رهبر انقلاب در دیدار بانوان با مقایسه نگاه غربی و اسلامی به مسئله زن، «سودجویی» و «لذّتجویی» را اساس نگاه غربی به زن دانستند و تأکید کردند که غربیها حاضر به گفتوگو درباره منطق نگاهشان به زن نیستند. این نوع نگاه نظام فرهنگی و سیاسی غربی چه وضعیتی را برای زن در جامعه غربی رقم زده است؟
رهبر انقلاب در واقع تأکید کردند که ما دو مسیر بیشتر نداریم. در آن دیدار خانمها گزارشهای جزئی در رابطه با مطالبی که لازم بود، در حوزه زنان به صورت چکیده بیان کردند و هر کدام درخواستهایشان را مطرح نمودند. رهبر معظم انقلاب فرمودند باید به دولت، مجلس و قوه قضاییه رجوع کنید و دو محور اصلی زندگی را ترسیم کردند. محور اساسی و واقعی که بسیار اهمیت دارد روش و سبک زندگی صحیح است؛ اینکه چه کار کنیم تا در زندگی با مشکلات کمتری روبهرو شویم یا چه کار کنیم که در آخر زندگی از این نوع زندگی کردن پشیمان نباشیم؟!
ما در زندگی فرصت آزمایش نداریم و نمیتوانیم آزمون و خطا کنیم. اگر اشتباه کردیم میتوانیم توبه کنیم و برگردیم؛ ولی نمیتوانیم مسیر کاملاً غلطی برویم و بعد برگردیم و بگوییم میخواهیم مسیر را اصلاح کنیم که تقریباً محال است و برای همه انسانها این گونه است. دو مسیر وجود است؛ حق و باطل و جز این دو راه راه دیگری نیست و این را در سوره حمد هم میخوانیم. عدهای هستند که مغضوب شدند و ضالّین و گمراهاند و عدهای هم صراط مستقیماند و رهبر انقلاب این را تبیین و باز کردند و گفتند یا باید زن غربی را مدل کنیم و در زندگی پیاده کنیم که - البته نگفتند این کار را بکنیم - یا باید در مسائلمان از زندگی حضرت زهرا
سلاماللهعلیها الگو بگیریم.
رهبر معظم انقلاب فرمودند غربیها به دنبال لذتجویی و سودجویی هستند و زن را به این قالب بردند و اساس نگاه غربیها به زن همین است؛ یکی اینکه از آن لذت ببرند. هر قدر برهنهتر، بیحیاتر، بردهوارتر، بدون نورتر و از هویت واقعی انسانی خودش دورتر باشد موجب میشود هیچ حقی برای خود قائل نباشد و لذتجویی برای اطرافیانش ایجاد میشود؛ یعنی از وجودش لذت ببرند که شامل هزینههایی میشود و نمیخواهند آنها را بپردازند.
از مظالم غرب این است که در پوشش «حقوق زن» ستمها و دستدرازیهای فراوانی به حقوق زنان کرده است که برخی معتقدند علت رشد برخی گرایشهای افراطی فمینیستی در غرب همین است. علاوه بر تبیین این موضوع موارد شاخصی از این تعدیها در ذهن دارید؟
در غرب موجودیت زن را مسخ میکنند و این قدر او را بیهویت و خوار و ذلیل میسازند که در آن حالت فکر میکند هیچ نیست و برای اینکه هویت و شخصیت خود را پیدا کند فکر میکند تنها راه این است که طوری در جامعه حضور و بروز پیدا کند که این هیچ و بیهویت بودنش موجب میشود فقط برای رضایت و جلب نگاه باشد و هر قدر بتواند در جهت مادی به مردم سود برساند و لذت بیشتری به دیگران بدهد تا مثمرثمرتر باشد.
این سودرسانی در جاهای مختلف است و زنان چون جاذبه و زیبایی دارند برایشان هزینه میشود؛ مثلاً از برنامههای مستهجن تا برنامههای تلویزیونی و سینمایی، شوها، نمایشها و جاهای مختلف؛ از رستوران و خیابان گرفته تا کنسرتها و فیلمهای هالیوود، زن یک ابزار لذت است و هزینههای هنگفتی میشود؛ از قاچاق زنان گرفته تا سوءاستفادههای سطحی و عمیق.
اگر با اینها حرف بزنیم حاضر به گفتگو در این زمینه نیستند؛ چون میدانند این کار غلط است و منطق ندارد، نمیگویم زنها نمیپذیرند؛ کسانی که متولی این کارند نمیپذیرند، چون این سود کلان از بین میرود. اگر زن بیندیشد و هویت خود را پیدا کند تشکیل خانواده میدهد و وقتی تشکیل خانواده بدهد فرزند میآورد و انسان تربیت میکند. خانواده، محور رشد انسانها و جایگاه و مکان رشد است. خداوند انسان را زوج آفریده است و رهبر انقلاب هم به این مسئله اشاره کردند. انسان در زوجیت کامل میشود.
اگر خانواده تشکیل نشود و هر روزی در آبشخور یک فرد، یک نگاه و یک رابطه قرار بگیرد مصداق بیهویتی است؛ بنابراین زن از یک پناهگاه ثابت عاطفی برخوردار نیست و الان این مشکل زن غربی است و موفق به ازدواج نمیشود. آنها میخواهند ازدواج کنند، نمیتوانند و علتش این است که در آنجا تنوعگرایی و سطحی زندگی کردن افزایش پیدا کرده و نه عمیق و با عشق و علاقه زندگی کردن و این بسیار اهمیت دارد.
خانواده در آنجا متزلزل است و اولین ضربهای که به زن میخورد این است که زنان نمیتوانند ازدواج کنند و نهاد خانواده متزلزل است و جایگاه خود را ندارد. وقتی خانواده متزلزل باشد، فرزندآوری هم بی سروسامان است و معنیاش این است که اینها فرزند ندارند. اینکه مادر زندگی باثبات نداشته نیز برایشان مشکل آفرین است.
زن غربی که فقط برای سودجویی و لذت به او نگاه میشود نمیتواند خانواده بسازد و فرزند تربیت کند و نه خودش رشد میکند و نه کسی را رشد میدهد؛ دیگر بعید است این مشکلات را حل کنند؛ چون غرق شدهاند و راه نجاتی برایشان نیست. سردمدارانشان این کار را میکنند برای اینکه انسان نباید بفهمد و باید چشمش کور باشد و سوءاستفاده مالی و سیاسی که دولتمردان آنها از دنیا میکنند دیده نشود. مثلاً زن یا مادری که هنوز دارای قدرت عاطفه و حس مادری است و دستمایه بازیهای سیاسی دولتمردان غربی نشده؛ نمیتواند نسبت به مسائل دنیای واقعی بیتفاوت باشد، مثلاً غزه را ببیند و ساکت باشد و کشتار این همه بچه را تاب بیاورد. بنابراین دنیای غرب در راستای نابودی نهاد خانواده و رکن اساسی آن یعنی زنان؛ میخواهند مردم خودشان هم در این لذتگرایی و اومانیسم غرق شوند. اولاً نباید زنان متوجه این مسائل شوند؛ ثانیاً اولین موجودی که بایستی به سمت نادانی بکشند موجودیت زن و تمام وجوهات مفهوم زنانگی است.
چه چیزی در افکار غربی نسبت به توجیه این کارهایشان می گذرد؟ آیا اذعان به دلیلی می کنند؟
میخواهند ملتها بخصوص زنان به مدلی که میگویند تن دهند و این قضیه بدون دلیل نمیشود. دلیلی که میآورند این است که میگویند حقوق توست و حق بدن حق توست. بله، حق بدن حق انسان است؛ اما حق بدن این نیست که در معرض هر آسیبی قرار بگیرد و حق بدن این است که مطهر و پاک باشد. فقط بدن نیست و این جسم، روح هم دارد و باید بدون آزردگی عاطفی و روحی از آن مراقبت شود.
حق بدن عفت و پاکی است و حق زن آزادی است. آزادی زن به این نیست که خود را در اختیار همه قرار دهد و آزادیاش به این است که هیچکس نتواند به حریم خصوصیاش نزدیک شود غیر از کسی که خودش بهعنوان همسر انتخاب میکند و هیچکس بهجز همسر به ذهنش ورود پیدا نکند و محارمش در حد معقول کنارش هستند. دامن پاک میتواند انسان تربیت کند. حیوانات هم به آزادی که آنها تعریف میکنند تن نمیدهند و برای خودشان زوج دارند و این کار را نمیکنند.
از طرفی میگویند مادر حق سقط دارد؛ یعنی مادر حق کشتن بچهاش را دارد و خدا که انسان را آفریده این اجازه را نمیدهد. حق بدن، حق سقط و حق برابری جنسیتی حقوق نیست. اولین حق زن این است که عاطفهاش برقرار بماند و از یک پناهگاه عاطفی برخوردار باشد.
اوایل جنبشهای فمینیستی، زنان نسبت به مسائلی اعتراض میکردند که حق بود؛ مثلاً این که حقوق دستمزد زنان کمتر از مردان است و آن موقع اعتراض میکردند برای این که دستمزدشان بیشتر شود یا این که کارهای سخت به آنان داده نشود و فمینیستها در وهله اول این گونه شکل گرفتند اما الان به دنبال آن موضوعات نیستند و دنبال این مسائل سطحی هستند. میگویند تشکیل خانواده، ولی نمیگویند کدام خانواده؟ با این جریانات میخواهند سر جماعت را گرم نگه دارند تا به اهدافی که میخواهند برسند.
رهبر انقلاب در این دیدار سوالات مهمی را مطرح کردند از جمله اینکه چرا در محیطهای غربی روزبهروز فحشا و روسپیگری ترویج میشود و همجنسبازی گسترش فراوان دارد و به عنوان یک روش مترقی شناخته میشود؟ منطق این رفتارها چیست؟
غربیها گسترش روزبهروز فحشا، روسپیگری و همجنسگرایی را یک روش مترقی میدانند و پشت منطق این رفتارها بحث چپاول ملتها و نابودی اندیشه مردم خودشان است و مردمشان هم نباید حقایق دنیا را بفهمند. وقتی هیروشیما را بمباران میکنند، انسان باوجدانِ بیدار نمیپذیرد و به آن دولت اعتراض میکند ولی اگر یک فرد بیهویت باشد برایش فرقی نمیکند در دنیا چه خبر است.
ابتدا افراد کشور خود را بیهویت میکنند و اسمش را ترقی و پیشرفت میگذارند. اول این بلاها را بر سر مردم کشور خود میآورند تا مردم متوجه یک درصدی که دارند دنیا را چپاول میکنند نشوند تا تمام داراییهای دنیا را در قبضه خود بگیرند و جنگ و خونریزی راه بیندازند.
هماکنون در غزه این کار را میکنند برای اینکه این یک درصد سر جای خودشان بمانند، ۹۹درصد را تحریم عقیده میکنند. ما را تحریم دارویی و تحریم مالی میکنند و آنها را تحریم انسانیت میکنند، این را تبلیغ میکنند و این نوع روشها را رواج میدهند.
نهاد خانواده در غرب در چه شرایطی به سر میبرد و آینده آن چگونه ترسیم میشود؟
نهاد خانواده در غرب رو به اضمحلال است. آمار بیماریهای ناشی از روابط کنترل نشده هم بالا رفته و مدلهای مختلف خانواده را تعریف میکنند برای اینکه بتوانند افسارگسیختگی رفتاری در خانوادهها را به شکلی مهار کنند.
با ادامه این روند مشکلات زیادی برایشان پیش میآید و به بیماریهای زیادی مبتلا هستند. تعداد خانوادههای سالم که در سطح خوبی باشند کم است. نمیشود گفت نیستند، اما تعدادشان کم است.