![]()
1370/11/14
گفتگو با جمعی از میهمانان خارجى
مراسم دههى فجر انقلاب اسلامى
بسم الله الرّحمن الرّحیم خیلى خوشحالیم از دیدار آقایان و از اینکه شما را در این جلسهى متواضع و بىریا گرد هم و برادرانه زیارت میکنیم. انشاءالله که روزبهروز دلها به هم نزدیکتر بشود که امروز دنیاى اسلام به این تقارب دلها خیلى احتیاج دارد و هر کدام از جمع ما که اینجا نشستهایم، بایستى بر دوش خودمان مسئولیت تقارب دلهاى میلیونها مسلمان را حس کنیم. جاى تعجّب نیست که همین روش قدیمى ایجاد تفرقه، امروز هم یکى از بزرگترین و شاید بشود گفت بزرگترین حربهى استکبار در مقابل مسلمین است. و راهش این است که ضدّ آنچه دشمن میخواهد ما عمل کنیم، پیوندها را بیشتر کنیم و واقعاً یک تصمیمى بگیریم در فضاى تفرقهآمیز. ما این جلسه را میخواهیم مورد استفاده قرار بدهیم و از شما برادران استفاده کنیم. من آماده هستم که بشنوم از شما. احمد حسین یعقوب:(۱) از اینکه ما را به حضور پذیرفتید، صمیمانه متشکّریم. توفیقى است که نصیب ما شد تا هم در مراسم سالگرد پیروزى انقلاب اسلامى شرکت کنیم، و هم با جنابعالى دیدار نماییم. ما به حضور شما رسیدیم تا اعلام بیعت مجدّد خود و خانوادهى خویش را به حضرتعالى عرض کنیم و آمادگى خود را براى اطاعت و فداکارى جهت تحقّق آرمانهاى اسلامى اعلام نماییم. ما همچنین براى دولت اسلام، قدرت و شکوه و عظمت آرزو میکنیم و امیدواریم در راه اهداف والایش همواره پیروز و موفّق باشد. وهب الزّحیلى:(۲) من انقلاب اسلامى ایران را میستایم و تأیید میکنم. به نظر من سرنوشت مسلمانان آگاه، با سرنوشت این انقلاب یکى است؛ به همین خاطر، توطئههاى زیادى علیه آن صورت میگیرد. در حکومت اسلامى، پدیدههایى مانند حجاب، اجراى حدود، نظام اقتصادى و ... وجود دارد که مواضع بینالمللى خاصّى دربارهى اینها گرفته میشود، ولى تبیین صحیحى نسبت به آنها صورت نمیگیرد. به نظر من در این زمینه، تشکیل «شوراى عالى تبلیغات اسلامى» در سطح جهان اسلام میتواند تا حدودى راهگشا باشد. از این فرصت مغتنم استفاده میکنم و خواهش میکنم جنابعالى بفرمایید افق آینده را چگونه ترسیم میکنید و مسیر آیندهى انقلاب اسلامى چگونه طى خواهد شد؟ رهبر انقلاب: بارک الله فیک و فى اولادک و اهلک. تا آنجایى که به شخص من مربوط میشود، من در خور و قابل هیچ ستایشى نیستم. یک طلبهى ضعیفى هستم، یک انسان کوچکى هستم که وظیفهى بزرگى بر دوش من گذاشته شده و تا آنجایى که به اسلام مربوط مىشود و به دولت اسلامى، به حکومت اسلامى، البتّه وظیفهى آحاد مسلمین هم هست که از قدرت اسلام و از شوکت اسلام در حدّ وظیفه دفاع کنند. این نمونهاى است که تحقّق پیدا کرده. من برمیگردم یک قدرى، چند جملهاى راجع به صحبتهاى برادرمان آقاى شیخ وهب الزّحیلی صحبت میکنم. شما سؤال میکنید که ما بعداً چه خواهیم کرد؛ از حالا به بعد چه خواهیم کرد. من به شما میگویم که ما در اوّل راهیم. آن تصویرى که از جامعهى اسلامى در ذهن ما است، با وضع کنونى ما فاصلهى زیادى دارد. ما توانستیم یک حصارى را بشکنیم و مانع را از سر راه حرکت به سمت دولت اسلامى و جامعهى اسلامى و دنیاى اسلامى برداریم. البتّه قدمهایى برداشتهایم؛ آنچه میتوانیم بین خودمان و بین خدا بگوییم، این است که ما تلاش کردیم و مردم ما صادقانه حرکت میکنند و امام ما، خوب رهبرى کرد و خوب پیش برد. امّا آنچه طى کردیم در اثناى این جاهلیّت مظلم، مطمئنّاً خیلى کم است نسبت به آنچه بعداً باید طى کنیم. اوّلین کار و مهمترین کارى که در پیش روى ما است، تحوّل معنوى و روحى انسانها است. ما متأثّر از تربیتهاى طولانىِ غیر اسلامى هستیم. آنچه این هیجان عظیم انقلاب و دوران جنگ انجام داد، البتّه معجزآسا بود امّا تا این عمق پیدا بکند و تا وقتى که اعماق ضمائر را متحوّل کند، کار زیادى لازم است. در یک صحنهى دیگر، ما به فهم مباحث اسلامى به شکل کارساز براى مسائل دنیاى این قرن نیاز داریم. ملّتهاى اسلامى، امّت اسلامى، در طول قرنها انزواى اسلام، کمتر با مسائل واقعى مواجه شدند؛ امروز با مسائل بسیارى که وضع زمان، و پیشرفتهاى علمى بر ما تحمیل میکند مواجهیم؛ باید جواب براى اینها پیدا کنیم از متن اسلام. یعنى اسلام مطمئنّاً پاسخ به همهى نیازهاى بشر را دارد، این ما هستیم که بایستى با ابتکار و استعداد، این جوابها را پیدا کنیم و در مقابل بشر سؤالکننده بگذاریم؛ این کار علما و متفکّرین است. البتّه در این کار بایستى بشدّت مراقب بود که تحت تأثیر فشارهاى تحمیلشدهى از طرف فرهنگ رایج جهانى قرار نگیرد. باید آنچه ما به دست مىآوریم، در چهارچوب عبودیّت خدا باشد، چون صراط مستقیم، صراط عبودیّت است: وَ اَنِ اعبُدونی هذا صِراطٌ مُستَقیم؛(۳) یعنى در این هیچ تردیدى نیست. اگر کسانى هستند که به مفاهیم اسلامى ایراد میگیرند چون اصل عبودیّت انسان در مقابل خدا را قبول ندارند، ما طبعاً با آنها بحثى نداریم، امّا وقتى که ما قبول داریم که بایستى آنچه میگوییم و آنچه میکنیم و آنچه به نام اسلام انجام میگیرد، در چهارچوب عبودیّت الهى باشد، طبعاً بایستى بگردیم و حکم خدا را پیدا کنیم. ما میبینیم که بعضى فرار میکنند از سمعهى(۴) بعضى از احکام الهى. همین مسئلهی حجابى که شما اشاره کردید، بعضى هستند که دم از مسلمانى هم میزنند امّا از حجاب اسلامى کأنّه فرار میکنند، پرهیز میکنند. فرض بفرمایید که دربارهى حدود و مجازاتهاى اسلامى، کسانى هستند که قرآن را هم دوست میدارند، اسلام را هم دوست میدارند امّا وقتى که بحث «اَلسّارِقُ وَ السّارِقَةُ فَاقطَعوا اَیدِیَهُمـا»(۵) میشود، پایشان میلرزد. ما میگوییم که اگر اسلام را قبول داریم، بایستى حقیقتاً حلّ مشکلات را در خود اسلام پیدا کنیم و باید در مقابل تهاجم اخلاقىاى که غرب نسبت به یک چنین موضعى به خود میگیرد، دست و پایمان نلرزد. شما الان ملاحظه بفرمایید در این سالهاى طولانى بعد از انقلاب ــ در این سیزده سال ــ عمدهى تکیهى غرب نسبت به جمهورى اسلامى بر روى چه چیزهایى است؛ بر روى همین چیزهایى است که در آنها حکم اسلامى اجرا میشود. آنها اسم اسلام، بلکه تشریفات اسلام را هم حرفى ندارند یک جایى عمل بشود امّا آنجایى که اسلام بخواهد تحقّق پیدا بکند و عمل بشود و پیاده بشود، براى آنها غیر قابل تحمّل است. آن وظیفهاى که من امروز احساس میکنم این است که ما بایستی ملّتهاى اسلامى را نسبت به این احساس مصونیّت ببخشیم؛ باید این احساس هزیمتى که در نفوس مسلمین و بخصوص در بعضى از علمایشان یا نویسندگانشان یا کتّابشان هست، از بین برود. غرب در حالى که دم از آزادى و آزادى فکر و مانند اینها میزند، مصرّاً اصرار دارد که فرهنگ خودش را بر همهى ملّتها در دنیا تحمیل کند. خیلى چیزها جزو فرهنگ غرب است، جزو فرهنگ اروپا است که اصرار دارند اینها را بر همهى ملّتهاى عالم از جمله ملّتهاى مسلمان تحمیل کنند. ملاکشان در پذیرش و عدم پذیرش افراد و گروهها و دولتها، اندازهى قبول اینها است در مقابل فرهنگ غرب و آن شاخصهاى فرهنگ غربى. خب، امروز بلندگوها هم دست آنها است و طبیعى است که آن کسانى که حاضر نباشند هضم آن فرهنگ بشوند، مورد تهاجم شدید قرار میگیرند. ما مسلمانها بایستى در مقابل تهاجم و هوچىبازى غرب و تبلیغات غربى، بِایستیم تا بتوانیم راهمان را پیش ببریم. اینجور نباشد که اگر آنها به ما گفتند شما مرتجعید، خود ما هم واقعاً باور کنیم که مرتجعیم، در دلمان کأنّه قبول کردیم که ما مرتجع هستیم. ما مىبینیم که غرب با آن چیزى که اسمش حقیقتاً ارتجاع است، در موارد بسیارى سر سازگارى دارد. الان دولتهایى هستند که مرتجعترین نظامها بر آنها حاکم است، با غرب همپیمانهاى قابل قبولى هستند، غرب آنها را کاملاً قبول دارد و [با آنها] مشکلى ندارد. مسئله، مسئلهى مقابلهى با اسلام و فرهنگ اسلامى است که بشدّت از آن گریزانند. و امروز خوشبختانه بیدارى وسیعى در دنیاى اسلام به وجود آمده. بایستى این بیدارى را به سمت صحیحى هدایت کرد و باید هدایت بشود. مسئولیّت با علما و متفکّرین و اندیشمندان عالم اسلام است و باید کارى کنند که این بیدارى به سمت حاکمیّت اسلام منتهى بشود. البتّه کار مشکل است. شما نمونهاش را در الجزایر مشاهده کردید.(۶) خب، در الجزایر یک انتخابات آزادى، که یک گروهِ بکلّى جداى از حکومت برنده شدند و گروهى که خودش اجراى انتخابات میکرد مغلوب شدند. این خودش بهترین دلیل براى این است که انتخابات، انتخابات صحیحى بود. در عین حال این انتخابات را به هم زدند. البتّه یک استدلالى هم درست میکنند؛ میگویند این دموکراسىاى است که خواهد رفت به سمت استبداد. در حالى که آنها استبداد را در کشورهاى دیگرى که با خودشان همپیمانند کاملاً پذیرفتهاند و شاید هم میدانند که حکومت اسلامى، حکومت استبدادى نیست، لکن بالاخره یک بهانهاى باید آورده بشود و آن بهانه این است. و حالا براى اینکه احتمال میدهند که این وضعیّت در کشورهاى دیگر اسلامى هم تکرار بشود، زمزمهى حضور سازمان ملل در انتخاباتهاى کشورها را دارند [مطرح] میکنند؛ و سازمان ملل یعنى آمریکا! یعنى دولتهاى داراى حقّ وتو و در رأسشان آمریکا! این معنایش این است که اگر در کشورهایى احتمال این وجود دارد که اسلام با انتخابات پیروز بشود، بایستى آمریکا یک طریقِ بظاهر قانونى درست کند، آنجا حضور پیدا کند و مانع از این بشود. خب، مسلمانها باید در مقابل یک چنین توطئهاى بِایستند. تا چقدر میشود میدان داد به یک قلدرىاى و یک قلدرى که تا این حد پیش برود براى انجام مقاصد سلطهجویانهى خودش؟ باید جلوى اینها ایستاد و ملّتها میتوانند بِایستند. فتحى یکن:(۷) من هم از دیدار مسرّتبخش امروز بسیار خرسندم و خدا را بر این توفیق سپاسگزار. به نظر من امروز اسلام با یک طرح پیشرفتهى جهانىِ مخالف اسلام روبهرو است که از جملهى اهداف آن، جدا کردن جمهورى اسلامى ایران از مسلمانان دیگر کشورها است تا بدین وسیله دولت اسلامى را تضعیف کرده، آن را از بین ببرند. بر این اساس است که میباید گروههاى اسلامى را دعوت کرد تا با جمهورى اسلامى ایران رابطهى مستحکم برقرار کنند. از این طریق است که هم جمهورى اسلامى تقویت میشود، و هم این گروهها با اتّکاء به قدرت یکدیگر، توان بیشترى پیدا میکنند. رهبر انقلاب: اعتقاد ما این است که ملّتها میتوانند. خوب است که ما از آقایان استفاده کنیم. من دوست دارم که اگر شما پیشنهاد خاصّى دارید که فکر میکنید ما باید انجام بدهیم، آن را به طور مشخّص و محدّد تنظیم کنید، به ما بدهید که ما انشاءالله استفاده کنیم از آن. ...... احسنتم. من یک جملهاى به ایشان عرض بکنم. بسیار خوب، همینطور که شما میگویید، همینطور باید عمل بشود و حقیقتاً ما این احساس را داریم که بایستى با مجموعههاى اسلامى و ساحات(۸) اسلامى در همهى دنیا ارتباط وثیقى داشته باشیم. و براى این تلاش هم کردهایم، بعد از این هم باید بکنیم انشاءالله. من یک چیزى را احساس میکنم به عنوان یک خلأیى امروز وجود دارد؛ یعنى وقتى ما یک قدرى واقعى صحبت بکنیم ــ نمیخواهم در ذهن صحبت کنیم؛ در واقع صحبت کنیم ــ من میبینم وقتى که فرض بفرمایید در الجزایر، یک تجربهى با این عظمت اتّفاق مىافتد، مخالفین اسلام از همهى اکناف عالم بسیج میشوند براى اینکه این تجربه را در عالم ذهن و تبلیغات لااقل بکوبند. طبعاً افکار عمومى را آماده میکنند و واقعیّت همین [چیزی] میشود در الجزایر که پیش آمد؛ یعنى ذبح یک دموکراسى به این وضوح و به این روشنى، جلوى چشم همهى مردم دنیا! من میگویم چرا در اینچنین موقعیّت حساسى که یک حادثهى به آن عظمت در آنجا اتّفاق افتاده، متفکّرین و گویندگان و مبلّغین عالم، در همهجاى اقطار(۹) عالم یک حرکت تبلیغاتى را به نفع این حادثه ــ یعنى این حرکت، نه اشخاص؛ آن چیزى که قائم به ملّت است ــ شروع نمیکنند؟ ما البتّه به عنوان جمهورى اسلامى، آنچه در وسع و توانمان بوده، در عالم تبلیغات و اظهار مواقف سیاسى، انجام دادهایم. البتّه ما حتّى یک مقدارى ضرورتهایى را هم که دولتها دچار آن هستند، تا حدودى شکستهایم، کنار گذاشتهایم لکن در عین حال ما یک دولت هستیم؛ یعنى مسئله از ناحیهى ما وقتى که باشد، صرفاً یک مسئلهی سیاسى تلقّى خواهد شد و لااقل اینجور وانمود میشود؛ من میگویم در دنیاى اسلام بایستى صدها نویسنده در صدها نشریّه و خطابه و تریبون و مقاله، مسئلهى الجزایر را بشکافند براى افکار عمومى دنیا، و افکار عمومى را روشن کنند نسبت به این مسئله. الان سکوت بدى علیه منافع ملّت الجزایر حاکم است. حسین حبشى:(۱۰) اندونزى با اینکه یک کشور اسلامى است، امّا متأسّفانه تبلیغات مسیحیّت با همکارى غرب صلیبى و حرکت لائیک جهانى و صهیونیسم بینالملل در این کشور روزافزون شده است؛ که ضرورت بررسى راههاى مقابله با این حرکت تهاجمى را ایجاب میکند. نظر حضرتعالى در این خصوص چیست و به نظر شما بهترین روش مردمى براى برپایى دولت اسلامى کدام است؟ رهبر انقلاب: به هر حال آنچه من میتوانم به شما حالا بگویم، این است که شما بایستى تلاش خودتان را بکنید و من اعتقادم این است که خدا هدایت میکند. تجربه نشان داده که راه براى حاکمیّت اسلام یکى نیست؛ شاید به عدد هر کشورى یک تجربهاى بشود فرض کرد؛ و با شرایط هر جایى طبعاً وضع فرق میکند. آنچه براى علماى دین لازم است که به آن توجّه کنند، این است که به زمان و مکان خودشان عالم باشند. ما علماى دین سالهاى طولانى فریب خوردیم؛ دیگر بس است! دیگر بس است! بایستى به این کلام نبّى اکرم (صلّى الله علیه و آله و سلّم) توجّه کنیم که فرمود: اَلعالِمُ بِزَمانِهِ لا تَهجُمُ عَلَیهِ اللَّوابِس.(۱۱) بایستى این علمِ به زمان را پیدا کنیم و پیش برویم. من به این آیهى شریفه به تجربه رسیدهام که میفرماید: وَالَّذینَ جهَدوا فینا لَنَهدِیَنَّهُم سُبُلَنا.(۱۲) امیدواریم که خدا همهى ما را هدایت کند انشاءالله. عمر ناکیچویچ:(۱۳) ما از مواضع شما در خصوص مسائل کشورمان سپاسگزارى و قدردانى میکنیم. به نظر میرسد با حجم عظیم مصائبى که در بوسنى جریان دارد، متأسّفانه تبلیغات کشورهاى اسلامى و عربى در جهت طرفدارى از مسلمانان آن منطقه، بسیار ضعیف است. در عمل هم آنگونه که باید، کمکهاى چندانى از سوى این کشورها به مردم بوسنى نمیشود. شاید لازم باشد کمیتهاى اسلامى تشکیل شود تا مشکلات مسلمانان را بررسى کند و راهحلها و کمکهاى لازم را ارائه نماید. رهبر انقلاب: بنده آمدم و بوسنى و هرزگوین را از نزدیک دیدم و آنجا نشانههاى اسلامى و یادگارهاى اسلامى بسیار برجسته است. این یک چیز بود که آنجا دیدم و دوّم، عواطف اسلامى هم آنجا بسیار سرشار است، یعنى میدیدم که مردم با وجود سلطهى حکومت الحادى در طول سالهاى متمادى، عواطف اسلامىشان به حال خود باقى است. و البتّه عواطف، کافى هم نیست؛ یعنى بایستى تفکّرات اسلامى در ذهنهاى مردم باشد یا به وجود بیاید، یعنى متفکّرین و افراد برجستهى مسلمان در آنجا بایستى به جنبهى فکرى مردم هم اهمّیّت بدهند. البتّه این را که کشورهاى اسلامى به فکر شما نبودند، ما تصدیق میکنیم؛ این یکى از مضرّات تفرقهى عظیمى است که بین ما مسلمین ایجاد شده. ما ملّتهاى اسلامى متأسّفانه کمتر به فکر همدیگر هستیم؛ هر کسى به فکر خودش است. البتّه ملّتها را نبایستى متّهم کنیم، دولتها مقصّرند. به هر حال ما قضایاى بوسنى و هرزگوین را دنبال میکنیم و یقیناً بدانید که برادران خودمان را در آنجا فراموش نمیکنیم. نمیدانم چه خواهیم کرد امّا میدانم که مسلّم از فکر آنها خارج نخواهیم بود و آنچه مصلحت و ظرف زمان اقتضا بکند، آن را انجام خواهیم داد. فعلاً من از شما خواهش میکنم که اگر رفتید آنجا، به برادران مسلمان ما سلام من را برسانید. امیدواریم که آنچه را تکلیف شرعى ما است، زودتر بفهمیم. انشاءالله هرچه به آن برسیم، بر طبق آن بدون ملاحظه اقدام خواهیم کرد؛ بدانید که ما در تصمیمگیریهاى بینالمللى هم رعایت چیزى غیر از تکلیفمان را نمیکنیم. اگر بدانیم چیزى به نفع مسلمانها است، آن را عمل میکنیم. وضع بوسنى و هرزگوین هم درست معلوم نیست، یعنى آنجا هم مشکلاتى وجود دارد براى خود مسلمانها با اینکه اکثریّتند و باید دید که واقعاً مصلحتشان چیست. به هر حال نظر شما را هم به عنوان یک برادر مسلمانِ مطّلع از اوضاع، در بررسیها مورد توجّه قرار میدهیم.
(۱ از کشور اردن
(۲ از کشور سوریه
(۳ سورهى یس، آیهى ۶۱؛ «و اینکه مرا بپرستید؛ این است راه راست.»
(۴ آوازه
(۵ سورهى مائده، بخشى از آیهى ۳۸؛ «و دست مرد و زن دزد را ببُرید. ...»
(۶ ر.ک: بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام و اقشار مختلف مردم به مناسبت عید سعید مبعث (۱۳۷۰/۱۱/۱۳)، پینوشت شمارهی ۱۱
(۷ از کشور لبنان
(۸ صحنهها، عرصهها
(۹ سرزمینها
(۱۰ از کشور اندونزى
(۱۱ کافى، ج ۱، ص ۲۶؛ «کسى که آگاه به زمان خود باشد، اشتباهات بر او هجوم نمىآورد.»
(۱۲ سورهى عنکبوت، بخشى از آیهى ۶۹؛ «و کسانى که در راه ما کوشیدهاند، بهیقین راههاى خود را بر آنان مینماییم. ...»
(۱۳ از کشور بوسنى و هرزگوین
![]() جملههای برگزیده این دیدار
برگزیدهها
آخرینها
|








