سیدکریم اميرى فيروزكوهى
شاعری مثل مرحوم امیری فیروزکوهی که حقاً در قلهی غزل زمان خودش قرار داشت، بیشترین تجلی و نمایشی که از او میشد مشاهده کرد، در یک جلسهی خصوصی بود که در گوشهی انزوای خودش، چهار تا، پنج تا دوست و رفیقش باشند و او غزل خودش را بخواند.
قلهی غزل
ما دوران قبل از انقلاب را دیدیم، شعرای آن وقت را دیدیم، میشناسیم، با خیلیشان نشست و برخاست داشتیم. بهترینهایشان هرگز این مجال را پیدا نمیکردند که در یک منظر عمومی، در یک محضر عمومی بیایند خودشان و شعرشان را ارائه بدهند. یک شاعری مثل مرحوم امیری فیروزکوهی که حقاً در قلهی غزل زمان خودش قرار داشت، بیشترین تجلی و نمایشی که از او میشد مشاهده کرد، در یک جلسهی خصوصی بود که در گوشهی انزوای خودش، چهار تا، پنج تا دوست و رفیقش باشند و او غزل خودش را بخواند. [...] البته کیفیت شعر در آن دوره، به تناسب آن مقطع، در شعر همانهایی که بودند، کیفیت خیلی خوب بود. مثلاً در غزل شخصیتهایی مثل امیری، مثل رهی یا مرحوم شهریار و شاید در سایر انواع، کسان بزرگ دیگری که بودند - که حالا جای تفسیر آن تو این جلسه نیست.| بیانات در دیدار شاعران در ماه مبارک رمضان ۱۳۸۷/۶/۲۵
غزلهای دوستداشتنی
من شعراى معاصر را تقسيم مىكنم به شعرايى كه غزلسرا بودند، شعرايى كه قصيدهسرا بودند و شعرايى كه نوسرا بودند. هر كدام چند نفرى هستند كه من به ايشان علاقه داشتم. در غزل، مرحوم «اميرى فيروزكوهى» است كه من با ايشان دوست هم بودم و ايشان به من هم خيلى علاقه داشتند و سالها تا بعد از انقلاب، با يكديگر رفت و آمد داشتيم. در زمان رياست جمهورى من، ايشان از دنيا رفتند. البته غير از «اميرى» هم يكى، دو نفر شاعر غزلسرا بودند كه شعرهايشان را دوست مىداشتم؛ يكى مرحوم «رهى معيّرى» بود كه او را از نزديك نديده بودم، يكى مرحوم «شهريار» بود كه از شعرش خيلى خوشم مىآمد. با ايشان هم آشنا بودم. البته من بعد از انقلاب با ايشان آشنا شدم؛ قبل از انقلاب، هيچ ارتباطى با يكديگر نداشتيم. [...]
نيما يوشيج - برخلاف آن چيزى كه مىگفتند - مردى متديّن بود. مرحوم «اميرى» با «نيما يوشيج» از نزديك دوست بود. او براى من نقل مىكرد و مىگفت «نيما يوشيج» آدم متديّنى است. او به شعر سنّتى هم علاقهمند بود؛ منتها اين سبك را هم مىپسنديد. [...] شعر معاصر را بايد كار كرد. شما در غزل، بهتر از «رهى معيرى» در زمان خودش، هيچ كس ديگر را پيدا نمىكنيد. «رهى» همان نسل متصّل به امروز است. مرحوم «اميرى فيروزكوهى» هم همينطور. اينها همان شعراى برجستهاند.| گفت و شنود در ديدار جمعى از جوانان به مناسبت هفتهى جوان ۱۳۷۷/۲/۷
حرف مرحوم امیری فیروزکوهی حجت است
من گاهی اوقات میبینم که فارسها بدون توجه به موسیقی عربی، یک نغمهی عربی را میخوانند! البته دستگاهها، همان دستگاههاست؛ آنها هم وقتی میخواهند بخوانند، در همین دستگاههای بیات ترک و همایون و شور میخوانند؛ عجیب این است که همین اسمها را هم بیان میکنند. مرحوم امیری فیروزکوهی - که در موسیقی وارد بود - میگفت هرکس هر صدایی از دهانش دربیاورد، در یکی از این دستگاههاست؛ ولو اینکه موسیقیِ غربی باشد؛ منتها اصول و مبادی خوانندگی آنها فرق دارد. لابد حرف مرحوم امیری فیروزکوهی حجت است.|بیانات در دیدار اعضای گروه ویژه و گروه معارف اسلامی صدای جمهوری اسلامی ایران ۱۳۷۰/۲/۱۳
ما دوران قبل از انقلاب را دیدیم، شعرای آن وقت را دیدیم، میشناسیم، با خیلیشان نشست و برخاست داشتیم. بهترینهایشان هرگز این مجال را پیدا نمیکردند که در یک منظر عمومی، در یک محضر عمومی بیایند خودشان و شعرشان را ارائه بدهند. یک شاعری مثل مرحوم امیری فیروزکوهی که حقاً در قلهی غزل زمان خودش قرار داشت، بیشترین تجلی و نمایشی که از او میشد مشاهده کرد، در یک جلسهی خصوصی بود که در گوشهی انزوای خودش، چهار تا، پنج تا دوست و رفیقش باشند و او غزل خودش را بخواند. [...] البته کیفیت شعر در آن دوره، به تناسب آن مقطع، در شعر همانهایی که بودند، کیفیت خیلی خوب بود. مثلاً در غزل شخصیتهایی مثل امیری، مثل رهی یا مرحوم شهریار و شاید در سایر انواع، کسان بزرگ دیگری که بودند - که حالا جای تفسیر آن تو این جلسه نیست.| بیانات در دیدار شاعران در ماه مبارک رمضان ۱۳۸۷/۶/۲۵
غزلهای دوستداشتنی
من شعراى معاصر را تقسيم مىكنم به شعرايى كه غزلسرا بودند، شعرايى كه قصيدهسرا بودند و شعرايى كه نوسرا بودند. هر كدام چند نفرى هستند كه من به ايشان علاقه داشتم. در غزل، مرحوم «اميرى فيروزكوهى» است كه من با ايشان دوست هم بودم و ايشان به من هم خيلى علاقه داشتند و سالها تا بعد از انقلاب، با يكديگر رفت و آمد داشتيم. در زمان رياست جمهورى من، ايشان از دنيا رفتند. البته غير از «اميرى» هم يكى، دو نفر شاعر غزلسرا بودند كه شعرهايشان را دوست مىداشتم؛ يكى مرحوم «رهى معيّرى» بود كه او را از نزديك نديده بودم، يكى مرحوم «شهريار» بود كه از شعرش خيلى خوشم مىآمد. با ايشان هم آشنا بودم. البته من بعد از انقلاب با ايشان آشنا شدم؛ قبل از انقلاب، هيچ ارتباطى با يكديگر نداشتيم. [...]
نيما يوشيج - برخلاف آن چيزى كه مىگفتند - مردى متديّن بود. مرحوم «اميرى» با «نيما يوشيج» از نزديك دوست بود. او براى من نقل مىكرد و مىگفت «نيما يوشيج» آدم متديّنى است. او به شعر سنّتى هم علاقهمند بود؛ منتها اين سبك را هم مىپسنديد. [...] شعر معاصر را بايد كار كرد. شما در غزل، بهتر از «رهى معيرى» در زمان خودش، هيچ كس ديگر را پيدا نمىكنيد. «رهى» همان نسل متصّل به امروز است. مرحوم «اميرى فيروزكوهى» هم همينطور. اينها همان شعراى برجستهاند.| گفت و شنود در ديدار جمعى از جوانان به مناسبت هفتهى جوان ۱۳۷۷/۲/۷
حرف مرحوم امیری فیروزکوهی حجت است
من گاهی اوقات میبینم که فارسها بدون توجه به موسیقی عربی، یک نغمهی عربی را میخوانند! البته دستگاهها، همان دستگاههاست؛ آنها هم وقتی میخواهند بخوانند، در همین دستگاههای بیات ترک و همایون و شور میخوانند؛ عجیب این است که همین اسمها را هم بیان میکنند. مرحوم امیری فیروزکوهی - که در موسیقی وارد بود - میگفت هرکس هر صدایی از دهانش دربیاورد، در یکی از این دستگاههاست؛ ولو اینکه موسیقیِ غربی باشد؛ منتها اصول و مبادی خوانندگی آنها فرق دارد. لابد حرف مرحوم امیری فیروزکوهی حجت است.|بیانات در دیدار اعضای گروه ویژه و گروه معارف اسلامی صدای جمهوری اسلامی ایران ۱۳۷۰/۲/۱۳