محمدمهدی انصاری
«خواص» یا «نخبگان» در همهی جوامع به دلیل جایگاه و اعتباری که نزد عوام و تودههای جامعه داشتهاند و نیز به واسطهی برجستگیهای ذاتی و اکتسابی خویش، همواره از قدرت بالایی در تأثیرگذاری بر افکار، کردار و عادات لایههای اجتماعی برخوردار بودهاند. از این رو استمرار و بقای هر نظام اجتماعی و سیاسی وابسته به حضور و فعالیت افراد شاخص و ممتازی است که در مناسبات اجتماعی به عنوان «نخبه» تلقّی میشوند. از طرفی فقدان مسؤولیت شایستگان و یا انحراف این گروه برجسته از جامعه از مسیر حق، اعتدال و منطق پیامدهای تلخ و برآیندهای منفی گستردهای را در پی خواهد داشت.
بدیهی است که عدول از مسیر حق و حقیقت، اوجگیری جبههی باطل و مؤلفههای آن را در پی دارد و دوری از اعتدال و نیز به افراط و تفریط خواهد انجامید. همچنین دوری از منطق، پیامدی جز بیقانونی و هرجومرج نخواهد داشت. با این وصف اصلیترین و تعیینکنندهترین کارکرد نخبگان در ساختار جمهوری اسلامی تقویت روحیات مبتنی بر حقگرایی، میانهروی و اعتدال و قانونگرایی و قانونمندی است.
یقیناً نخبگان و سیاسیون و برجستگان اجتماعی در الگوی نظام اسلامی و حاکمیت دینی، با نخبگان و سیاسیون موجود در نظامهای غربی و لائیک از تفاوتهای ماهوی و مبنایی برخوردار هستند. نخبگان و انسانهای شاخص سیاسی و اجتماعی در حاکمیت اسلامی، تکالیف سنگینتری دارند که آنها را موظف میسازد همواره یاریگر جبههی حق بوده و در صراط مستقیم گام بردارند.
به تعبیر دیگر خواص اهل حق و حقگرا، در هر زمان و در هر شرایط و به واسطهی پرداخت هر هزینهای که لازم باشد در جبههی حق قرار دارند و از آن تبعیت میکنند. خواص اهل حق، تکلیفگرا بوده، همواره به وظایف و تکالیف دینی و اعتقادی و سیاسی و ... خود واقفند و از بصیرت کافی برای درک شرایط دشوار و مقتضیات زمانه برخوردارند و با تمام توان به این تکلیف عمل میکنند. آنها هرگز دچار خستگی و تردید در این صراط مستقیم نمیشوند و با ثبات قدم و استحکام و در شرایط خطیر به میدان میآیند و به انجام تکلیف و وظیفهی دینی خود میپردازند. بر این اساس نخبگان در نظام اسلامی وظیفه دارند زمینهی بسط و تقویت ارکان و مبانی حاکمیت دینی یعنی عدالت، خدمت به خلق خدا، معنویت و امنیت را فراهم آورند و با رفتار و گفتار و بیان و بنان خود، تحکیمکنندهی مسیر متعالی و روشن انقلاب و ملّت عزیز ایران باشند. نخبگان در این راستا چند وظیفهی خطیر برعهده دارند که عبارتند از:
1- داشتن بصیرت و قدرت زمانشناسی
2- تزریق اعتدال و منطق به جامعه
3- ارتقاء سطح تحصیل و درک مردم
4- تلاش برای حفظ ثبات و آرامش
5- حساسیت به سرنوشت جامعه و کرامت ملّت
6- دفع عناصر فرصتطلب، سادهلوح، کینهتوز و تهدیدآفرین (نخبگان راکد و منحرف)
7- هوشیاری و هوشمندی در برابر توطئهها و فتنههای دشمنان و بدخواهان
علاوه بر آنچه گفته شد، اخلاق سیاسی، آزاداندیشی و انضباط سیاسی بایستی به عنوان سه شاخص رفتار دینی نخبگان در حاکمیت اسلامی ملحوظ نظر قرار گیرند. نخبهی سیاسیِ پرورش یافته در چارچوب فکری و ایدئولوژیک اسلامی بدون در نظر گرفتن مصلحتسنجیها و محافظهکاریهای مرسوم در جوامع سیاسی غیر دینی و با پرهیز از آفاتی چون دنیاطلبی، قدرتطلبی و تبعیت از هوای نفس، بایستی مسئولیتهای خطیر خود را در جامعه به منصهی ظهور برساند و همواره منادی رشد و توسعهی مادّی و معنوی ملّت و سرزمین خویش و پیشتاز اندیشهی عزّت ایران و ایرانی باشد. نخبهی سیاسی با اخلاقمداری خاص خود از سیاستبازی و سیاسیکاری پرهیز میکند و از آسیبها و مفاسد فعالیت سیاسی از قبیل فریبکاری، القائات نادرست، رقابت منفی و ... مبرّاست.
نکتهی پایانی اینکه در مقطع حساس کنونی شایسته است نخبگان با شناخت مقتضیات و حساسیتهای کشور و برههی زمانی خطیر، جبههی حق را یاری رسانند و نقش تاریخی و سازندهی خود را ایفا نمایند.