انقلاب چیست و چگونه رخ داده است؟
«قطره؛ موج؛ دریا»
بهزاد دانشگر نویسنده این مجموعه در ابتدا مخاطب را با یک سوال مواجه میکند؛ اینکه انقلاب چیست و چگونه رخ داده است. او برای پاسخ به این سوال به سراغ کتابهای متعددی رفته، بخشهای برجسته و جذاب را گردآوری کرده، روایتهای دست چندم را نپذیرفته و با رفتن به سراغ راویان دست اول، مجموعهای به نام «قطره، موج، دریا» را گردآوری کرده است.
«مطالعه کنیم در این نهضت ببینیم که این نهضت چه بود برای چه بود؟ و چه شد که تا اینجا پیروز شده است؟ و باید چه کرد که تا آخر پیروز بشود؟» این کلام بنیان گذار انقلاب اسلامی است که در ابتدای کتاب «قطره؛ موج؛ دریا» آمده است. این کتاب یک بریدهدان و گلچینی از انبوه کتابهایی است که در مورد انقلاب نوشته شده است.
بهزاد دانشگر نویسنده این مجموعه در ابتدا مخاطب را با یک سؤال مواجه میکند؛ اینکه انقلاب چیست و چگونه رخ داده است؟ او برای پاسخ به این سوال به سراغ کتابهای متعددی رفته، بخشهای برجسته و جذاب را گردآوری کرده، روایتهای دست چندم را نپذیرفته و با رفتن به سراغ راویان دست اول، مجموعهای به نام «قطره، موج، دریا» را گردآوری کرده است.
متون تاریخی همیشه متونی هستند قابل مراجعه و البته سختمطالعه، ولی ما در این اثر با یک نوآوری و روایت جدید مواجه هستیم.
اینجا تاریخ تعلیق دارد، فضاسازی دارد، توصیف دارد، منبع و ارجاع دارد. روایتها عمدتاً به یک صفحه نمیرسند.
ماجرا از شهادت آقاسیدمصطفی شروع میشود، ماجراهای کوتاه و پر مغز کنار هم روایت میشوند.
هنوز ماجرای احمد احمد تمام نشده، امیراصلان افشار داستانش را تعریف میکند، داستان او به جای خوبی میرسد، ژنرال هایزر وارد داستان میشود، فرح دیبا روایت خودش را از جلسهی ژنرالها تمام نکرده، محمدرضا دارد از سولیوان سفیر ایالات متحده گله و شکایت میکند که چرا کاری نمیکنند، در کنار آن مرضیه حدیدچی دباغ بازجویی میشود؛ دوباره افشار رییس تشریفات دربار برمیگردد و ادامه داستانش را با چاشنی خاموشی دربار و سوخت نداشتن به دلیل اعتصاب کارکنان شرکت نفت تعریف میکند؛ اما سولیوان و هایزر درگیر خارج کردن سیصدهزار مستشار آمریکایی از ایران هستند؛ در همین بین، عزتشاهی را دارند بازجویی و شکنجه میکنند که متن بر میگردد به بیانیهی حضرت امام رحمة الله علیه.
بهزاد دانشگر نویسنده این مجموعه در ابتدا مخاطب را با یک سؤال مواجه میکند؛ اینکه انقلاب چیست و چگونه رخ داده است؟ او برای پاسخ به این سوال به سراغ کتابهای متعددی رفته، بخشهای برجسته و جذاب را گردآوری کرده، روایتهای دست چندم را نپذیرفته و با رفتن به سراغ راویان دست اول، مجموعهای به نام «قطره، موج، دریا» را گردآوری کرده است.
متون تاریخی همیشه متونی هستند قابل مراجعه و البته سختمطالعه، ولی ما در این اثر با یک نوآوری و روایت جدید مواجه هستیم.
اینجا تاریخ تعلیق دارد، فضاسازی دارد، توصیف دارد، منبع و ارجاع دارد. روایتها عمدتاً به یک صفحه نمیرسند.
ماجرا از شهادت آقاسیدمصطفی شروع میشود، ماجراهای کوتاه و پر مغز کنار هم روایت میشوند.
هنوز ماجرای احمد احمد تمام نشده، امیراصلان افشار داستانش را تعریف میکند، داستان او به جای خوبی میرسد، ژنرال هایزر وارد داستان میشود، فرح دیبا روایت خودش را از جلسهی ژنرالها تمام نکرده، محمدرضا دارد از سولیوان سفیر ایالات متحده گله و شکایت میکند که چرا کاری نمیکنند، در کنار آن مرضیه حدیدچی دباغ بازجویی میشود؛ دوباره افشار رییس تشریفات دربار برمیگردد و ادامه داستانش را با چاشنی خاموشی دربار و سوخت نداشتن به دلیل اعتصاب کارکنان شرکت نفت تعریف میکند؛ اما سولیوان و هایزر درگیر خارج کردن سیصدهزار مستشار آمریکایی از ایران هستند؛ در همین بین، عزتشاهی را دارند بازجویی و شکنجه میکنند که متن بر میگردد به بیانیهی حضرت امام رحمة الله علیه.
این سبک از نوشتار در مکتب ادبی مینیمال جای میگیرد که از هر عنصر داستان به شکل حداقل استفاده شده ولی متن کاملی را شاهد هستیم.
متن از تک و تا نمیافتد، مخاطب نفس را در سینه حبس میکند و با کتاب جلو میرود. هرچند تاریخ انتهایش معلوم است و همین کار نویسنده را برای ایجاد تعلیق دشوار میکند ولی نویسنده روایتها را چنان گیسوی ابتلائات در هم تنیده که مخاطب نمیتواند کتاب را زمین بگذارد.
روایت دیگری را میخواند ولی منتظر است شخصیتهای قبلی بیایند و روایتهای خودشان را ادامه دهند. در این کتاب مفهوم عبارت «هرکس را بخواهد عزیز میکند و هرکس را بخواهد ذلیل» را میتوان مشاهده کرد.
انقلاب مستضعفان با قطرات خون شهدای مظلوم آغاز شده و موج مردم را به وجود آورده است. موجهایی که از بالا و پایین خیابانها به هم میرسند، دریا میشوند و کاخ سعدآباد و ساکنانش را میشویند و میبرند. دریا ایران را تطهیر میکند و مردم ایران از نو شروع میکنند.
متن از تک و تا نمیافتد، مخاطب نفس را در سینه حبس میکند و با کتاب جلو میرود. هرچند تاریخ انتهایش معلوم است و همین کار نویسنده را برای ایجاد تعلیق دشوار میکند ولی نویسنده روایتها را چنان گیسوی ابتلائات در هم تنیده که مخاطب نمیتواند کتاب را زمین بگذارد.
روایت دیگری را میخواند ولی منتظر است شخصیتهای قبلی بیایند و روایتهای خودشان را ادامه دهند. در این کتاب مفهوم عبارت «هرکس را بخواهد عزیز میکند و هرکس را بخواهد ذلیل» را میتوان مشاهده کرد.
انقلاب مستضعفان با قطرات خون شهدای مظلوم آغاز شده و موج مردم را به وجود آورده است. موجهایی که از بالا و پایین خیابانها به هم میرسند، دریا میشوند و کاخ سعدآباد و ساکنانش را میشویند و میبرند. دریا ایران را تطهیر میکند و مردم ایران از نو شروع میکنند.