others/content
نسخه قابل چاپ

گذار از تهدیدسازی امنیتی به فرصت‌سازی فرهنگی

فصلی نو در تاریخ کردستان
 
دریادار علی شمخانی

در ‌سخنان اخیر رهبر انقلاب در استان کردستان دو محور برجسته وجود داشت. یکی این‌که ایشان تأکید داشتند کردستان، یک استان فرهنگی است، نه امنیتی؛ و این دست‌های بیگانه هستند که بر خلاف خواست جمهوری اسلامی، فضای استان را امنیتی کرده‌اند. دیگر این‌که تأمین امنیت و بازگشت به اصالت‌های فرهنگی در کردستان باید توسط مردم بومی صورت گیرد.

سفر رهبر انقلاب به کردستان و به‌خصوص زمان انجام و طول ایام و تحرکات و برنامه‌های آن، نشان می‌دهد که این سفر تا چه اندازه از اهمیت برخوردار است و باید از این فرصت برای پیشگیری و مقابله با خواست‌های بدخواهان، تفکیک ساده‌اندیشان از بدخواهان و تسریع در تصویر چهره‌ای فرهنگی از کردستان که دلخواه جمهوری اسلامی است، استفاده کرد. به نظر من پایان سفر رهبری به این استان، فصلی نو در حیات کردستان خواهد بود و آغاز این راه، باید برنامه‌ریزی شده باشد.

این استان پس از انقلاب تاکنون سه دوره‌ی تاریخی داشته است. یکی روزهای نخستین انقلاب، یکی روزهای جنگ تحمیلی و پس از آن و دیگری از سفر رهبر انقلاب به این سو؛ یعنی از امروز و فردا به بعد...

پیروزی انقلاب به شکل طبیعی معادلات قدرت را در داخل کشور و در منطقه به‌هم. معادله قدرت و امنیت در کردستان و دیگر استان‌های کشور هم به همین نسبت به‌هم خورد و برخی بدخواهان تلاش کردند که از این حادثه برای خود فرصت‌سازی کنند؛ آن‌هم در جهت منافع استان بلکه در جهت منافع احزاب و سازمان‌هایی که بیشترشان پشتوانه‌ی برون‌مرزی داشتند و از سوی بیگانگان حمایت می‌شدند.

در این شرایط کردستان هم مثل برخی نقاط دیگر در چهارگوشه‌ی کشور، از مناطقی بود که چنین فضایی را تجربه می‌کرد و قسمتی از پتانسیل نیروهای انقلاب را به خودش معطوف نمود. این نقطه‌ی آغازی بود که کردستان را از مسیر رشد فرهنگی همیشگی‌اش جدا کرد. کردستان به دلیل تاریخ ممتد و پربار ادبیات کردی در دل فرهنگ و تمدن ایرانی، به خاطر جغرافیا و آب ‌و هوای بی‌مانندش و زمستان زیبا و تابستان دلپذیرش، همیشه سرشتی فرهنگی داشت. مردمان کردستان هم اهل ادبیات و نقش‌آفرینی در ادبیات و حماسه و باورهای دینی و مذهبی بوده‌اند. این بستر واقعی و ذات کردستان بوده است اما آن فرصت‌طلبی تاریخی به‌جای توسعه و تعمیق این وضعیت، گروه‌های جدایی‌طلب سیاسی و واحدهای امنیتی و مسلحی درست کرد که با تمام گروه‌ها و جریان‌های اصیلی که خواستار حفظ بستر طبیعی رشد و ثبات کردستان بودند، به مقابله برخاست. اولین قربانیان این مسئله هم مردمان بومی کردستان بودند. اگر به اسناد مراجعه کنید، گمانم اولین شهدا را پس از انقلاب اسلامی، کردستان در مبارزه با جدایی‌طلبان و ضد انقلاب تقدیم جمهوری اسلامی کرده است. چون تاریخ شهادت کردها پس از انقلاب، نزدیک‌ترین تاریخ به پیروزی انقلاب اسلامی است.

تاریخچه دوم کردستان به زمان جنگ تحمیلی بازمی‌گردد. عراق با یک راهبرد سه‌گانه به ایران حمله کرده و برای یورش خود، کشور را به سه منطقه تقسیم کرده بود. منطقه‌ی جنوب، منطقه مرکزی و غرب برای پیش‌روی در دل خاک ایران و شمال‌غرب برای درگیر کردن و تحلیل بردن نیرو و توان دفاعی جمهوری اسلامی. از دید آن‌ها کردستان می‌توانست توان رزم ما را به خود مشغول کند و ما را از مقابله مؤثر با حملات عراق باز بدارد. آن‌ها چنین مأموریتی برای کردستان تعریف کرده بودند اما اولین واحد و یگانی که در کنار سپاه شکل گرفت و به مقابله با این مأموریت توطئه‌آمیز پرداخت، "پیش‌مرگان مسلمان کرد" بودند. این بومی‌‌سازی کمیته‌های انقلاب اسلامی و سپاه پاسداران در برابر ضدانقلاب و رژیم بعث عراق بود که مردم منطقه را برای دفاع از میهنشان پای کار آورد. ضدانقلاب و بعثی‌ها هم با ناجوانمردی با این نیروها برخورد می‌کردند و کار به آن‌جا کشید که از تسلیحات شیمیایی در مقابل کردهای منطقه در سردشت و حتی حلبچه‌ی عراق استفاده کردند.

همان‌گونه که در خوزستان بر خلاف انتظار صدام که فکر می‌کرد مردم بومی با شاخه‌های گل از او استقبال خواهند کرد، مردم عرب به مبارزه‌ی جانانه برای نگه داشتن مرزها و شهرها پرداختند، کردها هم در طول دفاع مقدس اجازه ندادند توان رزمی ایران بیش از اندازه صرف آرام‌سازی کردستان بشود. ما عملیات‌های بزرگی مانند کربلای ده را در کردستان داشتیم که منجر به آزادسازی حلبچه شد. ضمن این‌که کردهای آن‌سوی مرز هم در همکاری با کردهای کردستان ایران، قسمتی از توان رزمی ما را در دل خاک دشمن شکل می‌دادند. این یعنی دیگران نتواستند تجانس و هماهنگی را میان نیروهای بومی کرد و نیروهای انقلابی مسلمان برهم بزنند.

در این دو مقطع- به‌خصوص در دولت موقت و بعد از آن در دولت بنی‌صدر- فرصت‌های فراوانی برای رشد طبیعی کردستان از دست رفت. با ادامه‌ی جنگ و حتی خاموشی آن در مرزها، ناامنی در کردستان همچنان به خاطر دخالت بیگانگان و تبادلات مشکوک مرزی میان ایران و عراق، وجود داشت و اجازه نمی‌داد که فرهنگ تبدیل به اولویت اول استان بشود. این وضع تا سقوط صدام و جایگزینی آمریکا به جای حزب بعث ادامه داشت. بنابراین تحمیل شرایط امنیتی به کردستان یک تحمیل غیربومی بود و ذات مردم کردستان در برابر تهدیدهای بیرونی، فعال و مقبله‌کننده بوده است. شرایط درونی و برونی کردستان به‌گونه‌ای بود که اجازه نمی‌داد زیبایی‌های طبیعی و فرهنگی کردستان از گردوهای لذیذ تا شعر دلپذیرش دیده شود اما امروز می‌توان فصل دیگری را آغاز کرد. مسیر انتقال از حساسیت امنیتی به سمت مهد فرهنگی شدن کردستان در منطقه فراهم شده است.

در واقع سفر رهبری به کردستان پایان‌بخش این دو دوره است. ایشان در بیاناتشان قومیت و تنوع فرهنگی و سرزمینی را نه یک تهدید بلکه یک فرصت ارزشمند شمردند و این همان نهالی است که از این پس باید در کردستان بارور شود. اما مسؤول آن کیست؟ دو گروه:

   1. مرکزیت و سازمان تصمیم‌گیری و اجرا در کشور که باید بدانند در این استان به دلایلی که گفته شد، عقب‌ماندگی‌هایی وجود دارد و صرف‌نظر از پشت‌هم اندازی یا فرافکنی مسؤولیت‌ها همه باید آینده را ببینیم. باید با ترسیم یک برنامه‌ی زمان‌مند و دقیق شکوفه‌های رشد و بالندگی در کردستان یکی‌یکی جوانه بزنند...
   2. مردم کرد که بی‌شک سنندجی پیشرفته‌تر از اربیل و مهابادی علمی‌تر از سلیمانیه‌ی عراق می‌خواهند و باید برای رسیدن به آن تلاش داشته باشند و با حفظ وحدت و همکاری با نهادهای مرتبط، به پیش بروند.

اگر هردوی این دو گروه به مسؤولیت‌هایشان به خوبی عمل کنند، رسیدن به افق ترسیم شده توسط رهبر انقلاب برای استان که رشد سرمایه‌های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی کردستان است، دور از دسترس نخواهد بود.

اما چه چیزی در برابر این خواست مانع است؟ دو چیز: یکی سستی و کاهلی ما و دیگری اراده‌ی دشمن.

هر دو هم یک معنا دارند: وضعتی را حاکم می‌کنند که نمی‌توان در آن به اهداف تعیین شده رسید و هم مردم کرد و هم تمام مردم ایران از آن متضرر می‌شوند. بنابراین و با توجه به این تاریخچه، باید دقیقاً بدانیم چرا چنین آسیب‌هایی بروز کرده و دیگر این‌که بدانیم امروز فرصت جدیدی پیش روی ماست و باید از آن برای گذار کردستان از تهدیدسازی برای ایران به تحریک بیگانگان، به فرصت‌سازی آن توسط مردم بومی برای رساندن پیام انقلاب استفاده کنیم. کردستانی که انسان‌های شریفی چون پیش‌مرگان کُرد و مسیح کردستان یعنی شهید بروجردی در آن زیسته‌اند، دارای چنین ظرفیتی هست. مردم کردستان رسولان انقلاب‌اند نه مزدوران جمهوری اسلامی!

بیگانگان می‌خواهند تصویر منفی‌ای در ذهن مردم کرد نسبت به جمهوری اسلامی ایجاد کنند؛ درحالی که از عصر امام خمینی(ره) تاکنون جمهوری اسلمی هیچ‌گاه به کردها چنین نگاهی نداشته است. نه در نیت قلبی‌اش و نه در رفتار حکومتی‌اش. کردها از نظر ما ذاتاً از نزدیک‌ترین اقوام به هویت و فرهنگ اصیل ایرانی، کم‌ترین چالش با تشیع و سِلم‌ترین نسبت به باورهای دینی و متعصب‌ترین مردم نسبت به ارزش‌های الهی و دفاع از کیان میهن اسلامی هستند.

امروز از مأذنه‌های کردستان اذان اهل سنت پخش می‌شود و این عمیق‌ترین پیامی است که یک رهبر روحانی می‌تواند به مردم بخشی از ایران بدهد؛ یعنی ما و شما از صمیمی قلب شعار واحدی داریم. زیرا اذان از بزرگ‌ترین نمادهای فرهنگ و آئین ماست. در حالی که بدخواهان و خوش‌نیتان کج‌فهم مخالف چنین جریانی بودند، هزینه‌ی این تصمیم را رهبر انقلاب پرداختند تا نماد گذار از اولویت‌ امنیتی ساخته‌ و پرداخته‌ی بیگانه به اولویت فرهنگی مورد نظر جمهوری اسلامی ایران در کردستان باشد. اگر خار و خاشاک در مسیر رود، اجازه بدهند که این جویبار زیبای ابراز مکنونات قلبی فارغ از دعوای مذهبی از قله‌ها به دشت‌های کردستان برسد، می‌تواند فضای استان را دگرگون کند.

این خیلی مهم است که از دیدگاه جمهوری اسلامی، قومیت‌ها و مذاهب در ایران، فرصت‌اند، تهدیدند یا آسیب! هنگامی که رهبر انقلاب می‌فرمایند قومیت‌ها فرصت هستند، این یک انتخاب و آغاز یک راه است که مسؤولان مرکزی و مردم بومی باید در کنار هم آن را بپیمایند.

البته ما از تنش‌زایی بیگانگان در مرزهای خودمان و تهدیدآفرینی‌های آن‌ها ناآگاه نیستیم اما امروز سی سال از پیروزی انقلاب اسلامی می‌گذرد و دیگر مثل روزهای اول انقلاب نیست که هنوز آماده‌ی تشکیل حکومت باثبات نبودیم؛ مثل روزهای جنگ هم نیست که اولویت اول ما مسئله‌ی جنگ باشد. امروز ما هم آماده‌ی حاکمیت هستیم، هم تجربه‌ی فراوانی در کوله‌بار خود داریم. موضوع اول و اولویت اصلی‌مان آبادانی ایران است؛ بر ترفندهای دشمن مسلطیم و از آمادگی لازم و کافی برای مقابله با تهدیدات برخورداریم. دشمن هم ما را تجربه کرده و می‌داند که نمی‌تواند به سادگی در میدان‌های مبارزه با ما به اهدافش دست یابد.

همچنین ما تحلیل درستی از شرایط داریم که حاصل نگاه از دور نیست بلکه برآمده از حضور در میدان و برخورد نزدیک با واقعیات است. اگر جز این باشد، داعیه‌ای نیست که رهبر انقلاب در این شرایط که دیگران مستمراً می‌خواهند القا کنند که بحرانی و ناآرام است، به کردستان سفر کنند. مگر نمی‌شد همین پیام را از تهران به مردم کرد داد!؟

مجموعه‌ی این عوامل ما را در برابر تهدیدات دشمن، آماده کرده است. البته هزینه‌ی زیادی برای رسیدن به این نقطه پرداخته‌ایم و شاید زمان و فرصت‌های زیادی را هم از دست داده‌ایم اما امروز ایران اسلامی بر سکوی افتخار و عزت در منطقه است و مردم کرد هم نمادی از این عزت و اقتدار ملی هستند. همه‌ی ما مصمم هستیم که چشم‌انداز ایران اسلامی را برای اول شدن در منطقه محقق کنیم و کردستان هم بخشی جدانشدنی از این عزم ملی برای حرکت در مسیر پیشرفت و عدالت است.

*عضو شورای راهبردی روابط خارجی
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی