درباره کتاب «روحالله»
حکایت زمانه امام روحالله
کتاب «روحالله» بیش از آنکه راوی «زندگی» امام رحمهالله باشد، حکایتگر «زمانه» اوست. گزارشهایی پرجزئیات از اوضاع اجتماعی و سیاسی کشور، حدفاصل تولد تا درگذشت امام، در حدود نیمی از کتاب پررنگ است و به چشم میآید.
امام خمینی رحمهالله برای متولدین دهه ۶۰ تصویری است برخاسته از خاطرات بزرگترها و آنچه در میدان هنر و رسانه از این مرد بزرگ بازآفرینی شده است. برای نسلی که این روزها نسل جوان جامعه ما را ساخته است، آنچه درباره امام روایت میشود برساختهی تصویرهاست. فرقی نمیکند این تصویر از کجا آمده باشد. میتواند از یک عکس تاریخی باشد، یا یک فیلم مستند، یا یک سریال، یا یک فیلم سینمایی، یا یک کتاب. در عرصه کتاب نه اینکه جای امام خالی باشد اما آنچه از مرد تاریخساز ایران در عالمِ کتاب حکایت شده، حتی اندکی از آنچه باید باشد نیست.
تمام بازار نشر را که زیر و رو کنیم معدودی روایت داستانی با محوریت زندگی امام سید روحالله خمینی رحمهالله پیدا میکنیم. گل سرسبدشان «سه دیدار» مرحوم نادر ابراهیمی است؛ روایتی خیره کننده و کمنظیر در ادبیات داستانی ما. نمونههای دیگری هم هستند البته. مثل «الفلامخمینی» آقای بهبودی که تلفیق یک مستندنگاری تاریخی و یک آفرینش ادبی است. یا کتابهایی از نویسندههای جوانتر مثل «سیمرغ سیمرغ» از محمد قائمخانی که یک روایت کم حجم و روان از زندگی امام است.
تمام بازار نشر را که زیر و رو کنیم معدودی روایت داستانی با محوریت زندگی امام سید روحالله خمینی رحمهالله پیدا میکنیم. گل سرسبدشان «سه دیدار» مرحوم نادر ابراهیمی است؛ روایتی خیره کننده و کمنظیر در ادبیات داستانی ما. نمونههای دیگری هم هستند البته. مثل «الفلامخمینی» آقای بهبودی که تلفیق یک مستندنگاری تاریخی و یک آفرینش ادبی است. یا کتابهایی از نویسندههای جوانتر مثل «سیمرغ سیمرغ» از محمد قائمخانی که یک روایت کم حجم و روان از زندگی امام است.
یک اثر تازه اما چشم انداز متفاوتی برای روایت امام در ادبیات داستانی ما آفریده است. کتابی به نام «روحالله» اثر هادی حکیمیان که توسط انتشارات شهرستان ادب منتشر شده است. «روحالله» کتابی مفصل و با جزئیات است که سر صبر و حوصله به بازخوانی زندگی حضرت امام میپردازد؛ با تمهیدهای داستانی فکرشده و خلاقانه. اما چه ویژگیهایی باعث میشود که روحالله را یک اثر متمایز در میان آثار مرتبط با زندگی حضرت امام بدانیم؟
بخش مهمی از کتاب «روحالله» بیش از آنکه راوی «زندگی» امام باشد، حکایتگر «زمانه» اوست. گزارشهایی پرجزئیات از اوضاع اجتماعی و سیاسی کشور، حدفاصل تولد تا درگذشت امام، در حدود نیمی از کتاب پررنگ است و به چشم میآید. برای مثال، فصل چهارم کتاب با توصیفی از ازدحام مردم برای شرکت در مراسم تشییع پیکر آیتالله بروجردی در قم آغاز میشود و بعد از چند صفحه، به روایت سالهای زندگیِ آقای بروجردی در ایران میپردازد.
یا فصل هفتم که با روایتی از ترور حسنعلی منصور آغاز میشود و به نطق تاریخی امام رحمهالله در واکنش به تصویب لایحهی کاپیتولاسیون میرسد. این توجه نویسنده به روایت «روزگار امام» یکی از ویژگیهای خاص کتاب است که شاید مخاطبِ در جستجوی روایت شخصیت امام را کمی از کتاب ناامید کند اما برای خلق یک پرتره شفاف از امام خمینی، وجود چنین بخشهایی اجتنابناپذیر به نظر میرسد.
نویسنده «روحالله» هربار که تلاش کرده زاویهنگاه خود را به شخصیت اصلی کتابش نزدیک کند، توفیقات قابل توجهی کسب کرده. برای مثال میشود نگاهی انداخت به جملات آغازین فصل سوم کتاب در صفحهی ۸۸ یا توصیف نویسنده از لحظهای که امام خبر انفجار هفتم تیر را میشنوند در صفحهی ۳۷۲. تصویرسازی کتاب از تنها دیدار امام و محمدرضا پهلوی هم جذاب و بهیادماندنی است؛ همینطور توصیف کتاب از دیدارهای امام با رجال عصر پهلوی، خاصه علی امینی. همهی این روایتها نشانههای مهارت بالای نویسنده در صحنهپردازیاند که به کتاب کیفیتی متمایز و تجربهنشده در جهانِ ادبیاتِ ما میدهند.
«روحالله» اگرچه در خلق یک روایت منسجم از امام رحمهالله به توفیق کامل نمیرسد و مهمترین نقطه ضعفش را میتوان «چندپارگی» دانست، اما سرجمع با یک پرداخت جسورانه به تمام مقاطع زندگی امام رحمهالله و تلاش برای نزدیکشدن به خلق یک «رمان تاریخی»، دست روی نقطه درستی گذاشته و با یک آفرینش ادبی قابل اعتنا، تصویری شیرین و باورپذیر از حضرت امام برای مخاطب خود میآفریند و این، دستاورد کمی نیست.
بخش مهمی از کتاب «روحالله» بیش از آنکه راوی «زندگی» امام باشد، حکایتگر «زمانه» اوست. گزارشهایی پرجزئیات از اوضاع اجتماعی و سیاسی کشور، حدفاصل تولد تا درگذشت امام، در حدود نیمی از کتاب پررنگ است و به چشم میآید. برای مثال، فصل چهارم کتاب با توصیفی از ازدحام مردم برای شرکت در مراسم تشییع پیکر آیتالله بروجردی در قم آغاز میشود و بعد از چند صفحه، به روایت سالهای زندگیِ آقای بروجردی در ایران میپردازد.
یا فصل هفتم که با روایتی از ترور حسنعلی منصور آغاز میشود و به نطق تاریخی امام رحمهالله در واکنش به تصویب لایحهی کاپیتولاسیون میرسد. این توجه نویسنده به روایت «روزگار امام» یکی از ویژگیهای خاص کتاب است که شاید مخاطبِ در جستجوی روایت شخصیت امام را کمی از کتاب ناامید کند اما برای خلق یک پرتره شفاف از امام خمینی، وجود چنین بخشهایی اجتنابناپذیر به نظر میرسد.
نویسنده «روحالله» هربار که تلاش کرده زاویهنگاه خود را به شخصیت اصلی کتابش نزدیک کند، توفیقات قابل توجهی کسب کرده. برای مثال میشود نگاهی انداخت به جملات آغازین فصل سوم کتاب در صفحهی ۸۸ یا توصیف نویسنده از لحظهای که امام خبر انفجار هفتم تیر را میشنوند در صفحهی ۳۷۲. تصویرسازی کتاب از تنها دیدار امام و محمدرضا پهلوی هم جذاب و بهیادماندنی است؛ همینطور توصیف کتاب از دیدارهای امام با رجال عصر پهلوی، خاصه علی امینی. همهی این روایتها نشانههای مهارت بالای نویسنده در صحنهپردازیاند که به کتاب کیفیتی متمایز و تجربهنشده در جهانِ ادبیاتِ ما میدهند.
«روحالله» اگرچه در خلق یک روایت منسجم از امام رحمهالله به توفیق کامل نمیرسد و مهمترین نقطه ضعفش را میتوان «چندپارگی» دانست، اما سرجمع با یک پرداخت جسورانه به تمام مقاطع زندگی امام رحمهالله و تلاش برای نزدیکشدن به خلق یک «رمان تاریخی»، دست روی نقطه درستی گذاشته و با یک آفرینش ادبی قابل اعتنا، تصویری شیرین و باورپذیر از حضرت امام برای مخاطب خود میآفریند و این، دستاورد کمی نیست.