ممکن بود یک روز ما فکر کنیم که دولتهای اروپایی یا امریکایی یا کشورهای عربی به ما چه کار دارند؛ سیاستی دارند و میخواهند مخاطب خودشان را سرگرم کنند - آنکه نفتی است، نفتی؛ آنکه آن روز سوسیالیست بود، سوسیالیست - اما امروز دیگر این فکر را نمیتوانیم بکنیم. میبینید که امروز در دنیا چه خبر است. میبینید که از اثرگذاری اسلام و ساخت انسان مسلمان و آنچه آنها به آن «بنیادگرایی اسلامی» میگویند، چه وحشتی در دنیا هست. آیا معقول است که بر اساس این وحشت برنامهریزی نکنند؟ آیا میشود چنین چیزی را فرض کرد؟ اصلاً چنین چیزی ممکن نیست.1370/11/07
لینک ثابت
بیشک در درون کشور ما کسانی هستند که همان انگیزههای ضدیت با این گرایش به اصطلاح «بنیادگرایی»را دارند؛ شما از آنها اصلا رودربایستی نکنید. در تنظیم برنامهی ادب و هنر، یا تنظیم برنامهی کودکان، یا فیلم و سریال، هیچوقت این فکر را نکنید که اگر ما این گرایش را نشان دادیم، ممکن است یک تیپ روشنفکری که مثلا خوانندگان فلان مجلهی هفتگی هستند، خوششان نیاید؛ بهدرک، خوششان نیاید! شما اصلا کاری را بکنید که آنها خوششان نمیآید؛ هیچ ملاحظهی این چیزها را نکنید؛ نگویید ما این شخصیت را باید تجلیل کنیم، شاید آنها جذب بشوند؛ نه، شما ببینید آیا در تجلیل این شخصیت، نقطهی منفییی وجود ندارد؟ نگویید ما باید با این آقا مصاحبه کنیم، یا سخنرانی این آقا را در فلان سمینار یا در فلان مجموعه پخش کنیم، برای اینکه آن جناح هم به این کانال علاقهمند بشوند؛ نه، شما نگاه کنید ببینید آیا این حرکت شما برای آن هدفگیری اصلی - که گفته شد - ضرری دارد یا ندارد؛ اگر ضرر دارد، اصلا ملاحظه نکنید که فلان کسان ممکن است با این کار جذب بشوند؛ نه، بگذارید جذب نشوند؛ کاملا صریح عمل کنید.1370/11/07
لینک ثابت
شماها روشنفکرید، اهل ادب و هنرید، با این مسائل آشنا هستید، من هم کموبیش آشنایم؛ در عالم ادب و هنر و نمایش و تصویر و حرف علمی و حرف شبه علمی و امثال اینها، غوغایی در دنیا دارد انجام میگیرد؛ برای اینکه مردم را از این حقیقت دور نگهدارند. ممکن است ده عنصر دیگر هم جزو هدفهای دنیا وجود داشته باشد که به ما ربطی ندارد اما این عنصر هم وجود دارد. حالا ما در مقابل اینها قرار داریم؛ ما باید رودربایستی نکنیم.
بیشک در درون کشور ما کسانی هستند که همان انگیزههای ضدیت با این گرایشِ به اصطلاح «بنیادگرایی» را دارند؛ شما از آنها اصلًا رودربایستی نکنید. در تنظیم برنامهی ادب و هنر، یا تنظیم برنامهی کودکان، یا فیلم و سریال، هیچوقت این فکر را نکنید که اگر ما این گرایش را نشان دادیم، ممکن است یک تیپ روشنفکری که مثلًا خوانندگان فلان مجلهی هفتگی هستند، خوششان نیاید؛ بهدَرَک، خوششان نیاید! شما اصلًا کاری را بکنید که آنها خوششان نمیآید؛ هیچ ملاحظهی این چیزها را نکنید؛ نگویید ما این شخصیت را باید تجلیل کنیم، شاید آنها جذب بشوند؛ نه، شما ببینید آیا در تجلیل این شخصیت، نقطهی منفییی وجود ندارد؟ نگویید ما باید با این آقا مصاحبه کنیم، یا سخنرانی این آقا را در فلان سمینار یا در فلان مجموعه پخش کنیم، برای اینکه آن جناح هم به این کانال علاقهمند بشوند؛ نه، شما نگاه کنید ببینید آیا این حرکت شما برای آن هدفگیری اصلی که گفته شد ضرری دارد یا ندارد؛ اگر ضرر دارد، اصلًا ملاحظه نکنید که فلانکسان ممکن است با این کار جذب بشوند؛ نه، بگذارید جذب نشوند؛ کاملًا صریح عمل کنید.1370/11/07
لینک ثابت
اگر مخاطبان شما قشر بخصوصی هستند که هستند و یک گروه هوشمندتر و روشنفکرتری در جامعه به سمت برنامههای شما گرایش پیدا میکنند، این شما را برای عدول از آن هدفی که اول ذکر شد، در محذور قرار ندهد؛ بلکه شما را وادار کند که کیفیت کار را بالا ببرید؛ همچنان که در مواردی من این را در شبکهی دو مشاهده کردم؛ از جمله در همین ماه رمضان گذشته بود که شما بعد از افطار برنامهی بسیار خوبی را اجرا میکردید، که واقعاً دیدنی و جالب بود و سطح بالایی داشت. بههرحال امیدواریم که إن شاء اللّه موفق باشید.1370/11/07
لینک ثابت
اهداف انقلاب اسلامی, اهداف نظام جمهوری اسلامی
هدف اصلی ما سازندگی مردم به شکلی است که اسلام و انقلاب میخواهند.1370/11/07
لینک ثابت
در مقولهی ادب و هنر، یکی از کارهایی که امروز تلویزیون متعهد است، برجسته کردن چهرههای اسلامیِ معاصرِ کارآمد است.1370/11/07
لینک ثابت
إن شاء اللّه که خداوند کمکتان کند. البته کار خیلی سخت است. حرف زدن خیلی آسان است، اما عمل کردن بسیار بسیار مشکلتر است؛ منتها آنچه که هست، این است که خدای متعال وعده کرده که اگر شما همت کردید، در عمل هم شما را یاری بدهد. بله، حرف زدن ما با عمل شما قابل مقایسه نیست؛ فضیلت عمل شما چندین برابر است. إن شاء اللّه همت کنید و از خدا هم کمک بخواهید؛ خدای متعال هم شما را هدایت و کمک خواهد کرد.1370/11/07
لینک ثابت
وعده یاری خدا برای عمل کنندگان
انشاءاللَّه که خداوند کمکتان کند. البته کار خیلی سخت است. حرف زدن خیلی آسان است، اما عمل کردن بسیار بسیار مشکلتر است؛ منتها آنچه که هست، این است که خدای متعال وعده کرده که اگر شما همت کردید، در عمل هم شما را یاری بدهد(1). بله، حرف زدن ما با عمل شما قابل مقایسه نیست؛ فضیلت عمل شما چندین برابر است. انشاءاللَّه همت کنید و از خدا هم کمک بخواهید؛ خدای متعال هم شما را هدایت و کمک خواهد کرد.1370/11/07
1 )
سوره مبارکه الحج آیه 40
الَّذينَ أُخرِجوا مِن دِيارِهِم بِغَيرِ حَقٍّ إِلّا أَن يَقولوا رَبُّنَا اللَّهُ ۗ وَلَولا دَفعُ اللَّهِ النّاسَ بَعضَهُم بِبَعضٍ لَهُدِّمَت صَوامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَواتٌ وَمَساجِدُ يُذكَرُ فيهَا اسمُ اللَّهِ كَثيرًا ۗ وَلَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزيزٌ
ترجمه:
همانها که از خانه و شهر خود، به ناحق رانده شدند، جز اینکه میگفتند: «پروردگار ما، خدای یکتاست!» و اگر خداوند بعضی از مردم را بوسیله بعضی دیگر دفع نکند، دیرها و صومعهها، و معابد یهود و نصارا، و مساجدی که نام خدا در آن بسیار برده میشود، ویران میگردد! و خداوند کسانی را که یاری او کنند (و از آیینش دفاع نمایند) یاری میکند؛ خداوند قوی و شکست ناپذیر است.
1 )
سوره مبارکه العنكبوت آیه 69
وَالَّذينَ جاهَدوا فينا لَنَهدِيَنَّهُم سُبُلَنا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ المُحسِنينَ
ترجمه:
و آنها که در راه ما (با خلوص نیّت) جهاد کنند، قطعاً به راههای خود، هدایتشان خواهیم کرد؛ و خداوند با نیکوکاران است.
لینک ثابت
امروز در عالم فرهنگ و هنر، شبکهی نامرئیِ در سایهیی در داخل کشور فعال است، که هرکس این شبکه را نبیند، به نظر من باید در بینایی خودش شک کند. این شبکه در همه جا هم نفوذ دارد یک جاهایی بیشتر، یک جاهایی کمتر و تصمیمش بر این است که به ارزشهای اسلام و انقلاب هجوم بیاورد. این شبکه در جهت همان سیاستهایی که اشاره کردم در سطح جهان فعال است، در داخل کشور دارد کار میکند؛ انصافاً کار سازماندهی شده و خوب و دقیقی هم میکند. آنها الآن بر روی ضایع کردن، یا لااقل مسکوت گذاشتن چهرههای خوب ما در شعر و در ادبیات و در هنر و در علم متمرکز شدهاند؛ اما شما اینها را پیدا کنید و مطرحشان نمایید. من هیچ وجهی برای زنده کردن شخصیتی نمییابم، جز اینکه گفته میشود میخواهیم دل عدهیی را به دست بیاوریم! چرا باید این کار را بکنیم؟! چهرههای خودی را بیاورید، مطرح کنید.1370/11/07
لینک ثابت
امروز در عالم فرهنگ و هنر، شبکهی نامرئی در سایهیی در داخل کشور فعال است، که هرکس این شبکه را نبیند، به نظر من باید در بینایی خودش شک کند. این شبکه در همه جا هم نفوذ دارد - یک جاهایی بیشتر، یک جاهایی کمتر - و تصمیمش بر این است که به ارزشهای اسلام و انقلاب هجوم بیاورد. این شبکه در جهت همان سیاستهایی که اشاره کردم در سطح جهان فعال است، در داخل کشور دارد کار میکند؛ انصافا کار سازماندهی شده و خوب و دقیقی هم میکند. آنها الان بر روی ضایع کردن، یا لااقل مسکوت گذاشتن چهرههای خوب ما در شعر و در ادبیات و در هنر و در علم متمرکز شدهاند؛ اما شما اینها را پیدا کنید و مطرحشان نمایید. من هیچ وجهی برای زنده کردن شخصیتی نمییابم، جز اینکه گفته میشود میخواهیم دل عدهیی را به دست بیاوریم! چرا باید این کار را بکنیم؟! چهرههای خودی را بیاورید، مطرح کنید.
در بعضی از جاهای دیگر، نمونههای خوبی در این زمینهها وجود دارد؛ من مثال بیاشکالترش را بگویم؛ چون از معاصران زنده، آدم یک کلمه بگوید، ممکن است مشکلاتی ایجاد بشود! امروز شما میتوانید روی چهرهی «شهریار» کار کنید. «شهریار»، یک چهرهی مطرح هنری و ادبی امروز است. ممکن است دیروز اینگونه نبوده باشد، لیکن امروز با توجه به این جمهوریهایی که آزاد شدهاند، و با توجه به آن منطقهی عظیمی که گرایش و گویش ترکی دارند - که از چین تا اروپا را گرفته است - عنصری مثل «شهریار»، یک شاعر ترکزبان در این حد، با آن عشق و اخلاص به جمهوری اسلامی، زندهکردنی و نشاندادنی است؛ این کار را شما بکنید؛ البته به شکل صحیح و هوشمندانهاش. از این قبیل کارهای خوب، میشود انجام بدهید؛ مثلاً کار روی شعرای معاصر، ادبای حاضر، ادبای متوفی، در زمینههای کودکان و امثال اینها.
بههرحال من این را میخواهم بگویم که اگر مخاطبان شما قشر بخصوصی هستند - که هستند - و یک گروه هوشمندتر و روشنفکرتری در جامعه به سمت برنامههای شما گرایش پیدا میکنند، این شما را برای عدول از آن هدفی که اول ذکر شد، در محذور قرار ندهد؛ بلکه شما را وادار کند که کیفیت کار را بالا ببرید؛ همچنان که در مواردی من این را در شبکهی دو مشاهده کردم؛ از جمله در همین ماه رمضان گذشته بود که شما بعد از افطار برنامهی بسیار خوبی را اجرا میکردید، که واقعاً دیدنی و جالب بود و سطح بالایی داشت. بههرحال امیدواریم که انشاءاللَّه موفق باشید.1370/11/07
لینک ثابت
افراد بااستعداد و جوانان انقلابی را بنشانید و از آنها جدی بخواهید که بیایند مناظر بهیادماندنی انقلاب را در فیلمنامههای بسیار هنرمندانه و انسانی و حاکی از اوج درک و فهم نویسنده - که انسان گاهی در بعضی از فیلمنامههای خارجی، این معنا را مشاهده میکند - تصویر کنند؛ بعد آنها را به سلک نمایش بکشید و نشان بدهید. خلأ فیلمهای خارجی را در اینجا پُر کنید؛ به نظر من این تکلیف اصلی است.
در مقولهی ادب و هنر، یکی از کارهایی که امروز تلویزیون متعهد است، برجسته کردن چهرههای اسلامیِ معاصرِ کارآمد است؛ من این را دارم اولبار به شما میگویم که دنبالش باشید. الان شما ملاحظه کنید، در این مجموعهی نظام - بیرون از کادرهای اصلی نظام و یا در داخل این کادرها - چهرههایی که در داخل کادرهای اصلیند، غالباً مطرحند؛ خبرشان گفته میشود، مسائلشان گفته میشود؛ اما در میان چهرههای درجهی دو و درجهی سه - آنهایی که از کادرهای اصلی خارجند - آدمهای باشعور، دارای استعدادها و لیاقتهای بالا، هوشمند در ادبیات و در هنر و در علم و در مسائل اجتماعی داریم؛ اینها را مطرح کنید. تلویزیون یکی از کارهایش باید این باشد که اینها را مطرح کند.
امروز در عالم فرهنگ و هنر، شبکهی نامرئیِ در سایهیی در داخل کشور فعال است، که هرکس این شبکه را نبیند، به نظر من باید در بینایی خودش شک کند. این شبکه در همه جا هم نفوذ دارد - یک جاهایی بیشتر، یک جاهایی کمتر - و تصمیمش بر این است که به ارزشهای اسلام و انقلاب هجوم بیاورد. این شبکه در جهت همان سیاستهایی که اشاره کردم در سطح جهان فعال است، در داخل کشور دارد کار میکند؛ انصافاً کار سازماندهی شده و خوب و دقیقی هم میکند. آنها الان بر روی ضایع کردن، یا لااقل مسکوت گذاشتن چهرههای خوب ما در شعر و در ادبیات و در هنر و در علم متمرکز شدهاند؛ اما شما اینها را پیدا کنید و مطرحشان نمایید. من هیچ وجهی برای زنده کردن شخصیتی نمییابم، جز اینکه گفته میشود میخواهیم دل عدهیی را به دست بیاوریم! چرا باید این کار را بکنیم؟! چهرههای خودی را بیاورید، مطرح کنید.1370/11/07
لینک ثابت
پوچ بودن مضامین فیلمنامهها، مهمترین نقص فیلمهای تولید داخل
شما در تولید فیلمهاى داخلى، میدان خوبى دارید. سراغ فیلمهاى خوب بروید و فیلمهاى خوب بسازید. حالا فیلم خارجى که شما مصرف مىکنید، چارهیى ندارید که به حد اکثر ممکن یعنى هرچه گیرتان مىآید اکتفا کنید؛ بالاخره فیلم خارجى است و در جاى دیگر ساخته شده است. باید در میان آن فیلمهایى که نشان مىدهید، این یکى بهتر از آنهاى دیگر باشد و تعارض کمترى داشته باشد؛ اما در فیلمى که شما مىسازید، این مسئله وجود ندارد! فیلمى که شما مىسازید، باید صددرصد در این جهت باشد؛ اگر یک درصد در این جهت نباشد، کمبود محسوب مىشود و قابل قبول نیست.
من متأسفانه مىبینم که فیلمهاى داخلى ما نقصهاى زیادى دارد و مهمترین نقصش در فیلمنامههاست. ما هنرپیشههاى خوبى داریم، کارگردانهاى خوبى داریم، صحنهآراییها خوب است؛ اما مضمونها پوچ است و اصلًا مناسب با آن شکوه و اوج انقلاب و واقعیتهاى بسیار عمیق و ظریف و زیباى جامعهى ما نیست و آن پیچیدگى و عمق معارفى که در اختیار ماست، در آنها دیده نمىشود! در جامعهى ما، نمایشهاى انسانىِ بسیار بسیار پُرشکوه و زیبا وجود دارد؛ اما متأسفانه فیلمهاى ما اینها را نشان نمىدهد؛ سراغ چیزهاى خیلى کممایه، کمعمق و سطحى مىرود؛ آن هم با نگارشهاى خیلى ناشیانه! متأسفانه فیلمنامهها هیچ خوب نیست؛ یعنى خیلى خیلى ناقص و خیلى کم است. فیلمهایى که از کانالهاى تلویزیون نشان داده مىشود، غالباً این ضعف را دارد. البته من از سینماها خبرى ندارم و نمىدانم که وضع فیلمها چگونه است؛ لابد بهتر از اینها نیست!
افراد بااستعداد و جوانان انقلابى را بنشانید و از آنها جدى بخواهید که بیایند مناظر بهیادماندنى انقلاب را در فیلمنامههاى بسیار هنرمندانه و انسانى و حاکى از اوج درک و فهم نویسنده که انسان گاهى در بعضى از فیلمنامههاى خارجى، این معنا را مشاهده مىکند تصویر کنند؛ بعد آنها را به سلک نمایش بکشید و نشان بدهید. خلأ فیلمهاى خارجى را در اینجا پُر کنید؛ به نظر من این تکلیف اصلى است.1370/11/07
لینک ثابت
پرهیز از ملاحظه یک تیپ روشنفکری در برنامهسازی صداوسیما
بىشک در درون کشور ما کسانى هستند که همان انگیزههاى ضدیت با این گرایشِ به اصطلاح «بنیادگرایى» را دارند؛ شما از آنها اصلًا رودربایستى نکنید. در تنظیم برنامهى ادب و هنر، یا تنظیم برنامهى کودکان، یا فیلم و سریال، هیچوقت این فکر را نکنید که اگر ما این گرایش را نشان دادیم، ممکن است یک تیپ روشنفکرى که مثلًا خوانندگان فلان مجلهى هفتگى هستند، خوششان نیاید؛ بهدَرَک، خوششان نیاید! شما اصلًا کارى را بکنید که آنها خوششان نمىآید؛ هیچ ملاحظهى این چیزها را نکنید؛ نگویید ما این شخصیت را باید تجلیل کنیم، شاید آنها جذب بشوند؛ نه، شما ببینید آیا در تجلیل این شخصیت، نقطهى منفىیى وجود ندارد؟ نگویید ما باید با این آقا مصاحبه کنیم، یا سخنرانى این آقا را در فلان سمینار یا در فلان مجموعه پخش کنیم، براى اینکه آن جناح هم به این کانال علاقهمند بشوند؛ نه، شما نگاه کنید ببینید آیا این حرکت شما براى آن هدفگیرى اصلى که گفته شد ضررى دارد یا ندارد؛ اگر ضرر دارد، اصلًا ملاحظه نکنید که فلانکسان ممکن است با این کار جذب بشوند؛ نه، بگذارید جذب نشوند؛ کاملًا صریح عمل کنید.
من یک آدم بستهى بىاعتناى به خواستها و هدفهاى به اصطلاح امروز دگراندیشان یا دگراندیشانه نیستم؛ نه، اسلام این مقدار سعهى صدر دارد که همهى حرفها را گوش کند؛ لیکن اینجا اصلًا مسألهى این نیست؛ در اینجا مسئله، مسألهى یک شخص در مقابل یک شخص نیست؛ اینجا مسألهى یگانه ابزار ناقص یک نظام در مقابل مجموعهى توطئههایى است که دارد انجام مىگیرد. بنده بیایم از همین یک ریالى که دارم، در مقابل میلیونها تومانى که دیگران دارند، بد استفاده کنم؛ براى اینکه مبادا آن دیگران بدشان بیاید، یا خوششان نیاید؟! این بههیچوجه عاقلانه نیست.
کانال دو هم مثل کانال یک است. البته بر کانال یک هم این اشکال وارد است، بر کانال دو هم این اشکال وارد است. بر شماها اشکال وارد نیست؛ بر مجموع کار اشکال وارد است. البته مجموع کار عواملى دارد؛ از جملهى آنها ممکن است همین کمبود امکاناتى باشد که به آنها اشاره کردید و شما و من هم تا حدودى از آنها اطلاع داریم. این اشکال وارد است که الآن رادیو و تلویزیون ما، آن چیزى که من مىگویم، نیست؛ یعنى به طور ناقص هست؛ نه اینکه هیچ نیست. در برنامههاى شما هم برنامههاى خوب دیده مىشود. من گاهى برنامههاى شما را مثل برنامههاى کانال یک نگاه مىکنم؛ برنامههاى خوب و قابل تقدیرى است؛ برنامههایى است که نشان مىدهد روى آنها زحمت کشیده شده است؛ لیکن مسئله اصلًا این نیست؛ مسئله این است که ما باید مجموعه را درست کنیم؛ یعنى همین
کهنخرقهى خویش پیراستن
به از جامهى عاریت خواستن
ما باید تا آنجا که مىتوانیم، از همین کهنخرقه استفادهى بهینه بکنیم؛ چارهیى نداریم و مىتوانیم. اگر بگویید نمىتوانیم، من این را از شما قبول نخواهم کرد.1370/11/07
لینک ثابت
لزوم هدفمند شدن برنامههای صداوسیما
در یک جمله، «هدف» باید در همه چیز دنبال بشود؛ در برنامهى کودکان هم همین هدف باید دنبال بشود؛ در سرگرمى و تفریح هم همین هدف باید دنبال بشود؛ در میزگردها و مصاحبهها هم همین هدف باید دنبال بشود؛ در ارائهى برنامههاى فیلم و سریال هم همین هدف باید دنبال بشود؛ در کارهاى ادبى و هنرى و فرهنگى و غیره هم عیناً همین هدف باید دنبال بشود؛ منتها یک مجموعهى هوشمند وقتى مىخواهند هدفى را دنبال بکنند، راههاى چندصدگانه و گاهى چندهزارگانهى رسیدن به آن هدف را در پیش رو قرار مىدهند و براى هرکدام از راهها حکمى مىگذارند.
اینطور نیست که اگر ما مىخواهیم مردم، مسلمان تربیت بشوند، راهش این است که در تلویزیون دائماً برایشان قرآن بخوانیم، یا تفسیر قرآن بگوییم، یا احکام توضیح المسائل را بیان کنیم؛ نخیر، این کار راههایى دارد. انسان مسلمان فقط آن نیست که احکام اسلامى را بلد است؛ انسان مسلمان ابعادى دارد؛ بینش او، روشن بینى او، نیروى باطنى او، نیروى روحى او، نیروى جسمى او، معلومات وسیع او، احساس برترى او در میدانهاى زندگى، همهى اینها عناصر دخیل در ساخت انسان مسلمانند. شما صد راه براى این مطالب در نظر بگیرید؛ هرکدام از راهها را به حساب خود بپیمایید، تا به این هدف برسید. عمده آن است که این هدف فراموش نشود، از آن تخلف نشود و عکس آن عمل نگردد؛ هدف ما این است.
در دنیا کم نیستند دستگاههاى رسانهاى مجهز به همان تکنولوژىها و اسلوبها و ابتکارهایى که ایشان اشاره کردند که روز به روز دارد نوتر و پیچیدهتر مىشود و سرمایهى تأثیرگذار زیادى را ایجاد کردهاند که درست ضد نظر ما را دارند. بدون شک امروز رسانههایى وجود دارند که وقتى مىخواهند برنامهریزى کنند، این را رعایت مىکنند که چه بکنیم که مخاطب ما از اسلام دور بشود؛ به اسلام نزدیک نشود! آیا این برایتان قابل باور هست، یا نه؟1370/11/07
لینک ثابت
پیگیری اهداف انقلاب در برنامههای صداوسیما مثل فیلم و سریال
من با آن کسى که با تفکر اسلامى میانهیى ندارد، هیچ رودربایستى ندارم. شماها را نمىگویم؛ شما بچهمسلمانهاى خودمان هستید و دارید مثل من تلاش مىکنید؛ لیکن آن مخاطبى که فرضاً باور اسلامى در قلب او نیست و او این را نمىخواهد و این نوع عمل ما و تصرف ما و فعالیت ما را دوست نمىدارد، ما با او هیچ رودربایستى نداریم؛ نمىپسندد، نپسندد؛ خوشحال نمىشود، نشود؛ تلویزیون را مىبندد، در نهایت ببندد. البته باید تلاش بکنیم که تلویزیون را نبندد و گوش کند و ببیند؛ اما اگر فرض کردیم کار به آنجا رسید که یا ما باید هدف خودمان را دنبال نکنیم، تا او تلویزیون را نبندد؛ و یا اینکه هدف خودمان را دنبال کنیم، که طبیعتاً او تلویزیون را خواهد بست؛ در اینجا ما دومى را ترجیح مىدهیم؛ او تلویزیون را ببندد؛ زیرا بسیارند کسانى که تلویزیون را نمىبندند و همین را که من مىگویم، مىخواهند.
بنابراین، در یک جمله، «هدف» باید در همه چیز دنبال بشود؛ در برنامهى کودکان هم همین هدف باید دنبال بشود؛ در سرگرمى و تفریح هم همین هدف باید دنبال بشود؛ در میزگردها و مصاحبهها هم همین هدف باید دنبال بشود؛ در ارائهى برنامههاى فیلم و سریال هم همین هدف باید دنبال بشود؛ در کارهاى ادبى و هنرى و فرهنگى و غیره هم عیناً همین هدف باید دنبال بشود؛ منتها یک مجموعهى هوشمند وقتى مىخواهند هدفى را دنبال بکنند، راههاى چندصدگانه و گاهى چندهزارگانهى رسیدن به آن هدف را در پیش رو قرار مىدهند و براى هر کدام از راهها حکمى مىگذارند.1370/11/07
لینک ثابت
اگر مخاطبان شما قشر بخصوصی هستند - که هستند - و یک گروه هوشمندتر و روشنفکرتری در جامعه به سمت برنامههای شما گرایش پیدا میکنند، این شما را برای عدول از آن هدفی که اول ذکر شد، در محذور قرار ندهد؛ بلکه شما را وادار کند که کیفیت کار را بالا ببرید؛ همچنان که در مواردی من این را در شبکهی دو مشاهده کردم؛ از جمله در همین ماه رمضان گذشته بود که شما بعد از افطار برنامهی بسیار خوبی را اجرا میکردید، که واقعاً دیدنی و جالب بود و سطح بالایی داشت. بههرحال امیدواریم که انشاءاللَّه موفق باشید.
من از اینکه امثال آقای اَرگانی - برادر بسیار خوب و عزیز و دلسوز - و بعضی از آقایانی که آنها را میشناسم، در این مجموعه هستند، خوشحالم. امیدوارم که جهتگیری را آنچنان دقیق و حساس قرار بدهید که موجب تحرک روحیهی رقابت کانال یک شود و آنها در جهت گرایش به سمت اهداف انقلاب و اسلام، به چشم رقابت به شما نگاه کنند؛ مسابقهی صحیحی در این زمینه انشاءاللَّه به وجود بیاید.1370/11/07
لینک ثابت