1372/06/14
بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم و کارگزاران نظام جمهورى اسلامى ایران و شرکتکنندگان در ششمین کنفرانس بینالمللی «وحدت اسلامی»
به مناسبت میلاد پیامبر اکرم و حضرت امام جعفر صادق (صلوات الله علیهما)
بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)
بنده هم متقابلاً این روز سعید را که میلاد پیامبر نور و آزادى و مظهر علوّ پایهى انسانى و فرزند برومند او امام جعفر صادق (علیه الصّلاة و السّلام) است، به همهى مسلمانان عالم و به ملّت عزیز ایران و به شما حضّار گرامى و میهمانان تبریک عرض میکنم.
ولادت نبىّ اکرم (صلّى الله علیه و آله و سلّم) از چند نظر براى ما مسلمانان حائز اهمّیّت است؛ یعنى سالگرد بسیار بامعنا و پُرمضمونى است. جهت اوّل این است که ولادت آن بزرگوار در تاریخ دنیا، در زمانى واقع شد که مجموعهى بشریّت بر روى هم ــ نه [اینکه] یک ملّت خاص یا اهل کشور خاصّى را عرض کنیم ــ دو خصوصیّت بارز داشتند: یکى از این دو خصوصیّت این بود که از لحاظ علمى و عقلانى و فکرى، نسبت به آحاد بشر در ادوار گذشتهى خودشان، بسیار پیشرفته بودند؛ در میان آنها فلاسفهاى به وجود آمده بودند، دانشمندانى، ریاضىدانهایى، پزشکانى، مهندسین بزرگى پیدا شده بودند و تمدّنهایى بر سر پا شده بود. خب، این تمدّنها بدون علم که نمیشد. آکادمىها در غرب، هگمتانهها در شرق و امثال اینها [مانند] تمدّن چین، تمدّن مصر و تمدّنهاى بزرگ تاریخى، همه عبور کرده بودند؛ یعنى بشر کامل شده بود. این یک خصوصیّت.
خصوصیّت دوّم که جمع این دو خصوصیّت با هم خیلى عجیب است، این است که بشر در آن روز از لحاظ اخلاقى از همیشهى گذشته، منحطتر یا ــ حالا اگر نخواهیم هم این نسبت را بیان کنیم ــ بگوییم در اوج انحطاط بود. همین بشرِ برخوردار از علم و دانش، بشدّت اسیر تعصّبات، اسیر خرافات، اسیر خودخواهىها، اسیر ظلم و ستم، اسیر دستگاههاى حکومتهاى مردمکُش و ضدّبشرى و دائماً جنگ [بود]؛ چنین وضعى در دنیا حاکم بود. کسى اگر تاریخ را ملاحظه بکند، خواهد دید که در آن دوران همهى بشریّت اسیر بودند. همانطور که در کلام امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) هست: فی فَتَنٍ داسَتهُم بِاَخفافِهَا وَ وَطِئَتهُم بِاَظلافِهَا وَ قَامَت عَلَى سَنابِکِها؛(۲) در نهایت فتنه و فشار و مشکلات و برادرکُشى، یک زندگى تلخى را بشر میگذرانید. در همین خطبه امیرالمؤمنین میفرماید: نَومُهُم سُهود؛ خواب راحت به چشم مردم نمىآمد. حالا اشتباه است اگر کسى خیال کند که این مشکلات مخصوص همان جزیرةالعرب بوده است؛ نه، در مهد تمدّن آن روز دنیا، یعنى در کشور روم آن روز هم که شما نگاه کنید، همین حرفها بود؛ آنجا هم که بهاصطلاح، آن روز ادّعا میکردند که دموکراسى دارند و مجلس دارند و سنا دارند و از این حرفها، یک استبدادهایى، یک فسادهایى بر مردم حاکم بود که شما وقتى کتاب آن را بخوانید، همینقدر بخوانید، پیش خودتان خجالت میکشید، و انسان شرم میکند که بشر در روزگارى دچار یک چنین انحطاطى بوده! ایران باستانى ما هم بهتر از روم نبود از این جهت؛ اینها هم قدرت و شمشیر و نیزه و جنگاورى و سلحشورى و از این چیزها داشتند امّا اختلاف طبقاتى و ظلم و تبعیض و فساد و زورگویى و جهل و خرافه هم بى حد و اندازه داشتند. در یک چنین شرایطى، این مولود مبارک، این پیامآور الهى براى نجات بشریّت، پا به عرصهى وجود گذاشت.
و اینکه در آثار و تواریخ هست که کنگرهى کاخ کسریٰ شکست و نشانههاى بتپرستى و شرک در گوشه و کنار دنیا متزلزل شد، شاید ــ اگر این آثار قطعیّت داشته باشد ــ این همان قدرتنمایى الهى است براى اعلام رمزىِ حضور این قدرتى که قرار است همهى پایههاى ظلم و فساد را در هم بشکند، علم را از خرافه، و تمدّن را از فساد و ظلم پاک کند، آراسته کند؛ و این کار را پیغمبر بزرگوار ما کرد. این مولود مقدّس در هنگام بعثت بزرگ خود، با آنچنان دنیایى روبهرو شد و با جهادى بسیار دشوار، انسانیّت را از جهل، از خرافات، از فساد، از ظلم، از تعصّبات دودمانبرانداز [رها] و از زورگویى انسانها به یکدیگر و ستم انسانها و سوار شدن آنها بر دوش یکدیگر جلوگیرى کرد؛ اصلاً بساط بشریّت را دگرگون کرد و یک بساط جدیدى را، یک وضع جدیدى را در دنیا به وجود آورد. بدیهى است که کار پیغمبر خاتم (صلّى الله علیه و آله و سلّم) این نبوده است که همهى دنیا را اصلاح کند؛ نه، آن بزرگوار باید این مسطورهى(۳) عملى را، این نمونهى درست را از وحى الهى میگرفت و به بشر میداد، تا بشر در طول زندگى خود آن را به کار ببندد و از آن لحظهبهلحظه استفاده کند؛ حالا چه کسى به کار بست، چه کسى ضایع کرد، آن بحث دیگرى است. آن بزرگوار رسالت خود را تمام کرد و کار خود را کامل کرد و به جوار رحمت الهى پیوست.
امروز هم از این جهت این سالگرد مهم است که توجّه کنیم دنیا، هم از لحاظ علمى جلو و پیشرفته است، هم از لحاظ اخلاقى بشدّت در حضیض است. کار دنیا به جایى رسیده است که قدرتهاى زورگوى عالم جلوى چشم مردم دنیا، معروف را منکر میکنند، منکر را معروف میکنند؛ به نظر من در عالم فساد و تباهى بشریّت، دیگر از این هیچ چیز بالاتر نیست. طبق روایت، پیغمبر اکرم فرمودند کسانى پیدا خواهند شد که امر به منکر میکنند و نهى از معروف؛ [مردم] تعجّب کردند، بعد فرمودند: اَ لا اُخبِرُکُم بِاَعجَبَ مِن ذٰلِک؟ منکر معروف خواهد شد، معروف منکر خواهد شد.(۴) انسان احساس میکند که امروز یک چنین وضعى را دست قدرت مادّى استکبارىِ لجامگسیختهى متکبّرِ متفرعنِ زورگوىِ استکبار در دنیا دارد به وجود مىآورد. روراست به مردم دروغ میگویند و این دروغ را یک کار مقدّس میشمرند؛ ظلم را تشویق میکنند و ظالم را به خاطر این ظلم، ذىحق به حساب مىآورند؛ مظلوم را نکوهش میکنند و تو سر مظلوم میزنند و این تو سر مظلوم زدن را یک کار خوب به شمار مىآورند! امروز در دنیا اینجور شده است.
یک عدّهاى رفتهاند فلسطین را غصب کردهاند و به غصب فلسطین هم اکتفا نکردهاند، مسلمانان فلسطینى را در طول چهل و چند سال مرتّباً با آوارگى و کشتار و تحقیر و تذلیل(۵) و مانند اینها زیر فشار قرار دادهاند؛ خب این یک منکر واضحى است دیگر. اگر کسى به خانهى شما وارد بشود و بدون حق تو سر شما بزند، کیست که او را تخطئه نکند؟ خب، ظالم را باید تخطئه کرد. حالا امروز شما ملاحظه بفرمایید؛ این ظالمى که با این وضوح این ظلم را کرده است و ادامه میدهد، قدرتهاى اروپایى، آمریکا، نوکرهایشان، آنهایى که ریششان دست او است، شانهشان زیر بار او است، حکومتهایى که با انگشت آمریکا سر کار آمدهاند و با ملّتهاى خودشان ارتباطى ندارند، اینها همه دستبهدست هم دادهاند تا این ظالم را تصویب کنند. آن وقت از آن طرف، جوانان مسلمانانِ به ستوهآمدهىِ جانبهلبرسیدهى فلسطینى و لبنانى، یک وقتى با این ظالم و ستمگر یک جهادى میکنند که اینجور جهادى در نظر همهى عقلاى عالم، یک عمل ممدوح است، از اطراف صدا بلند میشود که اینها تروریستند، اینها ظالمند، چرا کشتید، چرا زدید، چرا تسلیم نشدید، چرا سازش نکردید! ببینید؛ دیگر از این، فساد در دنیا بالاتر نمیشود؛ فساد یعنى این؛ «کَما مُلِئَت ظُلماً وَ جورا»(۶) یعنى این.
یک عدّهاى جمع شدند در اروپا ــ در یوگسلاوى سابق ــ و یک عدّه مردم همین منطقه را، مردم بوسنى و هرزگوین را که مال آنجا هستند، اهل آنجا هستند، نه خودشان و نه دَه پشتشان مهاجرند، مردمى هستند مال همان سرزمین و از همان نژاد، اینها را محاصره کردند، بمب روى سرشان ریختند، زندگىشان را ویران کردند، خودشان را بیرون کردند، هزاران نفر از آنها را کشتند، اموالشان را غارت کردند، در اردوگاهها بدترین وضعیّت را بر سر اینها آوردند، حتّى به نوامیسشان تعرّض کردند، و همین آقایان مدّعیان دفاع از حقوق بشر و حقوق زن و حقوق حیوانات و حقوق کودکان ــ از این دروغها که در دنیا امروز رایج است ــ نشستند تماشا کردند!(۷) تنها کارى که کردند، این بود که محاصره کردند که به این منطقه سلاح نرسد؛ عجب! اقوام مسلّح ــ کرواتها و صربها ــ که احتیاج به سلاح کسى ندارند. یک قوم غیر مسلّح را محاصره کردند، [آن وقت] شما مىآیى دُور اینها زنجیر میکشى که احدى به این منطقه سلاح نیاورد؛(۸) خب معناى این چیست؟ آیا وقاحت نیست که کسى این را صلحطلبى بنامد؟ این صلحطلبى است یا قتلعام آن عدّه مسلمان بیچاره است؟ منکَر بزرگ در دنیا این است؛ فساد بزرگ یعنى این. الان هم تقریباً دو سال است که این مسئلهى مسلمانکُشى در منطقهى یوگسلاوى سابق در جریان است و این دو سال هم [فقط] همینطور مرتّب حرف زدند. آنهایى که جدّى میخواستند کار کنند، مثل ما و بعضى کشورهاى اسلامى دیگر ــ ما در این قضیّه جدّى بودیم؛ هم مردممان، هم جوانهایمان، هم دولتمان، هم دستگاههاى کشور، و همه بینى و بینالله حاضر بودند براى همهى کارهایى که میتوانستند؛ این را هم ما بالعیان دیدیم که انصافاً بعضى از کشورهاى اسلامى در این قضیّه جدّىاند و ملاحظه نمیکنند از آمریکا و غیر آمریکا ــ اینها را پشت خط نگه داشتند؛ خب منطقه دست آنها است.
آقایان، ایرانیان، مسلمانان، مردم دنیا! بدانید اینها در مورد جنگ ایران و عراق هم همین کار را میخواستند بکنند، منتها نتوانستند. آرزوى اینها این بود که آن بلائى که در اروپا بر سر مسلمانان بوسنى و هرزگوین آمد، در اینجا بر سر مسلمانان ایران بیاید؛ در افغانستان بر سر افغانهاى مسلمان همین بلا بیاید؛ اینها میخواستند، آرزو داشتند [امّا] نتوانستند. آنجا حالا ناخنشان بند شده است به این بیچارهها و هممنطقهاىهاى خودشان؛ آنها هم اروپایىاند دیگر. این، وضع دنیا است و فساد اخلاقى دنیا.
البتّه علم پیشرفته است. یک عدّهاى مىنشینند به پیشرفتهاى علمى آمریکا و بقیّهى جاها نگاه میکنند و دائماً حسرت میخورند. البتّه پیشرفت علمى مسلّماً ستایش دارد؛ عقبماندگى علمى کشورهاى عقبافتادهىِ علمى، مسلّماً یک نکبت است و خدا آن کسانى که این نکبتها را بر سر ملّتهاى مسلمان آوردهاند، مورد عذاب متزاید خودش قرار بدهد و لعنت خدا بر دودمان پهلوى و دودمان قاجار که این دو خاندان مشئوم(۹) و ننگین این بدبختى را بر سر ملّت ما در طول دویست سال آوردند؛ وَالّا در یک روزگارى ما از آمریکا از لحاظ علمى بسیار جلوتر بودیم، ما از اروپا از لحاظ علمى بسیار جلوتر بودیم. همین سلاطین، همین حکومتهاى جائر، همین فرعونها و طاغوتها، همینهایى که حالا پسماندهها و تفالههایشان، مجلّه و روزنامه در اینجا و آنجا منتشر میکنند و دم از همهچیز میزنند، همینها بودند که نگذاشتند این ملّت پابهپاى ملل عالم بلکه جلوتر از ملل عالم پیش برود. بله، عقبماندگى علمى تأسّف دارد، راهش هم این است که جوانها، بزرگها، پیرها، دانشمندان، مسئولین، همه تلاش کنند که این خلأ را جبران کنند، پُر کنند.
امّا اینکه فلان کشور پیشرفت علمى دارد، دلیل رستگارى آن کشور و آن ملّت نیست؛ این را بدانید. اى بسا ملّتهایى که از لحاظ علمى امروز در اوجند امّا تا خِرخره در لجن و فساد غوطه میخورند. همین الان در دنیا با نامهاى بزرگ و زیر چتر ابرقدرتى، اینجور ملّتهایى زندگى میکنند؛ این را بدانید. در آن کشورها زن، سیهروز است، مرد، بیچاره است، جوان، نابودشده است، دستهاى فساد و فحشا و اعتیاد و جنایت و همهى فنون بدبختى بشر در آنجا دارد قتلعام میکند و بیداد میکند، منتها پوشش تبلیغاتى نمیگذارد. یک بلندگوى قوى، دست یک جاهل، دست یک ظالم، در بین هزاران نفرى که بلندگو ندارند، ولو بین آن هزاران نفر، علما هستند، فضلا هستند، آدمهاى حسابى هستند [ولى] صداى این، ولو جاهل و دروغگو است، بر صداى همهى آنها غالب خواهد شد؛ امروز دنیا اینجورى است. امروز شبکهى تبلیغاتى دنیا دست صهیونیستها است؛ اغلبِ همین خبرگزارىهاى معروف، صهیونیستند؛ خب، صهیونیستها نسبت به اسلام چه خواهند گفت؟ نسبت به انقلاب اسلامى و جمهورى اسلامى چه خواهند گفت؟ نسبت به آن قدرتى که ایستاده است پاى مسئلهى فلسطین و آرمان فلسطین چه خواهد گفت؟ خب معلوم است؛ سر تا پا یا فحش است، یا تهمت است؛ اگر نباشد، باید تعجّب [کرد]. خب، این یک نکته در باب امروز که به طول انجامید.
نکتهى دوّم را کوتاه عرض کنم، و آن مسئلهى وحدت است. عزیزان من! مسلمانان دنیا زیر نام نبىّ اکرم (صلّى الله علیه و آله و سلّم) از همهچیز راحتتر و سهلتر میتوانند متّحد بشوند؛ این، خصوصیّت این بزرگوار است. بارها من عرض کردهام؛ آن بزرگوار مجمع و مُلتقاى(۱۰) عواطف مسلمانها است؛ مسلمان به پیغمبر خود عشق مىورزد. خدایا! تو شاهدى که دلهاى ما مالامال از محبّت پیغمبر است. از این محبّت باید استفاده کرد؛ این محبّت، راهگشا است. امروز مسلمانها احتیاج دارند به اخوّت و برادرى؛ امروز شعار «اِنَّمَا المُؤمِنونَ اِخوَةٌ فَاَصلِحوا بَینَ اَخَوَیکُم»(۱۱) از همیشه جدّىتر است؛ امروز این ضعف و ذلّتى که مىبینید مسلمانهاى کشورهایى در دنیا دچار آن شدهاند، ناشى از همین تفرّق و اختلاف است. اگر مسلمانها متّحد بودند، فلسطین اینجور نمیشد، بوسنى آنجور نمیشد، کشمیر آنجور نمیشد،(۱۲) تاجیکستان اینجور نمیشد،(۱۳) مسلمانهاى اروپا آنجور در محنت زندگى نمیکردند، مسلمانها در آمریکا آنجور مورد زورگویى قرار نمیگرفتند؛ علّت این است که ما با هم اختلاف داریم. منادى وحدت، جمهورى اسلامى بود، همهى قدرتهاى استکبارى ریختند سر جمهورى اسلامى؛ چرا؟ چون منادى وحدت بود؛ چون آنها با وحدت دشمنند و وحدت مسلمین به ضرر آنها است؛ لذا سعى میکنند بشکنند. البتّه جمهورى اسلامى یکتنه از پس همهى آنها برآمد.
من عرض میکنم علماى شیعه و سنّى در هر جاى دنیا که هستند و از جمله در کشور عزیز ما، باید مواظب باشند. این وحدت، گران به دست آمده است در ایران؛ این نداى وحدت، گران جا افتاده است در دنیا؛ این را آسان نشکنید. هر کسى بشکند خیانت کرده است، هر کسى میخواهد باشد؛ فرقى نمیکند سنّى باشد، شیعه باشد. اینکه امام بزرگوار توانست اسلام را عزیز کند، به برکت ایجاد احساس وحدت در بین مسلمین بود. در اقصیٰنقاط عالم به نام امام، مسلمان حرکت میکرد و فکر نمیکرد که مذهب من چیست، مذهب او چیست؛ من سنّىام، او شیعه است؛ او سنّى است، من شیعهام. این حالت، حالت مضرّى است براى دشمن؛ دشمن میخواهد این را بشکند. حالا اگر دوست این را بشکند، چه؟ اگر به جاى قدرتهاى استکبارى، خود من و شما با حرف زدنمان، با نوشتنمان، با گفتنمان این وحدت را بشکنیم [چه]؟ شیعه را از سنّى، سنّى را از شیعه [جدا کنیم]؛ بعد که اینها از هم جدا شدند، نوبت میرسد به فرقههاى سنّى؛ این فرقه را از آن فرقه، اصحاب این اصول را از اصحاب آن اصول، این فروع را از اصحاب آن فروع [جدا کنیم]. و نوبت میرسد به شیعه؛ بین شیعه، این فرقه را از آن فرقه، این دسته را از آن دسته، مگر ابقا(۱۴) میکنند بر کسى؟ چرا باید ما به ساز دشمن حرکت بکنیم؟ اینکه امام اینقدر روى مسئلهى وحدت تکیه میکرد، این یک مسئلهى احساساتى نیست؛ این یک مسئلهى عقلانى است. هر کسى اهانت کند به مقدّسات آن فرقهى دیگر، با خشونت و اهانت با فرقهى دیگر برخورد کند، به هر اندازهاى که بُرد کار او باشد، به این وحدت ضربه زده است؛ هر کسى میخواهد باشد. البتّه بنده یک کوت(۱۵) کتاب دارم از کتابهایى که با دلارهاى نفتى، عالِمنماهاى ضدّ شیعه ــ در واقع باید گفت ضدّ اسلام و ضدّ قرآن ــ علیه شیعه و علیه امام و علیه انقلاب نوشتهاند. هر کدام هم که نوشتند، یک نسخهاش اینجا نصیب ما شده که ما همینطور نگاه کنیم ببینیم که چه کار دارند میکنند؛ یک کوت کتاب! خب، حالا متقابلاً باید چه کار کرد؟ اینهمه تلاش مبارک و مخلصانه براى تقریب انجام میشود؛ همین مجمعالتّقریبى(۱۶) را که ما اینجا داریم، یا بقیّهى تلاشهایى که در دنیا براى تقریب میشود، همهى اینها را رها کنیم و عوض افشاگرىِ یک جاهلى یا خبیثى یا مزدورى که یک حرکتى کرده است، ما شروع کنیم به کار متقابل، اهانت و ایجاد تفرقه؟ این درست است؟ این، آن چیزى است که بزرگداشت ولادت نبىّ اکرم از آن منع میکند.
پروردگارا! به محمّد و آل محمّد، امّت اسلامى را به سمت فلاح و نجاح هدایت بفرما؛ ما را با تکالیفمان آشنا کن؛ روح مقدّس امام بزرگوار را با پیغمبر محشور کن؛ شهداى عزیز این راه را با شهداى صدر اسلام محشور کن؛ ما را به وظایف خودمان آشنا بفرما؛ قلب مقدّس ولىّعصر (ارواحنا فداه) را از ما راضى بفرما.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته
بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)
بنده هم متقابلاً این روز سعید را که میلاد پیامبر نور و آزادى و مظهر علوّ پایهى انسانى و فرزند برومند او امام جعفر صادق (علیه الصّلاة و السّلام) است، به همهى مسلمانان عالم و به ملّت عزیز ایران و به شما حضّار گرامى و میهمانان تبریک عرض میکنم.
ولادت نبىّ اکرم (صلّى الله علیه و آله و سلّم) از چند نظر براى ما مسلمانان حائز اهمّیّت است؛ یعنى سالگرد بسیار بامعنا و پُرمضمونى است. جهت اوّل این است که ولادت آن بزرگوار در تاریخ دنیا، در زمانى واقع شد که مجموعهى بشریّت بر روى هم ــ نه [اینکه] یک ملّت خاص یا اهل کشور خاصّى را عرض کنیم ــ دو خصوصیّت بارز داشتند: یکى از این دو خصوصیّت این بود که از لحاظ علمى و عقلانى و فکرى، نسبت به آحاد بشر در ادوار گذشتهى خودشان، بسیار پیشرفته بودند؛ در میان آنها فلاسفهاى به وجود آمده بودند، دانشمندانى، ریاضىدانهایى، پزشکانى، مهندسین بزرگى پیدا شده بودند و تمدّنهایى بر سر پا شده بود. خب، این تمدّنها بدون علم که نمیشد. آکادمىها در غرب، هگمتانهها در شرق و امثال اینها [مانند] تمدّن چین، تمدّن مصر و تمدّنهاى بزرگ تاریخى، همه عبور کرده بودند؛ یعنى بشر کامل شده بود. این یک خصوصیّت.
خصوصیّت دوّم که جمع این دو خصوصیّت با هم خیلى عجیب است، این است که بشر در آن روز از لحاظ اخلاقى از همیشهى گذشته، منحطتر یا ــ حالا اگر نخواهیم هم این نسبت را بیان کنیم ــ بگوییم در اوج انحطاط بود. همین بشرِ برخوردار از علم و دانش، بشدّت اسیر تعصّبات، اسیر خرافات، اسیر خودخواهىها، اسیر ظلم و ستم، اسیر دستگاههاى حکومتهاى مردمکُش و ضدّبشرى و دائماً جنگ [بود]؛ چنین وضعى در دنیا حاکم بود. کسى اگر تاریخ را ملاحظه بکند، خواهد دید که در آن دوران همهى بشریّت اسیر بودند. همانطور که در کلام امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) هست: فی فَتَنٍ داسَتهُم بِاَخفافِهَا وَ وَطِئَتهُم بِاَظلافِهَا وَ قَامَت عَلَى سَنابِکِها؛(۲) در نهایت فتنه و فشار و مشکلات و برادرکُشى، یک زندگى تلخى را بشر میگذرانید. در همین خطبه امیرالمؤمنین میفرماید: نَومُهُم سُهود؛ خواب راحت به چشم مردم نمىآمد. حالا اشتباه است اگر کسى خیال کند که این مشکلات مخصوص همان جزیرةالعرب بوده است؛ نه، در مهد تمدّن آن روز دنیا، یعنى در کشور روم آن روز هم که شما نگاه کنید، همین حرفها بود؛ آنجا هم که بهاصطلاح، آن روز ادّعا میکردند که دموکراسى دارند و مجلس دارند و سنا دارند و از این حرفها، یک استبدادهایى، یک فسادهایى بر مردم حاکم بود که شما وقتى کتاب آن را بخوانید، همینقدر بخوانید، پیش خودتان خجالت میکشید، و انسان شرم میکند که بشر در روزگارى دچار یک چنین انحطاطى بوده! ایران باستانى ما هم بهتر از روم نبود از این جهت؛ اینها هم قدرت و شمشیر و نیزه و جنگاورى و سلحشورى و از این چیزها داشتند امّا اختلاف طبقاتى و ظلم و تبعیض و فساد و زورگویى و جهل و خرافه هم بى حد و اندازه داشتند. در یک چنین شرایطى، این مولود مبارک، این پیامآور الهى براى نجات بشریّت، پا به عرصهى وجود گذاشت.
و اینکه در آثار و تواریخ هست که کنگرهى کاخ کسریٰ شکست و نشانههاى بتپرستى و شرک در گوشه و کنار دنیا متزلزل شد، شاید ــ اگر این آثار قطعیّت داشته باشد ــ این همان قدرتنمایى الهى است براى اعلام رمزىِ حضور این قدرتى که قرار است همهى پایههاى ظلم و فساد را در هم بشکند، علم را از خرافه، و تمدّن را از فساد و ظلم پاک کند، آراسته کند؛ و این کار را پیغمبر بزرگوار ما کرد. این مولود مقدّس در هنگام بعثت بزرگ خود، با آنچنان دنیایى روبهرو شد و با جهادى بسیار دشوار، انسانیّت را از جهل، از خرافات، از فساد، از ظلم، از تعصّبات دودمانبرانداز [رها] و از زورگویى انسانها به یکدیگر و ستم انسانها و سوار شدن آنها بر دوش یکدیگر جلوگیرى کرد؛ اصلاً بساط بشریّت را دگرگون کرد و یک بساط جدیدى را، یک وضع جدیدى را در دنیا به وجود آورد. بدیهى است که کار پیغمبر خاتم (صلّى الله علیه و آله و سلّم) این نبوده است که همهى دنیا را اصلاح کند؛ نه، آن بزرگوار باید این مسطورهى(۳) عملى را، این نمونهى درست را از وحى الهى میگرفت و به بشر میداد، تا بشر در طول زندگى خود آن را به کار ببندد و از آن لحظهبهلحظه استفاده کند؛ حالا چه کسى به کار بست، چه کسى ضایع کرد، آن بحث دیگرى است. آن بزرگوار رسالت خود را تمام کرد و کار خود را کامل کرد و به جوار رحمت الهى پیوست.
امروز هم از این جهت این سالگرد مهم است که توجّه کنیم دنیا، هم از لحاظ علمى جلو و پیشرفته است، هم از لحاظ اخلاقى بشدّت در حضیض است. کار دنیا به جایى رسیده است که قدرتهاى زورگوى عالم جلوى چشم مردم دنیا، معروف را منکر میکنند، منکر را معروف میکنند؛ به نظر من در عالم فساد و تباهى بشریّت، دیگر از این هیچ چیز بالاتر نیست. طبق روایت، پیغمبر اکرم فرمودند کسانى پیدا خواهند شد که امر به منکر میکنند و نهى از معروف؛ [مردم] تعجّب کردند، بعد فرمودند: اَ لا اُخبِرُکُم بِاَعجَبَ مِن ذٰلِک؟ منکر معروف خواهد شد، معروف منکر خواهد شد.(۴) انسان احساس میکند که امروز یک چنین وضعى را دست قدرت مادّى استکبارىِ لجامگسیختهى متکبّرِ متفرعنِ زورگوىِ استکبار در دنیا دارد به وجود مىآورد. روراست به مردم دروغ میگویند و این دروغ را یک کار مقدّس میشمرند؛ ظلم را تشویق میکنند و ظالم را به خاطر این ظلم، ذىحق به حساب مىآورند؛ مظلوم را نکوهش میکنند و تو سر مظلوم میزنند و این تو سر مظلوم زدن را یک کار خوب به شمار مىآورند! امروز در دنیا اینجور شده است.
یک عدّهاى رفتهاند فلسطین را غصب کردهاند و به غصب فلسطین هم اکتفا نکردهاند، مسلمانان فلسطینى را در طول چهل و چند سال مرتّباً با آوارگى و کشتار و تحقیر و تذلیل(۵) و مانند اینها زیر فشار قرار دادهاند؛ خب این یک منکر واضحى است دیگر. اگر کسى به خانهى شما وارد بشود و بدون حق تو سر شما بزند، کیست که او را تخطئه نکند؟ خب، ظالم را باید تخطئه کرد. حالا امروز شما ملاحظه بفرمایید؛ این ظالمى که با این وضوح این ظلم را کرده است و ادامه میدهد، قدرتهاى اروپایى، آمریکا، نوکرهایشان، آنهایى که ریششان دست او است، شانهشان زیر بار او است، حکومتهایى که با انگشت آمریکا سر کار آمدهاند و با ملّتهاى خودشان ارتباطى ندارند، اینها همه دستبهدست هم دادهاند تا این ظالم را تصویب کنند. آن وقت از آن طرف، جوانان مسلمانانِ به ستوهآمدهىِ جانبهلبرسیدهى فلسطینى و لبنانى، یک وقتى با این ظالم و ستمگر یک جهادى میکنند که اینجور جهادى در نظر همهى عقلاى عالم، یک عمل ممدوح است، از اطراف صدا بلند میشود که اینها تروریستند، اینها ظالمند، چرا کشتید، چرا زدید، چرا تسلیم نشدید، چرا سازش نکردید! ببینید؛ دیگر از این، فساد در دنیا بالاتر نمیشود؛ فساد یعنى این؛ «کَما مُلِئَت ظُلماً وَ جورا»(۶) یعنى این.
یک عدّهاى جمع شدند در اروپا ــ در یوگسلاوى سابق ــ و یک عدّه مردم همین منطقه را، مردم بوسنى و هرزگوین را که مال آنجا هستند، اهل آنجا هستند، نه خودشان و نه دَه پشتشان مهاجرند، مردمى هستند مال همان سرزمین و از همان نژاد، اینها را محاصره کردند، بمب روى سرشان ریختند، زندگىشان را ویران کردند، خودشان را بیرون کردند، هزاران نفر از آنها را کشتند، اموالشان را غارت کردند، در اردوگاهها بدترین وضعیّت را بر سر اینها آوردند، حتّى به نوامیسشان تعرّض کردند، و همین آقایان مدّعیان دفاع از حقوق بشر و حقوق زن و حقوق حیوانات و حقوق کودکان ــ از این دروغها که در دنیا امروز رایج است ــ نشستند تماشا کردند!(۷) تنها کارى که کردند، این بود که محاصره کردند که به این منطقه سلاح نرسد؛ عجب! اقوام مسلّح ــ کرواتها و صربها ــ که احتیاج به سلاح کسى ندارند. یک قوم غیر مسلّح را محاصره کردند، [آن وقت] شما مىآیى دُور اینها زنجیر میکشى که احدى به این منطقه سلاح نیاورد؛(۸) خب معناى این چیست؟ آیا وقاحت نیست که کسى این را صلحطلبى بنامد؟ این صلحطلبى است یا قتلعام آن عدّه مسلمان بیچاره است؟ منکَر بزرگ در دنیا این است؛ فساد بزرگ یعنى این. الان هم تقریباً دو سال است که این مسئلهى مسلمانکُشى در منطقهى یوگسلاوى سابق در جریان است و این دو سال هم [فقط] همینطور مرتّب حرف زدند. آنهایى که جدّى میخواستند کار کنند، مثل ما و بعضى کشورهاى اسلامى دیگر ــ ما در این قضیّه جدّى بودیم؛ هم مردممان، هم جوانهایمان، هم دولتمان، هم دستگاههاى کشور، و همه بینى و بینالله حاضر بودند براى همهى کارهایى که میتوانستند؛ این را هم ما بالعیان دیدیم که انصافاً بعضى از کشورهاى اسلامى در این قضیّه جدّىاند و ملاحظه نمیکنند از آمریکا و غیر آمریکا ــ اینها را پشت خط نگه داشتند؛ خب منطقه دست آنها است.
آقایان، ایرانیان، مسلمانان، مردم دنیا! بدانید اینها در مورد جنگ ایران و عراق هم همین کار را میخواستند بکنند، منتها نتوانستند. آرزوى اینها این بود که آن بلائى که در اروپا بر سر مسلمانان بوسنى و هرزگوین آمد، در اینجا بر سر مسلمانان ایران بیاید؛ در افغانستان بر سر افغانهاى مسلمان همین بلا بیاید؛ اینها میخواستند، آرزو داشتند [امّا] نتوانستند. آنجا حالا ناخنشان بند شده است به این بیچارهها و هممنطقهاىهاى خودشان؛ آنها هم اروپایىاند دیگر. این، وضع دنیا است و فساد اخلاقى دنیا.
البتّه علم پیشرفته است. یک عدّهاى مىنشینند به پیشرفتهاى علمى آمریکا و بقیّهى جاها نگاه میکنند و دائماً حسرت میخورند. البتّه پیشرفت علمى مسلّماً ستایش دارد؛ عقبماندگى علمى کشورهاى عقبافتادهىِ علمى، مسلّماً یک نکبت است و خدا آن کسانى که این نکبتها را بر سر ملّتهاى مسلمان آوردهاند، مورد عذاب متزاید خودش قرار بدهد و لعنت خدا بر دودمان پهلوى و دودمان قاجار که این دو خاندان مشئوم(۹) و ننگین این بدبختى را بر سر ملّت ما در طول دویست سال آوردند؛ وَالّا در یک روزگارى ما از آمریکا از لحاظ علمى بسیار جلوتر بودیم، ما از اروپا از لحاظ علمى بسیار جلوتر بودیم. همین سلاطین، همین حکومتهاى جائر، همین فرعونها و طاغوتها، همینهایى که حالا پسماندهها و تفالههایشان، مجلّه و روزنامه در اینجا و آنجا منتشر میکنند و دم از همهچیز میزنند، همینها بودند که نگذاشتند این ملّت پابهپاى ملل عالم بلکه جلوتر از ملل عالم پیش برود. بله، عقبماندگى علمى تأسّف دارد، راهش هم این است که جوانها، بزرگها، پیرها، دانشمندان، مسئولین، همه تلاش کنند که این خلأ را جبران کنند، پُر کنند.
امّا اینکه فلان کشور پیشرفت علمى دارد، دلیل رستگارى آن کشور و آن ملّت نیست؛ این را بدانید. اى بسا ملّتهایى که از لحاظ علمى امروز در اوجند امّا تا خِرخره در لجن و فساد غوطه میخورند. همین الان در دنیا با نامهاى بزرگ و زیر چتر ابرقدرتى، اینجور ملّتهایى زندگى میکنند؛ این را بدانید. در آن کشورها زن، سیهروز است، مرد، بیچاره است، جوان، نابودشده است، دستهاى فساد و فحشا و اعتیاد و جنایت و همهى فنون بدبختى بشر در آنجا دارد قتلعام میکند و بیداد میکند، منتها پوشش تبلیغاتى نمیگذارد. یک بلندگوى قوى، دست یک جاهل، دست یک ظالم، در بین هزاران نفرى که بلندگو ندارند، ولو بین آن هزاران نفر، علما هستند، فضلا هستند، آدمهاى حسابى هستند [ولى] صداى این، ولو جاهل و دروغگو است، بر صداى همهى آنها غالب خواهد شد؛ امروز دنیا اینجورى است. امروز شبکهى تبلیغاتى دنیا دست صهیونیستها است؛ اغلبِ همین خبرگزارىهاى معروف، صهیونیستند؛ خب، صهیونیستها نسبت به اسلام چه خواهند گفت؟ نسبت به انقلاب اسلامى و جمهورى اسلامى چه خواهند گفت؟ نسبت به آن قدرتى که ایستاده است پاى مسئلهى فلسطین و آرمان فلسطین چه خواهد گفت؟ خب معلوم است؛ سر تا پا یا فحش است، یا تهمت است؛ اگر نباشد، باید تعجّب [کرد]. خب، این یک نکته در باب امروز که به طول انجامید.
نکتهى دوّم را کوتاه عرض کنم، و آن مسئلهى وحدت است. عزیزان من! مسلمانان دنیا زیر نام نبىّ اکرم (صلّى الله علیه و آله و سلّم) از همهچیز راحتتر و سهلتر میتوانند متّحد بشوند؛ این، خصوصیّت این بزرگوار است. بارها من عرض کردهام؛ آن بزرگوار مجمع و مُلتقاى(۱۰) عواطف مسلمانها است؛ مسلمان به پیغمبر خود عشق مىورزد. خدایا! تو شاهدى که دلهاى ما مالامال از محبّت پیغمبر است. از این محبّت باید استفاده کرد؛ این محبّت، راهگشا است. امروز مسلمانها احتیاج دارند به اخوّت و برادرى؛ امروز شعار «اِنَّمَا المُؤمِنونَ اِخوَةٌ فَاَصلِحوا بَینَ اَخَوَیکُم»(۱۱) از همیشه جدّىتر است؛ امروز این ضعف و ذلّتى که مىبینید مسلمانهاى کشورهایى در دنیا دچار آن شدهاند، ناشى از همین تفرّق و اختلاف است. اگر مسلمانها متّحد بودند، فلسطین اینجور نمیشد، بوسنى آنجور نمیشد، کشمیر آنجور نمیشد،(۱۲) تاجیکستان اینجور نمیشد،(۱۳) مسلمانهاى اروپا آنجور در محنت زندگى نمیکردند، مسلمانها در آمریکا آنجور مورد زورگویى قرار نمیگرفتند؛ علّت این است که ما با هم اختلاف داریم. منادى وحدت، جمهورى اسلامى بود، همهى قدرتهاى استکبارى ریختند سر جمهورى اسلامى؛ چرا؟ چون منادى وحدت بود؛ چون آنها با وحدت دشمنند و وحدت مسلمین به ضرر آنها است؛ لذا سعى میکنند بشکنند. البتّه جمهورى اسلامى یکتنه از پس همهى آنها برآمد.
من عرض میکنم علماى شیعه و سنّى در هر جاى دنیا که هستند و از جمله در کشور عزیز ما، باید مواظب باشند. این وحدت، گران به دست آمده است در ایران؛ این نداى وحدت، گران جا افتاده است در دنیا؛ این را آسان نشکنید. هر کسى بشکند خیانت کرده است، هر کسى میخواهد باشد؛ فرقى نمیکند سنّى باشد، شیعه باشد. اینکه امام بزرگوار توانست اسلام را عزیز کند، به برکت ایجاد احساس وحدت در بین مسلمین بود. در اقصیٰنقاط عالم به نام امام، مسلمان حرکت میکرد و فکر نمیکرد که مذهب من چیست، مذهب او چیست؛ من سنّىام، او شیعه است؛ او سنّى است، من شیعهام. این حالت، حالت مضرّى است براى دشمن؛ دشمن میخواهد این را بشکند. حالا اگر دوست این را بشکند، چه؟ اگر به جاى قدرتهاى استکبارى، خود من و شما با حرف زدنمان، با نوشتنمان، با گفتنمان این وحدت را بشکنیم [چه]؟ شیعه را از سنّى، سنّى را از شیعه [جدا کنیم]؛ بعد که اینها از هم جدا شدند، نوبت میرسد به فرقههاى سنّى؛ این فرقه را از آن فرقه، اصحاب این اصول را از اصحاب آن اصول، این فروع را از اصحاب آن فروع [جدا کنیم]. و نوبت میرسد به شیعه؛ بین شیعه، این فرقه را از آن فرقه، این دسته را از آن دسته، مگر ابقا(۱۴) میکنند بر کسى؟ چرا باید ما به ساز دشمن حرکت بکنیم؟ اینکه امام اینقدر روى مسئلهى وحدت تکیه میکرد، این یک مسئلهى احساساتى نیست؛ این یک مسئلهى عقلانى است. هر کسى اهانت کند به مقدّسات آن فرقهى دیگر، با خشونت و اهانت با فرقهى دیگر برخورد کند، به هر اندازهاى که بُرد کار او باشد، به این وحدت ضربه زده است؛ هر کسى میخواهد باشد. البتّه بنده یک کوت(۱۵) کتاب دارم از کتابهایى که با دلارهاى نفتى، عالِمنماهاى ضدّ شیعه ــ در واقع باید گفت ضدّ اسلام و ضدّ قرآن ــ علیه شیعه و علیه امام و علیه انقلاب نوشتهاند. هر کدام هم که نوشتند، یک نسخهاش اینجا نصیب ما شده که ما همینطور نگاه کنیم ببینیم که چه کار دارند میکنند؛ یک کوت کتاب! خب، حالا متقابلاً باید چه کار کرد؟ اینهمه تلاش مبارک و مخلصانه براى تقریب انجام میشود؛ همین مجمعالتّقریبى(۱۶) را که ما اینجا داریم، یا بقیّهى تلاشهایى که در دنیا براى تقریب میشود، همهى اینها را رها کنیم و عوض افشاگرىِ یک جاهلى یا خبیثى یا مزدورى که یک حرکتى کرده است، ما شروع کنیم به کار متقابل، اهانت و ایجاد تفرقه؟ این درست است؟ این، آن چیزى است که بزرگداشت ولادت نبىّ اکرم از آن منع میکند.
پروردگارا! به محمّد و آل محمّد، امّت اسلامى را به سمت فلاح و نجاح هدایت بفرما؛ ما را با تکالیفمان آشنا کن؛ روح مقدّس امام بزرگوار را با پیغمبر محشور کن؛ شهداى عزیز این راه را با شهداى صدر اسلام محشور کن؛ ما را به وظایف خودمان آشنا بفرما؛ قلب مقدّس ولىّعصر (ارواحنا فداه) را از ما راضى بفرما.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته
(۱ در ابتدای این دیدار، آیتالله محمّد واعظزادهی خراسانی (دبیرکلّ مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی) مطالبی بیان کرد.
(۲ نهجالبلاغه، خطبهی ۲
(۳ نمونه
۴) کافی، ج ۵، ص ۵۹ (با اندکی تفاوت)
(۵ خوار کردن
(۶ کافى، ج ۱، ص ۳۴۱؛ «همانگونه که از ظلم و ستم آکنده شده.»
(۷ ر.ک: بیانات به مناسبت حلول سال نو (۱۳۷۱/۱۲/۲۹)، پینوشت شمارهی ۲
(۸ در ۲۵ سپتامبر ۱۹۹۱ شورای امنیّت سازمان ملل متّحد قطعنامهی ۷۱۳ را تصویب کرد که شامل اِعمال تحریمهای تسلیحاتی بر تمامی قلمروهای یوگسلاوی بود.
(۹ نامبارک
(۱۰ محلّ تلاقى
(۱۱ سورهى حجرات، بخشى از آیهى ۱۰؛ «در حقیقت مؤمنان با هم برادرند، پس میان برادرانتان را سازش دهید ...»
(۱۲ ر.ک: بیانات در دیدار جمعی از مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران به مناسبت عید سعید فطر (۱۳۷۲/۱/۴)، پینوشت شمارهی ۱۱
(۱۳ ر.ک: بیانات در دیدار جمعی از مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران به مناسبت عید سعید فطر (۱۳۷۲/۱/۴)، پینوشت شمارهی ۱۲
(۱۴ ترحّم کردن، ملاحظه کردن
(۱۵ توده و خرمن چیزى (در گویش مشهدی)
(۱۶ «مجمع التّقریب بین المذاهب الاسلامیّه» با هدف تقریب میان فِرق مسلمان در سال ۱۳۶۹ تأسیس شد.
