پیشبرد سیاستهای ابلاغی رهبر انقلاب پیرامون سند تحوّل آموزش و پرورش
«خشت نو» از قالب دیگر بزن
«خشتِ نو» بیانات راقی و راهگشای رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره آموزش و پرورش است که در واقع مجموعهای جامع از نقشه، طرح و راهبردها و سیاستهای نظام در امر تحول بنیادین آموزش و پرورش را پیش روی متصدیان و دغدغهمندان عرصه تعلیم و تربیت کشور قرار داده است.
نظام تعلیم و تربیت، مبدأ تحولات جامعه و خاستگاه تشکیل خصوصیات هویتی و فرهنگی جامعه است. از این رو عموماً مصلحان جوامع، تغییر و دگرگونی جامعه را از اصلاح و تحوّل نهاد آموزش و پرورش پیگرفتهاند. طبعاً تحقق اهداف و آرمانهای اجتماعی و تمدنی نظام اسلامی ایران نیز بیش از هر نهادی به کارآمدی نهاد رسمی تعلیم و تربیت پیوند خورده است. بر این اساس از آغاز حرکت انقلابی ملت بزرگ ایران برای نقشآفرینی در عصر جدید عالم، همواره بخش زیادی از تلاش و دغدغه رهبران و راهنمایان این انقلاب عظیم، به اصلاح و تحول در نهاد آموزش و پرورش معطوف بوده است.
اما باید اذعان داشت که بهرغم مجاهدت فراوان در مسیر تحول نظام آموزش و پرورش کشور، بنا بر تأکید متخصصان و دلسوزان ساحت تعلیم و تربیت، وضعیت این نهاد با کارکرد مطلوب آن فاصله زیادی دارد و نقایص و کاستیهای آن در امر تربیت و آموزش، خصوصاً در زمینه و زمانه کنونی کاملاً مشهود است. با وجود پیگیری مجدانه حضرت آیتالله خامنهای که بهحق ایشان را باید مصلح و تحولخواه بزرگ آموزش و پرورش ایران نامید، برای اجرای برنامه تحول بنیادین آموزش و پرورش، این امر خطیر آنچنان که باید بهدلیل دشواری کار یا دلایل دیگر از سوی مسئولین ذیربط دنبال نشده و عمدتاً تا مرحله تمهید و تدارک مقدمات ضروری تحوّل همچون تدوین اسناد تحولی و مواردی از اصلاحات سطحی و ساختاری آموزش و پرورش پیش رفته است.
در دورهای نیز برخی متصدیان امر نه تنها مواجههای سهلانگارانه و کاهلانه با برنامه تحول بنیادین آموزش و پرورش داشتهاند، بلکه تلاش و اشتیاق وافر آنان برای تحمیل نسخه مجریان پروژه جهانیسازی فرهنگ و اندیشه منحط و شکستخورده لیبرالیستی غرب یعنی سند انحرافی ۲۰۳۰ به جامعه اسلامی ایران عزیز مایه شگفتی و حیرت شده است.
تقیزادههای امروز توام با بزک، تزیین و توجیه بدیها، شیطنتها و شرارتهای باطن غرب، همواره در تلاش هستند تا فکر و سبک زندگی غربی را در دانشگاهها و مدارس ایران اسلامی تزریق و پمپاژ کنند. اینان بر سند ۲۰۳۰ و نظایر آن مصرّند و برگرداندن سبک زندگی اسلامی به سبک زندگی غربی را با سعی سفیهانه دنبال میکنند. در صحیفه سجادیه از امام سجاد(علیه السلام) نقل شده است: «ان طلب المحتاج الى المحتاج سفه من رأیه و ضله من عقله» بدین معنا که حاجت خواستن محتاج از محتاج دیگر، از سبُکرایی و گمراهی عقل او است. درحالی که جوامع غربی عموماً با بنبست اخلاقی و تربیتی و در مواردی حتی ناکارآمدی علمی و آموزشی روبهرو هستند، سفاهت و بلاهت است که فرهنگ و اندیشه ناب اسلامی-ایرانی را رها کرده و برای حل مسائل و معضلات به سراغ اندیشهای برویم که خود از حل مصائبش عاجز و وامانده است و نتیجه اندیشه و برنامهاش جز تباهی و بحران اخلاقی و معنوی در جهان چیز دیگری نبوده است. اینجا است که اهمیت و ضرورت ابتناء برنامه تحول بنیادین بر فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی و در مقابل نفی و طرد اسنادی انحرافی مانند سند ۲۰۳۰ و ممانعت از ورود آن در عرصه سیاستگذاری برای مهمترین نهاد حاکمیتی جمهوری اسلامی ایران، بیشازپیش آشکار میشود.
معالاسف در مقطعی، برخی مسئولین امر متاثر از جریان نفوذ، ضمن کاهلی در موضوع پیشبرد سیاستهای ابلاغی رهبر انقلاب پیرامون برنامه تحول بنیادین و اجرای سند تحوّل، سعی و کوشش داشتند اجرای سند آموزشی سازمان یونسکو «مجری پروژه جهانیسازی اندیشه و فرهنگ منحط لیبرالیسم» را در ایران اسلامی دنبال کنند.
بیتردید تغافل، تهاون و مسامحه در خصوص مسائل و چالشهای خُرد و کلان نظام آموزش و پرورش _ این نهاد حسّاس و استراتژیک تأمین و تربیت نیروی انسانی کشور_ خسارت جبرانناپذیری را در مسیر حفظ و انتقال فرهنگ و ارزشهای اسلامی و بازتولید هویت اسلامی و انقلابی در نسلهای جدید و تحقق اهداف و آرمانهای حاکمیت اسلامی بهبار خواهد آورد. بنابراین اصلاح ضعفها و کاستیهای نظام تعلیم و تربیت و نیز پیگیری تحول بنیادین آن، امری خطیر و تعیینکننده است که بیش از پیش باید نخبگان، عالمان، اندیشمندان و دستاندرکاران امر تعلیم و تربیت کشور به آن عنایت داشته باشند.
اما باید اذعان داشت که بهرغم مجاهدت فراوان در مسیر تحول نظام آموزش و پرورش کشور، بنا بر تأکید متخصصان و دلسوزان ساحت تعلیم و تربیت، وضعیت این نهاد با کارکرد مطلوب آن فاصله زیادی دارد و نقایص و کاستیهای آن در امر تربیت و آموزش، خصوصاً در زمینه و زمانه کنونی کاملاً مشهود است. با وجود پیگیری مجدانه حضرت آیتالله خامنهای که بهحق ایشان را باید مصلح و تحولخواه بزرگ آموزش و پرورش ایران نامید، برای اجرای برنامه تحول بنیادین آموزش و پرورش، این امر خطیر آنچنان که باید بهدلیل دشواری کار یا دلایل دیگر از سوی مسئولین ذیربط دنبال نشده و عمدتاً تا مرحله تمهید و تدارک مقدمات ضروری تحوّل همچون تدوین اسناد تحولی و مواردی از اصلاحات سطحی و ساختاری آموزش و پرورش پیش رفته است.
در دورهای نیز برخی متصدیان امر نه تنها مواجههای سهلانگارانه و کاهلانه با برنامه تحول بنیادین آموزش و پرورش داشتهاند، بلکه تلاش و اشتیاق وافر آنان برای تحمیل نسخه مجریان پروژه جهانیسازی فرهنگ و اندیشه منحط و شکستخورده لیبرالیستی غرب یعنی سند انحرافی ۲۰۳۰ به جامعه اسلامی ایران عزیز مایه شگفتی و حیرت شده است.
تقیزادههای امروز توام با بزک، تزیین و توجیه بدیها، شیطنتها و شرارتهای باطن غرب، همواره در تلاش هستند تا فکر و سبک زندگی غربی را در دانشگاهها و مدارس ایران اسلامی تزریق و پمپاژ کنند. اینان بر سند ۲۰۳۰ و نظایر آن مصرّند و برگرداندن سبک زندگی اسلامی به سبک زندگی غربی را با سعی سفیهانه دنبال میکنند. در صحیفه سجادیه از امام سجاد(علیه السلام) نقل شده است: «ان طلب المحتاج الى المحتاج سفه من رأیه و ضله من عقله» بدین معنا که حاجت خواستن محتاج از محتاج دیگر، از سبُکرایی و گمراهی عقل او است. درحالی که جوامع غربی عموماً با بنبست اخلاقی و تربیتی و در مواردی حتی ناکارآمدی علمی و آموزشی روبهرو هستند، سفاهت و بلاهت است که فرهنگ و اندیشه ناب اسلامی-ایرانی را رها کرده و برای حل مسائل و معضلات به سراغ اندیشهای برویم که خود از حل مصائبش عاجز و وامانده است و نتیجه اندیشه و برنامهاش جز تباهی و بحران اخلاقی و معنوی در جهان چیز دیگری نبوده است. اینجا است که اهمیت و ضرورت ابتناء برنامه تحول بنیادین بر فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی و در مقابل نفی و طرد اسنادی انحرافی مانند سند ۲۰۳۰ و ممانعت از ورود آن در عرصه سیاستگذاری برای مهمترین نهاد حاکمیتی جمهوری اسلامی ایران، بیشازپیش آشکار میشود.
معالاسف در مقطعی، برخی مسئولین امر متاثر از جریان نفوذ، ضمن کاهلی در موضوع پیشبرد سیاستهای ابلاغی رهبر انقلاب پیرامون برنامه تحول بنیادین و اجرای سند تحوّل، سعی و کوشش داشتند اجرای سند آموزشی سازمان یونسکو «مجری پروژه جهانیسازی اندیشه و فرهنگ منحط لیبرالیسم» را در ایران اسلامی دنبال کنند.
بیتردید تغافل، تهاون و مسامحه در خصوص مسائل و چالشهای خُرد و کلان نظام آموزش و پرورش _ این نهاد حسّاس و استراتژیک تأمین و تربیت نیروی انسانی کشور_ خسارت جبرانناپذیری را در مسیر حفظ و انتقال فرهنگ و ارزشهای اسلامی و بازتولید هویت اسلامی و انقلابی در نسلهای جدید و تحقق اهداف و آرمانهای حاکمیت اسلامی بهبار خواهد آورد. بنابراین اصلاح ضعفها و کاستیهای نظام تعلیم و تربیت و نیز پیگیری تحول بنیادین آن، امری خطیر و تعیینکننده است که بیش از پیش باید نخبگان، عالمان، اندیشمندان و دستاندرکاران امر تعلیم و تربیت کشور به آن عنایت داشته باشند.
نظر به این مهم، اثر حاضر با عنوان «خشتِ نو» بیانات راقی و راهگشای رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره آموزش و پرورش است که در واقع مجموعهای جامع از نقشه، طرح و راهبردها و سیاستهای نظام در امر تحول بنیادین آموزش و پرورش را پیش روی متصدیان و دغدغهمندان عرصه تعلیم و تربیت کشور قرار داده است. در این اثر که بهصورت تمام شماری استقرای (تام) و رجوع به تمامی بیانات، پیامها و ابلاغیههای معظمله از ابتدای دهه ی ۶۰ تا سال ۱۴۰۱، تدوین شده است، تمامی بیانات ایشان دربارهی نهاد آموزش و پرورش استخراج شده و از منظر تحول بنیادین آموزش و پرورش، ساختار و سازمان داده شده است.
کتاب پیش رو، شامل یک مقدمه و چهار فصل است که با عناوین پیشگفتار، گفتار اول «درباره جایگاه و کارکرد آموزش و پرورش در جامعه»، گفتار دوم «درباره لزوم و ضرورت تحول در آموزش و پرورش»، گفتار سوم «درباره معنا و مختصات تحول در آموزش و پرورش» و گفتار چهارم درباره «ضروریات و بایستههای تحول در آموزش و پرورش تدوین» شده است. در واقع بحث از «جایگاه و اهمیت کارکرد نهاد آموزش و پرورش» در گفتار اوّل، زمینهساز بحث از «اهمیت و ضرورت تحول آموزش و پرورش» در گفتار دوم است.
مخاطب با ادراک نقش حساس نهاد آموزش و پرورش در سرنوشت جامعه، به اهمیت کارآمدسازی تحوّل و تعالی این نهاد واقف شده و با این دغدغه، بحث لزوم و ضرورت تحول را پیخواهد گرفت. پس از تشریح دلایل نیازمند تحول بودن آموزش و پرورش، نوبت به ادراک معنا و مختصات تحوّل است. بنابراین در گفتار سوم مراد، منظور و معنای تحول در بیان رهبر انقلاب و ملاحظات مربوط به چیستی تحول آمده است.
در گفتار چهارم، سخن از چگونگی تحقق تحول و بایدها و نبایدهای مربوط به آن است و این گفتار حاوی توصیهها، تجویزها و اقدامات بایستهای است که ضروریِ تحقق تحوّل بنیادین در آموزش و پرورش است و متصدیان امر تحوّل، باید بدان ملتزم باشند. این بخش در واقع بخش اصلی کتاب است و حاوی حدود هشتاد توصیه رهبر انقلاب ناظر به اصلاح و تعالی آموزش و پرورش و کارآمدسازی آن است. این هشتاد توصیه، حسب اشتراک مضمون، ذیل عناوینی چون فلسفه آموزش و پرورش، اهداف آموزش و پرورش، سند تحول بنیادین، معلم، دانشگاه فرهنگیان، برنامه آموزشی و درسی، مدیریت آموزش و پرورش، اقتصاد آموزش و پرورش، مسئله پرورشی، مسئله استعدادهای درخشان و مسئله نفوذ در آموزش و پرورش، سازمان داده شده است.
در سازماندهی مباحث کتاب، سعی شده است مضامین و تیترها تا حد امکان از عین عبارات بهکاررفته در خودِ هر فراز از بیانات استخراج شود. صرف نظر از پیشگفتار کتاب، مباحث مندرج در فصول چهارگانه کتاب تماماً عین عبارات رهبر انقلاب بوده و مؤلف دخل و تصرفی در بیانات نداشته است. در برخی موارد عباراتی در میانه یک فراز از بیانات معظمله که ارتباط مستقیمی با بحث نداشته حذف شده که با سه نقطه (...) حذف و خلاصه سازی (صرفاً صوری) آن نشان داده شده است. بعلاوه گاهی به دلیل طولانی شدن فرازی از بیانات و بهمنظور تسهیل خوانش متن برای مخاطب، آن فراز به دو یا چند پاراگراف تقسیم شده است. در این موارد ارجاع و استناد صرفاً در پاراگراف آخر ذکر شده است. به منظور تسهیل ادراک کلیات مباحث کتاب برای مخاطب و امکان مرور سریع نکات کلیدی بعد از هر گفتار، مباحث آن تلخیص و با بیانی موجز و مجمل ارائه شده است؛ اگرچه برای فهم و ادراک تفصیلی و دقیق مدلول کلام رهبر انقلاب، رجوع به متن اصلی هر گفتار ضروری است.
اینک پیش از آغاز گفتارها در بدایت کلام و در مقام نخستین بایسته بحث تحوّل، تأکید میشود که سخن از آموزش و پرورش، سخن از مهمترین موضوع تمدنی، مهمترین موضوع ملی، مهمترین موضوع دینی، مهمترین موضوع حاکمیتی و مهمترین دستگاه در جمهوری اسلامی ایران است.
آموزش و پرورش، ضامن بقا و استمرار انقلاب اسلامی، حسّاسترین و مهمترین بخش اداره کشور، قاعده و زیربنای اساسی و سنگ بنای آینده کشور است. اما این سنگ بنا، از حیث ماده و فرم، اسلامی و بومی نیست، مبنای صحیحی ندارد و طراحی اولیه آن ضد دینی و ضد ملی است، تقلیدی محض، کهنه و فرسوده و ناکارآمد است. پس ضرورتاً نیازمند تحول عمیق در فرم و در محتوا است و نادیده گرفتن امر مهم تحوّل و بایستههای آن در این نهاد به معنای بنای جامعهی اسلامی (و ابتناء مسیر پیشرفت و تعالی آن) اساس و بنیادی نامستحکم و ناصحیحی بوده و نتیجه آن انحراف در جامعه اسلامی است. لذا چنان که شاعر گفته است:
چون گذارد خشت اول بر زمین معمار کج
گر رساند بر فلک، باشد همان دیوار کج
پس باید گفت که:
قالب این خشت در آتش فکن
«خشت نو» از قالب دیگر بزن
کتاب پیش رو، شامل یک مقدمه و چهار فصل است که با عناوین پیشگفتار، گفتار اول «درباره جایگاه و کارکرد آموزش و پرورش در جامعه»، گفتار دوم «درباره لزوم و ضرورت تحول در آموزش و پرورش»، گفتار سوم «درباره معنا و مختصات تحول در آموزش و پرورش» و گفتار چهارم درباره «ضروریات و بایستههای تحول در آموزش و پرورش تدوین» شده است. در واقع بحث از «جایگاه و اهمیت کارکرد نهاد آموزش و پرورش» در گفتار اوّل، زمینهساز بحث از «اهمیت و ضرورت تحول آموزش و پرورش» در گفتار دوم است.
مخاطب با ادراک نقش حساس نهاد آموزش و پرورش در سرنوشت جامعه، به اهمیت کارآمدسازی تحوّل و تعالی این نهاد واقف شده و با این دغدغه، بحث لزوم و ضرورت تحول را پیخواهد گرفت. پس از تشریح دلایل نیازمند تحول بودن آموزش و پرورش، نوبت به ادراک معنا و مختصات تحوّل است. بنابراین در گفتار سوم مراد، منظور و معنای تحول در بیان رهبر انقلاب و ملاحظات مربوط به چیستی تحول آمده است.
در گفتار چهارم، سخن از چگونگی تحقق تحول و بایدها و نبایدهای مربوط به آن است و این گفتار حاوی توصیهها، تجویزها و اقدامات بایستهای است که ضروریِ تحقق تحوّل بنیادین در آموزش و پرورش است و متصدیان امر تحوّل، باید بدان ملتزم باشند. این بخش در واقع بخش اصلی کتاب است و حاوی حدود هشتاد توصیه رهبر انقلاب ناظر به اصلاح و تعالی آموزش و پرورش و کارآمدسازی آن است. این هشتاد توصیه، حسب اشتراک مضمون، ذیل عناوینی چون فلسفه آموزش و پرورش، اهداف آموزش و پرورش، سند تحول بنیادین، معلم، دانشگاه فرهنگیان، برنامه آموزشی و درسی، مدیریت آموزش و پرورش، اقتصاد آموزش و پرورش، مسئله پرورشی، مسئله استعدادهای درخشان و مسئله نفوذ در آموزش و پرورش، سازمان داده شده است.
در سازماندهی مباحث کتاب، سعی شده است مضامین و تیترها تا حد امکان از عین عبارات بهکاررفته در خودِ هر فراز از بیانات استخراج شود. صرف نظر از پیشگفتار کتاب، مباحث مندرج در فصول چهارگانه کتاب تماماً عین عبارات رهبر انقلاب بوده و مؤلف دخل و تصرفی در بیانات نداشته است. در برخی موارد عباراتی در میانه یک فراز از بیانات معظمله که ارتباط مستقیمی با بحث نداشته حذف شده که با سه نقطه (...) حذف و خلاصه سازی (صرفاً صوری) آن نشان داده شده است. بعلاوه گاهی به دلیل طولانی شدن فرازی از بیانات و بهمنظور تسهیل خوانش متن برای مخاطب، آن فراز به دو یا چند پاراگراف تقسیم شده است. در این موارد ارجاع و استناد صرفاً در پاراگراف آخر ذکر شده است. به منظور تسهیل ادراک کلیات مباحث کتاب برای مخاطب و امکان مرور سریع نکات کلیدی بعد از هر گفتار، مباحث آن تلخیص و با بیانی موجز و مجمل ارائه شده است؛ اگرچه برای فهم و ادراک تفصیلی و دقیق مدلول کلام رهبر انقلاب، رجوع به متن اصلی هر گفتار ضروری است.
اینک پیش از آغاز گفتارها در بدایت کلام و در مقام نخستین بایسته بحث تحوّل، تأکید میشود که سخن از آموزش و پرورش، سخن از مهمترین موضوع تمدنی، مهمترین موضوع ملی، مهمترین موضوع دینی، مهمترین موضوع حاکمیتی و مهمترین دستگاه در جمهوری اسلامی ایران است.
آموزش و پرورش، ضامن بقا و استمرار انقلاب اسلامی، حسّاسترین و مهمترین بخش اداره کشور، قاعده و زیربنای اساسی و سنگ بنای آینده کشور است. اما این سنگ بنا، از حیث ماده و فرم، اسلامی و بومی نیست، مبنای صحیحی ندارد و طراحی اولیه آن ضد دینی و ضد ملی است، تقلیدی محض، کهنه و فرسوده و ناکارآمد است. پس ضرورتاً نیازمند تحول عمیق در فرم و در محتوا است و نادیده گرفتن امر مهم تحوّل و بایستههای آن در این نهاد به معنای بنای جامعهی اسلامی (و ابتناء مسیر پیشرفت و تعالی آن) اساس و بنیادی نامستحکم و ناصحیحی بوده و نتیجه آن انحراف در جامعه اسلامی است. لذا چنان که شاعر گفته است:
چون گذارد خشت اول بر زمین معمار کج
گر رساند بر فلک، باشد همان دیوار کج
پس باید گفت که:
قالب این خشت در آتش فکن
«خشت نو» از قالب دیگر بزن