چکیده
انواع سرمایه در پیشرفت اجتماعی ـ اقتصادی بهعنوان یک فرایند ـ نه یک مقطع از حیات اجتماعی ـ دارای نقش اساسی است. از این رو این نوشتار بر تعامل بین انواع سرمایه عموماً و سرمایه اجتماعی و سرمایه انسانی خصوصاً با رویکرد مقایسهای بین لیبرالیسم و آموزههای اسلامی تأکید دارد، تا اینکه زمینه جهتدهی منطقی مطالعات علمی ـ تحقیقاتی فراهم شود.
مفاهیم
۱- سرمایه طبیعی
این سرمایه عبارت است از زمین، معدن و آنچه که بهعنوان منبع تولید در طبیعت بهوجود آمده و میتواند در تولید ثروت بهکار گرفته شود.
۲- سرمایه فیزیکی
این نوع سرمایه، سرمایه تولید شده و شامل ساختمان، تأسیسات، ماشین آلات و به طور کلی سرمایههای سخت افزاری میشود. بی شک این دو نوع سرمایه از نوع سرمایه ملموس و قابل مشاهده هستند به خلاف سرمایه اجتماعی.
۳- سرمایه انسانی
هرکس دارای توانمندی ویژه با شماری از توانمندیهاست که در برگیرنده کارکردهای دستیافتنی برای اوست. ارتباط بین سرمایه انسانی و توانمندی انسانی، انسان را در کانون فرآیند پیشرفت قرار داده و برای عاملیت انسان در افزایش قابلیتهای تولید تأکید دارد. در واقع سرمایه انسانی تمرکز بر نقش فاعلی انسان در افزایش و بهبود امکانات تولید است. (محمدی، ۱۳۸۶) به دیگر تعبیر ظرفیت بهدست آوردن مهارتهای لازم برای انجام وظائف شغلی را سرمایه انسانی تعرف میکنند. (یاوری، ۱۳۸۱)
۴ـ سرمایه اجتماعی
سرمایه اجتماعی به عنوان یک متغیر نهان، مجموعهای منسجم از هنجارها، روابط، تعهدات و ارزشهای مادی و معنوی یک جامعه است که از طریق مؤلفههایی همانند اعتماد، صداقت، تعهد، مشارکت، تلاش مستمر و از همه مهمتر عدالت، قابل شناسایی و ارزیابی و دارای کارکردهای زیر است:
- بین نهادهای اجتماعی و سطوح بنگاه اقتصادی، خانوار، گروههای اقتصادی ـ اجتماعی و نهایتاً جامعه و دولت نقش ملاط و همبستگی را ایفا میکند.
ـ به روابط اجتماعی در سطوح مختلف سرعت و سهولت میبخشد.
ـ بستر مناسب و روانی جهت حرکت عوامل و متغیرهای تأثیرگذار در فرآیند پیشرفت، خصوصاً عامل انسانی، فراهم میکند. (اعتصامی، ۱۳۸۷)
هرچند بین سرمایه اجتماعی و سرمایه انسانی این فرق وجود دارد که در سرمایه انسانی، تغییر در ظرفیت افراد اتفاق میافتد و قابلیتها و استعدادهای آنها شکوفا میشود. ولی در سرمایه اجتماعی، تغییر در رابطه بین افراد با یکدیگر به وجود میآید. در عین حال باید توجه داشت بین این دو سرمایه تعامل و تأثیر متقابل وجود دارد، زیرا تحقق سرمایه انسانی و پایداری، از سرمایه اجتماعی و مولفههای اساسی آن شکل میگیرد. از یک طرف توسعه سرمایه انسانی با لحاظ استعدادها و نیازهای مادی و معنوی به صورت متعادل، از سرمایه اجتماعی تأثیر مثبت میپذیرد و از طرف دیگر، گسترش و تعمیق مولفههای سرمایه اجتماعی از سرمایه انسانی تأثیر پذیرفته و آثار مثبتی را از آن دریافت میکند. و با توجه به اینکه تأثیر متقابل بین دو سرمایه اجتماعی و انسانی و اثربخشی این دو سرمایه بر شکوفائی سرمایه فیزیکی و طبیعی مبنای فرایند پیشرفت مورد نظر را شکل میدهد، میتوان در سه محور اساسی زیر نمای دیدگاه اسلام و لیبرالیسم را بیان کرد.
الف: تعریف انسان
ب: نفس سرمایه اجتماعی
ج: پیوند بین دو سرمایه اجتماعی، انسانی و در نهایت تمایز ماهیت الگوی مطلوب فرایند پیشرفت از الگوی پیشرفت در لیبرالیسم.
۱- تعریف انسان
در ادبیات لیبرال مشخصه اساسی انسان مفروض زیاده طلبی است. پیشفرض نظریات در این باره، انسانی است که به دنبال حداکثر سود منفعت فردی در فعالیتهای تولیدی و حداکثر مطلوبیت در ساحت مصرف و تقاضاست. در این تعریف، واژه حداکثر سود و مطلوبیت جایگاه حیاتی پیدا نموده و به گونهای تبدیل به الگوی معین رفتاری میشود که در روابط اجتماعی، بهعنوان روح جمعی در ساختارهای اجرائی، اقتصادی و اجتماعی تأثیر بیبدیل و در نهایت شرایطی را بهوجود میآورد که افراد خشک، پرکار و علاقهمند شدید به کسب منفعت مادی، و دارای تمایل زیاد به لذت و بهرهمندی و شیفتگی شدید، طلایهداران و پیشتازان صحنه رقابت به حساب میآیند. (الیازان، ۲۰۰۹: ۲) با چنین تفسیری از انسان، سرمایه انسانی، هم پیشنیاز توسعه و هم کلیدیترین عامل توسعه و هم هدف توسعه تلقی میشود. (غفاری، ۱۳۸۵: ۵)
چنین تعریفی از انسان در مقابل تفسیر انسان بر اساس آموزههای اسلامی قرار دارد. این آموزه شالوده وجودی انسان را دارای دو ساحت مادی و ملکوتی میداند، لذا بر همزمانی شکوفائی توانمندیها، مهارتها و فضیلتهای انسانی و در یک کلمه به بالندگی استعدادهای گوناگون مادی و معنوی میاندیشد. (نظری، ۱۳۸۶: ۹) در این نگاه توجه به نیازهای مادی انسان مانع از توجه به ابعاد معنوی و همچنین تأکید بر نیازهای معنوی موجب نادیده انگاشتن خواستههای مادی او نیست، زیرا این آموزهها بر چهارچوب تعدیل مجموعه غرایز ـ نه نادیده انگاشتن برخی از آنها ـ و تأمین نیازهای مادی و معنوی بر اساس این چهارجوب تعدیل تأکید دارد. از این رو انسان به دنبال حداکثرسازی رضایتمندی در سرجمع خواستههای مختلف سود، مصرف و دیگر نیازهاست. و در نهایت توسعه انسانی در این تفسیر عبارت است از فرایند گسترش ظرفیتهای انسانی بر اساس تعدیل غرایز و تأمین نیازهای مادی و معنوی در بستر سرمایه اجتماعی مناسب.
۲- تفسیر سرمایه اجتماعی
سرمایه اجتماعی از مولفههایی همانند اعتماد، علاقهمندی و ظرفیت جهت هماهنگی و همکاری و رفتار منتهی به نوآوری است. این مفاهیم در تلاشی مشترک، بدون نظارت دیگران، منافعی در قالب بهرهوری کل ایجاد میکنند. تمام مفاهیم مهم که اثر آنها بر تولید تحلیل نشده، میتوانند بهعنوان سرمایه اجتماعی نامگذاری شوند. بهترین فهم از سرمایه اجتماعی بعد نهادی معاملات، بازارها، قراردادهاست که شیوههای روابط مطمئن ثبات و آگاهی تسهیل یافته بین بازیگران را تعیین میکند.(مونتگومری، ۲۰۰۱)
در این تفسیر مؤلفههای سرمایه اجتماعی همانند اعتماد، همبستگی، ابزارهای مناسب جهت کارکرد بهتر اقتصاد آزاد تلقی میشود، زیرا با حاکمیت اعتماد بر روابط اجتماعی ـ اقتصادی، زمینه تولید بیشتر ثروت در جامعه فراهم میشود، به دیگر تعبیر، در نگاه لیبرالیسم، سرمایه اجتماعی هر چند مؤلفههایی از قبیل اعتماد، همبستگی، صداقت، شفافیت، کاهش هزینههای معامله و کاهش فقر جامعه را مورد توجه قرار میدهد، اما در این مؤلفهها فقط دغدغههای حیات اجتماعی این جهانی مطرح است، مثلاً کاهش فقر جامعه نه به جهت حفظ کرامت انسانی بلکه برای جلوگیری از بحرانهای اجتماعی بهعنوان آسیبهای تولید و سود بیشتر و از هم گسیختگی حیات اجتماعی این جهانی مورد تأکید قرار میگیرد.
بیشک سرمایه اجتماعی دارای دامنهای گسترده است، بسیاری از مفاهیم حوزه اجتماع و دولت را شامل (شجاعی باغینی و همکاران، ۱۳۸۷) و با بیشتر موضوعات علوم انسانی مرتبط است. بر همین اساس، از منظر آموزههای اسلامی دارای مؤلفههایی همانند عدالت، تعهد، صداقت، اعتماد، مشارکت، تلاش مستمر و دیگر هنجارها و ارزشهای انسانی است. با این نگاه به مفهوم سرمایه اجتماعی، در صورتی که رشد این سرمایه در سطوح مختلف خانوارها، گروههای اجتماعی ـ اقتصادی جامعه و دولت شکل گیرد، بستر روانی جهت حرکت عوامل و متغیرهای اثرگذار سرمایه انسانی در روند تحولات رشد و پیشرفت اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی را بهوجود میآورد، زیرا پیوند و تعامل این سرمایه با دو سرمایه انسانی و فیزیکی به گونهای است که هم بستر توسعه انسانی و شکوفائی ظرفیتها و توانمندیهای سرمایه انسانی و هم زمینه استفاده بهینه از سرمایه انسانی و سرمایه فیزکی ـ طبیعی را فراهم میکند، همچنان که توسعه سرمایه انسانی و سرمایه فیزیکی ـ طبیعی بر رشد و تعمیق سرمایه اجتماعی تأثیر میگذارد.
نتیجه اینکه فرایند پیشرفت اجتماعی، اقتصادی بر اساس پیوند و تأثیرگذاری متقابل سرمایه اجتماعی و سرمایه انسانی و سرمایه فیزیکی و طبیعی تحقق مییابد و با توجه به اینکه تفسیر سرمایه اجتماعی و سرمایه انسانی بر اساس آموزههای اسلامی تفاوت ماهوی از نگاه لیبرالیسم به این دو سرمایه دارد، الگوی فرایند پیشرفت اسلامی ـ ایرانی بر اساس تعامل این سه نوع سرمایه نیز تفاوت اساسی با فرایند توسعه در لیبرالیسم دارد.
پیشنهادها
۱- سرمایه انسانی در کشور فراسرمایه ملی است و خودباوری نسبت به استعداد کم نظیر نیروی انسانی در ایران بهعنوان ارزش ملی، بومی سازی شود.
۲- رشتههای میانرشتهای از علوم جامعهشناسی، اقتصاد، مدیریت، علوم سیاسی، علوم تربیتی و روانشناسی اجتماعی در یکی از دانشگاههای ایران تأسیس شود تا مطالعات علمی، آموزشی و پژوهشی الگوی توسعه اسلامی ـ ایرانی را برعهده بگیرد.
منابع
۱. اعتصامی، منصور. (۱۳۸۷). مالکیت حاصل از تجارت در اسلام. رسال دکتری، دانشگاه امام صادق(ع).
۲. غفاری، غلامرضا. (۱۳۸۵). مدخلی بر سرمایه اجتماعی. مجله سیاست اجتماعی. معاونت اجتماعی وزارت کشور، ۱ (۱): ۱۰۳-۷۵.
۳. مبانی مفهومی سرمایه اجتماعی. (۱۳۸۷). ترجمه محمد مهدی شجاعی باغینی و همکاران. تهران: پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی تهران.
۴. محمدی، محمد حسن. (۱۳۸۶). سرمایه انسانی و فیلسوفان اقتصادی. بازیابی شده از سایت نظام جامع اطلاعرسانی.
۵. نظری، حسن آقا. (۱۳۸۶). توسعه سرمایه انسانی بر اساس آموزههای اسلامی و تأثیر آن بر توسعه انسانی. فصلنامه علمی ـ پژوهشی اقتصاد اسلامی. ۷(۲۶).
۶. یاوری،کاظم.، سعادت، رحمان. (۱۳۸۱). سرمایه انسانی و رشد اقتصادی در ایران (تحلیل علّی). فصلنامه پژوهشهای اقتصادی دانشگاه تربیت مدرس، ۲(۵-۶): ۴۰-۳۱.
۷. Eluzan, Tarbjarn K. (۲۰۰۹). A ecopathy in financial and wall street crisis economic psychology in financial and well street crisis.
۸. Montego, merry. (۲۰۰۱). Development bank.