حضرت آیتالله خامنهای در تاریخ ۲۲ دیماه سال ۹۶ پیامی بهمناسبت درگذشت واعظ شهیر حجتالاسلام مظاهری صادر نمودند و در آن از «منبرهای مؤثر» و «زمزمهی معنوی دعا و نیایش» آن مرحوم یاد کردند. به همین مناسبت، پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR گفتاری را از حجتالاسلاموالمسلمین علیرضا باطنی، جانشین مدیریت حوزهی علمیهی اصفهان، در رابطه با سابقهی فعالیتهای فرهنگی و تبلیغی آن مرحوم، منتشر میکند.
شریک کارهای خیر مردم اصفهان
حجتالاسلاموالمسلمین حاج شیخ مهدی مظاهری، عالمی عامل، مجاهدی خستگیناپذیر و شخصیتی خدوم بودند که در عرصههای مختلف، در گوشهوکنار شهر و استان ما و برخی استانهای دیگر، آثار و خدمات ایشان مشهود است و در این جهت باقیاتالصالحات برای خودشان به جا گذاشتهاند.
اولاً ارتحال ایشان ضایعهای برای حوزهی علمیهی اصفهان و همهی دلسوزان و چهرههای خدوم شهر و استان و کشور ماست. ثانیاً مرحوم حاجآقا مهدی مظاهری بقیهالسلفِ صاحبنفَسان اصفهان بودند. ایشان احیاکنندهی سنت سلف صالح در رازونیاز و مناجات و ارتباط با خداوند سبحان و معنویت و اهلبیت (علیهمالسلام) بودند. هنوز مناجات سحرگاه ایشان در شبهای جمعه در تخت فولاد اصفهان، در گوش مردم اصفهان طنینانداز است. سالهای سال، شبهای جمعه در زمستان و تابستان و در دل شب، در نیمههای شب، نفس قدسی ایشان، ضمیر مردم را متوجه خداوند سبحان میکرد و نفس گرم ایشان روح ایمان و معنویت را در کالبد دارالمؤمنین اصفهان میدمید.
در شبهای ماههای رمضان هر سال، دعای ابوحمزهی ثمالی را ایشان در اصفهان رونق میبخشید و جلسات چندهزارنفره را دور هم جمع میکرد. بهگونهای میشود گفت که این، یک کار منحصربهفرد بود که در اصفهان انجام میشد. شاید بنای خیری در اصفهان نتوانید پیدا کنید که ایشان در تأسیس یا ادامهی حیات و رونق آن مجموعه، نقش نداشته باشد. ایشان همچنین از خدمتگزاران بزرگ به قرآن بود؛ مؤسسات و مراکز مختلف قرآنی ایجاد کرد و عدهی زیادی از نونهالان تا کهنسالان با همت ایشان سر سفرهی قرآن نشستند و اقشار مختلف جامعه در جلسات و برنامههای ایشان حضور داشتند. ایشان خطیبی توانمند بود و به آنچه میگفت، اعتقاد داشت و عمل میکرد.
دعای کمیل و محل ارتباطگیری انقلابیون
پیش از انقلاب، که واقعاً خفقان شدیدی بر جامعه حاکم بود و هرجا چند نفر دور هم جمع میشدند، مراکز امنیتی نظام ستمشاهی و ساواک و دستگاههای وابسته حساس میشدند، یکی از شیوههای مرحوم مظاهری که ابداع کرده و در پیش گرفته بودند که بسیار مؤثر بود، این بود که مراسم دعای کمیل را محلی برای ارتباطگیری انقلابیون باهم قرار داده بودند. آنموقع که جوانان انقلابی و پرشور باید محفلی میداشتند و دور هم جمع میشدند و ارتباطشان برقرار میشد، جلسات دعای کمیل ایشان که نیمهشب در تخت فولاد اصفهان برگزار میشد، پاتوق خوب و مؤثری در شکلگیری تجمعات و اعتراضات بود و برنامهریزی تحصنها آنجا انجام میگرفت. در آنجا همچنین خدمت به خانوادهی برخی متحصنین که افراد ضعیفی بودند و باید به معیشت ایشان رسیدگی میشد، صورت میگرفت و این حرکت انقلابی در جلسات ایشان دنبال میشد.
بانی خیر برای حل مشکلات و کمبودهای مردم
بعد از انقلاب هم منبرها و جلسات ایشان از مراکز مهمی بود که به محلی برای پشتیبانی از رزمندگان تبدیل میشد. با نفس گرم ایشان، خیرین کمکهای زیادی میکردند و کاروانهای زیادی برای کمک به جبهه و وسایل مورد نیاز جمعآوری و به مناطق مختلف عملیاتی ارسال میشد. گاهی در جلسات دعا، برخی از روحانیون که در جبهه و جنگ نقش داشتند، حضور پیدا میکردند و مناطق عملیاتی را توضیح میدادند و مسائل چند عملیات مختلف را تشریح میکردند.
بههرحال این جلسات، بستری بود که چندمنظوره استفاده میشد. همچنین گاهی مساجدی بود که نیاز به تکمیل بنا داشت یا در منطقهای لازم بود یک بنای خیر احداث شود. همین که ایشان چند جمله در این ارتباط صحبت میکردند، حقیقتاً دلها معطوف به مطلب میشد و خیرین اعلام آمادگی میکردند و آن کار خیر و عمل صالح در همان جلسات انجام میشد.
شکرگزاری، راز توفیق مرحوم مظاهری
ایشان در سال ۱۳۸۹ بهعنوان چهرهی ماندگار تبلیغ اصفهان، مورد تقدیر قرار گرفتند. علتش هم این بود که ایشان وقتی برای جلسات دعوت میشدند، نگاه نمیکردند که این جلسه چند نفر مخاطب دارد یا در کدام منطقهی جغرافیایی قرار دارد. ایشان تاآنجاییکه توان داشتند، در جایجای شهر اصفهان و شهرهای پیرامون اصفهان کوتاهی نمیکردند. دعوتها را رد نمیکردند و در آنها حضور پیدا میکردند.
بههرحال وقتی خداوند به کسی نطق روان، اشک چشم و نَفَس گرم عنایت میکند و او از این عنایتها در این مسیر معنوی و تأثیرگذار استفاده میکند، خداوند متعال هم بهخاطر شکرگزاری از نعمت خودش، این توفیقات را روزافزون میکند. ایشان میتوانست در حوزه بماند و مدرس خوبی باشد؛ میتوانست بماند و یک شخصیت علمی دارای نامونشان بشود، ولی از کارکردهای حوزه، تبلیغ را انتخاب کرد، چون میدید که جامعه نیاز به انذار و هدایت و ارشاد دارد و کرسی وعظ، نیاز فراگیر اقشار مختلف جامعه است؛ همان چیزی که امروز مشاهده میکنید.
نیاز امروز بهمراتب بیشتر از گذشته است. مسیرهای انحرافی و دستگاههای مختلفی سر راه نوجوانان و جوانان دام پهن کردهاند تا آنها را از دین، آموزههای اسلامی، اهلبیت (علیهمالسلام) و نظام اسلامی جدا کنند. باید مانند این عزیز سفرکرده با مطالعه در منبر حاضر شویم؛ حرف بهروز بزنیم، مخاطبشناسی داشته باشیم و منبر ما سرشار از آیات قرآن و روایات و ذکر خدای سبحان و حضرات معصومین (علیهمالسلام) باشد. وقتی فردی مانند ایشان «یا الله» میگفت، بیاختیار اشکها جاری میشد و در همان شرایط، ایشان نکات پندآموز قرآنی و روایی و درسهای زندگی دینی را به مردم یاد میدادند.
یادم است زمانی یک مؤمن افتخار میکرد که شصت سال در مراسم و جلسات دعای ایشان، به مردم چای داده است. فقط شصت سال این فرد خدمت کرده بود. جلسات ایشان بیش از شصت سال استمرار داشت. بههرحال اینها پیشینهی ما هستند.
در کنار شهدا...
درست است که ایشان دنبال نامونشان نبود، اما در اصفهان شاید کمتر کسی را میتوان پیدا کرد که ایشان را نشناسد و در جلسات دعا یا منبر ایشان حضور پیدا نکرده باشد. ایشان یک عزت خدادادی داشتند. وقتی فردی این نگاه و رسالت را به دوش میگیرد و رنگ خدایی به کارش میزند، خداوند او را در چشم مردم بزرگ و عزیز میکند. این اصل مطلب است، اما بههرحال ایشان در عرصههای مختلف، همواره استوانهای در حمایت از نظام اسلامی بود. جلسات ایشان، جلسات انقلاب بود. جلسات ایشان، جلسات نهضت حضرت امام (رحمهاللهعلیه) و سپس نظام اسلامی بود. بسیار به امام و مقام معظم رهبری ارادت و علاقه داشتند. به شهدا خیلی علاقهمند بودند و دلشان میخواست در کنار شهدایی که سالها در گلستان شهدای اصفهان، در میان آنها رازونیاز کرده بودند، آرام بگیرند.