شما میبینید همهی قدرتمندان عالم، همان کسانی که در دنیا به دخالت در کشورها و اقدام علیه مصالح آنها شناخته شدهاند و استعمار را به وجود آوردند و جنگهای خونین را به راه انداختند و ملتها را ذلیل کردند و سرمایههای مردم را نابود و ضایع کردند، در تلاشند تا به قول خودشان برای مسألهی لبنان راه حلی پیدا کنند. این راه حل چیست؟ آیا راه حل مشکل مردم است یا راه حل مشکل استکبار؟! چون در لبنان فقط مردم نیستند که مشکل دارند؛ امریکا و دولتهای مرتجع هم در لبنان بهخاطر بیداری مردم و شیوع و رواج تفکر اسلام ناب محمدی(صلیاللهعلیهوالهو سلم) و اعتقاد مردم به مجاهدت و مبارزه و عدم سکوت و عدم ذلت، مشکل پیدا کردهاند. این راه حلی که میخواهند پیدا کنند، راه حل کیست؟ آیا راه حل مشکل استکبار را میخواهند جستجو کنند یا راه حل مشکل مردم را؟ اینجاست که حق و باطل، ملاک و معیار و علامت پیدا میکند.1368/07/12
لینک ثابت
عدم صراحت حق، عامل دشواری تشخیص حق از باطل
مسألهی تشخیص حق از باطل، یکی از آن مسایلی است که در طول تاریخ بشر و تاریخ نبوتها، نقطهی دشوار زندگی انسانها به حساب میآمده است. همه مایلند حق را تعقیب کنند و به آن عمل نمایند. همه مایلند از باطل اجتناب کنند. البته، غیر از انسانهایی که وجودشان به آتش قهر الهی تبدیل شده است و مظهر شیطانند، عموم مردم و انسانهای دارای عقل و انصاف و صفات انسانی، میخواهند از باطل اجتناب بکنند و به حق گرایش پیدا نمایند؛ اما تشخیص اینها، همیشه آسان نیست.
امیرالمؤمنین(علیهالصّلاةوالسّلام) در یکی از خطبههایی که دردمندی آن بزرگوار، در کلمات و جملات آن آشکار است، همین مطلب را بیان میکنند. میفرمایند: اگر حق صریح و خالص بود، کسی به شبهه نمیافتاد و اگر باطل لخت و عریان ظاهر میشد، کسی از آن تعقیب نمیکرد. «ولکن یوخذ من هذا ضغث و من هذا ضغث فیمزجان فهنالک یستولی الشّیطان علی اولیائه»(1). یعنی دستهای کجاندیش و ترفندکار، قسمتی از حق را با باطل مخلوط میکنند و لعابی از حق روی باطل میدهند تا باطل قابل عرضه شود و برای مردم سادهلوح، قابل قبول باشد. اینجاست که شیطان بر دوستانش مستولی شده و حق مشتبه میشود.1368/07/12
1 )
خطبه 50 :از خطبههاى آن حضرت است در بيان فتنه
إِنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ وَ أَحْكَامٌ تُبْتَدَعُ يُخَالَفُ فِيهَا كِتَابُ اللَّهِ وَ يَتَوَلَّى عَلَيْهَا رِجَالٌ رِجَالًا عَلَى غَيْرِ دِينِ اللَّهِ فَلَوْ أَنَّ الْبَاطِلَ خَلَصَ مِنْ مِزَاجِ الْحَقِّ لَمْ يَخْفَ عَلَى الْمُرْتَادِينَ وَ لَوْ أَنَّ الْحَقَّ خَلَصَ مِنْ لَبْسِ الْبَاطِلِ انْقَطَعَتْ عَنْهُ أَلْسُنُ الْمُعَانِدِينَ وَ لَكِنْ يُؤْخَذُ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ وَ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ فَيُمْزَجَانِ فَهُنَالِكَ يَسْتَوْلِي الشَّيْطَانُ عَلَى أَوْلِيَائِهِ وَ يَنْجُو الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ الْحُسْنى .
ترجمه:
ابتداى ظهور فتنهها هواهايى است كه پيروى مىشود، و احكامى كه در چهره بدعت خودنمايى مىكند،
در اين فتنهها و احكام با كتاب خدا مخالفت مىشود، و مردانى مردان ديگر را بر غير دين خدا يارى و پيروى مىنمايند. اگر باطل از آميزش با حق خالص مىشد راه بر حق جويان پوشيده نمىماند. و اگر حق در پوشش باطل پنهان نمىگشت زبان دشمنان ياوه گو از آن قطع مىگشت. ولى پارهاى از حق و پارهاى از باطل فراهم شده و در هم آميخته مىشود، در اين وقت شيطان بر دوستانش مسلط مىشود، و آنان كه لطف حق شاملشان شده نجات مىيابند
لینک ثابت
نظامی که آحاد مردم، خودشان دست به دست هم میدهند و آن را به وجود میآورند و بعد با همهی وجود، به ایجادکنندهی آن نظام عشق میورزند نظام حقی است. اگر این ابراز عشق مردم را در زمان حضرت امام (رضوان اللّه علیه) میگفتیم، در آن وقت یاوهگویانی بودند که بگویند: نخیر، این طور نیست، مردم به امام عشق نمیورزند!! لیکن رحلت این بزرگوار و آن حوادث عظیم، واقعیتها را نشان داد. ده سال و چند ماه، امام در میان ما مردم زندگی کرد و در تمام این لحظات، آحاد مردم به آن مرد بزرگ عشق ورزیدند و هرچه گفت، آن را دین خودشان دانستند و فریضهی الهی فرض کردند.
چنین نظامی، حق است و مردم او را میخواهند؛ چون برای مردم است، نه بر مردم و چون آنها را به راه حق و هدایت میکشاند؛ در حالی که شما میدانید در این ده سال، سختترین حوادث بر این ملت وارد آمد. در همین ده سال، جنگ هشتسالهیی بر مردم وارد آمد و تحمیل شد. چه قدر مردم شهید دادند، چه قدر جوانان معلول و از سلامتی محروم شدند، چه قدر بر اثر فشار و محاصرهی اقتصادیِ دشمنان جهانی، از لحاظ وضع معیشت بر ضعفا و مردم سخت گذشت. درعینحال، عاشقترین عشاقِ امام و انقلاب، همان ضعفا بودند. چرا؟ چون میدانستند که راه درست است و فشارها هم ناشی از درستی راه میباشد.1368/07/12
لینک ثابت
این که دشمن فشار میآورد و الان هم با کمال شدت فشار میآورد، بهخاطر درستی راه است.1368/07/12
لینک ثابت
کمیته امداد حضرت امام خمینی(ره)
کمیتهی امداد امام یکی از مبارکترین نهادهای انقلاب بعد از پیروزی انقلاب بوده است.1368/07/12
لینک ثابت
همهی قدرتمندان عالم، همان کسانی که در دنیا به دخالتِ در کشورها و اقدام علیه مصالح آنها شناخته شدهاند و استعمار را به وجود آوردند و جنگهای خونین را به راه انداختند و ملتها را ذلیل کردند و سرمایههای مردم را نابود و ضایع کردند، در تلاشند تا به قول خودشان برای مسألهی لبنان راه حلی پیدا کنند. این راه حل چیست؟ آیا راه حلِّ مشکل مردم است یا راه حلِّ مشکل استکبار؟! چون در لبنان فقط مردم نیستند که مشکل دارند؛ امریکا و دولتهای مرتجع هم در لبنان بهخاطر بیداری مردم و شیوع و رواج تفکر اسلام ناب محمدی (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و اعتقاد مردم به مجاهدت و مبارزه و عدم سکوت و عدم ذلت، مشکل پیدا کردهاند. این راه حلی که میخواهند پیدا کنند، راه حلِّ کیست؟ آیا راه حلِّ مشکل استکبار را میخواهند جستجو کنند یا راه حلِّ مشکل مردم را؟ اینجاست که حق و باطل، ملاک و معیار و علامت پیدا میکند.1368/07/12
لینک ثابت
تحلیل علت عدم علقه مردم ایران نسبت به حکومتها در طول تاریخ
در سیاستها و حکومتها ونظامها، میل و صلاح و خواست و شوق مردم، یکی از ملاکات حقانیت است. نظام جمهوری اسلامی ایران، حکومتی است که این کشور را اداره میکند. قبل از آن، دهها حکومت این کشور را اداره کردند. ما که میگوییم این حکومت حق است و آن حکومتها باطل بودند، غیر از جنبهی اسلامی و پایبندی و تقید مبنایی به اسلام در این حکومت، مسألهی مصالح و خواست مردم مطرح است.شما به حکومتهایی که در طول این چند صد سال در ایران بودهاند، از حکومت منحوس و وابسته و فاسد پهلوی تا حکومت ضعیفِ وابستهی بیعرضهی بیلیاقت قاجاری تا حکومتهای قبل از قاجار که بعضی نام و نشان و عنوان فاتح هم دارند، نگاه کنید، ببینید در کدامیک از این حکومتها، آحاد ملت ایران نسبت به اولیای حکومت، احساس علقه و رابطه میکردند. خواهید دید که در هیچ کدام چنین وضعی وجود نداشته است. مردم جدا بودند، آنها هم جدا بودند. آنها سیاست خارجی را تنظیم میکردند و مردم هم خبر و علاقهیی به آن نداشتند.
کارها بر طبق مصالح مردم هم نبود. حتّی کارهایی که به وسیلهی حکومتها بهعنوان خدمت در این کشور انجام میشد، غالباً - مگر در موارد خیلی معدودی - به نفع و صلاح بیگانگان و یا همان اولیای حکومت فاسد بود. همین راهآهن سرتاسری که در زمان رضاخان کشیده شد، تحقیقاتِ هم بیگانگان و هم خودیها نشان میدهد که مسیر این راهآهن، صرفاً به مصلحت انگلیسیها و بر ضد مصلحت ملت ایران انتخاب شد. از این قبیل کارها زیاد بود. آنچه مطرح نبود، میل و اراده و مصلحت و عواطف و علایق مردم بود. در حقیقت آنچه مطرح و ملاک بود، منفعت بیگانگان یا سردمداران فاسد قدرتمدار بود. لذا مردم هم نسبت به آنها رابطه و محبتی نداشتند و هر کدام از این سلاطین یا سلسلههای سابق که از بین رفتند، رفتن آنها با خوشحالی مردم مواجه شد.
کسانی که یادشان است، میدانند که وقتی رضاخان رفته بود، مردم خوشحالی میکردند. ما هم از بزرگترهای خود، چنین چیزی را شنیدهایم. وقتی این سلسلهی منحوس در ایران منقرض شد، شما دیدید که مردم چه جشن عظیمی به راه انداختند که آن جشن و خوشحالی، غیر از خوشحالیِ پیروزی انقلاب بود. این، یک چیز دیگر بود و آن، یک چیز دیگر. آن واقعه، مستقلاً برای مردم شادیآور بود؛ چون مردم از اینها بیگانه بودند و بدشان میآمد. این، ملاک بطلان است. باطل بودن، یعنی این. رژیمی که وقتی هست، مردم ناراحتند و وقتی میرود، مردم خوشحالند؛ وقتی قدرت پیدا میکند، مردم در فشار میافتند و وقتی ضعیف میشود، علیه او مشت گره میکنند؛ این رژیم، رژیم باطلی است.
نظامی که آحاد مردم، خودشان دست به دست هم میدهند و آن را بهوجود میآورند و بعد با همهی وجود، به ایجاد کنندهی آن نظام عشق میورزند نظام حقی است. اگر این ابراز عشق مردم را در زمان حضرت امام (رضواناللَّهعلیه) میگفتیم، در آن وقت یاوهگویانی بودند که بگویند: نخیر، این طور نیست، مردم به امام عشق نمیورزند!! لیکن رحلت این بزرگوار و آن حوادث عظیم، واقعیتها را نشان داد. ده سال و چند ماه، امام در میان ما مردم زندگی کرد و در تمام این لحظات، آحاد مردم به آن مرد بزرگ عشق ورزیدند و هر چه گفت، آن را دین خودشان دانستند و فریضهی الهی فرض کردند. چنین نظامی، حق است و مردم او را میخواهند؛ چون برای مردم است، نه بر مردم و چون آنها را به راه حق و هدایت میکشاند؛ در حالی که شما میدانید در این ده سال، سختترین حوادث بر این ملت وارد آمد. در همین ده سال، جنگ هشتسالهیی بر مردم وارد آمد و تحمیل شد. چه قدر مردم شهید دادند، چه قدر جوانان معلول و از سلامتی محروم شدند، چه قدر بر اثر فشار و محاصرهی اقتصادیِ دشمنان جهانی، از لحاظ وضع معیشت بر ضعفا و مردم سخت گذشت. درعینحال، عاشقترین عشاقِ امام و انقلاب، همان ضعفا بودند. چرا؟ چون میدانستند که راه درست است و فشارها هم ناشی از درستی راه میباشد.1368/07/12
لینک ثابت
لزوم حمایت از مسئولین نظام اسلامی و حرمت تضعیف آنها
در جریانی، امام بزرگوار(رضواناللَّهتعالیعلیه) میفرمودند که وقتی دشمن از انسان تعریف کند و دشمنی نکند، انسان در خودش شک میکند. وقتی بدگویی میکند و فشار میآورد، انسان خوشحال میشود و اطمینان پیدا میکند که راه درست است. اینکه دشمن فشار میآورد و الان هم با کمال شدت فشار میآورد، بهخاطر درستی راه است. این حکومت - که راهش درست است و برای مصلحت مردم و در خدمت آنهاست - حکومت حق است. ملاک حق و باطل، در اینجا معلوم میشود.
لذا امام در تمام مدت دهساله، اصرار داشتند که مردم باید از دولت و مسؤولان دولتی و قوّهی مجریه و قوّهی قضاییه حمایت کنند. این، به معنای آن نبود که قوّهی قضاییه یا قوّهی مجریه یا مسؤولان دولتیِ آن روز، هیچ خطا و یا اشتباهی نداشتند. خیر، هیچ انسانی خالی از خطا نیست. این، به معنای آن بود که وقتی خط و راه درست است و حکومت در جهت صحیح حرکت میکند، دشمن فشار میآورد و بنابراین، آحاد مردم به حمایت و پشتیبانی از کسانی که این کاروان عظیم را پیش میبرند و هدایت و پشتیبانی میکنند، موظفند.
امروز هم، همانگونه است. من، به تبعیت از امام بزرگوارمان(رضواناللَّهتعالی علیه) اعلام میکنم که امروز حمایت و کمک به مسؤولان کشور، یک واجب و فریضهی شرعی است. همهی مسؤولان کشور - کسانی که این بار سنگین را بر دوش گرفتند - شایستهی این هستند که مردم از آنها حمایت کنند. واجب است که از رئیس جمهور و دولت و قوّهی قضاییه حمایت شود. حمایت کنید تا تقویت شوند و بتوانند توقعاتی را که از آنها میرود، برآورده کنند.
یک وقت، چند سال قبل از این - سال 61 و شاید 62 - در مجلس شورای اسلامی شرکت کردم. در آن زمان، انتقاداتی از دولت در مجلس میشد. من در آنجا گفتم که یک گردنه و شیب بسیار تندی وجود دارد و این ماشین هم با کمال فشار و نالهکنان از اینجا بالا میرود. حالا شما توقع دارید که مثلاً سرعتش به صد برسد، ولی سرعت این ماشین چهل است. علاجش چیست؟ آیا علاجش این است که یک سنگ بردارید و به ماشین بزنید و بگویید چرا سرعتت کم است؟! طبیعی است که سرعتش کمتر خواهد شد. علاج این است که اگر دیدید سرعتش کم است، پشت ماشین دست بگذارید و شما هم هُل بدهید تا به آن سرعت مورد نظر شما نزدیک شود. عاقلانه و منصفانهاش این است.
آن وقت، این توصیه را به نمایندگان مجلس شورای اسلامی میکردم و امروز هم به همهی آحاد مردم و کسانی که نسبت به مسائل جامعه دلسوز و ذیعلاقهاند و حقیقتاً مصلحت جامعه را دنبال میکنند - که اگر کسی دلسوز نباشد، حرف ما در او اثر هم نخواهد کرد - میگویم که پشتیبانی و حمایت از قوّهی مجریه و قوّهی قضاییه و مسؤولان بالای کشور لازم است و تضعیف آنها حرام میباشد. همه باید این را رعایت کنند.1368/07/12
لینک ثابت
مقایسه تفکرات چپ التقاطی با اسلام در احسان به مردم و قرض الحسنه
صندوقهای قرضالحسنه، یکی از نهادهای اسلامی اصیل هستند و من لازم میدانم روی این نکته تکیه کنم. قبلاً هم در سال گذشته به مناسبتی در جمعی، دربارهی صندوقهای قرضالحسنه صحبت کردم و الان هم لازم است این نکته را بگویم که صندوق قرضالحسنه، یک عمل اسلامی و یک حسنه است و اگر کسی به انجام این کار اقدام کند و نیت خیر داشته باشد، در صورتی که سودجویی نخواهد بکند و از روشهای غلط استفاده نکند (که شنیدم در گوشه و کنار، بعضی از صندوقها این کارها را میکنند و صندوقهای قرضالحسنه را بدنام میکنند)، یکی از حسنات و انفاقهای بزرگی است که کسی انجام میدهد. این کار را دنبال کنید. قبل از پیروزی انقلاب، کسانی که تفکرات چپ و التقاطی داشتند، از اینکه کسی به فقرا و مستمندان کمک و احسان کند، ناراحت و ناراضی بودند. به ما میگفتند: چرا وقتی که زمستان میشود، میآیند به شما ذغال میدهند که به فقرا بدهید و شما هم قبول میکنید و به آنها میدهید؟! آن وقت در مشهد معمول بود که آدمهای اهل خیر میآمدند و حوالههای ذغال را به امثال ما میدادند و ما هم به فقرا میدادیم که بروند بگیرند و استفاده کنند. میگفتند: چرا این کار را میکنید؟! بگذارید اینها سرما بخورند تا در سایهی سرما خوردن، از دستگاه عصبانی بشوند و انقلاب جلو بیفتد! یک تحلیل ابلهانهی غلط و متکی به تفکرات مادّی، و درست دور از واقعیات و حقایق اسلامی. آنها با احسان و همین کارهای قرضالحسنه و امثال اینها هم مخالف بودند. همان وقت در روزهای اختناق، بعضی از همین برادرانی که امروز هم میبینم بحمداللَّه در کارهای این صندوقها هستند، در ابتدا چند صندوق و بعد بیشتر تشکیل دادند و این کار در آن وقت، چه کمکهایی میکرد. ما که در جریان بودیم، میفهمیدیم که این پولها به چه کسانی قرضالحسنه داده میشد و چه گرههایی را باز میکرد.1368/07/12
لینک ثابت
اگر حق و باطل قابل امتزاج و اشتباهند، معیاری برای تشخیص لازم است؛ چون ممكن نیست كه خداوند مردم را بدون معالم و نشانهها رها كند. این معیار شناخت حق و باطل چیست؟ آن را باید از قرآن و حدیث و كلمات اولیا و بزرگان با دقت جستجو كرد. باید معیار حق و باطل را شناخت. البته، در مواردی معیار كتاب و سنت مطرح میشود. هر چه را دیدید كه بر طبق شرع است، حق میباشد و هر چه بر خلاف شرع بود، باطل است. البته، در همه جا این معیار برای همهی مردم قابل استفاده نیست؛ چون تشخیص شرع و خلاف شرع هم كار آسانی نیست.
در سیاستهای كلی و امور عمومی جامعه، معیار دیگری هم هست و آن، خواست ومنافع و جهتگیری مصلحت مردم است. یعنی هر كار و حركتی كه در جهت مصلحت و خواست مردم مسلمان و آگاه بود، حق است. در سیاستهای جهانی، این یك معیار است.1368/07/12
لینک ثابت
قبل از پیروزی انقلاب، کسانی که تفکرات چپ و التقاطی داشتند، از این که کسی به فقرا و مستمندان کمک و احسان کند، ناراحت و ناراضی بودند. به ما میگفتند: چرا وقتی که زمستان میشود، میآیند به شما ذغال میدهند که به فقرا بدهید و شما هم قبول میکنید و به آنها میدهید؟! آن وقت در مشهد معمول بود که آدمهای اهل خیر میآمدند و حوالههای ذغال را به امثال ما میدادند و ما هم به فقرا میدادیم که بروند بگیرند و استفاده کنند. میگفتند: چرا این کار را میکنید؟! بگذارید اینها سرما بخورند تا در سایهی سرما خوردن، از دستگاه عصبانی بشوند و انقلاب جلو بیفتد! یک تحلیل ابلهانهی غلط و متکی به تفکرات مادّی، و درست دور از واقعیات و حقایق اسلامی.1368/07/12
لینک ثابت
صندوق قرضالحسنه یک عمل اسلامى است، یک حسنه است و اگر کسى اقدام کند به انجام این کار، درصورتیکه سودجویى نخواهد بکند و از روشهاى غلط استفاده نکند -که شنیدهام گوشهوکنار بعضى از صندوقها این کارها را میکنند و صندوقهاى قرضالحسنه را بدنام میکنند- و با نیّت خیر باشد، یکى از حسنات بزرگ و انفاقهاى بزرگى است که کسى انجام میدهد. و این کار را دنبال کنید.قبل از پیروزى انقلاب کسانى که تفکّرات چپ و التقاطى داشتند، از اینکه کسى کمک کند و احسان کند به فقرا و مستمندان، ناراحت و ناراضى بودند. به ماها میگفتند چرا زمستان که میشود، میآیند به شما زغال میدهند که بدهید به فقرا، شما هم قبول میکنید و به فقرا میدهید؟ آنوقت در مشهد معمول بود که آدمهاى اهل خیر میآمدند حوالههاى زغال را به امثال ماها میدادند؛ ما هم به فقرا میدادیم که بروند بگیرند، استفاده کنند. میگفتند چرا این کار را میکنید؟ بگذارید اینها سرما بخورند تا در سایهی سرما خوردن، از دستگاه عصبانى بشوند و انقلاب جلو بیفتد! یک تحلیل ابلهانهی غلط، متّکى به تفکّرات مادّى، و درست دور از واقعیّات و دور از حقایق اسلامى؛ آنها با احسان مخالف بودند، با همین کارهاى قرضالحسنه و مانند اینها هم مخالف بودند.1368/07/12
لینک ثابت
نهضت عظیم روحانیت و ملت به رهبری امام عظیمالشّأن بزرگوار ما، شعارهایی را مطرح کرد که نگذاشت حق و باطل با یکدیگر ممزوج بشود. وقتی مردم در طول پانزده سال، بتدریج حق را شناختند و آن را از باطل جدا کردند، مسأله فیصله پیدا کرد. انقلاب پیروز شد1368/07/12
لینک ثابت
نهضت عظیم روحانیت و ملت به رهبری امام عظیمالشّأن بزرگوار ما، شعارهایی را مطرح کرد که نگذاشت حق و باطل با یکدیگر ممزوج بشود1368/07/12
لینک ثابت
قبل از پیروزى انقلاب کسانى که تفکّرات چپ و التقاطى داشتند، از اینکه کسى کمک کند و احسان کند به فقرا و مستمندان، ناراحت و ناراضى بودند. به ماها میگفتند چرا زمستان که میشود، میآیند به شما زغال میدهند که بدهید به فقرا، شما هم قبول میکنید و به فقرا میدهید؟ آنوقت در مشهد معمول بود که آدمهاى اهل خیر میآمدند حوالههاى زغال را به امثال ماها میدادند؛ ما هم به فقرا میدادیم که بروند بگیرند، استفاده کنند. میگفتند چرا این کار را میکنید؟1368/07/12
لینک ثابت
[تشکیل] صندوق، کار بسیار خوبى است... صندوقهاى قرضالحسنه که یک پول انبوه و انباشتهاى را از دست صاحبش میکشند، در اینجا میگذارند، به صد نفر آدم محتاج میدهند؛ او هم اگر دستش بود، از این پول استفاده میکرد، آن را به گردش میانداخت؛ این بیچاره هم از آن پول استفاده میکند، یا مریضش را میبرد درمان میکند، یا براى زمستانش آذوقهاى میخرد، یا لباس شب عید بچّههایش را تأمین میکند. هیچ اشکالى ندارد؛ از لحاظ موازین و معیارهاى اقتصادى اصلاً مشکلى ایجاد نمیکند؛ بلکه خیر هم در جامعه ایجاد میکند، علاوه بر اینکه سدّ فقرِ فقرا و مستمندان هم -در محدودهی خودش- هست1368/07/12
لینک ثابت