فرصت دوباره بشریت
حرکتهای انقلابی در طول عمر اسلام، سابقهی دیرینه داشته و نفی ظلم و استبداد و شکستن زندان بیداد و ستمگری، همواره به عنوان سرلوحهی فرامین اسلام برای مسلمانان مد نظر بوده است. اهمیت این مسأله تا بدانجاست که حتی اجرای اکثر دستورات اجتماعی و در برخی موارد عملی کردن فرامین فردی دین اسلام نیز منوط به همین حرکتها بوده و وجود طواغیت زمان به عنوان سد و مانعی در برابر اجرایی کردن فرامین الهی بوده است.
قیام علیه ظلم تنها در آیین اسلام مطرح نمیباشد، بلکه در تمام ادیان الهی به عنوان اولین اقدام انبیای الهی مطرح بوده است. خداوند متعال ذات انسانها را به نحوی آفریده است که هیچگاه در برابر ستم سر فرود نیاورند. بنابراین قیام علیه ظلم همواره به عنوان حرکتی انسانی و اسلامی درطول تاریخ بشری مطرح بوده است. انقلاب اسلامی ایران نمونهای از این حرکتهای انقلابی میباشد که در نوع خود نه تنها کمنظیر بلکه شاید بتوان گفت در طول تاریخ اسلام از جهاتی بینظیر میباشد. نفی کامل ظلم و استقرار نظامی مطابق آیین اسلام به عنوان حرکتی که به اکثر اهداف اصلی خود دست یافته است، نشان از موفقیت این انقلاب است.
یکی از دستاوردهای این انقلاب، بیدار کردن ملتهای مسلمان و امیدوار کردن ایشان بعد از گذشت سالیان درازی که تحت ظلم استعمارگران بودند میباشد. به طوری که بعد از پیروزی این انقلاب، ملتهای مسلمان در تمام جهان آن را به عنوان سرلوحهی خود قرار داده و سعی در پیروی از آن داشتند و پیروزیهایی نیز به دست آوردند که همواره جمهوری اسلامی ایران از آنها حمایت نموده است. چنانچه رهبر معظم انقلاب، همواره به این مهم اشاره داشته و ملتهای تحت ظلم منطقه را ترغیب به پیروی از این انقلاب میکنند: «امروز انقلاب اسلامی فرصت دوبارهای است که به بشریت داده شده است. این بیداری اسلامی یک فرصت دوباره است. از این فرصتها در طول تاریخ پیش آمده، منتها کم؛ در طول تاریخ اسلام هم پیش آمده، باز هم کمتر.
در دریای متلاطمی از امواج گوناگون مادی و نابودی ارزشهای اخلاقی و معنوی، ناگهان این کشتی مستقر ثابت نجات دهنده - کشتی اسلامی با ناخدایی اسلام و با رهبری قرآن - ظاهر شده و انسانها را به سمت خودش دعوت کرده است. بحث یک حادثهی کوچک نیست. یک ملت به این کشتی نجات چسبیدهاند و ملتهای دیگر هم دیدند که یک ملت چگونه میتواند از زیر بار حکومت زور و فساد و وابستگی و دنبالهروی طاغوتها و مستکبران عالم با پیروی از سفینهی نجات اسلام، نجات پیدا کند.» ۱
آسودگی خاطر، نخستین خطر پیشروی انقلابها
پس از رحلت امام خمینی رحمهالله، حضرت آیتالله خامنهای همواره و در مناسبتهای مختلف به حرکتهای انقلابی ملت مسلمان اشاره داشتهاند. ایشان این حرکتها را تحت عنوان بیداری اسلامی مطرح نموده و اشاره دارند که ملتهای مسلمان در حال بیدار شدن میباشند و استقرار نظام اسلامی در کشورهای اسلامی را پیشبینی نمودهاند. ایشان علاوه بر این، قلب اروپا را نیز هدف قرار داده و اعلام میکنند که این انقلابها حتی به کشورهای غربی نیز تسری پیدا خواهد کرد. بیانات معظمله در این مورد تا بدانجا پیش رفت که امروزه بیداری اسلامی به عنوان یک نظریه در آیندهی نظام بینالملل مطرح بوده و اندیشمندان مختلف، آن را به عنوان نظریهی سیاسی در عرصهی بینالملل در عرض نظریات غربی در این حوزه مورد مداقه قرار میدهند.
از جمله دغدغههای اصلی رهبر معظم انقلاب در حرکتهای انقلابی اسلامی که در بسیاری موارد به آن اشاره داشتند، انحراف این انقلابها از جهت اصلی خود، بیراهه رفتن آنها و همچنین آینده و فرصتی که این انقلابها برای مردم مسلمان ایجاد میکنند بوده است.
در نظر ایشان آسیبهای این انقلابها دو بخش میباشد: «آنها که در درون خود ما ریشه دارد و از ضعفهای ما برمیخیزد و آنها که دشمن به طور مستقیم آن را برنامهریزی میکند.»۲ رهبر معظم انقلاب در تبیین این دو دسته از آسیبها بیانات مفصلی دارند و هر کدام از این دو دسته را به تفصیل بیان داشته و برای هر کدام مصادیقی را ذکر میکنند: «دستهی اول، چیزهائی از این قبیل است: احساس و گمان اینکه با سقوط حاکم وابسته و فاسد و دیکتاتور، کار تمام شد. راحتیِ خیالِ ناشی از احساس پیروزی و به دنبال آن کمشدن انگیزهها و سست شدن عزمها، نخستین خطر است. و آنگاه این خطر مهیبتر میشود که اشخاص در صدد تصاحب سهم ویژه در غنیمتِ به دست آمده باشند. ماجرای جنگ اُحد و غنیمتجویی مدافعان تنگه که به شکست مسلمانان انجامید و مجاهدان از سوی خداوند متعال سرزنش شدند، یک نمونهی نمادین است که هرگز نباید از یادها برد.
ترس، اعتماد به دشمن، غرور و اختلاف
مرعوب شدن از هیمنهی ظاهری مستکبران و احساس ترس از آمریکا و دیگر قدرتهای مداخلهگر، آسیب دیگری از این دسته است که باید از آن پرهیز کرد. نخبگان شجاع و جوانها باید این ترس را از دلها بیرون کنند. اعتماد به دشمن و در دام لبخندها و وعدهها و حمایتهای آنها افتادن نیز آسیب بزرگ دیگری است که به طور ویژه باید پیشروان و نخبگان از آن برحذر باشند. دشمن را با علاماتش در هر لباس باید شناخت و از کید او که در مواردی در پسِ ظاهرِ دوستی و کمک پنهان میشود باید ملت و انقلاب را مصون ساخت. روی دیگر این صفحه، مغرور شدن و دشمن را غافل دانستن است؛ شجاعت را باید با تدبیر و حزم در هم آمیخت. در مقابل شیطان جن و انس، باید همهی ذخائر الهی در وجود خود را به کار گرفت. ایجاد اختلاف و به جان هم انداختن انقلابیون و رخنه در پشت جبههی مبارزه نیز آفتی بزرگ است که با همهی توان باید از آن گریخت.»۳
آخرین توطئهها برای انحراف انقلاب
ایشان به آسیبهای دستهی دوم نیز با ذکر مصادیقی اشاره دارند: «آسیبهای دستهی دوم را غالباً ملتهای این منطقه در حوادث گوناگون آزمودهاند. نخستین آسیب، بر روی کار آوردن عناصری است که خود را متعهد به آمریکا و غرب میدانند. غرب میکوشد پس از سقوط ناگزیر مهرههای وابسته، اصل سیستم و اهرمهای اصلی قدرت را حفظ کند و سر دیگری را بر روی این بدن بگذارد و بدین وسیله سلطهی خود را همچنان ادامه دهد. این به معنای هدر رفتن همهی تلاشها و مجاهدتها است. در این مرحله اگر با مقاومت و هشیاری مردم مواجه شوند میکوشند تا بدیلهای انحرافی گوناگون در پیش پای نهضت و مردم بگذارند. این سناریو میتواند پیشنهاد مدلهای حکومتی و قانون اساسیهایی باشد که کشورهای اسلامی را بار دیگر در دام وابستگی فرهنگی و سیاسی و اقتصادی به غرب بیفکند و میتواند نفوذ میان انقلابیون و تقویت مالی و رسانهای یک جریانِ نامطمئن و به حاشیه راندن جریانهای اصیل در انقلاب باشد. این نیز به معنی بازگرداندن سلطهی غرب و تثبیت مدلهای نوسازی شدهی غربی و بیگانه از اصول انقلاب و در نهایت، تسلط آنها بر اوضاع است.
اگر این تاکتیک نیز به نتیجه نرسد، تجربهها به ما میگوید که آنگاه روشهایی چون هرج و مرج و تروریزم و جنگ داخلی میان پیروان ادیان یا قومیتها یا قبایل و احزاب و یا حتی میان ملتها و دولتهای همسایه و همراه با آن، حصر اقتصادی و تحریم و بلوکه کردن سرمایههای ملی و نیز هجوم همه جانبهی تبلیغاتی و رسانهای را در پیش خواهند گرفت. مقصود آنان از این همه، خسته و ناامید کردن مردم و مردد و پشیمان کردن مبارزان است که میدانند در این صورت، شکست دادن انقلاب، ممکن و آسان خواهد شد. ترور نخبگان صالح و مؤثر یا بدنام کردن برخی از آنان و از سویی خریدن کسانی از سست عنصران نیز در شمار روشهای متداول قدرتهای غربی و مدعیان تمدن و اخلاق است.
در ایران اسلامی، اسناد لانهی جاسوسی که به دست انقلاب افتاد نشان داد که همهی این توطئهها به دقت از سوی رژیم ایالات متحدهی آمریکا برای ملت ایران برنامهریزی شده بود. برای آنان بازگرداندن ارتجاع و استبداد و حاکمیت وابسته در کشورهای انقلابی، اصلی است که همهی این روشهای کثیف را تجویز میکند.»۴
یک گام تا امت واحده اسلامی
در مجموع میتوان گفت از نگاه ایشان آسیبهای انقلابهای منطقه به دو دسته آسیبهای درونی و آسیبهای بیرونی تقسیم میشوند که «محیط اسلامی - چه افراد و چه ملتها - همواره در معرض این دو گونه تهدید قرار داشته و امروز بیش از همیشه قرار دارد. ترویج متعمدانهی فساد در کشورهای اسلامی و تحمیل فرهنگ غربی که از سوی برخی رژیمهای وابسته نیز به آن کمک میشود و از رفتار فردی تا شکل شهرسازی و محیط عمومی زندگی و مطبوعات و غیره را در بر میگیرد، از یکسو و فشارهای نظامی و سیاسی و اقتصادی بر بعض ملتهای مسلمان و کشتارهای لبنان و فلسطین و بوسنی و کشمیر و چچنستان و افغانستان و غیره از سوی دیگر، شاهد بارز وجود این دوگونه تهدید در محیطهای اسلامی است.»۵
اما ایشان فرصتهایی را پیش روی بیداری اسلامی تصویر میکنند که مهمترین و اصلیترین آنها تشکیل جامعهی اسلامی است که در پی آن قطعاً در همهی زمینههای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی و اجتماعی، فضای زیادی فراهم خواهد شد: «دشمن فهمیده است آگاهی اسلامی و بیداری اسلامی در محیط مسلماننشین عالم، کار خود را میکند. حقیقت هم همین است. یقیناً همین احساس، ملتهای اسلامی را به سمت نظام اسلامی و به سمت تشکیل امت واحدهی اسلامی خواهد کشاند.»۶
پینوشتها:
۱. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار اقشار مختلف مردم در سالروز عید سعید غدیر خم، ۷۹/۱۲/۲۴
۲. بیانات رهبر معظم انقلاب در اجلاس بینالمللی بیداری اسلامی، ۹۰/۶/۲۶
۳. همان
۴. همان
۵. پیام رهبر معظم انقلاب به مناسبت برگزاری کنگرهی عظیم عبادی سیاسی حج، ۷۵/۲/۴
۶. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی به مناسبت میلاد پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم و امام جعفر صادق علیهالسلام، ۷۸/۴/۱۰