newspart/index2
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
نصرت الهی

از خداوند متعال مسئلت میكنیم كه به شما توفیق بدهد و كمك كند. هم احتیاج داریم به كمك الهی و هدایت الهی در رسیدن به اندیشه‌ی درست، هم احتیاج داریم به كمك پروردگار در زمینه‌ی توانایی بر اجرای آنچه درست میدانیم و تصمیم میگیریم. بایستی توسّل كرد، توجّه كرد به خدای متعال و از خدا كمك خواست. ما وظیفه داریم همّت خودمان و تلاش خودمان را به صحنه بیاوریم و بركت از آنِ خدا است و كمك از آنِ پروردگار است؛ ان‌شاءالله كارهای مهمّ فرهنگی‌ای كه در پیش داریم با همّت شما و تلاش شما پیش خواهد رفت.1392/09/19
لینک ثابت
هویت ملی

شما هرجا هستید، بحمدالله همه‌تان جایگاهی برای گفتن و تأثیرگذاری دارید و منبرهایی در اختیار شما هست؛ از اینها استفاده كنید برای اینكه در جامعه و در چشم نخبگان كشور مسئله‌ی فرهنگ را در جایگاه واقعی و شایسته‌ی خود بنشانید؛ این خیلی مهم است. فرهنگ هویّت یك ملّت است. ارزشهای فرهنگی روح و معنای حقیقی یك ملّت است. همه چیز مترتّب بر فرهنگ است. فرهنگ حاشیه و ذیلِ اقتصاد نیست، حاشیه و ذیلِ سیاست نیست، اقتصاد و سیاست حاشیه و ذیل بر فرهنگند؛ به این باید توجّه كرد.1392/09/19
لینک ثابت
پیشرفت علمی ایران

ما گفتیم مسائل اقتصادی و مسائل گوناگون مهم پیوست فرهنگی داشته باشد، معنای آن همین است؛ معنای آن این است كه یك حركت اساسی كه در زمینه‌ی اقتصاد، در زمینه‌ی سیاست، در زمینه‌ی سازندگی، در زمینه‌ی فنّاوری، تولید، پیشرفت علم میخواهیم انجام بدهیم، ملتفت لوازم فرهنگی آن باشیم.1392/09/19
لینک ثابت
پیشرفت علمی ایران

خیلی مهم است این مسئله‌ی علم. اوّلاً این پیشرفت علمی ما در این ده دوازده سال اخیر یك واقعیّت است؛ بعضی این را باور نكردند؛ بعضی حتّی این را انكار كردند. یك شخص عزیزی - كه حالا بعضی از دوستانی كه در جلسه هستند، توجّه دارند كه من چه كسی را میگویم؛ نمیخواهم اسم بیاورم - همان اوائلی كه این قضیّه‌ی هسته‌ای و سانتریفیوژ و این حرفها باب شده بود و مكرّر گفته میشد، در یك نامه‌ای به من نوشت كه آقا، این حرفها دروغ است، باور نكنید - هم این را، هم گمان میكنم مسئله‌ی سلّولهای بنیادی را؛ حالا الان درست یادم نیست، نامه‌ی او بین كاغذهای ما هست - اینهایی كه می‌آیند به شما گزارش میدهند، [حرف‌] اینها را باور نكنید، اینها واقعیّت ندارد، اینها خلاف واقع است! خود این شخص هم آدم دانشمندی است، آدم مورد قبول و مورد اعتماد من است، بنده هم دوست دارم آن شخص را، امّا باور نمیكرد؛ البتّه ما باور كرده بودیم و الحمدلله روزبه‌روز هم این باور تأیید شد. بعد از چندین‌سال، چندی قبل اینجا یك جلسه‌ای بود كه بعضی از دوستان این جلسه هم در آن حضور داشتند، همان شخص عزیز به من رو كرد و گفت كه در دانشگاه‌های ما از این پیشرفتهایی كه این جوانها دارند انجام میدهند استقبال نمیشود و شروع كرد شكایت از این طرف قضیّه كه حالا جوانهای ما دارند كارهای زیادی انجام میدهند و استقبال نمیشود. من یادم آمد از آن حرفی كه ایشان سالها پیش به من گفته بود كه این پیشرفتها دروغ است. نه آقا، این پیشرفتها راست است؛ اینكه ما سیزده برابرِ متوسّط رشد جهانی، سرعت پیشرفت [علم‌] داشته‌ایم، راست است؛ این را دیگران گفتند، مخالفین ما گفتند. در بخشهای مختلف، جوانهای ما كارهای بزرگی را بحمدالله توانستند انجام بدهند و كار كردند و پیش رفتند. توصیه‌ی من به وزیر محترم آموزش عالی و وزیر محترم بهداشت و درمان، بخصوص این است كه نگذارید این چرخه‌ی حركت كُند بشود. این را هرچه میتوانید توسعه بدهید و تسریع كنید و پیشرفت كنید.1392/09/19
لینک ثابت
احساس مسئولیت

نمیشود مسئولین كشور مسئولیّتی احساس نكنند در زمینه‌ی هدایت فرهنگی جامعه. همان‌طور كه اشاره كردند آقای رئیس جمهور، دولت و مسئولان موظّفند كه توجّه كنند به جریان عمومی فرهنگ جامعه؛ ببینند كجا داریم میرویم، چه دارد اتّفاق می‌افتد، چه چیزی در انتظار ما است؛ اگر چنانچه مزاحماتی وجود دارد، آنها را برطرف كنند؛ جلوی موانع را، عناصر مخرّب را، عناصر مفسد را بگیرند.1392/09/19
لینک ثابت
اصل ۴۴ قانون اساسی, مفاسد اقتصادی

شما در زمینه‌ی اقتصاد هم معتقدید كه اقتصاد دست مردم باید باشد؛ ما هم عقیده‌مان همین است و در تفسیر اصل ۴۴ این معنا را تبیین كردیم. خب، معنای آن این نیست كه دولت اجازه میدهد یك نفری فعّالیّت اقتصادی بكند و یك انحصاری را در اختیار بگیرد كه این انحصار در نهایت به ضرر مردم است؛ جلوی او را میگیرید شما؛ جلوی انحصارات را میگیرید، جلوی تجاوز را میگیرید، جلوی فساد مالی را میگیرید، جلوی سوءاستفاده از منابع دولتی و عمومی را میگیرید؛ یعنی جلوی این مزاحمات را میگیرید.1392/09/19
لینک ثابت
مفاسد اقتصادی

مسئله‌ی آخر، مسئله‌ی آسیبهای اجتماعی و علل فرهنگی آن است؛ كه من اشاره كردم به مسئله‌ی طلاق، مسئله‌ی موادّ مخدّر، فسادهای مالی، مسئله‌ی جنایت. خب یكی از همین تأثیرات تهاجم فرهنگی دشمنان، افزایش سرقت مسلّحانه از بانكهااست؛ این را اوّل ما در فیلمها دیدیم - قابل توجّه جناب آقای ضرغامی - كه حمله میكنند؛ حالا عین همان قضایا، اینجا دارد اتّفاق می‌افتد؛ خب یاد میگیرند دیگر. ما باید این را بدانیم چه‌كار داریم میكنیم. یعنی واقعاً این آسیبها را بفهمیم.1392/09/19
لینک ثابت
نقشه‏ جامع علمی, مهندسی فرهنگی, تحول بنیادین آموزش و پرورش, دانشگاه اسلامی

مصوّبات اینجا بایستی اجرا بشود؛ حالا سازوكاری برای ضمانت اجرا تدوین میكنید، فبهاونعمة؛ اگر فرض كنیم كه یك سازوكار خاصّی هم برای ضمانت اجرای مصوّباتِ اینجا تدوین نمیشود، خودِ حضور رئیس جمهور و رئیس قوّه‌ی مقنّنه برای قانون‌گذاری - آنجاهایی كه احتیاج به قانون‌گذاری است - و وزرای محترم و مسئولان دستگاه‌های ذی‌ربط، باید به معنای ضمانت اجرا باشد؛ یعنی وقتی كه فرض بفرمایید نقشه‌ی جامع علمی - كه واقعاً یكی از كارهای بزرگ شورا تدوین این سند نقشه‌ی جامع علمی كشور بود كه كار بسیار خوبی شد و سازوكار اجرایی خوبی هم برای آن تدوین شد كه این جزو كارها است - تدوین میشود، دستگاه‌های اجرایی هر كدام به سهم خودشان بایستی اهتمام داشته باشند به اینكه این انجام بگیرد؛ یا مثلاً فرض كنید سند مهندسی فرهنگی - كه شنیدم كار آن نزدیك به اتمام [است‌] یا اتمام پیداكرده - [كه‌] باید برای آن هم سازوكار اجرایی حتماً تهیّه بشود كه تحقّق پیداكند؛ یا سند دانشگاه اسلامی؛ یا سند تحوّل بنیادی آموزش و پرورش كه وزیر محترم آموزش و پرورش خود را متعهّد بدانند كه این را عملی كنند و اجرایی كنند؛ یا سند راهبردی نخبگان كشور - كه در آن جلسه خود بنده هم شركت كردم كه سند بسیار مهمّی است - كه این مسئله را خب معاونت محترم رئیس جمهور بایستی تعقیب كنند؛ و خلاصه باید خود اعضا و دستگاه‌های فرهنگی قبول كنند و باور داشته باشند كه ما این جایگاه را به‌عنوان یك قرارگاه مركزی [قرار دادیم‌].1392/09/19
لینک ثابت
جهاد فرهنگی

باید خود اعضا و دستگاه‌های فرهنگی قبول كنند و باور داشته باشند كه ما این جایگاه را به‌عنوان یك قرارگاه مركزی [قرار دادیم‌]. تعبیر "قرارگاه" ممكن است به بعضی گوشها سنگین بیاید - قرارگاه یك اصطلاح جنگی است، اصطلاح نظامی است - و بگویند آقا، قرارگاه مال مسائل نظامی است، شما در مسائل فرهنگی هم فكر نظامی را رها نمیكنید! واقع قضیّه این است كه كارزار فرهنگی از كارزار نظامی اگر مهم‌تر نباشد و اگر خطرناك‌تر نباشد، كمتر نیست؛ این را بدانید؛ یعنی میدانید هم شما، واقعاً یك میدان كارزار است اینجا. و بخصوص در قرارگاه‌های نظامی این‌جوری است؛ قرارگاه مسئولیّت اجرای مستقیم به معنای اینكه یك واحدی متعلّق او باشد، ندارد؛ امّا واحدها در اختیار او قرار میگیرند، به تعبیر نظامی در كنترل عملیّاتیِ او قرار میگیرند. وقتی ما یك قرارگاه نظامی تشكیل میدهیم، فرض بفرمایید سپاه میگوید این یگانهای من در كنترل عملیّاتی آن تشكیلات [هستند]، پشتیبانی این یگان، متعلّق به آن سازمان است - یا ارتش، یا سپاه، یا هر دستگاه دیگر - امّا به‌كارگیری این و هدایت این، به عهده‌ی قرارگاه است؛ یعنی یك چنین حالتی را در اینجا بایستی توجّه داشت.1392/09/19
لینک ثابت
تحول ‌و ارتقاء‌ علوم‌ انسانی

مسئله‌ی علوم انسانی هم مسئله‌ی دیگری است كه خیلی مهم است. البتّه آقای دكتر حدّاد - مثل اینكه نیستند امروز اینجا - یك گزارش مفصّل و خوبی به من دادند در مورد كارهایی كه در زمینه‌ی علوم انسانی در هیئتی كه ایشان مسئول آن هستند انجام گرفته، كه خب بعضی از دوستان هم از نداشتنِ خروجی این كار گله‌مندند و شكایت میكنند، كه اینها در جلسه‌ی شورا باید مطرح بشود. به نظر بنده اساسی‌ترین كار هم این است كه مبنای علمی و فلسفیِ تحوّل علوم انسانی باید تدوین بشود؛ این كار اساسی و كار اوّلی است كه بایستی انجام بگیرد.1392/09/19
لینک ثابت
افزایش جمعیت

ما باید این را بدانیم چه‌كار داریم میكنیم. یعنی واقعاً این آسیبها را بفهمیم. مسئله‌ی جمعیّت. یكی از خطراتی كه وقتی انسان درست به عمق آن فكر میكند، تن او میلرزد، این مسئله‌ی جمعیّت است؛ كه من به آقای دكتر هاشمی هم به‌نظرم یك جمله‌ی كوتاهی گفتم، با آقای دكتر روحانی هم مفصّل صحبت كردیم؛ مسئله‌ی جمعیّت را جدّی بگیرید؛ جمعیّت جوان كشور دارد كاهش پیدا میكند. یك جایی خواهیم رسید كه دیگر قابل علاج نیست. یعنی مسئله‌ی جمعیّت از آن مسائلی نیست كه بگوییم حالا ده سال دیگر فكر میكنیم؛ نه، اگر چند سال بگذرد، وقتی نسلها پیر شدند، دیگر قابل علاج نیست.1392/09/19
لینک ثابت
تمدن‌سازی نوین اسلامی, مرجعیت علمی, شکستن مرزهای دانش

نگذارید دانشگاه جولانگاه حركتهای سیاسی بشود. اینكه ما جوان را به‌عنوان یك موتور محرّك تحوّلات سیاسی بپذیریم، حرف من است. من یك‌وقتی این مطلب را گفتم، بعضی از همین آقایانی كه حالا دَم از دانشگاه میزنند، من را ملامت كردند كه شما این جوانها را به هَوس انداختید، به هیجان انداختید؛ نه، من اعتقاد دارم به این قضیّه؛ نسل جوان در هر جامعه، موتور حركت تحوّلات اجتماعی و تحوّلات سیاسی است؛ بخصوص جوان دانشجو؛ طبیعتش این است. این حرف دیگری است؛ این غیر از این است كه ما دانشگاه را محلّ جَوَلان گرایشهای سیاسی‌ای كه بعضی‌شان مخالف با اصل نظامند یا مخالف با جهت‌گیری‌های نظامند بكنیم. این را باید حتماً مراقبت كنید و جلوی آن را بگیرید. در این زمینه من این جمله را هم عرض بكنم؛ یك "میتوانیم"ای را ملّت ما گفته؛ نگذارید این "میتوانیم" تبدیل بشود به عكس آن. گفتند ما میتوانیم به قلّه‌های رفیع علمی برسیم؛ میتوانیم مرجع علمی جهان بشویم؛ میتوانیم خودمان را از حقارت علمی نجات بدهیم، كه امروز نجات دادند و دشمنان ما، مخالفین ما دارند اعتراف میكنند كه ایران به دانش دست یافته؛ نه فقط در زمینه‌ی هسته‌ای، در زمینه‌های دیگر هم همین را دارند میگویند و اعتراف میكنند. این "میتوانیم" را كه در روح این جوانهای ما دارد جَوَلان میكند، نگذارید از بین برود؛ شما هم بگویید میتوانیم و دنبال كنید این میتوانیم را. ما میتوانیم تمدّن نوین اسلامی را برپا كنیم و دنیایی بسازیم كه سرشار باشد از معنویّت و با كمك معنویّت و هدایت معنویّت راه برود؛ این كارها را میتوانیم انجام بدهیم، كه به توفیق الهی هم [این كار را] میكنیم.1392/09/19
لینک ثابت
تهاجم فرهنگی

ما چند سال قبل از این بحث تهاجم فرهنگی را مطرح كردیم؛ بعضی‌ها اصل تهاجم را منكر شدند؛ گفتند چه تهاجمی؟ بعد یواش یواش دیدند كه نه [فقط] ما میگوییم، خیلی از كشورهای غیرغربی هم مسئله‌ی تهاجم فرهنگی را مطرح میكنند و میگویند غربی‌ها به ما تهاجم فرهنگی كردند؛ بعد دیدند كه خود اروپایی‌ها هم میگویند آمریكا به ما تهاجم فرهنگی كرده! لابد دیده‌اید، خوانده‌اید كه [گفتند] فیلمهای آمریكایی، كتابهای آمریكایی چه تهاجم فرهنگی‌ای به ما كرده‌اند و دارند فرهنگ ما را تحت تأثیر قرار میدهند. بعد بالاخره به بركت قبول دیگران، این حرف ما هم مورد قبول خیلی از كسانی كه قبول نمیكردند قرار گرفت! تهاجم فرهنگی یك واقعیّتی است. صدها - حالا من كه میگویم صدها، میشود گفت هزارها؛ منتها حالا بنده چون یك‌خرده در زمینه‌های آماری دلم میخواهد احتیاط كنم، میگویم صدها - رسانه‌ی صوتی، تصویری، اینترنتی، مكتوب در دنیا دارند كار میكنند با هدف ایران! با هدف ایران! نه اینكه دارند كار خودشان را میكنند. یك‌وقت هست كه فرض كنید رادیوی فلان كشور یا تلویزیون فلان كشور یك كاری دارد برای خودش میكند؛ این نیست، اصلاً هدف اینجا است؛ با زبان فارسی [برنامه میسازند]؛ آن را با وقت استفاده‌ی فارسی‌زبان یا عنصر ایرانی تطبیق میكنند؛ مسائل ما را رصد میكنند و بر طبق آن مسائل، موضوعات و محتوا برای رسانه‌ی خودشان تهیّه میكنند؛ یعنی كاملاً واضح است كه هدف اینجا است. خودشان هم میگویند، انكار هم نمیكنند.1392/09/19
لینک ثابت
تهاجم فرهنگی

تهاجم فرهنگی یك حقیقتی است كه وجود دارد؛ میخواهند برروی ذهن ملّت ما و برروی رفتار ملّت ما - جوان، نوجوان، حتّی كودك - اثرگذاری كنند. این بازیهای اینترنتی از جمله‌ی همین است؛ این اسباب‌بازی‌هایی كه وارد كشور میشود از جمله‌ی همین است كه من چقدر سر قضیّه‌ی تولید اسباب‌بازی داخلیِ معنی‌دار و جذّاب حرص خوردم با بعضی از مسئولین این كار كه این كار را دنبال بكنند؛ البتّه بحمدالله ظاهراً اینجا یك تصمیمی در این زمینه گرفته شد، حالا ان‌شاءالله همان تصمیم را هم دنبال كنید كه اجرایی بشود. خب، دوستان ما آمدند در یكی از دستگاه‌های فعّال و مسئول، عروسكهای خوبی درست كردند؛ خوب هم بود؛ اوّل هم حسّاسیّت طرف مقابل را - یعنی مخالفین را، خارجی‌ها را - برانگیخت كه اینها آمدند در مقابل باربی و مانند اینها، این [عروسكها] را درست كردند؛ ولی نگرفت. من به اینها گفتم كه اشكال كار شما این است كه شما آمدید به فلان نام، یك پسری را، یك دختری را آوردید در بازار، این عروسك شما را بچّه‌ی ما اصلاً نمی‌شناسد - ببینید، پیوست فرهنگی كه میگوییم اینها است - خب، یك عروسك است فقط، در حالی كه مرد عنكبوتی را بچّه‌ی ما میشناسد، بتمن را بچّه‌ی ما میشناسد. ده بیست فیلم درست كرده‌اند، این فیلم را آنجا دیده، بعد كه میبیند همان عروسكی كه در فیلم داشت كار میكرد، در مغازه هست، به پدر و مادرش میگوید این را برای من بخرید؛ عروسك را می‌شناسد؛ این پیوست فرهنگی [است‌]. شما بایستی این عروسك را كه ساختید، در كنار ساخت عروسك، ده بیست فیلم كودك درست میكردید برای اینكه این عروسك معرّفی بشود پیش بچّه‌ها؛ بعد كه معرّفی شد، آن‌وقت خودشان میخرند، [ولی‌] وقتی معرّفی نشد، بازار ندارد و ورشكست میشود؛ و ورشكست شد. یعنی یك چنین دقّتهایی را بایست كرد. به‌هرحال این تهاجم فرهنگی به این شكل یك واقعیّتی است.
كتابهای آموزش زبان. خب میدانید، الان آموزش زبان انگلیسی - بالخصوص زبان انگلیسی، حالا زبانهای دیگر خیلی خیلی كمتر - خیلی رواج پیدا كرده، آموزشگاه‌های فراوانی به‌وجود می‌آورند. خب، مراكز آموزش هست؛ همه‌ی كتابهای آموزش كه خیلی هم با شیوه‌های جدید و خوبی این كتابهای آموزش زبان انگلیسی تدوین شده، منتقل‌كننده‌ی سبك زندگی غربی است، سبك زندگی انگلیسی است. خب این بچّه‌ی ما، این نوجوان ما و جوان ما [كه‌] این را میخواند، فقط زبان یاد نمیگیرد؛ حتّی ممكن است آن زبان یادش برود، امّا آنچه بیشتر در او اثر میگذارد آن تأثیر و انطباعی [است‌] كه بر اثر خواندن این كتاب از سبك زندگی غربی در وجود او به‌وجود می‌آید؛ این از بین نمی‌رود؛ این كارها را دارند میكنند.1392/09/19

لینک ثابت
تهاجم فرهنگی

ما در برخورد با مسائل تهاجمی، پدیده را در اوّل ورود، حتّی قبل از ورود باید بشناسیم. فرض كنید یك چیزی، یك فكری، یك روشی در دنیا دارد رایج میشود؛ پیدا است كه این اینجا خواهد آمد - خب دنیا دنیای ارتباطات است، دنیای اتّصال و ارتباط است، نمیشود حصار كشید - قبل از آنكه بیاید، به فكر باشید كه برخورد حكیمانه با این چیست. معنای این همیشه این نیست كه ما آن را رد كنیم؛ نه، گاهی یك پدیده‌ای است كه ما آن را میتوانیم قبول كنیم، گاهی پدیده‌ای است كه میتوانیم اصلاح كنیم، گاهی پدیده‌ای است كه میتوانیم یك ذیلی برایش تعریف كنیم كه آن ذیل، مشكل آن را برطرف كند. دیر جنبیدن، دیر فهمیدن، دیر به فكر علاج افتادن، این اشكالات را دارد كه بعد شما دچار مشكلاتی میشوید كه نمیتوانید با آنها مواجه بشوید. پس من نمیگویم كه فقط موضع دفاعی داشته باشیم - البتّه وقتی تهاجم هست، انسان باید دفاع كند؛ شكّی نیست - توصیه‌ی من فقط موضع دفاعی نیست؛ امّا موضع اثباتی، موضع تهاجمی، موضع حركت صحیح باید داشته باشیم. به‌هرحال در مقابل فرهنگ مهاجم، بدترین كار، انفعال است؛ زشت‌ترین كار، انفعال است؛ خسارت‌بارترین كار، انفعال است. فرهنگ مهاجم نباید ما را منفعل بكند؛ حدّاكثر این است كه بگوییم خیلی خب، ما در مقابل این نمیتوانیم یك حركتی انجام بدهیم، امّا منفعل هم نمیشویم. منفعل شدن و پذیرفتن تهاجم دشمن، خطایی است كه بایستی از آن پرهیز كرد.1392/09/19
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی