تاریخ نشان داده که بعد از سالها و قرنها و حتی در معرکههایی که ظاهراً، جبهه باطل بر حق غلبه کرده است، در نهایت، این جبهه حق بوده که پیروز از میدان مبارزه، بیرون آمده است. بخشی از تاریخ این مبارزه، به دوران امام حضرت زینالعابدین علیهالسلام باز میگردد که بعد از قیام عاشورا و در اوج اختناق دستگاه اموی، همچنان نور اسلام حقیقی را زنده نگاه داشتند. اصول اصلی سیره امامسجاد علیهالسلام، در قالب کتاب صحیفه سجادیه قابل درک است.
رسانه KHAMENEI.IR به مناسبت ۲۵ محرم الحرام و شهادت امام زینالعابدین علیهالسلام (به روایتی)، گفتوگویی با حجتالاسلام محمدمهدی رضایی، مترجم صحیفه سجادیه داشته است.
زمانه امام سجاد علیهالسلام از نظر سیاسی و فرهنگی و اجتماعی چه ویژگیهایی داشت که باعث شد ایشان دعا را بهعنوان یک اسلحه برای مبارزه انتخاب کنند؟
بعد از اینکه یزید و امویها، در قضیه عاشورا، بهظاهر به منظور خودشان رسیدند، از طرف حکومت یک جوّ اختناق در جامعه اسلامی ایجاد شد و هرکس که مخالفتی با بنی امیه داشت و آن تعارض را بهظاهر بیان و اظهار میکرد، سرکوب میشد. از طرفی بهخاطر قضیه عاشورا، یک ترس و وحشت خاصی برای خود مسلمانها ایجاد شد. آنها هم به مصلحت دنیا و زندگی خودشان نمیدیدند که بخواهند با یزید و حکومت اموی مخالفت کنند.
اینجا ما میرسیم به دوران امامت امامسجاد
علیهالسلام که بعد از امامحسین
علیهالسلام، باید هدایت جامعه اسلامی را در دست بگیرد. حالا بحث این است که امام چهکار باید بکند. این قضیه، شکلها و صورتهای مختلفی دارد. از یک طرف، بهظاهر نمیتواند حرکت متضاد با حکومت اموی داشته باشد، یعنی زمینه یک حرکت انقلابی حاد وجود ندارد؛ چون آنها اجازه نمیدادند صدایی بلند بشود و اگر صدایی بلند میشد، آن صدا را خاموش میکردند و اصلاً تاب و تحمل این قضیه را نداشتند. طبیعتاً، اگر امام هم میخواست مواضع صریح داشته باشد، خونش هدر میرفت. خصوصاً، بعد از قضیه عاشورا، این احتمال خیلی قوی بود که این کار انجام بشود.
به همین علت، امام روش دیگری را پیش میگیرد؛ یعنی راهی که معترضانه است ولی اعتراض حاد و صریح نیست که حکومت را به واکنش خیلی سخت، علیه خود و پیروانش وادار کند. این روش، در جامعه اسلامی طرفدار ائمه
علیهمالسلام، تا قبل از این سابقه نداشت. در زمان هیچکدام از ائمه قبلی، این روش را نمیبینیم. حضرت سجاد
علیهالسلام در دوران امامتشان از جامعه و مسلمانها، بهبهانه اینکه حاکمیت، نمیگذارد و سرکوب میکند و اختناق و فشار هست، کناره نگرفت؛ اما یک روش خاص داشت و آن روش را در مسئله دعا پیدا میکند؛ یعنی در پوششی از دعا -که یک روش نرم و ملایم است- آن جهاد، حرکت و تکلیف الهی خویش را در قبال جامعه اسلامی، انجام میدهد. در این حرکت، ما همه ابعاد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، سبک زندگی و اخلاق فردی-اجتماعی را داریم. این موضوعی است که در حرکت امامحسین
علیهالسلام هم میبینیم. امامحسین
علیهالسلام، همه ابعاد زندگی را با قیام خودش و با رفتار علیه حاکمیت، به مسلمانها میآموزد. کربلا و عاشورا، از همه جهت و در تمام زمانها الگو و نمونه است. سیره امیرالمؤمنین، امامحسن، امامحسین و روش امامسجاد
علیهمالسلام تمام ابعاد زندگی را شامل میشود.
اینطور نیست که امام
علیهالسلام بخواهد با دعا، فقط اخلاق جامعه اسلامی را درست کند. ایشان در قالب دعا همه مسائل را مطرح میکنند. با این کار امام، بهترین راهحل را پیش گرفتند. در زمان حضرت امکان تشکیل جلسه درس و تربیت شاگرد فراهم نبود؛ ولی دعاکردن، ظاهراً مشکلی نداشت. برای حکّام اموی، قابل درک نبود که امامسجاد
علیهالسلام دعا را برای انجام وظیفه امامت استفاده میکند؛ اما آن کسانی که باید این موضوع را درک میکردند. کسانی در زمان امامسجاد
علیهالسلام، متوجه بودند که امام چگونه دارد از وسیله دعا، برای هدایت جامعه استفاده میکند؛ دعاها را از امام، میشنیدند و آن چیزی را که باید درک و به آن عمل میکردند. این، کاری بود که امام، در آن موقعیت، خیلی بهجا و بهروز انجام داد و نتیجهاش را هم گرفت.
ما در دوران امامسجاد
علیهالسلام و بعد از آن، کمکم میبینیم که کسانی مرتد شدند. در روایت داریم که بعد از قضیه عاشورا و شهادت امامحسین
علیهالسلام، به جز سه چهار نفر بقیه مردم برگشتند، نه اینکه بیدین یا کافر شدند، بلکه وضع زندگیشان تغییر کرد. مسلمان بودند؛ ولی اسلام حقیقی را نمیشناختند و بهکار نمیگرفتند. خب این سهچهار نفر، اطراف امامسجاد
علیهالسلام بودند و کمکم با همین دعاها و با همین روشی که امام برای هدایت جامعه و آگاهکردن جامعه و بیان حقایق برای جامعه، پیشگرفته بود، این افراد زیاد شدند تا میرسد به دوران امامباقر
علیهالسلام و امامصادق
علیهالسلام که میبینیم، آن جلسات بزرگ درس تشکیل میشود. این نتیجه همان تکلیفمداری امامسجاد
علیهالسلام و عمل به روش خاص دعا است. یک قالب به ظاهر نرم و ملایم که البته در باطن آن ما میبینیم امام، جهاد میکند؛ یعنی حرکت خویش را ادامه میدهد و به آن تکلیفی که دارد عمل میکند و به نتیجهای که خدا در سرانجامِ امامت امام سجاد
علیهالسلام مقدّر کرده، میرسد.
ادعیه موجود در صحیفه دارای چه مضامینی است که از آنها، میتوان برداشت مبارزه سیاسی کرد؟
شما مثلاً دعای بیستم صحیفه را ببینید. دعایی است که بهظاهر مضامین اخلاقی دارد؛ ولی در حقیقت مضامین اخلاق فردی، در کنار اخلاق اجتماعی در آن هست. یکی از مضامینش این است که انسان از جهت اقتصادی، به شیوه خاصی رفتار کند. در این دعا، از خدا میخواهیم که ما را از اسراف دور نگه دارد. ما را از اشرافیگری دور نگه دارد؛ یعنی یک روش اقتصادی میدهد، میگوید آقا شما اگر در زمانهای زندگی کردی که زمانه اختناق بود، زمانه سرکوب بود و نتوانستی کاری بکنی و آن حاکم جور، دارد از جهت اقتصادی به شما فشار میآورد و در منگنه قرار میدهد، راهحلش این است که شما اسراف نکنی و از همان اموال کمی که داری، انفاق کنید. خب این بهظاهر یک آموزه اخلاقی است؛ اما در لایههای پنهانش ما میرسیم به یک آموزه سیاسی؛ برای اینکه جامعه اسلامی را در مقابل فشارهای حکّام اموی، مقاوم کند. اینجاست که این دعا، بعد سیاسی پیدا میکند؛ یعنی من عرضم این است که اخلاقیترین آموزهها و تعالیم صحیفه، سیاسیاند. بعد اجتماعی و سیاسی دارند. این امر مسلّم و آشکاری است. اینکه انسان بگوید اینها آموزههای اخلاقی است و ما الان با تفسیر این دعاها، به بعد سیاسی آنها میرسیم. نه، چنین نیست. اگر ما دوران امامسجاد
علیهالسلام را تحلیل کنیم، آن وضعیت مسلمانها و شیعیان آن دوران را نگاه بکنیم، بعد به سراغ صحیفه برویم، به این نتیجه میرسیم که آموزهها عمدتاً، سیاسی و اجتماعی است و راه مقابله با حاکم ظلم و جور، مثل یزید و امثال یزید را نشان میدهد.
یعنی حتی آن آموزههایی که الان بهنظر میرسد، یک سری آموزههای اخلاقی بوده است، در زمانه خودش هر کدام آموزههای سیاسی هم محسوب میشد.
بله. واقعاً اینجوری است. ما اگر ابتدابهساکن سراغ صحیفه برویم، به همین نگاه معمول میرسیم و میگوییم اینها یک سری آموزههای اخلاقی و اعتقادی است که خب همه جا هست و در صحیفه هم این مقدار آمده و امام هم بیان کرده است؛ ولی اگر اول، دوران امام را بشناسیم و قضایا را بفهمیم و نسبت حضرت سجاد
علیهالسلام با حکومت و رابطه جامعه اسلامی با حکومت ظلم را ببینیم، بعد بیاییم سراغ صحیفه سجادیه، آنموقع، بهتر درک میکنیم که اصلاً این صحیفه برای چیست؛ یعنی صحیفه سجادیه، دعا، اخلاق، یا اعتقادات صرف نیست؛ بلکه امام، اینها را در ربط با تعامل با حاکمیت فرموده است. با این نگاه اگر سراغ صحیفه بروید، صحیفه دیگر کتابی نیست که بگوییم در خلوت خودت بنشین، یک دعایی از صحیفه را بخوان و اگر توانستی به آن عمل کن. آنگاه صحیفه را عِدل قرآن میبینیم، عِدل نهجالبلاغه میبینیم که اگر بخواهیم در اقتصاد، سیاست و مسائل اجتماعی اندیشهورزی کنیم، صحیفه سجادیه در این صورت یک منبع اساسی بریا ما خواهد بود. متأسفانه الان اینجور نیست و این نگاه به این شدت وجود ندارد.
رهبر انقلاب بارها مردم و جوانان را به انس با صحیفه دعوت کردهاند. دلیل این دعوت چیست و چگونه میتوان آن انس را ایجاد کرد؟
انس با صحیفه سجادیه برای قلوب ما، یک مسئله اساسی است؛ یعنی صحیفه سجادیه کتاب ۱۴۰۰ سال پیش است؛ اما اگر با نگاه درست، به صحیفه مراجعه کنیم، میبینیم کتاب امروز ماست؛ یعنی کتابی که واقعاً، به طرحها و تعالیمش نیاز داریم و آن را باید بهعنوان یک کتاب بالینی، همیشه همراه خودمان داشته باشیم و هرجایی که میتوانیم، از آن استفاده کنیم. برای افرادی هم که آشنایی کامل با زبان عربی ندارند، ترجمههایی هست که میتوان از طریق آنها، به معارف صحیفه متصل شد. مراجعه مستمر به صحیفه سجادیه، یک حالت انس در ما ایجاد میکند؛ یعنی انسان بعد از مدتی احساس میکند که باید روزانه سراغ صحیفه سجادیه برود و یک نکته اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی و... از آن یاد بگیرد. کمکم این به یک جریان در زندگی انسان تبدیل میشود و خیلی برکات هم دارد و از جهات مختلف در زندگی خانوادگی و اجتماعی یا کار افراد، میتواند به انسان کمک کند. انسان میتواند از صحیفه یادداشت بردارد. یک تعلیمی از صحیفه سجادیه را یادداشت کند و همیشه همراهش داشته باشد، روزانه این را بخواند و روی آن تأمل کند. اینها در زندگی انسان مسلمان راه را نشان میدهد و آن را با برکت میکند. مسیری را که خدا از انسان خواسته که با تمسّک به اهلبیت
علیهمالسلام طی کند، این مسیر، به این شکل طی میشود.
ما در زندگیمان با مسائل متعددی سر و کار داریم وقتی در صحیفه نگاه میکنیم، همان موضوعات بیان شده است؛ اینکه شما در زمینههای مختلف، چهجوری باید رفتار کنید. در سبک زندگی، نوع فکرکردن، مسائل اعتقادی، علمی و واقعی و خارجی در سبک زندگی در زمینه فردی و اجتماعی، در مسائلی که انسان، روزمره با آن درگیر است، اینکه با دیگران چهجوری برخورد کند، با پدر و مادرش چهجوری برخورد کند، با امامش با رهبر جامعه اسلامیاش، چهجوری برخورد کند. اینها همه چیزهایی است که از صحیفه استفاده میشود.
جدای از محتوای غنی صحیفه سجادیه، این کتاب از منظر زیبایی شناختی شامل چه مواردی است ؟
صحیفه زبانش، زبان دعا است. زبان دعا، خصوصیاتی دارد که غیر از زبان معمول است. زبان لطیف، نرم و جذابی است. زبانی که در آن احساسات و عواطف هست. وقتی این زبان، در مناجات با خداوند استفاده میشود، جذابیت و عاطفهاش چندبرابر است و روحانیت خاصی به خودش میگیرد. مناجات با خدا، از زبان یک معصوم در اعلیدرجه فصاحت و بلاغت و هر کلمه و تعبیرش بهجای خود بیان شده است. بهترین، لطیفترین، جذابترین و بهجاترین کلمات را امام معصوم استفاده میکند؛ ما نهجالبلاغه، صحیفه سجادیه، روایات و دعاها را اینجوری میبینیم. برجستگی صحیفه سجادیه به این دلیل است که امام، اوج بلاغت و رسایی کلام را در دعاهای خودش استفاده کرده؛ چون قرار است این ادعیه، تجلّیگاه هدایت و رهبری برای مسلمانها و جامعه اسلامی باشد. امام سجاد علیهالسلام رهبری جامعه را با بیان حقایق، در قالب دعا انجام داده است و این موضوع ایجاب میکرده که امام، سطح عالیای از بیان را در ادعیه خویش بهکار بگیرد تا به آن نتیجهای که میخواهد برسد. به خاطر همین دعاهای صحیفه ماندگار شدهاند؛ یعنی از آن جوّ خفقان، سختی و سرکوبی که نمیگذاشتند، امام یک کلمه حرف بزند -چه برسد به پیروان و شیعیانشان- این دعاها عبور کرده و به ما رسیده است. هر بیان و دعایی ماندگار نمیشود. ما معتقدیم دعاهایی که از امام سجاد
علیهالسلام مانده، زیباترین اشکال مناجات با خداوند است.
بهعنوان سؤال آخر، ترجمه شما از صحیفه سجادیه چند سال قبل مورد تحسین رهبر انقلاب اسلامی قرار گرفت. در این ترجمه، چه ملاکهایی را در نظر گرفتید که آن را خواندنیتر کرده است؟
قبل از اینکه من به این سؤال پاسخ بدهم، باید بگویم که من هم مثل هر فرد معمولی، وقتی متوجه شدم که رهبر انقلاب، توجه و عنایتی به ترجمه بنده کردهاند، حالت شعف و ذوقزدگی پیدا کردم؛ ولی سعیم بر این بود که این موضوع باعث نشود که فکر کنم حالا ترجمهی من، یک امتیازات خاصی دارد و با این فکر، یک تشخصی برای خودم قائل بشوم. از توجه حضرت آقا به ترجمه خودم، نخواستم به این نتیجه برسم؛ بلکه یک چیز دیگری در نظرم آمد و آن اهتمام حضرت آقا به صحیفه سجادیه است؛ یعنی امروز پس از ۱۴۰۰ سال صحیفه سجادیه دارد از غربت در میآید. در طول ۱۴۰۰ سال قبل ما به این شکل، به صحیفه سجادیه، رجوع نداشتیم که مثلاً آموزههای این کتاب، بخواهد وارد زندگی بشود. کسانی باشند که با این نگاه، سراغ صحیفه سجادیه بروند و آن را شرح بدهند، ترجمه کنند و در صحبتها و سخنرانیها و خطابههایشان بیاورند. رهبر انقلاب اسلامی از کسانی است که به این قضیه اهتمام دارند. حالا اینکه از روی تقدیر الهی ترجمه ما به دست ایشان رسید، از بخت خوب بنده است. من قبل و بعد از ترجمه خودم، ترجمههای خوب زیادی از صحیفه سجادیه دیدم؛ وقتی که میخواستم ترجمه را انجام بدهم، به شروح و ترجمههای دیگر هم مراجعه میکردم که ترجمههای خوبی هستند. این لطف خدا بوده که ترجمه بنده مورد توجه قرار گرفت.
در ترجمه صحیفه تلاشم بر این بود که جهات ادبی کلام رعایت شود. به صحیفه سجادیه، باید بهعنوان یک متن دعایی-ادبی نگاه کنیم؛ یعنی اوج معانی و بیان بدیع ادبیات عرب را در دعاهای صحیفه سجادیه میبینیم و هر انسانی که عربزبان باشد، وقتی دعاهای صحیفه سجادیه را میخواند، از لحن دعا و آهنگ دعا، لذت میبرد و برایش خوشایند است. هدفم این بود که وقتی یک فارسی زبان، ترجمه را میخواند از خود ادبیات ترجمه، جدای از دعا، لذت ببرد؛ یعنی ترجمهای آهنگین و مُقَفّا باشد و تا جایی که مجال بود، از صناعات ادبی بهره گرفتم. شاید این ویژگیها روی هم رفته، باعث شد که این ترجمه مورد توجه قرار بگیرد و آن را برای عامه قابل استفاده کند.