به مناسبت میلاد پیامبر اکرم و حضرت امام جعفر صادق (صلوات الله علیهما)
بسم الله الرّحمن الرّحیم
(۱)
بنده هم متقابلاً این روز سعید را که میلاد پیامبر نور و آزادى و مظهر علوّ پایه
ى انسانى و فرزند برومند او امام جعفر صادق (علیه الصّلاة و السّلام) است، به همه
ى مسلمانان عالم و به ملّت عزیز ایران و به شما حضّار گرامى و میهمانان تبریک عرض میکنم.
ولادت نبىّ
اکرم (صلّى الله
علیه و آله و سلّم) از چند نظر براى ما مسلمانان حائز اهمّیّت است؛ یعنى سالگرد بسیار بامعنا و پُرمضمونى است. جهت اوّل این است که ولادت آن بزرگوار در تاریخ دنیا، در زمانى واقع شد که مجموعه
ى بشریّت بر روى هم ــ نه [اینکه] یک ملّت خاص یا اهل کشور خاصّى را عرض کنیم ــ دو خصوصیّت بارز داشتند: یکى از این دو خصوصیّت این بود که از لحاظ علمى و عقلانى و فکرى، نسبت به آحاد بشر در ادوار گذشته
ى خودشان، بسیار پیشرفته بودند؛ در میان آنها فلاسفه
اى به
وجود آمده بودند، دانشمندانى، ریاضى
دان
هایى، پزشکانى، مهندسین بزرگى پیدا شده بودند و تمدّنهایى بر سر پا شده بود. خب، این تمدّنها بدون علم که نمیشد. آکادمى
ها در غرب، هگمتانه
ها در شرق و امثال اینها [مانند] تمدّن چین، تمدّن مصر و تمدّنهاى بزرگ تاریخى، همه عبور کرده بودند؛ یعنى بشر کامل شده بود. این یک خصوصیّت.
خصوصیّت دوّم که جمع این دو خصوصیّت با هم خیلى عجیب است، این است که بشر در آن روز از لحاظ اخلاقى از همیشه
ى گذشته، منحط
تر یا ــ حالا اگر نخواهیم هم این نسبت را بیان کنیم ــ بگوییم در اوج انحطاط بود. همین بشرِ برخوردار از علم و دانش، بشدّت اسیر تعصّبات، اسیر خرافات، اسیر خودخواهى
ها، اسیر ظلم و ستم، اسیر دستگاه
هاى حکومتهاى مردم
کُش و ضدّبشرى و دائماً جنگ [بود]؛ چنین وضعى در دنیا حاکم بود. کسى اگر تاریخ را ملاحظه بکند، خواهد دید که در آن دوران همه
ى بشریّت اسیر بودند. همان
طور که در کلام امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) هست: فی فَتَنٍ داسَتهُم بِاَخفافِهَا وَ وَطِئَتهُم بِاَظلافِهَا وَ قَامَت عَلَى سَنابِکِها؛
(۲) در نهایت فتنه و فشار و مشکلات و برادرکُشى، یک زندگى تلخى را بشر میگذرانید. در همین خطبه امیرالمؤمنین میفرماید: نَومُهُم سُهود؛ خواب راحت به چشم مردم نمى
آمد. حالا اشتباه است اگر کسى خیال کند که این مشکلات مخصوص همان جزیرة
العرب بوده است؛ نه، در مهد تمدّن آن روز دنیا، یعنى در کشور روم آن روز هم که شما نگاه کنید، همین حرفها بود؛ آنجا هم که به
اصطلاح، آن روز ادّعا میکردند که دموکراسى دارند و مجلس دارند و سنا دارند و از این حرفها، یک استبدادهایى، یک فسادهایى بر مردم حاکم بود که شما وقتى کتاب آن را بخوانید، همین
قدر بخوانید، پیش خودتان خجالت میکشید، و انسان شرم میکند که بشر در روزگارى دچار یک
چنین انحطاطى بوده! ایران باستانى ما هم بهتر از روم نبود از این
جهت؛ اینها هم قدرت و شمشیر و نیزه و جنگاورى و سلحشورى و از این چیزها داشتند امّا اختلاف طبقاتى و ظلم و تبعیض و فساد و زورگویى و جهل و خرافه هم بى
حد و اندازه داشتند. در یک
چنین شرایطى، این مولود مبارک، این پیام
آور الهى براى نجات بشریّت، پا به عرصه
ى وجود گذاشت.
و اینکه در آثار و تواریخ هست که کنگره
ى کاخ کسریٰ شکست و نشانه
هاى بت
پرستى و شرک در گوشه
و کنار دنیا متزلزل شد، شاید ــ اگر این آثار قطعیّت داشته باشد ــ این همان قدرت
نمایى الهى است براى اعلام رمزىِ حضور این قدرتى که قرار است همه
ى پایه
هاى ظلم و فساد را در هم بشکند، علم را از خرافه، و تمدّن را از فساد و ظلم پاک کند، آراسته کند؛ و این کار را پیغمبر بزرگوار ما کرد. این مولود مقدّس در هنگام بعثت بزرگ خود، با آن
چنان دنیایى روبه
رو شد و با جهادى بسیار دشوار، انسانیّت را از جهل، از خرافات، از فساد، از ظلم، از تعصّبات دودمان
برانداز [رها] و از زورگویى انسانها به یکدیگر و ستم انسانها و سوار شدن آنها بر دوش یکدیگر جلوگیرى کرد؛ اصلاً بساط بشریّت را دگرگون کرد و یک بساط جدیدى را، یک وضع جدیدى را در دنیا به
وجود آورد. بدیهى است که کار پیغمبر خاتم (صلّى الله
علیه و آله و سلّم) این نبوده است که همه
ى دنیا را اصلاح کند؛ نه، آن بزرگوار باید این مسطوره
ى
(۳) عملى را، این نمونه
ى درست را از وحى الهى میگرفت و به بشر میداد، تا بشر در طول زندگى خود آن را به
کار ببندد و از آن لحظه
به
لحظه استفاده کند؛ حالا چه کسى به
کار بست، چه کسى ضایع کرد، آن بحث دیگرى است. آن بزرگوار رسالت خود را تمام کرد و کار خود را کامل کرد و به جوار رحمت الهى پیوست.
امروز هم از این
جهت این سالگرد مهم است که توجّه کنیم دنیا، هم از لحاظ علمى جلو و پیشرفته است، هم از لحاظ اخلاقى بشدّت در حضیض است. کار دنیا به جایى رسیده است که قدرتهاى زورگوى عالم جلوى چشم مردم دنیا، معروف را منکر میکنند، منکر را معروف میکنند؛ به نظر من در عالم فساد و تباهى بشریّت، دیگر از این هیچ
چیز بالاتر نیست. طبق روایت، پیغمبر اکرم فرمودند کسانى پیدا خواهند شد که امر به منکر میکنند و نهى از معروف؛ [مردم] تعجّب کردند، بعد فرمودند: اَ لا اُخبِرُکُم بِاَعجَبَ مِن ذٰلِک؟ منکر معروف خواهد شد، معروف منکر خواهد شد.
(۴) انسان احساس میکند که امروز یک
چنین وضعى را دست قدرت مادّى استکبارىِ لجام
گسیخته
ى متکبّرِ متفرعنِ زورگوىِ استکبار در دنیا دارد به
وجود مى
آورد. روراست به مردم دروغ میگویند و این دروغ را یک کار مقدّس میشمرند؛ ظلم را تشویق میکنند و ظالم را به
خاطر این ظلم، ذى
حق به
حساب مى
آورند؛ مظلوم را نکوهش میکنند و تو سر مظلوم میزنند و این تو سر مظلوم زدن را یک کار خوب به شمار مى
آورند! امروز در دنیا این
جور شده است.
یک عدّه
اى رفته
اند فلسطین را غصب کرده
اند و به غصب فلسطین هم اکتفا نکرده
اند، مسلمانان فلسطینى را در طول چهل
و چند سال مرتّباً با آوارگى و کشتار و تحقیر و تذلیل
(۵) و مانند اینها زیر فشار قرار داده
اند؛ خب این یک منکر واضحى است دیگر. اگر کسى به خانه
ى شما وارد بشود و بدون حق تو سر شما بزند، کیست که او را تخطئه نکند؟ خب، ظالم را باید تخطئه کرد. حالا امروز شما ملاحظه بفرمایید؛ این ظالمى که با این وضوح این ظلم را کرده است و ادامه میدهد، قدرتهاى اروپایى، آمریکا، نوکرهایشان، آنهایى که ریششان دست او است، شانه
شان زیر بار او است، حکومتهایى که با انگشت آمریکا سر کار آمده
اند و با ملّتهاى خودشان ارتباطى ندارند، اینها همه دست
به
دست هم داده
اند تا این ظالم را تصویب کنند. آن
وقت از آن طرف، جوانان مسلمانانِ به ستوه
آمده
ىِ جان
به
لب
رسیده
ى فلسطینى و لبنانى، یک
وقتى با این ظالم و ستمگر یک جهادى میکنند که این
جور جهادى در نظر همه
ى عقلاى عالم، یک عمل ممدوح است، از اطراف صدا بلند میشود که اینها تروریستند، اینها ظالمند، چرا کشتید، چرا زدید، چرا تسلیم نشدید، چرا سازش نکردید! ببینید؛ دیگر از این، فساد در دنیا بالاتر نمیشود؛ فساد یعنى این؛ «کَما مُلِئَت ظُلماً وَ جورا»
(۶) یعنى این.
یک عدّه
اى جمع شدند در اروپا ــ در یوگسلاوى سابق ــ و یک
عدّه مردم همین منطقه را، مردم بوسنى
و هرزگوین را که مال آنجا هستند، اهل آنجا هستند، نه خودشان و نه دَه پشت
شان مهاجرند، مردمى هستند مال همان سرزمین و از همان نژاد، اینها را محاصره کردند، بمب روى سرشان ریختند، زندگى
شان را ویران کردند، خودشان را بیرون کردند، هزاران نفر از آنها را کشتند، اموالشان را غارت کردند، در اردوگاه
ها بدترین وضعیّت را بر سر اینها آوردند، حتّى به نوامیسشان تعرّض کردند، و همین آقایان مدّعیان دفاع از حقوق بشر و حقوق زن و حقوق حیوانات و حقوق کودکان ــ از این دروغها که در دنیا امروز رایج است ــ نشستند تماشا کردند!
(۷) تنها کارى که کردند، این بود که محاصره کردند که به این منطقه سلاح نرسد؛ عجب! اقوام مسلّح ــ کرواتها و صربها ــ که احتیاج به سلاح کسى ندارند. یک قوم غیر مسلّح را محاصره کردند، [آن
وقت] شما مى
آیى دُور اینها زنجیر میکشى که احدى به این منطقه سلاح نیاورد؛
(۸) خب معناى این چیست؟ آیا وقاحت نیست که کسى این را صلح
طلبى بنامد؟ این صلح
طلبى است یا قتل
عام آن عدّه مسلمان بیچاره است؟ منکَر بزرگ در دنیا این است؛ فساد بزرگ یعنى این. الان هم تقریباً دو سال است که این مسئله
ى مسلمان
کُشى در منطقه
ى یوگسلاوى سابق در جریان است و این دو سال هم [فقط] همین
طور مرتّب حرف زدند. آنهایى که جدّى میخواستند کار کنند، مثل ما و بعضى کشورهاى اسلامى دیگر ــ ما در این قضیّه جدّى بودیم؛ هم مردممان، هم جوانهایمان، هم دولتمان، هم دستگاه
هاى کشور، و همه بینى و بین
الله
حاضر بودند براى همه
ى کارهایى که میتوانستند؛ این
را هم ما بالعیان دیدیم که انصافاً بعضى از کشورهاى اسلامى در این قضیّه جدّى
اند و ملاحظه نمیکنند از آمریکا و غیر آمریکا ــ اینها را پشت خط نگه داشتند؛ خب منطقه دست آنها است.
آقایان، ایرانیان، مسلمانان، مردم دنیا! بدانید اینها در مورد جنگ ایران و عراق هم همین کار را میخواستند بکنند، منتها نتوانستند. آرزوى اینها این بود که آن بلائى که در اروپا بر سر مسلمانان بوسنى
و هرزگوین آمد، در اینجا بر سر مسلمانان ایران بیاید؛ در افغانستان بر سر افغانهاى مسلمان همین بلا بیاید؛ اینها میخواستند، آرزو داشتند [امّا] نتوانستند. آنجا حالا ناخنشان بند شده است به این بیچاره
ها و هم
منطقه
اى
هاى خودشان؛ آنها هم اروپایى
اند دیگر. این، وضع دنیا است و فساد اخلاقى دنیا.
البتّه علم پیشرفته است. یک عدّه
اى مى
نشینند به پیشرفتهاى علمى آمریکا و بقیّه
ى جاها نگاه میکنند و دائماً حسرت میخورند. البتّه پیشرفت علمى مسلّماً ستایش دارد؛ عقب
ماندگى علمى کشورهاى عقب
افتاده
ىِ علمى، مسلّماً یک نکبت است و خدا آن کسانى که این نکبتها را بر سر ملّتهاى مسلمان آورده
اند، مورد عذاب متزاید خودش قرار بدهد و لعنت خدا بر دودمان پهلوى و دودمان قاجار که این دو خاندان مشئوم
(۹) و ننگین این بدبختى را بر سر ملّت ما در طول دویست سال آوردند؛ وَالّا در یک روزگارى ما از آمریکا از لحاظ علمى بسیار جلوتر بودیم، ما از اروپا از لحاظ علمى بسیار جلوتر بودیم. همین سلاطین، همین حکومتهاى جائر، همین فرعونها و طاغوتها، همینهایى که حالا پس
مانده
ها و تفاله
هایشان، مجلّه و روزنامه در اینجا و آنجا منتشر میکنند و دم از همه
چیز میزنند، همینها بودند که نگذاشتند این ملّت پابه
پاى ملل عالم بلکه جلوتر از ملل عالم پیش برود. بله، عقب
ماندگى علمى تأسّف دارد، راهش هم این است که جوانها، بزرگها، پیرها، دانشمندان، مسئولین، همه تلاش کنند که این خلأ را جبران کنند، پُر کنند.
امّا اینکه فلان کشور پیشرفت علمى دارد، دلیل رستگارى آن کشور و آن ملّت نیست؛ این را بدانید. اى بسا ملّتهایى که از لحاظ علمى امروز در اوجند امّا تا خِرخره در لجن و فساد غوطه میخورند. همین الان در دنیا با نامهاى بزرگ و زیر چتر ابرقدرتى، این
جور ملّتهایى زندگى میکنند؛ این را بدانید. در آن کشورها زن، سیه
روز است، مرد، بیچاره است، جوان، نابود
شده است، دستهاى فساد و فحشا و اعتیاد و جنایت و همه
ى فنون بدبختى بشر در آنجا دارد قتل
عام میکند و بیداد میکند، منتها پوشش تبلیغاتى نمیگذارد. یک بلندگوى قوى، دست یک جاهل، دست یک ظالم، در بین هزاران نفرى که بلندگو ندارند، ولو بین آن هزاران نفر، علما هستند، فضلا هستند، آدمهاى حسابى هستند [ولى] صداى این، ولو جاهل و دروغ
گو است، بر صداى همه
ى آنها غالب خواهد شد؛ امروز دنیا این
جورى است. امروز شبکه
ى تبلیغاتى دنیا دست صهیونیست
ها است؛ اغلبِ همین خبرگزارى
هاى معروف، صهیونیستند؛ خب، صهیونیست
ها نسبت به اسلام چه خواهند گفت؟ نسبت به انقلاب اسلامى و جمهورى اسلامى چه خواهند گفت؟ نسبت به آن قدرتى که ایستاده است پاى مسئله
ى فلسطین و آرمان فلسطین چه خواهد گفت؟ خب معلوم است؛ سر تا پا یا فحش است، یا تهمت است؛ اگر نباشد، باید تعجّب [کرد]. خب، این یک نکته در باب امروز که به طول انجامید.
نکته
ى دوّم را کوتاه عرض کنم، و آن مسئله
ى وحدت است. عزیزان من! مسلمانان دنیا زیر نام نبىّ
اکرم (صلّى الله
علیه و آله و سلّم) از همه
چیز راحت
تر و سهل
تر میتوانند متّحد بشوند؛ این، خصوصیّت این بزرگوار است. بارها من عرض کرده
ام؛ آن بزرگوار مجمع و مُلتقاى
(۱۰) عواطف مسلمانها است؛ مسلمان به پیغمبر خود عشق مى
ورزد. خدایا! تو شاهدى که دلهاى ما مالامال از محبّت پیغمبر است. از این محبّت باید استفاده کرد؛ این محبّت، راهگشا است. امروز مسلمانها احتیاج دارند به اخوّت و برادرى؛ امروز شعار «اِنَّمَا المُؤمِنونَ اِخوَةٌ فَاَصلِحوا بَینَ اَخَوَیکُم»
(۱۱) از همیشه جدّى
تر است؛ امروز این ضعف و ذلّتى که مى
بینید مسلمانهاى کشورهایى در دنیا دچار آن شده
اند، ناشى از همین تفرّق و اختلاف است. اگر مسلمانها متّحد بودند، فلسطین این
جور نمیشد، بوسنى آن
جور نمیشد، کشمیر آن
جور نمیشد،
(۱۲) تاجیکستان این
جور نمیشد،
(۱۳) مسلمانهاى اروپا آن
جور در محنت زندگى نمیکردند، مسلمانها در آمریکا آن
جور مورد زورگویى قرار نمیگرفتند؛ علّت این است که ما با هم اختلاف داریم. منادى وحدت، جمهورى اسلامى بود، همه
ى قدرتهاى استکبارى ریختند سر جمهورى اسلامى؛ چرا؟ چون منادى وحدت بود؛ چون آنها با وحدت دشمنند و وحدت مسلمین به ضرر آنها است؛ لذا سعى میکنند بشکنند. البتّه جمهورى اسلامى یک
تنه از پس همه
ى آنها برآمد.
من عرض میکنم علماى شیعه و سنّى در هر جاى دنیا که هستند و از جمله در کشور عزیز ما، باید مواظب باشند. این وحدت، گران به
دست آمده است در ایران؛ این نداى وحدت، گران جا افتاده است در دنیا؛ این را آسان نشکنید. هر کسى بشکند خیانت کرده است، هر کسى میخواهد باشد؛ فرقى نمیکند سنّى باشد، شیعه باشد. اینکه امام بزرگوار توانست اسلام را عزیز کند، به برکت ایجاد احساس وحدت در بین مسلمین بود. در اقصیٰ
نقاط عالم به نام امام، مسلمان حرکت میکرد و فکر نمیکرد که مذهب من چیست، مذهب او چیست؛ من سنّى
ام، او شیعه است؛ او سنّى است، من شیعه
ام. این حالت، حالت مضرّى است براى دشمن؛ دشمن میخواهد این را بشکند. حالا اگر دوست این را بشکند، چه؟ اگر به
جاى قدرتهاى استکبارى، خود من و شما با حرف زدنمان، با نوشتنمان، با گفتنمان این وحدت را بشکنیم [چه]؟ شیعه را از سنّى، سنّى را از شیعه [جدا کنیم]؛ بعد که اینها از هم جدا شدند، نوبت میرسد به فرقه
هاى سنّى؛ این فرقه را از آن فرقه، اصحاب این اصول را از اصحاب آن اصول، این فروع را از اصحاب آن فروع [جدا کنیم]. و نوبت میرسد به شیعه؛ بین شیعه، این فرقه را از آن فرقه، این دسته را از آن دسته، مگر ابقا
(۱۴) میکنند بر کسى؟ چرا باید ما به ساز دشمن حرکت بکنیم؟ اینکه امام این
قدر روى مسئله
ى وحدت تکیه میکرد، این یک مسئله
ى احساساتى نیست؛ این یک مسئله
ى عقلانى است. هر کسى اهانت کند به مقدّسات آن فرقه
ى دیگر، با خشونت و اهانت با فرقه
ى دیگر برخورد کند، به هر اندازه
اى که بُرد کار او باشد، به این وحدت ضربه زده است؛ هر کسى میخواهد باشد. البتّه بنده یک کوت
(۱۵) کتاب دارم از کتابهایى که با دلارهاى نفتى، عالِم
نماهاى ضدّ شیعه ــ در واقع باید گفت ضدّ اسلام و ضدّ قرآن ــ علیه شیعه و علیه امام و علیه انقلاب نوشته
اند. هر کدام هم که نوشتند، یک نسخه
اش اینجا نصیب ما شده که ما همین
طور نگاه کنیم ببینیم که چه
کار دارند میکنند؛ یک کوت کتاب! خب، حالا متقابلاً باید چه
کار کرد؟ این
همه تلاش مبارک و مخلصانه براى تقریب انجام میشود؛ همین مجمع
التّقریبى
(۱۶) را که ما اینجا داریم، یا بقیّه
ى تلاشهایى که در دنیا براى تقریب میشود، همه
ى اینها را رها کنیم و عوض افشاگرىِ یک جاهلى یا خبیثى یا مزدورى که یک حرکتى کرده است، ما شروع کنیم به کار متقابل، اهانت و ایجاد تفرقه؟ این درست است؟ این، آن چیزى است که بزرگداشت ولادت نبىّ
اکرم از آن منع میکند.
پروردگارا! به محمّد و آل
محمّد، امّت اسلامى را به سمت فلاح و نجاح هدایت بفرما؛ ما را با تکالیفمان آشنا کن؛ روح مقدّس امام بزرگوار را با پیغمبر محشور کن؛ شهداى عزیز این راه را با شهداى صدر اسلام محشور کن؛ ما را به وظایف خودمان آشنا بفرما؛ قلب مقدّس ولىّ
عصر (ارواحنا فداه) را از ما راضى بفرما.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته