[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :بیانات در دیدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى - 1393/12/21 عنوان فیش : تبلیغ, مبلغان, تبلیغ, هدف دشمن, دعوت به اسلام, اسلامستیزی, تبلیغات علیه اسلام, تبدیل تهدید به فرصت, فرصت شناسی, مغتنمشمردن فرصتها, دشمنان اسلام کلیدواژه(ها) : تبلیغ, مبلغان, تبلیغ, هدف دشمن, دعوت به اسلام, اسلامستیزی, تبلیغات علیه اسلام, تبدیل تهدید به فرصت, فرصت شناسی, مغتنمشمردن فرصتها, دشمنان اسلام نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : اگر به مردم معمولی دنیا یک تلنگری زده شود، یک توجّهی به آنها داده شود، اینها ناگهان به فکر میافتند که علّت اینکه اینقدر اسلام در این مطبوعات صهیونیستی، در این شبکههای تلویزیونیِ وابستهی به محافل قدرتمند و دارای زر و زور مورد تهاجم قرار میگیرد چیست؟ این خود زمینهی یک پرسش است و این پرسش به نظر ما برکاتی دارد و میتواند این تهدید را تبدیل به فرصت کند مربوط به :بیانات در دیدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى - 1393/12/21 عنوان فیش : تبلیغ, تبلیغ, هجرت روحانیون, اسلام ناب محمدی, حوزههای علمیه, روحانیها, وظیفه ملی, وظایف روحانیت, دعوت به اسلام, مبلغان کلیدواژه(ها) : تبلیغ, تبلیغ, هجرت روحانیون, اسلام ناب محمدی, حوزههای علمیه, روحانیها, وظیفه ملی, وظایف روحانیت, دعوت به اسلام, مبلغان نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : اسلامِ واردِ در متن زندگی را معرّفی کنیم؛ اسلامِ رحمت به ضعفا؛ اسلامِ جهاد و مبارزهی با مستکبران به نظر من این یک وظیفهای است که بهعهدهی همه است؛ دستگاههای تبلیغاتی ما، دستگاههای علمی ما، حوزههای علمیّهی ما باید این هدف را دنبال بکنند . مربوط به :بیانات در جمع روحانیون شیعه و اهل سنت کرمانشاه - 1390/07/20 عنوان فیش :مخاطب شناسی شرط لازم در تبلیغ کلیدواژه(ها) : تاریخ فعالیتها و مبارزات آیت الله خامنه ای قبل از, مبلغان, تبلیغ, وظایف روحانیت نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : اگر میخواهید[شما طلاب] تبلیغِ خوب بکنید، از قبل مخاطب خودتان را انتخاب کنید. میخواهید با جوانها حرف بزنید؛ خیلی خوب، اگر مخاطب خودتان را انتخاب کردید - که جوانها هستند - باید بدانید سؤال او چیست. یک طلبهای بود، مشهد درس ما میآمد؛ بعد مدتی بود، نبود؛ او را توی درس نمیدیدم. بعد از مدتی او را دیدم، گفتم کجا بودی؟ گفت فلان جا - یکی از شهرهای دور استان خراسان - مشغول تبلیغ بودم. گفتم خب، بالاخره چی؟ گفت به نتیجهای که رسیدم، این است که من هیچی برای این مردم یاد نگرفتم. گفت من هرچه بلدم، به درد اینها نمیخورد! خب، این مخاطبنشناسی است. مخاطب را باید شناخت؛ روستائی، شهری، تحصیلکرده. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از شاعران و ذاکرین اهل بیت(ع) - 1390/03/03 عنوان فیش :مطالعه و یادداشتبرداری؛ شرط تبلیغ و مداحی کلیدواژه(ها) : مبلغان, حجتالاسلام محمدتقی فلسفی, مداحی, تاریخ حوزههای علمیه و مجاهدتهای علما, تبلیغ صحیح نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : صاحب حرفهی مداحی که خود را مفتخر کرده است به اینکه در این راه خدمت و کار کند، اگر بخواهد همهی این خصوصیات را جمع کند، اولاً احتیاج دارد به مطالعه و کار. به قول معروف، بیمایه فطیر است. احتیاج به مطالعه هست، احتیاج به کار هست. مداحهای قدیمی ما مقید بودند حتماً از حفظ بخوانند؛ بد میدانستند که از رو بخوانند. امروز خوشبختانه اینجور نیست. هیچ لازم نیست که حالا مثلاً ساعتها صرف وقت کنند، قصیدهای را، شعری را حتماً حفظ کنند؛ نه، از رو هم بخوانند. منبریها هم همین جورند. ما در دوران جوانی و نوجوانی هرگز ندیده بودیم که منبری از جیبش کاغذ در بیاورد، حدیث را از رو بخواند؛ این را بد میدانستند. مرحوم آقای فلسفی (رضوان اللَّه علیه) این سنت غلط را شکست؛ از جیبش کاغذ در آورد، روایت را از رو خواند. خب، ایشان واعظ درجهی یک کشور بود. حالا هم وعاظ یاد گرفتهاند. برای اینکه درست بخوانند، برای اینکه بجا بخوانند، برای اینکه آنچه میخواهند بخوانند، بخوانند، کاغذ را از جیبشان در میآورند، حدیث را میخوانند؛ مطلب را که نوشتهاند، میخوانند؛ شعر را میخوانند؛ این خیلی کار را آسان کرده. مداحی هم همین جور. بنابراین مطالعه کردن، یادداشت کردن، یادداشت داشتن، با حساب و کتاب و مطالعه حرف زدن، شرط اول است. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از مداحان - 1389/03/13 عنوان فیش :رکن الواعظین؛ نمونه یک منبری و روضهخوان هنرمند کلیدواژه(ها) : رکن الواعظین, مبلغان, مداحی, هنر مداحی, روضهخوانی, تاریخ حوزههای علمیه و مجاهدتهای علما نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : من بارها توصیه كردهام، باز هم توصیه میكنم؛ منبرتان را، مجلستان را تقسیم كنید به دو قسم: قسم اول، معارف و اخلاقیات ... یك قسم منبر هم مربوط به مدایح و مراثی اهلبیت(علیهمالسّلام) است. البته ما در باب مرثیهخوانی حرفهای زیادی داریم... در مرثیهخوانی بایستی به صدق واقعه پایبند بود. درست است كه شما میخواهید مستمع خودتان را بگریانید، اما این گریاندن را به وسیلهی هنرنمائی در كیفیت بیان واقعه تأمین كنید، نه در ذكر واقعهای كه اصل ندارد. ما در گذشتهها سراغ داشتیم - انشاءاللَّه حالا آنجور نیست - كه بعضیها فیالمجلس یك چیزی را جعل میكردند؛ نكتهای همان جا به ذهنش میآمد، میدید خوب است، موقعیت خوب است، همان جا میگفت و از مردم اشك میگرفت! این درست نیست. اشك گرفتن از مردم كه هدف نیست؛ هدف، آمیختن این دلِ اشكآلود - كه اشك را به چشم میرساند و چشم را اشكبار میكند - به معارف زلال است؛ البته با هنرنمائی. ما در مشهد یك منبریِ معروفی داشتیم - خدا او را رحمت كند - مال پنجاه سال قبل است؛ مرحوم ركن الواعظین. او منبر میرفت و مردم پای منبر روضهخوانی او مثل ابر بهار گریه میكردند؛ در حالی كه خودش هم بارها میگفت من اسم نیزه و خنجر نمیآورم. واقعاً هم نمیآورد؛ بنده دهها منبر از او دیده بودم. حادثه را آنچنان هنرمندانه تصویر میكرد كه مجلس را منقلب میساخت؛ بدون اینكه بگوید «كشتند»، بدون اینكه بگوید «تیر زدند»، بدون اینكه بگوید «شمشیر چنین زدند» یا «خنجر چنین زدند»؛ اینها را نمیگفت. میتوان با شیوههای هنرمندانه، روضهخوانیِ خوب كرد و گریاند. مربوط به :بیانات در دیدار روحانیون استان سمنان - 1385/08/17 عنوان فیش :نوشته شدن کتاب لؤلؤ و مرجان توسط میرزا حسین نوری در شرایط منبر روضهخوانان کلیدواژه(ها) : تاریخ فعالیتها و مبارزات آیت الله خامنه ای قبل از, مبلغان, وظایف روحانیت, میرزا حسین نوری نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : همانطور که عرض کردیم، این ارتباط با مردم که در مسجد و جلسات مذهبی هست، از آن کارهای اثر گذار است؛ ولی شرایطی دارد. من سالها پیش - شاید چهل، پنجاه سال قبل - یک کتاب از مرحوم شیخ محمد باقر بیرجندی - که از علما و بزرگان خراسان و از شاگردان میرزای شیرازی بوده است؛ پدرِ مرحوم آیتی بیرجندی که او هم از علمای بزرگ بود. ما مرحوم آیتی را دیده بودیم - به نام «لؤلؤ و مرجان در شرایط پلهی اول و دوم منبر روضهخوانان» (شاید هم از مرحوم آمیرزا حسین نوری است؛ الان شک کردم) دیدم. آن روز، یعنی صد سال قبل، یک عالم حرِّ فاضلِ درس خواندهای برای پلهی اول و دوم منبر روضهخوانان شرایط قائل میشد. من عرض میکنم این شرایط، امروز شده هزار برابر. شما با همهی قشرها مواجه میشوید و باید خودتان را آماده کنید. جامعهی روحانیت در مجموع با قشر عامی، با قشر تحصیلکرده، با جوانان، با پیر، با زن، با مرد، با فقیر، با غنی، با وابستگان به جناحهای مختلف سیاسی، مواجه میشود و باید برای همهی اینها خودش را آماده کند. ببینید، چقدر سخت است مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون استان کرمان - 1384/02/11 عنوان فیش : روحانیها, تبلیغ, ابزار تبلیغ, مبلغان کلیدواژه(ها) : روحانیها, تبلیغ, ابزار تبلیغ, مبلغان نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : امروز وسایل تبلیغ نوشتاری و گفتاری بهقدری متنوع و زیاد است که اگر روحانیت دین از این قافله عقب بماند، قطعاً یک خسارت بزرگ تاریخی برای او پیش خواهد آمد. مربوط به :بیانات در دیدار رئیس بانک توسعه اسلامی - 1384/01/17 عنوان فیش : اسلام, امت بزرگ اسلامی, کار, تلاشگری, تبلیغ صحیح, تبلیغ, ابزار تبلیغ, مبلغان, مبلغان کلیدواژه(ها) : اسلام, امت بزرگ اسلامی, کار, تلاشگری, تبلیغ صحیح, تبلیغ, ابزار تبلیغ, مبلغان, مبلغان نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : هیچ گفتار و هیچ تبلیغی بالاتر از عمل نیست. ما اگر به اسلام یا امت اسلامی علاقهمندیم، باید کار و تلاش کنیم. مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران حج - 1383/09/30 عنوان فیش : قرآن, حج, تبلیغ صحیح, تبلیغ, مبلغان کلیدواژه(ها) : قرآن, حج, تبلیغ صحیح, تبلیغ, مبلغان نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : در همهی احوال، قرآن باید محور تبلیغات، حرکت و تلاش قرار بگیرد؛ و بهترین احوال برای این کار، حج است. مربوط به :بیانات در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی - 1378/09/23 عنوان فیش :برتری تربیت علما نسبت به خون شهدا کلیدواژه(ها) : شهید, شهادت, مبلغان, عالِم دینی, علمای شیعه, مبارزه علما, نقش تعیینکننده علمای بزرگ, حضور روحانیت در صحنه, وظایف روحانیت نوع(ها) : حدیث متن فیش : من اینطور احساس میکنم که همهی رفتارهای فردی و جمعىِ ما بهعنوان مسؤول و رفتارهای ملتمان، تحت تأثیر دو مجموعه عوامل است: یک مجموعه، آن استعدادها و امکانات و اینهاست - هوش، تواناییها و استعدادهای مردم - فرض بفرمایید یک فرد را که در نظر میگیریم، یک قسمت از تلاش و فعّالیتش در هر میدانی از میدانها، مربوط به آن استعدادها و تواناییها و ظرفیتهای وجودی خودش یا فضایی است که از آن استفاده میکند. بخش دوم، آن عامل مؤثّر و جهت دهندهی ذهنیت است. مراد ما از فرهنگ، همان ذهنیتهاست. هرجا که من تعبیر فرهنگ را بهکار میبرم، مرادم آن معنای عام فرهنگ است؛ یعنی آن ذهنیتهای حاکم بر وجود انسان که رفتارهای او را به سمتی هدایت میکند - تسریع، یا کُند میکند - این، حدّاقل نیمی از عوامل تعیین کننده و پیش برنده و جهت دهنده به همهی رفتارهاست. برای اینکه مسأله، کاملاً محسوس شود و آن نگرانی که در ذهن بنده است، بیشتر واضح گردد - که چرا گاهی اوقات به این مسأله، زیاد میپردازم - یک جبههی جنگ را فرض بفرمایید که یک مجموعه سرباز، با فداکاری، با قدرت تصمیم، با اراده و با ایستادگی میجنگند؛ مثل جنگی که ما هشت سال در جبهه داشتیم. در آن زمان، شما وارد منطقهای میشدید، میدیدید یک مشت جوان مؤمنِ حزبالّلهىِ فداکارِ از جان گذشته، ایستادهاند و مبارزه میکنند. از هر کدام سؤال میکردید چرا مبارزه میکنید؟ میگفت: «وظیفهی من است. امام گفتند، دستور دینی من است. دشمن به کشور من تجاوز کرده، مرزها و ناموس مرا تهدید میکند؛ ما ملت زندهای هستیم و باید از خودمان دفاع کنیم!» او مجموعهای از باورهای ذهنی را برای شما در میان میگذارد که اعتقاد به خدا، اعتقاد به قیامت، اعتقاد به شهادت، اعتقاد به دستور امام، لزوم اطاعت از امام، اعتقاد به متجاوز بودن این دشمن، اعتقاد به اینکه من ملتی هستم که باید از خودم دفاع کنم، در آن هست. این مجموعهی در هم آمیختهی در هم تنیدهی اعتقادات دینی و اینها در بیان او بروز میکند. شما میبینید که این اعتقادات موجب شده است تا این جوان بایستد، از آسایش خانهاش، از زندگی، از تحصیل و دانشگاهش دست بکشد، به جبهه برود و جان خودش را به خطر بیندازد؛ احیاناً هم کشته یا مجروح شود و تا آخر عمر با آن بسازد که الان روی چرخ، تعدادی از آنها را مشاهده میکنید. حالا اگر در همین حالی که این جوان در این میدان با این حرارت میجنگد، یک نفر بیاید، بنا کند در این باورها خدشه کردن و مثلاً بگوید: «اینکه شما میگویید این دشمن، متجاوز است، چه تجاوزی؟ ما اوّل حمله کردیم!»؛ شروع کند در ذهنیت او رخنه کردن و اعتقاد او را به متجاوز بودن این دشمن و به فضیلت و ارزش شهادت، ضعیف کند، اعتقاد او را به اینکه وقتی امام دستور داد، باید دستور امام عمل شود، تضعیف کند؛ اعتقاد و باور او را به اینکه یک فرد باید از کشور، از میهن و از مرزهای خودش دفاع کند، ضعیف کند؛ خوب، شما ببینید این جوان مؤمنِ آمادهای که مثل گلولهی سوزانی به سمت سینهی دشمن حرکت میکرد، با این تبدیل باورها تبدیل به چه میشود؟! به یک موجود پشیمان، متزلزل، مردّد و احیاناً پشت به جبهه کرده، تبدیل میشود. یعنی همین آدم، همین شخصیت، با همان استعدادها، با همان قدرت بدنی، با همان هوش، با همان توانی که از لحاظ جسمانی و مغزی و قدرت اراده و تصمیمگیری داشت، با تبدیل محتوای ذهنی خودش، از یک موجود فعال پیشروِ اثرگذار، تبدیل به یک موجود منفعلِ منهزم میشود. این امر بسیار واضحی است. خوب؛ ممکن است کسی هم برود، آن احساسات، آن ایمان و آن باور را در او تقویت کند، یا در کسیکه آنچنان نیست، این ایمان را بهوجود آورد و از او یک موجود اثرگذارِ فعّالِ پیشروِ آنچنانی بسازد. من به این نکته، متنبّه شدم که اینکه میگویند: «مداد العلماء افضل من دماء الشّهداء»،(۱) معنایش این است. آن عالِم است که میتواند محتوای ذهن انسانی را تبدیل به چیزی کند که از این جسم - به اصطلاح رایج امروز، از این سختافزارِ موجودِ بشری - یک انسان متعالی، یک انسان پیشرو و یک انسان فعال و مقاوم بسازد. یک عالِم میتواند این کار را بکند؛ «مداد العلماء»، واقعاً «افضل از دماء شهدا» است. برای خاطر اینکه همین جوانان طلبهی ما در میدان جنگ - آن گروه رزمی تبلیغی - به میدان جنگ میرفتند - من بارها آنها را در آنجا مشاهده کردم - و انسانها و آدمهای معمولی را تبدیل به آدمهای مقاوم میکردند؛ انسانهای سست را تبدیل به آدمهای قرص و انسانهای متزلزل را تبدیل به انسانهای ایستادهی دارای مقاومت میکردند. 1 ) من لا يحضره الفقيه، ج4، ص: 399؛ الأمالي( للصدوق)، ص: 168؛ الأمالي (للطوسي)، ص: 521؛ ٍ عَنْ مُدْرِكِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع قَال إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ جَمَعَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ النَّاسَ فِي صَعِيدٍ وَاحِدٍ وَ وُضِعَتِ الْمَوَازِينُ فَتُوزَنُ دِمَاءُ الشُّهَدَاءِ مَعَ مِدَادِ الْعُلَمَاءِ فَيَرْجَحُ مِدَادُ الْعُلَمَاءِ عَلَى دِمَاءِ الشُّهَدَاء ترجمه : امام صادق عليه السّلام فرمود:در روز قيامت خداوند عزّ و جل مردم را در يك مكان جمع مىكند و ميزانهاى اعمال را بر پا مىدارد،در اين هنگام خونهاى شهدا با مداد علما سنجيده مىشود،مداد علما بر خونهاى شهدا برترى پيدا مىكند. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1378/01/23 عنوان فیش : مبلغان, روحانیها, تبلیغ صحیح, تبلیغ کلیدواژه(ها) : مبلغان, روحانیها, تبلیغ صحیح, تبلیغ نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : مبلّغ، با زبان، دل، جان، روح، همّت و با روشنبینی خود حرکت میکند. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1378/01/23 عنوان فیش : روحانیها, مبلغان, حوزه و نیازهای روز, تبلیغ صحیح, تبلیغ کلیدواژه(ها) : روحانیها, مبلغان, حوزه و نیازهای روز, تبلیغ صحیح, تبلیغ نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : هنر مبّلغ دین این است که مخاطب را با آنچه که نیاز اوست، آشنا کند. بنابراین، نیاز زمانه را باید شناخت . مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1378/01/23 عنوان فیش : ایثار, مبلغان, روحانیها, تبلیغ کلیدواژه(ها) : ایثار, مبلغان, روحانیها, تبلیغ نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : فداکاری برای این است که انسانها اخلاق حسنه و فضیلت پیدا کنند؛ در محیط انسانیت، بهشت صفا باشد. برای این باید کار کرد؛ برای این تبلیغ کنید؛ در این جهت تبلیغ کنید. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1378/01/23 عنوان فیش : اسلام, مبلغان, تبلیغ, هجرت روحانیون, احکام شرعی کلیدواژه(ها) : اسلام, مبلغان, تبلیغ, هجرت روحانیون, احکام شرعی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : تبلیغ برای زنده کردن احکام الهی و اسلامی است . مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1377/02/02 عنوان فیش : روحانیها, مبلغان, هجرت روحانیون, تبلیغ کلیدواژه(ها) : روحانیها, مبلغان, هجرت روحانیون, تبلیغ نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : بحمداللَّه روحانیت اسلام در طول این چند قرن اخیر نگذاشته است که مشعل فروزان تبلیغ دین ، اخلاق و معنویّات خاموش گردد. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1377/02/02 عنوان فیش : تعمیق اعتقادات, حاکمیت اسلام, روحانیها, مبلغان, وظایف روحانیت, هجرت روحانیون کلیدواژه(ها) : تعمیق اعتقادات, حاکمیت اسلام, روحانیها, مبلغان, وظایف روحانیت, هجرت روحانیون نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : امروز علاوه بر اینکه باید به مسائل اعتقادی اسلام پرداخت و اعتقاد به اسلام را در ذهنها و دلها راسخ نمود، باید اعتقاد به حاکمیت اسلام را هم راسخ کرد. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1377/02/02 عنوان فیش : روحانیها, مبلغان, تربیت جوانان کلیدواژه(ها) : روحانیها, مبلغان, تربیت جوانان نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : جوانانی را تربیت کنید که پرداخته و ساخته ی امت اسلام و اخلاق اسلامی باشند. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1377/02/02 عنوان فیش : تبلیغ صحیح, تبلیغ, هجرت روحانیون, مبلغان کلیدواژه(ها) : تبلیغ صحیح, تبلیغ, هجرت روحانیون, مبلغان نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : در تبلیغ، باید دو چیز را با حداكثر اهتمام، مورد توجه قرار داد: یكی گزینش مخاطب و یكی گزینش محتواست. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1377/02/02 عنوان فیش : وحدت, روحانیها, وظایف روحانیت, مبلغان کلیدواژه(ها) : وحدت, روحانیها, وظایف روحانیت, مبلغان نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : (شما روحانیون) از جملهى چيزهاى مهمى كه بايستى در تبليغات، مردم را به آن توجه دهيد، مسالهى وحدت و اتفاق و اتحاد ملت است. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1376/10/03 عنوان فیش :خردورزی و اخلاص و علاقهی به مخاطب در تبلیغ عامل جذب دلهای مردم کلیدواژه(ها) : مبلغان, اخلاص نوع(ها) : قرآن متن فیش : [منشأ تبلیغ هم باید فکر و اندیشه و مطالعه باشد و هم اخلاص و معنویّت و علاقهی به مخاطب که برای او تبلیغ میکنیم.] شما به آثار تبلیغی برخی از بزرگان نگاه کنید! اغلب کتابهای مرحوم آیةاللَّه شهید مطهّری رضواناللَّهتعالیعلیه سخنرانیهای اوست؛ یعنی تبلیغات اوست که با همین روش و سبکی که شما امروز انجام میدهید، ابلاغ شده است، تبلیغ شده است، رسانده شده است و ببینید چقدر پرمایه و پرمغز است. از این قبیل، الی ماشاءاللَّه چه در دوران قبل از انقلاب و چه بعد از آن وجود دارد. همچنین منشأ باید همان اخلاص و صفا و عشق و علاقهی به مخاطبان را داشته باشد؛ «عزیز علیه ما عنتّم حریص علیکم بالمؤمنین رؤوف رحیم»(1). این، خصوصیتِ آن مبلّغِ اوّل و داعیِ اوّل است که شما دنبالش حرکت میکنید. باید با مردم اینگونه بود. با این منشأ باید با مردم حرف زد. وقتی که مبلّغ با این احساس و با آن مایهی فکری سخنش وارد میدان میشود، مثل مغناطیس دلها را جذب میکند، مثل قطرات آب زلال در سختترین سنگها هم اثر میگذارد و در زمین مناسب باروری میدهد؛ «والبلد الطّیّب یخرج نباته بإذن ربّه».(2) آنچه که شما از این زلال معنوی به سرزمین دلهای مردم و ذهنهای مردم سرازیر کنید، فوراً پرورش مییابد و رشد میکند، که نمونههای آن را در زندگیهای خودمان مشاهده کردیم و یک نمونهاش همین انقلاب است. این انقلابِ عظیم، مهمترین رکن و عاملش همین تبلیغات بود؛ حال تحلیلگران مادّی هرطور میخواهند تبلیغ کنند، بکنند. آنچه که ما دیدیم و حس کردیم، این است و هر هدف بزرگی هم با این تأمین خواهد شد. 1 ) سوره مبارکه التوبة آیه 128 لَقَد جاءَكُم رَسولٌ مِن أَنفُسِكُم عَزيزٌ عَلَيهِ ما عَنِتُّم حَريصٌ عَلَيكُم بِالمُؤمِنينَ رَءوفٌ رَحيمٌ ترجمه : به یقین، رسولی از خود شما بسویتان آمد که رنجهای شما بر او سخت است؛ و اصرار بر هدایت شما دارد؛ و نسبت به مؤمنان، رئوف و مهربان است! 2 ) سوره مبارکه الأعراف آیه 58 وَالبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخرُجُ نَباتُهُ بِإِذنِ رَبِّهِ ۖ وَالَّذي خَبُثَ لا يَخرُجُ إِلّا نَكِدًا ۚ كَذٰلِكَ نُصَرِّفُ الآياتِ لِقَومٍ يَشكُرونَ ترجمه : سرزمین پاکیزه) و شیرین)، گیاهش به فرمان پروردگار میروید؛ امّا سرزمینهای بد طینت (و شورهزار)، جز گیاه ناچیز و بیارزش، از آن نمیروید؛ این گونه آیات (خود) را برای آنها که شکرگزارند، بیان میکنیم! مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1376/10/03 عنوان فیش :هدف تبلیغ، دعوت به عبودیت فردی و اجتماعی کلیدواژه(ها) : مبلغان, عبودیت نوع(ها) : قرآن متن فیش : [این تبلیغ دارای سه رکن اصلی است که من مختصراً عرض میکنم: یک رکن، منشأ این تبلیغ است؛ یک رکن، هدف این تبلیغ است؛ یک رکن، ابزار و وسایل و شیوههای این تبلیغ است.] هدف باید «صراط اللَّه» باشد؛ «صراط اللَّه العزیز الحمید»(1)، «انّک علی صراط مستقیم»(2)، «ادع الی سبیل ربّک»(3). هدف تمام پیامبران، کشاندن مردم به صراط مستقیم است و صراط مستقیم هم یعنی عبودیت؛ «و ان اعبدونی هذا صراط مستقیم»(4). باید مردم را به عبودیّت الهی که همان صراط مستقیم است، سوق دهید. البته این عبودیّت، در زمینهی اخلاق، در زمینهی عمل فردی و در زمینهی عمل اجتماعی کاربرد دارد، که وقتی بحث عمل اجتماعی پیش آمد، آنوقت بحثهای سیاسی، تحلیلهای سیاسی - تبیین سیاسی - هم در حوزهی کار شما قرار میگیرد. اشتباه کسانی که در گذشته مسائل سیاسی را از تبلیغ کنار میگذاشتند، در این بود که عبودیّت را به منطقهی فردی منحصر میکردند. آنها اینجا را غلط میفهمیدند و غلط عمل میکردند. بله؛ هدف، کشاندن مردم به عبودیّت است؛ منتها عبودیّت منطقهی وسیعی در زندگی انسان دارد و آن منطقه به عمل شخصی منحصر نیست. وقتی که عمل جامعه، عمل یک مجموعهی عظیم انسانی و مردم یک کشور، عمل اقتصادی، عمل سیاسی و موضعگیریهای سیاسی مشمول بحث عبودیّت شد، آن وقت دعوت شما هم میتواند شامل این مسائل باشد و باید هم باشد؛ چارهای ندارید. 1 ) سوره مبارکه ابراهيم آیه 1 بِسمِ اللَّهِ الرَّحمٰنِ الرَّحيمِ الر ۚ كِتابٌ أَنزَلناهُ إِلَيكَ لِتُخرِجَ النّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النّورِ بِإِذنِ رَبِّهِم إِلىٰ صِراطِ العَزيزِ الحَميدِ ترجمه : الر، (این) کتابی است که بر تو نازل کردیم، تا مردم را از تاریکیها (ی شرک و ظلم و جهل،) به سوی روشنایی (ایمان و عدل و آگاهی،) بفرمان پروردگارشان در آوری، بسوی راه خداوند عزیز و حمید. 1 ) سوره مبارکه سبإ آیه 6 وَيَرَى الَّذينَ أوتُوا العِلمَ الَّذي أُنزِلَ إِلَيكَ مِن رَبِّكَ هُوَ الحَقَّ وَيَهدي إِلىٰ صِراطِ العَزيزِ الحَميدِ ترجمه : کسانی که به ایشان علم داده شده، آنچه را از سوی پروردگارت بر تو نازل شده حق می دانند و به راه خداوند عزیز و حمید هدایت میکند. 2 ) سوره مبارکه الزخرف آیه 43 فَاستَمسِك بِالَّذي أوحِيَ إِلَيكَ ۖ إِنَّكَ عَلىٰ صِراطٍ مُستَقيمٍ ترجمه : آنچه را بر تو وحی شده محکم بگیر که تو بر صراط مستقیمی. 3 ) سوره مبارکه النحل آیه 125 ادعُ إِلىٰ سَبيلِ رَبِّكَ بِالحِكمَةِ وَالمَوعِظَةِ الحَسَنَةِ ۖ وَجادِلهُم بِالَّتي هِيَ أَحسَنُ ۚ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبيلِهِ ۖ وَهُوَ أَعلَمُ بِالمُهتَدينَ ترجمه : با حکمت و اندرز نیکو، به راه پروردگارت دعوت نما! و با آنها به روشی که نیکوتر است، استدلال و مناظره کن! پروردگارت، از هر کسی بهتر میداند چه کسی از راه او گمراه شده است؛ و او به هدایتیافتگان داناتر است. 4 ) سوره مبارکه يس آیه 61 وَأَنِ اعبُدوني ۚ هٰذا صِراطٌ مُستَقيمٌ ترجمه : و اینکه مرا بپرستید که راه مستقیم این است؟! مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1376/10/03 عنوان فیش : مبلغان, تبلیغ صحیح, تبلیغ کلیدواژه(ها) : مبلغان, تبلیغ صحیح, تبلیغ نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : تبلیغ دارای سه رکن اصلی است: یک رکن، منشأ این تبلیغ است؛ یک رکن، هدف این تبلیغ است؛ یک رکن، ابزار و وسایل و شیوههای این تبلیغ است. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1376/10/03 عنوان فیش : مبلغان, تبلیغ, روحانیها کلیدواژه(ها) : مبلغان, تبلیغ, روحانیها نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : عزیزان من! از جمله چیزهایی که در تبلیغ بسیار مهمّ است، این است که شما پاسخ استفهامهای مخاطبان خود را بدهید. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1376/10/03 عنوان فیش : مبلغان, یأس, یاس, امید و امیدواری, تبلیغ, روحانیها, وظایف روحانیت کلیدواژه(ها) : مبلغان, یأس, یاس, امید و امیدواری, تبلیغ, روحانیها, وظایف روحانیت نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : وظیفهی مبلّغ دین و مبلّغ معنویت و پیامآور حقیقت این است که مردم را امیدوار کند و یأس را از آنها بزداید. مربوط به :بیانات در دیدار نمایندگان نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاهها - 1376/07/16 عنوان فیش :تحقق وظیفه پیامبری تموسط علما کلیدواژه(ها) : وظایف روحانیت, مبلغان, جهت دعوت, تبلیغ نوع(ها) : حدیث متن فیش : به شما برادران عزیز هم - بعد از خسته نباشید - عرض میکنم که حضور در دانشگاهها خیلی مهمّ است؛ چون ما روحانیون در پی این هستیم که مخاطبی پیدا کنیم و آنچه را که از رسالت الهی بر دوشمان است، به آن مخاطب برسانیم. اگر این نباشد که روحانیت معنایی ندارد؛ بالاخره این فکر «العلماء ورثة الانبیاء»(۱)، یک فکر رایج و قطعی در همهی مفاهیم دینی است. تحریض به علم، بخش عمدهاش برای این است که انسان، آن علم را به مخاطبینی برساند که به آن احتیاج دارند. بدیهی است که در معارف اسلامی، آنجایی که روی علم تکیه شده است، مراد علم توحید و معرفت دینی است که تبلیغ آن و عمل به آن، این همه اهمیت و کسب آن، این همه شرافت دارد. پس، اصل قضیه این است که این رسالت و این پیامبری را - در این سطح نازلی که ما برعهده داریم - تحقّق بخشیم؛ به اینکه به مخاطبین خودمان برسانیم. امّتها مختلفند، مخاطبین و شنوندگان پیام و رسالت پیغمبران مختلفند. بهترینشان کسانی هستند که جوان باشند تا این تبلیغ شما برای مدّت سی سال، چهل سال، پنجاه سال در زندگیشان اثر کند. اینگونه است دیگر. بالاخره امر دایر است بین اینکه به کسی یاد بدهیم که پنجاه سال میخواهد از آن استفاده کند، یا کسی که مدّت کوتاهی میخواهد استفاده نماید. 1 ) الكافي (ط - الإسلامية)، ج1، ص: 32؛ بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، ج1، ص: 10؛ بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج2، ص: 92 ٍ عَنْ أَبِي الْبَخْتَرِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ الْعُلَمَاءَ وَرَثَةُ الْأَنْبِيَاءِ وَ ذَاكَ أَنَّ الْأَنْبِيَاءَ لَمْ يُورِثُوا دِرْهَماً وَ لَا دِينَاراً وَ إِنَّمَا أَوْرَثُوا أَحَادِيثَ مِنْ أَحَادِيثِهِمْ فَمَنْ أَخَذَ بِشَيْءٍ مِنْهَا فَقَدْ أَخَذَ حَظّاً وَافِراً فَانْظُرُوا عِلْمَكُمْ هَذَا عَمَّنْ تَأْخُذُونَهُ فَإِنَّ فِينَا أَهْلَ الْبَيْتِ فِي كُلِّ خَلَفٍ عُدُولًا يَنْفُونَ عَنْهُ تَحْرِيفَ الْغَالِينَ وَ انْتِحَالَ الْمُبْطِلِينَ وَ تَأْوِيلَ الْجَاهِلِينَ. ترجمه : امام صادق عليه السّلام فرمود:به راستى علما وارث پيامبرانند و اين براى آن است كه پيامبران پول و طلا و نقره از خود به ارث نمىگذارند و تنها ارث آنها احاديث است و هركس استفاده كرد بهره فراوانى برده،بنگريد اين علم خود را،از چه كسى فرامىگيريد زيرا در خاندان ما اهل بيت در هر عصرى جانشينان عادلى هستند كه جلو تحريف غاليان و وابستگى خرابكاران و نادانان را مىگيرند. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1374/10/27 عنوان فیش : روحانیها, مبلغان, عمل کلیدواژه(ها) : روحانیها, مبلغان, عمل نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : مبلّغِ دین و مبیّنِ معارف دینی، باید به زبان اکتفا نکند؛ بلکه عمل او هم باید ایمان و اخلاص و صفایش را در بیان این حقیقت برای مخاطب ثابت کند و نشان دهد. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1374/10/27 عنوان فیش : روحانیها, مبلغان, هجرت روحانیون, وظایف روحانیت کلیدواژه(ها) : روحانیها, مبلغان, هجرت روحانیون, وظایف روحانیت نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : جامعهی علمیِ دینی - یعنی روحانیت - اولین وظیفهاش تبلیغ است. تبلیغ یک وظیفهی درجهی دومِ مخصوصِ عدّهای خاص از روحانیون نیست. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1374/09/16 عنوان فیش :تشنگی دنیای غرب نسبت به معارف اسلامی کلیدواژه(ها) : تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد, سفر آیت الله خامنه ای به یوگسلاوی, فرصت شناسی, حوزه و نیازهای روز, تبلیغ حقیقت, مبلغان نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : امروز یک فرصت استثنایی پیش آمده است. این فرصت را، انقلاب به ما داده است. در سایه انقلاب است که حوزههای علمیّه، بدون مزاحمتِ یک دستگاه جابر، ظالم و خبیث، میتوانند عالم و فاضل تربیت کنند. در گذشته، اینطور نبود و انواع وسوسهها و موذیگریها را میکردند. حمله کماندوها و چماق به دستهای دستگاه جبّار پهلوی به مدرسه فیضیه میدان آستانه، صحن مطهّر و خیابان ارم در سالهای چهل و یک و چهل و دو، یک واقعه فراموش نشدنی است. کاری میکردند که طلبه، فرصت و دل و دِماغ درس خواندن پیدا نکند. به طلاّب و علما اهانت میکردند و بر سرِ راهِ دلِ جوان این مجموعه، دامها پهن میکردند. اما امروز اینها نیست. امروز دنیا و جوانان مسلمان به شما نیازمندند و دنیای سرخورده از مادّیت، چشم انتظار شماست. من یک بار در صحبتی این را گفتم که یکی از فضلای برجسته زمان ما که بهطور کامل با فرهنگ جدید آشنا بود و چند زبان میدانست و سالها در دانشگاههای مختلف دنیا تدریس کرده یا تعلیم گرفته بود، پس از سفری که برای یک فرصت مطالعاتی به اروپا رفته و بازگشته بود، نوشته یا گفته بود که امروز ذهنیّت دنیای غرب، دیگر دنبال این زرق و برقها نیست؛ بلکه به دنبال «شیخ انصاری»ها و «آخوند ملّاصدرا»هاست! و این دیگر حرف منِ طلبه نیست. امروز این انسانهای معنوی هستند که از زیر انبار تهمتها میدرخشند و مردمی را که در تاریکی مادیّت دست و پا میزنند، به خود جذب میکنند. شیخ انصاری و آخوند ملّاصدرا - یکی فقیه و دیگری حکیمِ عارف - هر دو در دنیای غرب، با خصوصیّت زهد و عبادت فراوان، به یاد ماندنی و تاریخی هستند. امروز اوج مظاهر غرب، مانند علوم و فنون، فساد، زرق و برق و قدرت نظامی و اطّلاعاتی، در کشور ایالات متّحده امریکا وجود دارد. آنجا ناگهان یک جماعتِ بین یک تا دو میلیون نفر از سیاهان، که همهشان هم مسلمان نیستند، بر میخیزند و به عنوان شعار، همه «اللَّه اکبر» سر میدهند! از نظر من و شما، این پدیده مهم و قابل تفسیری است و باید روی آن تأمّل کنیم. اینها فکر میخواهند و با انگیزه به میدان آمدهاند. متاع نفیس دین، چیزی نیست که کسی در شهرهای امریکا بنشیند و بدون تعلیم و تربیت، آن را آنچنان که هست فرا گیرد.امروز انگیزهای یافته است و باید به او تعلیم داد. بنده چند سال پیش به شهر سارایو و بعضی مناطق یوگسلاوی سابق رفتم و مسلمانان را از نزدیک مشاهده کردم. ظاهر زندگی آنها، صد در صد غیر اسلامی، اما انگیزههایشان اسلامی بود. آن روز، هنوز حکومت کمونیستی بر سرِ کار بود؛ اما وقتی میدیدند رئیس جمهور یک کشور اسلامی به آنجا آمده است، چون مسلمان بودند، در خیابانها میایستادند و اشکِ شوق میریختند. در مسجدشان جمع شده بودند و به همراهان ما که میرسیدند، لباس مردان یا چادر زنانِ هیأتِ ایرانی را میبوسیدند. این، انگیزه است. خوب! این انگیزه، ابدی نمیشود مگر اینکه یک مبلّغ خوب، با یک فکر و منطق حسابی به آنجا برود و آن را ماندگار کند. عزیزان من! این کارها را چه کسی خواهد کرد؟ امروز دنیا تشنه شماست. شهرها، روستاها، دانشگاهها و ملت ما نیز همین طور است. تنها چیزی که میتواند پاسخگوی این نیاز باشد، کسب علم، تحقیق علمی و تفکّر است. مربوط به :بیانات در دیدار روحانیان استان مازندران - 1374/07/22 عنوان فیش :روحانیان، باید با بیان و تبیین، مردم را ارشاد کنند کلیدواژه(ها) : روحانیها, مبلغان, دخالت روحانیون در حکومت دینی, وظایف روحانیت نوع(ها) : قرآن, حدیث متن فیش : در پیکرهى جامعه که هر قشر حکمِ عضوى از اعضا را دارد و وظیفهاى بر دوشش است، روحانیان دو وظیفه و شأن دارند: یک شأن، شأنِ مغز است و شأنِ دیگر، شأنِ زبان. شأن همهى متفکّران و فرزانگان و خردمندان و روشنفکران در یک جامعه، شأنِ مغز است. علماى دین هم، چنین شأنى دارند؛ یعنى باید بیندیشند و مردم را هدایت و راهنمایى کنند. اما علاوه براین، یک شأن دیگر هم براى علماى دین وجود دارد که همان شأنِ زبان است: «قوام الدّین باربعه: بعالم ناطقٍ مستعمل له.»(1) چقدر در قرآن با عباراتى همچون «لتبین للنّاس»، «هذا بیانٌ للنّاس»، بر بیان و تبیین تکیه شده است! این، شأن علماى دین است که باید تبیین و بیان کنند. خیال نشود که منظور فقط بیان و تبیین احکامى همچون حکم خمس و زکات است. لعنت خدا بر کسانى که کوشش کردند تا دین را از اساسىترین اصول آن، یعنى صحنههاى واقعى زندگى و صحنهى سیاست و حکومت جدا و مخصوص به همین کارهاى فردى کنند. البته نماز و روزه مهمّ است؛ اما عاملِ برپا داشتنِ همین نماز و روزه، حکومت است: «الذین ان مکناهم فىالارضِ، أقاموا الصّلوة و اتوا الزکوة و امروا بالمعروف و نهوا عن المنکر؛ و لله عاقبة الامور. (2)» نماز و روزه را عالم دین به عهده بگیرد و حکومت را به عهدهى کسانى که شایستگى ندارند واگذار کند!؟ «فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصّلاة و التّبعوا الشّهوات. (3)» روزگارى مدام این را ترویج مىکردند؛ اما اسلام به دست برترین شاگردانش، بر دهان آنان زد و حکومت اسلامى شکل گرفت. اکنون نیز، عدّهاى همین را ترویج مىکنند. آنها مىگویند: «اسلام در گوشهى خانه و مسجد، به احکام دینى بپردازد و از دخالت در حکومت و سیاست بپرهیزد؛ مبادا مردم از اسلام بدشان بیاید.» عجب! منطقشان این است که اگر اسلام حکومت کند، از محبوبیت ساقط مىشود! پس معلوم مىشود اینها از پیغمبر، براى اسلام دلسوزترند. پیغمبر آن روز که به مدینه آمد، بنا بود «عبدالله بن ابى بن سلول»، از طرف «اوس» و «خزرج»، پادشاه شود. پیغمبر او را کنار زد و حکومت را به دست گرفت. خوب؛ پیغمبر مىتوانست خیلى محترمانه، این کار را نکند و رضایت دهد به اینکه خانهاى در آنجا برایش بسازند و پیشنماز هم بشود. حکومت را هم «عبد الله ابن ابى» بهدست گیرد! پس چرا اینگونه نکرد؟ خوب؛ معلوم است! شأن تبیین و بیان که به عهدهى علماست، نمىگذارد؛ تبیین و بیانى که موضوع گستردهاى دارد و سخن دربارهى آن بسیار است. از اینرو، امروز هم - همینطور که شاهدید - امام جمعه، در خطبههاى نماز جمعه، هم از دین مىگوید و هم از حکومت. از سیاست مىگوید، از مسائل جهانى مىگوید، از بازسازى مىگوید، از گندم کارى مىگوید، از اخلاق مىگوید، از دنیا مىگوید و از آخرت هم مىگوید. این، درست است. اینگونه باید باشد! روحانیان، باید با استفاده از زبان بیان و تبیین، مردم را ارشاد کنند. عشّاق را به تیغ زبانْ گرم مىکنیم چون شمع، تازیانهى پروانهایم ما این، شأنِ روحانیت است. 1 ) الخصال، ج1، ص: 197؛ روضة الواعظين و بصيرة المتعظين (ط - القديمة)، ج1، ص: 6؛ بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج2، ص: 67 عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع قِوَامُ الدِّينِ بِأَرْبَعَةٍ بِعَالِمٍ نَاطِقٍ مُسْتَعْمِلٍ لَهُ وَ بِغَنِيٍّ لَا يَبْخَلُ بِفَضْلِهِ عَلَى أَهْلِ دِينِ اللَّهِ وَ بِفَقِيرٍ لَا يَبِيعُ آخِرَتَهُ بِدُنْيَاهُ وَ بِجَاهِلٍ لَا يَتَكَبَّرُ عَنْ طَلَبِ الْعِلْمِ فَإِذَا كَتَمَ الْعَالِمُ عِلْمَهُ وَ بَخِلَ الْغَنِيُّ بِمَالِهِ وَ بَاعَ الْفَقِيرُ آخِرَتَهُ بِدُنْيَاهُ وَ اسْتَكْبَرَ الْجَاهِلُ عَنْ طَلَبِ الْعِلْمِ رَجَعَتِ الدُّنْيَا إِلَى وَرَائِهَا الْقَهْقَرَى فَلَا تَغُرَّنَّكُمْ كَثْرَةُ الْمَسَاجِدِ وَ أَجْسَادُ قَوْمٍ مُخْتَلِفَةٍ قِيلَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ كَيْفَ الْعَيْشُ فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ فَقَالَ خَالِطُوهُمْ بِالْبَرَّانِيَّةِ يَعْنِي فِي الظَّاهِرِ وَ خَالِفُوهُمْ فِي الْبَاطِنِ لِلْمَرْءِ مَا اكْتَسَبَ وَ هُوَ مَعَ مَنْ أَحَبَّ وَ انْتَظِرُوا مَعَ ذَلِكَ الْفَرَجَ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ. ترجمه : امیرالمومنین علیه السلام فرمود قوام دين بچهار كس است،دانشمند سخنورى كه بعلم خود عمل كند،ثروتمندى كه ما زاد دارائى خود را از اهل دين دريغ نكند،فقيرى كه آخرتش را بدنيا نفروشد،نادانى كه از تحصيل علم تكبر نورزد،چون عالم علم خود را كتمان كند و ثروتمند بخل ورزد و فقير آخرتش را بدنيا بفروشد و نادان از طلب علم تكبر كند،دنيا پس پس بعقب برگردد در اين حال بسيارى مساجد و كثرت افرادى كه در آنها رفت و آمد كنند شما را نفريبد، عرض شد يا على در اين دوره چگونه بايد زندگى كرد،فرمود در ظاهر با مردم معاشرت كنيد و در باطن از آنها كنار باشيد،براى مرد همانيست كه كند و با هر كس دوست دارد محشور شود با اين حال نااميد نباشيد و منتظر گشايش و فرج از جانب خدا باشيد. 2 ) سوره مبارکه الحج آیه 41 الَّذينَ إِن مَكَّنّاهُم فِي الأَرضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَآتَوُا الزَّكاةَ وَأَمَروا بِالمَعروفِ وَنَهَوا عَنِ المُنكَرِ ۗ وَلِلَّهِ عاقِبَةُ الأُمورِ ترجمه : همان کسانی که هر گاه در زمین به آنها قدرت بخشیدیم، نماز را برپا میدارند، و زکات میدهند، و امر به معروف و نهی از منکر میکنند، و پایان همه کارها از آن خداست! 3 ) سوره مبارکه مريم آیه 59 فَخَلَفَ مِن بَعدِهِم خَلفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَواتِ ۖ فَسَوفَ يَلقَونَ غَيًّا ترجمه : امّا پس از آنان، فرزندان ناشایستهای روی کار آمدند که نماز را تباه کردند، و از شهوات پیروی نمودند؛ و بزودی (مجازات) گمراهی خود را خواهند دید! مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1374/03/03 عنوان فیش : حضرت امام حسین(علیه السلام), بیان درست حوادث عاشورا, مبارزه با تحریف, روضهخوانی, مبلغان کلیدواژه(ها) : حضرت امام حسین(علیه السلام), بیان درست حوادث عاشورا, مبارزه با تحریف, روضهخوانی, مبلغان نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : نگذارید مفاهیم و كارهای تحریفآمیز و غلط، چشمها و دلها را از چهرهی مبارك و منور سید الشهدا علیهالصلاهوالسلام، منحرف كند. با تحریف مقابله كنید. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1374/03/03 عنوان فیش : روضهخوانی, عاشورا, بیان درست حوادث عاشورا, مبلغان کلیدواژه(ها) : روضهخوانی, عاشورا, بیان درست حوادث عاشورا, مبلغان نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : عاشورا و ماجراى حسینبنعلى باید در منبر، به شکل سنتى روضهخوانى شود؛ اما نه براى سنتگرایى، بلکه از طریق واقعهخوانى. مربوط به :بیانات در آغاز دورهى جدید درس خارج فقه - 1371/06/29 عنوان فیش :اهمیت روشنگری و تبلیغ و منبر کلیدواژه(ها) : مبلغان, منبر, تبلیغ, حوزههای علمیه نوع(ها) : قرآن متن فیش : برای تبلیغ، بایستی باب جدیدی را در مدیریت و ادارهی حوزهی جدید به وجود آوریم. درست است که ما روی فقاهت تکیه میکنیم. درست است که فقاهت را اصل میدانیم. اما چنین نیست که رشتهی تبلیغ را در حوزهی علمیهی قم، کمارزش بدانیم. گاهی اوقات یک مبلغ، کاری میکند که صد فقیه نمیتوانند آن کار را بکنند. مرحوم حاج آقا رضا همدانی واعظ - غیر از حاج آقا رضا همدانی صاحب مصباح الفقیه است - که مردی ملا و بیشتر اهل وعظ و تبلیغ بود، آن زمان که یکی از مسالک باطله، رواج پیدا کرده بود و در رأس آن مسلک باطل - که من نمیخواهم اسم بیاورم - ملایی تحصیلکرده و درس خواندهی نجف قرار داشت - کرمی که از داخل خود درخت بهوجود آمده و رشد کرده بود - حرفهایی داشتند، که آن حرفها کمکم داخل حوزه هم نفوذ میکرد. مرحوم میرزای شیرازی به همین حاج آقا رضا همدانی متوسل شد. حاج آقا رضا همدانی یک منبر رفت و آن منبر شد کتابی به نام «هدیة النملة الی رئیس الملة» که الان هم این کتاب وجود دارد. پس، یک مبلغ، گاهی اوقات میتواند چنین کار عظیمی را انجام دهد که خود میرزای شیرازی یا بقیهای که بودند و خواستند چنین کاری را انجام دهند، بر آن تسلط نداشتند. این آقا، فنش تبلیغ بود. کارش تبلیغ بود. در همین انقلاب ما - قبل از پیروزی و اوایل انقلاب - وعاظ و شخصیتهای تبلیغیای بودند که بحمدالله بعضی از آنها الان حی و موجودند و از برکات وجودشان، جامعه باز هم بهرهبرداری و استفاده میکند. اینها گاهی که در تهران یا قم به منبر میرفتند، دنیایی را روشن میکردند؛ روشنگری میکردند. اینکه روایت دارد: «بعالم الناطق مستعمل علمه» - که روایات(1) متعدد دارد - به خاطر همین است: قوت نطق و قوت تبلیغ. 1 ) الخصال، ج1، ص: 197؛ مشكاة الأنوار في غرر الأخبار، ص: 137؛ بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج1، ص: 179؛ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع قِوَامُ الدِّينِ بِأَرْبَعَةٍ بِعَالِمٍ نَاطِقٍ مُسْتَعْمِلٍ لَهُ وَ بِغَنِيٍّ لَا يَبْخَلُ بِفَضْلِهِ عَلَى أَهْلِ دِينِ اللَّهِ وَ بِفَقِيرٍ لَا يَبِيعُ آخِرَتَهُ بِدُنْيَاهُ وَ بِجَاهِلٍ لَا يَتَكَبَّرُ عَنْ طَلَبِ الْعِلْمِ فَإِذَا كَتَمَ الْعَالِمُ عِلْمَهُ وَ بَخِلَ الْغَنِيُّ بِمَالِهِ وَ بَاعَ الْفَقِيرُ آخِرَتَهُ بِدُنْيَاهُ وَ اسْتَكْبَرَ الْجَاهِلُ عَنْ طَلَبِ الْعِلْمِ رَجَعَتِ الدُّنْيَا إِلَى وَرَائِهَا الْقَهْقَرَى فَلَا تَغُرَّنَّكُمْ كَثْرَةُ الْمَسَاجِدِ وَ أَجْسَادُ قَوْمٍ مُخْتَلِفَةٍ قِيلَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ كَيْفَ الْعَيْشُ فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ فَقَالَ خَالِطُوهُمْ بِالْبَرَّانِيَّةِ يَعْنِي فِي الظَّاهِرِ وَ خَالِفُوهُمْ فِي الْبَاطِنِ لِلْمَرْءِ مَا اكْتَسَبَ وَ هُوَ مَعَ مَنْ أَحَبَّ وَ انْتَظِرُوا مَعَ ذَلِكَ الْفَرَجَ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ. ترجمه : امير المؤمنين(عليه السّلام)فرمود:پايدارى دين با چهار نفر است:دانشمندى كه دانش خود را اظهار مىكند و آن را به كار مىبرد و ثروتمندى كه در بخشش به اهل دين خدا بخل نمىورزد و فقيرى كه آخرتش را به دنيا نمىفروشد و جاهلى كه از طلب علم تكبر نمىكند.پس چون عالم علم خود را پنهان سازد و ثروتمندى در مال خود بخل ورزد و فقير آخرتش را به دنيايش بفروشد و جاهل از طلب علم تكبر كند،دنيا به عقب بر مىگردد.پس شما را زياد بودن مساجد و رفت آمد اجساد مردم در آنها فريب ندهد. گفته شد:يا امير المؤمنين زندگى در اين زمان چگونه است؟فرمود:با آنان در ظاهر در آميزيد ولى در باطن مخالفت كنيد،براى مرد همان مىماند كه كسب كرده و او با كسى است كه دوستش دارد و با اين حال همواره منتظر فرج از سوى خداوند باشيد. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان تبلیغات اسلامی - 1370/12/05 عنوان فیش :بیان عقاید محکم و استوار با زبان مناسب، راه حل رفع شبهات کلیدواژه(ها) : مبلغان, قرآن, صراحت قرآن نوع(ها) : قرآن متن فیش : قرآن کریم با این عظمت، افکار الحادیها و مادّیها را در خودش نقل میکند؛ دشنام آنها را به پیامبر نقل میکند؛ «قالوا ساحر او مجنون»؛(1) ولی حالا کسی جرأت نمیکند بگوید که فلان کس به فلانی - که رئیس این تشکیلات است - چنین اهانتی کرده است! اما قرآن با صراحت این را نقل میکند؛ چون به خودش معتقد و متکی است؛ «لاریب فیه»؛(2) در آن هیچ شکی نیست. همهی ما باید «لاریب فیه» باشیم؛ عقاید ما باید «لاریب فیه» و قرص و محکم و استوار باشد و آن را با زبان مناسب بیان کنیم؛ آن وقت خواهیم دید که «سحر با معجزه پهلو نزند دل خوش دار». دیگر غصه نخورید؛ معجزه را به میدان بیاورید؛ سحر به خودی خود جمع خواهد شد و آن عِصیّ و حبالشان را خواهد خورد و برد. مهم این است که ما این ید بیضا را از جَیبمان بیرون بیاوریم و نشان بدهیم؛ مهم این است که ما این عصای موسوی را بیندازیم؛(3) این همان ابتکار را لازم دارد.میخواهم این را عرض بکنم که تبلیغ - رساندن - مقدماتی دارد؛ باید محتوا را آماده کرد؛ ابزار را هم به تناسب انتخاب کرد و پشت سر این محتوا و ابزار، همت و شوق و ارادهی قوییی هم قرار داد و با سعهی صدر جلو رفت. 1 ) سوره مبارکه الذاريات آیه 39 فَتَوَلّىٰ بِرُكنِهِ وَقالَ ساحِرٌ أَو مَجنونٌ ترجمه : امّا او با تمام وجودش از وی روی برتافت و گفت: «این مرد یا ساحر است یا دیوانه!» 2 ) سوره مبارکه البقرة آیه 2 ذٰلِكَ الكِتابُ لا رَيبَ ۛ فيهِ ۛ هُدًى لِلمُتَّقينَ ترجمه : آن کتاب با عظمتی است که شک در آن راه ندارد؛ و مایه هدایت پرهیزکاران است. 3 ) سوره مبارکه طه آیه 19 قالَ أَلقِها يا موسىٰ ترجمه : گفت: «ای موسی! آن را بیفکن.» 3 ) سوره مبارکه طه آیه 20 فَأَلقاها فَإِذا هِيَ حَيَّةٌ تَسعىٰ ترجمه : پس موسی آن (عصا) را افکند، که ناگهان اژدهایی شد که به هر سو میشتافت. 3 ) سوره مبارکه طه آیه 21 قالَ خُذها وَلا تَخَف ۖ سَنُعيدُها سيرَتَهَا الأولىٰ ترجمه : گفت: «آن را بگیر و نترس، ما آن را به صورت اولش بازمیگردانیم. 3 ) سوره مبارکه طه آیه 22 وَاضمُم يَدَكَ إِلىٰ جَناحِكَ تَخرُج بَيضاءَ مِن غَيرِ سوءٍ آيَةً أُخرىٰ ترجمه : و دستت را به گریبانت ببر، تا سفید و بیعیب بیرون آید؛ این نشانه دیگری (از سوی خداوند) است. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان تبلیغات اسلامی - 1370/12/05 عنوان فیش : مبلغان, منبر کلیدواژه(ها) : مبلغان, منبر نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : منبر دو گونه است؛ هنری و غیرهنری. این منبریهای خوبی که شما دیدهاید منبرهاشان میگیرد، همهاش به لبّ مطالب نیست؛ به هنرمندی در بیان است. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان تبلیغات اسلامی - 1370/12/05 عنوان فیش :اقتضائات جدید تبلیغ نسبت به زمان شیخ جعفر شوشتری و علامه مجلسی کلیدواژه(ها) : تبلیغ, ابزار تبلیغ, شیخ جعفر شوشتری, علامه مجلسی, حق الیقین, عین الحیاة, حیاة القلوب, تاریخ حوزههای علمیه و مجاهدتهای علما, مبلغان نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : تبلیغ، یعنی رساندن. ابزار رساندن، به حسب شرایط متفاوت است. یک وقت هست که شما میخواهید چیزی را به اتاق بغلی برسانید؛ میشود آن را در مشت گرفت و به آنجا برد؛ اما گاهی یک فرسخ فاصله هست؛ گاهی تا آن طرف دنیا باید بروید؛ گاهی حجابها و دیوارها هست؛ گاهی از کوهها و گردنهها باید عبور کنید؛ گاهی آنچه را که بردید، طرف طوعاً و رغبتاً میپذیرد؛ گاهی باید با لطایفالحیل آن را به او بدهید؛ گاهی دیگری آنجا ایستاده و نمیگذارد آن چیزی که شما بُردهاید، به او برسد؛ بنابراین، تبلیغ انواع و اقسامی دارد. در هر شرایطی، نحوهی رساندن به گونهیی است. آن چیست که تشخیص میدهد ابزار و نحوهی رساندن کدام است؟ آن، ابتکار و ذوق و سلیقه و فهم و سرعت انتقال شماست. اگر آنجایی که آبی را باید به یک فرسخی برد، شما لیوانی به دست بگیرید و آب را در آن بریزید و راه بیفتید، عقلا وقتی نگاه کنند، دچار شگفتی خواهند شد: این چهطور آب بردن است؟! آنجا باید کوزه و یا قمقمهیی پیدا کنید؛ لااقل سطلی پیدا کنید؛ چون یک فرسخ باید طی بشود. آب در یک لیوان تکان و لبپَر میخورد؛ یا لیوان میشکند و آب میریزد؛ آب را اینطوری نمیبرند؛ چه برسد به اینکه همانطوری که آب را با دو دست از جایی برمیداریم و به لب خودمان نزدیک میکنیم، بخواهیم با دو دست آن را بگیریم و ببریم؛ عقلا بر این کار، بیشتر میخندند! یک روز شیخ جعفر شوشتری (رضوان الله تعالی علیه) در یکی از مدارس تهران روی منبر میآمد و به مردم میگفت: مردم! همینقدر بدانید خدایی هست. با این تذکر، در دلهای مردم، انقلابی درست میکرد. حالا نَفَس او بود، کمک خدا بود، فضای آن روز بود، قابلیت مستمع بود؛ بههرحال تأثیر خودش را میکرد. امروز اگر من و شما برویم روی منبر بنشینیم و بگوییم مردم! همینقدر بدانید خدایی هست، مردم هم مثل ما سری تکان میدهند و میگویند عجب! آنگاه ما پا میشویم و میرویم، آنها هم پا میشوند و میروند؛ کأن لم یکن شیئاً مذکورا! یک روز مرحوم مجلسی (رضوان اللّه علیه) در کتاب «حق الیقین» و «عین الحیاة» و امثال اینها، اخلاق و عقاید دینی را با همان زبانِ خودش میگفت و دنیایی را به تفکر اعتقادیِ شیعی نزدیک میکرد. شما خیال نکنید که این کتب مجلسی بیهوده نوشته شده است؛ نخیر، پایههای تشیع را در آن زمانی که تشیع در کشور ما تازه بود همین کتابها قرص کرده است. به کتابهای «حیاة القلوب» و «حق الیقین» و «عین الحیاة» مجلسی به چشم حقارت نگاه نکنید و نگویید اینها چه اثری دارد؛ نخیر، اینها یک روز خیلی اثر داشته است. مجلسی وقتی آمده است که در همان شهر، یک قرن و نیم قبل از آن، برای اینکه مردم را به عقاید شیعه وادار کنند، چه کارهای حتّی غیر انسانییی کرده بودند؛ مجلسی و امثال او آمدند این عقاید را در دلهای مردم محکم کردند. آن روز آن مطالب به درد میخورد؛ اما امروز من و شما نمیتوانیم «حق الیقین» و «حیاة القلوب» را تجویز کنیم؛ بگذارید در قفسه به عنوان تاریخ بماند؛ اگر هنر داریم، آن مضمون را با زبانِ امروز بنویسیم. بنده امروز «حق الیقین» و «حیاة القلوب» را برای مردم تجویز نمیکنم؛ به درد مردم نمیخورد. ممکن است خیلی از شماها اصلًا «حق الیقین» را نخوانده باشید؛ اما بنده خواندهام. «حیاة القلوب»، «حق الیقین»، «عین الحیاة» این کتب فارسی مرحوم مجلسی پُر از مطلب است؛ اما نه مطلب باب جوان امروز؛ نه مطلب باب تفکر روشنفکریِ امروز که در زمان مجلسی از این حرفها عین و اثری نبود. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از فضلای حوزهی علمیهی قم - 1370/11/30 عنوان فیش :نیاز کشور و دنیا به مبلغان حوزه علمیه کلیدواژه(ها) : تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد, وظایف روحانیت, مبلغان نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : هرکس از دوستان ما برای معالجه یا کار دیگر به خارج رفت، آمد گفت به فلان کشور مبلّغ بفرستید؛ اما من به آنها میگویم آن نیازی را که شما احساس کردهاید، من پیش از شما از آن خبر داشتم؛ اما کسی را نداریم؛ شما آدمی را معرفی کنید تا من بفرستم؛ میگویند نداریم! از کشورهای مختلف میآیند و از ما مبلّغ میخواهند؛ اما نداریم! از داخل شهرهای ایران میآیند و از ما مبلّغ و امام جمعه میخواهند؛ اما نداریم؛ خیلی عجیب است! بنده به مسائل امامت جمعه اشراف پیدا کردهام. من دایماً گزارش آقایان دبیرخانهی ائمهی جمعه و جناب آقای رسولی را - که رئیس دبیرخانه هستند - میبینم و خبرها را میخوانم. جاهایی هست که گاهی شش ماه یا یک سال بدون امام جمعه میماند؛ این در حالی است که ما حوزهی به این عظمت را داریم! مگر ما گفتیم به جنگلهای آمازون بروید و تبلیغ کنید!؟ آقایان نمیروند؛ میگوییم چرا نمیروید، میگویند میخواهیم درس بخوانیم! برادران! من این روش را قبول ندارم؛ حالا شما هرچه میخواهید بگویید، بگویید؛ من واللَّه این را الهی نمیدانم! چند نفرتان بیایید از مرجعیت و از ریاست و از مدرّسی و از فضل و سوادِ در آن حد بگذرید؛ حوزه را طوری راه بیندازید که بعداً هزار نفر مثل خودتان را بهوجود بیاورید. تبلیغ که اولیترین کار ماست، حوزهی علمیهی قم این کار را نمیکند! با زحمت و تلاش زیاد، در فصل تابستان و یا به مناسبتی، آقایان عدهیی را برای تبلیغ میفرستند؛ بنده هم پشتیبانی و کمک میکنم و بر این معنا اصرار میورزم. ما در این دو، سه ساله، از سازمان تبلیغات و دفتر تبلیغات خواهش کردیم، عدهیی را فرستادند؛ ولی این کافی نیست. جاهایی هست که اصلاً روحانی پایش به آنجا نمیرسد! در سفر به استان بوشهر به منطقهیی رفتیم و وارد ده بزرگی شدیم؛ گفتیم روحانی و عالم شما کیست؟ گفتند ما روحانی نداریم! پرسیدیم چرا؟ گفتند نمیآیند بمانند! من از شما سؤال میکنم که چرا نمیروید بمانید؟ این واقعاً سؤال جدی است؛ چرا نمیروید بمانید؟ بروید در یک ده بمانید؛ چه اشکالی دارد؟ حوزه نمیتواند برای اینطور جاها مبلّغ بفرستد. مربوط به :بیانات در آغاز درس خارج فقه - 1370/06/31 عنوان فیش : حوزههای علمیه, تبلیغ, هجرت روحانیون, تبلیغ, هجرت روحانیون, مبلغان کلیدواژه(ها) : حوزههای علمیه, تبلیغ, هجرت روحانیون, تبلیغ, هجرت روحانیون, مبلغان نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : در حوزه باید به تبلیغ به صورت جدی توجه بشود؛ یعنی برای تبلیغ برنامهریزی شود. این ذخیرهی عظیم در حوزه - اینهمه روحانی جوانِ آمادهی حرف زدن و تبلیغ کردن - در اختیار ماست. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1370/04/20 عنوان فیش :قدم برداشتن علمای بزرگی چون شیخ شوشتری و حاج آقا رضا همدانی در امر منبر کلیدواژه(ها) : حاجآقا رضا همدانیِ, منبر, مبلغان, حاج میرزا حسین نوری, تاریخ حوزههای علمیه و مجاهدتهای علما نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : منبر رفتن و سخن گفتن در امر دین، جزو شریفترین کارهاست، و باید و شاید که شریفترین انسانها و عالمترین و آگاهترین آنها به مسائل اسلامی و عاملترین آنها به احکام شرعی، در این راه قدم بردارند و آن را برای خود افتخاری بدانند؛ کمااینکه در گذشته هم همینطور بوده است. افرادی مثل شیخ جعفر شوشتری عالم اخلاقی بزرگ که خود منبری بوده است؛ یا مرحوم حاج آقا رضا همدانی واعظ صاحب کتاب «هدیّة النّملة» که خود یک واعظ و یک گویندهی دینی بوده است؛ یا پسر آن مرحوم، مرحوم آقا میرزا محمّد همدانی که از علما بوده است؛ و امثال اینها. در گذشته، شخصیتهای علمی و چهرههای معروف تقوایی و دینی، متصف به این صفت و مفتخر به این فن بودهاند. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1370/04/20 عنوان فیش :نوشته شدن کتاب لؤلؤ و مرجان، توسط حاج میرزا حسین نوری درصد سال پیش کلیدواژه(ها) : تاریخ حوزههای علمیه و مجاهدتهای علما, حاج میرزا حسین نوری, مبلغان, منبر نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : تقریباً در صد سال پیش، مرحوم حاج میرزا حسین نوری، کتابی به نام «لؤلؤ و مرجان، در شرایط پلهی اول و دوم منبر روضهخوانان» نوشت. آن زمان، یک محدث که دلسوز، روشنفکر و آگاه بود، به فکر این بود که پلهی اول و دوم منبر، هرکدام شرایطی دارد؛ بیشرط نمیشود وارد این میدان شد. شاید در آن روز، روضهخوانان و مرثیهخوانان روی پلهی اول، و وعاظ روی پله دوم مینشستند. آن روز، آن بزرگوار مینوشت و در محدودهی دید آن زمان میدید؛ اما امروز شما در یک محدودهی وسیعتر میبینید و میتوانید آن را عمل بکنید: چه کسی به صورت مجاز منبر برود و مورد قبول جامعهای که بر این کار نظارت دارد، باشد؟ چه بگوید؟ کی و کجا بگوید؟ این، به معنای نسخهنویسی و دست این و آن دادن نیست. در کشورهای اسلامی دیگر اینگونه است که مأموران دولتی چیزی را مینویسند و در اختیار امام جمعهای میگذارند و میگویند این را بخوان. نه، تفکر و مطالعه و بررسی و استفادهی از اساتید فن و پیشکسوتهای این میدان لازم است و باید با معیارهایی، مناسبگویی و درستخوانی، با هدف اصلاح خواندن و گفتن، انجام بگیرد. امروز در بسیاری از زمینهها ضابطه وجود دارد. خوشبختانه حوزههای علمیه و در رأس آنها حوزهی مبارکهی علمیهی قم، در جهت سازماندهی و طبقهبندی و مراتبسازی پیش میرود. این، حرکت مبارکی است که اگرچه دیر آغاز شده، اما بالاخره شروع گردیده است. در این میدان هم چنین کاری بایستی انجام بگیرد. البته دشوار است و فکر و زحمت و پشتکار لازم دارد؛ اما باید بشود. آن نسلی که میخواهد از سخن دینی ما استفاده کند، اگر ما آن را پیراسته نکنیم، از ما نمیگذرد. مربوط به :بیانات در دیدار ائمه جمعه سراسر کشور - 1369/03/07 عنوان فیش :سنگینی و ارزش وظیفه ائمه جمعه در حکومت اسلامی کلیدواژه(ها) : ائمه جمعه, مبلغان نوع(ها) : قرآن متن فیش : آیا ما میخواهیم که این دین، کلمهی «لا اله الا اللَّه» و نظام اسلامی، در دنیا مایهی غبطهی انسانها باشد یا نه؟ اگر نمیخواهیم، پس چرا مبلّغیم؟ برویم مشغول بقالی و کاسبی بشویم! ما که لباس تبلیغ را به تنمان کردهایم، هدفمان «کلمة اللَّه هی العلیا»(1) است؛ یعنی میخواهیم کلمهی خدا را برترین و بالاترین قرار بدهیم. در طول زندگیمان، این کار را از راه منبر و گفتن بلد بودیم و انجام دادیم. حالا هم امام جمعه هستیم و در نظام و حکومت اسلامی و جمهوری اسلامی زندگی میکنیم که خود این به تنهایی، بهقدر میلیونها بار گفتن و صدها سال تبلیغ در سطح بالا قیمت دارد؛ چون جمهوری اسلامی، عمل و تحقق خارجی است و تأثیرش قابل مقایسه با گفتن نیست. این، میتواند مبلّغ اسلام باشد. اگر میخواهیم که حکومت و نظام و جامعهی اسلامی، برای ملتهای مستضعف عالم، مایهی غبطه و «لتکونوا شهداء»(2) و وسیلهی رغبت و تشویق و جذب باشد، باید مشکل را علاج کنیم و آن مقداری که در سطح ما و به عهدهی ماست، آن را انجام بدهیم. حالا به مسؤولیتهای دیگر و آن کس که دو یا سه مسؤولیت دارد، کاری ندارم؛ فعلاً امام جمعه - من حیث هو امام جمعه - را عرض میکنم. در مورد امام جمعه، این کار در صورتی تحقق پیدا میکند که او خود را برای آن، علماً و عملاً با کفایت کند و آگاهیهای لازم را برای ایجاد و انتقال معرفت به مردم کسب کند و تقوا و ورع را رعایت نماید و به آنچه که میگوید، عمل کند. به همین خاطر است که کار آقایان، کار بسیار مهمی است. 1 ) سوره مبارکه التوبة آیه 40 إِلّا تَنصُروهُ فَقَد نَصَرَهُ اللَّهُ إِذ أَخرَجَهُ الَّذينَ كَفَروا ثانِيَ اثنَينِ إِذ هُما فِي الغارِ إِذ يَقولُ لِصاحِبِهِ لا تَحزَن إِنَّ اللَّهَ مَعَنا ۖ فَأَنزَلَ اللَّهُ سَكينَتَهُ عَلَيهِ وَأَيَّدَهُ بِجُنودٍ لَم تَرَوها وَجَعَلَ كَلِمَةَ الَّذينَ كَفَرُوا السُّفلىٰ ۗ وَكَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ العُليا ۗ وَاللَّهُ عَزيزٌ حَكيمٌ ترجمه : اگر او را یاری نکنید، خداوند او را یاری کرد؛ (و در مشکلترین ساعات، او را تنها نگذاشت؛) آن هنگام که کافران او را (از مکّه) بیرون کردند، در حالی که دوّمین نفر بود (و یک نفر بیشتر همراه نداشت)؛ در آن هنگام که آن دو در غار بودند، و او به همراه خود میگفت: «غم مخور، خدا با ماست!» در این موقع، خداوند سکینه (و آرامش) خود را بر او فرستاد؛ و با لشکرهایی که مشاهده نمیکردید، او را تقویت نمود؛ و گفتار (و هدف) کافران را پایین قرار داد، (و آنها را با شکست مواجه ساخت؛) و سخن خدا (و آیین او)، بالا (و پیروز) است؛ و خداوند عزیز و حکیم است! 2 ) سوره مبارکه البقرة آیه 143 وَكَذٰلِكَ جَعَلناكُم أُمَّةً وَسَطًا لِتَكونوا شُهَداءَ عَلَى النّاسِ وَيَكونَ الرَّسولُ عَلَيكُم شَهيدًا ۗ وَما جَعَلنَا القِبلَةَ الَّتي كُنتَ عَلَيها إِلّا لِنَعلَمَ مَن يَتَّبِعُ الرَّسولَ مِمَّن يَنقَلِبُ عَلىٰ عَقِبَيهِ ۚ وَإِن كانَت لَكَبيرَةً إِلّا عَلَى الَّذينَ هَدَى اللَّهُ ۗ وَما كانَ اللَّهُ لِيُضيعَ إيمانَكُم ۚ إِنَّ اللَّهَ بِالنّاسِ لَرَءوفٌ رَحيمٌ ترجمه : همانگونه (که قبله شما، یک قبله میانه است) شما را نیز، امت میانهای قرار دادیم (در حد اعتدال، میان افراط و تفریط؛) تا بر مردم گواه باشید؛ و پیامبر هم بر شما گواه است. و ما، آن قبلهای را که قبلا بر آن بودی، تنها برای این قرار دادیم که افرادی که از پیامبر پیروی میکنند، از آنها که به جاهلیت بازمیگردند، مشخص شوند. و مسلماً این حکم، جز بر کسانی که خداوند آنها را هدایت کرده، دشوار بود. (این را نیز بدانید که نمازهای شما در برابر قبله سابق، صحیح بوده است؛) و خدا هرگز ایمان [= نماز] شما را ضایع نمیگرداند؛ زیرا خداوند، نسبت به مردم، رحیم و مهربان است. مربوط به :بیانات در جمع مدرسین، فضلا و طلاب حوزه علمیه مشهد - 1369/01/04 عنوان فیش :احساس مسئولیت و احترام به بزرگان در سیره امام خمینی(ره) کلیدواژه(ها) : امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه), درسهای امام خمینی, مبلغان, احساس مسئولیت, تاریخ فعالیتها و مبارزات آیت الله خامنه ای قبل از, ارتباط آیت الله خامنهای با امام خمینی, حاج میرزا حسین نوری, تاریخ حوزههای علمیه و مجاهدتهای علما نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : امام فقید عظیمالشأن(رضواناللَّهتعالیعلیه) که حقاً از همه جهت اسوه بودند - این کلمهی «همه جهت» را من باتوجه عرض میکنم - واقعاً ازهربعدی انسان نگاه میکند، میبیند جا دارد که انسانها وطلاب علم و روّاد طریق هدایت مردم، بهایشان اقتدا کنند. آن بزرگوار در قم، اولین روزی که برای درس روی منبر نشستند، من در درسشان حاضر بودم. ایشان قبلاً روی زمین مینشستند و درس میگفتند و بعد از چندی که جمعیت زیاد شد و طلاب میخواستند چهرهی ایشان را زیارت کنند و صدایشان را درست بشنوند، اصرار کردند که روی منبر بنشینند. گمان میکنم ایشان بعد از رحلت مرحوم آیةاللَّهالعظمی بروجردی(رضواناللَّهعلیه) این را قبول کردند. تا آن بزرگوار حیات داشتند، ایشان منبر ننشستند. این بزرگوار، آن روز را تماماً به نصحیت گذراندند. اولین مطلبی که بعد از «بسماللَّه» فرمودند، این بود که مرحوم آقای نائینی(رحمةاللَّهعلیه)، روز اولی که برای درس روی منبر نشست، گریه کرد و گفت: این همان منبری است که شیخ انصاری(ره) روی آن نشسته، حالا من باید روی آن بنشینم. ایشان از همینجا، شروع به نصیحت کردن طلاب کردند که بفهمید چه کاری میکنید و چهقدر این مسؤولیت سنگین است. البته جزییات فرمایشهای آن روز، الان در ذهنم نیست. ایشان در آن روز که این صحبتها را میکردند، در حد یک مدرّس بزرگ و یک فقیه عالیمقامِ مهیای مرجعیت بودند. احساس مسؤولیت، اینقدر مهم است. از آنجا بگیرید، تا معممان و روحانیونی که در طبقات پایینتر هستند، تا برسد به یک مرثیهخوان و یک روضهخوان معمولی، که او هم در آن کاری که برعهده گرفته، باید احساس مسؤولیت بکند. اگرچه رتبهی وجودی شغل در مورد چنین کسی، به مراتب ضعیفتر از رتبهی وجودی شغل در مورد یک مدرّس عالیمقام است، لیکن این فرد هم باید احساس مسؤولیت بکند. یکوقت در جمع آقایان گفتم، شاید هم خودتان دیده باشید که محدّث عالیمقام، مرحوم آقا میرزا حسین نوری(رضواناللَّهتعالیعلیه)، کتابی به نام «لؤلؤ و مرجان» دارند. دنبالهی اسم لؤلؤ و مرجان، این است: در شرایط پلهی اول و دوم منبر روضهخوانان. ایشان یک کتاب نوشته است که نگویند حالا ما که ادعای علم و اجتهاد و ارشاد مردم را نداریم؛ فقط روضهخوانیم! سابق که این منبرهای چند پله بود، همه نمیرفتند که آن بالای منبر بنشینند. وعاظ درجهی اول این کار را میکردند، لیکن متوسطان و پایینها، همین پلهی اول مینشستند و این حرمت را نگه میداشتند. کار خوبی هم بود، حالا هم خوب است که همین مراعاتها بشود و هر کسی حد خودش را رعایت بکند. تا همین زمانهای ما هم بود. مثلاً یک نفر که فقط مسأله میگفت، آن بالا نمیرفت. همین فرد، اگر میخواست از روی کتاب مسألهیی بگوید، یا اگر یک نفر میخواست روضه بخواند، پلهی اول و دوم مینشست. همین هم شرایطی دارد. پس، ببینید که احساس مسؤولیت باید باشد. مربوط به :بیانات در مراسم سالگرد شهادت دکتر مفتح - 1364/09/26 عنوان فیش : تبلیغ, مبلغان کلیدواژه(ها) : تبلیغ, مبلغان نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : ما برای انتقال معارف اسلامی به اعماق جامعه و به دبیرستانها، به دانشجویان دانشگاهها، به دانشآموزان دبیرستانها و به خیلی از نقاط این جامعه احتیاج داریم به انسانهایی كه از اسلام و از مبانی اسلامی و از تفكر الهی اسلام آگاه باشند. |