عمل نمیکردند.
شما ببینید امروز در سومالی با مردم چه میکنند! حرفشان هم این است آمریکاییها را عرض میکنم که میگویند: «آنجا منافع ما ایجاب میکند که وارد شویم!» یک نفر نیست به اینها بگوید: «شما آیا آن قدر انصاف و مروّت دارید که اعتراف کنید منافع ملتها هم برای خودشان محترم است، یا نه؟» شما میگویید: «منافع ما ایجاب میکند که ما آنجا حضور نظامی پیدا کنیم.» پس منافع ملت سومالی چه ایجاب میکند؟ منافع آن ملتی که شما با انواع وسایل سرکوبش میکنید، چه ایجاب میکند؟ منافع شما منافع است، محترم است، معتبر است؛ اما منافع ملتهای دیگر، محترم و معتبر نیست؟
شما در خلیج فارس چه میکنید؟ میگویند: «ما در اینجا منافع داریم.» اگر منافع شما با منافع ملتهای خلیج فارس اصطکاک پیدا کند، به چه دلیل منافع شما مقدّم بر منافع ملتهای منطقهی خلیج فارس است؟ چرا میگویید منافع شما مطلقاً باید مورد اعتنا قرار گیرد و منافع ملتهای دیگر، اگر پایمال و ضایع شد، شد؟! چرا؟!
این همان مسألهی اخلاقی است. این همان روح استکباری است. همان ریشهی اخلاقی فاسد است که یک دولت و یک نظام سیاسی را اینگونه به ظلم و جور و تعرّض و نامردمی و بیانصافی وادار میکند.
امروز نظام امریکا یک نظام ضدّ اخلاقی است. اینها در مورد جمهوری اسلامی ایران، به انواع و اقسام روشهای موذیانه و خباثتآمیز متوسّل میشوند. از آنها میپرسند: «شما چرا این کار را میکنید؟» میگویند: «میخواهیم ملت ایران را زیر فشار قرار دهیم!» با صراحت، باطن و مکنونِ فاسدِ قلب خودشان را بر زبان میآورند. در دوران حکومت قبلی امریکا حکومت «بوش» تظاهر میکردند به اینکه «ما ملت ایران را دوست میداریم و میخواهیم با ایران روابط داشته باشیم.» یک عدّه از افرادِ با حسن نیّت در داخل کشور ما هم نه اینکه سوءنیّتی داشته باشند باورشان آمده بود! میگفتند: «شاید واقعاً آمریکاییها از آن راهِ خلاف و کجِ خودشان منصرف شدهاند. اینهایی که با ملت ایران دشمن بودند و خباثت میکردند، شاید پشیمان شدهاند؛ فهمیدهاند باید با انقلاب ساخت؛ با ملت ایران باید ساخت.» اگرچه افراد هوشمند و دقیق، همان وقت هم میدانستند که آنها دروغ میگویند؛ اما اظهاراتشان طوری بود که این باور را در بعضی به وجود آورده بود که گویا آمریکاییها از دشمنی و خباثت و از بدجنسی خودشان نسبت به ملت ایران و انقلاب اسلامی منصرف شده و دست شستهاند. ولی اینهایی که اکنون روی کار آمدهاند، باطن خودشان را آشکار میکنند. اینها حقیقت را با سخنان گستاخانه و رذالتآمیز خودشان بیان میکنند. صریحاً علیه جمهوری اسلامی ایران و ملت ایران موضعگیری میکنند. میگویند «ما میخواهیم علیه ایران کار و تلاش کنیم.» حقیقت روشن شد. معلوم شد کسانی که خلاف این را بر زبان میآوردند، ریاکاری میکردند. واقع همین است که در کلام اینهاست.1372/04/23
لینک ثابت
جهاد سازندگی به حقیقت یکی از زادههای انقلاب است و برکات آن در جنگ و صلح، در دفاع و در سازندگی، برای همه مشهود بود.1372/04/23
لینک ثابت
جهاد سازندگی، گُلی است که بر تنهی برومند نهال انقلاب روییده است و انشاءاللَّه که این گُل، همیشه با طراوت بماند و به مردم فایده ببخشد.1372/04/23
لینک ثابت
نگهداری از معلولین و عقب افتادگان و کودکان و بزرگانی که از سلامت جسمی برخوردار نیستند، یکی از بزرگترین صدقات و حسنات است.1372/04/23
لینک ثابت
حضرت امام سجاد (علیهالسلام)
اگر تلاشهای امام سجاد علیهالصّلاةوالسّلام نبود، شهادت امام حسین علیهالصّلاةوالسّلام ضایع شده بود و آثار آن نمیماند.1372/04/23
لینک ثابت
حضرت امام سجاد (علیهالسلام), اخلاق اسلامی, تزکیه نفس, تربیت اسلامی
در زندگی امام چهارم، چند رشته کار وجود دارد که یکی از آنها، رشتهی اخلاق است. یعنی تربیت و تهذیب اخلاق جامعهی اسلامی.1372/04/23
لینک ثابت
عدالت اجتماعی, جامعه, تربیت اسلامی
عدالت اجتماعی، در صورتی در جامعه تامین میشود که افراد در جامعه تربیت شده باشند؛ ظلم نکنند و زیر بار ظلم نروند.1372/04/23
لینک ثابت
اخلاق اسلامی, عدالت اجتماعی, جامعه
مواظب باشید که حرکت اخلاق جامعه به سمت اخلاق اسلامی، ادامه پیدا کند. اگر اینگونه شود، جامعهی ما از عدالت اجتماعی برخوردار خواهد شد.1372/04/23
لینک ثابت
اخلاق اسلامی, فساد, اخلاق اجتماعی
در سطح عالم، مشاهده میکنیم عمده فجایعی که بر سر بنیآدم میآید، ناشی از اخلاق سوء و فسادهایی است که در اخلاق افرادی از نوع بشر هست.1372/04/23
لینک ثابت
اخلاق اسلامی, تربیت اسلامی, ملتها(مخاطب)
اعتقاد بنده این است که تربیتها و اخلاقهای غلط است که امروز ملتهایی را در دنیا دچار مصیبتهای بزرگ کرده است.1372/04/23
لینک ثابت