پیوندهای مرتبطخبر
1368/12/21
بیانات پس از بازدید از ستاد کلّ نیروهاى مسلّح در جمع رئیس و مسئولان این ستاد
بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)
اوّلاً از همهی برادران که در ستاد فرماندهى کل مشغول خدمات باارزش خودشان هستند -و در رأس، جناب آقاى دکتر فیروزآبادى- بهخاطر تلاشهایشان و اخلاص و صمیمیّتشان صمیمانه تشکّر میکنم. و امّا اینکه امروز ما این برنامه را قرار دادیم -برنامهی بازدید از ستاد فرماندهى کلّ قوا و بازدید از پرسنل این ستاد در محلّ کارشان- عمدتاً به دو منظور بود: اوّلاً همین تشکّر؛ که من روبهرو از شما بهخاطر زحماتتان تشکّر کنم. ثانیاً تفهیم مأموریّت اساسى ستاد فرماندهى کلّ قوا به کلّ نیروهاى مسلّح. ما میخواهیم همهی آحاد نیروهاى مسلّح و بالخصوص سازمانهاى نیروهاى مسلّح -و بهطور عمده سازمان ارتش و سپاه- مأموریّتهاى این ستاد را بدرستى درک کنند و خودشان را با آن چیزى که ما بهعنوان خطّمشى این ستاد ترسیم کردهایم تطبیق بدهند. ما در کشورمان دو سازمان عمدهی رزمى داریم. شاید در بعضى از کشورهاى دیگر هم چیزى شبیه این باشد. چنین نیست که شبیه وضع کنونى ما در هیچ جاى دنیا نباشد؛ یک جاهایى چیزهایى تقریباً همانند آنچه در کشور ما هست، وجود دارد. بههرحال ما خودمان را مشاهده میکنیم و براى خودمان برنامهریزى میکنیم، کارى به دیگران نداریم. ما دو سازمان داریم: یکى ارتش جمهورى اسلامى ایران و دوّم سپاه پاسداران انقلاب اسلامى؛ این دو سازمان هر کدام مأموریّتى دارند غیر از مأموریّت آن دیگرى؛ پس از اینجا میشود فهمید که این هر دو سازمان وجودشان ضرورى است، زیرا اگر نباشند مأموریّتشان بر زمین خواهد ماند و آن سازمانِ دیگر هم نمیتواند مأموریّت این سازمان را انجام بدهد. این مأموریّتها چیست؟ من بهطور اجمال و در خطوط کلّى آن را ذکر کردم؛ در شکل ریز و تفصیلى در ستاد فرماندهى کل -همین جا- مورد مباحثهی طولانى قرار گرفته و تدوینشدهی آن به تصویب خواهد رسید و ابلاغ خواهد شد.(۲) وقتى ما دو سازمان عمدهی رزمى داریم، یک مرکزى براى هماهنگى آنها و رفع تعارضات آنها و حفظ حقوق هر یک از آنها -با لحاظ حقوق آن دیگرى- و چیزهایى از این قبیل لازم داریم؛ همچنان که هر سازمانى براى هماهنگى بخشهاى مختلف خود، مرکزى دارد: ارتشْ ستاد مشترک را، و سپاهْ ستاد کل را -یا ستاد مرکزى را- دارد. این مرکزى که در آن، بین دو سازمان اصلىِ رزمىِ نظامىِ جمهورى اسلامى هماهنگى ایجاد میشود، همین ستاد فرماندهى کلّ قوا است؛ با همین نام. این، یکى از مقاصد عمدهی این ستاد است که ابلاغ شده و بر اساس این هم کارهاى زیادى را این ستاد انجام داده و دارد انجام میدهد. و هدف دوّم، هدایت عمومى نیروهاى مسلّح است؛ این کارى است که در گذشته هم هرگز در ستادها -ستاد مشترک که آنوقت به آن ستاد کل میگفتند- انجام نمیگرفته، یک جاى دیگرى انجام میگرفته. یعنى فرضاً ادارهی سوّم و ادارهی پنجم -که هر کدام مأموریّتهایى دارند که تا حدّى میتواند متناسب باشد با این هدایت عمومىِ روند نیروهاى مسلّح- هیچکدام این کار را نمیکردند،(۳) [بلکه] یک مرکز بالاترى -که حالا نمیخواهم تصریح کنم به خصوصیّات و نامهاى آنها- این کارها را انجام میدادند. ما کشورى داریم با خصوصیّاتى که بسیار برجسته است این خصوصیّات: کشورى برانگیخته، مردمى شجاع، سرزمینى آماده براى عمران و آبادى و منافع و برکات، موقعیّتى از لحاظ جغرافیایى مؤثّر در ثبات یک منطقهی عظیم بلکه به یک معنا در ثبات کلّ عالم، و نظامى مبتنى بر یک تفکّر مدرنِ مذهبى؛ [یعنى] تفکّرى که امروز ما داریم عرضه میکنیم به دنیا، هم کاملاً نو و بسیار نو است، هم مبتنى است بر یک پایهی مذهبى. دنیا و تحلیلهاى مادّى و نگرشهاى مادّى دنیا عادت کرده بودند مدرنیسم را از تفکّرات الهى و معنوى جدا کنند و اینها را نقطهی مقابل هم بدانند؛ هر چیز مذهبى و معنوى -چه اسلامى، چه غیراسلامى- متعلّق به گذشته و ارتجاعى به حساب میآمد. هر چیزى میگفتند نو است و مدرن است، معنایش این بود که حتماً ضدّمذهبى و غیر معنوى و مذهبى است؛ این یک برداشت غلط از مذهب بود. امروز بعکس، عدالت اجتماعیاى که ما مطرح میکنیم و حقوق بشر به سبکى که اسلام مطرح میکند، بمراتب راقیتر(۴) است از آنچه دنیاى دموکراسى آن را مطرح میکند. ما عدالت اجتماعیمان از دنیاى بهاصطلاح سوسیالیسم پیشرفتهتر است؛ حقوق بشرمان و آزادیهاى فردیمان از آنچه در دنیاى بهاصطلاح دموکراسى مطرح میشود، پیشرفتهتر است. این را هم دنیا قبول دارد؛ به این تبلیغات رادیوها یا مجلّات -که پول میگیرند چیز مینویسند، ارتجاع مِرتجاع میگویند- نگاه نکنید، اینها قابل ذکر و قابل توجّه نیست. کمااینکه گاهى آدم میبیند مرتجعترین نظامهاى دنیا، نظامهایى که حتّى یک پارلمان صورى [یعنى] شکلى ندارند که اسم آن پارلمان باشد -الان نظامهایى هستند که حتّى چیزى که ظاهر آن پارلمان باشد و اسمش نمایندهی مردم باشد که دُور هم جمع بشوند آنجا و بعضیها نظر بدهند ندارند؛ یعنى طاقت این را ندارند؛ نظامشان از بس پوسیده است برنمیتابد که حتّى یک چنین چیزى در آن وجود داشته باشد- این نظامهاى اینقدر مرتجع، گاهى میگویند جمهورى اسلامى [مرتجع] یا نظام اسلامىِ مرتجع، نظام ملّاهاى مرتجع! خب پیدا است که این اصلاً یک شکل دیکتهشده است، یک فرمى است که همهی دنیا بر اساس یک تفکّر و یک پایهی تبلیغاتى -که نشستهاند روى آن فکر کردهاند، روى آن یک سیاستى را تدوین کردهاند- بنا است جزو اتّهاماتى که به جمهورى اسلامى میزنند، همین تهمت واپسگرایى و مرتجع بودن باشد. خب بگویند، آنها محلّ بحث نیست؛ ما واقعیّات را که نگاه میکنیم و آن چیزى که خود آنها به آن اعتقاد دارند و به آن رسیدهاند که در خلال بعضى از اظهار نظرها کاملاً آشکار میشود که متفکّرینِ امروز دنیا و سیاستمداران برجستهی دنیا نسبت به جمهورى اسلامى چه نظرى دارند، نظرها کاملاً نظرهاى مثبتى است. خب در یک چنین نظامى -با یک چنین کشورى، با یک چنین مردمى، با احتمالاتى براى دفاع و براى وجود تهدید- لازم است که یک جا با دید بلندمدّت همهی مسائل را ملاحظه کند، در نظر بگیرد و رفتار کلّى نیروهاى مسلّح را آنجا طرّاحى کند. آنجا همین ستاد فرماندهى کلّ قوا است و نه دستگاههاى دیگرى که وجود دارند. این ستاد را باید آماده کنید براى این مقصود، که این مقصود -این هدایت عمومى و کلّى- از مقصود اوّلى هم حتّى مهمتر است؛ سازمانهاى مسلّح - مثل بقیّهی سازمانها - غالباً در جهت اهداف سازمانى خودشان و غالباً اهداف نزدیک فکر میکنند و حرکت میکنند و عمل میکنند؛ این شما هستید که بایستى دیدهاى آنها را هم حتّى دوربُرد کنید؛ خودتان به بلندمدّت نگاه کنید و طرّاحى کنید، و اینها را مرتّباً هدایت کنید تا به آن سمتى که طرّاحى شده، حرکت کنند: در آموزششان، در سازماندهیشان، در طرّاحیهاى عملیشان و در همهچیز دیگرشان. این دو هدف عمده [است]. طبعاً دستگاهى هم باید داشته باشید براى اینکه ببینید آیا این مصوّبات در نیروهاى مسلّح درست اجرا میشود یا نه، که این هم یک هدف سوّمى به حساب میآید. ستاد را باید براى این معنا آماده کنید. ستاد فرماندهى کل، یک چیز تکرارى و موازى ستاد مشترک ارتش و ستاد سپاه نیست -چه قبل از آنها و چه بعد از آنها - نه؛ همانطور که گفته شد، از لحاظ سلسلهمراتب، چیزى است برتر و فراتر از آن دو ستاد و از لحاظ مأموریّت داراى مأموریّتى کاملاً متفاوت با مأموریّتهاى آن دو ستاد. البتّه آن دو ستاد، موازى هستند - هر کدام براى سازمان خودشان - با طبیعت خاصّى که ستاد مشترک دارد و ستاد سپاه [دارد]؛ برادران با این ترتیب کار را باید انشاءالله برنامهریزى کنید. همانطور که آقاى دکتر فیروزآبادى اشاره کردند، من در جریان کارهاى این ستاد - بهطور منظّم و مرتّب - قرار دارم و همانطور که ما اوّل هم اعلام کردیم، همهی عناصرى که در این ستاد حضور دارند عناصر نظامى هستند؛ ما به یک معنا باید بگوییم غیرنظامى نداریم: یا ارتشى هستند یا سپاهى هستند یا بسیجى. اینکه من اصرار ورزیدم بر اینکه فرم خاصّى و لباس مشترک خاصّى براى بسیجیها تنظیم بشود، این نه به معناى این است که ما یک سازمان سوّمى میخواهیم درست کنیم؛ نخیر، اشتباه نشود؛ بسیج دیگر یک سازمان سوّم نظامى در قبال سازمان سپاه و ارتش نیست -بسیج، بسیج است؛ یعنى چه؟ یعنى آحاد مردم که بسیج میشوند براى کار نظامى بهوسیلهی فرمانده کلّ نیروهاى مسلّح، در هر عهدى - میخواهیم به این ارج بنهیم که یک غیرنظامى کار معیّنشدهی براى یک نظامى را انجام میدهد، درحالیکه او نه ارتشى است و نه سپاهى؛ این را میخواهیم مورد توجّه خاص قرار بدهیم. لذا گفتیم که یک لباس مشترکى براى بسیجیها معیّن بشود. البتّه این لباس لباسى نیست که هر کس عضو بسیج است، باید حتماً این لباس را بپوشد، زیرا مردم -کاسب، ادارى، دانشآموز، دانشجو، حتّى زنِ در خانه- عضو بسیجند و لزومى ندارد که همهی آنها در همهی حالات از این لباس استفاده بکنند، بلکه مقصود این است که در موارد خاصّى -که طبق آییننامه معیّن خواهد شد- این لباس پوشیده بشود و شخص بسیجى را -چه در مراسمى، چه در بعضى از مراکز دیگر- مشخّص بکند. امیدواریم که خداوند به همهی شما آقایان توفیق بدهد و کمک کند و هدایت کند تا شما هم بتوانید انشاءالله نیروهاى مسلّح را به بهترین وجهى هدایت کنید. والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته ۱) در ابتداى این دیدار، آقاى سیّدحسن فیروزآبادى (رئیس ستاد فرماندهى کلّ نیروهاى مسلّح) گزارشى ارائه کرد.
۲) شرح وظایف ارتش جمهورى اسلامى ایران در سال ۱۳۶۸ و شرح وظایف سپاه در سال ۱۳۶۹ ابلاغ شد.
۳) در گذشته، ادارهى سوّم شامل ادارهى امور تعلیماتى و ادارهى نقشهبردارى و ادارهى امور رزمى، و ادارهى پنجم شامل دایرهى بررسىها و ادارهى بازرسى بوده است.
۴) عالیتر، برجستهتر
برچسبها: عدالت اجتماعی؛ حقوق بشر؛
جملههای برگزیده این دیدار
برگزیدهها
آخرینها
|