چند سال پیش، قبل از مسؤولیت آقای افتخار حسینی در دانشگاه تربیت مدرس، برای بازدید به آنجا رفته بودم. در آنجا به من شکایت کردند که ما برای خرید کتاب، هشتاد هزار دلار پول میخواهیم؛ ولی نداریم. من واقعاً تا آن ته دلم سوخت. البته هیچ امکانی هم نداشتم که به آنان بدهم؛ یعنی بودجه و پول و امکانات که در دست من نبود. آمدم با دولت، با نخست وزیر، با هر کس که میتوانستم، صحبت کردم و بارها آن را تکرار نمودم. هنگامی که صحبت ارز و پول و بعضی از بذل و بخششها میشد، من آن را به یاد میآوردم و میگفتم وقتی که اینطور نیازها وجود داشته باشد، سزاوار نیست که موارد غیر اولویتدار را بر اینها ترجیح بدهیم؛ علاوه بر اینکه حالا نیازها وسیعتر شده و بالاتر هم رفته است. همانطور که گفتم، تا آنجا که بتوانم، کمک میکنم و به مجلس هم میگویم. چنانچه خودم پول میداشتم، شما بدانید اندکی تردید نمیکردم که در این راههای خوب مصرف بکنم؛ منتها شماها میدانید که پولی در اختیارم نیست که جواب این چیزها را بدهد. گفت:
به زمین برد فرو خجلت درویشانم
بیزری کرد به من آنچه به قارون زر کرد
قارون به خاطر داشتن، زیر زمین رفت؛ اما در حقیقت ما از نداری! علیایّحال، شماها وضع مملکت را میدانید. آقای دکتر معین، آقای رهامی و بعضی از آقایانی که قبلاً در مجلس و در دستگاههای تصمیمگیری بودهاند، میدانند که وضع کشور چگونه است. البته الان نسبت به گذشته، خیلی بهتر شده است. اگر شما الان را نسبت به سالهای 64، 65 و 66 - این سالهایی که واقعاً سالهای تنگدستی کشور بود - مقایسه کنید، میبینید که حالا یک ذره بهتر شده است. البته شما هم راست میگویید و من هم قبول دارم که نگاه به آموزش عالی به عنوان یک نقطهی سرمایهگذاری درازمدت، نگاهی جدی نیست.
ما اگر علم و عالم نداشته باشیم، صنعت هم نداریم. حالا به فرض این حوض را با آب دستی هم پُر کردیم، اما بالاخره این آب از کجا خواهد جوشید؟ چیزهای نقد، غالباً جلوی چشم برنامهریزان کشور را میگیرد. شاید آنها هم تقصیری ندارند؛ به خاطر اینکه نیازهای نقدی واقعاً خیلی هم حجیم و مهم است. درعینحال، بایستی این دید را هم داشته باشند.1369/10/04
بیانات در دیدار وزیر و مسئولان وزارت فرهنگ و آموزش عالی و چند تن از رؤسای دانشگاهها
ارتباط صنعت و دانشگاه
جستار
لینک ثابت
ارتباط صنعت و دانشگاه
جستار