امروز خوشبختانه بیداری وسیعی در دنیای اسلام به وجود آمده است؛ بایستی این بیداری را به سمت صحیحی هدایت کرد؛ مسؤولیت این کار با علما و متفکران و اندیشمندان عالم اسلام است؛ باید کاری کنند که این بیداری به سمت حاکمیت اسلام منتهی بشود. البته کار مشکل است؛ شما نمونهاش را در الجزایر مشاهده کردید. در الجزایر انتخابات آزادی برگزار شد که یک گروه بکلی جدای از حکومت برنده شدند؛ و گروهی که خودشان انتخابات را اجرا میکردند، مغلوب شدند؛ این خودش بهترین دلیل برای این است که انتخابات، انتخابات صحیحی بود؛ درعینحال این انتخابات را به هم زدند! البته استدلالی هم درست میکنند؛ میگویند این دمکراسییی است که به سمت استبداد خواهد رفت! در حالی که آنها حکومتهای استبدادی را در کشورهای دیگری که با خودشان همپیمانند، کاملا پذیرفتهاند و شاید هم میدانند که حکومت اسلامی، حکومت استبدادی نیست؛ لیکن بالاخره باید بهانهیی آورده بشود، و آن بهانه این است! اینها احتمال میدهند که این وضعیت در کشورهای دیگر اسلامی هم تکرار بشود؛ لذا زمزمهی حضور سازمان ملل در برگزاری انتخابات کشورها را میکنند. سازمان ملل، یعنی امریکا؛ یعنی دولتهای دارای «حق وتو» و در رأسشان امریکا! این معنایش آن است که اگر در کشورهایی احتمال این وجود دارد که اسلام با انتخابات پیروز بشود، بایستی امریکا یک طریق به ظاهر قانونی درست کند، آنجا حضور پیدا کند و مانع از این کار بشود! مسلمانان باید در مقابل چنین توطئهیی بایستند.1370/11/14
لینک ثابت
ما این احساس را داریم که بایستی با مجموعههای اسلامی و ساحات اسلامی در همهی دنیا ارتباط وثیقی داشته باشیم؛ برای این تلاش هم کردهایم، بعد از این هم باید بکنیم.
من امروز خلأیی را احساس میکنم که وجود دارد. وقتی ما قدری واقعی صحبت بکنیم - نمیخواهیم در ذهن صحبت کنیم - میبینیم که فرضاً در الجزایر یک تجربهی با این عظمت اتفاق میافتد و مخالفان اسلام از همهی اکناف عالم بسیج میشوند، برای اینکه این تجربه را لااقل در عالم ذهن و تبلیغات بکوبند - طبعاً افکار عمومی را آماده میکنند - و واقعیت در الجزایر همین چیزی میشود که شد؛ یعنی ذبح یک دمکراسی به این وضوح و به این روشنی، جلوی چشم همهی مردم دنیا! من میگویم چرا در چنین موقعیت حساسی که یک حادثهی به آن عظمت در آنجا اتفاق افتاده، متفکران و گویندگان و مبلّغان در همهی اقطار عالم، یک حرکت تبلیغاتی را به نفع این حادثه شروع نمیکنند؟ منظور، یک حرکت است، نه اشخاص؛ یعنی آن چیزی که قائم به ملت است.
البته ما به عنوان جمهوری اسلامی، در عالم تبلیغات و اظهار مواقف سیاسی، آن چیزی که در وسع و توانمان بوده، انجام دادهایم. البته ضرورتهایی که دولتها دچار آن هستند، حتّی ما این ضرورتها را هم تا حدودی شکستیم و کنار گذاشتیم؛ لیکن درعینحال ما یک دولت هستیم؛ یعنی وقتی که مسأله از ناحیهی ما باشد، صرفاً یک مسألهی سیاسی تلقی خواهد شد؛ لااقل اینطور وانمود میشود. من میگویم در دنیای اسلام بایستی صدها نویسنده در صدها نشریه و خطابه و تریبون و مقاله، مسألهی الجزایر را برای افکار عمومی دنیا بشکافند و آنان را نسبت به این مسأله روشن کنند. الان سکوت بدی بر علیه منافع ملت الجزایر حاکم است.1370/11/14
لینک ثابت
اسلام و پاسخ به نیاز امروز در چارچوب عبودیت خداوند
امت اسلامی در طول قرنها - یعنی در دوران انزوای اسلام - کمتر با مسائل واقعی مواجه شد؛ اما امروز ما با مسائل بسیاری - که وضع زمان و پیشرفتهای علمی بر ما تحمیل میکند - مواجهیم؛ ما باید برای اینها از متن اسلام جواب پیدا کنیم. اسلام مطمئناً برای همهی نیازهای بشر پاسخ دارد؛ این ما هستیم که بایستی با ابتکار و استعداد، این جوابها را پیدا کنیم و در مقابل بشرِ سؤال کننده بگذاریم؛ این کارِ علما و متفکران است.
البته در این کار بایستی بشدت مراقب بود که تحت تأثیر فشارهای تحمیلشدهی از طرف فرهنگ رایج جهانی قرار نگیریم. آنچه که ما به دست میآوریم، باید در چارچوب عبودیت خدا باشد؛ چون صراط مستقیم، صراط عبودیت است؛ «و ان اعبدونی هذا صراط مستقیم»؛(1) در این هیچ تردیدی نیست. اگر کسانی هستند که به مفاهیم اسلامی ایراد میگیرند - چون اصل عبودیت انسان در مقابل خدا را قبول ندارند - ما طبعاً با آنها بحثی نداریم؛ اما وقتی ما قبول داریم که آنچه را که میگوییم و آنچه را که میکنیم و آنچه که به نام اسلام انجام میگیرد، بایستی در چارچوب عبودیت الهی باشد، طبعاً باید بگردیم و حکم خدا را پیدا کنیم.
ما میبینیم که بعضیها از سُمعهی بعضی از احکام الهی فرار میکنند! همین مسألهی حجابی که شما اشاره کردید، بعضیها هستند که دم از مسلمانی هم میزنند، اما از حجاب اسلامی پرهیز میکنند! کسانی هستند که قرآن را هم دوست میدارند، اسلام را هم دوست میدارند، اما وقتی که بحث «و السّارق و السّارقه فاقطعوا ایدیهما»(2) میشود، پایشان میلرزد! ما میگوییم که اگر اسلام را قبول داریم، بایستی حقیقتاً حل مشکلات را در خود اسلام پیدا کنیم و در مقابل تهاجم اخلاقییی که غرب نسبت به چنین موضعی به خود میگیرد، دست و پایمان نلرزد.1370/11/14
1 )
سوره مبارکه يس آیه 61
وَأَنِ اعبُدوني ۚ هٰذا صِراطٌ مُستَقيمٌ
ترجمه:
و اینکه مرا بپرستید که راه مستقیم این است؟!
2 )
سوره مبارکه المائدة آیه 38
وَالسّارِقُ وَالسّارِقَةُ فَاقطَعوا أَيدِيَهُما جَزاءً بِما كَسَبا نَكالًا مِنَ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ عَزيزٌ حَكيمٌ
ترجمه:
دست مرد دزد و زن دزد را، به کیفر عملی که انجام دادهاند، بعنوان یک مجازات الهی، قطع کنید! و خداوند توانا و حکیم است.
لینک ثابت
مجاهدت و علم به زمان، لازمه تحقق حاکمیت اسلام
تجربه نشان داده که راه برای حاکمیت اسلام یکی نیست؛ شاید بشود به عدد هر کشوری یک تجربه فرض کرد. با شرایط هر جایی، طبعاً وضع فرق میکند. آنچه که برای علمای دین لازم است که به آن توجه کنند، این است که به زمان و مکان خودشان عالم باشند. ما علمای دین، سالهای طولانی فریب خوردیم؛ دیگر بس است! بایستی به این کلام نبیاکرم (صلّیاللَّهعلیهوالهوسلّم) توجه کنیم که فرمود: «العالم بزمانه لاتهجم علیه الّلوابس».(1) بایستی این علمِ به زمان را پیدا کنیم و پیش برویم. من به تجربه به این آیهی شریفه رسیدهام که میفرماید: «والّذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا».(2) امیدواریم که انشاءاللَّه خداوند همهی ما را هدایت کند.1370/11/14
1 )
الكافی،ثقه السلام كلینی ج1ص26 ؛
تحف العقول ،حسن بن شعبه حرانی،ص 356 ؛
بحارالانوار ، مجلسی ،ج68ص307 ؛
ا مُفَضَّلُ لَا يُفْلِحُ مَنْ لَا يَعْقِلُ وَ لَا يَعْقِلُ مَنْ لَا يَعْلَمُ وَ سَوْفَ يَنْجُبُ مَنْ يَفْهَمُ وَ يَظْفَرُ مَنْ يَحْلُمُ وَ الْعِلْمُ جُنَّةٌ وَ الصِّدْقُ عِزٌّ وَ الْجَهْلُ ذُلٌّ وَ الْفَهْمُ مَجْدٌ وَ الْجُودُنُجْحٌ وَ حُسْنُ الْخُلُقِ مَجْلَبَةٌ لِلْمَوَدَّةِ وَ الْعَالِمُ بِزَمَانِهِ لَا تَهْجُمُ عَلَيْهِ اللَّوَابِسُ وَ الْحَزْمُ مَسَاءَةُ الظَّنِّ وَ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ الْحِكْمَةِ نِعْمَةُ الْعَالِمِ وَ الْجَاهِلُ شَقِيٌّ بَيْنَهُمَا وَ اللَّهُ وَلِيُّ مَنْ عَرَفَهُ وَ عَدُوُّ مَنْ تَكَلَّفَهُ وَ الْعَاقِلُ غَفُورٌ وَ الْجَاهِلُ خَتُورٌ وَ إِنْ شِئْتَ أَنْ تُكْرَمَ فَلِنْ وَ إِنْ شِئْتَ أَنْ تُهَانَ فَاخْشُنْ وَ مَنْ كَرُمَ أَصْلُهُ لَانَ قَلْبُهُ وَ مَنْ خَشُنَ عُنْصُرُهُ غَلُظَ كَبِدُهُ وَ مَنْ فَرَّطَ تَوَرَّطَ وَ مَنْ خَافَ الْعَاقِبَةَ تَثَبَّتَ عَنِ التَّوَغُّلِ فِيمَا لَا يَعْلَمُ وَ مَنْ هَجَمَ عَلَى أَمْرٍ بِغَيْرِ عِلْمٍ جَدَعَ أَنْفَ نَفْسِهِ وَ مَنْ لَمْ يَعْلَمْ لَمْ يَفْهَمْ وَ مَنْ لَمْ يَفْهَمْ لَمْ يَسْلَمْ وَ مَنْ لَمْ يَسْلَمْ لَمْ يُكْرَمْ وَ مَنْ لَمْ يُكْرَمْ يُهْضَمْ وَ مَنْ يُهْضَمْ كَانَ أَلْوَمَ وَ مَنْ كَانَ كَذَلِكَ كَانَ أَحْرَى أَنْ يَنْدَمَ
ترجمه:
اى مفضل كسى كه تعقل نكند رستگار نگردد و كسى كه نداند نمی تواند تععقل وفكر نماید و كسى كه بداند گرامی مىشود، و كسى كه بردباری كند پيروز شود، دانش سپر [بدبختى] است و راستى عزت است و نادانى ذلت، دانایی بزرگوارى و سخاوت كاميابى و خوش خلقى عامل دوست یابی است و كسى كه به اوضاع زمانش آگاه باشد شبهات بر او هجوم نيارد، دورانديشى گمان [های بد] را از بین می برد و بين انسان و [رسیدن به]حكمت نعمت وجود عالم است و نادان در اين ميان بدبخت است، خدا دوست كسى است كه او را شناخت و دشمن آنكه خود سرانه خويش را در زحمت [شناسائيش] انداخت و خردمند عيبپوش است و نادان بدسرشت است و اگر خواهى بزرگوار شوى پس نرم خو باش و اگر خواهى خوار شوى درشتى كن. و هر آن كس كه سرشتش نیك باشد نرم دل است و كسی كه طینتش زشت باشد نیرنگ او زننده است و كسى كه كوتاهى كند به پرتگاه افتد و كسى كه به خاطر آنچه نمی داند از سرانجام كار هراسان باشد سالم ماند، كسى كه ندانسته و ناآگاه به كارى در آيد بينى خود را بريده است (خود را بنهايت سختی و مشقت انداخته است). هر كه نداند آگاه نشود و هر كه آگاه نشود سالم نماند و آنكه سالم نماند عزيز نگردد و هر كه عزيز نگردد خرد شود و آنكه خرد شود سرزنش شود و هر كس چنين باشد سزاوار است كه پشيمان شود.
2 )
سوره مبارکه العنكبوت آیه 69
وَالَّذينَ جاهَدوا فينا لَنَهدِيَنَّهُم سُبُلَنا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ المُحسِنينَ
ترجمه:
و آنها که در راه ما (با خلوص نیّت) جهاد کنند، قطعاً به راههای خود، هدایتشان خواهیم کرد؛ و خداوند با نیکوکاران است.
لینک ثابت
دشمنان اسلام, مذهب تشریفاتی
دشمنان حرفی ندارند که اسم اسلام، بلکه تشریفات اسلام هم در جایی عمل بشود؛ اما آنجایی که اسلام بخواهد تحقق پیدا بکند و عمل بشود، برای آنها غیر قابل تحمل است.1370/11/14
لینک ثابت
ما میبینیم که غرب، با آن چیزی که اسمش حقیقتاً ارتجاع است، در موارد بسیاری سر سازگاری دارد! الان دولتهایی هستند که مرتجعترین نظامها بر آنها حاکم است؛ اما با غرب همپیمانهای قابل قبولی هستند؛ غرب آنها را کاملاً قبول دارد و با آنها مشکلی ندارد! مسأله، مسألهی مقابلهی با اسلام و فرهنگ اسلامی است که بشدت از آن گریزانند.
امروز خوشبختانه بیداری وسیعی در دنیای اسلام به وجود آمده است؛ بایستی این بیداری را به سمت صحیحی هدایت کرد؛ مسؤولیت این کار با علما و متفکران و اندیشمندان عالم اسلام است؛ باید کاری کنند که این بیداری به سمت حاکمیت اسلام منتهی بشود. البته کار مشکل است؛ شما نمونهاش را در الجزایر مشاهده کردید. در الجزایر انتخابات آزادی برگزار شد که یک گروه بکلی جدای از حکومت بَرنده شدند؛ و گروهی که خودشان انتخابات را اجرا میکردند، مغلوب شدند؛ این خودش بهترین دلیل برای این است که انتخابات، انتخابات صحیحی بود؛ درعینحال این انتخابات را به هم زدند! البته استدلالی هم درست میکنند؛ میگویند این دمکراسییی است که به سمت استبداد خواهد رفت! در حالی که آنها حکومتهای استبدادی را در کشورهای دیگری که با خودشان همپیمانند، کاملاً پذیرفتهاند و شاید هم میدانند که حکومت اسلامی، حکومت استبدادی نیست؛ لیکن بالاخره باید بهانهیی آورده بشود، و آن بهانه این است! اینها احتمال میدهند که این وضعیت در کشورهای دیگر اسلامی هم تکرار بشود؛ لذا زمزمهی حضور سازمان ملل در برگزاری انتخابات کشورها را میکنند. سازمان ملل، یعنی امریکا؛ یعنی دولتهای دارای «حق وتو» و در رأسشان امریکا! این معنایش آن است که اگر در کشورهایی احتمال این وجود دارد که اسلام با انتخابات پیروز بشود، بایستی امریکا یک طریق به ظاهر قانونی درست کند، آنجا حضور پیدا کند و مانع از این کار بشود! مسلمانان باید در مقابل چنین توطئهیی بایستند. تا چه اندازه میشود به یک قلدرییی و یک قلدری میدان داد که برای انجام مقاصد سلطهجویانهی خودش، تا این حد پیش برود؟ باید جلوی اینها ایستاد، و ملتها میتوانند بایستند.1370/11/14
لینک ثابت
شما سؤال میکنید که ما از حالا به بعد چه خواهیم کرد؛ من به شما میگویم که ما در اول راهیم. آن تصویری که از جامعهی اسلامی در ذهن ماست، با وضع کنونی ما فاصلهی زیادی دارد. ما توانستیم حصاری را بشکنیم و مانع را از سر راه حرکت به سمت دولت اسلامی و جامعهی اسلامی و دنیای اسلامی برداریم. آنچه را که میتوانیم بین خودمان و خدا بگوییم، این است که ما تلاش کردیم و مردم ما صادقانه حرکت کردند و امام ما خوب رهبری کرد و خوب پیش برد؛ اما آنچه را که در اثنای این جاهلیت مظلم طی کردیم، نسبت به آنچه که بعداً باید طی کنیم، مطمئناً خیلی کم است.1370/11/14
لینک ثابت
شما سؤال میكنید كه ما از حالا به بعد چه خواهیم كرد؛ من به شما میگویم كه ما در اول راهیم. آن تصویری كه از جامعهی اسلامی در ذهن ماست، با وضع كنونی ما فاصلهی زیادی دارد. ما توانستیم حصاری را بشكنیم و مانع را از سر راه حركت به سمت دولت اسلامی و جامعهی اسلامی و دنیای اسلامی برداریم. آنچه را كه میتوانیم بین خودمان و خدا بگوییم، این است كه ما تلاش كردیم و مردم ما صادقانه حركت كردند و امام ما خوب رهبری كرد و خوب پیش برد؛ اما آنچه را كه در اثنای این جاهلیت مظلم طی كردیم، نسبت به آنچه كه بعداً باید طی كنیم، مطمئناً خیلی كم است.
اولین و مهمترین كاری كه پیش روی ما قرار دارد، تحول معنوی و روحی انسانهاست. ما متأثر از تربیتهای طولانی غیر اسلامی هستیم. آنچه كه هیجان عظیم انقلاب و دوران جنگ انجام داد، البته معجزهآسا بود؛ اما تا این پدیده عمق پیدا بكند، و تا وقتیكه اعماق ضمایر را متحول نماید، كار زیادی لازم است.
در یك صحنهی دیگر، ما به فهم مباحث اسلامی به شكل كارساز برای مسائل دنیای این قرن نیاز داریم. امت اسلامی در طول قرنها یعنی در دوران انزوای اسلام كمتر با مسائل واقعی مواجه شد؛ اما امروز ما با مسائل بسیاری كه وضع زمان و پیشرفتهای علمی بر ما تحمیل میكند مواجهیم؛ ما باید برای اینها از متن اسلام جواب پیدا كنیم. اسلام مطمئناً برای همهی نیازهای بشر پاسخ دارد؛ این ما هستیم كه بایستی با ابتكار و استعداد، این جوابها را پیدا كنیم و در مقابل بشرِ سؤالكننده بگذاریم؛ این كارِ علما و متفكران است.
البته در این كار بایستی بهشدت مراقب بود كه تحت تأثیر فشارهای تحمیلشدهی از طرف فرهنگ رایج جهانی قرار نگیریم. آنچه كه ما به دست میآوریم، باید در چارچوب عبودیت خدا باشد؛ چون صراط مستقیم، صراط عبودیت است؛ «و ان اعبدونی هذا صراط مستقیم»؛ در این هیچ تردیدی نیست. اگر كسانی هستند كه به مفاهیم اسلامی ایراد میگیرند چون اصل عبودیت انسان در مقابل خدا را قبول ندارند ما طبعاً با آنها بحثی نداریم؛ اما وقتی ما قبول داریم كه آنچه را كه میگوییم و آنچه را كه میكنیم و آنچه كه به نام اسلام انجام میگیرد، بایستی در چارچوب عبودیت الهی باشد، طبعاً باید بگردیم و حكم خدا را پیدا كنیم.1370/11/14
لینک ثابت
حسین حبشی: اندونزی بااینكه یك كشور اسلامی است، اما متأسفانه تبلیغات مسیحیت با همكاری غرب صلیبی و حركت لاییك جهانی و صهیونیزم بینالملل در این كشور روزافزون شده است؛ كه ضرورت بررسی راههای مقابله با این حركت تهاجمی را ایجاب میكند. نظر حضرتعالی در این خصوص چیست و به نظر شما بهترین روش مردمی جهت برپایی دولت اسلامی كدام است؟
آنچه كه من حالا میتوانم به شما بگویم، این است كه شما بایستی تلاش خودتان را بكنید و من اعتقادم این است كه خدا هدایت میكند. تجربه نشان داده كه راه برای حاكمیت اسلام یكی نیست؛ شاید بشود به عدد هر كشوری یك تجربه فرض كرد. با شرایط هرجایی، طبعاً وضع فرق میكند. آنچه كه برای علمای دین لازم است كه به آن توجه كنند، این است كه به زمان و مكان خودشان عالم باشند. ما علمای دین، سالهای طولانی فریب خوردیم؛ دیگر بس است! بایستی به این كلام نبی اكرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) توجه كنیم كه فرمود: «العالم بزمانه لا تهجم علیه اللّوابس». بایستی این علمِ به زمان را پیدا كنیم و پیش برویم. من به تجربه به این آیهی شریفه رسیدهام كه میفرماید: «و الّذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا». امیدواریم كه إن شاء اللّه خداوند همهی ما را هدایت كند.1370/11/14
لینک ثابت
شاخصهایی کشور بوسنی و هرزگوین از نگاه مقام معظم رهبری
بنده آمدم و بوسنى و هرزگوین را از نزدیک دیدم. اولاً در آنجا نشانههاى اسلامى و یادگارهاى اسلامى بسیار برجسته است؛ ثانیاً عواطف اسلامى هم در آنجا بسیار سرشار است. من مىدیدم که مردم با وجود سلطهى حکومت الحادى در طول سالهاى متمادى، عواطف اسلامیشان به حال خود باقى است. البته عواطف، کافى هم نیست؛ بایستى تفکرات اسلامى در ذهنهاى مردم باشد، یا بهوجود بیاید. متفکران و افراد برجستهى مسلمان در آنجا، بایستى به جنبهى فکرى مردم هم اهمیت بدهند.1370/11/14
لینک ثابت
بعضیها هستند که دم از مسلمانی هم میزنند، اما از حجاب اسلامی پرهیز میکنند! کسانی هستند که قرآن را هم دوست میدارند، اسلام را هم دوست میدارند، اما وقتی که بحث «و السّارق و السّارقه فاقطعوا ایدیهما» میشود، پایشان میلرزد! ما میگوییم که اگر اسلام را قبول داریم، بایستی حقیقتاً حل مشکلات را در خود اسلام پیدا کنیم و در مقابل تهاجم اخلاقییی که غرب نسبت به چنین موضعی به خود میگیرد، دست و پایمان نلرزد.1370/11/14
لینک ثابت
وهب الزحیلى: من انقلاب اسلامى ایران را میستایم و تأیید میکنم. به نظر من سرنوشت مسلمانان آگاه، با سرنوشت این انقلاب یکى است؛ به همین خاطر، توطئههاى زیادى علیه آن صورت میگیرد. در حکومت اسلامى، پدیدههایى مانند حجاب، اجراى حدود، نظام اقتصادى و ... وجود دارد که مواضع بینالمللى خاصى دربارهى اینها گرفته میشود؛ ولى تبیین صحیحى نسبت به آنها صورت نمیگیرد. به نظر من در این زمینه، تشکیل «شوراى عالى تبلیغات اسلامى» در سطح جهان اسلام میتواند تا حدودى راهگشا باشد. از این فرصت مغتنم استفاده میکنم و خواهش میکنم جنابعالى بفرمائید افق آینده را چگونه ترسیم میکنید و مسیر آیندهى انقلاب اسلامى چگونه طى خواهد شد؟
شما سؤال میکنید که ما بعداً چه خواهیم کرد؛ از حالا به بعد چه خواهیم کرد. من به شما میگویم که ما در اوّل راهیم. آن تصویرى که از جامعهى اسلامى در ذهن ما است، با وضع کنونى ما فاصلهى زیادى دارد. ما توانستیم یک حصارى را بشکنیم و مانع را بر سر راه حرکت به سمت دولت اسلامى و جامعهى اسلامى و دنیاى اسلامى برداریم. البتّه قدمهایى برداشتیم؛ آنچه میتوانیم بین خودمان و بین خدا بگوییم، این است که ما تلاش کردیم و مردم ما صادقانه حرکت میکنند و امام ما، خوب رهبرى کرد و خوب پیش برد. امّا آنچه طى کردیم در اثناى این جاهلیّت مظلم، مطمئنّاً خیلى کم است نسبت به آنچه بعداً باید طى کنیم. اوّلین کار و مهمترین کارى که در پیش روى ما است، تحول معنوى و روحى انسانها است. ما متأثّر از تربیتهاى طولانى غیر اسلامى هستیم. آنچه این هیجان عظیم انقلاب و دوران جنگ انجام داد، البتّه معجزآسا بود امّا تا این عمق پیدا بکند و تا وقتىکه اعماق ضمائر را متحول کند، کار زیادى لازم است.1370/11/14
لینک ثابت
آنچه که برای علمای دین لازم است که به آن توجه کنند، این است که به زمان و مکان خودشان عالم باشند. ما علمای دین، سالهای طولانی فریب خوردیم؛ دیگر بس است! بایستی به این کلام نبی اکرم (صلّیاللَّهعلیهوالهوسلّم) توجه کنیم که فرمود: «العالم بزمانه لاتهجم علیه الّلوابس». بایستی این علمِ به زمان را پیدا کنیم و پیش برویم. من به تجربه به این آیهی شریفه رسیدهام که میفرماید: «والّذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا». امیدواریم که انشاءاللَّه خداوند همهی ما را هدایت کند.1370/11/14
لینک ثابت
ما مسلمانان بایستی در مقابل تهاجم و هوچیبازی غرب و تبلیغات غربی بایستیم، تا بتوانیم راهمان را پیش ببریم. اینطور نباشد که اگر آنها به ما گفتند شما مرتجعید، خود ما هم واقعاً باور کنیم که مرتجعیم؛ کأنه در دلمان قبول کردهایم که مرتجع هستیم!1370/11/14
لینک ثابت
آن تصویری که از جامعهی اسلامی در ذهن ماست، با وضع کنونی ما فاصلهی زیادی دارد. ما توانستیم حصاری را بشکنیم و مانع را از سر راه حرکت به سمت دولت اسلامی و جامعهی اسلامی و دنیای اسلامی برداریم... اما آنچه را که در اثنای این جاهلیت مظلم طی کردیم، نسبت به آنچه که بعداً باید طی کنیم، مطمئناً خیلی کم است. اولین و مهمترین کاری که پیش روی ما قرار دارد، تحول معنوی و روحی انسانهاست. ما متأثر از تربیتهای طولانی غیراسلامی هستیم. آنچه که هیجان عظیم انقلاب و دوران جنگ انجام داد، البته معجزهآسا بود؛ اما تا این پدیده عمق پیدا بکند، و تا وقتی که اعماق ضمایر را متحول نماید، کار زیادی لازم است.1370/11/14
لینک ثابت
ما مسلمانان بایستی در مقابل تهاجم و هوچیبازی غرب و تبلیغات غربی بایستیم، تا بتوانیم راهمان را پیش ببریم. اینطور نباشد که اگر آنها به ما گفتند شما مرتجعید، خود ما هم واقعاً باور کنیم که مرتجعیم؛ کأنه در دلمان قبول کردهایم که مرتجع هستیم! ما میبینیم که غرب، با آن چیزی که اسمش حقیقتاً ارتجاع است، در موارد بسیاری سر سازگاری دارد! الان دولتهایی هستند که مرتجعترین نظامها بر آنها حاکم است؛ اما با غرب همپیمانهای قابل قبولی هستند؛ غرب آنها را کاملاً قبول دارد و با آنها مشکلی ندارد! مسأله، مسألهی مقابلهی با اسلام و فرهنگ اسلامی است که بشدت از آن گریزانند.1370/11/14
لینک ثابت