"روزی خواهد رسید که برای جنگیدن، کسی به کمک ایرانیها نخواهد آمد. بعد از مدتی خواهید دید که چگونه مجاهدین خلق به اعماق خاک خودشان نفوذ خواهند کرد و همینطور پیوستن مردم ایران را به صفوف آنها خواهند دید."این کلمات مهمل، گفتههای صدام حسین است در اوایل تیرماه ۱۳۶۷. پذیرش قطعنامه، منافقین را به این توهم انداخته بود که میتوانند جمهوری اسلامی را به زانو درآوردند. همین هم شد که دست به اسلحه بردند و به ناشیانهترین حالت ممکن، با غروری کاذب روی جاده آسفالته راه افتادند و راهی ایران شدند. آنها البته از چند ماه قبلتر دوشادوش نظامیان بعثی وارد جبهههای نبرد علیه مردم ایران شده و عملا تفنگدار صدام شده بودند! حالا ۳۳ سال از آن روزها میگذرد. نه خبری از صدام حسین است و نه خبری از منافقین و نه خبری از اردوگاه اشرف در خاک عراق!
اوایل تیرماه ۱۴۰۰ بود که نیروهای بسیج مردمی عراق (حشد الشعبی) به مناسبت هفتمین سال تاسیس این نهاد مقاومت در یکی از پایگاههای خود رژه نظامی رفتند. رژهای نظامی با تجهیزاتی که بعضی از آنها ساخت ایران بودند. شاید برای خیلیها جالب باشد بدانند مقری که نیروهای حشد در استان دیاله عراق در آن رژه رفتند مکانی بود که سه دهه قبل تبدیل به لانه فتنه عدهای وطنفروش شده بود علیه مردم ایران؛ پادگان اشرف! همان پادگانی که ۳۳ سال قبل از آنجا به خاک ایران هجوم آوردند تا به خیال خودشان، چند روز بعد در تهران باشند.
حالا و بعد از ۳۳ سال وطنفروشها دیپورت شدهاند به گوشهای در خاک اروپا.بعد از سقوط صدام و استقرار دولت جدید عراق، شر این مزدوران از سر عراق کم شده است اما با پادرمیانی حامیان غربی منافقین قرار شد این جنایتکاران با پرداخت مبلغی، منتقل شوند به خاک یکی از کشورهای درجه چندم در شرق اروپا.
دموکراتها حامی تروریستها
نباید فراموش کنیم که انتقال منافقین به اروپا توسط دولت باراک اوباما -رئیسجمهور دموکرات امریکا و برنده جایزه صلح نوبل!-انجام گرفت؛ وجه دیگر جالب موضوع آنکه دفاتر این گروهک تروریستی امروز در قلب اروپا همچنان فعالند. سه دهه قبل صدام حسین همراهیشان میکرد. امروز اما همراهانِ آن روزِ صدام کنارشان قرار گرفتهاند. نقابها افتاده و خط و ربطها کاملا مشخص شده است. تاریخ، کلاس درس عبرت خوبی است. با تاریخ است که میشود خط و ربطها را به خوبی تشخیص داد و تصمیم گرفت که کدام طرف ایستاد و کدام طرف نایستاد. تاریخ است که هویت واقعی افراد و جریانها را عمومی و برملا میکند. حوادث و رویدادها را در بطن تاریخ ندیدن، باعث فرو رفتن هویتها در غبار و فتنه و پوشیدگی میشود: «با تاریخ آشنا شوید. تاریخ درس است؛ از تاریخ بسیار درسها می توان آموخت و بسیار تجربهها میشود به دست آورد.» ۱۳۷۹/۰۲/۰۱
تاریخ، مشت کسانی را که میخواهند نقش بازی کنند و خود را پشت نقاب دیگری پنهان و نفاق پیشه کنند را باز میکند. در برابر تاریخ نمیشود و نمیتوان دروغ گفت. با نگاه درست به تاریخ است که میتوان سره را از ناسره تشخیص داد و هر یک را در موضع درست خودش دید: «من توصیه میکنم به کسانی که اهل فکرند، اهل تأمّلند و راجع به دههی ۶۰ قضاوت میکنند، جای شهید و جلّاد عوض نشود! در دههی ۶۰، ملّت ایران مظلوم واقع شد؛ تروریستها و منافقین و پشتیبانهای آنها و قدرتهایی که آنها را به وجود آورده بودند و دائماً در آنها میدمیدند، به ملّت ایران جفا کردند، بدی کردند؛ ملّت ایران در موضع دفاع قرار گرفت، امّا دفاع کرد و پیروز شد و بحمدالله آن توطئههای آنها را خنثی کرد.» ۱۳۹۶/۰۳/۱۴
حامیان آن روز، حامیان امروز
در مرداد ۶۷ گروهک اوباش منافقین در خیانتی کمنظیر و با حمایت صدام به خاک خودشان ستونکشی نظامی کردند و خون هموطنانشان را به زمین ریختند. هر فرد منصفی اگر با معیارهای تاریخی این ماجرا را بسنجد، به نتایج تأملبرانگیزی خواهد رسید. یکی از این معیارها، حامیان این گروهک تروریستی هستند. حامیانی که در دهه ۶۰ و ۷۰ از جنس حکومت بعث بودند و حامیان امروز آنها که دیکتاتورهای عقبمانده منطقه و یا مدعیان دموکراسی و حقوق بشرند: «منافقین روسیاه همانند میکروبهایی که در زبالهدانی تکثیر میشوند در زیر بال دولتهای بزرگ پرورش یافتهاند و امروز ملت ایران با همه وجود منافقین را لعن و نفرین میکنند و تکرار جنایات آنها، نفرت هر چه بیشتر آحاد مردم را به دنبال خواهد داشت.» ۱۳۷۹/۰۴/۲۹
هنوز همان جنگ ادامه دارد
حالا بعد از ۳ دهه قضیه خیلی روشنتر شده است. حامیان پنهان آن سالها حالا علنا و عملا وارد حمایت صریح از تروریستها شدهاند. جلادهای دهه ۶۰ که دستشان به خون بیش از ۱۷ هزار نفر از مردم ایران آلوده است امروز در خاک اروپا و به قول خودشان مهد حقوق و تمدن، پاریس لانه کردهاند. دفاتر این گروهک تروریسی زیر سایه امنیتی که توسط دولت کشورهای اروپایی برایشان مهیا شده همچنان فعالیت میکنند. جالب آنکه این فعالیت نه یک فعالیت زیرزمینی و غیرقانونی که فعالیتی روشن و صریح است. آنقدر روشن که بعضا حتی مقامات بلندپایه امریکایی و اروپایی هم مهمان تروریستها میشوند. چند سال قبل بود که جان بولتون دولتمرد امریکایی در جشن سالانه تروریستها در پاریس حاضر شد و اظهار امیدواری کرد که جشن پیروزی سال ۲۰۱۹ را در تهران بگیرند. تاریخ اما معطل این لفاظیها نمیماند. تاریخ را اراده مردان و زنان با اراده جلو میبرد. مردان و زنانی که در ۴۰ سال گذشته نشان دادهاند پای حرفهایی که در بهمن ۵۷ زدند ایستادهاند: «همین چندی پیش در همین نزدیکی، یکی از دولتمردان آمریکایی در جمع یک مشت اوباش و تروریست گفت امیدوار است یا آرزو دارد که جشن کریسمس ۲۰۱۹ را در تهران بگیرد... مثل امید صدّامحسین که [میخواست] یک هفتهای بیاید تهران، مثل امید مزدور دیگرشان منافقین که از کرمانشاه راه بیفتند در ظرف سه روز مستقیم خودشان را برسانند تهران!» ۱۳۹۷/۱۰/۱۹
جنگ امروز، هم ادامه همان جنگ دیروز است.از مرداد ۱۳۶۷ تا مرداد ۱۴۰۰ ماهیت این گروهک و حامیانش تغییری نکرده و دشمنی آنها نسبت به ملت ایران با علت شکست های متوالی شاید بیشتر هم شده باشد. بعد از ۳۳ سال، مسیر همان است و جریانها هم همان و جنگ و نزاعها هم همان. جمهوری اسلامی در همان مسیری که است که ۳۳ سال قبل بود؛ تروریستهای وطنی و حامیانشان هم همانها که ۳ دهه قبل بودند. تنها تفاوت در این است که میدان بازی روشنتر شده و روابط آشکارتر و حجتها هم تمام. دیروز صدام کنار تروریستهای وطنی بود و امروز امریکاییها، اروپاییها و بعضی سران مرتجع عرب. یک تفاوت دیگر هم هست. دست جمهوری اسلامی نسبت به ۳ دهه قبل بالاتر است و امریکا و عمال و ایادیاش هم پایینتر. افق هم روشنتر از گذشته شده. هوشیاری و بصیرت میطلبد که همواره درس تاریخ جلوی چشم نگاه داشته شود تا جای جلاد و شهید عوض نشود و جبهه هم عوضی گرفته نشود. آن سوی این پیچ تاریخی، آینده روشنی به انتظار استقلالطلبان تاریخ نشسته است. «در هر دورهای یکجوری آمریکاییها خباثتها و دشمنیهای خودشان را نسبت به ملّت ایران نشان دادند و ملّت ایران هم با قدرت در مقابل همهی اینها ایستاده. خیلی از آنها استخوانهایشان هم خاک شد، بدنشان هم در زیر خاک خوراک کرم و مور و مار شد، امّا جمهوری اسلامی بحمدالله با قدرت سینه سپر کرده ایستاده ... و همچنان خواهد ایستاد. » ۱۳۹۷/۰۲/۱۹