هیئت رزمندگان اسلام بعد از پایان جنگ، به عنوان نماد و پرچمی برای پاسداری از ارزشهای دفاع مقدس شکل گرفت. حدود بیست سال پیش این هیئت، نهاد تازهای بود اما امروز بهحمدلله شجرهی طیبهای است که یک نسل را تجربه کرده است. هر موجود زندهای در تداوم و بقایش نیاز به رسیدگی دارد. به هیئت رزمندگان هم به عنوان یک نهاد زنده و جاندار بایستی رسیدگی ویژه شود تا روزمرگی و برنامههای مقطعی، هیئت را از چشمانداز عالی آن دور نکند. من ده مطلب راجع به تهدیدها و آسیبها هیئت آماده کردهام که بدون هیچ حاشیهای به آنها میپردازم.
اولین مطلب این است که رهنمودهای رهبر معظم انقلاب به هیئتها، مداحها، خطبا و وعاظ باید اجرایی شود، نه اینکه در حد نصیحت و موعظه باقی بماند. رهبر انقلاب علاوه بر نعمتهای فراوانی که خداوند در عرصهی شناخت حوزهها به ایشان داده است، در شناخت مسائل تبلیغی و هنری هم حرف اول را میزنند. من تقریباً همهی رهنمودهای ایشان را در رابطه با هیئتها، مداحیها و سخنرانیها دارم. واقعاً حیف است که اینها فقط به صورت کتاب مانده است. باید به عنوان دستورالعملهای اجرائی مورد توجه قرار گیرد.
کانون معارف اسلامی
مطلب دوم: سطحی مطرح کردن معارف اسلامی، آفت هر جلسهی دینی است و این آفت برای هیئت رزمندگان نادرستتر و ناپسندیدهتر است. به نظر میرسد زمان آن فرا رسیده است که هیئت رزمندگان اسلام کانونی باشد برای همهی آنها که میخواهند معارف اسلامی را به طور عمیق بشنوند.
دورهای بر هیئت رزمندگان گذشت که به هر دلیل، حرف برجستهاش را مداحها میزدند. ایرادی هم بر آنها وارد نیست؛ چه بسا مقتضیات زمان و مکان، آن بود. اما به نظر میرسد که در دورهی جدید بایستی کسانی که در پی معارف عمیق اسلامی هستند، نیازشان را در هیئت اشباع کنند. بنده تمام خطبایی را که در هیئت رزمندگان سخنرانی میکنند مثل برادران بسیار عزیزم، دوست دارم اما در شأن این هیئت نیست که خطیب ما تمام خطابهاش به خواب بگذرد. در شأن هیئت نیست که سخنران، خطابهاش به ملاقاتهایی که ریشه ندارد، بگذرد.
این هیئت، هیئت معمولی نیست. باید هیئت علمی هیئت رزمندگان بنشینند و برای برنامههای هر سال تعیین موضوع کنند؛ دنبال موضوعات مورد نیاز باشند و این موضوعات بحث و بررسی شود. البته چهبسا برای مطرح کردن مسائل، به مشکل سخنران بربخوریم. باید سراغ امثال آیتالله مصباح یزدی رفت و ایشان را ماهی یکبار به جلسات کلان آورد و از ایشان پرسید، جلسهی پرسش و پاسخ گذاشت و سرانجام به صورت کتاب منتشر کرد.
اگر کسی بگوید آنچه من میگویم از محتوای قرآن است، حالا آیه هم نخواندم، نخواندم؛ این حرف درستی نیست. متن قرآن را باید بخوانی، بگویی که مراد از این آیهی شریفه این است. ما باید مردم را با قرآن و عترت مأنوس کنیم. وقتی نسل ما به قرآن و عترت گره خورد، بیمه میشود. نباید "حرف" تحویل مردم داد. در خود آیه و در متن حدیث نورانیتی هست که در حرفهای معمولی نیست.
اگر خدای ناکرده این مسئله گریبانگیر هیئت رزمندگان شود و مثل برخی هیئتها عمق در آن نباشد، میدان فرهیختگان را از دست خواهد داد. بنده این آرزو را دارم که یک نهاد ارزشی مثل هیئت رزمندگان بتواند خلأهای معارفی را پر کند.
در پی بصیرت
مطلب سوم: بیبصیرتی آفت بسیار بزرگی است. بیبصیرتی یعنی چه؟ یعنی نشناختن دشمن، نشناختن اهداف دشمن، خاکریزها و آدمهای دشمن. اینها آفت است. چرا امام صادق میفرماید: "علموا أولادکم قبل أن تسبقکم علیهم المرجعة"؛ قبل از آنکه منحرفان مرجعه- گروه منحرفی که اعتقاد داشتند ایمان داشته باش، کارت درست است. شش دانگ بهشت دستت هست ولو گناه کبیره انجام بدهی- به سراغشان بیایند شما به سراغشان بروید و بچههایتان را بیمه کنید. معنایش این است که بصیرت لازم است.
بعد از انقلاب و در عرصهی تبیین معارف اسلامی ما دچار افراط و تفریطهای بسیار زیادی بودیم. دقیق یادم هست در یک دورهای همهجا بازار مباحث فلسفی به ویژه بحث "شناخت" داغ بود. آن دوره گذشت، بحث اقتصاد اسلامی مطرح شد. عزیزانی که سنشان بیشتر است، یادشان هست که اقتصاد اسلامی چه شکلی است؟ اصول اقتصاد اسلامی چیست؟ جلسات معارفی بیشتر به این مباحث میگذشت.
در دورهی جنگ، بحثهای جهاد و شهادت بازار گرمی داشت؛ طبیعی هم بود. بعد از جنگ، بازار مباحث عرفانی و اخلاقی گرم شد و به گونهای شد که اصلاً طرح مباحث سیاسی در منبر، یک ضد ارزش تلقی شد. میگفتند فلانی منبرش سیاسی است و همهسعی میکردند فقط مباحث اخلاقی و عرفانی را مطرح کنند؛ بگذریم از مباحث عرفانی بدلی که مطرح میشد. واضح است که این افراط بود. الان در پایان این دوره هستیم.
در این دوره اصلاً طرح مباحث سیاسی در منبر به شکلی بود که بانی و ذاکر و مستمع نمیپسندیدند. نتیجهی این افراط این است که شنوندگان- که بیشتر هم از قشر جوانان هستند- در عرصهی بصیرت سیاسی، شناخت بایسته را کسب نمیکنند. اگر هیئتهای دیگر دنبال این هستند که اجتماعشان شلوغ بشود، شما در پی بصیرت باشید. کانون شما کانون بصیرت باشد. باید اعتدال حاکم باشد. نمیگویم اخلاق و عرفان نباشد. معقول هم نیست.
منبر، هم اخلاق لازم دارد، هم عرفان لازم دارد و هم سیاست؛ منتها آفت همیشگیِ سیاست، جناحبازی بوده است. باید مسائل سیاسی را بدون ورود به مسائل جناحی مطرح کرد. چگونه؟ محور، باید تحلیلهای رهبر معظم انقلاب باشد. بحمدلله ایشان در مقاطع مختلف، روشنترین مواضع را بیان کردهاند. ما همانها را تحلیل کنیم، بگوییم مراد ایشان چیست. این یک آفت است که ما بهخاطر اینکه همه را داشته باشیم، فقط مسائل اخلاقی یا عرفانی را مطرح کنیم تا منبرمان بگیرد. فرق بین انبیاء و غیر انبیاء همین است؛ انبیاء میگفتند مردم چه باید بخواهند اما دیگران میگویند که مردم چه میخواهند. بر این اساس، معتقدم اگر مباحث بصیرتی در هیئتهای ما کمرنگ شود، قافیهی تبیین معارف اسلامی را باختهایم.
بگذارید با افتخار صبغهی انقلابی و ولایتی هیئت حفظ بشود. میگویند حکومتی هستیم؛ بله که حکومتی هستیم. امروز حکومت، حکومت دینی و اسلامی است. حکومت طاغوت نیست که عار باشد. تقویت حکومت اسلامی و تقویت حکومت دینی یک افتخار است. متأسفانه در برخی مجامع آنچنان تبلیغ میکنند که انگار حکومتی بودن عار است؛ نخیر افتخار است. نظام، اسلامی و یادگار شهیدان است و حمایت از این یادگار، افتخار است.
نوآوری و اتاق فکر
چهارم: باید ضمن حفظ اصول و مبانی، به فکر نوآوری در هیئت بود. یکنواختی، از نشاط هیئت رزمندگان خواهد کاست. الان دقیقاً بیست سال از 1367 که قطعنامه پذیرفته شد، میگذرد. در این بیست سال نسل جدیدی به صحنه آمدهاند. باید فکر کنیم برای جذابیت بیشتر چه برنامههایی را باید تدارک دید. این خیلی مهم است. به هر حال باید این نسل که بعد از جنگ یا در آغاز آن متولد شدهاند را با حفظ اصول، جذب کرد.
مطلب پنجم در همین رابطه، مسئلهی اتاق فکر است. هیئت رزمندگان نیاز به اتاق فکر همیشگی دارد تا افرادی برنامهریز و طراح در پی این باشند که چگونه میتوان نسل جدید را به صحنه آورد. به عنوان یک پیشنهاد عرض میکنم: جا دارد همانگونه که هیئت رزمندگان مراسم دعای ندبه را اعلام میکند، این را هم تجربه کند که مثلاً جلسهی بررسی تاریخ انقلاب همراه با پرسش و پاسخ با آقای فلانی- چهرهی برجستهای که مردم هم استقبال کنند- برگزار کند. دنبال این هم باشیم. در مسائل نویی که پیش میآید- مثل قضیهی هند و پاکستان و حوادثی که در هند میگذرد- اگر هیئت رزمندگان بتواند با تیزر تلویزیونی که فضاساز است، جلسهی بررسی این مسائل را با حضور یکی دو چهرهی سرشناس در این عرصه برگزار کند تا بدین ترتیب از یک پوستهی خاص در بیاید، خوب است.
این را هم اضافه کنم که در عرصهی معارف اسلامی باید سراغ روحانیت رفت. البته به هیچ عنوان انحصارطلب نیستیم و معتقد هم نیستیم که غیر روحانی چیزی نمیفهمد. نه؛ اما در این لباس، شأن، شأن تبیین دین است. این لباس کارش این است. تبیین دین اصولی دارد؛ هر موقع ما دستمان از روحانیت کوتاه شد باید به سراغ دیگران رفت. در عرصههای دیگر مثل تحلیل مباحث سیاسی، انصاف این است که هم میشود از غیر روحانی استفاده شود و هم از روحانی. چهبسا غیر روحانی دستش قدرت داشت. بنده برای خطبهی دوم که مسائل سیاسی است با چند نفر از چهرههای سرشناس سیاسی همراه آقا مشورت و انصافاً استفاده میکنم. به عنوان یک پیشنهاد عرض میکنم که بگردیم دنبال شیوههای جدید و مسائل جدیدی که جامعه تشنهی آن است. هیئت رزمندگان باید در آن مسائل هم حرف داشته باشد.
موجسازی
نکتهی ششم جریانسازی است و نه تحت تأثیر موج بودن. اینکه یک موجی به وجود بیاید و ما هم بدویم دنبال آن موج، در شأن هیئت رزمندگان نیست. آنچه در شأن هیئت رزمندگان است، این است که موجسازی بکند. در عرصه مداحیها بهترین اشعار، اشعار مداحهای هیئت رزمندگان باشد، بهترین سبکها، سبکهایی باشد که مداحان هیئت رزمندگان اسلام دارند. در عرصههای تحلیلی در پی این نباشیم که برای ما موج درست کنند و ما دنبال موج بدویم.
اختلاف، سم کشنده
نکتهی هفتمی که باید توجه داشت این است که اختلاف، سمّ مهلک هر تشکل و بهخصوص هیئتها است. تا حالا فکر کردهاید که چطور هیئتها تکثیر میشوند؟ در هر شهری ماشاءالله هیئتهای فراوان وجود دارد. وقتی دقت میکنی میبینی که در اصل، یک هیئت بوده اما چند نفر از این هیئت با چند نفر دیگر درگیر شده و سفرهی خود را جدا کردهاند. دوباره همین هیئت انشعابی نیز دو هیئت میشوند.
این قصه نباید در هیئت رزمندگان اتفاق بیفتد. اگر کسانی بخواهند تحت پوشش هیئت رزمندگان کار کنند، حفظ وحدت باید برایشان یک اصل باشد. راهش چیست؟ دو راه به نظر میرسد؛ اول آنکه باید سعهی صدر در مدیران حاکم باشد. سعهی صدر یعنی هیچ کسی را دست کم نگیرند و نگویند حالا فلانی هم رفت، برود؛ مگر چه میشود؟ این منطق درستی نیست. برای یک مدیر حفظ تشکل باید یک اصل باشد. چون این تشکل دینی است، مسایلی که قابل گذشت است را گذشت کنند. مثلاً سه نفر میگویند امروز مجلس بگیریم، چهار نفر میگویند فردا، خب فردا باشد، چیز مهمی نیست. یا در عرصهی خطابه سه نفر میگوید آقای زید، چهار نفر میگویند آقای امر. این مهم نیست.
خطیب، خطیب شایسته باشد، هرکسی که هست. قصهی مداحی هم همین است. برای مسایل و اختلافات جزئی، سفرهشان را از هم جدا نکنند. مدیریت عالی هیئت رزمندگان باید به سرعت وارد صحنه شود و استخوان را لای زخم نگه ندارد.
عالممحوری و کادرسازی
هشتم: مسئلهی عالممحوری را در هیئت رزمندگان جدی بگیرید. یعنی چه؟ یعنی در تصمیمگیریها یک روحانی، یک عالم پختهی حوزی، هیئتشناس و اهل سوز و درد در تصمیمگیریها باشد. نه اینکه بگویند حاج آقایی هست و میآید هیئت ما صحبت میکند. من اسم این را عالممحوری نمیگذارم. اینکه برویم برنامههایمان را به حاج آقا بگوییم اسمش عالممحوری نیست. مدیریت فرهنگی هیئت- نه مدیریت اجرایی آن- باید با یک عالم دینی باشد. گرچه ممکن است عزیزان گله کنند که عالم اینچنینی که میگوییم به سختی پیدا میشود؛ بله به سختی پیدا میشود ولی باید پیدا کرد.
از پیدایش تا سقوط حکومت سیاه پهلوی پدر و پسر، پنجاه و هفت سال طول کشید و ما تشکلهای دینی زیادی را تجربه کردیم. در طول این پنجاه و هفت سال، تنها تشکلهایی از گرد و خاکها جان سالم به در بردند که جلودارشان یک روحانی حوزوی بود. در دورهی وانفسای سال 45 تا 57 که انقلاب پیروز شد، انصاف دهید کدام جریان- جز جریانی که شهید مطهری و شهید مطهریها جلودارش بودند- دینی ماند و در خدمت انقلاب اسلامی قرار گرفت؟ این جریان جواب داد اما جریانهای دیگری که رهبریشان با کسان دیگر بود، جواب نداد. دیدید سر از منافقین در آورد، سر از فرقان و آرمان مستضعفین و دهها جریان دیگر در آورد. عالممحوری را جدی بگیرید، نه تنها جدی بگیرید که تشنگیاش را به وجود بیاورید. به نحوی برنامهریزی کنید تا جوانها بیایند بگویند عالم کجاست؟ روحانی کجاست؟