[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :بیانات در سخنرانی تلویزیونی به مناسبت عید مبعث - 1400/12/10 عنوان فیش : جدایی دین از سیاست کلیدواژه(ها) : جدایی دین از سیاست نوع(ها) : جستار متن فیش : نکتهی بعدی در قضیّهی بعثت خاتمالانبیا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) این است که بر خلاف نظر آن کسانی که دین را جدای از سیاست معرّفی میکنند، دین را از زندگی، از سیاست و از حکومت بکلّی جدا میکنند -قشرهای مختلفی هم در این زمینه کار میکنند؛ از قبل هم بود و با حرکت انقلابی این تلاش خنثی شد، ولی خب باز آدم مشاهده میکند که کسانی باز زمزمهی این را شروع کردهاند با نوشتن و گفتن و مانند اینها- نقطهی اوج نهضت نبوی تشکیل حکومت بود که مقدّمات آن را و زمینهسازی آن را خود پیغمبر به وجود آورد؛ با بزرگان مدینه که آوازهی اسلام را شنیده بودند و آمدند ببینند قضیّه چیست، پیامبر اکرم با اینها صحبت کردند، مواضعه کردند، قرارداد گذاشتند و بزرگان یثرب -البتّه آن روز هنوز اسمش مدینه نبود، شهر یثرب بود- زمینهسازی کردند، بعد پیغمبر اکرم با آن وضع عجیب، هجرت خود را شروع کرد، بعد هجرت مسلمانها شروع شد و بتدریج مهاجرین آمدند. قبل از هجرت، پیغمبر مصعببنعمیر را به عنوان نماینده فرستاد آنجا که برود آیات قرآن را بخواند برای مردم؛ این مقدّمات را فراهم کرد، بعد هم خود حضرت به یثرب هجرت کردند و حکومت اسلامی را در آنجا تشکیل دادند؛ این نقطهی اوج نهضت پیغمبر بود. و به این هم اکتفا نکردند که حالا یک حکومت تشکیل بدهند و فقط مردم را اداره کنند؛ نه، شروع کردند به مقابلهی همهجانبهی با دشمنان. چون دشمنان بالاخره مسلمانها را راحت نمیگذاشتند؛ لشکر درست کردند، جنگافزار تهیّه کردند و به دشمنان حمله کردند، یک جاهایی دفاع کردند، یک جاهایی تهاجم کردند؛ هر دو جورش هست. اینکه حالا بعضی میگویند جنگهای پیغمبر صرفاً دفاعی است، نه، بعضی دفاعی بود، بعضی هجومی بود؛ شرایط مختلف بود. بعد هم پایگاه شرک را فتح کردند؛ پایگاه شرک مکّه بود؛ آنجا را فتح کردند و بیتالله در اختیار اسلام و در اختیار مسلمین قرار گرفت؛ حکومت اسلامی را تثبیت کردند. این شورانگیزترین بخش نهضت اسلامی است. چطور آن کسانی که این تلاش را میکنند میخواهند اسلام را، دین را از حکومت جدا کنند؟ مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران حج - 1397/04/25 عنوان فیش :دنیا و آخرت در حج مجتمع شده است کلیدواژه(ها) : حج, حج درست, جدایی دین از سیاست, اسلام سیاسی نوع(ها) : قرآن متن فیش : علاوهی بر همهی جهات گوناگونی که در حج -این فریضهی بزرگ- وجود دارد، حج این خصوصیّت را هم دارا است که مظهر آمیختگی معنویّت و سیاست، معنویّت و مادّیّت، و دنیا و آخرت است. وَ مِنهُم مَن یَقولُ رَبَّنا ءاتِنا فِی الدُّنیا حَسَنَةً وَ فِی الأخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النّار؛(1) کسانی که در حج اینجور دعا میکنند و حسنهی دنیوی و حسنهی اُخروی را از خدای متعال مسئلت میکنند، اینها مطلوب و مقبول قرآنند؛ یعنی دنیا و آخرت در حج مجتمع شده است؛ حج مظهر یکچنین چیزی است. کسانی در طول سالهای متمادی تلاش کردند، امروز هم تلاش میکنند که در اسلام معنویّت را از مسائل زندگی و مسائل ادارهی امور جوامع جدا کنند؛ [یعنی] «جدایی دین از سیاست». سالهای متمادی -شاید بشود گفت دهها سال، صد سال یا بیشتر- دشمنان اسلام و نادانهایی که از اسلام چیزی نمیدانستند، روی این کار کردند؛ وقتی جمهوری اسلامی به وجود آمد و انقلاب اسلامی شد، این حرفها همه باطل شد؛ معلوم شد که نخیر، اسلام میتواند میدان سیاست را، میدان زندگی را، میدان ادارهی کشور را، میدان به صحنه آوردن مردم با همهی توانشان و ظرفیّتشان را به بهترین وجهی اداره کند؛ از شعارهایی که کمونیستها میدادند تا آنهایی که لیبرالها میدادند تا آنهایی که غربیها میدادند، از همهی اینها در این زمینه موفّقتر عمل کرد. پس آن تلاشی که مدّتها میکردند باطل شد لکن باز مجدّداً شروع کردند؛ کسانی شروع کردند برای اینکه نسلهای جدید را از آمیختگی دین و سیاست، دین و زندگی، دین و علم، آمیختگی دنیا و آخرت، آمیختگی معنویّت و مادّیّت -که در اسلام همهی اینها هست- منصرف کنند؛ یعنی ذهنها را از این آمیختگی منصرف بکنند؛ حج، یک میدان عملی است برای اینکه این آمیختگی را نشان بدهد. 1 ) سوره مبارکه البقرة آیه 201 وَمِنهُم مَن يَقولُ رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنيا حَسَنَةً وَفِي الآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنا عَذابَ النّارِ ترجمه : و بعضی میگویند: «پروردگارا! به ما در دنیا (*نیکی*) عطا کن! و در آخرت نیز (*نیکی*) مرحمت فرما! و ما را از عذابِ آتش نگاه دار!» مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران حج - 1397/04/25 عنوان فیش :مردمسالاری برگرفته از متن اسلام و قرآن است کلیدواژه(ها) : حج, جدایی دین از سیاست, مردمسالاری اسلامی, امت بزرگ اسلامی نوع(ها) : قرآن متن فیش : این اجتماع مسلمانها و این همدلی مسلمانها، این هماهنگی مسلمانها، یکی از اهداف مهمّ حج است که باید مورد توجّه قرار بگیرد. در تمام برنامههای حجّاج محترم و مدیران مربوطه، این معنا باید لحاظ بشود: ارتباط، اتّصال، تفاهم، توافق. البتّه حکومتِ مسلّط بر آن منطقه این را نمیخواهند، هرجوری که ممکن است، موانع ایجاد میکنند؛ امروز وسایل هم زیاد است. ارتباطات باید برقرار بشود، اجتماع امّت اسلامی باید شکل بگیرد. پس بنابراین آنکسانی که سیاست را از اسلام جدا میکنند، نفی میکنند، اسلام را نفهمیدهاند، آیات قرآن را نفهمیدهاند. آیات قرآن، چه آنچه مربوط به حج است، چه آنچه مربوط به جهاد است، چه آنچه مربوط به ارتباطات مردم در یک جامعه است، چه آنچه مربوط به حاکمیّت حاکم اسلامی در جامعه است، اینها همه سیاستهایی است که متعلّق به اسلام است. مردمسالاری اسلامی هم که ما گفتیم، متّخَذ از متن اسلام و متن قرآن است. وَ اَمرُهُم شورىٰ بَینَهُم؛(1) این، آن نکتهی اصلی است در مسئلهی حج. 1 ) سوره مبارکه الشورى آیه 38 وَالَّذينَ استَجابوا لِرَبِّهِم وَأَقامُوا الصَّلاةَ وَأَمرُهُم شورىٰ بَينَهُم وَمِمّا رَزَقناهُم يُنفِقونَ ترجمه : و کسانی که دعوت پروردگارشان را اجابت کرده و نماز را برپا میدارند و کارهایشان به صورت مشورت در میان آنهاست و از آنچه به آنها روزی دادهایم انفاق میکنند، مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران حج - 1397/04/25 عنوان فیش : جدایی دین از سیاست کلیدواژه(ها) : جدایی دین از سیاست نوع(ها) : جستار متن فیش : علاوهی بر همهی جهات گوناگونی که در حج -این فریضهی بزرگ- وجود دارد، حج این خصوصیّت را هم دارا است که مظهر آمیختگی معنویّت و سیاست، معنویّت و مادّیّت، و دنیا و آخرت است. وَ مِنهُم مَن یَقولُ رَبَّنا ءاتِنا فِی الدُّنیا حَسَنَةً وَ فِی الأخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النّار؛ کسانی که در حج اینجور دعا میکنند و حسنهی دنیوی و حسنهی اُخروی را از خدای متعال مسئلت میکنند، اینها مطلوب و مقبول قرآنند؛ یعنی دنیا و آخرت در حج مجتمع شده است؛ حج مظهر یکچنین چیزی است. کسانی در طول سالهای متمادی تلاش کردند، امروز هم تلاش میکنند که در اسلام معنویّت را از مسائل زندگی و مسائل ادارهی امور جوامع جدا کنند؛ [یعنی] «جدایی دین از سیاست». سالهای متمادی -شاید بشود گفت دهها سال، صد سال یا بیشتر- دشمنان اسلام و نادانهایی که از اسلام چیزی نمیدانستند، روی این کار کردند؛ وقتی جمهوری اسلامی به وجود آمد و انقلاب اسلامی شد، این حرفها همه باطل شد؛ معلوم شد که نخیر، اسلام میتواند میدان سیاست را، میدان زندگی را، میدان ادارهی کشور را، میدان به صحنه آوردن مردم با همهی توانشان و ظرفیّتشان را به بهترین وجهی اداره کند؛ از شعارهایی که کمونیستها میدادند تا آنهایی که لیبرالها میدادند تا آنهایی که غربیها میدادند، از همهی اینها در این زمینه موفّقتر عمل کرد. پس آن تلاشی که مدّتها میکردند باطل شد لکن باز مجدّداً شروع کردند؛ کسانی شروع کردند برای اینکه نسلهای جدید را از آمیختگی دین و سیاست، دین و زندگی، دین و علم، آمیختگی دنیا و آخرت، آمیختگی معنویّت و مادّیّت -که در اسلام همهی اینها هست- منصرف کنند؛ یعنی ذهنها را از این آمیختگی منصرف بکنند؛ حج، یک میدان عملی است برای اینکه این آمیختگی را نشان بدهد. مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران حج - 1397/04/25 عنوان فیش : جدایی دین از سیاست کلیدواژه(ها) : جدایی دین از سیاست نوع(ها) : جستار متن فیش : این اجتماع مسلمانها و این همدلی مسلمانها، این هماهنگی مسلمانها، یکی از اهداف مهمّ حج است که باید مورد توجّه قرار بگیرد. در تمام برنامههای حجّاج محترم و مدیران مربوطه، این معنا باید لحاظ بشود: ارتباط، اتّصال، تفاهم، توافق. البتّه حکومتِ مسلّط بر آن منطقه این را نمیخواهند، هرجوری که ممکن است، موانع ایجاد میکنند؛ امروز وسایل هم زیاد است. ارتباطات باید برقرار بشود، اجتماع امّت اسلامی باید شکل بگیرد. پس بنابراین آنکسانی که سیاست را از اسلام جدا میکنند، نفی میکنند، اسلام را نفهمیدهاند، آیات قرآن را نفهمیدهاند. آیات قرآن، چه آنچه مربوط به حج است، چه آنچه مربوط به جهاد است، چه آنچه مربوط به ارتباطات مردم در یک جامعه است، چه آنچه مربوط به حاکمیّت حاکم اسلامی در جامعه است، اینها همه سیاستهایی است که متعلّق به اسلام است. مردمسالاری اسلامی هم که ما گفتیم، متّخَذ از متن اسلام و متن قرآن است. وَ اَمرُهُم شورىٰ بَینَهُم؛ این، آن نکتهی اصلی است در مسئلهی حج. مربوط به :بیانات در دیدار مردم قم - 1395/10/19 عنوان فیش : سیاست و دیانت, تقویت مبانی معرفتی, جدایی دین از سیاست کلیدواژه(ها) : سیاست و دیانت, تقویت مبانی معرفتی, جدایی دین از سیاست نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : ایمان دینی باید با معرفت همراه باشد؛ معرفت دینی چیست؟ همین مطلبی که مرحوم مدرّس فرمود که «دیانت ما عین سیاست ما است، سیاست ما عین دیانت ما است» مربوط به :بیانات در دیدار مردم قم - 1395/10/19 عنوان فیش : سیاست و دیانت, سیاستهای استعمارگران در خاورمیانه, جدایی دین از سیاست کلیدواژه(ها) : سیاست و دیانت, سیاستهای استعمارگران در خاورمیانه, جدایی دین از سیاست نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : یکی از توصیههای اساسیای که هیئتهای اندیشهورز آمریکایی و انگلیسی دُور هم مینشینند، فکر و طرّاحی میکنند، دارند ارائه میدهند و به فعّالان مطبوعاتی و رسانهای و اینترنتی و سیاسی و غیره تعلیم میدهند، این است که میگویند با دینِ سیاسی باید مخالفت کرد؛ یعنی تبلیغِ جدایی دین از سیاست و زندگی. مربوط به :بیانات در دیدار مردم قم - 1395/10/19 عنوان فیش : سیاست و دیانت, جدایی دین از سیاست کلیدواژه(ها) : سیاست و دیانت, جدایی دین از سیاست نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : معنای دین غیر سیاسی این است که دین بنشیند دائم نصیحت بکند، دائم حرف بزند و قدرتمندان هم هر کار که دلشان میخواهد برخلاف دین و بر ضدّ دین بکنند؛ هر وقت هم که خواستند یک لگدی به سر اینها بزنند. مربوط به :بیانات در دیدار مردم قم - 1395/10/19 عنوان فیش : جدایی دین از سیاست, حاکمیت دین کلیدواژه(ها) : جدایی دین از سیاست, حاکمیت دین نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : دشمن دین، از آن دینی میترسد که دولت دارد، قدرت دارد، ارتش دارد، اقتصاد دارد، سیستم مالی دارد، تشکیلات گوناگون اداری دارد؛ از این دین میترسد. مربوط به :بیانات در دیدار مردم قم - 1395/10/19 عنوان فیش : جدایی دین از سیاست کلیدواژه(ها) : جدایی دین از سیاست نوع(ها) : جستار متن فیش : علاوه بر ایمان دینی، معرفت دینی [لازم] است. ایمان دینی باید با معرفت همراه باشد؛ معرفت دینی چیست؟ همین مطلبی که مرحوم مدرّس فرمود که «دیانت ما عین سیاست ما است، سیاست ما عین دیانت ما است» -و امام بزرگوار ما هم همین معنا را و همین مفهوم را، هم گفت و هم عملی کرد- این یکی از عناصر اقتدار کشور است. امروز یکی از توصیههای اساسیای که هیئتهای اندیشهورز آمریکایی و انگلیسی دُور هم مینشینند، فکر میکنند، طرّاحی میکنند، دارند ارائه میدهند و به فعّالان مطبوعاتی و رسانهای و اینترنتی و سیاسی و غیره تعلیم میدهند، این است که میگویند با دینِ سیاسی باید مخالفت کرد؛ یعنی تبلیغِ جدایی دین از سیاست؛ یعنی جدایی دین از زندگی؛ دینِ گوشهی مسجد، دین داخل خانه، دین فقط در دل، نه در عمل، که اقتصاد غیر دینی باشد، سیاست غیر دینی باشد، زیر بار دشمن رفتن غیر دینی باشد، با دوست جنگیدن، با دشمن همراه شدن -بر خلاف نصّ دین- وجود داشته باشد، امّا ظاهر هم ظاهر دینی باشد؛ این را میخواهند. معرفت دینی یعنی اینکه دین -همهی ادیان؛ ادّعای ما این است که همهی ادیان اینجور هستند، حتّی مسیحیّت، امّا آنکه مسلّم و واضح و روشن است، دین اسلام است که پیغمبر اکرم اوّلْکاری که بعد از غربت دوران مکّه انجام داد، ایجاد حکومت بود و دین را با ریختن در قالب حکومت توانست ترویج بکند- جدای از حکومت نیست. معنای اینکه دینی از حکومت جدا باشد، این است که دین بنشیند دائم نصیحت بکند، دائم حرف بزند و قدرتمندان هم هر کار که دلشان میخواهد برخلاف دین و بر ضدّ دین بکنند؛ هر وقت هم که خواستند یک لگدی به سر اینها بزنند؛ دین غیر سیاسی یعنی این. این را میخواهند، این را دنبال میکنند. نخیر، این معرفت باید وجود داشته باشد که دین منفکّ از سیاست نیست؛ و دشمن دین، از آن دینی میترسد که دولت دارد، قدرت دارد، ارتش دارد، اقتصاد دارد، سیستم مالی دارد، تشکیلات گوناگون اداری دارد؛ از این دین میترسد؛ وَالّا آن دینی که مردم میروند و در مسجد عبادت میکنند، خب بکنند، صد سال بکنند؛ پس این هم یک از عوامل [اقتدار کشور]. این را بدانید که عدم انفکاک دین از زندگی و از سیاست و جریان دین در همهی شراشر زندگی جامعه، یک معرفت درست دینی است؛ این باید تحقّق پیدا بکند و باید دنبال این بود. وَالّا اسم دین و اسم روحانیصفتیِ ماها و عمّامهبهسریِ ماها و مانند اینها که کاری نمیکند؛ باید حقیقتاً حرکت کنیم. مربوط به :بیانات در دیدار ائمه جماعات مساجد استان تهران - 1395/05/31 عنوان فیش : اسلام سیاسی, سکولاریسم, جدایی دین از سیاست کلیدواژه(ها) : اسلام سیاسی, سکولاریسم, جدایی دین از سیاست نوع(ها) : جستار متن فیش : بعضیها مسجد را -برخلاف آنچه ما حالا عرض کردیم- از مسائل سیاسی میخواهند بکلّی برکنار بدارند. [میگویند] آقا شما وارد سیاست نشوید، کار خودتان را بکنید. کار خودتان یعنی چه؟ یعنی بیایید همان نمازتان را بخوانید و بروید؛ فقط پیشنمازی محض. این همان سکولاریسم است. سکولاریسم بهمعنای بیدینی نیست، سکولاریسم بهمعنای این است که دین در غیر عمل شخصی، هیچ بُروزوظهوری نداشته باشد. نظام اجتماعی کاری به دین ندارد. بله، هرکسی در داخل نظام اجتماعیِ متنوّعِ غربی و شرقی و امثال اینها خودش برای خودش، در دل خودش، در عمل خودش یک ارتباطی با خدا داشته باشد؛ سکولاریسم یعنی این. این همان چیزی است که دشمنان میخواهند؛ دشمنان همین را میخواهند. آن دینی که با آن مخالفند، آن ایمانی که با آن میجنگند، آن ایمانی است که به ایجاد نظام اسلامی میانجامد و اسلام را قدرتمند میکند؛ با آن مخالفند. از اسلام میترسند؛ کدام اسلام؟ اسلامی که دارای قدرت است، دارای نظامات است، دارای سیاست است، دارای حکومت است، دارای ارتش است، دارای نیروی مسلّح است، دارای تواناییهای علمی است، دارای تواناییهای بینالمللی [است]. از اینجور اسلامی میترسند وَالّا از اسلامی که ولو یک میلیون طرفدار هم فلان جریان یا فلان حزب یک گوشهای در یک کشور یا در سراسر دنیا داشته باشد امّا قدرتی در اختیار ندارد، واهمهای ندارند؛ کاری [در برابر آن] نمیکنند. آن اسلامی که با آن مقابلند، با آن مخالفند، با آن دشمنند، کینهی آن را در دل میپرورانند، اسلام مقتدر است. آنوقت ما بیاییم اسلام را در کانونهای اصلی خود یعنی مساجد، از مسائل جامعه، از مسائل سیاست، از مسیر جامعه، از مصیر(*) جامعه بکلّی منصرف کنیم؟ این جفای بزرگی است در حقّ مسجد. (*) جایی که کار بدان جا ختم میشود مربوط به :بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی - 1395/01/01 عنوان فیش : جدایی دین از سیاست, اسلام سیاسی کلیدواژه(ها) : جدایی دین از سیاست, اسلام سیاسی نوع(ها) : جستار متن فیش : یک سنگر دیگر از سنگرهای دشمن، جدایی دین از سیاست بود. به همه باورانده بودند که دین باید در محیط سیاست، در محیط زندگی و در نظام اجتماعی دخالت نکند؛ این را باورانده بودند. حالا آنهایی که با دین سروکار نداشتند که به جای خود، حتّی متدیّنین و حتّی بعضی از علمای دین باور نمیکردند که اسلام بتواند در مسائل سیاسی دخالت کند؛ این در حالی است که اصل تولّد اسلام در اوّل، با رویکرد سیاسی بود. پیغمبر اکرم اوّلین کاری که در مدینه کرد، حکومت تشکیل داد، امّا این باور را در ذهنها گنجانده بودند و از این سنگر علیه نظام و علیه کشور و علیه مردم فعّالیت میکردند. جمهوری اسلامی آمد و این سنگر را هم منهدم کرد و نابود کرد. امروز دربارهی مسائل کشور از دیدگاه اسلامی و قرآنی، جوانهای ما و دانشجوهای ما در دانشگاههای ما [هم] دارند کار میکنند و تلاش میکنند، چه برسد به علما و حوزههای علمیه و مانند اینها. مربوط به :خطبههای نماز جمعه تهران + ترجمه خطبه عربی - 1390/11/14 عنوان فیش : جدایی دین از سیاست کلیدواژه(ها) : جدایی دین از سیاست نوع(ها) : جستار متن فیش : یک سال پُرماجرا گذشت. در تونس و مصر، رأی ملتها برای نخستینبار محترم شمرده شد و در هر دو کشور به جریانهای اسلامگرا تعلق گرفت. در لیبی نیز چنین خواهد شد و این اسلامگرائی با صفاتی چون ضد صهیونیستی بودن، ضد دیکتاتوری بودن، استقلالطلبی، آزادیخواهی و پیشرفتطلبی در سایهی قرآن، مسیر محتوم و ارادهی قاطع همهی ملتهای مسلمان خواهد بود. این موج که سه دهه پیش سرنوشت ایران اسلامی را نیز در چنین ایامی (مصادف با 22 بهمن) رقم زد و نخستین ضربهی سنگین را بر جبههی آمریکا، ناتو و صهیونیزم فرود آورد و بزرگترین دیکتاتوری سکولار و دستنشاندهی منطقه را فروپاشاند، در همین ایام و با همان سبک و همان مطالبات، کل خاورمیانهی اسلامی و عربی را در برگرفته است. مربوط به :خطبههای نماز جمعه تهران + ترجمه خطبه عربی - 1390/11/14 عنوان فیش : جدایی دین از سیاست کلیدواژه(ها) : جدایی دین از سیاست نوع(ها) : جستار متن فیش : غرب در دهههای بیداری اسلامی و بویژه سالهای اخیر پس از شکستهای پیاپی از ایران و افغانستان تا عراق و لبنان و فلسطین و اینک مصر و تونس و ... کوشیده است پس از شکست تاکتیک اسلامستیزی و خشونت علنی، به تاکتیک بدلسازی و تولید نمونههای تقلبی دست بزند، تا عملیات تروریزم ضد مردمی را به جای «شهادتطلبی»، «تعصب و تحجر و خشونت» را به جای «اسلامگرائی و جهاد»، «قومیتگرائی و قبیلهبازی» را به جای «اسلامخواهی و امتگرائی»، «غربزدگی و وابستگی اقتصادی و فرهنگی» را به جای «پیشرفت مستقل»، سکولاریزم» را به جای «علمگرائی»، «سازشکاری» را به جای «عقلانیت»، «فساد و هرج و مرج» اخلاقی را به جای «آزادی»، «دیکتاتوری» را به نام «نظم و امنیت»، «مصرفزدگی، دنیاگرائی و اشرافیگری» را به نام «توسعه و ترقی»، «فقر و عقبماندگی» را به نام «معنویتگرائی و زهد» قلمداد کند. مربوط به :خطبههای نماز جمعه تهران + ترجمه خطبه عربی - 1390/11/14 عنوان فیش : جدایی دین از سیاست کلیدواژه(ها) : جدایی دین از سیاست نوع(ها) : جستار متن فیش : «سلفیگری» اگر به معنای اصولگرائی در کتاب و سنت و وفاداری به ارزشهای اصیل و مبارزه با خرافات و انحرافات و احیاء شریعت و نفی غربزدگی باشد، همگی سلفی باشید؛ و اگر به معنای تعصب و تحجر و خشونت میان ادیان یا مذاهب اسلامی ترجمه شود، با نوگرائی و سماحت و عقلانیت - که ارکان تفکر و تمدن اسلامیاند - سازگار نخواهد بود و خود باعث ترویج سکولاریزم و بیدینی خواهد شد. مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم - 1389/07/27 عنوان فیش : جدایی دین از سیاست کلیدواژه(ها) : جدایی دین از سیاست نوع(ها) : جستار متن فیش : سالهای گذشته در برخی مطبوعات کشور، بعضی افراد مدعی فهم و دانش، علیه دین، علیه مبانی اسلامی افاداتی مینوشتند؛ اینها هم در مردم اثری نکرد. این را توجه داشته باشید؛ دشمنان دو نکتهی اساسی را در باب دین دارند دنبال میکنند؛ چون دیدهاند که این دو نقطه در زندگی مردم چقدر تأثیرگذار است: یکی مسئلهی اسلام منهای روحانیت است؛ چون دیدهاند که روحانیت در جامعهی ایرانی چه تأثیر شگرفی را به وجود آورد و بر حرکت مردم گذاشت. البته از قبل از انقلاب هم این زمزمهها را میکردند. حضور روحانیون در انقلاب و پیشروی آنها در انقلاب، موقتاً این معنا را از صحنه خارج کرد؛ اما باز شروع کردند. یکی هم اسلام منهای سیاست است، جدائی دین از سیاست است. اینها از جملهی چیزهائی است که امروز دارند با اصرار فراوان در مطبوعات، در نوشتهجات، در وسائل اینترنتی ترویج میکنند. مسئله برای آنها اهمیت دارد. این را توجه داشته باشیم؛ هر آنچه را که دشمن بر روی آن تکیه میکند و نقشهی راه دشمن و طرح کلی دشمن بر روی آنها متمرکز است، او میتواند برای ما هم یک طرح کلی و نقشهی راهی را در اختیار بگذارد. همان چیزی را که آنها آماج حمله قرار میدهند، ما باید توجه داشته باشیم و بدانیم که آنها را بایستی حفظ کنیم، باید بر روی آنها تکیه کنیم: حضور مردمی و معارف دینی و اسلامی. مربوط به :بیانات در دیدار عمومی مردم چالوس و نوشهر - 1388/07/15 عنوان فیش : جدایی دین از سیاست کلیدواژه(ها) : جدایی دین از سیاست نوع(ها) : جستار متن فیش : جمهوری اسلامی دو جزء دارد: جمهوری است، یعنی مردمی است؛ اسلامی است، یعنی بر پایهی ارزشهای الهی و شریعت الهی است. مردمی است، یعنی مردم در تشکیل این نظام، در بر روی کار آوردن مسئولان این نظام نقش دارند، پس مردم احساس مسئولیت میکنند؛ مردم برکنار نیستند. مردمی است، یعنی مسئولان نظام از مردم و نزدیک به مردم باشند، خوی اشرافیگری، خوی جدائی از مردم، خوی بیاعتنائی و تحقیر مردم در آنها نباشد. ملت ما قرنهای متمادی خوی اشرافیگری را، استبداد و دیکتاتوری را در حاکمان نابحقِ این کشور تجربه کرده و دوران جمهوری اسلامی دیگر نمیتواند اینجور باشد. دوران جمهوری اسلامی یعنی دوران حاکمیت آن کسانی که از مردمند، با مردمند، منتخب مردمند، در کنار مردمند، رفتارشان شبیه رفتار مردم است. این، معنای مردمی است. مردمی است، یعنی باید به عقاید مردم، به حیثیت مردم، به هویت مردم، به شخصیت مردم، به کرامت مردم اهمیت گذاشته بشود. اینها مردمی است. اسلامی است، یعنی همهی آنچه که گفتیم، پشتوانهی معنوی پیدا میکند. حکومتهای دموکراسی سکولار، بیگانهی از دین، جدای از دین، و در مواردی ضد دین، میروند کنار. اسلامی است، یعنی مردم در کار دنیایشان هم که کار میکنند، تلاش میکنند، در واقع دارند کارِ خدائی میکنند. آن کسانی که برای جامعه کار میکنند، آن کسانی که برای استحکام نظام کار میکنند، آن کسانی که برای پیشبرد کلمهی این نظام و این کشور و اعلای کلمهی این نظام کار میکنند، برای خدا دارند کار میکنند. خدائی است. این خیلی ارزش دارد، این یک نسخهی جدید است؛ این نسخهی جدیدی است که دنیا این را بعد از زمان پیامبران و بعد از صدر اسلام تا امروز، دیگر ندیده. این، چیز کمی نیست. این، دشمن دارد. دیکتاتورهای عالم هم دشمن این نظامند؛ سلطهگران و متجاوزان به حقوق ملتها هم دشمن این نظامند؛ باید منتظر دشمنی بود. منتها این ملت نشان داده است که این دشمنیها در ایستادگی او اثری ندارد. سی سال است دشمنها، دشمنی میکنند و ملت ایران ایستادگی میکند و نتیجهی این چالش، پیشرفت شگفتانگیز ملت ایران شده و این پیشرفت بعد از این هم ادامه خواهد داشت... خواهش میکنم. شما را تا کِی زیر این باران، ما باید نگه داریم؟ ... خوب، این لطف شماست؛ در این شکی نیست. اما من اینجا زیر سقف نشستهام، شما در زیر باران نشستهاید؛ این چیزی است که برای من ناگوار است. مربوط به :خطبههای نماز جمعهی تهران - 1388/06/20 عنوان فیش : جدایی دین از سیاست کلیدواژه(ها) : جدایی دین از سیاست نوع(ها) : جستار متن فیش : یکی از خطرهای جدائی دین از سیاست که عدهای آن را همیشه در دنیای اسلام ترویج میکردند - در کشور ما هم بود، امروز هم متأسفانه بعضی نغمههائی را در جدائی دین از سیاست بلند میکنند - همین است که وقتی سیاست از دین جدا شد، از اخلاق جدا خواهد شد، از معنویت جدا خواهد شد. در نظامهای سکولار و بیرابطهی با دین، اخلاق در اغلب نزدیک به همهی موارد، از بین رفته است. حالا یک وقت استثنائا در جائی یک عمل اخلاقی دیده بشود، این ممکن است؛ استثناء است. وقتی دین از سیاست جدا شد، سیاست میشود غیر اخلاقی، مبنی بر همهی محاسبات مادی و نفعطلبانه. سلوک سیاسی امیرالمؤمنین بر پایهی معنویت است و از سلوک معنوی او جدا نیست. مربوط به :خطبههای نماز جمعهی تهران - 1388/06/20 عنوان فیش : اخلاق سیاسی, سیاستورزی, اخلاق اسلامی, معنویتگرایی, جدایی دین از سیاست کلیدواژه(ها) : اخلاق سیاسی, سیاستورزی, اخلاق اسلامی, معنویتگرایی, جدایی دین از سیاست نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : اگر سیاست از اخلاق و معنویت جدا شد، آن وقت سیاستورزی میشود؛ یك وسیلهای برای كسب قدرت، به هر قیمت؛ برای كسب ثروت، برای پیش بردن كار خود در دنیا. مربوط به :خطبههای نماز جمعهی تهران - 1388/06/20 عنوان فیش : جدایی دین از سیاست, اخلاق اسلامی, معنویتگرایی کلیدواژه(ها) : جدایی دین از سیاست, اخلاق اسلامی, معنویتگرایی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : از خطرهای جدائی دین از سیاست كه عدهای آن را همیشه در دنیای اسلام ترویج میكردند همین است كه وقتی سیاست از دین جدا شد، از اخلاق و معنویت جدا خواهد شد. مربوط به :بیانات در دیدار اساتید و دانشجویان در دانشگاه علم و صنعت - 1387/09/24 عنوان فیش : جدایی دین از سیاست کلیدواژه(ها) : جدایی دین از سیاست نوع(ها) : جستار متن فیش : علت دشمنی عمیق و آشتیناپذیر استکبار و در رأس آنها آمریکا و شبکهی صهیونیستی دنیا با جمهوری اسلامی، این حرفهائی که گاهی گوشه و کنار گفته میشود - چه چیزهائی که آنها شعارش را میدهند، چه تصوراتی که بعضی در داخل میکنند - نیست. مسئله این است که جمهوری اسلامی یک «نفی» با خود دارد، یک «اثبات». نفی استثمار، نفی سلطهپذیری، نفی تحقیر ملت به وسیلهی قدرتهای سیاسی دنیا، نفی وابستگی سیاسی، نفی نفوذ و دخالت قدرتهای مسلط دنیا در کشور، نفی سکولاریسم اخلاقی؛ اباحیگری؛ اینها را جمهوری اسلامی قاطع نفی میکند. انحراف در هدفها، در آرمانها، در جهتگیریها را باید مراقبت کرد که پیش نیاید. و این چیزی است که ما در طول این سالهای طولانی - بخصوص بعد از جنگ و بعد از رحلت امام - درگیرش بودیم؛ جزو درگیریهای اساسی در این دو دههی گذشته، یکی همین بوده. تلاشهای زیادی شده است برای اینکه جمهوری اسلامی را از روح و معنای خودش خارج کنند. تلاشهای زیادی کردهاند؛ به شکلهای مختلف؛ چه در زمینههای سیاسی، چه در زمینههای اخلاقی، چه در زمینههای اجتماعی؛ از اظهاراتی که شده و حرفهائی که زده شده. ما یک دورهای را هم مشاهده کردیم که در مطبوعات ما رسما، علنا، جدائی و تفکیک دین از سیاست را اعلان کردند! اصلا مسئلهی یکی بودن دین و سیاست را که اساس جمهوری اسلامی و اساس حرکت عمومی مردم بود، زیر سؤال بردند. از این بالاتر؟! در دورانی، در مطبوعات ما دیده شد که صریحا، علنا، از رژیم ظالم، جبار و سفاک پهلوی دفاع شد! برای اینکه چنین حالتی پیش نیاید و برای برخورد با این انحراف، میشود با برجسته کردن مرزهای اعتقادی و فکری و سیاسی، جلوی این انحراف را گرفت. شاخصهای هویت اسلامی بایستی معلوم باشد: شاخص عدالتطلبی، شاخص سادهزیستی مسئولان، شاخص کار و تلاش مخلصانه، شاخص طلب و پویائی علمی بیوقفه، شاخص ایستادگی قاطع در مقابل طمعورزی و سلطهی بیگانگان، شاخص دفاع از حقوق ملی. مربوط به :بیانات در دیدار رئیسجمهوری و اعضای هیأت دولت - 1387/06/02 عنوان فیش : جدایی دین از سیاست کلیدواژه(ها) : جدایی دین از سیاست نوع(ها) : جستار متن فیش : روند غربباوری و غربزدگی را که متأسفانه داشت در بدنهی مجموعههای دولتی نفوذ میکرد، متوقف کردید؛ این چیز مهمی است. حالا یک عدهای در جامعه، ممکن است به هر دلیلی شیفتهی یک تمدنی یا یک کشوری باشند؛ اما این وقتی به بدنهی مدیران انقلاب و مجموعههای انقلاب نفوذ میکند، چیز خیلی خطرناکی میشود. این دیده میشد؛ خب، جلویش گرفته شد. گرایشهای سکولاریستی - که متأسفانه باز داشت در بدنهی مجموعهی مدیران کشور نفوذ میکرد - جلویش گرفته شد. نظام انقلابی، بر مبنای دین و بر مبنای اسلام و بر مبنای قرآن شکل گرفته و به همین دلیل از حمایت میلیونی این ملت برخوردار شده و جانهایشان را کف دستشان گرفتهاند و جوانهایشان را به میدانهای خطر فرستادهاند؛ آن وقت مسئولان یک چنین نظامی دم از مفاهیم سکولاریستی بزنند؟! «یکی بر سر شاخ و بن میبرید»؛ یعنی خودشان بنشینند و بنا کنند بنِ اینمبنا و قاعده را کلنگ زدن! خیلی چیز خطرناکی بود. خب، الحمدللَّه اینها جلویش گرفته شد. مربوط به :بیانات در دیدار روحانیون استان سمنان - 1385/08/17 عنوان فیش : جدایی دین از سیاست کلیدواژه(ها) : جدایی دین از سیاست نوع(ها) : جستار متن فیش : یكی از چیزهایی كه برای ما خیلی مهم است، مسئلهی «ارتباط با سیاست» است. اولاً سالهای متمادی سعی كردند كه مقولهی دین را از مقولهی سیاست جدا كنند. با اینكه انقلاب اسلامی پیروز شده و سیاست دینی در كشور، محور همهی فعالیتهاست و مسئله الهامگیری و سرچشمه پیدا كردن سیاست از دین - نه دین از سیاست، بلكه سیاست از دین - جزو عرفهای رایج ملتهای مسلمان شده، هنوز دارند تلاش میكنند، بلكه بتوانند این عُرف را بشكنند. اگر با لایههای عمیقترِ تبلیغات سیاسی جهانی - غیر از این لفاظیهای سیاسی كه رادیوهای بیگانه میكنند - آشنا باشید، میبینید همین حالا دارند تلاش میكنند كه دین را از سیاست جدا كنند. آنها دنبال این هستند كه سیاستمدارها بدون ارتباط با دین و بدون اعتنای به دین، كار خودشان را بكنند و آخوند و مبلّغ دین هم فقط احكام فردی و شخصی و طهارت، نجاست و دماء ثلاثه و حداكثر مسئلهی ازدواج و طلاق را برای مردم بیان كند. اولین حادثهای كه در اسلام، در دورانی كه پیغمبر از فشار مخالفان در مكه خلاص شد، اتفاق افتاد، چه بود؟ تشكیل حكومت. پیغمبر به مدینه آمد و حكومت تشكیل داد. پیغمبر نیامد مدینه كه بگوید من عقاید شما را اصلاح میكنم، احكام دینی را برایتان بیان میكنم، شما هم یك نفر را به عنوان حاكم برای خودتان انتخاب كنید؛ چنین چیزی نبود، بلكه پیغمبر آمد و ازمّهی سیاست را به دست گرفت. ایشان از اول كه وارد شد، خط مشی نظامی، سیاسی، اقتصادی و تعامل اجتماعی را طراحی كرد. چطور این دین به خط مشیهای سیاسی و نظامی و اقتصادی و اجتماعی كاری نداشته باشد و در عین حال، دینِ همان پیغمبر هم باشد؟! در مطلب به این روشنی، خدشه میكنند! این در باب ارتباط با سیاست، كه پایهایترین مسئله است. مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام و سفرای کشورهای اسلامی در سالروز عید مبعث - 1385/05/31 عنوان فیش :جدا نبودن دین و سیاست از همدیگر در اسلام کلیدواژه(ها) : اسلام, جدایی دین از سیاست نوع(ها) : قرآن متن فیش : یک عدهای اسلام را فقط مسألهی فردی دانستند و سیاست را از اسلام گرفتند. این، چیزی است که امروز در بسیاری از جوامع اسلامی و در معارف دنیای مهاجمِ مستکبرِ مستعمرِ غربی، ترویج میشود که: اسلام از سیاست جداست! سیاست را از اسلام گرفتند؛ در حالی که نبی مکرم اسلام در آغاز هجرت، در اولی که توانست خود را از دشواریهای مکه نجات دهد، اولین کاری که کرد، سیاست بود. بنای جامعه اسلامی، تشکیل حکومت اسلامی، تشکیل نظام اسلامی، تشکیل قشون اسلامی، نامهی به سیاستمداران بزرگ عالم، ورود در عرصهی سیاسی عظیم بشری آن روز، سیاست است. چطور میشود اسلام را از سیاست جدا کرد؟! چطور میشود سیاست را با دست هدایتی غیر از دست هدایت اسلام، معنا و تفسیر کرد و شکل داد؟! «الّذین جعلوا القرآن عضین»(1) بعضی قرآن را تکه پاره میکنند. «یؤمن ببعض و یکفر ببعض»(2) به عبادت قرآن ایمان میآورند؛ اما به سیاست قرآن ایمان نمیآورند! «و لقد أرسلنا رسلنا بالبیّنات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم النّاس بالقسط».(3) قسط چیست؟ قسط یعنی استقرار عدالت اجتماعی در جامعه. چه کسی میتواند این کار را انجام دهد؟ تشکیلِ یک جامعهی همراهِ با عدالت و قسط، یک کار سیاسی است؛ کارِ مدیران یک کشور است. این، هدف انبیاست. نه فقط پیغمبر ما، بلکه عیسی و موسی و ابراهیم و همهی پیغمبران الهی برای سیاست و برای تشکیل نظام اسلامی آمدند. آن وقت یک عدهای از روی مقدسمآبی عبایشان را جمع کنند و بگویند: ما به سیاست کاری نداریم! مگر دین از سیاست جداست؟! آن وقت تبلیغات خباثتآمیزِ غربی هم دائم دامن بزنند به این حرف، که: دین را از سیاست جدا کنید؛ دین را از دولت جدا کنید. اگر ما مسلمانیم، دین و دولت به یکدیگر آمیخته است؛ نه مثل دو چیزی که به هم وصل شده باشند. دین و دولت یک چیز است. در اسلام دین و دولت از یک منبع و یک منشأ سرچشمه میگیرد و آن، وحی الهی است. قرآن و اسلام، این است. یک عده از این طرف، سیاست را از اسلام جدا میکنند، یک عده هم در طرف مقابل، اسلام را فقط سیاست و سیاستبازی و سیاسیکاری میدانند. اخلاق و معنویت و محبت و فضیلت و کرامت را که بزرگترین هدف بعثت پیغمبر ماست، ندیده میگیرند. این هم «الّذین جعلوا القرآن عضین» (4) است؛ این هم «نؤمن ببعض و نکفر ببعض» (5) است. اسلام را در جملات براق و مشعشع سیاسی خلاصه کردن، از خشوع دلها غافل شدن، از ذکر، از صفا، از معنویت، از زانو زدن در مقابل خداوند، از خدا خواستن، به خدا دل بستن، اشک ریختن در مقابل عظمت پروردگار، رحمت الهی را طلب کردن، صبر و حلم و سخا و جود و گذشت و برادری و رحم را ندیده گرفتن و صرفاً به سیاست چسبیدن به اسم اسلام، هم همان انحراف را دارد؛ تفاوتی نمیکند. 1 ) سوره مبارکه الحجر آیه 91 الَّذينَ جَعَلُوا القُرآنَ عِضينَ ترجمه : همانها که قرآن را تقسیم کردند (؛ آنچه را به سودشان بود پذیرفتند، و آنچه را بر خلاف هوسهایشان بود رها نمودند)! 2 ) سوره مبارکه النساء آیه 150 إِنَّ الَّذينَ يَكفُرونَ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَيُريدونَ أَن يُفَرِّقوا بَينَ اللَّهِ وَرُسُلِهِ وَيَقولونَ نُؤمِنُ بِبَعضٍ وَنَكفُرُ بِبَعضٍ وَيُريدونَ أَن يَتَّخِذوا بَينَ ذٰلِكَ سَبيلًا ترجمه : کسانی که خدا و پیامبرانِ او را انکار میکنند، و میخواهند میان خدا و پیامبرانش تبعیض قائل شوند، و میگویند: «به بعضی ایمان میآوریم، و بعضی را انکار می کنیم» و میخواهند در میان این دو، راهی برای خود انتخاب کنند... 3 ) سوره مبارکه الحديد آیه 25 لَقَد أَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَيِّناتِ وَأَنزَلنا مَعَهُمُ الكِتابَ وَالميزانَ لِيَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ ۖ وَأَنزَلنَا الحَديدَ فيهِ بَأسٌ شَديدٌ وَمَنافِعُ لِلنّاسِ وَلِيَعلَمَ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالغَيبِ ۚ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزيزٌ ترجمه : ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان (شناسایی حقّ از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند؛ و آهن را نازل کردیم که در آن نیروی شدید و منافعی برای مردم است، تا خداوند بداند چه کسی او و رسولانش را یاری میکند بیآنکه او را ببینند؛ خداوند قوّی و شکستناپذیر است! 4 ) سوره مبارکه الحجر آیه 91 الَّذينَ جَعَلُوا القُرآنَ عِضينَ ترجمه : همانها که قرآن را تقسیم کردند (؛ آنچه را به سودشان بود پذیرفتند، و آنچه را بر خلاف هوسهایشان بود رها نمودند)! 5 ) سوره مبارکه النساء آیه 150 إِنَّ الَّذينَ يَكفُرونَ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَيُريدونَ أَن يُفَرِّقوا بَينَ اللَّهِ وَرُسُلِهِ وَيَقولونَ نُؤمِنُ بِبَعضٍ وَنَكفُرُ بِبَعضٍ وَيُريدونَ أَن يَتَّخِذوا بَينَ ذٰلِكَ سَبيلًا ترجمه : کسانی که خدا و پیامبرانِ او را انکار میکنند، و میخواهند میان خدا و پیامبرانش تبعیض قائل شوند، و میگویند: «به بعضی ایمان میآوریم، و بعضی را انکار می کنیم» و میخواهند در میان این دو، راهی برای خود انتخاب کنند... مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام و سفرای کشورهای اسلامی در سالروز عید مبعث - 1385/05/31 عنوان فیش : مسلمان, دین, اسلام سیاسی, سیاست و دیانت, جدایی دین از سیاست کلیدواژه(ها) : مسلمان, دین, اسلام سیاسی, سیاست و دیانت, جدایی دین از سیاست نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : اگر ما مسلمانیم، دین و دولت به یکدیگر آمیخته است؛ نه مثل دو چیزی که به هم وصل شده باشند. دین و دولت یک چیز است. مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام و سفرای کشورهای اسلامی در سالروز عید مبعث - 1385/05/31 عنوان فیش : امت بزرگ اسلامی, حکومت, اخلاق اسلامی, سیاست و دیانت, جدایی دین از سیاست کلیدواژه(ها) : امت بزرگ اسلامی, حکومت, اخلاق اسلامی, سیاست و دیانت, جدایی دین از سیاست نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : امّت اسلامی از وقتی دین را از حکومت و اخلاق را از مدیریت جامعه جدا کرد، دچار اختلال شد. مربوط به :بیانات در دیدار رئیسجمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08 عنوان فیش : جدایی دین از سیاست کلیدواژه(ها) : جدایی دین از سیاست نوع(ها) : جستار متن فیش : دولت اسلامی دشمنانی هم دارد. دولت اسلامی دو دسته دشمن دارد؛ یک دسته دشمنان شناخته شده هستند. همهی سلطهگران و دیکتاتورهای دنیا به دلایل واضح دشمن دولت اسلامیاند؛ چون دولت اسلامی با اصل سلطه و دیکتاتوری مخالف است. کسانی هستند که به دین یا به ورود دین در عرصهی زندگی معتقد نیستند - به اصطلاح سکولارها - اینها هم با دولت اسلامی مخالفند؛ میگویند اقتصاد باید از دین جدا باشد، سیاست از دین جدا باشد، زندگی اجتماعی از دین جدا باشد، تحرکات و نشاطهای مردمیِ عمومی از دین جدا باشد. مخالفتها هم در طیف وسیعی انجام میگیرد؛ از مخالف بودن، تا مخالفت کردن، تا معارضههای جدی کردن. مترفین بینالمللی - یعنی ثروتمندان عظیم جهانی که نفت و منابع عمدهی جهانی را در اختیار خودشان میخواهند و برای این کار دارند حداکثر تلاش علمی و عملی را میکنند - اینها هم جزو دشمنان بیرونی دولت اسلامیاند. عرض کردیم دشمنها لزوماً دشمنی نمیکنند؛ بعضی از آنها دشمناند، بعضی دشمنی کردنشان به صورت مخالفت و اعتراض است، بعضی وارد میدان میشوند و گلاویز میشوند. بنابراین انواع و اقسام دشمنی وجود دارد و باید با هر کدام به نحوی برخورد کرد. مربوط به :بیانات در مراسم شانزدهمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله) - 1384/03/14 عنوان فیش : جدایی دین از سیاست کلیدواژه(ها) : جدایی دین از سیاست نوع(ها) : جستار متن فیش : جوهر اصلی در مکتب امام بزرگوار ما، رابطهی دین و دنیاست؛ یعنی همان چیزی که از آن به مسألهی دین و سیاست و دین و زندگی هم تعبیر میکنند. امام در بیان ارتباط دین و دنیا، نظر اسلام و سخن اسلام را به عنوان مبنا و روح و اساس کار خود قرار داده بود. اسلام، دنیا را وسیلهای در دست انسان برای رسیدن به کمال میداند. از نظر اسلام، دنیا مزرعهی آخرت است. دنیا چیست؟ در این نگاه و با این تعبیر، دنیا عبارت است از انسان و جهان. زندگی انسانها، تلاش انسانها، خرد و دانایی انسانها، حقوق انسانها، وظایف و تکالیف انسانها، صحنهی سیاست انسانها، اقتصاد جوامع انسانی، صحنهی تربیت، صحنهی عدالت؛ اینها همه میدانهای زندگی است. به این معنا، دنیا میدان اساسیِ وظیفه و مسئولیت و رسالت دین است. دین آمده است تا در این صحنهی عظیم و در این عرصهی متنوع، به مجموعهی تلاش انسان شکل و جهت بدهد و آن را هدایت کند. دین و دنیا در این تعبیر و به این معنای از دنیا، از یکدیگر تفکیکناپذیرند. دین نمیتواند غیر از دنیا عرصهی دیگری برای ادای رسالت خود پیدا کند. دنیا هم بدون مهندسیِ دین و بدون دست خلاق و سازندهی دین، دنیایی خواهد بود تهی از معنویت، تهی از حقیقت، تهی از محبت و تهی از روح. دنیا- یعنی محیط زندگی انسان- بدون دین، تبدیل میشود به قانون جنگل و محیط جنگلی و زندگی جنگلی. انسان در این صحنهی عظیم باید بتواند احساس امنیت و آرامش کند و میدان را به سوی تعالی و تکامل معنوی باز نماید. در صحنهی زندگی باید قدرت و زور مادی ملاک حقانیت به حساب نیاید. در چنین صحنهیی، آنچه میتواند حاکمیت صحیح را بر عهده بگیرد، جز دین چیز دیگری نیست. تفکیک دین از دنیا به این معنی، یعنی خالی کردن زندگی و سیاست و اقتصاد از معنویت؛ یعنی نابود کردن عدالت و معنویت. دنیا به معنای فرصتهای زندگی انسان، به معنای نعمتهای پراکندهی در عرصهی جهان، به معنای زیباییها و شیرینیها، تلخیها و مصیبتها، وسیلهی رشد و تکامل انسان است. اینها هم از نظر دین ابزارهایی هستند برای اینکه انسان بتواند راه خود را به سوی تعالی و تکامل و بروز استعدادهایی که خدا در وجود او گذاشته است، ادامه دهد. دنیای به این معنا، از دین قابل تفکیک نیست. سیاست و اقتصاد و حکومت و حقوق و اخلاق و روابط فردی و اجتماعی به این معنا، از دین قابل تفکیک نیست. لذا دین و دنیا در منطق امام بزرگوار ما مکمل و آمیخته و درهمتنیدهی با یکدیگر است و قابل تفکیک نیست. این، درست همان نقطهیی است که از آغاز حرکت امام تا امروز، بیشترین مقاومت و خصومت و عناد را از سوی دنیاداران و مستکبران برانگیخته است؛ کسانی که زندگی و حکومت و تلاش و ثروت آنها مبتنی بر حذف دین و اخلاق و معنویت از جامعه است. اما دنیا مفهوم دیگری هم دارد. در متون اسلامی، دنیا به معنای نفسانیت و خودخواهی و اسیر هوی و هوس خود بودن و دیگران را هم اسیر هوی و هوس خود کردن، آمده است. سرتاسر قرآن و احادیث و کلمات بزرگان دین در طعن و طرد چنین دنیایی است. در لسان روایات ما، دنیای مطرودی که با دین قابل جمع نیست، به معنای هوی و هوس و نفسانیت و انانیت و خودخواهی و خودپرستی است؛ این دنیا شاخصهی فرعون و نمرود و قارون و شاخصهی شاه و بوش و صدام است؛ این دنیا شاخصهی مستکبران ظالم و ستمگرِ روزگار در طول تاریخ تا امروز است. البته اینها مجسمههای بزرگترِ رذائل اخلاقی و این دنیای مذموماند. یک انسان معمولی هم میتواند در دل و درون خود یک فرعون داشته باشد و به قدر توان و امکانات خود، فرعونی و قارونی و قیصری و امپراتورانه عمل کند. اگر امکاناتش بیشتر شد، او هم مثل فرعون و قارون و بقیهی گردنکشان و طواغیت تاریخ خواهد بود. این دین با دنیا قابل جمع نیست؛ این همان دنیایی است که در لسان روایات، هووی دین نامیده شده است؛ نمیتوانند باهم جمع شوند. اگر کسی بخواهد دنیای به این معنا را با دین جمع کند، ممکن نیست. دین را با چنین دنیایی نمیشود آباد کرد. دین را در خدمت چنین دنیایی قرار دادن، خیانت به دین است. امام، ما را از اسارت دنیا هم برحذر میداشت. امام بزرگوار ما که دین را عین سیاست، عین اقتصاد و عین دنیا میدید، دائماً مردم و مسئولان را از دنیای به این معنا برحذر میداشت. مربوط به :بیانات در مراسم شانزدهمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله) - 1384/03/14 عنوان فیش :توصیه امام(ره) به بیان عدم تفکیک دین از سیاست در مجامع بین المللی کلیدواژه(ها) : تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد, جدایی دین از سیاست, توصیههای امام خمینی, ارتباط آیت الله خامنهای با امام خمینی نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : در میدانى که آنها [دشمنان] ترسیم کردهاند، همه دارند بازى مىکنند؛ ولى امام این قاعده را به هم زد؛ رفت روى همان اهداف حقیقىِ خود و براى آنها کار کرد و اسم اسلام را آورد. من شاید یک وقت دیگر هم در جمع شما گفتهام که بنده مىخواستم در یکى از مجامع بینالمللى شرکت کنم. مطالبى فراهم کرده بودم، بردم خدمت ایشان دادم. معمولاً اگر مىخواستم در جایى نطقى داشته باشم، مىدادم ایشان نگاهى بکنند. ایشان مطالب سخنرانى من را نگاه کردند و بعد از دو سه روز آن را به من برگرداندند و در حاشیهاش چند نکته نوشته بودند؛ یکى از آنها این بود که راجع به عدم تفکیک دین از سیاست هم در آنجا صحبت کنید. من اول تعجب کردم. درعینحال رفتم چند صفحه دربارهى همین نکته نوشتم و به متن سخنرانى اضافه کردم. در آن اجتماع بینالمللى حدود صد کشور شرکت داشتند. من این متن را در آنجا خواندم و خودم ملتفت شدم که نقطهى اساسى و اصلى و جذاب نطق که براى همهى آنها تازه و مهم بود، همین قسمت بود؛ در حالىکه مثلاً فکر مىکردم بقیهى مطالب چون لفظ و معناى آن سنجیده انتخاب شده، قشنگتر است؛ اما بعد دیدم این قسمت مهمتر بوده است. اینکه انسان در منبرهاى درجهى یک جهان روى عدم تفکیک دین از سیاست متمرکز شود، یعنى درست سر اصل مطلب رفته است. کسانى هستند که از دهان دشمن حرف مىزنند؛ «و ان کان النّاطق ینطق عن لسان ابلیس». عدهیى در داخل کشور ما راجع به جدایى دین از سیاست قلمفرسایى مىکنند. چند قرن در کشور ما جدایى دین از سیاست، یک واقعیت بوده است؛ امام آمد این ورق را برگرداند و در دنیا این فکر را فریاد کرد. مربوط به :بیانات در دیدار اعضای ستاد برگزاری مراسم سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) - 1384/03/10 عنوان فیش : جدایی دین از سیاست کلیدواژه(ها) : جدایی دین از سیاست نوع(ها) : جستار متن فیش : بنده میخواستم در یکی از مجامع بینالمللی شرکت کنم. مطالبی فراهم کرده بودم، بردم خدمت ایشان دادم. معمولا اگر میخواستم در جایی نطقی داشته باشم، میدادم ایشان نگاهی بکنند. ایشان مطالب سخنرانی من را نگاه کردند و بعد از دو سه روز آن را به من برگرداندند و در حاشیهاش چند نکته نوشته بودند؛ یکی از آنها این بود که راجع به عدم تفکیک دین از سیاست هم در آنجا صحبت کنید. من اول تعجب کردم. درعینحال رفتم چند صفحه دربارهی همین نکته نوشتم و به متن سخنرانی اضافه کردم. در آن اجتماع بینالمللی حدود صد کشور شرکت داشتند. من این متن را در آنجا خواندم و خودم ملتفت شدم که نقطهی اساسی و اصلی و جذاب نطق که برای همهی آنها تازه و مهم بود، همین قسمت بود؛ در حالیکه مثلا فکر میکردم بقیهی مطالب چون لفظ و معنای آن سنجیده انتخاب شده، قشنگتر است؛ اما بعد دیدم این قسمت مهمتر بوده است. اینکه انسان در منبرهای درجهی یک جهان روی عدم تفکیک دین از سیاست متمرکز شود، یعنی درست سر اصل مطلب رفته است. کسانی هستند که از دهان دشمن حرف میزنند؛ «و ان کان الناطق ینطق عن لسان ابلیس». عدهیی در داخل کشور ما راجع به جدایی دین از سیاست قلمفرسایی میکنند. چند قرن در کشور ما جدایی دین از سیاست، یک واقعیت بوده است؛ امام آمد این ورق را برگرداند و در دنیا این فکر را فریاد کرد. مربوط به :بیانات در دیدار اعضای ستاد برگزاری مراسم سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) - 1384/03/10 عنوان فیش :صحبت از جدایی دین از سیاست، صحبت از دهان دشمن کلیدواژه(ها) : جدایی دین از سیاست, امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه) نوع(ها) : حدیث متن فیش : من شاید یک وقت دیگر هم در جمع شما گفتهام که بنده میخواستم در یکی از مجامع بینالمللی شرکت کنم. مطالبی فراهم کرده بودم، بردم خدمت ایشان دادم. معمولاً اگر میخواستم در جایی نطقی داشته باشم، میدادم ایشان نگاهی بکنند. ایشان مطالب سخنرانی من را نگاه کردند و بعد از دو سه روز آن را به من برگرداندند و در حاشیهاش چند نکته نوشته بودند؛ یکی از آنها این بود که راجع به عدم تفکیک دین از سیاست هم در آنجا صحبت کنید. من اول تعجب کردم. درعینحال رفتم چند صفحه دربارهی همین نکته نوشتم و به متن سخنرانی اضافه کردم. در آن اجتماع بینالمللی حدود صد کشور شرکت داشتند. من این متن را در آنجا خواندم و خودم ملتفت شدم که نقطهی اساسی و اصلی و جذاب نطق که برای همهی آنها تازه و مهم بود، همین قسمت بود؛ در حالیکه مثلاً فکر میکردم بقیهی مطالب چون لفظ و معنای آن سنجیده انتخاب شده، قشنگتر است؛ اما بعد دیدم این قسمت مهمتر بوده است. اینکه انسان در منبرهای درجهی یک جهان روی عدم تفکیک دین از سیاست متمرکز شود، یعنی درست سر اصل مطلب رفته است. کسانی هستند که از دهان دشمن حرف میزنند؛ «و ان کان النّاطق ینطق عن لسان ابلیس»(1). عدهیی در داخل کشور ما راجع به جدایی دین از سیاست قلمفرسایی میکنند. چند قرن در کشور ما جدایی دین از سیاست، یک واقعیت بوده است؛ امام آمد این ورق را برگرداند و در دنیا این فکر را فریاد کرد. 1 ) تحفالعقول، حسن بن شعبه حرّانی ص456؛ مستدرك الوسائل،نوری،ج17،ص308 ؛ بحارالأنوار،مجلسی،ج2،ص94 ؛ من أصغى إلى ناطق فقد عبده فإن كان الناطق عن الله فقد عبد الله و إن كان الناطق ينطق عن لسان إبليس فقد عبد إبليس ترجمه : هر كس به گويندهاى گوش سپارد در حقيقت او را پرستيده، اگر آن گوينده از خدا گويد پس خدا را پرستيده و اگر از شيطان گويد پس شيطان را پرستيده است مربوط به :بیانات در دیدار اعضای ستاد برگزاری مراسم سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) - 1384/03/10 عنوان فیش : امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه), جدایی دین از سیاست کلیدواژه(ها) : امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه), جدایی دین از سیاست نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : چند قرن در کشور ما جدایی دین از سیاست، یک واقعیت بوده است؛ امام آمد این ورق را برگرداند و در دنیا این فکر را فریاد کرد. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان استان کرمان - 1384/02/19 عنوان فیش : جدایی دین از سیاست کلیدواژه(ها) : جدایی دین از سیاست نوع(ها) : جستار متن فیش : اگر کسی سر کار بیاید که مطیع و تسلیم آنها باشد - که البته ما چنین کسی را نداریم که سر کار بیاید و مطیع آنها باشد - البته آنها خوشحال خواهند شد و حرفی هم ندارند؛ اما اگر کسی آمد که احساس کردند به انقلاب و اسلام و منافع ملی پایبند است و به مبارزهی با دشمنان بینالمللی و تسلیم نشوی در مقابل زورگوییهای آنها معتقد است، خواهند گفت مردمسالاری وجود ندارد؛ اگر شخص متدین باشد، بیشتر هم خواهند گفت. آنها معتقدند که مردمسالاری، مردمسالاریِ سکولاریزه شده است؛ باید حتماً از دین جدا شود تا اسمش را مردمسالاری بگذارند. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از مسئولان جهاد دانشگاهی - 1383/04/01 عنوان فیش : جدایی دین از سیاست کلیدواژه(ها) : جدایی دین از سیاست نوع(ها) : جستار متن فیش : در دنیا برای اینکه ثابت کنند که علم ذات سکولار دارد و دانش با ارزشها کاری ندارد، خیلی سعی شد و برایش فلسفه درست کردند؛ استدلال کردند و بحث کردند برای اینکه مفهوم دانش را یک مفهوم مجردِ از ارزشها معرفی کنند؛ درست نقطهی مقابل کاری که الان شما کردهاید. شما میگویید جهاد دانشگاهی؛ جهاد یک ارزش است. حقیقت مطلب هم این است که علم و عقل ابزار دو جنبهیی است؛ میتواند در خدمت ارزشها قرار بگیرد، میتواند در خدمت حیوانیت و سَبُعیت قرار بگیرد. بستگی به این دارد که مدیریت علم با چه کسی است. اگر مدیریت علم به دست انسانهای دنیاطلب و قدرتطلب و زراندوز و سلطهطلب بود، همین میشود که امروز شما در دنیا مشاهده میکنید؛ یعنی علم ابزاری برای استعمار، استثمار، تحقیر ملتها، اشغالگری و برای ترویج فحشاء، سکس و هروئین خواهد شد. اگر علم نبود، استعمار هم نبود. اروپاییها به برکت علمشان توانستند در دنیا راه بیفتند و ملتها را زیر سلطهی استعمار بگیرند و به اختلاف مناطق، صد، صدوپنجاه و دویست سال ملتها را عقب نگه دارند و آنها را از سرمایههای مادی خودشان محروم کنند؛ استعدادهای انسانیشان را سرکوب کنند و کشتار به راه بیندازند. وقتی علم در مدیریت انسانهایی قرار گرفت که جز به جنبههای حیوانی زندگی نمیاندیشند، همین خواهد شد. اما اگر علم بهوسیلهی بندگان صالح مدیریت شد، آنوقت خدمت میکند و زیان نمیرساند. اگر آن کسانی که انرژی هستهیی را کشف کردند، اهل فضیلت و تقوا بودند، اگر آن کسانی که آن را بهکار گرفتند، اهل فضیلت بودند و بندگان صالح، هرگز حادثهی هیروشیما پیش نمیآمد. تا امروز هم که شما نگاه میکنید، میبینید که اینها تا آنجایی که میتوانند، همچنان از این نیروی مخرب استفاده میکنند. این قدرتها توان هستهییِ ضعیف شده را در جنگ ده، دوازده سال پیش که با عراق داشتند بهکار بردند، در همین حوادث هم از آن استفاده کردند، و در بعضی از مناطق دیگر دنیا هم این سلاح را بهکار بردند که مایهی قطع نسل و حرث شد؛ «یهلک الحرث و النّسل واللَّه لایحبّ الفساد»، که منطبق بر آیهی قرآنی است. انسانها را مقطوعالنسل و زمینها را ضایع کردند. سالهای متمادی - خدا میداند - آثار مخرب آن اشعهی مسمومکننده و نابودکننده را برای ملتها و برای نسلهای آینده باقی گذاشتند. اگر مدیریت علم دست انسانهای صالح باشد، این مسائل پیش نمیآید و علم در خدمت بشریت قرار خواهد گرفت؛ چون این ظرفیت را دارد و میتواند اینطور باشد. بنابراین، اینکه ما بیاییم علم را سکولاریزه کنیم؛ ثابت کنیم که علم نمیتواند با ارزش همراه باشد، یک مغالطهی بسیار بزرگ و فریب بزرگ برای ذهن انسانهاست؛ نخیر، علم میتواند با ارزش همراه باشد. معنویت اسلامی با حیوانیت، با فساد و با سوءاستفادهی از علم مشکل دارد، نه با دانش و فناوری و تحقیق. میتواند معنویت همراه با علم باشد و میتواند نتایج دانش و پژوهش در جهت معنویت حرکت کند. مربوط به :بیانات در مراسم پانزدهمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله) - 1383/03/14 عنوان فیش : جدایی دین از سیاست کلیدواژه(ها) : جدایی دین از سیاست نوع(ها) : جستار متن فیش : مکتب سیاسی امام دارای شاخصهایی است. من امروز چند خط از خطوط برجستهی این مکتب را در اینجا بیان میکنم. یکی از این خطوط این است که در مکتب سیاسی امام، معنویت با سیاست در هم تنیده است. در مکتب سیاسی امام، معنویت از سیاست جدا نیست؛ سیاست و عرفان، سیاست و اخلاق. امام که تجسم مکتب سیاسی خود بود، سیاست و معنویت را با هم داشت و همین را دنبال میکرد؛ حتی در مبارزات سیاسی، کانون اصلی در رفتار امام، معنویت او بود. همهی رفتارها و همهی مواضع امام حول محور خدا و معنویت دور میزد. امام به ارادهی تشریعی پروردگار اعتقاد و به ارادهی تکوینی او اعتماد داشت و میدانست کسی که در راه تحقق شریعت الهی حرکت میکند، قوانین و سنتهای آفرینش کمک گار اوست. او معتقد بود که: «ولله جنود السماوات و الأرض و کان الله عزیزا حکیما». امام قوانین شریعت را بستر حرکت خود میدانست و علائم راهنمای حرکت خود بهشمار میآورد. حرکت امام برای سعادت کشور و ملت، بر مبنای هدایت شریعت اسلامی بود؛ لذا «تکلیف الهی» برای امام کلید سعادت بهحساب میآمد و او را به هدفهای بزرگ آرمانی خود میرساند. مربوط به :بیانات در دیدار نمایندگان مجلس - 1382/03/07 عنوان فیش : جدایی دین از سیاست کلیدواژه(ها) : جدایی دین از سیاست نوع(ها) : جستار متن فیش : برادران و خواهران عزیز! تفاوت عمدهای بین مجلس شورای اسلامی و همهی پارلمانهای دنیا وجود دارد و آن، اسلامی بودن است. شوخی نیست؛ امروز صد و پنجاه سال است که برجستهترین و شریفترین عناصر سیاسی و دینیِ ملت ما پرچم حاکمیت اسلام را بلند کردهاند و پایش سینه زدهاند و بسیاری در این راه جان دادند؛ امثال مدرّسها، آخوند خراسانیها و سید جمالّ الدینها. قضیه اینطوری است. این، مربوط به امروزِ ما نیست که بگوییم دین و سیاست یکی است، عدّهای هم بگویند یکی است؛ اما یک عدّه هم بگویند نه، خیلی هم یکی نیست! حرفِ امروز نیست؛ این حرف، صد و پنجاه سال ریشه دارد. پدرِ برجستهترین زبدگان این کشور در راه مبارزه برای این فکر درآمد؛ هزاران جانِ پاک در این راه شهید شدند؛ مدرّسِ به آن عظمت سینه را برای این قضیه سپر کرد؛ اصلاً مشروطیت ایران برای همین پیش آمد، اگرچه بعد منحرفش کردند؛ عدّهای بد و ناشیانه عمل کردند؛ عدّهای هم متّکی به قدرتهای خارجی زرنگی کردند و آن را از دست مردم قاپیدند؛ بعد هم که امام بزرگوار آمد، از اوّل حرکتش را بر این اساس قرار داد و ملت ایران هم این را خواستند و میخواهند. من به شما بگویم حتی ملتهای لائیکترین دولتهایی که امروز حول و حوش ما هستند، همینطورند - من حالا اسم آن کشورها را نمیآورم، خودتان در ذهنتان مجسّم کنید - یعنی اگر شرایطی ایجاد شود، انسانی مثل امام و زمینهای مثل آن روز در این کشورها بهوجود آید و پرچمی بلند شود، همین ملتهایی که میبینید دولتهایشان دم از لائیک و لائیسیسم میزنند و هر کس ذرّهای علیه تفکّر سکولاریستی دم بزند یا حرکت کند، پدرش را در میآورند، دور این پرچم جمع خواهند شد. اسلام این است و این درست است و به صلاح ملتهاست؛ ملتها این را میدانند. اگر امروز احکام اسلام در این مملکت اجرا شود؛ یعنی من و شما این توفیق را بیابیم که احکام اسلامی را اجرا کنیم، همهی این گرهها و مشکلات باز و حل خواهد شد. ما هرچه عقب ماندهایم، بهخاطر این است که در این زمینهها یا کوتاهی کردهایم یا نشده است. این فریاد صد و پنجاه سال است که در بین مسلمانان بلند است. مگر میشود از آن برگشت؟! حال مظهر این تلاش صد و پنجاه ساله که محصول خون هزاران جانِ پاک است - آنهایی که شهید شدند، آدمهای معمولی نبودند که شهید شوند؛ مجاهدان، فداکاران، انسانهای سرافراز، رشید و شجاعی بودند که وارد میدان شدند و جانشان را دادند - چیست؟ مجلس شورای اسلامی، دولتِ جمهوری اسلامی، نظام اسلامی. اینها، محصول این همه تلاش است. فرقِ مجلسِ شورای اسلامی با سایر پارلمانهای دنیا این است. معنای اینکه باید حکم و قانون منطبق بر اسلام باشد، همین است. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15 عنوان فیش : جدایی دین از سیاست کلیدواژه(ها) : جدایی دین از سیاست نوع(ها) : جستار متن فیش : گاهی در فیلمها نقشهای استطرادی یا حاشیهای تأثیرات خیلی زیادی میبخشد و مثلا در یک مجموعهی تلویزیونی، یک زن دارای شخصیت جذاب و مثبت، حجاب خود را رعایت میکند و مراقب حجاب خود است. این یک نقش فرعی و حاشیهای است؛ اما خیلی تأثیر میگذارد. یا یک شخصیت جذاب در فیلم در جای حساسی میرود نمازش را بخواند. بنده نمیگویم حتما نماز، رکوع و سجود نشان داده شود. گاهی نقشهای تصنعی نشان داده میشود که نماز میگزارد و «سبحان ربیالاعلی» را غلط میخواند؛ بلد نیست و درست نمیخواند. بنده اینها را نمیگویم؛ اما همینقدر معلوم میشود که میرود نماز بخواند و آستینش را بالا میزند که برود وضو بگیرد. چنین نقشهای استطرادی و حاشیهای گاهی در نوجوان و جوان یک عالم تأثیر میگذارد. از این قبیل هزاران مورد هست. حالا وقت نیست و شما هم احتیاج ندارید که مثالهای زیادی بزنم. پس به این نقشهای استطرادی، بخصوص در زمینهی دین توجه داشته باشید. در فیلمهای ما، کأنه یک سکولاریزم عملی و نوعی دینزدایی وجود دارد! بعضی فیلمهای تولید شما، باز کمی بهتر است و فیلمهای تولید جاهای دیگر از این جهت بدتر هم هست؛ یعنی کأنه نوعی دینزدایی از صحنهی زندگی و عمل وجود دارد و دین وجود ندارد! البته بعضی از سریالها و فیلمها خوب است؛ اما بعضی هم این اشکال را دارند. مربوط به :بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت عید نیمهشعبان - 1381/07/30 عنوان فیش : جدایی دین از سیاست کلیدواژه(ها) : جدایی دین از سیاست نوع(ها) : جستار متن فیش : بعضیها بیتوجه، از جدایی دین و سیاست حرف میزنند؛ یعنی دین را به گوشههای خلوت برانند و انسان دیندار، فقط به نصیحت اکتفا کند! در اینجا نصیحت نمیتواند کاری بکند. آنچه میتواند قدرتها را مهار و تهدید کند و در برابر ظلم و فساد مقاومت نماید و ریشهی آن را برکند یا آن را متزلزل سازد، قدرت الهی و اسلامی است؛ قدرت سیاسیای است که در اختیار احکام اسلامی باشد. امام زمان ارواحنافداه با اقتدار و قدرت و تکیه بر تواناییای که ایمان والای خود او و ایمان پیروان و دوستانش، او را مجهز به آن قدرت کرده است، گریبان ستمگران عالم را میگیرد و کاخهای ستم را ویران میکند. مربوط به :بیانات در دیدار مردم کاشان و آران و بیدگل - 1380/08/20 عنوان فیش : جدایی دین از سیاست کلیدواژه(ها) : جدایی دین از سیاست نوع(ها) : جستار متن فیش : مردم و جوانان ما نگذاشتند فرمول قدیمی دشمن، در انقلاب اسلامی تحقق پیدا کند. این فرمول چیست؟ قدم اول، جدایی دستگاه سیاست و نهضت از دین و روحانیت است. قدم دوم، مأیوس شدن مردم از تحولی که به وجود آمده است؛ مثل مشروطیت و نهضت ملی شدن صنعت نفت. مأیوس شدن مردم موجب میشود که در صحنه حضور نداشته باشند. قدم سوم، در غیاب مردم، پدید آمدن یک دیکتاتوری ظالمانه و بیرحم و در مشت دشمن و استکبار و استعمار قرار گرفتن است. در تحولاتی که دین نقشی نداشته است، راحت توانستهاند این فرمول را پیاده کنند: مردم را مأیوس کنند؛ آنها را از صحنه دور کنند؛ در غیاب آنها هر کاری که میخواهند بکنند و عوامل مورد نظر خود را سر کار بیاورند. در ایران پس از انقلاب اسلامی نتوانستند این کار را بکنند؛ نتوانستند عنصر دین را از اساس حکومت جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی جدا کنند؛ نتوانستند مردم را مأیوس کنند؛ مردم در صحنه ماندند و تا مردم در صحنه هستند، دشمن مجال هیچ تحرک واقعی و حقیقی را در کشور ما ندارد. مربوط به :بیانات در دیدار مردم کاشان و آران و بیدگل - 1380/08/20 عنوان فیش :نقش برجسته آیت الله کاشانی در نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران کلیدواژه(ها) : سید ابوالقاسم کاشانی, آشنایی با تاریخ, ملی شدن صنعت نفت, تاریخ بر سر کار آمدن و حکمرانی محمدرضا پهلوی, قیام سی تیر, دخالتهای انگلیس در ایران, دخالتهای انگلیس در ایران, عملکرد استعمار انگلیس در ایران, کودتای 28 مرداد, مبارزات ضد استعماری علما, انقلاب مشروطه, انقلاب مشروطه, انحراف مشروطه, انقلاب مشروطه, انحراف مشروطه, تاریخ نهضت مشروطیت, کنارهگیری علما از نهضت مشروطیت, عبرتهای تاریخ, جدایی دین از سیاست, مایوس شدن مردم, جدایی سیاست از روحانیت, تاریخ مبارزات و پیروزی انقلاب اسلامی, تاریخ بر سر کار آمدن و حکمرانی محمدرضا پهلوی, تاریخ حوزههای علمیه و مجاهدتهای علما, قیام سی تیر, تجربیات انقلاب اسلامی, نقشه دشمن نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : آیةاللَّه کاشانی کسی است که اگر او نبود، نهضت ملی شدن صنعت نفت یقیناً در این کشور به وقوع نمیپیوست. من به جوانان عرض میکنم، با تاریخ گذشتهی نزدیک کشورتان آشنا شوید؛ چون یکی از راههای فریب و اغواگری، تحریف تاریخ است که امروز متأسفانه این کار بهوفور صورت میگیرد. مرحوم کاشانی کسی است که به کمک او دکتر مصدّق و دیگر سرانِ نهضت ملی شدن صنعت نفت توانستند حمایت مردم را به این حرکت جلب کنند؛ والاّ حمایت مردم جلب نمیشد. کسی مصدّق را نمیشناخت؛ کسی معنای ملی شدن صنعت نفت را نمیدانست؛ تودههای عظیم مردم که رأی و حضور و اقدام آنها در تحوّلات اجتماعی تعیین کننده است، در جریان وارد نبودند و برای آنها توضیح داده نشده بود. دستگاه دربار که مخالفت چیزفهمیِ مردم بود، خودش هم عامل دست انگلیسیها بود. روشنفکران و سیاسیّونی که جهت حرکتشان این بود، وسیله و راهی نداشتند و مردم به آنها اعتماد نمیکردند. مرحوم آیةاللَّه کاشانی وارد میدان شد. سابقهی این مرد را، علما میشناختند و مردم ایران هم به او ارادت داشتند. او کسی بود که به وسیلهی قشون غاصبِ مداخلهگرِ انگلیس در ایران، از کشور تبعید شده بود. شما ببینید آن روز وضع کشور چگونه بود. امروز به استقلال سیاسی ملت ایران نگاه کنید، ببینید هیچ قدرتی در دنیا نمیتواند هیچگونه موضعگیریای - حتّی موضعگیری زبانی - را بر دولتمردان ما تحمیل کند؛ اما آن موقع چنین بود که یک دولت بیگانه در دنبالهی جنگ بینالملل دوم - که انگلیسیها و امریکاییها و روسها در زمان حکومت محمد رضای پهلوی از چند طرف وارد کشور ما شده بودند - به خودش جرأت میداد که یک عالم دینی را به خاطر مخالفت با سیاست انگلیس بگیرد و به خارج از کشور تبعید کند! البته قبلاً او را در قلعهی فلکالافلاک خرمآباد زندانی کردند، که من رفتم آن سلولی را که میگفتند مرحوم آقای کاشانی در آنجا زندانی بود، از نزدیک دیدم. وقتی که از تبعید به تهران برگشت، امواج احساسات و ارادت مردم نسبت به این روحانی مجاهد و مبارز، چنان توفانی به راه انداخت که همهی دشمنان را پس زد و انگلیسیها و دیگران حساب کار خود را کردند و فهمیدند که مبارزه با این عالم روحانی به جایی نخواهد رسید. بعد، مرحوم آیةاللَّه کاشانی به عنوان نمایندهی مردم تهران و رئیس مجلس آن روز، پشتیبان طرح ملی شدن صنعت نفت شد. نمایندگان مرحوم آیةاللَّه کاشانی به سرتاسر کشور مسافرت میکردند. من خودم آن وقت نوجوان بودم. نمایندهی مرحوم آیةاللَّه کاشانی به مشهد آمد و منبر رفت. او چنان دلهای مردم را مثل مغناطیس به خود جذب میکرد که هیچ عامل دیگری نمیتوانست جای این حرکت را بگیرد. و به این ترتیب در سال 1329 شمسی - یعنی پنجاه و یک سال قبل که شروع نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران است - مردم طرفدار ملیشدن صنعت نفت ایران شدند و علیرغم اینکه محمدرضا موافق نخستوزیری مصدّق نبود، به پشتیبانی حمایت مردمی، مصدّق نخستوزیر شد. اگر مرحوم آیةاللَّه کاشانی این حمایت عظیم مردمی را برای مصدّق به وجود نمیآورد، او نخستوزیر نمیشد. بعد در سال 1331 که ضدّ حملهی دربار علیه مصدّق شروع شد و او از نخستوزیری برکنار گردید، فقط یک عامل توانست مجدّداً قدرت را به مصدّق برگرداند و او مرحوم آیةاللَّه کاشانی بود. اینها جزو واضحات تاریخ است؛ جزو حوادثی است که کسانی که آن روز بودند، دیدهاند و از قضایای آن خبر دارند و بهروشنی میدانند چه گذشته است؛ لیکن عدّهای عمداً اینها را کتمان میکنند و نمیگذارند این حرفها به گوش نسل حاضر برسد؛ که البته مقاصدشان معلوم است. وقتی شاه، قوامالسلطنه را به جای مصدّق به نخستوزیری انتخاب کرد، مرحوم آیةاللَّه کاشانی در مقابل قوامالسلطنه اعلامیه داد؛ مردم کفن پوشیدند و در تهران و شهرهای دیگر به خیابانها آمدند؛ لذا قوامالسلطنه سه روز بیشتر نتوانست به عنوان نخستوزیر بماند. اصلاً مگر میشد در مقابل امواج عظیم مردم که آیةاللَّه کاشانی راه انداخته بود، مقاومت کرد؟ لذا قوامالسلطنه کنار رفت و دوباره مصدّق بر سرِ کار آمد. انگلیسیها نفت ایران را مِلک شخصی خود به حساب آورده بودند و دهها سال استفادهی غاصبانه میکردند و مال ملت ایران را تقریباً مفتِ مفت میبردند و دربار سلطنت هم برای اینکه چهار روز بیشتر به حکومت ننگین خود ادامه دهد، با انگلیسیها همکاری میکرد. اما این بساط را نهضت ملی شدن صنعت نفت به هم زد، که عامل و سرچشمهی اصلی جوشش در این نهضت، همین مرد بزرگ و شجاع بود: مرحوم آیةاللَّه سید ابوالقاسم کاشانی. بخش بسیار مهم این ماجرا این است که الان عرض میکنم و این مطلبی است که میخواهم بخصوص جوانان ما به آن توجّه کنند. دشمن فهمید که راز پیروزی ملت ایران چیست؛ لذا درصدد برآمد تا سیاسیّون و سردمداران دولتی را از روحانیت و دین جدا کند. آنها را از آیةاللَّه کاشانی جدا کردند و بینشان فاصله انداختند و متأسفانه موفّق هم شدند. از سی تیر 1331 که مرحوم آیةاللَّه کاشانی توانست ملت ایران را آنطور به صحنه بیاورد، تا 28 مرداد 1332 که عوامل امریکا در تهران توانستند مصدّق را سرنگون و تمام بساط او را جمع کنند و مردم هیچ حرکتی از خود نشان ندادند، یک سال و یک ماه بیشتر طول نکشید. در این یک سال و یک ماه، با وساطت ایادی ضدّ استقلال این کشور و با توطئهی دشمنان این ملت، دکتر مصدّق مرتّب فاصلهی خود را با آقای کاشانی زیاد کرد، تا اینکه مرحوم آیةاللَّه کاشانی چند روز قبل از ماجرای 28 مرداد نامه نوشت - همهی این نامهها موجود است - و گفت من میترسم با این وضعی که دارید، علیه شما کودتا کنند و مشکلی به وجود آورند. دکتر مصدّق گفت: من مستظهر به پشتیبانی مردم ایران هستم! اشتباه او همینجا بود. ملت ایران را سرانگشت روحانیت - کسی مثل آیةاللَّه کاشانی - وادار میکرد که صحنهها را پُر کند و به میدان بیاید و جان خود را به خطر بیندازد. در 28 مرداد که کاشانی منزوی و خانهنشین بود - و در واقع دولت مصدّق او را منزوی و از خود جدا کرده بود - عدم حضور او در صحنه موجب شد که مردم نیز در صحنه حضور نداشته باشند؛ لذا کودتاچیهای مأمور مستقیم امریکا توانستند بیایند و بهراحتی بخشی از ارتش را به تصرّف درآورند و کودتا کنند. یک مشت اوباش و الواط تهران را هم راه انداختند و مصدّق را سرنگون کردند. پس از آن، دیکتاتوریِ محمدرضاشاهی به وجود آمد که بیستوپنج سال این ملت زیر چکمههای دیکتاتوری او لگدمال شد و ملی شدن صنعت نفت هم در واقع هیچ و پوچ گردید؛ چون همان نفت را به کنسرسیومی دادند که امریکاییها طرّاحی آن را کردند. هرچه دشمن خواست، همان شد؛ به خاطر جدا شدن از روحانیت و دین. اینها عبرت است. شبیه همین قضیه در صدر مشروطیت اتفاق افتاد. آنجا هم کار را مردم کردند و حضور آنها بود که مشروطیت را بر حکّام مستبد قاجار تحمیل کرد؛ والّا مظفرالدین شاه کسی نبود که مشروطیت را قبول کند؛ حضور و فشار مردم او را مجبور کرد که مشروطیت را بپذیرد. روحانیون و علمای بزرگ، مردم را به صحنه آورده بودند. بعد از آنکه مشروطیت به وجود آمد، جمعی از روشنفکران خودباخته در مقابل انگلیس، با تبلیغات و روزنامهها و روشهای خود، کاری کردند که روحانیت و مردم متدیّن را نسبت به نهضت مشروطیت بدبین و مأیوس کردند. نتیجه این شد که در ابتدا یک دیکتاتوری توأم با هرج و مرج، چند سال بعد هم دیکتاتوری سیاه دوران رضاخان بر این ملت مسلّط شد. این دو واقعه، دو تجربه است که البته هر کدام تحلیل و داستان جداگانهای دارد. من از اینکه میبینم جوانان ما از این قضایا بیاطّلاعند، رنج میبرم. همیشه اطّلاع از آنچه که دشمن در گذشته عمل کرده است، موجب میشود که انسان ترفندهای دشمن را در زمان خودش هم بداند. البته روشها عوض میشود. شما میبینید که در مبارزات ورزشی هم مربّیان مینشینند و عملکرد فلان تیم رقیب را با دقّت نگاه میکنند تا روشهای او را بشناسند. ملت ایران در طول صد سال اخیر اقلاً در دو قضیهی مهم قبل از انقلاب اسلامی با امریکا و انگلیس روبهرو شده است. یک قضیه، قضیهی مشروطیت است؛ یک قضیه، قضیهی نهضت ملی شدن صنعت نفت است. در هر دو قضیه، آنها ترفندی زدند و ملت ایران را از لذت بردن از پیروزی خود محروم کردند و یک دیکتاتوریِ سخت و سیاه را در هر کدام از این دو مقطع در کشور به وجود آوردند. ماجرای سوم، ماجرای انقلاب اسلامی بود که امام هشیاری بهخرج داد و نگذاشت. عدّهای اوّلِ انقلاب به تلقینِ همان دشمنان، تبلیغ میکردند که بسیار خوب، امام آمد، انقلاب را پیروز کرد، مردم را به صحنه آورد و دولت جمهوری اسلامی تشکیل شد؛ کار امام دیگر تمام شد؛ امام به قم برود و مشغول درس و بحث و کارهای خود باشد! معنایش این بود که همان کاری که در مشروطیت شد، در انقلاب اسلامی هم بشود. امام بزرگوار ما، ملت مؤمن، مبارزان آبدیدهای که تجربههای تاریخی را داشتند و بزرگان سیاستمدار انقلاب که میفهمیدند چه میکنند و دشمن از کدام منفذ ممکن است هجوم و حملهای دوباره به این کشور بکند، ترفند دشمن را فهمیدند. قانون اساسی تدوین شد و امام بزرگوار در همهی جریان کار، بر استحکام این پایه اشراف و نظارت داشت. در طول این مدت، مردم در کنار حقایق دینی و پرچمداران معرفت دینی باقی ماندند. جوانان ما به جای اینکه طبق خواستهی دشمن، به حقایق و زیباییهای معرفت دینی و به برجستگیهای اسلامی که پرچم عدالت را در دنیای امروز بلند کرده است، پشت کنند، از همهی قشرهای دیگر آگاهانهتر و با اصرار بیشتر، پرچم اسلام و اسلامخواهی را در کشور برافراشته و به دست گرفتهاند. مردم و جوانان ما نگذاشتند فرمول قدیمی دشمن، در انقلاب اسلامی تحقّق پیدا کند. این فرمول چیست؟ قدم اوّل، جدایی دستگاه سیاست و نهضت از دین و روحانیت است. قدم دوم، مأیوس شدن مردم از تحوّلی که به وجود آمده است؛ مثل مشروطیت و نهضت ملی شدن صنعت نفت. مأیوس شدن مردم موجب میشود که در صحنه حضور نداشته باشند. قدم سوم، در غیاب مردم، پدید آمدن یک دیکتاتوری ظالمانه و بیرحم و در مشت دشمن و استکبار و استعمار قرار گرفتن است. در تحوّلاتی که دین نقشی نداشته است، راحت توانستهاند این فرمول را پیاده کنند: مردم را مأیوس کنند؛ آنها را از صحنه دور کنند؛ در غیاب آنها هر کاری که میخواهند بکنند و عوامل مورد نظر خود را سر کار بیاورند. در ایرانِ پس از انقلاب اسلامی نتوانستند این کار را بکنند؛ نتوانستند عنصر دین را از اساس حکومت جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی جدا کنند؛ نتوانستند مردم را مأیوس کنند؛ مردم در صحنه ماندند و تا مردم در صحنه هستند، دشمن مجال هیچ تحرّک واقعی و حقیقی را در کشور ما ندارد. مربوط به :بیانات در مراسم دوازدهمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله) - 1380/03/14 عنوان فیش : جدایی دین از سیاست کلیدواژه(ها) : جدایی دین از سیاست نوع(ها) : جستار متن فیش : انتخابات، هم حق مردم و هم وظیفهی آنهاست. حق مردم است؛ برای اینکه بیایند و مدیر اجرایی کشور را انتخاب کنند. تکلیف مردم است؛ چون با حضور شما، نظام تقویت پیدا میکند؛ اسلام عزیز میشود؛ حاکمیت اسلام در دنیا سرافراز میگردد و توطئهی دشمن - که اسلام را به جدایی از آراء مردم متهم میکند - باطل میشود. حضور شما میتواند دفاع از اسلام و کشور و انقلاب محسوب شود. هر مقدار این حضور وسیعتر و قویتر باشد، نشانهی اقتدار بیشتر نظام اسلامی است. نظام اسلامی در مقابل چشمهای دوستان و دشمنان خود در دنیا به این میبالد که تعداد حاضر شوندگان در پای صندوقهای رأی، زیاد است. این مایهی افتخار نظام اسلامی است. همهی کسانی که در مقابل اسلام و آیندهی این کشور احساس مسؤولیت میکنند، وظیفه دارند که در این آزمایش الهی شرکت کنند. البته این حضور باید آگاهانه و از روی تحقیق و با به دست آوردن حجت بین خود و خدا باشد. کسی که رأی میدهد و فردی را انتخاب میکند، باید برطبق تشخیص باشد. این تشخیص را به دست آورید و انشاءالله با قاطعیت در این آزمایش الهی شرکت کنید. مربوط به :بیانات در مراسم گشایش کنفرانس بینالمللی حمایت از انتفاضه فلسطین - 1380/02/04 عنوان فیش : جدایی دین از سیاست کلیدواژه(ها) : جدایی دین از سیاست نوع(ها) : جستار متن فیش : سیاست اصلی و راهبردی آنان در مورد کشور ما، شکاف افکندن در صفوف متحد و یکپارچهی مردم مسلمان و انقلابی ایران است. گروهی را «محافظهکار» و گروهی را «اصلاحطلب» مینامند؛ از یک گروه حمایت میکنند و برعکس، حملات تبلیغی خویش را علیه گروه دیگر متمرکز میکنند. آنها با بزرگ کردن بعضی اشکالات، سعی میکنند نظام اسلامی را غیرکارآمد جلوه دهند و مردم را از نظام دینی مأیوس نمایند و جدایی دین از سیاست را تبلیغ میکنند. ایمان عمیق دینی مردم ما، بزرگترین سد راه آنهاست. آنها با برنامههای تبلیغاتی خویش، میخواهند جوانان را در کشور مأیوس کنند و مشکلات اقتصادی را - که کم و بیش در همه جای دنیا متعارف و رایج است - جزو مسائل لاینحل نظام جمهوری اسلامی قلمداد نمایند. آنها با تبلیغات خود میخواهند امام و ارکان انقلاب را زیر سؤال ببرند. علت این است که آنها از اسلام ضربه خورده و از انقلاب اسلامی صدمه دیدهاند؛ از بیداری اسلامی در جهان، احساس خطر میکنند و از احیاء و توسعهی مبارزات اسلامی لبنان و فلسطین عمیقا نگرانند. لذا در صدد برآمدهاند که ریشهی تفکر اسلامی را بخشکانند و تیرهای زهرآگین تبلیغاتی خود را متوجه اسلام و دین کردهاند. مربوط به :بیانات در جمع اساتید، فضلا و طلاب حوزه علمیه قم در مدرسه فیضیه - 1379/07/14 عنوان فیش : جدایی دین از سیاست کلیدواژه(ها) : جدایی دین از سیاست نوع(ها) : جستار متن فیش : هر مجموعهای، هر کشوری و هر جامعهای، در هر زمانی موانع مخصوص به خود را دارد. میان هدفهای هر ملت، با موانعی که در سر راه او قرار میگیرد و مشکلاتی که او مجبور است با آنها دست و پنجه نرم کند، ارتباط وجود دارد. هرچه هدفها والاتر باشد، مشکلات هم به همان نسبت وسیعتر خواهد بود. هرچه آرمانگرایی وجود داشته باشد، به طور طبیعی چیزهایی در مقابل آن آرمانها صفآرایی خواهد کرد. لذا ارتباط مستقیمی وجود دارد. و اما در نظام اسلامی، این چالشها چیست؟ نمیتوانیم امروز را به طور کامل با صدر اسلام و زمان نبی مکرم اسلام مقایسه کنیم. شباهتهایی وجود دارد؛ اما فوارقی هم وجود دارد. در صدر اسلام، عمدهی تقابل دوران دهسالهی پیغمبر، با سه جبهه بوده است: جبههی منافقین در داخل، جبههی اهل کتاب و یهود - که در مدینه و محیط حکومت پیغمبر وضع خاصی داشتند - و جبههی کفار و مشرکین. اینها سه جبههی عمده است که شما شرح این چالشها را در سرتاسر قرآن و بیشتر در سورهی مبارکهی بقره مشاهده میکنید. در تقابل با یهود، چون یهود کسانی بودند که سیطرهی فکری و سیطرهی مالی بر مردم مدینه داشتند، مسألهی آنها، مسألهی دشمنی از نوع دشمنی کفّار قریش نبود. آنها گذشتهای داشتند، تاریخی داشتند، افتخاراتی داشتند، کتابی داشتند؛ با اتکای به آن، با مردمی که تا قبل از ظهور اسلام، امّی، بیریشه و بیاطّلاع از همهی معارف الهی بودند، دست و پنجه نرم میکردند؛ یک سلطهی روحی بر آنها داشتند؛ مثل سلطهی یک مجموعهی روشنفکر بر یک جامعهی بیسواد. نبی اکرم در برخورد با اینها به نقاط اساسی و حسّاسی انگشت گذاشت و البته وحی الهی این کار را میکرد. در سورهی بقره، تقابل و چالش نبی اکرم با یهودیان - همچنین با منافقان - به تفصیل بیان شده است. ما امروز نمیتوانیم بگوییم مقابلهی ما فقط با مجموعههایی از این قبیل است؛ اما ما هم به حسب تناسب وضع خود و نظام خود، زمینههایی برای تقابل و معارضه در پیش روی خودمان داریم. اینجا مقصود حتماً معارضهی سیاسی نیست. نمیخواهیم بگوییم آن کسانی را که ردیف خواهیم کرد، معارضان سیاسی نظامند یا با نظام مبارزه میکنند؛ نه. اینها زمینههای مبارزه است؛ اینها چالشهایی است که نظام اسلامی به طور طبیعی در مقابل خود دارد. یک عدّه با اصل دین مخالفند؛ لذا نظامی که بر اساس سیاست دینی استوار شده است، برای اینها یک نظام غیرقابل قبول است. اصل دین را در دل قبول ندارند. عدّهای با سیاست دینی مخالفند؛ دین را به عنوان یک مسألهی تخصّصی و مربوط به کنج دل و کنج خلوت میدانند؛ دین را برای حکومت، برای سیاست، برای ادارهی امور مردم نمیدانند. اینها اصل دین را قبول دارند؛ اما این دین کدام دین است، من نمیدانم! نبی اکرم از اوّلِ حرکت خود در دوران بعثت شعارهایی داده است که جز با هجرت آن بزرگوار به مدینه و جز با ایجاد نظام اسلامی، این شعارها نامفهوم و غیرقابل درک است. آن توحیدی که پیغمبر اسلام آن را ترویج میکند، آن توحیدی که تبعیض را در جامعه نفی میکند، آن توحیدی که غلامان و بردگان مظلوم را علیه اربابانشان تحریک میکند، آن توحیدی که جوانهای باروحیه و حسّاس را در مقابل کارهای زشت و غلط و انحرافیِ پدرانشان به مقاومت وامیدارد، آن یک توحید فردی و قلبی و پنهان در گوشهی انزوا نیست. همان توحیدی است که بایستی پرچمش برافراشته شود و یک جامعه بر اساس آن زندگی کند؛ یعنی همان دوران مدینه و هجرت. از اوّلِ هجرت هم، پیغمبر حکومت اسلامی را تشکیل داد. حال، آن کسی که دین محمدبنعبداللَّه صلّیاللَّهعلیهوآلهوسلّم را قبول دارد، اما هجرت او، حکومت او، ولایت او و اقتدار او را قبول ندارد، من نمیدانم چگونه مطلب را برای خودش توجیه میکند! بههرحال یک عدّه سیاست دینی، یا دینی را که بر عرصهی سیاسی مینشیند، نمیتوانند قبول کنند. اینها هم یک مجموعهاند. یک عدّه دچار نفاق دینی هستند؛ یعنی نام دین را لازم دارند، عنوان دین را لازم دارند؛ اما حقیقت دین را برنمیتابند! اینها هم آنجایی که دین با همهی واقعیّت خود، با حضور خود، با اقتدار خود در جامعه ظاهر میشود و نظام تشکیل میدهد و حکومت راه میاندازد، نمیتوانند آسان کنار بیایند. دیدیم کسانی به نام دین با قرآن و نهجالبلاغه حرف میزدند؛ اما برای مقابله با مفاهیم حقیقی قرآن و نهجالبلاغه! مربوط به :پیام به اجلاس هزارهی رهبران دینی جهان - 1379/06/09 عنوان فیش : جدایی دین از سیاست, اسلام سیاسی کلیدواژه(ها) : جدایی دین از سیاست, اسلام سیاسی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : دین در خدمت سیاستهای سلطهطلبانه قرار نمیگیرد. دین حوزهی سیاست و ادارهی امور جوامع بشری را در قلمرو خود میداند و همچون نظام سیاسی متكی به عشق و ایمان مردم با آن سیاستها مبارزه میكنند. مربوط به :پیام به اجلاس هزارهی رهبران دینی جهان - 1379/06/09 عنوان فیش : جدایی دین از سیاست کلیدواژه(ها) : جدایی دین از سیاست نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : بسیاری از ارباب سلطه و سیاستمداران قدرت طلب، دین را از تصرّف حوزهی سیاست برحذر میدارند و میان دین و سیاست مرزی عبورناپذیر تعریف میكنند. مربوط به :پیام به مناسبت آغاز به کار ششمین دورهی مجلس شورای اسلامی - 1379/03/06 عنوان فیش : جدایی دین از سیاست کلیدواژه(ها) : جدایی دین از سیاست نوع(ها) : جستار متن فیش : دشمنان سیلی خوردهی انقلاب و شبکهی تبلیغاتی جهانی آنان، وانمود میکنند که مجلس ششم، نه در خدمت آرمانهای اسلام و انقلاب، که در سمت و سوی منتقدان و معارضان آن است. یک بار دیگر نیز در حوالی انتخابات ریاست جمهوری در خرداد 76 شبیه همین ترفند تبلیغاتی با هدف روحیه بخشیدن به معارضان نظام اسلامی و مأیوس کردن انقلابیون در ایران و جهان، با جنجال و سر و صدای فراوان به راه افتاد. موضعگیری صریح و قاطع و مستمر رئیس جمهور مؤمن و انقلابی، در آن نوبت نقشهی دشمن را خنثی کرد. امروز نیز موضعگیری بهنگام و صریح مجلس شورای اسلامی، باید دشمنان را مأیوس سازد. دفاع قاطع و آشکار نمایندگان از انقلاب و نظام اسلامی و راه روشن و ماندگار امام عظیمالشأن، و تبری از بلندگوهایی که با تکرار شعار ارتجاعی «جدایی دین از سیاست» در اندیشهی حذف جهاد خونین بیستوچند سالهی ملت ایران برای استقرار نظام مترقی جمهوری اسلامیاند، تلاش پرهزینهی دشمن را بیهوده خواهد ساخت. این کمترین انتظار ملت انقلابی و مسلمان از نمایندگان مجلسی است که با خون شهیدان و مجاهدت ایثارگران پدید آمده و برقرار مانده است. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه تهران - 1379/02/23 عنوان فیش : جدایی دین از سیاست کلیدواژه(ها) : جدایی دین از سیاست نوع(ها) : جستار متن فیش : اگر امام به داد این انقلاب نمیرسید، همین آقایان، خشک خشک انقلاب و کشور را به دامن امریکا برمیگرداندند! اینها هم دم از اصلاح میزنند؛ گاهی دم از اسلام هم میزنند؛ اما در کنار کسانی قرار میگیرند که صریحا علیه اسلام شعار میدهند و با آنها اظهار همبستگی میکنند! گاهی دم از اسلام میزنند، اما در کنار کسانی قرار میگیرند که شعار ضدیت با حکومت اسلامی، شعار سکولاریزم و حکومت منهای دین و حکومت غیردینی و حکومت ضد دینی و لائیسم را میدهند! پیداست که اینها نفوذیند. اینها جزو آن دستهای نیستند که ارزشها را قبول دارند و معتقد به تحولند؛ نه. اینها نفوذیند؛ اینها بیگانه و غریبهاند. بنده چند ماه قبل از این در همین منبر نماز جمعه بحث «خودی» و «غیرخودی» را مطرح کردم؛ اما فریاد بعضیها بلند شد که چرا میگویید «خودی» و «غیرخودی»! بله، اینها غیرخودیاند؛ اینها انقلاب و اسلام و ارزشها را قبول ندارند؛ جناحهای خودی باید حواسشان را جمع کنند. مربوط به :پیام به کنگره عظیم حج - 1377/12/28 عنوان فیش : جدایی دین از سیاست کلیدواژه(ها) : جدایی دین از سیاست نوع(ها) : جستار متن فیش : اگر روزی بر اثر کجفهمیها و غرضورزیها چنین وانمود میشد که اسلام فقط در محدودهی مسجد و محراب یا در زندگی فردی و درونی انسان به کار میآید و در عرصهی سیاست و اقتصاد و مبارزات اجتماعی و میدانهای بینالمللی، ساکت و بیتفاوت است، و اگر روزی نظریهی جدایی دین از سیاست، همچون دستمایهی قدرتهای استعماری و سلطههای ظالمانه و حکومتهای استبدادی برای خاموش کردن انگیزههای اصلاح طلبانهی مسلمانان و نابود ساختن زمینهی قیامهای اسلامی، به کار میرفت، امروزه با سربرافراشتن جمهوری اسلامی در ایران و فائق آمدن آن بر همهی توطئهها و دشمنیهای نظامی و سیاسی و اقتصادی، و یکتنه ایستادن آن در برابر جبههی وسیع کفر و استکبار و استبداد، و ناکام ساختن امریکا و صهیونیزم و همدستان آنان که با همهی توان به نابودی یا انحراف آن کمر بسته بودند، و رشد و اقتدار روزافزون بیست سالهی آن، همهی آن کج فهمیها و غرضورزیها خنثی گشته و نظریهی سیاسی و اجتماعی اسلام، حقانیت و درستی خود را در میدان عمل به اثبات رسانده است. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1376/10/03 عنوان فیش : عبودیت, تبلیغ, جدایی دین از سیاست کلیدواژه(ها) : عبودیت, تبلیغ, جدایی دین از سیاست نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : اشتباه کسانى که در گذشته مسائل سیاسى را از تبلیغ کنار مىگذاشتند، در این بود که عبودیت را به منطقهى فردى منحصر مىکردند. مربوط به :بیانات در دیدار مهمانان کنفرانس وحدت اسلامی - 1376/05/01 عنوان فیش : جدایی دین از سیاست کلیدواژه(ها) : جدایی دین از سیاست نوع(ها) : جستار متن فیش : امروز دروازهی آسیا به اروپا، دروازهی اروپا به آسیا و آفریقا، آفریقا به اروپا و آسیا، متعلق به مسلمانان است. این منطقهی سوقالجیشی و سرزمینهای بابرکتی که در اختیار مسلمانان است، امروز حامل و حاوی امکاناتی چون نفت و گاز و امثال اینهاست که بشر برای تمدن خود، به صورت روزمره به آن احتیاج دارد. یک میلیارد و چند صد میلیون نفر مسلمان هستند؛ یعنی بیش از یک پنجم مردم دنیا. این همه جمعیت، در چنین منطقهای؛ آن هم با برافراشته شدن پرچم اسلام در قلب این منطقه - یعنی در ایران اسلامی که امروز قلب و مرکز اصلی دنیای اسلام است - چرا باید از این استفاده نشود؟ این، یک امکان بزرگ در اختیار مسلمانان است. وسوسهی جدایی دین از سیاست را که یک روز انگلیسیها گفتند، یک روز امریکاییها ترویج نمودند و یک روز ایادی آنها در بوق کردند، برای این است که مسلمانان از این امکان و از این موقعیت غفلت کنند. در این زمینه، بیشترین وظیفه را هم خواص دارند. خواص، یعنی علما و روشنفکران و شعرا و خطبا و روزنامهنگاران و صاحبان نفوذ در بین گروههای مردمی. اینها هستند که بیشترین تکلیف را دارند. وقت آن رسیده است که دنیای اسلام به خود آید و اسلام را به عنوان صراط المستقیم الهی و راه نجات انتخاب کند و در آن، با استحکام قدم بردارد. وقت آن رسیده است که دنیای اسلام، اتحاد خود را حفظ کند و در مقابل دشمن مشترکی که همهی گروههای اسلامی، آسیب آن دشمن را دیدهاند - یعنی استکبار و صهیونیسم - به طور متحد بایستد، شعارهای واحدی بدهد، تبلیغ واحدی بکند و راه واحدی را بپیماید. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1376/02/13 عنوان فیش : جدایی دین از سیاست کلیدواژه(ها) : جدایی دین از سیاست نوع(ها) : جستار متن فیش : سالها، بلکه قرنهای متمادی، قدرتمندان و زمامداران ناحق و غیرعادل عالم سعی کردند دین را - که هر جا هست، حکم به حق و عدل میکند و با کسی مماشات نمیکند - از دخالت در امور خودشان پس بزنند. قرنهای متمادی سعی کردند اثبات کنند که دین از سیاست جداست؛ چرا دین را با سیاست مخلوط میکنید؟ بروید دین خودتان را تبلیغ کنید! حرفهای ظاهر فریبی هم مطرح میکردند: دین، اشرف از این است که وارد میدان سیاست آلوده شود! بله؛ سیاستی که از دین جدا باشد،آلوده است؛ اما سیاست دینی به همان اندازه مقدس است که عبادت دینی. بعد از انقلاب تا امروز، شاید بیشترین حملهای که به اصول فکری سیاسی نظام جمهوری اسلامی شده است، حمله به همین «عدم انفکاک دین از سیاست» است. همه جای دنیا به این حمله کردند؛ امروز هم حمله میکنند. امروز کسانی در اطراف دنیا نشستهاند، کتاب مینویسند، مقاله مینویسند، به زبانهای مختلف و در محیطهای دور از ایران و در همه جای جهان، گفتار تلویزیونی ارائه میکنند؛ برای این که ثابت کنند دین از سیاست جداست. سبحانالله! این قضیه «عدم انفکاک دین از سیاست»، در شکستن هیمنه قدرتهای ظالم و ناحق، چقدر نقش عظیمی دارد که رهایش نمیکنند! روز به روز علیه قضیه «عدم انفکاک دین از سیاست» حرف گفته میشود،مطلب نوشته میشود. البته عدهای هم در داخل، گاهی مثل طوطی - که بیتوجه، چیزهایی را تکرار میکند - مانند همان حرفها را تکرار میکنند. البته بعضی هم اصلا دلشان با بیگانگان است و دین را با کلیت خودش قبول ندارند! در آن سالهای ریاست جمهوری که برای شرکت در یک اجتماع جهانی، میخواستم به یک کشور خارجی سفر کنم، سخنرانیای فراهم کرده بودم و طبق معمول، خدمت امام ارائه کردم که ایشان نظر بدهند. ایشان در حاشیه یادداشت کردند که راجع به «عدم انفکاک دین از سیاست» هم در این سخنرانی مطلبی بگنجانید. من اولش قدری تعجب کردم که این قضیه «عدم انفکاک دین از سیاست»، چه ارتباطی میتواند با سران کشورها - مثلا صد کشور غیر مسلمان - داشته باشد؟ در عین حال، چون امام دستور داده بودند، نشستم چند صفحه نوشتم. وقتی وارد مطلب شدم، تأمل کردم و دیدم که نه، درست همین است. جای این بحث، در منبرهای عظیم جهانی است. چرا؟ چون علیه این بحث، در منبرهای جهانی کار میشود. بعد هم به آن جا رفتیم و آن بحث را القا کردیم و بسیار هم در نفوس مؤثر واقع شد و اهمیت این حرف آشکار گردید. این عدم تفکیک دین از سیاست، روشنبینی آن مرد بزرگ را میرساند. وقتی که به عدم تفکیک دین از سیاست قائل هستید، پس اهل دین باید سیاست را بشناسند و آن را بفهمند و در آن جایی که میدان کار سیاسی است، فعال باشند و در آن جایی که میدان بیان احکام دینی محض است، آگاه از امر سیاسی و وضع سیاسی، آن را اعلام کنند. سیاست موجب نمیشود که انسان حکمی را کتمان کند. سیاست نباید موجب کتمان احکام الهی شود. نخیر؛ به عکس، سیاست موجب میشود که انسان، احکام و معارف الهی را طوری بیان کند که در نفوس مؤثر واقع شود و با توجه به همه جوانب ادا گردد. این، معنای آگاهی از سیاست برای امر تبلیغ است. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1376/02/13 عنوان فیش :مصداق روشن بینی امام خمینی (ع) در نگاه رهبری کلیدواژه(ها) : تاریخ فعالیتها و مبارزات آیت الله خامنه ای قبل از, ارتباط آیت الله خامنهای با امام خمینی, جدایی دین از سیاست, سفرهای خارج از کشور آیت الله خامنه ای, توصیههای امام خمینی نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : بعد از انقلاب تا امروز، شاید بیشترین حملهاى که به اصول فکرىِ سیاسىِ نظام جمهورى اسلامى شده است، حمله به همین «عدم انفکاک دین از سیاست» است. همه جاى دنیا به این حمله کردند؛ امروز هم حمله مىکنند. امروز کسانى در اطراف دنیا نشستهاند، کتاب مىنویسند، مقاله مىنویسند، به زبانهاى مختلف و در محیطهاى دور از ایران و در همه جاى جهان، گفتار تلویزیونى ارائه مىکنند؛ براى این که ثابت کنند دین از سیاست جداست. سبحاناللَّه! این قضیه «عدم انفکاک دین از سیاست»، در شکستن هیمنه قدرتهاى ظالم و ناحق، چقدر نقش عظیمى دارد که رهایش نمىکنند! روز به روز علیه قضیه «عدم انفکاک دین از سیاست» حرف گفته مىشود،مطلب نوشته مىشود. البته عدّهاى هم در داخل، گاهى مثل طوطى - که بىتوجّه، چیزهایى را تکرار مىکند - مانند همان حرفها را تکرار مىکنند. البته بعضى هم اصلاً دلشان با بیگانگان است و دین را با کلیّت خودش قبول ندارند! در آن سالهاى ریاست جمهورى که براى شرکت در یک اجتماع جهانى، مىخواستم به یک کشور خارجى سفر کنم، سخنرانىاى فراهم کرده بودم و طبق معمول، خدمت امام ارائه کردم که ایشان نظر بدهند. ایشان در حاشیه یادداشت کردند که راجع به «عدم انفکاک دین از سیاست» هم در این سخنرانى مطلبى بگنجانید. من اوّلش قدرى تعجب کردم که این قضیه «عدم انفکاک دین از سیاست»، چه ارتباطى مىتواند با سران کشورها - مثلاً صد کشور غیر مسلمان - داشته باشد؟ در عین حال، چون امام دستور داده بودند، نشستم چند صفحه نوشتم. وقتى وارد مطلب شدم، تأمّل کردم و دیدم که نه، درست همین است. جاى این بحث، در منبرهاى عظیم جهانى است. چرا؟ چون علیه این بحث، در منبرهاى جهانى کار مىشود. بعد هم به آن جا رفتیم و آن بحث را القا کردیم و بسیار هم در نفوس مؤثّر واقع شد و اهمیت این حرف آشکار گردید. این عدم تفکیک دین از سیاست، روشنبینى آن مرد بزرگ را مىرساند. مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1375/02/18 عنوان فیش : جدایی دین از سیاست کلیدواژه(ها) : جدایی دین از سیاست نوع(ها) : جستار متن فیش : کسانی که با چهرهی طرفداری از دین، چنین عنوان میکنند که «دین نباید به امور سیاسی بپردازد»، خبر ندارند که این شگرد جدید تبلیغات استکباری و استعماری، علیه حاکمیت اسلام و حیات مجدد اسلام است. البته جدایی دین از سیاست» را قرنهاست که مطرح میکنند. اول، ایادی استبداد؛ یعنی قدرتمندانی که زمام امور جامعه را مستبدانه در دست داشتند و میخواستند آزادانه، هر کاری میخواهند با ملت و کشور انجام دهند، مطرح کردند و بدیهی است که نمیخواستند احکام اسلامی و منادیان احکام اسلامی، در امر حکومت آنها دخالتی بکنند. لذا، حکام و سلاطین مستبد، اولین پیشروان فکر انحرافی «جدایی دین از سیاست» محسوب میشوند. قبل از استعمارگران و قبل از دشمنان خارجی و قبل از طراحان سیاسی صهیونیسم و دیگران، کسانی که بر این کشور و بر دیگر کشورهای اسلامی، سالها مستبدانه حکومت کردند، مروج و منادی این فکر بودند که «دین از سیاست جداست.» وقتی در زمان ناصرالدین شاه، یک عالم روحانی در یک امر سیاسی دخالت کرد و همهی تدابیر و مکر استعماری را که منافع مشترک کمپانیها و دربار پادشاهی ایران به وسیلهی آن تأمین میشد، به هم ریخت، آیا اطرافیان و درباریهای ناصرالدین شاه به این فکر نیفتادند که چرا دین در امر سیاست دخالت میکند؟ کمااینکه در ادبیات دوران ناصرالدین شاه - دوران اواسط و اواخر قاجار - همین معنا وجود دارد که «چرا علما و کسانی که به امور دینی مشغولند، در امر حکومت دخالت میکنند؟» این معنا، در نوشتههای عهد ناصری، به طور واضح وجود دارد. پس، اول مسأله، به مستبدان و افسار گسیختگان دستگاه حاکمیت در کشور ما و کشورهای دیگر برمیگردد که از هر گونه دخالتی از ناحیهی دین و اهل دین و منادیان و علمای دین در پهنهی سیاست، میهراسیدند و با آن مخالفت میکردند. استعمارگران هم که قضیه را منطبق با آمال و سیاستهای خود میدیدند، آن را دنبال کردند و تز جدایی دین از سیاست، بعد از آنکه بر خلقیات آحاد مردم متدین و حتی بسیاری از علما تحمیل شده بود و به خورد آنها رفته بود، شکل مبنایی هم پیدا کرد. یعنی برای آن، استدلال درست کردند و به یک مبنا و یک فکر تبدیل شد. این همه، مربوط به گذشته است. یکی از بزرگترین خدمات حرکت عظیم دینی ملت ایران، این بود که افسانهی غلط «جدایی دین از سیاست» را زایل کرد و از بین برد. هم مردم با انگیزهی دین وارد میدان شدند و پرچم آزادی بلند کردند و هم به دستور دین، منادیان احکام دینی و علمای بزرگ، پیشرو قافلهی آنها شدند و به حرکت درآمدند تا اینکه آن حرکت، منتهی به حاکمیت دین خدا در این کشور شد. آنگاه برای مسلمین، روشن گردید که امور سیاسی - و برتر از همهی امور سیاسی، امر حکومت و ولایت - با دین عجین است و از دین جداییپذیر نیست. وقتی نصوص و متون دینی، معنای خود را آشکار کرد، همه فهمیدند که سالها به چنین امر واضحی توجه نداشتهاند. بدیهی است که یک انحراف، وقتی از سوی دشمنان خوشبختی یک ملت پشتیبانی میشود، به آسانی از بین نمیرود. بنابراین، استدلالهایی جدید برای جدایی دین از سیاست درست شد. استدلال کردند که «اگر دین را وارد سیاست کنیم و اگر سیاست یک کشور از دین سرچشمه و منشأ بگیرد، چون امور سیاسی و امر حکومت، مشکلات دارد، دنبالش نارضاییها، دلزدگیها و ناکامیهاست. لذا، این امر موجب میشود که مردم از اصل دین، بیزار شوند. پس، اصلا دین، باید به کل از سیاست کنار برود؛ جنبهی قداست پیدا کند؛ نورانیتی بیابد؛ به کناری بنشیند و به امور معنوی و ذهنی و روحی مردم بپردازد.» امروز ایادی استکبار، در دنیا - بخصوص دنیای اسلام - با شیوههای مختلف این استدلال و نظریه را ترویج میکنند. مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1375/02/18 عنوان فیش : مردم ایران, انقلاب اسلامی, جدایی دین از سیاست, دستاوردهای انقلاب اسلامی, دستاوردهای ملت ایران کلیدواژه(ها) : مردم ایران, انقلاب اسلامی, جدایی دین از سیاست, دستاوردهای انقلاب اسلامی, دستاوردهای ملت ایران نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : از بزرگترین خدماتِ حرکت عظیم دینی ملت ایران، این بود که افسانهی غلط «جدایی دین از سیاست» را زایل کرد و از بین برد. مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1375/02/18 عنوان فیش :وجود چرایی دخالت دین در سیاست در ادبیات دوران ناصرالدّين شاه کلیدواژه(ها) : تاریخ قاجاریه, جدایی دین از سیاست, عملکرد استعمارگران نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : كسانی كه با چهرهی طرفداری از دین، چنین عنوان میكنند كه «دین نباید به امور سیاسی بپردازد»، خبر ندارند كه این شگرد جدید تبلیغات استكباری و استعماری، علیه حاكمیت اسلام و حیات مجدّد اسلام است. البته جدایی دین از سیاست» را قرنهاست كه مطرح میكنند. اوّل، ایادی استبداد؛ یعنی قدرتمندانی كه زمام امور جامعه را مستبدانه در دست داشتند و میخواستند آزادانه، هر كاری میخواهند با ملت و كشور انجام دهند، مطرح كردند و بدیهی است كه نمیخواستند احكام اسلامی و منادیان احكام اسلامی، در امر حكومت آنها دخالتی بكنند. لذا، حكّام و سلاطین مستبد، اوّلین پیشروان فكر انحرافیِ «جدایی دین از سیاست» محسوب میشوند. قبل از استعمارگران و قبل از دشمنان خارجی و قبل از طرّاحان سیاسی صهیونیسم و دیگران، كسانی كه بر این كشور و بر دیگر كشورهای اسلامی، سالها مستبدانه حكومت كردند، مروّج و منادی این فكر بودند كه «دین از سیاست جداست.» وقتی در زمان ناصرالدّین شاه، یك عالم روحانی[مرحوم میرزای شیرازی] در یك امر سیاسی دخالت كرد و همهی تدابیر و مكر استعماری را كه منافع مشترك كمپانیها و دربار پادشاهی ایران به وسیلهی آن تأمین میشد، به هم ریخت، آیا اطرافیان و درباریهای ناصرالدّین شاه به این فكر نیفتادند كه چرا دین در امر سیاست دخالت میكند؟ كمااینكه در ادبیات دوران ناصرالدّین شاه - دوران اواسط و اواخر قاجار - همین معنا وجود دارد كه «چرا علما و كسانی كه به امور دینی مشغولند، در امر حكومت دخالت میكنند؟» این معنا، در نوشتههای عهد ناصری، به طور واضح وجود دارد. پس، اوّل مسأله، به مستبدان و افسار گسیختگانِ دستگاه حاكمیت در كشور ما و كشورهای دیگر برمیگردد كه از هر گونه دخالتی از ناحیهی دین و اهل دین و منادیان و علمای دین در پهنهی سیاست، میهراسیدند و با آن مخالفت میكردند. استعمارگران هم كه قضیه را منطبق با آمال و سیاستهای خود میدیدند، آن را دنبال كردند و تزِ جدایی دین از سیاست، بعد از آنكه بر خلقیّات آحاد مردم متدیّن و حتّی بسیاری از علما تحمیل شده بود و به خورد آنها رفته بود، شكل مبنایی هم پیدا كرد. یعنی برای آن، استدلال درست كردند و به یك مبنا و یك فكر تبدیل شد. این همه، مربوط به گذشته است. یكی از بزرگترین خدماتِ حركت عظیم دینی ملت ایران، این بود كه افسانهی غلط «جدایی دین از سیاست» را زایل كرد و از بین برد. مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1375/02/18 عنوان فیش : جدایی دین از سیاست کلیدواژه(ها) : جدایی دین از سیاست نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : حكام و سلاطین مستبد، اولین پیشروان فكر انحرافی «جدایی دین از سیاست» محسوب میشوند. مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1375/02/18 عنوان فیش : استبداد, جدایی دین از سیاست کلیدواژه(ها) : استبداد, جدایی دین از سیاست نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : حكام و سلاطين مستبد، اولين پيشروان فكر انحرافى «جدايى دين از سياست» محسوب مىشوند. مربوط به :پیام به کنگره عظیم حج - 1375/02/04 عنوان فیش : جدایی دین از سیاست کلیدواژه(ها) : جدایی دین از سیاست نوع(ها) : جستار متن فیش : مشکلات که بیشتر بر اثر کوتاهی و غفلت یا بد کرداری و خیانت از درون امت اسلامی، پدید آمده است، فهرست طولانییی را تشکیل میدهد، که به عنوان ردیفهای اول آن میتوان اینها را بر شمرد: - ترویج جدایی دین از سیاست و معرفی اسلام به عنوان یک تجربهی فردی که هیچ کاری به مسائل زندگی از قبیل: حکومت و سیاست و اقتصاد و غیره ندارد. مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1374/02/28 عنوان فیش : جدایی دین از سیاست کلیدواژه(ها) : جدایی دین از سیاست نوع(ها) : جستار متن فیش : یک عده هستند که تصور میکنند میشود ملتی مسلمان بود؛ اما به احکام اسلامی عمل نکرد! این تصور، معنایش جدایی دین از سیاست است. معنایش این است که اسمتان مسلمان باشد، اما به احکام اسلامی عمل نکنید و سیستم بانکداری، اقتصاد، آموزش و پرورش، شکل و محتوای حکومت و ارتباطات فرد و جامعهتان، به خلاف اسلام و طبق قوانین غیر اسلامی و حتی ضد اسلامی باشد. البته، این، در مورد کشورهایی است که قانون دارند؛ اگرچه طبق اراده و خواست یک انسان قاصر و ناقص باشد. امروز در بعضی کشورهای اسلامی، حتی قانون هم نیست؛ حتی قانون غیر اسلامی هم وجود ندارد و ارادهی اشخاص مهم است. در رأس قدرت یک نفر نشسته است و دستور میدهد: اینطوری شود، آنطوری شود. نمیشود که ما فرض کنیم عدهای مسلمانند، اما از اسلام فقط نماز، روزه، طهارت و نجاست و امثال این چیزها را دارند. در جوامعی که میخواهند مسلمان باشند، اسلام باید حاکم باشد. مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1373/06/04 عنوان فیش : جدایی دین از سیاست کلیدواژه(ها) : جدایی دین از سیاست نوع(ها) : جستار متن فیش : پیغمبر اکرم نزد پروردگار عالم عرض میکند: «یا رب ان قومی اتخذوا هذا القران مهجورا». هجر قرآن به چه معناست؟ بیشک به این معنا نیست که قرآن و اسم قرآن و اسم مسلمانی را بهطور کلی از خود دفع کردند. این اتخاذ نیست. «اتخذوا هذا القران مهجورا»؛ یعنی قرآن را دارند، اما همراه با هجر. قرآن هست، اما مهجور است. به این معنا که قرآن در یک جامعه تلاوت شده و احترام ظاهری میشود، اما به احکام آن عمل نمیکنند و به بهانهی جدایی دین از سیاست، حکومت را از قرآن سلب مینمایند. اگر قرار بود که اسلام و قرآن حکومت نکنند، پس مبارزات پیغمبر برای چه بود؟ اگر پیغمبر اسلام بر این باور بود که نباید در حکومت و ادارهی زندگی مردم و قدرت سیاسی جامعه دخالت شود و همین قدر کافی است که مردم عقاید اسلامی داشته باشند و در خانهی خودشان این اعمال دینی را انجام دهند، معلوم نیست که چنین مبارزاتی بر پیغمبر تحمیل میشد. دعوای پیغمبر بر سر قدرت سیاسی و قبضه کردن قدرت به وسیلهی قرآن است. هجر قرآن به این معناست که اسم قرآن وجود دارد و حاکمیت قرآن نیست. در عالم اسلام، هرجا که قرآن حاکم نیست، این خطاب نبی اکرم «یا رب ان قومی اتخذوا هذا القران مهجورا» صادق است. مربوط به :پیام به کنگره عظیم حج - 1373/02/25 عنوان فیش : جدایی دین از سیاست کلیدواژه(ها) : جدایی دین از سیاست نوع(ها) : جستار متن فیش : حج، فریضهی امت، فریضهی وحدت، فریضهی اقتدار مسلمین، فریضهی اصلاح فرد و جمع و در یک کلمه: فریضهی دنیا و آخرت است. آنان که نمیخواهند مضمون سیاسی حج را بپذیرند، در واقع اسلام را دور از سیاست، و دین را از سیاست جدا میخواهند، شعار جدایی دین از سیاست، همان چیزی است که دشمنان حاکمیت اسلام بر جوامع اسلامی، دهها سال است آن را مطرح کردهاند و امروز که حکومتی بر اساس دین مقدس اسلام در ایران پدید آمده و شوق روز افزون به تشکیل حکومت اسلامی همهی جهان اسلام را فرا گرفته است، آن شعار را سراسیمهتر و خشنتر از همیشه مطرح میکنند، و هر جا مقدمات تحقق این هدف فراهم شده باشد، اگر بتوانند با خشونت و جدیتی تمام بر ضد آن وارد میدان میشوند. حاکمیت اسلام، متضمن مقابله با دخالت مستکبران در کشورهای اسلامی و نیز مستلزم کوتاه شدن دست وابستگان به این قدرتها و بندگان شیطان نفس و شیطان استکبار، از ادارهی این کشورهاست. پس طبیعی است که استکبار و وابستگانش و شیطانها و پیروانشان، از آن ناراضی و خشمگین باشند. و به همان اندازه باید مؤمنان به خدا و روز جزا و معتقدان راستین اسلام از آن استقبال و در راه آن مجاهدت کنند. مربوط به :خطبههای نمازجمعه در چهارمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله) - 1372/03/14 عنوان فیش : اسلام, استکبار, دین, سیاست, جدایی دین از سیاست, دینزدایی کلیدواژه(ها) : اسلام, استکبار, دین, سیاست, جدایی دین از سیاست, دینزدایی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : هرکس که طرفدار دین مقدّس اسلام باشد، اگر دین را از سیاست جدا کند، استکبار جهانی با او کاری ندارد. مربوط به :خطبههای نمازجمعه در چهارمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله) - 1372/03/14 عنوان فیش : جدایی دین از سیاست, جامعه دینی, دنیای منهای دین, دینزدایی, دولت دینی, نظام جمهوری اسلامی ایران کلیدواژه(ها) : جدایی دین از سیاست, جامعه دینی, دنیای منهای دین, دینزدایی, دولت دینی, نظام جمهوری اسلامی ایران نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : جمهوری اسلامی عملا اثبات كرد و نشان داد كه دین در صحنهی زندگی انسانها دخالت دارد و دین مقدس اسلام نیامده است تا انسانها در كنج معبدها، فقط به عبادت مشغول شوند. مربوط به :بیانات در دیدار مردم نوشهر - 1372/02/18 عنوان فیش : جدایی دین از سیاست کلیدواژه(ها) : جدایی دین از سیاست نوع(ها) : جستار متن فیش : مسأله، اسلام است. شوخی که نیست! حالا آن امریکایی نمیفهمد اسلام یعنیچه؛ تو که در یک کشور بهاصطلاح اسلامی بزرگ شدهای و اگر بپرسند «دینت چیست؟» به دروغ خواهی گفت «اسلام!»، باید بفهمی که مردم از اسلام جدا شدنی نیستند. این مردم مصر، مردم الجزایر، مردم سودان، مردم کشورهای دیگر، مسلمانند. اینجا هم پرچم اسلام بلند است و هر کس دلش برای اسلام میتپد، این پرچم را در اینجا عزیز میشمارد. آنها از چند چیز به شدت ناراحتند؛ منتها نمیخواهند صریحا آن را بگویند. اول همین مسألهی عدم جدایی دین از سیاست است. مسألهی اصلی این است. آنها با پیامی که امام بزرگوار از قلب و متن اسلام بیرون کشید و در فضای این جامعه و سراسر عالم پخش کرد که «دین از سیاست جدا نیست. دین عین سیاست است؛ سیاست عین دین است. دین فقط برای گوشهی محراب نیست؛ دین برای صحنهی زندگی است؛ برای اداره بشر است»؛ و این اساس مبارزهی عظیم ملت ایران و سایر ملتهای مبارز مسلمان شد، مخالفند. آنها از این عصبانیاند. میگویند: «دین و سیاست را از هم جدا کنید!» یعنیچه؟ یعنی: هرکس میخواهد متدین باشد، متدین باشد؛ منتها وقتی میخواهید کسی را برای ریاست جمهوری انتخاب کنید، کارتان نباشد که باید مرد متدینی باشد! یک آدمی را، ولو لاابالی، ولو بیدین، ولو بیتقوا، بگذارید بیاید امور اجرایی کشور را اداره کند! وقتی میخواهید نمایندهای به مجلس بفرستید، کارتان نباشد که او متدین و پایبند به دین باشد. مربوط به :پیام به جامعهی مدرسین حوزه علمیه قم - 1371/08/24 عنوان فیش : جدایی دین از سیاست کلیدواژه(ها) : جدایی دین از سیاست نوع(ها) : جستار متن فیش : حوزهی علمیه در این دوران، جوهر حیات و رشد و بالندگی خود را مرهون انقلاب اسلامی و امام عظیمالشأن آن، و مجاهدتهای ایثارگرانی است که به عشق دین خدا و به امید حاکمیت آن، جان و تن خود را به میدان فداکاری بردند. «فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر.» سیاست سلطهگران جهانی این بوده و هست که مراکز دانش دین را منزوی، منفعل، بیروحیه، بیابتکار، وابسته به خود و فارغ از آرمانهای بزرگ کنند، و آنان را به جدایی دین از سیاست معتقد، و از همگامی دین با تحولات شگرف جهانی مأیوس سازند. این ترفند، نسبت به حوزههای علمیه به کار رفته و تأثیراتی نیز کرده بود. مربوط به :بیانات در آغاز درس خارج فقه - 1370/06/31 عنوان فیش : جدایی دین از سیاست کلیدواژه(ها) : جدایی دین از سیاست نوع(ها) : جستار متن فیش : فکر وحدت دین و سیاست را، هم در تفقه و هم در عمل دنبال بکنید. آقایان بدانند که فکر جدایی دین و سیاست، به عنوان یک آفت، بکلی ریشهکن نشده است. متأسفانه هنوز در حوزهها کسانی هستند که خیال میکنند حوزه باید به کار خودش مشغول بشود، اهل سیاست و اهل ادارهی کشور هم مشغول کار خودشان باشند؛ حداکثر اینکه با هم مخالفتی نداشته باشند! اما اینکه دین در خدمت ادارهی زندگی مردم باشد و سیاست از دین تغذیه بکند، هنوز در بعضی از اذهان درست جا نیفتاده است. ما بایستی این فکر را در حوزه ریشهدار کنیم؛ به این شکل که هم فقاهت را اینطور قرار بدهیم، و هم در عمل اینگونه باشیم. یعنی چه؟ یعنی استنباط فقهی، بر اساس فقه ادارهی نظام باشد؛ نه فقه ادارهی فرد. مربوط به :پیام به کنگره عظیم حج - 1370/03/26 عنوان فیش : جدایی دین از سیاست کلیدواژه(ها) : جدایی دین از سیاست نوع(ها) : جستار متن فیش : اولین وظیفهی هر یک از حجاج، تأمل در این راز و رمزها و تبادل نظر و جستجوی سررشتهی کار از این همه است، و نیز تأمل در اینکه چرا دستها و دستگاههایی سعی میکنند حج را برون از همهی مفاهیم سیاسی و جمعیش و تنها به عنوان عبادتی یکبعدی که فقط دارای خواص فردی است، مطرح نمایند، و چرا روحانینمایان دین به دنیا فروش که نام و شأن دینی آنان حکم میکند که مردم را به این اسرار آشنا و جسم و جان آنان را به سمت هدفهای آن به حرکت درآورند، بعکس، با هرگونه روشنگری دراینباره مخالفت و عناد ورزیده، اصرار بر کتمان حقایق دارند؟ و چرا بارها و بارها در بلندگوهایی اعلام میشود که سیاست در حج نباید دخالت کند؟ مگر اسلام و احکام نورانی آن، برای اداره و هدایت زندگی مادی و معنوی انسانها نیست؟ و مگر دیانت در اسلام با سیاست آمیخته نیست؟ این از جملهی دردهای بزرگ عالم اسلام است که تحجر و کوتهبینی و دنیاطلبی جمعی، همواره در خدمت غرضورزی و حسابگریهای خباثتآلود جمعی دیگر قرار گیرد و قلمها و زبانهایی که باید در خدمت اسلام و در جهت تبیین حقایق آن به کار میافتاد، ابزاری در دست دشمنان هوشیار و توطئهگر اسلام گردد. این همان مصیبتی است که امام راحل(رضواناللهعلیه) بارها به تلخی از آن سخن گفته و نالیدهاند، و جای آن است که هوشمندان امت، عامهی مردم را با آن آشنا ساخته، مرز میان علمای صادق و دین به دنیافروشان مزدور را برای آنان مشخص سازند. مربوط به :پیام به کنگره عظیم حج - 1369/04/07 عنوان فیش : جدایی دین از سیاست کلیدواژه(ها) : جدایی دین از سیاست نوع(ها) : جستار متن فیش : جدایی دین از سیاست که توطئهی دیرین دشمنان برای منزوی کردن اسلام و قرآن است، باید با شدت محکوم شود و به میدان آمدن دین در همهی کشورهای اسلامی در مقابله با سیاستهای استعماری و استکباری، باید درس عمومی ملتهای مسلمان شمرده شود. مربوط به :پیام به کنگره عظیم حج - 1369/04/07 عنوان فیش : جدایی دین از سیاست کلیدواژه(ها) : جدایی دین از سیاست نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : جدایی دین از سیاست كه توطئهی دیرین دشمنان برای منزوی كردن اسلام و قرآن است، باید با شدت محكوم شود و به میدان آمدن دین در همهی كشورهای اسلامی در مقابله با سیاستهای استعماری و استكباری، باید درس عمومی ملتهای مسلمان شمرده شود. مربوط به :پیام به مناسبت اولین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی(ره) - 1369/03/10 عنوان فیش : جدایی دین از سیاست کلیدواژه(ها) : جدایی دین از سیاست نوع(ها) : جستار متن فیش : در دوران سلطهی استکبار، غفلت از توحید ناب اسلامی و مفهوم زندگی شمول آن بود که صحنه را برای بتهای استعمار باز گذارد و به خداوندان زر و زور، فرصت تاختوتاز داد. دشمنان با نقشههای از پیش آماده شده، دین را در کشورهای اسلامی از صحنهی زندگی راندند و شعار جدایی دین از سیاست را در این کشورها تحقق بخشیدند. نتیجه این شد که پیشرفت علمی غرب بتواند این کشورها را یکباره به صورت تابعی از کشورهای صنعتی درآورد و سرنوشت سیاسی و اقتصادی آن را برای مدتهای طولانی و جبرانناپذیر، به دست غارتگران غربی بدهد. مربوط به :پیام به حجّاج بیتاللهالحرام اوّل ذیالحجّة ۱۴۰۹ - 1368/04/14 عنوان فیش :جدا نمودن دین از سیاست، از بزرگترین مظاهر شرک کلیدواژه(ها) : جدایی دین از سیاست نوع(ها) : قرآن متن فیش : از بزرگترین مظاهر شرک در عصر حاضر، تفکیک دنیا از آخرت، و زندگی مادّی از عبادت، و دین از سیاست است. گویی خدای دنیا - معاذاللَّه - جباران و زورگویان و چپاولگران و ابرقدرتها و جنایتکارانند، و استضعاف و استعباد و استثمار خلایق و علو و استکبار نسبت به بندگان خدا حق مسلّم آنهاست، و همگان باید پیشانی اطاعت بر آستان تفرعن آنها ساییده و در برابر زورگویی و غارتگری و میل و ارادهی بیمهار آنان تسلیم باشند و اعتراض نکنند؛ چرا که وعاظالسلاطین و نوادگان «بلعم باعورا»، فریاد برخواهند آورد که دخالت در سیاست کردید، و اسلام را چه به سیاست؟! این، همان شرکی است که امروز مسلمانان باید با اعلام برائت، دامن خود و اسلام را از آن تطهیر کنند. آنچه جای تأسف است، اینکه سالها غفلت مسلمین و مهجور ماندن قرآن سبب شد که دستهای تحریف بتوانند به نام دین، هر سخن باطلی را در اذهان جای داده و بدیهیترین اصل دین خدا را منکر شوند و شرک را جامهی توحید پوشانده و مضمون آیات قرآن را بیدغدغه انکار کنند، و در حالی که قرآن اقامهی قسط را هدف از ارسال رسل میداند؛ «لقد ارسلنا رسلنا بالبیّنات و انزلنا معهم الکتاب والمیزان لیقوم النّاس بالقسط»(1)، و در حالی که با خطاب «کونوا قوّامین بالقسط شهداء للَّه»،(2) همهی مؤمنین را موظف به تلاش برای اقامهی قسط میکند، و در حالی که آیات کریمهی قرآن، اعتماد به ستمگران را ممنوع میسازد و به پیروان خود میفرماید: «و لاترکنوا الی الّذین ظلموا فتمسّکم النّار»(3)، و گردن نهادن به ظلم طاغوت را منافی با ایمان میشمرد و میگوید: «الم تر الی الّذین یزعمون انّهم امنوا بما انزل الیک و ما انزل من قبلک یریدون ان یتحاکموا الی الطّاغوت و قد امروا ان یکفروا به»(4)، و کفر به طاغوت را در کنار ایمان به خدا قرار میدهد؛ «فمن یکفر بالطّاغوت و یؤمن باللَّه فقداستمسک بالعروة الوثقی»(5)، و در حالی که نخستین شعار اسلام، توحید، یعنی نفی همهی قدرتهای مادّی و سیاسی و همهی بتهای بیجان و باجان بود، و در حالی که اولین اقدام پیامبر(ص) پس از هجرت، تشکیل حکومت و ادارهی سیاسی جامعه بود، و یا دلایل و شواهد فراوان دیگری که بر پیوند دین و سیاست حکم میکند، باز کسانی پیدا میشوند که بگویند دین از سیاست جداست، و کسانی هم پیدا شدند که این سخن ضداسلامی را از آنها بپذیرند. سیاستمدارانی که دایماً دم از جدایی دین و سیاست میزنند و کسانی از مدعیان دینداری که به کمک آنان شتافته و همین سخن را تکرار میکنند، آیا هرگز در آیات قرآن و تاریخ اسلام و احکام شریعت اندیشیدهاند؟ آیا فکر کردهاند که اگر دین جدا از سیاست است، پس چرا قرآن همهی امور سیاسی را، یعنی حکومت را، قانون را، صفبندیهای زندگی را، جنگ و صلح را، تعیین دوست و دشمن را و دیگر مظاهر سیاست را، همه و همه را به خدا و دین خدا و اولیای خدا مرتبط میکند؟ آیا در آیهی «یا ایّهاالّذین امنوا لاتتّخذوا عدوّی و عدوّکم اولیاء»(6) و آیهی «و لاتطیعوا امرالمسرفین الّذین یفسدون فی الارض و لایصلحون»(7)، یا آیات معرفی حزباللَّه (8)و حزبالشیطان(9)، یا آیات ولایتاللَّه(10)، یا آیات حکم به غیر ما انزلاللَّه، اندیشیده و در آن تأمل کردهاند؟ آیا اعمال و رفتار سیاسی و اجتماعی انسانها که بیشترین بخش زندگی آنهاست، بدون جزاست؟ پس «و وجدوا ما عملوا حاضرا»(11) و «وفیّت کلّ نفس ما عملت» (12)چیست و با کدامین میزان سنجیده میشود؟ آیا میتوان گفت اسلام در دنیا به خوب و بد اینگونه اعمال کاری ندارد و وظیفهیی مقرر نمیکند؛ ولی در آخرت جزای آن داده میشود؟ آیا جهاد اسلامی که درصدها آیهی قرآن و حدیث مسلّم، در زمرهی برترین فرایض دینی قرار گرفته و ترک آن مایهی ذلت و شقاوت دنیا و آخرت شناخته شده، برای به دست آوردن چه چیز و دفاع از کدامین ارزش است؟ آیا حیات طیبهیی که برای تحصیل آن باید جهاد کرد، زندگی در زیر سایهی شوم ولایت غیرخداست؟ بر خاک مذلت نشستن و حاکمیت جباران و ارزشهای غیرالهی را تماشا کردن و تن به ذلت دادن است؟ و اگر چنین نیست و جهاد برای تحصیل حاکمیتِ اللَّه و خروج از ولایت طاغوت به ولایتِ اللَّه است، پس چگونه میتوان نقش و ارزش سیاست را در دین و در هدفهای تعیین شدهی دینی، دست کم یا نادیده گرفت؟ بدیهی است که نغمهی شوم جدایی دین از سیاست، ساختهی دشمنان پلیدی است که از اسلامِ زنده و در صحنه، سیلی خورده و با این ترفند خواستهاند صحنهی زندگی را از حضور دین فارغ کرده و خود زمام امور دنیای مردم را به دست گیرند و بیدغدغه بر سرنوشت انسانها تسلط یابند. اما تلخ و تأسفانگیز آن است که کسانی به نام دین و در کسوت علمای دین، همین سخن را تکرار کنند و در ترویج آن، سعی و تلاش کنند. این همصداییِ برخی ملبسین به لباس دین با دشمنان پلید و خطرناک، اگرچه در مواردی ناشی از غفلت آنان از اهمیت سیاست و نقش آن در سرنوشت انسانها و در مواردی ناشی از تنبلی و ترس و تن دادن به زندگی آسان است، اما در مواردی هم ناشی از همدستی خطرناک این دینفروشان و نوادگان «بلعم باعورا» با ارباب قدرت و مکنت است، که مسلمانان باید این را بزرگترین خطر، و چنین آخوندهایی را پلیدتر از اربابان سیاسیشان بدانند و از شر آنان به خدا و به همت و آگاهی خود پناه برند. این وعاظ السلاطین(لعنهماللَّه)، به این هم اکتفا نمیکنند که نغمهی شوم جدایی دین از سیاست را به زبان دین بیان کنند؛ بلکه برای تحکیم قدرت شیاطین، به مدح و ثنا و تأیید جنایتکاران هم میپردازند. آیا این، دخالت در سیاست و حرام نیست؟ آیا تضعیف اسلام و مسلمین، ایجاد تفرقه، مقابله با انقلاب اسلامی و تبرّی از اولیای خدا و تهمت و بهتان به آنها و افکار آیات خدا - ولو سیاسی هم باشد اشکالی ندارد؛ ولی حمایت از مظلومان و برائت از مشرکان و همنوایی با محرومان و ستمدیدگان و اعتراض به تسلط امریکا و اسرائیل بر کشورهای اسلامی و مخالفت با غارتگری کمپانیهای خارجی و محکوم کردن خیانت رؤسا و سلاطین مسلمانْنام و حمایت از مبارزات مسلمانان واقعی و امثال آن جرم است؟! اینجاست که سخن امام فقید ما، آن داعی الیاللَّه و فانی فیاللَّه آشکار میشود که اسلام را به اسلام ناب محمّدی(ص) و اسلام امریکایی تقسیم میکرد. اسلام ناب محمّدی، اسلام عدل و قسط است؛ اسلام عزت و اسلام حمایت از ضعفا و پابرهنگان و محرومان است؛ اسلام دفاع از حقوق مظلومان و مستضعفان است؛ اسلام جهاد با دشمنان و سازشناپذیری با زورگویان و فتنهگران است؛ اسلام اخلاق و فضیلت و معنویت است. اسلام امریکایی، چیزی به نام اسلام است که در خدمت منافع قدرتهای استکباری و توجیهکنندهی اعمال آنهاست؛ بهانهیی برای انزوای اهل دین و نپرداختن آنان به امور مسلمین و سرنوشت ملتهای مسلمان است؛ وسیلهیی برای جدا کردن بخش عظیمی از احکام اجتماعی و سیاسی اسلام از مجموعهی دین و منحصر کردن دین به مسجد است (و مسجد نه به عنوان پایگاهی برای رتق و فتق امور مسلمین - چنانکه درصدر اسلام بوده است - بلکه به عنوان گوشهیی برای جدا شدن از زندگی و جدا کردن دنیا و آخرت). اسلام امریکایی، اسلام انسانهای بیدرد و بیسوزی است که جز به خود و به رفاه حیوانی خود نمیاندیشند؛ خدا و دین را همچون سرمایهی تجار، وسیلهیی برای زراندوزی یا قدرتطلبی میدانند و همهی آیات و روایاتی را که برخلاف میل و منفعتشان باشد، بی محابا به زاویهی فراموشی میافکنند و یا وقیحانه تأویل میکنند. اسلام امریکایی، اسلام سلاطین و رؤسایی است که منافع ملتهای محروم و مظلوم خود را در آستانهی آلههی امریکایی و اروپایی قربان میکنند و در مقابل، به حمایت آنان برای ادامهی حکومت و قدرت ننگین خود چشم میدوزند؛ اسلام سرمایهدارانی است که برای تأمین سود خود، پا بر همهی فضیلتها و ارزشها میکوبند. آری، این اسلام امریکایی است که مردم را به دوری از سیاست و فهم و بحث و عمل سیاسی میخواند؛ ولی اسلام ناب محمّدی، سیاست را بخشی از دین و غیرقابل جدایی از آن میداند و همهی مسلمین را به درک و عمل سیاسی دعوت میکند؛ و این چیزی است که ملتهای مسلمان باید همواره از امام فقید خود و زبان گویای اسلام به یاد داشته باشند. 1 ) سوره مبارکه الحديد آیه 25 لَقَد أَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَيِّناتِ وَأَنزَلنا مَعَهُمُ الكِتابَ وَالميزانَ لِيَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ ۖ وَأَنزَلنَا الحَديدَ فيهِ بَأسٌ شَديدٌ وَمَنافِعُ لِلنّاسِ وَلِيَعلَمَ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالغَيبِ ۚ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزيزٌ ترجمه : ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان (شناسایی حقّ از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند؛ و آهن را نازل کردیم که در آن نیروی شدید و منافعی برای مردم است، تا خداوند بداند چه کسی او و رسولانش را یاری میکند بیآنکه او را ببینند؛ خداوند قوّی و شکستناپذیر است! 2 ) سوره مبارکه النساء آیه 135 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا كونوا قَوّامينَ بِالقِسطِ شُهَداءَ لِلَّهِ وَلَو عَلىٰ أَنفُسِكُم أَوِ الوالِدَينِ وَالأَقرَبينَ ۚ إِن يَكُن غَنِيًّا أَو فَقيرًا فَاللَّهُ أَولىٰ بِهِما ۖ فَلا تَتَّبِعُوا الهَوىٰ أَن تَعدِلوا ۚ وَإِن تَلووا أَو تُعرِضوا فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعمَلونَ خَبيرًا ترجمه : ای کسانی که ایمان آوردهاید! کاملاً قیام به عدالت کنید! برای خدا شهادت دهید، اگر چه (این گواهی) به زیان خود شما، یا پدر و مادر و نزدیکان شما بوده باشد! (چرا که) اگر آنها غنیّ یا فقیر باشند، خداوند سزاوارتر است که از آنان حمایت کند. بنابراین، از هوی و هوس پیروی نکنید؛ که از حق، منحرف خواهید شد! و اگر حق را تحریف کنید، و یا از اظهار آن، اعراض نمایید، خداوند به آنچه انجام میدهید، آگاه است. 3 ) سوره مبارکه هود آیه 113 وَلا تَركَنوا إِلَى الَّذينَ ظَلَموا فَتَمَسَّكُمُ النّارُ وَما لَكُم مِن دونِ اللَّهِ مِن أَولِياءَ ثُمَّ لا تُنصَرونَ ترجمه : و بر ظالمان تکیه ننمایید، که موجب میشود آتش شما را فرا گیرد؛ و در آن حال، هیچ ولیّ و سرپرستی جز خدا نخواهید داشت؛ و یاری نمیشوید! 4 ) سوره مبارکه النساء آیه 60 أَلَم تَرَ إِلَى الَّذينَ يَزعُمونَ أَنَّهُم آمَنوا بِما أُنزِلَ إِلَيكَ وَما أُنزِلَ مِن قَبلِكَ يُريدونَ أَن يَتَحاكَموا إِلَى الطّاغوتِ وَقَد أُمِروا أَن يَكفُروا بِهِ وَيُريدُ الشَّيطانُ أَن يُضِلَّهُم ضَلالًا بَعيدًا ترجمه : آیا ندیدی کسانی را که گمان میکنند به آنچه (از کتابهای آسمانی که) بر تو و بر پیشینیان نازل شده، ایمان آوردهاند، ولی میخواهند برای داوری نزد طاغوت و حکّام باطل بروند؟! با اینکه به آنها دستور داده شده که به طاغوت کافر شوند. امّا شیطان میخواهد آنان را گمراه کند، و به بیراهههای دور دستی بیفکند. 5 ) سوره مبارکه البقرة آیه 256 لا إِكراهَ فِي الدّينِ ۖ قَد تَبَيَّنَ الرُّشدُ مِنَ الغَيِّ ۚ فَمَن يَكفُر بِالطّاغوتِ وَيُؤمِن بِاللَّهِ فَقَدِ استَمسَكَ بِالعُروَةِ الوُثقىٰ لَا انفِصامَ لَها ۗ وَاللَّهُ سَميعٌ عَليمٌ ترجمه : در قبول دین، اکراهی نیست. (زیرا) راه درست از راه انحرافی، روشن شده است. بنابر این، کسی که به طاغوت [= بت و شیطان، و هر موجود طغیانگر] کافر شود و به خدا ایمان آورد، به دستگیره محکمی چنگ زده است، که گسستن برای آن نیست. و خداوند، شنوا و داناست. 6 ) سوره مبارکه الممتحنة آیه 1 بِسمِ اللَّهِ الرَّحمٰنِ الرَّحيمِ يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا لا تَتَّخِذوا عَدُوّي وَعَدُوَّكُم أَولِياءَ تُلقونَ إِلَيهِم بِالمَوَدَّةِ وَقَد كَفَروا بِما جاءَكُم مِنَ الحَقِّ يُخرِجونَ الرَّسولَ وَإِيّاكُم ۙ أَن تُؤمِنوا بِاللَّهِ رَبِّكُم إِن كُنتُم خَرَجتُم جِهادًا في سَبيلي وَابتِغاءَ مَرضاتي ۚ تُسِرّونَ إِلَيهِم بِالمَوَدَّةِ وَأَنا أَعلَمُ بِما أَخفَيتُم وَما أَعلَنتُم ۚ وَمَن يَفعَلهُ مِنكُم فَقَد ضَلَّ سَواءَ السَّبيلِ ترجمه : ای کسانی که ایمان آوردهاید! دشمن من و دشمن خودتان را دوست نگیرید! شما نسبت به آنان اظهار محبّت میکنید، در حالی که آنها به آنچه از حقّ برای شما آمده کافر شدهاند و رسول اللّه و شما را به خاطر ایمان به خداوندی که پروردگار همه شماست از شهر و دیارتان بیرون میرانند؛ اگر شما برای جهاد در راه من و جلب خشنودیم هجرت کردهاید؛ (پیوند دوستی با آنان برقرار نسازید!) شما مخفیانه با آنها رابطه دوستی برقرار میکنید در حالی که من به آنچه پنهان یا آشکار میسازید از همه داناترم! و هر کس از شما چنین کاری کند، از راه راست گمراه شده است! 7 ) سوره مبارکه الشعراء آیه 151 وَلا تُطيعوا أَمرَ المُسرِفينَ ترجمه : و فرمان مسرفان را اطاعت نکنید! 8 ) سوره مبارکه الشعراء آیه 152 الَّذينَ يُفسِدونَ فِي الأَرضِ وَلا يُصلِحونَ ترجمه : همانها که در زمین فساد میکنند و اصلاح نمیکنند!» 9 ) سوره مبارکه المجادلة آیه 22 لا تَجِدُ قَومًا يُؤمِنونَ بِاللَّهِ وَاليَومِ الآخِرِ يُوادّونَ مَن حادَّ اللَّهَ وَرَسولَهُ وَلَو كانوا آباءَهُم أَو أَبناءَهُم أَو إِخوانَهُم أَو عَشيرَتَهُم ۚ أُولٰئِكَ كَتَبَ في قُلوبِهِمُ الإيمانَ وَأَيَّدَهُم بِروحٍ مِنهُ ۖ وَيُدخِلُهُم جَنّاتٍ تَجري مِن تَحتِهَا الأَنهارُ خالِدينَ فيها ۚ رَضِيَ اللَّهُ عَنهُم وَرَضوا عَنهُ ۚ أُولٰئِكَ حِزبُ اللَّهِ ۚ أَلا إِنَّ حِزبَ اللَّهِ هُمُ المُفلِحونَ ترجمه : هیچ قومی را که ایمان به خدا و روز رستاخیز دارند نمییابی که با دشمنان خدا و رسولش دوستی کنند، هر چند پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشاوندانشان باشند؛ آنان کسانی هستند که خدا ایمان را بر صفحه دلهایشان نوشته و با روحی از ناحیه خودش آنها را تقویت فرموده، و آنها را در باغهایی از بهشت وارد میکند که نهرها از زیر (درختانش) جاری است، جاودانه در آن میمانند؛ خدا از آنها خشنود است، و آنان نیز از خدا خشنودند؛ آنها «حزب اللّه» اند؛ بدانید «حزب اللّه» پیروزان و رستگارانند. 10 ) سوره مبارکه المجادلة آیه 19 استَحوَذَ عَلَيهِمُ الشَّيطانُ فَأَنساهُم ذِكرَ اللَّهِ ۚ أُولٰئِكَ حِزبُ الشَّيطانِ ۚ أَلا إِنَّ حِزبَ الشَّيطانِ هُمُ الخاسِرونَ ترجمه : شیطان بر آنان مسلّط شده و یاد خدا را از خاطر آنها برده؛ آنان حزب شیطانند! بدانید حزب شیطان زیانکارانند! 11 ) سوره مبارکه المائدة آیه 55 إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسولُهُ وَالَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمونَ الصَّلاةَ وَيُؤتونَ الزَّكاةَ وَهُم راكِعونَ ترجمه : سرپرست و ولیّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آوردهاند؛ همانها که نماز را برپا میدارند، و در حال رکوع، زکات میدهند. 12 ) سوره مبارکه الكهف آیه 49 وَوُضِعَ الكِتابُ فَتَرَى المُجرِمينَ مُشفِقينَ مِمّا فيهِ وَيَقولونَ يا وَيلَتَنا مالِ هٰذَا الكِتابِ لا يُغادِرُ صَغيرَةً وَلا كَبيرَةً إِلّا أَحصاها ۚ وَوَجَدوا ما عَمِلوا حاضِرًا ۗ وَلا يَظلِمُ رَبُّكَ أَحَدًا ترجمه : و کتاب [= کتابی که نامه اعمال همه انسانهاست] در آن جا گذارده میشود، پس گنهکاران را میبینی که از آنچه در آن است، ترسان و هراسانند؛ و میگویند: «ای وای بر ما! این چه کتابی است که هیچ عمل کوچک و بزرگی را فرونگذاشته مگر اینکه آن را به شمار آورده است؟! و (این در حالی است که) همه اعمال خود را حاضر میبینند؛ و پروردگارت به هیچ کس ستم نمیکند. 13 ) سوره مبارکه الزمر آیه 70 وَوُفِّيَت كُلُّ نَفسٍ ما عَمِلَت وَهُوَ أَعلَمُ بِما يَفعَلونَ ترجمه : و به هر کس آنچه انجام داده است بیکم و کاست داده میشود؛ و او نسبت به آنچه انجام میدادند از همه آگاهتر است. |