1377/08/26
بیانات در دیدار کارگزاران نظام
بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
بنده هم این عید شریف و سعید را به همه مسلمانان عالم و همه انسانهای آزاده و آزادیخواهان عالم و امّت بزرگ اسلامی و ملت شریف و عزیز ایران و به شما میهمانان عزیز و حضّار محترم صمیمانه تبریک عرض میکنم. روز مبعث، بیشک بزرگترین روز تاریخ بشر است؛ زیرا هم آن کسی که طرف خطاب خداوند قرار گرفت و مأموریت بر دوش او گذاشته شد - یعنی وجود مکرّم نبىّ بزرگوار اسلام صلّیاللَّهعلیهوآلهوسلّم - بزرگترین انسان تاریخ و عظیمترین پدیده عالم وجود و مظهر اسم اعظمِ ذات اقدس الهی است؛ یا به تعبیری خودِ اسم اعظم الهی وجود مبارک اوست و هم از این جهت که آن مأموریتی که بر دوش این انسانِ بزرگ گذاشته شد - یعنی هدایت مردم به سوی نور، برداشتن بارهای سنگین از روی دوش بشر و تمهید یک دنیای مناسبِ وجود انسان و بقیه وظایف لایتناهی بعثت انبیا - وظیفه بسیار بزرگی بود. یعنی هم مخاطب بزرگترین است؛ هم وظیفه بزرگترین است. پس، این روز بزرگترین و عزیزترین روز تاریخ است.
اگر کسی بخواهد محتوای بعثت را در چارچوب آنچه که با عقول ناقص خودمان برداشت میکنیم، محصور کند، یقیناً به مبعث و حقیقتِ بعثت و حقیقتِ این رسالت ظلم شده است. نمیشود محتوای بعثت پیامبر را به حدود فهم و دید ناقص ما محدود کرد؛ ولی اگر بخواهیم در یک جمله، بعثت و محدوده بعثت را - اگرچه لایتناهی است - تعریف اجمالی بکنیم، باید عرض کنیم که بعثت متعلّق به انسان و برای انسان است؛ انسان هم لایتناهی است و ابعاد عظیمی دارد و محدود در جسم و در مادّه و در زندگی چند روزه دنیا نیست؛ فقط محدود در معنویات هم نیست؛ محدود در یک قطعه مشخّصی از تاریخ هم نیست. انسان، همیشه و در همه حال انسان است و ابعاد وجودی او، ابعاد لایتناهی و ناشناختهای است. هنوز هم انسان موجودی ناشناخته است. بعثت، برای این انسان و برای سرنوشت این انسان و برای هدایت این انسان است.
البته در هر دوره و هر زمانی، هر فردی از افراد و هر جمعی از جمعهای بشری، به قدر استعداد و ظرفیتشان، از آن استفاده میکنند؛ همچنان که مسلمانان صدر اسلام توانستند از مفهوم بعثت و حقیقتِ بعثت استفاده کنند و این نور درخشنده را به سراسر دنیای آن روز بپراکنند و انسانهای زیادی را به راه راست هدایت نمایند و به حقیقت عبودیّت بکشانند. بعد از آن، در برههای از تاریخ توانستند آن چنان مدنیّت و عظمت و دانشی در عالم پدید آورند که هنوز هم از ورای دیوارهای بلند تاریخ و فواصل طولانی تاریخ، تلألوی آن دیده میشود و دنیا متنعّم به نعم آن پیشرفت علمی و صنعتی و فکری و معرفتی و مدنی است. در همه اعصار هم هر وقت مسلمانان توانستند از اسلام بهره مناسب خودشان را بگیرند، خوشبخت شدند. هر انسانی که توانست به قدر ظرفیت خود بهره ببرد، خود را سعادتمند کرده است.
آنچه در ایران اسلامی اتّفاق افتاد - یعنی آن انقلاب عظیم و تشکیل این نظام اسلامی - طرح و پرتوی از آن چیزی بود که اسلام برای انسانها آورد. ملت ایران زندگی بدی داشت. ملت ایران روزگار تاریکی داشت. از شأن انسانی خود، خیلی فاصله گرفته بود. به خاطر دوری از اسلام، به او از جهت علمی و انسانی و سیاسی و اقتصادی ستم شده بود. به برکت آشنایی با اسلام و معرفت اسلام، این ملت توانست با حرکتی عظیم، خود را به سرچشمه اسلام برساند؛ احکام اسلام را برای خودش در معرض عمل قرار دهد؛ امکان عمل به این احکام را برای خودش فراهم کند؛ به اسلام بیندیشد و از آن بهره ببرد؛ در اعماق معارف اسلام غور کند و با قرآن آشنا شود.
امروز بحمداللَّه در کشور ما جوانان با همان سرمایه معنویت و نورانیّت و صفایی که در آنها هست، گامهای بلندی را برداشتهاند. امروز قرآن یک امر مهجور در جامعه ما نیست. جوانان و نوجوانان با قرآن آشنا میشوند؛ طبقات مردم با قرآن اُنس میگیرند، ارتباط پیدا میکنند و معارف قرآن را مورد استفاده قرار میدهند؛ بسیاری از احکام اسلام هم در کشور اجرا میشود. البته ما به قدر ظرفیت و توان و به قدر آنچه که همّت خود ما بود، پیش رفتهایم؛ اما این پایان راه نیست؛ این، همه ظرفیت اسلام نیست. اگر ملتی همّت کند و دلسوزان این ملت وجود خود را وقف حرکت عمومی این ملت به سمت معارف اسلامی و حقایق اسلامی کنند، آنچه که به دست آنها خواهد آمد، به قدری درخشان است که از افق حدس و گمان انسان هم خارج است. در زیر سایه اسلام، برای پیشرفت، میدان باز است؛ هم پیشرفت علمی، هم پیشرفت عملی، هم پیشرفت اخلاقی، هم پیشرفت سیاسی، هم عزّت و اعتلای مدنی و هم آزادی و عدالت و آرمانهای بزرگ انسانی. در محیط اسلامی و زیر سایه اسلام، هیچ حجاب و حدّی برای انسان وجود ندارد. بیهمّتی و کمهمّتی ماست، کوتاهی انسانهاست که نمیگذارد آنها از اسلام استفاده کنند. در محیط اسلامی، بازگشت به اسلام و بهره بردن از معارف اسلام، کاری عظیم است که اگر روشنفکران و اندیشمندان و دانشمندان و اهل علم و معرفت در هر کشوری از کشورهای اسلام به آن بپردازند، خواهند توانست بهرههای زیادی ببرند.
اسلام را آنچنان که فهم صحیح انسانی و در متون اصیل اسلامی هست، باید فهمید، باید دانست و با هدایت قرآنی از آن بهره برد. خودِ قرآن «تبیاناً لکلّ شی»(1) است؛ راهنماست، بیان است، خطّ است. در جوامع اسلامی، به اهل فکر و نظر تلقین میکنند - که این تلقین هم دنبالههای همان تسلّط فکری غرب و فرهنگ غربی است که از سیطره تفکّر اسلامی واهمه دارد - که اسلام را بایستی با ابزار و با فهم معارف غربی دانست! اینطور نیست. البته همه معارف، انسان را آگاه میکنند و برای فهم بهتر مجهّز نمایند؛ اما اسلام را از خود اسلام باید گرفت؛ حقایق اسلام را از متون اسلام باید گرفت؛ حقایق اسلام را با مصطلحات خود اسلام بایستی دانست و فهمید و مورد عمل قرار داد. اسلام مشعل راهنمای فکر و ذهن انسانها و هدایتگر انسانهاست. قرآن، کتاب هدایت و کتاب نور است. آن کسانی که به قرآن مراجعه و تدبّر میکنند و زمینه لازم و استعداد لازم را در خود به وجود میآورند، برای اینکه از معارف قرآن استفاده کنند، آنها میتوانند از قرآن بهره ببرند. نباید ملاحظه کرد که آنچه ما از اسلام میفهمیم، در قضاوت کسانی که با اسلام میانهای ندارند، از اسلام خوششان نمیآید و اسلام را مزاحم خودشان میدانند - چه در زمینههای اقتصادی و چه در زمینههای سیاسی - چه تأثیری دارد؛ آیا آنها خوششان میآید، آیا فهم ما را از اسلام قبول دارند یا نه؟ اسلام به عنوان هدایت انسانها در دنیایی قرار گرفت و وارد بشریت شد که از همه طرف انکار و تکذیب بود. پیامبر را با انواع تهمتها متّهم میکردند. شما قرآن را ملاحظه کنید؛ تعبیراتی که دشمنان پیامبر درباره پیامبر به کار میبردند، تعبیراتی است که هر انسانی را که ضعیف باشد، خُرد میکند، میشکند و جرأت و جسارت او را برای بیان مراد خود از بین میبرد؛ اما پیامبر اعتنایی نکرد و حرف خدا را که بر زبان او جاری و بر دل او الهام شده بود، بیان نمود و نورانیّت کلام الهی کار خود را کرد.
در زمان ما نیز همینطور بود. امام بزرگوار ما وقتی وارد میدان عمل شد، آن هنگامی که در دنیا بر همه معلوم گردید که این انسان بزرگ تصمیم جدّی دارد که بر طبق اسلام عمل کند و حکومت اسلام را تشکیل دهد، همان دستگاههای تبلیغاتی که قبلاً درباره امام شاید تعبیرات ستایشآمیزی هم به کار میبردند، شروع کردند به بیان تعبیرات اهانتآمیز و تهمت آمیز و تحقیرآمیز هم نسبت به امام، هم نسبت به پیام او، هم نسبت به جامعه اسلامی، هم نسبت به اصل نظام اسلامی. اما امام اعتنایی نکرد و جامعه اسلامی ما، جوانان ما، اندیشمندان ما، متفکّران و مسؤولان ما، با جرأت و گستاخی و شجاعت این راه را رفتند و موفّق هم شدند.
امروز نظام و دولت اسلامی، از عزیزترین دولتهای جهان است. جزو برجستهترین مناطق سیاسی دنیا، این محوطه جغرافیایی و این محوطه سیاسی است که امروز اینجا وجود دارد. ملت ما عزیز و سربلند است. دولت ما عزیز و سربلند است. چرخش کارها، چرخش صحیح و روان و بیاشکال و بدون معضل بزرگ است. اینها خیلی با اهمیت است؛ اینها به برکت اسلام است. آن فشارها، آن تهمتها، آن تحقیرها، آن رمىِ به تعصّب کردن، آن رمىِ به افراطیگری و تندروی کردن اثر نکرد و ملت راه خود را ادامه داد؛ امروز هم همینطور است.
من اعتقاد ندارم که بایستی هر کس فهم خود را در اسلام مطلق کند؛ نه. این فهمیدنِ اسلام و فهمیدنِ قرآن، مثل همه استنباطها و فهمهای دیگر، احتیاج به مقدّماتی دارد؛ احتیاج به کار کردن دارد؛ احتیاج به داشتن استعدادی در حدّی دارد و با تنگنظریها، با تحجّرها و با تعصّبها سازگار نیست - همچنانکه با بیبندوباریها هم سازگار نیست - لیکن حرف این است که آنچه از اسلام فهمیده میشود، آنچه از اسلام مورد قبول قرار میگیرد، آنچه به عنوان هدایت اسلامی جلوِ راه ما قرار میگیرد، آن را بایستی با قدرت، با شجاعت، با ایمان، با امید و با خوشبینی به آینده گرفت و رفت. راه را باید طی کرد و حرکت را باید ادامه داد و این کاری است که امروز ملت ایران میکند. امروز دولت و ملت ایران در راه اسلام ناب، در راه اسلامی که به برکت انقلاب توانستند با آن آشنا شوند، طی طریق میکنند. البته متّهم میکنند؛ گاهی میگویند متعصّبند، گاهی میگویند مرتجعند، گاهی میگویند افراطیاند، گاهی میگویند تندروند. خوب؛ بگویند. از دشمن که انتظاری نیست. ما اسلام را شناختهایم؛ به اسلام ایمان آوردهایم؛ به پیامبر اسلام عشق میورزیم؛ به راهی که میرویم، اعتقاد داریم؛ این راه را تجربه کردهایم و این راه را خواهیم رفت. ملت ایران این راه را خواهد رفت.
همه سعی دشمنان اسلام و دشمنان این نظام این است که این ملت را نسبت به گذشته خود بیاعتقاد کنند؛ همان گذشته درخشان و متلألىِ بیست ساله؛ آن دوران دهساله مشعشع حیات امام بزرگوار؛ آن دورانی که آن مرد الهی و معنوی و روحانی و نادر و حقیقتاً کمنظیر در تاریخ، در میان ما زنده بود، با ما حرف میزد، ما را راهنمایی میفرمود، چشمها را خیره میکرد، دشمنان خود را به اعجاب و تحسین وامیداشت و با مهارت و قدرت، این ملت بزرگ را از دشوارترین گردنههای تاریخِ خود عبور میداد؛ آن دورانی که قاعدهای برای این ملت شد که بر اساس آن حرکت کند. میخواهند اینها را نفی کنند و از دست این ملت بگیرند. میخواهند اینها را در ذهن این ملت، محکوم کنند و محتاج اصلاح معرفی نمایند!
امروز کسانی که در این کشور در رأس قدرتند - مسؤولان این کشور، رئیس جمهور این کشور، دولت این کشور، قوای مقنّنه و قضایّیه این کشور - و نیز آحاد مردم این کشور، همه امام و راه امام و حرکت امام و قلّههای افتخار دوران امام را گرامی و عزیز میدارند و از آن صرفنظر نخواهند کرد. این تجربه ذیقیمت دوران بیستساله بعد از انقلاب ماست. ما به برکت اسلام حرکت را آغاز کردیم؛ به برکت اسلام پیش رفتیم؛ به برکت اسلام افقهای آینده را در مقابل خودمان درخشان و متلألی کردیم؛ به برکت اسلام دشمن را مأیوس نمودیم؛ به برکت اسلام از بسیاری از دامهای دشمن جستیم؛ به برکت اسلام راه را به سوی آبادانی مادّی و معنوی این کشور آغاز کردیم و پیش میرویم و پیشرفتهای زیادی هم کردهایم. اینها به برکت اسلام است. آنچه داریم، از اسلام است. آنچه داریم، از قرآن داریم. آنچه داریم، از راهنماییهای آن مرد بزرگ داریم. میدانیم که ادامه این راه است که این ملت را خوشبخت میکند و از سرچشمههای مادّی و معنوی سیراب خواهد کرد. مشکلات ما به برکت تمسّک به اسلام و استقلال در همین راه، حل خواهد شد؛ که بحمداللَّه امروز همه مسؤولان کشور با اعتقاد تام و تمام به این حقیقت، کار میکنند، زحمت میکشند و به تلاش میپردازند.
مسلمانان عالم هرچه به اسلام نزدیکتر شوند، آن طعم عزّت را بهتر خواهند چشید؛ و هرچه با یکدیگر متّحدتر باشند، امکان استفاده از اسلام را بیشتر به دست خواهند آورد. امروز مسلمانان باید از اختلافات جزئی، اختلافات طایفهای، اختلافات تاریخی و اختلافات مذهبی عبور کنند و دست وحدت و اتّحاد به یکدیگر بدهند. انشاءاللَّه این امّت بزرگ در همه کشورهای اسلام، عقبات بزرگی را پشت سر خواهد گذاشت و انشاءاللَّه آینده امت اسلامی از گذشته آن به مراتب بهتر خواهد بود. امیدواریم انشاءاللَّه همه ملت عزیز ایران و ملتهای مسلمان، به فیوضات اسلامی و قرآنی مستفیض شوند و مشمول توجّهات حضرت بقیةاللَّه ارواحنافداه باشند و خداوند به همه مسلمانان لطف و رحمت و برکت خود را نازل کند.
والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته
1) نحل: 89