چکیده
مصرفگرایی به صورت اخص آن در بین کشورهای در حال توسعه عمدتاً بعد از جنگ جهانی دوم رواج پیدا کرد. دولت و صاحبان صنایع ابتدا در کشورهای صنعتی و بعد در کشورهای در حال توسعه، انسان را به عنوان یک ماشین مصرفکننده مد نظر قرار دادند تا از این رهگذر به اهداف اقتصادی خود که همانا افزایش مداوم سود است نائل شوند. بنابراین مصرفگرایی، ضامن چیزی جز نیازهای کاذبی نیست که در خدمت صنایع و کشورهای صنعتی قرار گیرد. البته انسان نیز خود از لحاظ روانی آمادگی برای راحتطلبی، تجملپرستی و حتی متمایز کردن خویش از افراد دیگر با در اختیار گرفتن کالاها و خدمات بیشتر دارد تا بدین وسیله شکاف بین خود و سایر گروههای جامعه به وجود آورد و از این شکاف برای تثبیت وضعیت اجتماعی خود استفاده کند. از آنجا که مصرفگرایی، برداشت بیش از اندازهی هر فرد از منابع نادر و کمیاب است، لاجرم این موضوع باعث فشارهای متعددی بر جامعه خواهد شد. مصرفگرایی، سدی در مقابله توسعه است، زیرا مانع از سرمایهگذاری جهت طرح و اجرای زیرساختهای توسعه میشود. هر اندازه که در درون جامعه تبلیغات ناسالم در سطح بالا و سطح فرهنگ عمومی در حد پایین باشد به همان اندازه نیز امکان پذیرش روحیهی راحتطلبی و تجملپرستی بیشتر است. انسانهایی که کمتر اعتماد به نفس داشته و کمتر در مورد نقششان در درون جامعه تفکر میکنند، سهلتر پذیرای روحیهی مصرفگرایی در جامعه هستند. اگر بتوانیم آگاهی و سطح فرهنگ عام را افزایش دهیم قادر خواهیم بود بهرهوری تولید را افزایش داده و هم از مصرفگرایی جلوگیری کرده و لاجرم از اتلاف منابع ممانعت به عمل آورده و همین امر، منابع را به حد وفور برای گسترش ظرفیتهای تولیدی در اختیار خواهد گذاشت.
مقدمه
رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی به مناسبت آغاز سال نو، سال جدید را سالی مهم خواندند و با ابراز امیدواری درباره غلبه قدرت ایمانی ملت ایران بر همه حوادث و تحولات این سال، افزودند: «با توجه به اهمیت حیاتی و اساسی مصرف مدبرانه و عاقلانه منابع کشور، سال جدید را در همه زمینهها و امور، سال اصلاح الگوی مصرف میدانم». اهمیت و سبب این نامگذاری را زمانی درمییابیم که علل و عوامل مصرفگرایی را مورد بررسی قرار دهیم.
در جامعه ایران پس از انقلاب به رغم ماهیت و جهتگیری معنوی انقلاب، به علل مختلف ارزشهای مادی رواج یافت و ارزشهای معنوی را تحتالشعاع خود قرار داد تا جایی که رهبر معظم انقلاب لازم دیدند با توجه به خطری که جامعه را تهدید میکند سال 1388 را سال اصلاح الگوی مصرف نامگذاری نمایند. مصرفگرایی در کشورهای در حال توسعه به شکل قابل توجهی تبدیل به آسیب اجتماعی جدی شده است که مستلزم شناخت علمی و سپس درمان اساسی، یا به عبارت دیگر برنامهریزی است. مصرفگرایی پدیدهای جهانی است و چاره آن باید در دو بعد داخلی و بینالمللی(خرد و کلان) صورت گیرد. مصرفگرایی در هر جامعه را باید در یک محیط وسیعتر اجتماعی در نظر گرفت زیرا امروزه تولید و سیستم توزیع جهانی متصل است. هدف پژوهش حاضر بررسی چهار نکته اساسی در رابطه با مصرفگرایی است. نخست ظهور ریشههای مصرفگرایی دوم؛ الگوهای مصرفگرایی در قرن بیستم در جوامع توسعه یافته و چگونگی اشاعه و نفوذ آن به عنوان بخشی از فرهنگ جوامع در حال توسعه؛ سوم، تعیین تفاوتهای مصرفگرایی در بین اقشار و گروههای اجتماعی مختلف و چهارم مصرفگرایی در جامعه ایران مورد بررسی قرار میگیرد. نکته اساسی در این رابطه این است که نباید به برگزاری چند سمینار و کنگره در این خصوص بسنده کرد و از اصل پیام ایشان غافل شد. تحقق فرمایشات مقام معظم رهبری به صورت واقعی تنها با ورود همه جانبه مردم، دولت و مجلس امکانپذیر است و ورود به این پیکار امروز یک تکلیف شرعی و ملی محسوب میگردد.
مصرفگرایی
در سال 1907 نویسنده آمریکایی "سایون ان. پاتن"، در کتاب "مبانی جدید تمدن" فرهنگ مصرفگرایی را کلید میزند و مینویسد «جامعه، از این پس نباید به مهار آرزوها و خواستههای شهروندان بپردازد و آنان را چون گذشته به صرفهجویی و قناعت فرا بخواند؛ بلکه بر عکس، باید آنان را تشویق و تحریک به مصرف بیشتر کند و از آنها بخواهد که برای مصرف بیشتر خود، کاری بیشتر انجام دهند؛ "مصرف بیشتر با تلاش بیشتر" این امر، جامعه را به سوی وفور و رفاه میبرد». این رویکرد مصرفی در غرب که در پی تولید انبوه، اجتنابناپذیر مینمود بعدها و در سالهای اخیر به "جنون مصرف" تبدیل شده و منجر به جایگزینی ارزشها از اخلاقیات و تعالی انسانی به بازار، عرضه و تقاضا گردید. جامعه مصرفی غرب امّا، اندک اندک جای پای خود را در سایر کشورها نیز باز کرد و مظاهر فریبنده آن با استفاده از ابزارهای پیشرفته رسانهای و تأثیر بر جوامع اطلاعاتی، تبلیغ شده و به نفوذ در فرهنگها و تمدنها همت گمارد به گونهایکه امروزه تقریباً در همه نقاط جهان آثار و رگههای مصرفگرایی غربی مشاهده میشود.(صفری، 1388)
گسترش الگوی مصرف غربی در کشور ما با وجود معارف والا و فرهنگ قدرتمند اسلامی، با چالشها و مقاومتهای فراوانی روبرو بوده و هست اما متأسفانه زرق و برقها و زیب و زیورهای چشمنواز و دلفریب تولیدات مصرفی باعث شد تا آسیبهای فرهنگ، بخشهای بزرگی از اقتصاد، بازرگانی و صنعت ما را نیز طی سالهای گذشته مورد تهدید قرار دهد. در جوامع نوین مصرفگرایی به یک فعالیت اجتماعی اصلی تبدیل شده است. برای مصرفگرایی مقدار زیادی وقت، انرژی، پول، خلاقیت و نوآوری تکنولوژیکی مصرف میشود. مطالعه مصرفگرایی در جوامع جدید از اهمیت ویژهای برخوردار است زیرا مصرفگرائی نه تنها مسأله مصرفگرایان است بلکه تولیدکنندگان و توزیعکنندگان کالاها و خدمات نیاز به درک خصوصیات و ویژگیهای آن دارند. به همین لحاظ است که در علوم اجتماعی، جامعهشناسان، اقتصاددانان و روانشناسان معاصر به تحلیلهای همه جانبه آن میپردازند و هر اندیشمندی از یک زاویه خاص به آن توجه دارد.
چگونگی پیدایش فرهنگ مصرفگرایی
مصرفگرایی نوین بر اثر گسترش سرمایهداری برای اولین بار در اروپا به وجود آمد و سپس به جوامع دیگر بسط داده شده و در شرایط کنونی شاهد رشد آن در کشور ایران نیز هستیم. یک دیدگاه در مورد توسعه سرمایهداری بر این باور است که فرهنگ مبنی بر سخت کار کردن، صرفهجویی، سرمایهگذاری و ایجاد مؤسسههای اقتصادی است که روحیه سرمایهداری به وجود میآورد و به تدریج یک نظام اجتماعی ایجاد میکند.(حسینی، 1387) از لحاظ نظری، در این جا یک تضاد بین تبیین پیدایش سرمایهداری و توسعه مصرفگرایی به وجود میآید. اما واقعیت امر این است که سرمایهداری از همان ابتدای پیدایش دارای یک هدف اصلی به نام "سودسازی" بوده است. برای چنین هدفی، تولید بیشتر، فروش بیشتر، سرمایهگذاری بیشتر و مجدداً تولید بیشتر مد نظر است. به عبارت دیگر در یک چرخه، هدف فروش کالاها بیشتر و در نتیجه سود بیشتر است.(لهسائیزاده، 17/7/85) ابتدا تصور بر این بود که طبقات بالا و اشراف لزوماً بهرهبرداران اصلی کالاهای سرمایهداری هستند. اما به تدریج به این اصل سرمایهداری پی بردند "سرمایهداری" با تولید انبوه، نیاز به مصرفکنندگان انبوه دارد. از آنجا که طبقات بالا از کمیت کافی برخوردار نبودند، پس بنابراین نیاز به مصرفکنندگان انبوه به زودی نمایان شد. در تولیدات اولیه، نخست رفع نیازهای حیاتی را مدنظر داشتند. اما از آنجا که نیازهای حیاتی انسان محدود است، لذا باید نیازهای غیرحیاتی در جوامع برای مصرف کالاها به وجود آید. نیاز غیرحیاتی هم در جایی محدود میشد، اما تولیدکنندگان میبایستی خصلت تولید انبوه خود را به عنوان یکی از اهداف، از دست نمیدادند. به همین منظور بود که در جوامع سرمایهداری نیازهای کاذب به وجود آمد تا کالاهای انبوه سریعاً مصرف شوند. مصرف انبوه بر پایه کالاهای بیداوم امکانپذیر بود.
در غرب، گسترش زندگی شهری و شهرنشینی با جنبههای روانی و اجتماعی خاص خود زمینه را برای مصرفگرایی به عنوان سبکی خاص از زندگی به وجود آمد. نخست در ابتدای قرن بیستم، این سبک خاص با الگوهای فرهنگی جدید در میان افراد طبقه بالا و متوسط شهری رواج پیدا کرد. در شهرها فروشگاههای بزرگ تأسیس شدند و فرهنگ مصرفگرایی را القاء کردند. در این فرهنگ ویژه یک شعار اصلی رواج پیدا کرد و آن اینکه "تا میتوانی بخر و هر چه بیشتر مصرف کن". بر پایه همین شعار بود که رقابت در خرید و مصرف به عنصر اصلی این فرهنگ تبدیل شد. افراد در خرید بیشتر و مصرف بیشتر از یکدیگر سبقت میگرفتند و تقریباً مصرفگرایی به نوعی وجهه اجتماعی تبدیل گردید.(لهسائیزاده، 17/7/85)
الگوهای مصرفگرایی نوین
توسعه انواع فروشگاههای بزرگ(مواد غذایی، اسباب منزل، پوشاک، وسایل الکترونیکی و...) در زیر یک سقف، مردم را به مصرفگرایی انبوه عادت داد. افراد در محیطی قرار میگرفتند که کالاهای متنوع را در یک جا جلوی چشمان خود میدیدند. همزمان، مدگرایی به وجود آمد که براساس آن کالاها برای دورههای معینی(یا محدودی) تبلیغ و استفاده میشدند. مردم به این سمت هدایت میشدند که کالاها را در زمان محدودی استفاده کنند. مصرفگرایی میبایستی سهل و آسان گردد. پس ابزار مصرفگرایی باید مهیا میشد. در این جوامع وسایل ارتباط جمعی به مهمترین ابزار مدگرایی و تبلیغ برای کالاها تبدیل شدند. دو نوع ابزار مصرفگرایی در جوامع رواج پیدا کرد: نخست حراجهای پی در پی کالاها و دیگری اشاعه کارتهای اعتباری. در کشورهای توسعه یافته، در طول یک سال به بهانههای متعدد حراج کالاها وجود دارد. در حراج کالاها، از یک روانشناسی استفاده میشود و آن ایجاد احساس نیاز کاذب است. مشتری جنسی را که در حراج میبیند، فکر میکند که نیاز دارد، در حالی که اگر حراج نبود چنین احساسی به او دست نمیداد. از سوی دیگر، فرد در بازار باید احساس کند که همه وقت، پول برای خرید دارد. در اینجا مسأله از طریق مکانیزم کارتهای اعتباری حل میشود. به عبارت دیگر هر گاه احساس نیاز کردی، حتی اگر پول نقد هم نداشته باشی، با داشتن کارت اعتباری، در واقع پول به همراه خود داری. بنابراین توانایی خرید مجازی از نیاز کاذب حاصل میشود.(لهسائیزاد، 17/7/85)
در جوامع توسعه یافته، همه کالاهای خریداری شده مصرف نمیشدند زیرا نیاز واقعی نبودهاند. در نتیجه سه راه برای کالاهای باقی میماند: نخست فروش مجدد آنها با قیمت بسیار ارزان، دوم به دور ریختن آنها، و سوم بخشیدن آنها به افراد یا مؤسسههای خیریه. میدانیم که سرمایهداری به عنوان یک بسته یا محتوای حداقل، اقتصادی، فرهنگی، تکنولوژیکی، اجتماعی و روانی در یک فرآیند تاریخی وارد کشورهای به اصطلاح غیرسرمایهداری شده است. هدف سرمایهداری در این کشورها نیز همان سودسازی مضاعف است. برای رسیدن به این منظور نیز باید فرهنگ مصرفگرایی را در این کشورها رواج دهد. برای رواج مصرفگرایی در این کشورها، سرمایهداری چند نوع عامل دارد. عوامل در زمینههای مختلفی فعالیت میکنند. مهمترین عوامل عبارتند از: 1ـ تجار بزرگ، 2ـ خردهفروشان، 3ـ صاحبان تبلیغات، 4ـ دستاندرکاران وسایل ارتباط جمعی 5ـ تولیدکنندگان کالاها و خدمات، 6ـ بانکها، 7ـ بسیاری از افراد و دیگر مؤسسات.
در جوامع در حال توسعه فرهنگ مصرفگرایی به شکلهای زیر نمایان میشود:
1ـ الگوهای مصرفی کشورهای توسعه یافته عیناً به کشورهای در حال توسعه منتقل میشوند.
2ـ وسایل ارتباط جمعی، مسافران و دیگر عوامل شدیداً به این انتقال کمک میکنند.
3ـ افراد برای نشان دادن اینکه از وجهه بالایی برخوردارند، در مصرفگرایی، افراطیتر از خارجیان عمل میکنند.
4ـ به تدریج مصرفگرایی افراطی جزئی از فرهنگ جهان سومی میشود.
معمولاً در کشورهای در حال توسعه، مصرفگرایی با عدم امنیت اقتصادی توأم میشود. در نتیجه، عدم امنیت اقتصادی، مصرفگرایی را تشدید میکند. نگرانی از کمبودها باعث انبار کردن اجناس میگردد. انبار کردن اجناس به مصرفگرایی بیرویه تبدیل میشود. نهایتاً همان رفع نیازهای غیرواقعی به وجود آمده است. البته یک مسأله در این کشورها به انبار کردن کالاها کمک میکند و آن تبدیل کالاهای مصرفی به کالاهای سرمایهداری است. همین امر باعث میگردد که افراد با زمینههای اجتماعی متفاوت به پنهان کردن برخی از کالاها بپردازند تا اینکه در آینده از طریق افزایش قیمت، منفعتی داشته باشند. به عبارت دیگر مصرفگرایی به نوعی فعالیت اقتصادی تبدیل میشود.(حسینی، 1387)
تبعات مصرفگرایی
موشکافی در لایههای زیرین اهداف مصرفگرایی نشان میدهد که از نظر مروجین مصرفگرایی، شخصیت انسانی مردم جامعه عملاً چیزی جز استفاده از کالاهای مارکدار نیست. مدت زیادی طول نمیکشد که رواج فرهنگ مصرفی که زاییده دنیای صنعتی است سرمستی اغواگران و کارگزاران تبلیغ و تولیدکنندگان کالاها را در سرتاسر جامعه به دلیلی سرعت بالای آن در رسیدن به اهداف خویش را به همراه خواهد آورد بدون آن که فرصتی داشته باشند تا به آثار مخرب فرهنگی که در میان افراد و به خصوص نسل جوان نشر دادهاند بیاندیشند. این وضعیت تا جایی ادامه مییابد که دیگر تنها دغدغهی مردم در نیازهای اساسی خوردن، پوشیدن و رابطهی آن با "ترین" خلاصه نمیشود بلکه این لفظ در مناسبت اجتماعی افراد و حتی سازمانها هم جا باز میکند و کسی نمیتواند جلوی این سیل ویرانگر که جامعه را به قهقرای مصرفزدگی و خودباختگی فرهنگی میکشاند، بایستد. در کشورهای در حال توسعه، مصرفگرایی با عدم امنیت اقتصادی همراه میشود و همین مسأله مصرفگرایی را تشدید میکند.(صفری 1388) از جمله تبعات دیگر این پدیده میتوان به تحدید منابع، آلودگیهای محیط زیست و فاصله اجتماعی و تشدید رفتارهای غلط فردی و اجتماعی چون "اسراف" اشاره کرد. بر این اساس میتوان گفت هنگامی که زیربنای مناسب تولید و درآمدی وجود نداشته باشد و در عین حال بر مصرف تأکید شود، آسیبهای متعددی در جامعه بروز مییابد که در شرایط رونق اقتصادی و بالا رفتن قدرت خرید مردم، مصرفگرایی را رواج میدهد که عوامل فرهنگی در تعیین حدود آن بسیار مؤثرند.
طبقات اجتماعی و مصرفگرایی
معمولاً جامعهشناسان افراد را در جامعه بر پایه سه معیار ثروت، قدرت و وجهه (پرستیژ) به سه طبقه بالا، متوسط و پایین تقسیم میکنند. این سه معیار، الگوهای متفاوتی از مصرفگرایی را برای سه طبقه به بار میآورند. هر سه طبقه، مصرفگرایی بیرویه دارند اما به شکلهای متفاوت. افراد طبقه بالا با داشتن ثروت، از طریق مصرف کالاهای لوکس به دنبال پرستیژ بالا هستند. اینان خدماتی را که فکر میکنند قدرت و وجهه اجتماعی برایشان به ارمغان میآورند را هم به مقدار زیادی مصرف میکنند. طبقات اجتماعی بالا با پرستیژ و قدرت بالا، سعی میکنند با مصرفگرایی مفرط خود را همطراز ثروتمندان نشان دهند. مصرفگرایی مفرط در واقع یک وسیله خود نشان دادن میشود و اعضای یک طبقه در مصرفگرایی مفرط با یکدیگر رقابت شدید دارند. این رقابت از نوع رقابتهای کاذب است. اعضای طبقه متوسط، همیشه سعی میکنند خود را از طبقات بالا عقبتر نبینند. اینان با درآمد کمتر به رقابت با طبقه بالا میپردازند. بازار برای تشفی کردن آنها، اجناس ظاهراً لوکس و ارزان را به وفور در اختیار آنها قرار میدهد. پس از خرید چنین کالاهایی است که از لحاظ روانی یک رضایتمندی کاذب به آنها دست میدهد. اعضای این طبقه اجتماعی به لحاظ کمی بیشترین مصرف را در جامعه دارند. همچنین بازار به خرید آنها وابسته است زیرا تعداد افراد این طبقه در جوامع بیش از اعضای طبقات دیگر است و لذا حجم خرید بالایی دارند. اعضای طبقه پایین با درآمد کم، با توجه به مصرفگرایی دیگر طبقات و با توجه به وفور کالا و خدمات در بازار، در تلاش هستند که به هر وسیله، سهمی از کالا و خدمات در بازار، را به خود اختصاص دهند. ترس از کمبودها و عدم امنیت اقتصادی برای خانوادهها آنها را به خریدی بیرویه و انبارگونه وا میدارد. خرید اعضای این طبقه عمدتاً خرید کالاهای ضروری، مربوط به بقاء بیولوژیک است. بازار مازاد بر مصرف طبقه متوسط را به این طبقه انتقال میدهد. در واقع الگوی مصرفگرایی طبقات پایین، یک نوع سودسازی سرمایهدار از سرمایه بالقوه تلف شده است زیرا اگر طبقه پایین نبود، سرمایهدار مجبور به از دست دادن مازاد کالاهای مصرفی طبقات متوسط بود. چنین است که اعضای طبقه پایین به مصرفگرایی انبوه عادت میکنند. این عادت برای او درونی شده و بخشی از فرهنگ او را تشکیل میدهد.(لهسائیزاده، 17/7/85)
وضعیت ایران در الگوی مصرف جهانی
بر اساس گزارش، موسسه "مارکت اوراکل" ایران از نظر ارائه بنزین ارزان سومین کشور و از نظر میزان یارانه پرداختی به این کالا نخستین کشور در میان کشورهای جهان است و بیش از 36 درصد کل مصرف بنزین خاورمیانه در سال 2007 در ایران مصرف گردیده است. متوسط مصرف سوخت خودروهای بنزینی در کشورمان حدود 11 لیتر در روز است در حالی که متوسط مصرف سوخت در کشورهای دیگر نظیر آلمان و ژاپن 5/2، در انگلیس 5/3، در فرانسه 9/1، در کانادا 5/6 و در کشور آمریکا 3/7 لیتر در روز است. هر 10 سال یکبار میزان مصرف سوخت در ایران 2 برابر میشود اما این نرخ رشد در مقیاس جهانی یک تا 2 درصد بیشتر نیست و میزان سوخت مصرفی جهان در حدود هر 50 سال یک بار 2 برابر میشود. یعنی ایران در مقایسه با میانگین جهانی 4 تا 5 برابر بیشتر سوخت مصرف میکند. هماکنون 9 درصد سوخت جهان در ایران و توسط تنها یک درصد جمعیت جهان مصرف میشود و هر سال بیش از 38 درصد از بودجه سالانه دولت ایران به یارانه بنزین اختصاص مییابد در حالی که در صورت مصرف استاندارد، ایران میتواند یکی از صادرکنندگان بنزین باشد.
سرانه مصرف نان در ایران به گفته معاون وزیر بازرگانی حدود 160 کیلوگرم در سال است که نسبت به کشورهای اروپایی نظیر فرانسه که 56 کیلوگرم و در آلمان 70 کیلوگرم در سال است بیش از 2 تا 3 برابر است و به اذعان رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس یارانه نان طی پنچ سال اخیر به طور متوسط سالانه بیش از 30 درصد رشد داشته است و در سال جاری این رقم بالغ بر 26 هزار میلیارد ریال است و ادامه این روند طی 10 سال آینده با رشد متوسط 15 درصد بدون در نظر گرفتن افزایش یارانه قیمت نان، میزان یارانه پرداختی به 600 هزار میلیارد ریال خواهد رسید. براساس گزارش صندوق بینالمللی پول، ایران دومین کشور جهان از نظر پرداخته یارانه انرژی با رقم 37 میلیارد دلار میباشد. مصرف سرانه انرژی در ایران به ازای هر نفر بیش از 5 برابر مصرف سرانه کشوری مانند اندونزی با 225 میلیون نفر جمعیت، 2 برابر چین با یک میلیارد و 300 میلیون نفر جمعیت و 4 برابر کشور هند با یک میلیارد و 122 میلیون نفر جمعیت است که با مقایسه شاخص شدت مصرف انرژی در ایران با بسیاری از کشورهای جهان، شاهد وضعیت ناهنجار بهرهبرداری انرژی هستیم. در بخش ساختمان و مسکن ایران بر اساس آمار و ارقام منتشره، متوسط مصرف انرژی به ازای هر متر مربع در ایران 6/2 برابر متوسط مصرف در کشورهای صنعتی است که در بعضی از شهرهای کشورمان، این رقم به حدود 4 برابر میرسد.
الگوی مصرف آب آشامیدنی براساس اعلام بانک جهانی برای یک نفر در سال، یک متر مکعب و برای بهداشت در زندگی به ازای هر نفر، 100 متر مکعب در سال است. بر این اساس، در کشور ما 70 درصد بیشتر از الگوی جهانی آب مصرف میشود! از نظر مصرف برق هم، ایران نوزدهمین کشور پرمصرف برق در دنیاست. و دولت سالیانه یارانه 4 هزار میلیارد تومانی برای برق در نظر میگیرد. دکتر داوودی معاون اول رئیسجمهور در همایش ملی نگاه قدسی به آب گفته است که سرانه مصرف آب ایرانیها پنج برابر سرانه مصرف جهان است. تبریزی مدیر عامل سابق شرکت ملی پالایش و پخش فرآوردههای نفتی در خصوص میزان مصرف گاز ایران گفته است: ایران بعد از کشورهای آمریکا و روسیه در رتبه سوم مصرف جهان قرار دارد؛ میزان مصرف گاز طبیعی در ایران از 68 میلیارد متر مکعب در سال 2001 با متوسط رشد سالانه 3/10 درصد به 123 میلیارد متر مکعب در سال 2008 رسیده و پیشبینی میشود در سال 2012 میلادی میزان مصرف به 277 میلیارد متر مکعب برسد و با ادامه این روند در سالهای آینده ایران به یک مصرفکننده بزرگ گاز طبیعی در جهان تبدیل خواهد شد. این در حالی است که دولت در سال گذشته 134 هزار میلیارد ریال یارانه گاز به مشترکان بخش خانگی تعلق داده است. سرانه مصرف شکر در ایران 29 کیلوگرم است در حالی که میانگین شکر در جهان 22 کیلوگرم میباشد و نیز تحقیقات کارشناسان نشان میدهد ایرانیها 30 درصد بیشتر از میانگین جهانی روغن مصرف میکنند و همچنین مصرف میوه در ایران 4 برابر استاندارد جهانی است. همانطور که مشاهده میکنیم مقایسه میزان مصرف در بخشهای مختلف با سایر کشورها، نشاندهنده وضعیت بسیار نامطلوب مصرف در همه زمینهها است و جالبتر اینجاست که سالیانه نزدیک به 2/12 هزار میلیارد تومان یارانه واقعی و 78 هزار میلیارد تومان یارانه پنهان پرداخت میکنیم که در مجموع مبلغ کل یارانه آشکار و پنهان دولت چیزی در حدود 90 هزار میلیارد تومان است.
مقایسه مصرف حاملهای انرژی در ایران و جهان
مصرف انرژی در ایران به ازای هر واحد تولید ناخالص داخلی معادل 3 برابر مقداری است که در کشورهای صنعتی و توسعه یافته مصرف میشود. مصرف بنزین کشور طی سه هفته نخست سال جاری علیرغم سهمیهبندی، یک میلیون لیتر افزایش یافته و به 68 میلیون لیتر در روز رسید.(خبرگزاری فارس 22/1/88) گاز خانگی نیز در سال 87 حدود 12 درصد افزایش داشت. البته اگر این افزایش رشد بخش صنعت و نیروگاههای برق بود، هیچ گونه مشکلی پیش نمیآمد زیرا این رشد تبدیل به تولید، عرضه کالا و در نهایت به اشتغالزایی ختم میشد. ایران در حال حاضر به لحاظ عرضه بنزین ارزان در جهان بعد از ونزوئلا در رتبه دوم و عربستان سعودی بعد از ایران در رتبه سوم قرار دارد.(اکو نیوز 2/2/88) عملکرد ونزوئلا با عرضه هر لیتر بنزین به بهای دو سنت، با دارا بودن ذخائر نفتی بسیار و اتخاذ سیاست غیرتوسعهای و یا عربستان سعودی به دلیل تعداد جمعیت پایین(19 میلیون نفر) و فروش فرآوردههای نفتی با کیفیت و کسب درآمد بالا، قابل توجیه است، اما باید توجه داشت عملکرد ایران به شیوه کنونی در این خصوص غیرقابل توجیه و خطرساز برای آینده کشور است.(بازتاب آنلاین 4/2/88) طبق آمار، میزان مصرف انرژی در ایران به ازای هر واحد تولید ناخالص داخلی GDP معادل 5/2 و 3 برابر مقداری است که در کشورهای صنعتی و در حال توسعه مصرف میشود. اروپا بعد از افزایش قیمت نفت در دسامبر 1973 در طول کمتر از 10 سال استفاده از عایقهای حرارتی را اجباری، استفاده از شوفاژ در طول روز را ممنوع و قیمت بنزین را به شدت افزایش داد. به تعداد وسایل نقلیه عمومی در این کشورها به سرعت افزوده شد و استفاده از تجهیزات هوشمند، پنجرههای دو جداره و ساختمانهای دارای عایقهای حرارتی را در عصر جدید مورد توجه قرار دادند. قیمت پایین گاز خانگی و برق و همچنین شکست طرح تثبیت قیمتها عامل اصلی رشد مصرف در کشور است و ایران امروز با نیروگاههایی به ظرفیت 47 هزار مگاوات برق به عنوان بزرگترین تولیدکننده برق خاورمیانه مطرح است، اما کشوری مانند ترکیه توانسته است با مصرف پایین برق نسبت به ایران، 90 میلیارد دلار صادرات را در کارنامه خود داشته باشد.(خبرگزاری فارس 4/2/88)
قیمت برق خانگی در کشورهای صنعتی 3 تا 5/3 برابر قیمت برق صنعتی است. در ایران قیمت تمام شده برق برای تولید یک تن فولاد علی رغم استفاده از منابع گازی ارزان برابر است با قیمت برقی که کارخانههای فولادسازی در کشورهای صنعتی پرداخت میکنند. بخش عمدهای از انرژی برق کشور ما در مصارف غیرتولیدی به کار گرفته میشود. ایران با ثابت نگه داشتن قیمت فرآوردههای نفتی، برق و آب موجبات رشد 10 درصدی مصرف در سال را فراهم آورده است که مقابله با رشد این چنینی مصرف حتی از عهده کشورهای اروپایی و آمریکایی هم برنمیآید.(بازتاب آنلاین 4/2/88) در صورت تداوم مصرف به میزان کنونی، مجبور به تأمین سالانه پنج هزار مگاوات برق نیروگاهی مازاد خواهیم بود که تأمین این میزان برق نیاز به اعتباری بالغ بر شش میلیارد دلار برای سرمایهگذاری ارزی و ریالی خواهیم داشت و تأمین این میزان اعتبار برای وزارت نیرو ممکن نخواهد بود. ایران در صورت تکمیل نیروگاههای برقی نیمه تمام و ساخت نیروگاههای جدید برق آبی که توان تولید 22 هزار مگاوات برق را خواهد داشت که البته این پروژهها به علت نداشتن بودجه و منابع مالی وزارت نیرو و عدم سرمایهگذار به بهره نرسیدهاند. در سال 87 بدهی 27 هزار میلیارد ریالی وزارت نیرو به پیمانکاران خود، دولت را مجبور به پرداخت اعتبارات معوقه این وزارت از حساب ذخیره ارزی کرد که این امر در تشدید تورم نقش بهسزایی داشت. قیمت آب، برق و گاز در سبد خانوارها را بسیار کم و دور از واقعیت است. به طور میانگین 92 درصد آب مصرفی کشور در بخش کشاورزی به دلیل استفاده از روش منسوخ غرق آبی به جای سیستمهای کارآمدتر آبیاری تحت فشار یا قطرهای هدر میرود.(خبرگزاری فارس 4/2/88)
نمای سنگی ساختمانها، دوجداره نبودن پنجرهها، عدم استفاده صحیح از انرژی و سیستمهای هوشمند کنترل انرژی از جمله دلایل هدر رفت انرژی در بخش مسکن میباشد. ایران به توجه به شرایط کنونی و مقدار منابع باقیمانده ناچار به اصلاح الگوی مصرف است، زیرا در صورت ادامه و تشدید مصرف درآمدهای نفتی منظور شده در بودجه عمومی به سرعت تبدیل به ریال شده و از چرخه اقتصادی خارج و به افزایش مصرف میانجامد. در چند سال گذشته به جای آنکه درآمدهای نفتی تبدیل به فعالیتهای ماندگار مانند ایجاد سد، آزاد راه و کارخانجات تولیدی و امثال آنها شود، 85 درصد از این منابع در تنور مصرف سوخت و فقط 15 درصد منابع در بخشهای عمرانی سرمایهگذاری شد. ضایعات مصرف نان در کشور 30 درصد است و باید در این زمینه نیز تصمیمات عاجلی در جهت پخت نان با کیفیت در توازن با قیمت گرفته شود، چرا که با افزودن ضایعات 30 درصدی نان به مصرف نه میلیون تنی نان کشور در سال متوجه خواهیم شد که در سال جاری و سالهای آتی جهت تأمین منابع دچار مشکل میشویم.
میزان مصرف شکر در ایران را برای هر نفر طی یک سال 32 کیلوگرم است این میزان مصرف شکر با درآمد چهار هزار دلاری در مقایسه با مصرف کشوری مانند آلمان سرانه بالغ بر 50 هزار دلار برابری میکند و این بدین مفهوم است که عملاً ایران علی رغم درآمد پایین نسبت به آلمان یعنی یک به 13 در زمینه مصرف سرانه شکر ایران با این کشور برابری میکند.
در خصوص روغن نباتی نیز همین مسأله صادق است. در سالی که گذشت یک میلیون و 200 هزار تن روغن نامرغوب خام خوراکی وارد کشور شد که پایین بودن کیفیت روغن نباتی وارد شده یکی از عوامل مؤثر بروز بیماریها عنوان شده است. علیرغم اینکه قانون برنامه سوم توسعه صنایع را ملزم به ارتقاع سطح محصولات و به روزرسانی تکنولوژی تولید کرد، اما به نظر میرسد تلاش چندانی در این زمینه صورت نگرفته است چرا که هماکنون حدود 85 درصد روغن نباتی مصرفی کشور از خارج تأمین میشود. وجود عاملان تأثیرگذار در تجارت شکر و روغن را که بیشتر توسط شرکتهای بورسی صورت میگیرد، از عوامل واماندگی و به نتیجه نرسیدن تدابیر اندیشیده شده است. تولید چغندر قند در سالهای نه چندان دور 79 و 80 در حدود 2/6 درصد بود.(روزنامه اطلاعات 31/1/88) وجود عاملان تأثیرگذار در تجارت و فعالیت آنها در سطح وسیع علیرغم قدرت خودکفایی کشور وجود زمینههای لازم در این مسیر، سبب شده است که کشور نه تنها در تولید این اقلام به وابستگی برسد بلکه با منحرف کردن نوع فعالیتها و نحوه سرمایهگذاری، موجبات کاهش یافتن زمینهای زیر کشت نیشکر، چغندر قند و در نهایت به نابودی گرویدن این صنعت را فراهم کردهاند. وجود عاملان تأثیرگذار در بنزین و واردات بنزین نامرغوب را از عوامل تشدید مصرف و عدم ساخت پالایشگاههای جدید است. وجود این عاملان، فرسوده بودن تجهیزات پالایشگاهی، نبود سرمایهگذار و احداث نکردن پالایشگاههای جدید از دیگر عوامل موثر در فروش ارزان قیمت نفت به صورت خام یا نفت کورهای میباشد. افزایش قیمت به عنوان اهرم برتر در مسیر اصلاح الگوی مصرف را منوط به اجرای پلکانی است. افزایش قیمت باید به صورت پلکانی صورت پذیرد تا قشرهای آسیبپذیر در معرض بازتابهای این افزایش قرار نگیرند.(خبرگزاری فارس 4/2/88)
نتیجهگیری
اعضای طبقه بالای جامعه مصرفگرایی را به عنوان یک الگوی نشان دادن هویت بالا به کار میبرند. طبقه متوسط برای نشان دادن وجهه بالای خود از مصرفگرایی استفاده میکنند. طبقه پایین بدون توجه به مسأله نیازهای واقعی و غیرواقعی خود در دام مصرفگرایی کاذب افتاده و هر چه بیشتر میگذرد، بیشتر در این دام فرو میرود. اگر دولتمردان با همکاری کارشناسان اجتماعی چارهای برای این معضل اجتماعی ـ اقتصادی، فرهنگی نیندیشند، جامعه ایران سریعاً اسیر همان مسائل مصرفگرایی بیرویه غرب خواهد شد. کارهایی که باید صورت گیرد، نخست در زمینه فرهنگی است که اعمال آموزشهای جدید در این زمینه میتواند راه ساز باشد. دوم در زمینه کنترلهای اقتصادی است به ویژه برای بخش تولیدی که باید کنترلهای شدیدی اعمال گردد. سوم، استفاده از اهرمهای سیاسی است که در توزیع کالا و خدمات باید به کار گرفته شود. در واقع برنامهریزی در سه زاویه یک مثلث باید صورت گیرد:
1ـ برنامهریزی در نهادهای آموزشی 2ـ برنامهریزی در بخش تولید به صورت نظارت شدید 3ـ برنامهریزی در کنترل بازار و قیمتها. بدون شک نفوذ از خارج کار برنامهریزی در این زمینه را با مشکل روبرو میکند، اما جاذبههای آموزشی داخلی و کنترلهای منطقی تولیدی و توزیعی میتواند افراد را به الگوهای مصرفی بهینه هدایت کند. برنامهریزی برای اصلاح الگوهای مصرف باید در چند بعد صورت گیرد:
نخست، مصرفگرایی صحیح را باید از طریق آموزشهای رسمی به کودکان، نوجوانان و جوانان آموزش داد. این امر باید از طریق مدارس صورت گیرد.
دوم، مصرفگرایی غلط و صحیح را باید به شیوههای آموزشهای غیررسمی از طریق رسانههای جمعی و به ویژه صدا و سیما به بزرگسالان نشان داد.
سوم، تولید در سطح جامعه با یک کنترل و نظارت فرهنگ توأم شود. نباید گذاشت هر کالائی در جامعه تولید گردد.
چهارم، نظارت و کنترل فرهنگی به واردات عمده و خرد باید روا گردد.
پنجم، عرضه کالا و خدمات در جامعه به گونهای صورت گیرد که اعضای طبقات متفاوت دسترسی نسبتاً مشابهای به آنها داشته باشند.
ششم، تبلیغات باید به گونهای باشند که مصرفگرایی افراطی را اشاعه ندهند و صرفاً به معرفی کالاها و خدمات بپردازند.
هفتم، مطالعات علمی ملی و منطقهای پیرامون مصرفگرایی در سطح مملکت صورت گیرد و نظرسنجی از مردم شود.
هشتم، فرهنگ مصرف جمعی در زمینههای مختلف به جای فرهنگ مصرفگرایی فردی اشاعه شود.
نهم، فرهنگ بازیافت در میان مردم رواج داده شود. برای این منظور ابزار جمعآوری مازادها در سراسر جامعه نصب و به کار گرفته شود.
دهم، بازیافت به عنوان یک ارزش تلقی گردد و از جوامع دیگر چگونگی عمل بازیافت به نمایش گذارده شود.
منابع:
[1]. لهسائیزاده، عبدالعلی، فرهنگ مصرفگرایی نوین و لزوم برنامهریزی بران آن، سایت شورای فرهنگ عمومی، 17/7/85
[2]. حسینی، مریمالسادات، مصرفگرایی بیماری فرهنگی دنیای مدرن، خبرگزاری موج 25/5/87
[3]. صفری ابراهیم، اقتصاد مصرفی یا مصرف اقتصادی؟ سایت مدیریت اقتصاد و توسعه، 9/1/1388
[4]. وبلاگ
(http://www.ilc.ir/?lang=style=no&row_id=1319&=key&page=showbody_news&fa)
[5]. سایت تابناک 43545=http://www.tabnak.ir/pages/?cid
[6]. خبرگزاری فارس
[7]. تابناک آنلاین
[8]. روزنامه اطلاعات 31/1/88
[9]. بازتاب آنلاین 4/2/88
[10]. اکو نیوز 2/2/88