روشن است که اصلیترین مقدمه برای بهرهبرداری از تاریخ، دستیابی به یک گزارش قابل اعتماد از هر رویداد در متن واقعیت است. اثر ارزشمند رهبری باعنوان چهار کتاب اصلی علم رجال (1369، دفتر نشر فرهنگ اسلامی) علاوه بر اشراف مؤلف بر موضوع اصلی کتاب - یعنی معرفی و نقد منابع رجالی- بهخوبی تسلط ایشان را بر روششناسی مطالعات تاریخی نشان میدهد.
اگر به یاد داشته باشیم که جعل و تحریف تاریخ از یکسو و سطحینگری مخاطبان تاریخ از سوی دیگر میتواند چه آسیبی متوجه معرفت انسان نسبت به حقایقی کند که قرار است پندآموز و دانشافزا باشد، درمییابیم تأکید مکرر رهبر معظم انقلاب بر ضرورت تحصیل بصیرت در تحلیل وقایع و رویدادها، همچنان که در مورد رویدادهای معاصر صدق میکند، شامل درک و تبیین عالمانه حوادث و جریانات تاریخی نیز میگردد. معظمله از جمله در این زمینه میفرماید:
ضرورت اهتمام به کشف حقیقت از دل رویدادهای مبهم و کسب بصیرت در فهم و تحلیل شرایط تاریخی و اجتماعی پر فراز و نشیب و روشنگری در این خصوص تا آنجاست که رهبر انقلاب آن را نوعی جهاد تلقی کردهاند.
«بصیرت خودتان را بالا ببرید... یکی از کارهای مهم نخبگان و خواص، تبیین است؛ حقائق را بدون تعصب روشن کنند؛ بدون حاکمیت تعلقات جناحی و گروهی... جناح و اینها را باید کنار گذاشت، باید حقیقت را فهمید. در جنگ صفین یکی از کارهای مهم جناب عمار یاسر تبیین حقیقت بود... بصیرت مهم است. نقش نخبگان و خواص هم این است که این بصیرت را نه فقط در خودشان، در دیگران به وجود بیاورند... این بیبصیرتی را بهخصوص شما جوانها با خواندن آثار خوب، با تأمل، با گفتگو با انسانهای مورد اعتماد و پخته، نه گفتگوی تقلیدی... از بین ببرید.» (دیدار با اعضای دفتر رهبری و سپاه حفاظت ولی امر؛ 5 مرداد 88)
ضرورت اهتمام به کشف حقیقت از دل رویدادهای مبهم و کسب بصیرت در فهم و تحلیل شرایط تاریخی و اجتماعی پر فراز و نشیب و روشنگری در این خصوص تا آنجاست که ایشان آن را نوعی جهاد تلقی کرده، میفرماید: «یکی از جهادها هم «جهاد فکری» است... هر کس که در راه روشنگریِ فکر مردم، تلاشی بکند، از انحرافی جلوگیری نماید و مانع سوءفهمی شود، از آنجا که در مقابله با دشمن است، تلاشش «جهاد» نامیده میشود.» (20/3/75)
با همین نگاه و بصیرت عمیق است که معظمله در سخنرانی با موضوع امام صادق (ع) و مبارزات ایشان- که بعدها با عنوان «پیشوای صادق» منتشر گردید- به طرح دو دیدگاه ظاهراً مختلف درباره آن حضرت پرداخته و پس از نقد مستندات مخدوش آنها، سیمای واقعی امام صادق(ع) را ترسیم میکند. (1383، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1-10)