همزمان با ایام سالگرد نامهی حضرت آیتالله خامنهای به جمعی از نخبگان و پژوهشگران حوزه که به منشور آزاداندیشی موسوم گشت، نشست علمی «آزاداندیشی؛ ضرورت، راهبردها و آسیبشناسی» صبح یکشنبه ۱۳۹۶/۱۱/۱۵ از سوی مؤسسهی پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی و با حضور تعدادی از اساتید و کارشناسان حوزه و دانشگاه در محل این مؤسسه برگزار شد.
در این نشست علمی، حججالاسلام دکتر علی ذوعلم، دکتر رضا غلامی، دکتر عبدالحسین خسروپناه و آقایان دکتر محسن پاکآئین، دکتر محمدصادق کوشکی و محمود قاسمی به سخنرانی پرداختند و همچنین در ادامهی نشست، جمعی از حاضران و اصحاب رسانه به دیدگاهها و نقطهنظرات خود پیرامون این موضوع اشاره کردند. پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR گزیدهای از مباحث مطرحشده در این نشست علمی را منتشر میکند.
حجتالاسلام والمسلمین ذوعلم، معاون آموزش و پژوهش مؤسسهی انقلاب اسلامی:
این نشست درصدد غبارزدایی از نامهای است که رهبر حکیم انقلاب در ۱۶ بهمن سال ۱۳۸۱ در پاسخ به جمعی از صاحبنظران حوزوی راجع به «آزاداندیشی» بهعنوان یکی از مهمترین اهداف انقلاب اسلامی و «کرسیهای نظریهپردازی» صادر کردهاند. امروز بعد از گذشت پانزدهسال از آن نامه، هنوز در زمینهی تحقق آزاداندیشی آنطور که باید، پیش نرفتهایم، در همین راستا مؤسسهی پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی تصمیم به برگزاری نشست مزبور گرفت تا بلکه بتواند امکانات، ظرفیتها و موانع و آسیبهای این حوزه را تبیین نماید. در این زمینه چند نکته حائز اهمیت است:
۱. آزاداندیشی، مسئلهی جدیدی نیست که با نامهی رهبر انقلاب آغاز شده باشد بلکه ما در شکلگیری انقلاب اسلامی، شاهد آزاداندیشی و تفکر و تعقل بودیم. یکی از مباحثی که حضرت امام
(رحمهالله) در نقد رژیم سابق مطرح میکردند، مسئلهی خفقان بود که رژیم اساساً اجازهی طرح فکر و اندیشه را نمیداد. طرح بحثهایی از سوی شهید بهشتی، شهید مطهری و خود حضرت آقا در آن مقطع، حکایت از آزاداندیشی و فضای تضارب آراء در اوایل شکلگیری انقلاب دارد.
۲. آزاداندیشی به سه جهت یک ضرورت است؛ اولاً به لحاظ علمی، چرا که تنها در یک فضای آزاد است که اندیشهی اسلام میتواند تجلی یابد و قوت آن مشخص شود. ثانیاً به لحاظ اجتماعی و فرهنگی، زیرا تعمیق و آگاهی جامعه بهخصوص نخبگان، وابسته به چنین فضایی است. و ثالثاً به جهت اسلامی و انقلابی، آزاداندیشی از همه مهمتر است؛ اسلام بهعنوان مکتبی که برای همهی مسائل بشری راهحل دارد و انقلاب ما بهعنوان انقلابی عقلانی، در فضای آزاداندیشی میتوانند بسط یابند.
۳. آسیبهایی در تحقق آزاداندیشی وجود دارد که به چند مورد در نامهی حضرت آقا اشاره میکنم: اولاً گریز از آزادی، ثانیاً ترس از مناظره، ثالثاً تبدیل شدن نقد به تشریفات و تظاهر، رابعاً مواجههی تبلیغاتی و عوامانه با آزاداندیشی، خامساً تبدیل شدن آزاداندیشی به جدال و سادساً فرسایش اداری.
۴. از نکات مطرحشده در نامهی رهبر انقلاب، بیان محدودهی آزادی بیان است؛ «منطق»، «اخلاق» و «رعایت حقوق مادی و معنوی» را ایشان تنها محدودیتهای آزادی بیان میدانند.
۵. رهبر انقلاب میفرمایند: «آزادی بیان باید به یک فرهنگ حکومتی و اجتماعی تبدیل شود.» بنابراین تحقیر نقدکنندگان توسط مسئولان از آسیبهای این حوزه است که باید برطرف شود.
۶. ما باید آزاداندیشی را فقط در چارچوب نامهی حضرت آقا بحث کنیم.
۷. ما پیشنهاد میکنیم نویسندگان آن نامه، کانونی در زمینهی آزاداندیشی بهعنوان یک نهاد غیردولتی در سطح ملّی یا جهان اسلام و یا جهان در جهت تحقق ایدهی ایشان و با حرکتی فراتر از فضای بروکراتیک تشکیل دهند.
حجتالاسلام غلامی، رئیس مرکز پژوهشهای علوم انسانی اسلامی صدرا:
نامهی حضرت آقا، سند حقانیت و صدق جریان فکری انقلاب اسلامی است. روشنفکری انقلاب اسلامی، گوهر و جوهر آزاداندیشی است و در دو جبهه در حال مبارزه است: اولاً مبارزه با عقلستیزی مدرن و ثانیاً مبارزه با عقلستیزی سنتی. آزاداندیشی بهعنوان اساس روشنفکری انقلاب اسلامی، برآمده از تفکر اسلام ناب است. نهفقط بستر حرکت اسلامی، بلکه اعتلای حرکت اسلامی در بها دادن به آزاداندیشی است.
آزاداندیشی در اسلام، دو وجه دارد: اولاً حکومت عقل و تسلط آن بر هواهای نفسانی و ثانیاً آزاداندیشی در چارچوب خرد و تعقلورزی. مسلماً تحقق مأموریت تاریخی انقلاب اسلامی، مستلزم این است که فضای آزاداندیشی ایجاد و موانع آن رفع شود. آنچه بیش از همه آزاداندیشی را تهدید میکند، فریب و تهدیدی است که توسط مدعیان دروغین آن که بهدنبال استفادهی ابزاری از علم و آزادی برای دستیابی به قدرت و ثروت هستند صورت میگیرد. از همهی کسانی که از نقد و مناظره طفره میروند و فکر و اندیشه را فدای بازیهای سیاسی میکنند، دعوت میکنم در فضایی اخلاقی، پای میز نقد و مناظره بیایند.
دکتر پاکآئین، معاون بینالملل مؤسسهی پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی:
کرسیهای آزاداندیشی، شرط لازم برای رشد علم و فرهنگ است. من به شرایطی که مقدمهی لازم آزاداندیشی هستند، اشاره میکنم:
۱) اطلاعات درست و مستند
۲) پرهیز از خودمحوری و انگیزههای قدرتطلبانه
۳) توجه به اصول و خطوط قرمز جامعه
۴) پرهیز از وابستگیهای حزبی و جناحی
۵) داشتن رویکرد تخصصی
۶) برخورداری از سعهی صدر، بلوغ سیاسی، منطق، اخلاق و احترام به حقوق دیگران
۷) وجود امنیت سیاسی، رسانهای و اجتماعی
۸) ساختارهایی برای دایر کردن آزاداندیشی؛ همچون دانشگاه و صداوسیما
امید است تا این نشست منجر به تدوین منشوری برای آزاداندیشی شود.
حجتالاسلام ذوعلم:
«فعال کردن نهضت پاسخ به سؤالات نظری و عملی جامعه» از مطالبات رهبر انقلاب در نامهی مورد بحث است که بسیار مهم میباشد؛ باید مشخص شود سؤالات عملی مردم در بُعد تربیتی و فرهنگی و... از حکومت چیست؟ همچنین معلوم شود سؤالات نظری کدام است؟
حجتالاسلام خسروپناه، رئیس مؤسسهی پژوهشی حکمت و فلسفه:
هر توصیهای که حضرتآقا کردهاند و آن توصیه از سند راهبردی به ساختار رسیده، تا حدودی موفقیت نسبی پیدا کرده است اما هرگاه در حدّ توصیه و سند باقی مانده، بسیار موفقیت کمی داشته است. شورای عالی انقلاب فرهنگی از همان پانزده سال پیش، با تفکیک مقولهی آزاداندیشی از نظریهپردازی، وارد تهیهی سند و قانون شد و به وزارت علوم هم ابلاغ کرد. نهایتاً به دانشگاهها ابلاغ شد و معاونت فرهنگی دانشگاه، متولی برگزاری کرسیهای آزاداندیشی و معاونت علمی آن متولی برگزاری کرسیهای نظریهپردازی شد. با پیگیریهای به عمل آمده، مواد کرسیهای نظریهپردازی وارد آییننامهی ارتقاء وزارت علوم شد؛ تاکنون تقریباً ۳۰۰ کرسی نظریهپردازی برگزار شده که از این میان، ۳۶ نظریه ثبت و پذیرش شد. در حدود ۲۰۰۰ کرسی نظریهپردازی ترویجی برگزار شده است. بنابراین وضعیت نسبت به گذشته بهتر شده است؛ چند نکته ناظر بر آسیبشناسی با رویکرد جامعهشناختی و نه منطقی عرض میکنم:
۱)آسیب معرفتی؛ در هر زمینهای، باید نظریهی پشتیبان اجرای آن مشخص باشد. در کرسیهای آزاداندیشی و حتی امنیت آن، نظریهها اصلاً مشخص نیست.
۲)آسیب ساختاری هم به لحاظ منشأ و هم به لحاظ دانشگاهها؛ اولاً شورای عالی انقلاب فرهنگی که ابلاغکنندهی قانون کرسیهای آزاداندیشی و نظریهپردازی است، قدرت پیگیری و نظارت ندارد؛ لذا مسئولانی هستند که قانون شورای عالی را اجرا نمیکنند. ثانیاً تکلیف این کرسیها با نهادهای امنیتی و دخالت آنها در این مقوله حل نشده است. ثالثاً جریان مدعی اصلاحات، اصلاً حاضر به مناظره نیستند یا اگر هم مناظره میکنند، موضوع بحث را به دلخواه خود تغییر میدهند. رابعاً اصولگراها بعضاً بهجای اینکه رسالتمحور باشند، دکاندار شدهاند و هر کس بهدنبال امور شخصی خودش است. خامساً از نیروهای جدید انقلاب، چهرهسازی نمیشود؛ جریان انقلابی باید چهرهی جدید تعریف کند. سادساً جریان دانشجویی انقلاب، از حیث عمق علمی و معرفتی دچار ضعف شدیدی است؛ بچههای حزباللهی اصلاً اهل مطالعه نیستند و مطالعه را مسئلهی خود نمیدانند.
دکتر کوشکی، استاد دانشگاه:
۱)تعریف دقیق و منطبق با مقصود گوینده مشخص نیست؛ مهمترین اشتباه این است که کرسی آزاداندیشی با مناظره و تریبون اشتباه گرفته شود. کرسی آزاداندیشی و نظریهپردازی، اولاً شأن تولید علم دارند و ثانیاً هم از حیث اساتید و هم مخاطب باید تخصصی باشند.
۲)آزاداندیشی و نظریهپردازی باید تبدیل به فرمت اداری شوند؛ بهعنوان مثال، ارتقاء اساتید به اجرای این کرسیها موکول شود.
۳)اصولگرا و اصلاحطلب کردن قضیه، تقلیل آزاداندیشی و نظریهپردازی است. این دو مقوله باید از فضای رقابتهای سیاسی فاصله بگیرد.
حجتالاسلام ذوعلم:
نامهی حضرت آقا باید بازپخش شود و همه مکرر این نامه را مطالعه کنند. تعمیم عرصههای آزاداندیشی باید صورت بگیرد و همهی اقشار جامعه را شامل گردد. ایشان در متن نامه از تعبیر «نهضت» استفاده کردند که نشان میدهد حرکت در زمینهی آزاداندیشی، باید فراگیر و در سراسر جامعه باشد. در زمینهی آزاداندیشی، اصحاب انقلاب باید عمق فکری و علمی پیدا کنند؛ اساساً بحث آزاداندیشی فقط بین اصحاب انقلاب با افراد غیرانقلابی نیست، حتی افراد انقلابی هم باید با هم به گفتوگو بپردازند. همچنین به آسیبهایی که حضرت آقا در نامه اشاره کردند از جمله تبدیل آزاداندیشی به جدال و جنجال تبلیغاتی، ترس از مناظره، گریز از بحث، فرسایش اداری و... حتماً باید توجه شود.
شایان ذکر است در ادامهی مباحث مطرحشده در نشست، افرادی از میان کارکنان مؤسسه، اصحاب رسانه و پژوهشگران به اظهارنظر پرداختند که از این میان آقایان دکتر رون، شرفپور، معصومی و شمس را میتوان نام برد.