شورای عالی انقلاب فرهنگی باید از موضع فرماندهی وارد عمل شود
رهبر انقلاب در سالروز تشکیل شورای عالی انقلاب فرهنگی با اعضای این شورا هدایت فرهنگی کشور را، شأن و نقش اصلی این شورا خواندند و با اشاره به ضرورت بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی کشور گفتند: «شورای عالی انقلاب فرهنگی باید با رصد و شناخت دقیق ضعفها و گزارههای غلط فرهنگی در عرصههای مختلف، راهحلهای عالمانهای برای رواج گزارههای صحیح و پیشبَرنده، ارائه کند.» ۱۴۰۱/۰۹/۱۵ رسانه KHAMENEI.IR برایبررسی و تبیین نحوه بازسازی انقلابی ساختار فرهنگیبه گفتوگو بادکتر محمدهادی همایون، رئیس دانشکده معارف اسلامی، فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق علیهالسلامپرداخته است.
در دیداری که رهبر انقلاب با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی داشتند به لزوم بازسازی فرهنگی ساختار کشور اشاره کردند. تحلیل شما از این بازسازی و مطالبه در این باره چیست و چرا رهبر انقلاب از لفظ بازسازی انقلابی استفاده کردند؟ قبلاً فهمی که از بازسازی ساختار فرهنگی کشور میشد بازسازی ساختار اداره فرهنگ بود که البته ما در آنجا هم مشکل داریم. در واقع در آنجا ناوگان اداری و دیوانسالاری ما ناهماهنگ و ناکارآمد است؛ اما چیزی که رهبر انقلاب تصریح کردند ساختار خود فرهنگ و بهویژه عرصه عمومی فرهنگ کشور است.
آن چیزی که تمدن غرب را شکل داده گزارههایی هستند که در شکلگیری فرهنگ و تمدن این فرهنگ، مهم و محوریاند. آنها بهشدت روی این گزارهها سرمایهگذاری کلان کردند. چند مثال میزنم: مثلاً داروینیسم. داروینیسم یک ایده محکم و درخشان علمی نیست که در دانشگاهها قابل دفاع باشد اما آنقدر در عرصه فرهنگ عمومی بر آن سرمایهگذاری شده است که در موزهها، کتابهای داستان و نظریات جدیدی که جنجالی میشوند، در مجلات و روزنامهها و هر جا که نگاه کنید میبینید این موضوع مطرح میشود و امروز بهعنوان بخشی از فرهنگ عمومی غرب مطرح است. یک نمونه کمتر موفق آن موضوع هولوکاست است. آنها بسیار تلاش کردند که هولوکاست را در متن زندگی مردم بیاورند که موفق هم نشدند ولی بالاخره آن تلاش را انجام دادند.
ما هم در عرصه فرهنگ عمومی به چنین الگو و گزارههایی بسیار نیاز داریم. مثلاً اینکه عالم محضر خدا است یا در عالم جنگ بین حق و باطل وجود دارد. و یا ایمان به غیب که اموری در پشت پرده عالم هست و ما قادر به دیدن آن نیستیم. یا مثلاً گزاره اینکه همهچیز منفعت شخصی نیست و هزاران گزاره دیگر. متأسفانه روی این گزارهها کار چندانی نشده است. ما در ابتدا باید گزارههای منفی را از فرهنگ عمومی کشورمان خارج کنیم. در کنار آن باید گزارههای سازندهای مثل «ما میتوانیم» را که رهبر انقلاب هم اشاره کردند، جایگزین کنیم.
به نظر من شورا باید بهسرعت در دبیرخانه خود نسبت به این مطالبه رهبر انقلاب اقدامی انجام دهد. باید پروژه تعریف کنند و این موضوع را بهطور نخبگانی مورد پرسش قرار دهند.
با توجه به این مسئله شما فکر میکنید که چه الزامات و باید و نبایدهایی در این مدل بازسازی باید رعایت شود؟ اولاً باید این مسائل و گزارهها را استخراج کنیم، اولویتبندی و نظاممند کنیم، روابط آنها را با هم ببینیم. بعد باید ناوگان و ساختار فرهنگی کشورمان و نه لزوماً مؤسسات دولتی و حکومتی، بلکه حتی مؤسسات کنشگر فرهنگی خاص را بررسی و برای همه آنها برنامهریزی کنیم تا ساختار فرهنگ کشور را متحول کنیم. برای چنین کاری، باید برنامه تحول ساختار فرهنگی بر سر زبان و سفره برخی از مردم آمده باشد. درباره برخی از مردم از ابتدای انقلاب تاکنون توانستهایم این تثبیت گزارههای مثبت را انجام دهیم. میبینید که امت حزبالله و خانواده شهدا در طوفانها تکان نمیخورند چون این گزارهها برای آنها جا افتاده است. از همین روی باید طبق یک برنامهای این گزارهها به فرهنگ عمومی تبدیل شود و گزارههای منفی اصلاح شود.
در این بازسازی فرهنگی، نسبت شورای عالی انقلاب فرهنگی و مابقی دستگاههای فرهنگی مدیریتی و دولتی چیست؟ شورا فرمانده این قرارگاه است و همه دستگاههای فرهنگی اعضای قرارگاه هستند. متأسفانه شورا نمیتواند فرماندهیاش را اعمال کند، دلایل بسیار زیادی دارد و دستگاهها کار خودشان را انجام میدهند. متأسفانه شورا آن قدرت و قوّتی را که بتواند این فرماندهی را به عهده بگیرد، ندارد. اگر شورای عالی فرماندهی را به عهده بگیرد و تغییراتی در سازوکار امور شورا از دبیرخانه تا ریاست و غیره انجام شود به شکلی که ما بتوانیم روی این جایگاه حساب کنیم و همه خودشان را به شورا پاسخگو بدانند، ما با جبههای واحد روبه¬رو خواهیم بود. الآن جبهه ما بهشدت پراکنده است.
فکر میکنید که این بازسازی به چقدر زمان نیاز دارد و در چه چشماندازی میتواند آن خروجی به محصول نهایی خود را نشان دهد؟ تحول، آن هم در زمینه فرهنگ یک امر مقطعپذیر و توقفپذیر نیست. همانطور که شما میبینید هنوز هم تمدن غربی که در حال کشیدن نفسهای آخر خود است، باز هم روی گزارههای خود اصرار میکند. ما از جایی شروع میکنیم و همیشه باید با این گزارهها جلو برویم. گزارههای جدیدی هم به این مجموعه اضافه میشود اما توقفپذیر نیست و دائماً باید استمرار داشته باشد. مقاطع را میتوان تشخیص داد که در برخی از مقاطع خاص باید برنامه مناسب همان مقطع را داشت و ادامه داد تا به تدریج اثر تحولات مثبت فرهنگی را ببینیم.