رهبر انقلاب در پیام نوروزی سال ۱۳۹۸، ضمن نامگذاری سال پیشرو به عنوان «رونق تولید»، مشکل اساسی و فوری کشور را همچنان «مشکل اقتصادی» دانستند و در تشریح آن فرمودند: «مشکل عمدهی کشور، مشکل اقتصادی و مسئلهی معیشت قشرهای ضعیف است که بخشی از این مشکل ناشی از تحریمهای اروپا و آمریکا است و بخش دیگرِ آن به نقایص درونی و ضعفهای مدیریتی بازمیگردد.»
به همین مناسبت، بخش اقتصاد پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR در پروندهای به تبیین و تحلیل ابعاد مختلف مسئلهی «رونق تولید» میپردازد.
در ادامهی سلسله مطالب این پرونده آقای دکتر محمد خوشچهره، اقتصاددان و نماینده سابق مجلس شورای اسلامی، در یادداشت زیر به تبیین جایگاه تولید در اقتصاد کشور و نقش رسانهها در ترویج تولید ملی پرداخته است.
بایستههای تحقق شعار سال 1398 که همان «رونق تولید» است، چیست؟
اساس نامگذاریها و تأکیداتی که رهبر انقلاب بر مقولات مختلف دارند، به جایگاه ایشان برمیگردد، و این موضوع در قانون اساسی هم مطرح شده است و صراحت دارد. علاوه بر این، ایشان استراتژیست هستند و با بیان استراتژی، تکلیف و جهتگیری سازمانها و دستگاهها را روشن میکنند و با توجه به سرعت و شدت تحولات و تغییرات در عرصههای جهانی، منطقهای و ملی که بهخاطر تحولات و مناسبات بینالمللی، منطقهای و سایر رویدادها پیش میآید در حقیقت هدفها و اولویتها تغییر میکند. اهداف مشخص هست منتها جایگاه آنها در اولویتهای مختلف بالا و پایین میشود و معیار این جایگاه و اولویتبندیها، منافع ملی کشور است.
با در نظر گرفتن این مقدمه بایستی تصریح کنم که در ابتدای انقلاب، جنگ و امنیت ملی هدف استراتژیک بود و جملهی معروف امام
رحمهالله که فرمود جنگ در رأس امور است بیان کنندهی این بود که تمام سیاستهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی به نحوی متأثر از جنگ یا با اولویت از جنگ باید صورت بگیرد. در حال حاضر نیز بیش از ۱۴ الی ۱۵ سال است که رهبر انقلاب حوزهی اقتصاد را به بیانی حوزهی استراتژیک میدانند.
این یک اقدام تاکتیکی و یک اقدام مقطعی متناسب با شرایط حال است، و اینچنین نیست که بعضیها فکر می
کنند. کما اینکه شاهد بودم دوستان روحانی و دانشگاهی به این موضوع اشاره میکردند که تأکیدهای مکرر دارد ما را بهسمت اقتصاد زیربنایی میبرد. اما ما میگفتیم نه اینطور نیست؛ شرایط بهگونهای است که اقدام تاکتیکی و مقطعی لازم است و فعلاً اولویت با مسئلهی اقتصاد است، چون امنیت مختل میشود. یعنی لشکر بیکاران و نارضایتیهای مردمی امنیت ملی را مختل میکند، بنابراین باید به اقتصاد چسبید.
همچنین نامگذاری و تأکیدات مکرر رهبر انقلاب به تعبیر ساده ۵۰ درصد کار است و ۵۰ درصد دیگر تحقق و عملیاتی شدن و درواقع اجرایی شدن آن است که ما کاستیها را در اینجا میبینیم. بهطور خاص در یک دههی گذشته ما شاهد آن بودیم که علیرغم تأکید فراوان بر مقولهی اقتصاد، کمها و کاستیها، غفلتها و بعضاً عدم باورهایی که در متولیان امر وجود داشته، باعث شده است تا مسائل را پیچیدهتر انجام بدهیم. دستگاههای سیاستگذار باید در این عرصه فعال شوند و موضوع مذکور را بهطور جدی مدنظر قرار دهند و حتی قوهی قضائیه باید به نحوی با کاستیها و انحرافها برخورد کند.
جایگاه مقولهی «تولید ملی» در منظومهی علم اقتصاد کجاست؟
با توجه به اینکه حوزهی اقتصاد علیرغم همهی بخشها، زیرنظامهای مختلفی دارد، اما عصاره و هویتِ بخش اقتصاد، تولید ملی است که تحت عنوان جی.ام.پی یا جی.دی.پی در دنیا مورد ارزیابی و برنامهریزیهای مختلفی قرار میگیرد. اساساً تولید ملی شاخصی برای اندازه گیری رشد، رونق و توسعه یا بر عکس عقب افتادگی، رکود و... است و در عین حال همهی متغیرهای کلان اقتصادی که برنامهریز، سیاستگذار و تصمیمگیر انجام میدهد متأثر از تولید ملی است؛ یعنی مثلاً متغیری به اسم اشتغال با موعظه، نصیحت، پند و دعا صرفاً ایجاد نمیشود. بلکه حتماً باید موانع از سر راه تولید برداشته شود و شرایط شکوفایی و پویایی آن ایجاد بشود تا اشتغال افزایش پیدا کند.
بنابراین تولید ناخالص ملی، یک واژهی به اصطلاح قابل استنادی است و برای اهل فن قابل فهم و درک است که چرا باید ما با این واژه در میدان حضور پیدا کنیم یا به تبیین و بیان آن بپردازیم. تولید ناخالص ملی عارضههای مختلفی دارد که در حال حاضر زیر ظرفیت کار میکند و فشل و کم رمق است. بخشی از این مشکلات به غفلت، کمتوجهی، عدم تشخیصهای مناسب در نظام تصمیمگیری و مدیریت و تبیینی که باید بشود؛ برمیگردد و بخشی از اینها هم به شیطنت دنیای سلطه برمیگردد که باز هم میزان اثرگذاری آن به تدبیر و توان مدیریت اجرایی یا قانونگذاری و... برمیگردد. بنابراین با توجه به این مطالب شرایط اقتصاد ملی بهگونهای است که ما راهی جز پویایی اقتصاد ملی و رونق ملی نداریم.
همچنین از رکود، به شرط اینکه عالمانه، آگاهانه و با مصمم با آن برخورد کنیم و موقعیتها و ضرورتها را تشخیص بدهیم، میتوانیم از ظرفیتها و قابلیتهای موجود آن استفاده کنیم و به آنها باور داشته باشیم. این ظرفیتها و قابلیتها هم به شدت زیاد هستند. اما مطالعات و بررسیهای استدلالی صورت گرفته نشان میدهد که ما در درجهی اول در داخل، در مدیریتهای دولتهای بعد از جنگ با شدت و حدتهای متفاوتی مواجه بودهایم اما در ۲۰ سال گذشته با شدت قابل توجهی از عدم تخصیص مناسب امکانات و منابع به حوزههای که بیشترین تأثیر و پیشبرندگی را در مسائل اجتماعی، اقتصادی، زیربنایی و... میتوانستند داشته باشند، مواجه شدهایم که متأسفانه به نحو مطلوب صورت نگرفته است و وابستگیهای غیرمتعارف به خام فروشی نفت که راه سادهی کسب منابع هست، باعث شد تا دولتها را از جایگزین منابع دچار نوعی غفلت یا در حقیقت محدودنگری کند. بنابراین این سال و این منابع میتواند انشااللّه فرصتی برای بازنگری باشد.
رسانهها در این میان چه نقشی دارند؟
مهمتر از هر چیزی آگاهسازی و تمهید افکار عمومی است که این موضوع به نقش رسانهها از جمله رسانهی ملی که در رأس آنها است و باید این کار را انجام دهد، برمیگردد. اما ایراد جدی که من به این نهاد ملی و تأثیرگذار دارم این است که در خیلی از موارد این رسانه انتحاری عمل میکند. نباید بهجای تنویر افکار عمومی و آگاهی بخشی در راستای مسائل و منافع ملی، برنامههای متعدد سرگرم کننده مثل بخت آزمایی و... جایگزین کرد و ذهن جامعه را از مسائل اصلی دور کنید. ولی رسانهی ملی که در جایگاه تمهید افکار عمومی، آگاهی بخشیدن و تحرک و تحریک مردمی است و باید در راستای اهداف ملیاش گام بردارد، و نباید هزینه و پتانسیل خود را صرف سرگرمی و تفریحی کرد که شاید یک درصد خروجی آن نیاز باشد و این قطعاً دچار انحراف است و میتواند یک چالش اساسی در راستای تحقق شعار سال باشد.