|گزارشی از حضور ولیّ امر مسلمین در جمع علمای جهان اسلام|
حضور ۳۰۰۰ دانشمند اسلامی در تهران
از نخستین اجلاس جهانی بیداری اسلامی حدود ۲۰ ماه میگذرد و در این مدت، تهران میزبان حدود ۳۰۰۰ میهمان از ۸۰ کشور جهان با تنوع مذهبی
و جغرافیایی گستردهای بوده که در پنج اجلاس بیداری اسلامی، جوانان و شاعران و زنان و اساتید دانشگاههای سراسر جهان اسلام گرد هم آمدند. فضای هرکدام از این پنج اجلاس -بسته به عنوان آن و نوع میهمانان- متفاوت، اما همگی در اعتقاد شرکتکنندگان به خیزش و برانگیختگی امت اسلامی برای ایفای نقشی درخور در جهان پیچیدهی امروز مشترک بود.
اکثر میهمانان اجلاس، غیر شیعیان
در این میان، اجلاس جهانی «علما و بیداری اسلامی» از جهاتی برجستهتر از دیگر اسلافش است. اولاً و به اذعان مسئولان اجلاس، تنوع جغرافیایی، زبانی، مشربی و طایفهای آن بسیار زیاد است و نهتنها در هیچیک از اجلاسهای قبلی بیداری اسلامی، حتی در اجلاسهایی همچون کنفرانس وحدت اسلامی نیز در این حد و اندازه سابقه نداشته است. در این اجلاس، علمایی از مذاهب شافعی، حنفی، مالکی، حنبلی، سلفی و نیز شخصیتهایی از جریان فکری اخوانالمسلمین به عنوان نمایندگان اهل سنّت و روحانیونی امامی، زیدی، علوی، صوفی و اسماعیلی به عنوان نمایندگان شیعیان حضور داشتند. تقریباً ۶۵ درصد از این عده اهل سنّت و ۳۵ درصد ایشان شیعیان بودند. این علما از حدود ۸۰ کشور به تهران آمده بودند تا در مورد نقشآفرینی شایسته در موج بیداری اسلامی به گفتوگو بنشینند.
میهمانان ویژه
راویل عینالدین -رئیس شورای مفتیان روسیه-، طلعت تاجالدین -رئیس ادارهی روحانیت بخش مرکزی روسیه-، محمد گورمز -رئیس سازمان دیانت ترکیه-، مولوی حمدالله نعمانی -وزیر تحصیلات عالی طالبان-، عزالدین دوغان -رهبر علویان ترکیه-، جلالالدین رحمت -رهبر شیعیان اندونزی-، سید شمسالدین شرفالدین -رئیس علمای زیدیهی یمن-، دکتر محمد العاصی –امامجمعهی واشنگتن-، سید ساجد نقوی -رهبر شیعیان پاکستان-، دکتر مازن شریف –نایبرئیس اتحادیهی طرق صوفیه از تونس-، شیخ ابوالعزائم -رهبر طریقت عزمیه در مصر-، شیخ احمدالزین -رئیس تجمع علمای مسلمین لبنان-، دکتر عبدالحمید الزمی -رئیس شورای علمای مالزی-، عبدالرزاق قسوم -رئیس جمعیت علمای مسلمین الجزایر-، شیخ محمد المغربی -رئیس دارالفتوی از برزیل-، حسین افندی -کوازیچ رئیس علمای بوسنی-، شیخ نعیم قاسم -جانشین دبیرکل حزبالله لبنان-، دکتر رمضان شلح عبدالله -رئیس جنبش جهاد اسلامی فلسطین-، سید عمار حکیم -رئیس مجلس اعلای اسلامی عراق- و بسیاری علمای برجستهی دیگر، از مهمترین میهمانان خارجی این اجلاس بودند.
حضور علمای مذاهب مختلف اسلامی از این اهمیت ویژه برخوردار بود که با تشدید درگیریهای طایفهای در منطقه و تلاش غرب برای ایجاد دوگانهی شیعه-سنّی و انحراف مسیر جریان بیداری اسلامی از ضدیت با صهیونیسم به درگیری مذهبی، گردآوری و حضور این تعداد از علمای طراز اول مسلمانان، اقدامی برجسته و درخور تحسین است. قطعاً همفکری و چارهاندیشی بزرگان فِرق و مذاهب اسلامی در کاهش نزاعهای پربسامد فعلی، بیش از پیش اهمیت دارد.
در این اجلاس، علمایی از مذاهب شافعی، حنفی، مالکی، حنبلی، سلفی و نیز شخصیتهایی از اخوانالمسلمین و روحانیونی امامی، زیدی، علوی، صوفی و اسماعیلی حضور داشتند. تقریباً ۶۵ درصد از این عده اهل سنّت و ۳۵ درصد شیعیان بودند. این علما از حدود ۸۰ کشور به تهران آمده بودند.
برگزاری حداکثری این اجلاس تا آن حد مهم بود که چند ماه برگزاری آن به تعویق افتاد تا شرایط مطلوبتری برای انجام آن فراهم آید. حدود ۳۰۰ مقالهی علمی از اندیشمندان داخلی و خارجی به دبیرخانهی اجلاس رسید که محتوای غنی و طرح ابتکارات و دیدگاههای نو در بسیاری از آنها شگفتی مسئولان اجلاس و داوران آثار را برانگیخت، زیرا انتظار چنین کمیّت و کیفیتی را نداشتند. یک گروه علمی از علما و اساتید دانشگاههای برجستهی داخلی کار ارزیابی علمی مقالات را بر عهده داشتند و در پایان حدود ۵۰ مقاله جهت ارائه در جلسهی عمومی یا کمیسیونهای ۶گانهی جانبی انتخاب شدند.
به طور کلی محورهای اصلی مورد بحث در جلسات عمومی و کمیسیونهای اجلاس را میتوان در ۴ موضوع بیان کرد: وحدت جهان اسلام، مقابله با فتنهی طایفهای طراحیشدهی دشمن، چارهاندیشی در خصوص گسترش موج اهانت به مقدسات مسلمانان و نیز شفافسازی حقایق جنگ در سوریه.
حضور رهبر انقلاب اسلامی در میان علمای امت
بیشک اثرگذارترین بخش تمامی اجلاسهای بیداری اسلامی، سخنان ولیّ امر مسلمین در دیدار با شرکتکنندگان بود. این سخنان در واقع تبیینکنندهی مهمترین ضرورتهای جهان اسلام و راهکارهایی برای بهبود شرایط بود. دیدارها نیز هرکدام به شکلی خاطرهانگیز و ماندگار شد؛ از اجلاس ابتدایی و شعرخوانیهای آقا از شعرای مصری گرفته که با استقبال گستردهی میهمانان مواجه شد، تا دیدار پرنشاط و استثنائی ایشان با بیش از هزار جوان انقلابی و پویا از کشورهای مختلف و نیز دیدار با زنان.
رهبر انقلاب اسلامی پیش از حضورشان در سالن اصلی اجلاس علما وبیداری اسلامی، دیدار کوتاهی با حدود ۴۰ تن از علمای شاخص فرقههای مختلف داشتند که در نوع خود جالب توجه و کمنظیر بود. این دیدار مرا به یاد سفر ۳ سال قبل ایشان به استان قم و دیدارشان با جمعی از برجستگان حوزه در حرم حضرت معصومه
سلاماللهعلیها پیش از سخنرانی عمومی ایشان انداخت.
حضور علمای مذاهب مختلف اسلامی از این اهمیت ویژه برخوردار بود که با تشدید درگیریهای طایفهای در منطقه و تلاش غرب برای ایجاد دوگانهی «شیعه-سنّی» و انحراف مسیر جریان بیداری اسلامی از «ضدیت با صهیونیسم» به «درگیری مذهبی»، گردآوری و حضور این تعداد از علمای طراز اول مسلمانان، اقدامی برجسته و درخور تحسین است.
ابتدا به نظر میرسید که همچون اجلاسهای رسمی مشابه، سران قوای جمهوری اسلامی، ایشان را هنگام حضور در جایگاه مشایعت کنند، اما این بار بزرگانی از علمای اهل سنّت و شیعه، حضرت آیتالله خامنهای را همراهی کردند. آیتالله تسخیری -مشاور عالی جهان اسلام رهبری- و آیتالله اراکی -دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی- در سمت راست ایشان و مولوی اسحاق مدنی -مشاور رئیسجمهور در امور اهل سنت- و مولوی علی احمد سلامی -نمایندهی مردم سیستان و بلوچستان در مجلس خبرگان رهبری- در سمت چپ ایشان وارد جایگاه شدند.
چند نکته درباره سخنان آیتالله خامنهای
۱. رهبر انقلاب اسلامی از «ایجاد تمدن درخشان اسلامی» به عنوان مهمترین هدف بلندمدت بیداری اسلامی یاد کردند. «شاخصهی اصلی و عمومی» این تمدن، بهرهمندی انسانها از همهی ظرفیتهای مادی و معنویای است که خداوند برای تأمین سعادت و تعالی آنان، در عالَم طبیعت و در وجود خود آنان تعبیه کرده است. ایجاد تمدن اسلامی از مسائلی است که رهبری معظم در سخنرانیهای داخلی نیز بارها به آن اشاره داشته و راهکارهای آن را برشمردهاند؛ همانگونه که در این سخنرانی نیز با رویکردی امیدوارانه و انگیزهبخش، رسیدن به چنین نقطهای را ممکن و بدبینی نسبت به تحقق آن را عامل غفلت از امداد الهی دانستند.
پس از پایان سخنان آقا و در مواجههی ایشان با چند نفر از میهمانان خارجی، خوشحالی آنان از این سخنان امیدبخش و واقعبینانهی رهبری را شاهد بودم که هر یک به گونهای آن را ابراز میداشتند. البته آنان مسیر حرکت جمهوری اسلامی ایران را نمونهای از این امداد الهی در شکستن حلقهی انحصارات علمی و اقتصادی و سیاسیِ قدرتهای سلطهگر میدانستند.
۲. «فلسطین؛ قطبنمای مسیر حرکت نهضتهای بیداری اسلامی» نکتهی دیگری بود که ایشان آن را بحث و بررسی کردند. میزان همخوانی مسیر نهضت با آرمان آزادی قدس شریف و نابودی اسرائیل غاصب، محکی برای اصالتداشتن یا ساختگیبودن این قیامهاست. مانند آنچه در سوریه اتفاق میافتد و گروهی از تروریستها علناً عنوان میکنند که اولین اقدام آنها پس از سرنگونی حکومت و در دست گرفتن قدرت، برقراری رابطه با اسرائیل و تأسیس سفارت این رژیم جعلی در دمشق خواهد بود! در تمامی اجلاسهای قبلی بیداری اسلامی شاهد بودیم هنگامی که جلسه به اوج خود میرسید و میهمانان میخواستند احساسات خود را بروز دهند، شعار آزادی قدس و نابودی اسرائیل سرمیدادند. در هیچیک از این اجلاسها حتی اندکی انحراف در بیان صریح این خواسته یا عنوان موضوعی ارجح بر آن را شاهد نبودیم.
۳. «پرداختن صریح و روشن به مسألهی سوریه» از دیگر محورهای مهم سخنان رهبری بود. طرح منطق جمهوری اسلامی در مسألهی سوریه به عنوان یکی از محورهای اصلی این اجلاس، فرصت موسعی از روز دوم اجلاس -پیش از اختتامیه- را برای بیان نظرات مختلف در این خصوص فراهم آورد. این اتفاق در اجلاسهای قبلی سابقه نداشت و کمتر صراحتاً به این موضوع پرداخته میشد. یکی از مسئولان برگزاری این اجلاس، دلیل این تصمیم را شفافتر شدن فضای اتفاقات منطقه و پیبردن بسیاری از انسانهای منصف و واقعبین به حقیقت مسألهی درگیریها در سوریه عنوان کرد.
میزان همخوانی مسیر نهضت با آرمان قدس شریف و نابودی اسرائیل غاصب، محکی برای اصالتداشتن یا ساختگیبودن این قیامهاست. مانند آنچه در سوریه اتفاق میافتد و گروهی از تروریستها علناً عنوان میکنند که اولین اقدام آنها پس از سرنگونی حکومت و در دست گرفتن قدرت، برقراری رابطه با اسرائیل و تأسیس سفارت این رژیم جعلی در دمشق خواهد بود!
حضرت آیتالله خامنهای در این باره از تلاش تبلیغاتی غرب و رسانههای وابسته و مزدور برای وانمودکردن جنگ ویرانگر سوریه به نزاع شیعه و سنّی سخن به میان آوردند و آن را حربهی ایجاد حاشیهی امن برای صهیونیستها و دشمنان مقاومت در سوریه و لبنان برشمردند.
ایشان قضایای بحرین را هم -که اغلب آن را به عنوان نزاع شیعه و سنی مطرح و تلقی میکنند- نمونهای دیگر از این قلب واقعیت دانستند و همهی این اتفاقات را در ذیل موضع کلی اختلافافکنی و تبدیل نهضتهای بیداری اسلامی به معارضههای خونین فرقهای و مذهبی و قومی و ملّی قرار دادند؛ پدیده و پروژهای که اکنون دامنگیر سوریه، عراق، لیبی، تونس، مصر، پاکستان، لبنان و ... هرکدام بهگونهای شده است.
پس از جلسهی افتتاحیه، چند تن از علمای اهل سنت و علوی سوریه از بیانات صریح رهبر انقلاب اسلامی در خصوص مسائل کشورشان بسیار خشنود بودند و تلاش کردند در مصاحبه با رسانههای بینالمللی -که حضور پررنگی در جلسهی افتتاحیه داشتند و بسیاری از آنها به طور مستقیم سخنان رهبری را پخش میکردند- به تشریح همین دیدگاه بپردازند.
۴. به نظر میرسد سخنان رهبری در این اجلاس بیداری اسلامی را باید در داخل کشور هم بیشتر مورد توجه قرار داد؛ خصوصاً در هنگامهی رقمخوردن حماسهی سیاسی انتخابات یازدهم ریاستجمهوری. الگوبودن ما برای ملتهای مسلمان و نگاه امیدوارانهی مستضعفین جهان به ایران، اهمیت مسألهی فلسطین و نوع مواجههی جریانهای سیاسی در خصوص آن، نتیجهی میل و گرایش به غرب و وادادگی در برابر وعدههای دروغین استکبار، تضمین موفقیت در صورت اصرار بر اصول اسلامی و اطمینان به وعدههای الهی، ضرورت حضور مردم در صحنه که مانع موفقیت مکر بدخواهان میشود، همه و همه میتواند برای امت اسلامی چشماندازی امیدوارانه را به ارمغان آورد.