1368/07/19
بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم
بسم الله الرّحمن الرّحیم (۱)
اوّلاً از همهی آقایان محترم و خواهران، که از نقاط مختلف تشریف آوردهاید، مخصوصاً از آقایان علماى اعلام و ائمّهی محترم جمعه و خانوادههاى معظّم شهیدان و جانبازان و اسرا صمیمانه تشکّر میکنم و توفیق همهی شما برادران و خواهران را از خداوند مسئلت میکنم. مسئلهاى که لازم است در آستانهی هفتهی وحدت به همهی ملّت ایران و همچنین به مسلمانان عالم عرض کنم، اهمّیّت وحدت بین مسلمین و ارتباط برادرانه میان برادران مسلمان در همه جا و در همهی شرایط است. اوّلاً معلوم کنیم مقصود ما از وحدت مسلمانها چیست؛ آیا مقصود این است که مسلمانان از مذاهب مختلف، از مذهب خودشان دست بردارند و به مذهب دیگرى اعتقاد پیدا کنند یا عمل کنند؟ نه، مقصود این نیست. ما وقتى به وحدت دعوت میکنیم، مقصود ما این نیست که فِرَق مسلمین -اعمّ از شیعه و سنّى یا فِرَقى که در داخلِ تشیّع و تسنّن هستند یا دیگرِ فِرَق مسلمانان عالم- موظّف و مجبورند که از عقیدهی خودشان دست بردارند و به یک عقیدهی سوّمى یا به عقیدهی طرف مقابل گرایش پیدا کنند. این چیزى است که وابسته است به تحقیق و تفحّص و مطالعهی هر کسى، و تکلیف او است بینه و بینالله؛ بحث ما این نیست.بحث ما این است که میخواهیم به همهی مسلمانان از شیعه و سنّى بگوییم و تذکّر بدهیم که شما یک نقاط مشترکى دارید، یک نقاط اختلاف و افتراقى؛ در بعضى چیزها با هم شریکید و یک جور فکر میکنید و یک جور عمل میکنید، در بعضى چیزها [هم] هر فرقهاى روش خود را دارد؛ عرض ما این است که اوّلاً آن نقاط اشتراک از نقاط افتراق بیشتر است؛ یعنى همهی مسلمین به خداى واحد، به قبلهی واحد، به پیغمبر واحد، به احکام، به نماز، به روزه، به زکات، به حج اعتقاد دارند. شما دو مسلمان را پیدا نمیکنید که وقتى صبح میشود براى نماز بلند نشود؛ مگر اینکه بخواهد به تکلیفش عمل نکند. وَالّا همهی مسلمین عالم معتقدند که صبح باید نماز خواند، ظهر باید نماز خواند، عصر باید نماز خواند، شب باید نماز خواند، نیمهشب مستحب است نماز شب خواند، نماز را بهطرف کعبه باید خواند، نماز را باید به زبان قرآن و از آیات قرآن خواند و حمد باید خواند؛ همهی مسلمین عالم ماه رمضان که میشود -آنوقتى که فهمیدند روز اوّل ماه است- روزه میگیرند، مگر کسى به تکلیفش عمل نکند و فسق کند، وَالّا همهی مسلمین عالم اعتقاد دارند؛ همهی مسلمین عالم معتقدند باید زکات داد؛ همهی مسلمین عالم معتقدند باید در عمر حدّاقل یک بار حج رفت؛ و از این قبیل. خب، یک جمعیّتى در حدود یک میلیارد [نفر مسلمان] یا بیشتر، در نقاط مختلف عالم زندگى میکنند. نقطهاى که تراکم جمعیّت مسلمین است، یعنى همین منطقهی بین شرق و غرب -وسط دنیا و نقطهی حسّاس عالم از لحاظ استراتژیکى، از لحاظ سوقالجیشى، از لحاظ موقعیّت جغرافیایى و از لحاظ وضعیّت اقلیمى و آبوهوا و حسّاسترین مناطق عالم- دست اینها است؛ قدیمیترین تمدّنها در همین منطقهاى بوده که مسلمانها زندگى میکنند. عمیقترین فرهنگها مال همین جایى است که مسلمانها زندگى میکنند. آنوقتى که مردمِ دیگر در وحشیگرى بودند، همین مردم بودند که دنیا را با علمشان و با معرفتشان اداره میکردند. یک جمعیّت متشکّل و منسجم، کشورها نزدیک هم، ملّتها از لحاظ فرهنگ متقارب به هم، در تمام نقاط دنیا هم کسانى را از خودشان دارند؛ همه هم مسلمان. حرف ما این است: میگوییم، اى مسلمانان عالم! در هر جاى دنیا که هستید، اگر شماها با هم دشمنى نکنید، علیه هم مبارزه و جنگ نکنید، دشمنانتان را بشناسید، دوستانتان را بشناسید، وضع زندگى شما با آنچه امروز است تفاوت خواهد کرد. امروز دچار تشتّت (۲) و دچار ضعف و دچار عقبماندگى هستید؛ کشورهاى اسلامى غالباً یا عموماً فقیرند، وابستهاند، اسیرند. دشمنان اسلام میخواهند اسلام را از میان کشورهاى اسلامى بِزور بیرون برانند. مردم و آحاد مسلمان، قلبشان با اسلام است، با خدا است، به اسلام علاقهمندند. سیاستها و قدرتهاى بزرگ جهانى بهوسیلهی دولتهاى دستنشانده، سعى میکنند مردم را از اسلام دور کنند. اگر شماها با هم باشید، اگر شماها با هم دعوا نکنید، اگر نیرویتان را علیه هم مصرف نکنید، این نیرو چیز عظیمى است، از آن میشود براى بهتر کردن دینتان و دنیایتان استفاده کنید؛ این حرف ما است. ما نمیگوییم که سنّیهاى عالَم بیایند شیعه بشوند یا شیعههاى عالَم دست از عقیدهشان بردارند -البتّه [اگر] یک سنّى یا هر کسى تحقیق کرد، تفحّص کرد، عقیدهاش هرچه شد، برطبق عقیده و تحقیق خودش باید عمل کند؛ عرض کردیم او، تکلیف خودش با خدایش است- حرف ما در هفتهی وحدت و بهعنوان پیام وحدت این است که مسلمانان بیایند با هم متّحد بشوند، با هم دشمنى نکنند -این حرف، حرف بدى نیست؛ این حرف، حرفى است که هر عاقل بیغرض و منصفى آن را قبول خواهد کرد- محور هم کتاب خدا و سنّت نبیاکرم (صلّى الله علیه و آله و سلّم) و شریعت اسلامى باشد. از سالها قبل از انقلاب که این حرف بهصورت رقیقى گفته میشد، دستگاههاى وابستهی به استکبار جهانى با آن مخالفت کردند. از وقتى انقلاب اسلامى پیروز شد، مستکبرین عالم فهمیدند که اگر حرف اتّحاد مسلمین پا بگیرد، مسلمانها متوجّه به پایگاه اسلام و امّالقراى اسلام و مرکز و کانون اسلام یعنى ایران اسلامى خواهند شد؛ لذا از اوّل پیروزى انقلاب پولهاى زیادى از طرف دولتهاى مرتجع و وابستگان به استکبار براى ایجاد اختلاف خرج میشود. در کشورهاى مختلف -اعمّ از کشورهاى عربى یا کشورهاى اردوزبان و یا حتّى در خود هر کشور اسلامى- به طرق نامرئى و با دستهاى پنهان میخواهند نگذارند این وحدتى که پیام انقلاب و پیام اسلام است، پا بگیرد. ما میگوییم این وحدت را باید مهم شمرد؛ حرف ما این است. البتّه بعضى وقتى این حرفها را میزنند، در بیان مطلب اشتباه میکنند؛ [براى] آنها هم شاید خیلى ساده نباشد. وقتى میخواهند وحدت اسلامى را بیان کنند میگویند در صدر اسلام نه شیعه بود نه سنّى، پس شیعه و سنّى غلط است! نه، این حرف حرف سستى است، حرف درستى نیست. بحث سرِ این نیست که در صدر اسلام آیا شیعه و سنّى وجود داشت یا نه. خب، بالاخره بعد از پیغمبر، آراء مسلمین متفاوت شد: یک عدّهاى در مسئلهی امامت نظرى داشتند، عدّهاى نظر دیگرى داشتند؛ بعضى منبع حکم را و احکام الهى را چیزى دانستند، بعضى [هم] منبع را چیز دیگرى دانستند. بنابراین از همان اوّل، اختلافاتى بین مسلمانها در اصول و فروع به وجود آمد. اینکه ما بگوییم در صدر اسلام نه شیعه بود نه سنّى، حرف غلطى است. درحقیقت امروز این حرف به معناى نفى کردن و از بین بردن معارف و فقه و محصول فرهنگى همهی فِرَق مسلمین است. روى هرچه دست بگذارند، میگویند این شیعه است یا سنّى است و در صدر اسلام نبوده، پس این غلط است! این خودش یک حرفى شبیه توطئه است. در ایران هم اوایل انقلاب، بعضیها بودند -آدمهاى یا کجسلیقه یا واقعاً سوءنیّتدار- که از این حرفها میزدند؛ حالا هم در دنیا بعضى آدمهایى که اصلاً از اسلام چیزى سرشان نمیشود، از این حرفها میزنند. نه، ما این را نمیگوییم.ما میگوییم بالاخره این دو جریان عمده یعنى تسنّن و تشیّع [وجود دارد]؛ جریان عمل به فقه اسلام از طریق اهلبیت که جریان شیعه است، و جریان عمل به شریعت اسلام از غیر طریق اهلبیت که این طریقهی برادران اهل سنّت است. البتّه آنها هم اهلبیت را قبول دارند؛ منتها مثل ما، منتهاى سلسله را اهلبیت نمیدانند؛ [بلکه] آنها را بهعنوان راویاى که ممکن است چیزى را از پیغمبر نقل بکند ملاک قرار میدهند. ما نه، ما هرچه را که اهلبیت رسول اکرم فرمودند، آن را حکم خدا میدانیم و مثل بیان پیغمبر میدانیم؛ ما آنها را معصوم میدانیم. هر کسى مبنائى دارد. ما میگوییم این دو جریان که از اوایل اسلام -بعد از رحلت پیغمبر- بودند و تا حالا هم هستند، هر کدام زندگى خودشان را بکنند، با هم دشمنى نکنند. امروز پولهاى نفت براى کتاب نوشتن ضدّ شیعه مصرف میشود. دلارهاى آمریکایى براى ردّ تشیّع مصرف میشود و به زبان عربى و زبان اردو ترجمه میشود یا نوشته میشود. اینها هر جا باشند، دستهاى شیطانند؛ اینها انسانهاى سالمى نیستند که این چیزها را مینویسند. ما میگوییم امروز آتشافروزى نباید کرد. هر کسى عقیدهی خودش را داشته باشد و هر کسى عقیدهی خودش را اثبات هم بکند؛ ما نمیگوییم گویندگان -از مذاهب مختلف اسلامى- وقتى بر منابر خودشان قرار میگیرند، استدلال نکنند و عقیدهی خودشان را اثبات نکنند! بکنند، امّا اثبات عقیده بحثى است، و دشمنى کردن با طرف مقابل و همصدا شدن با استکبار جهانى و نیروها را مصرفِ جنگ داخلى کردن بین مسلمین بحث دیگرى است. لذا یکى از پیامهاى عمدهی انقلاب ما، پیام وحدت مسلمین است. ما این حرف را همه جاى دنیاى اسلام میزنیم و به آن کسانى که در کشورهاى مختلف، همهی همّتشان را گذاشتهاند براى مقابلهی با انقلاب اسلامى و وارد آوردن تهمت به انقلاب و بستن دروغ به انقلاب یا به رهبر فقید عظیمالشّأن انقلاب یا نقد آراء ملّت مسلمانى که در اینجا دارند با همهی وجودشان مخلصانه در راه خدا و اسلام مبارزه میکنند، نصیحت میکنیم.در اوقات جنگ تحمیلى، در همان روزهایى که ملّت ما با همهی وجود فشار آمریکا و استکبار را حس میکرد و زیر بار تحمیل آمریکا نمیرفت و فشار را تحمّل میکرد، یک عدّه قلمهاى مزدور و دستهاى مزدور و حنجرههاى مزدور در دنیا پیدا شدند و شروع کردند به آراء و عقاید این ملّت شجاع و مبارز و قهرمان و ایثارگر و فدائىِ راه خدا و اسلام، مناقشه کردن و خدشه کردن و اهانت کردن. ما میگوییم این حنجرههاى ناسالمى که امروز در دنیا علیه انقلاب اسلامى و ملّت ایران و مذهب آنها و راه آنها دارند کار میکنند و شعار میدهند و حرف میزنند، مزدورند. البتّه ما یکجانبه حرف نمیزنیم. ما به همهی مسلمین عالم -هم به سنّى و هم به شیعه- این سفارش را میکنیم. ما در داخل کشور خودمان، برادران شیعه و سنّى را در کنار هم، در نماز جماعت، در صحنهی خونین جنگ، در عرصهی مبارزات سیاسى و حضور در صحنههاى گوناگون انقلاب -در انتخابات، در مجلس شوراى اسلامى- و در همه جا، با یکدیگر دیدیم و میبینیم و هستند؛ با یکدیگر هم مهربانند، مشکلى هم ندارند. احترامِ هم را باید حفظ بکنند. ما این را به همه میگوییم به عقاید هم اهانت نکنند، به مقدّسات هم اهانت نکنند. اگر کسى به بهانهی یک عقیدهاى بخواهد به مقدّسات دیگران اهانت بکند، این از نظر ما بههیچوجه قابل دفاع نیست. محبّت، طرفینى است؛ بایستى همه با هم کمک کنند تا محبّت به وجود بیاید؛ تا دشمنى که نه با شیعه رابطهی خوبى دارد، نه با سنّى و با اصل اسلام کینه میورزد، نتواند سوء استفاده کند. دشمن با اصل اسلام مخالف است. همان اسلامى که سنّى دارد و شیعه دارد، مبغوض آمریکا و مرتجعین است. اختلافات داخلى را براى آن زمانى بگذاریم که از طرف هیچ دشمن جهانى تهدید نشویم. اگر یک چنین روزى پیش آمد، آنوقت بنشینند مقابل هم، سنگهایشان را با هم حق کنند؛ (۳) امروز وقت این حرفها نیست. لذا من توصیه میکنم هفتهی وحدت را که از روز دوازدهم ربیعالاوّل تا هفدهم ربیعالاوّل بهمناسبت میلاد نبیاکرم (صلّى الله علیه و آله و سلّم) ادامه دارد، همهی آحاد مردم مخصوصاً علما و فضلا و گویندگان و دانشمندان و افراد صاحبنفوذ، گرامى بدارند و این مسئله را بهعنوان یک شعار جمهورى اسلامى همیشه نگه دارند. امروز کشورهاى مرتجع منطقه بدجورى چسبیدهاند به شعارهاى تفرقهافکن و اختلافانگیز. اگر ملّت ما در مراسم حج، علیه آمریکا شعار بدهد، علیه اسرائیل شعار بدهد، آنها اعتراض میکنند میگویند چرا شما در بین مسلمین حرف جدیدى آوردهاید! این را تفرقه تلقّى میکنند؛ درحالیکه این ایجاد تفرقه نیست، این انجام وظیفه است. مسلمانهاى دیگر هم باید شعار دادن علیه آمریکا و اسرائیل را از ملّت ایران یاد بگیرند امّا پولهاى خودشان، قلمهاى خودشان، امکانات خودشان، بلندگوهایشان، عناصر مزدورِ پستشان، مرتّب علیه انقلاب اسلامى و ایران اسلامى و [این] ملّت فداکار دارند عمل میکنند. این تفرقه است، این ایجاد شکاف و اختلاف است. و لعنت خدا بر آن دستهایى که به این ترتیب دارند بین مسلمین ایجاد شکاف و اختلاف میکنند. ما به همهی مسلمانان و متن ملّتها این توصیه را داریم، به ملّت برادرمان پاکستان هم این سفارش را مؤکّداً میکنیم: نگذارند بعضى از روحانینماها و وعّاظ وابستهی به دربارها و استکبار جهانى، با طرح شعارهاى تفرقهانگیز -که بعضاً مشاهده میشود- بین برادران اختلاف بیندازند.جامعهی تشیّع در پاکستان، جامعهی مظلوم و بسیار نجیبى است؛ آنها در جهت تفرقه حرکت نمیکنند، رهبرانشان آنها را به برادرىِ اسلامى توصیه میکنند. خداوند رحمت کند شهید بزرگوار مرحوم شهید سیّدعارفحسین (۴) را -که در طول مدّت مجاهدت و فداکاریاش همیشه مردم را دعوت میکرد به وحدت، به متّحد شدن در مقابل استکبار جهانى- و استکبار او را با ایادى مرموز و پنهانش به قتل رساند و به شهادت رساند. و ما قویّاً حمایت میکنیم از حرکتى که براى محاکمهی متّهمین به قتل آن شهید عزیز انجام میگیرد؛ و باید مسئله دنبال بشود، معلوم بشود. این حقّ مردم پاکستان است که معلوم بشود چه دستهاى مرموز و مزدورى این سیّد بزرگوار را به شهادت رساندند. وحدت را مهم بشمارید و هفتهی وحدت را یک هفتهی حقیقتاً پُرمحتوا و پُرمغز قرار بدهید. ما در امور دیگر هم مسئلهی وحدت را مورد تأیید و بهعنوان یک اصل اسلامى و انقلابى مورد تأکید قرار میدهیم. وقتى ما میگوییم بین برادران شیعه و سنّى و مذاهب مختلف اسلامى براى هدفهاى اسلامى اتّحاد باشد، پس بهطریقِاولىٰ قشرهاى مختلف ملّت ایران، مردم فداکار و مبارز، اهل هر شهرى، اهل هر استانى، متکلّمین با هر زبان و لهجهاى موظّف هستند به اینکه وحدت را حفظ کنند. مبادا دستهاى تفرقهافکن و مغرض و یا نادان -که گاهى ضرر آدمهاى نادان از آدمهاى مغرض کمتر نیست- با یک حرفى، با یک شعارى، با یک نطقى ایجاد اختلاف کنند. مغرض و جاهل در نتیجهی عمل، یکسانند. همه مراقب باشند؛ مخصوصاً آن کسانى که زبانشان و حنجرهشان براى گفتن و حرف زدن باز است مراقب باشند با هیچ حرکت و اشارهاى موجب اختلاف بین مردم نشوند. وحدت را بر محور اصول انقلاب و جریان صحیح نظام اسلامى و ولایت فقیه حفظ کنند؛ این اساس قضیّه است. اگر وحدت، با انسجام و استحکامى که تاکنون بوده است محفوظ بماند، مطمئنّاً این ملّت و این کشور به هدفهاى انقلاب خواهد رسید.یک مطلب هم به برادران محترم در عقیدتى _ سیاسى ارتش عرض کنم؛ چه برادران روحانى و علمائى که در عقیدتى _ سیاسى هستند و چه غیرمعمّمین نظامى و غیرنظامى که با آنها همکارى میکنند، و آن این است که نیروهاى مسلّح اگرچه براى استحکام خودشان به اسلحه و تجهیزات و آموزش و نیروى انسانى و امثال اینها احتیاج دارند، امّا آن چیزى که ارتش اسلامى را از همهی ارتشهاى دیگر متمایز میکند عبارت است از ایمان به خدا، تعبّد در مقابل فرمان الهى و احساس اینکه جنگشان جهاد فیسبیلالله است. این عامل اصلى است. اگر این عامل را ما جدا کنیم، لشکر اسلامى هم مثل بقیّهی ملّتها و لشکرهاى کشورهاى دیگر، یک چیزى در عِداد (۵) آنها خواهد شد. [یعنى] اگر اسلحه داشت، تجهیزات داشت، نفرات داشت، نیرو داشت، استعداد بالا داشت، ممکن است بتواند مقاومت کند، وَالّا [اگر] آنها یک خُرده بیشتر بودند یا تجهیزاتشان پیشرفتهتر بود، مجالى براى تحرّک به اینها نخواهد داد. و شما میدانید، امروز دشمنان اسلام از لحاظ عِدّه و عُدّه (۶) و از لحاظ امور مادّى از کسانى که در خدمت اسلام و پشتیبان اسلامند، قویترند. این در صورتى است که ما آن ایمان را حذف کنیم. امّا اگر عامل ایمان، مورد ملاحظه قرار بگیرد و ارتش اسلامى و نیروى مسلّح اسلامى -اعمّ از ارتش و سپاه- به ایمان مجهّز بشود و با اتّکاء به خدا و براى جهاد فیسبیلالله و انجام تکلیف عمل بکند، هیچ قدرتى در دنیا با هر تجهیزاتى نخواهد توانست در مقابل او مقاومت کند؛ این را باید در میان نیروهاى مسلّح به وجود آورد؛ وَالّا تجهیزات، چیزى نیست که در میدان تجهیزات ما بتوانیم رقابت بکنیم با قدرتهاى بزرگ جهانى؛ آنها سالها جلوترند؛ از لحاظ نیروى انسانى هم همینجور. این عامل ایمان در اختیار ما است؛ این را باید تزریق کرد به نیروى رزمنده. هر جا ما پیش رفتیم، با این نیرو پیش رفتیم؛ هر جا [هم] شکست خوردیم، این نیرو در ما ضعیف شده بوده که شکست خوردیم. بروید عملیّاتها را تحلیل کنید، به همین نقطه خواهید رسید: آنجایى که دلها مشتعل بوده است به شعلهی ایمان، ما از همهی سدها و مانعها گذشتیم و جلو رفتیم؛ آنجایى که گرایش به مادّیّات و به ظواهر و بیرغبتى به ثواب الهى و بیتوجّهى به تکلیف شرعى، مختصرى نیّتهاى ما را مَشوب (۷) و مخدوش کرده، همان جا ما ضربه خوردیم و شکست خوردیم. جنگ تحمیلى هشتساله، صفحهی عجیبى است براى تجربهی این واقعیّت؛ این را باید تقویت کرد. و این در ارتش جمهورى اسلامى بهوسیلهی همین واحدهاى عقیدتى _ سیاسى قابل تأمین است. البتّه آقایان توجّه بفرمایید که با عمل و زبان -هر دو- باید تبلیغ کرد و اخلاص را باید مشعل راه قرار داد و دلها را بهوسیلهی رفتار، به صدق گفتار باید معتقد کرد؛ وَالّا اگر رفتار خوب در کنار گفتار خوب نباشد، صدق گفتارِ خوب براى مخاطب ثابت نخواهد شد و آن تأثیرى که ما به آن نیاز داریم، به وقوع نخواهد پیوست.امیدوارم که خداوند متعال به همهی شما آقایان محترم، به همهی برادران و خواهران در هر قسمتى که هستید و به هر وظیفهاى که اشتغال دارید و در هر نقطهاى از نقاط کشور که زندگى میکنید، لطف و فضل و توفیق خودش را عنایت کند و قلب مقدّس ولیعصر (ارواحنا فداه) را از ما راضى و خشنود کند و ما را به انجام تکلیف و وظیفهی الهى خودمان انشاءالله موفّق بدارد. والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته ۱) جمعى از روحانیّون، ائمّهى جمعه، خانوادههاى شهدا، اسرا، جانبازان، دانشجویان و فارغالتّحصیلان دانشگاهها و مراکز آموزش عالى، مبلّغان دفتر تبلیغات اسلامى حوزهى علمیّهى قم، خواهران طلبهى حوزهى علمیّهى قم، مسئولان دفاتر عقیدتى _ سیاسى نیروى زمینى ارتش، جمعى از شیعیان پاکستان و اقشار مختلف مردم شهرهاى اصفهان، شاهرود، خلخال، بیرجند، قیدار، خمسه، تیران و چالوس، در این دیدار -که بهمناسبت هفتهى وحدت برگزار شد- حضور داشتند. در ابتداى این دیدار، حجّتالاسلام غلامرضا صفائى (نمایندهى ولىّفقیه و رئیس سازمان عقیدتى _ سیاسى ارتش جمهورى اسلامى ایران) مطالبى بیان کرد.
۲) پراکندگى، اختلاف
۳) میزان کردن سنگهاى ترازو با سنگ درست و معیار
۴) ر.ک: بیانات در دیدار رهبر شیعیان پاکستان (۱۳۶۸/۳/۱۸)، پینوشت شمارهی ۲
۵) شمار، ردیف
۶) تجهیزات، سازوبرگ
۷) آلوده، آمیخته
جملههای برگزیده این دیدار
برگزیدهها
آخرینها
|