اختصاصات تشیع, منبر, مداحی, روضهخوانی یکی از ابزارهای بصیرتافزایی و تحکیم معارف انقلاب و اسلام که ما داریم و دیگران در دنیا معمولاً ندارند، همین مدّاحی، روضهخوانی، منبر و مجالس مردمی است؛ این در دنیا معمول نیست.1395/04/24
مرحوم حاجی رکن؛ نمونهای یک منبری هنرمند سعی کنید در تبیین، عنصر اتقان مطلقاً به دست فراموشی سپرده نشود؛ اتقان. اتقان خیلی مهم است. گاهی اوقات انسان خیال میکند برای شیرین کردن یک قضیه در چشم مخاطبین، باید آن را با پیرایهها و اغراقهائی بیامیزد؛ بعد که از یک افق بالاتری نگاه میکند، میبیند نه، این پیرایهها - چون مصنوع ما بود - نه فقط بر ارزش آن عنصر حقیقی نیفزود، بلکه گاهی از آن کاست. اتقان را در نظر بگیرید و روایت را روایت صحیح قرار بدهید؛ نگذارید روضهخوانی برای شهدا، به سرنوشت روضهخوانی برای سیدالشهداء (علیه الصّلاة و السّلام) - در دورههائی - دچار بشود. همان چیزی که هست را بیان کنید؛ منتها بیان هنرمندانه. ما میخواهیم کمبودهای هنرمندی خودمان را در تبیین حوادث عاشورا، با اضافه کردن افزودنیهای غیرلازم پر کنیم؛ در حالی که نه، اگر ما بلد باشیم و ما هنرمند باشیم، هیچ افزودنیای لازم نیست. ما در مشهد یک واعظی داشتیم، مرحوم حاجی رکن؛ به او میگفتیم آقای رکن و حدود شاید چهل سال، چهل و پنج سال قبل از این - یا بیشتر - ایشان از دنیا رفته. منبری پیرمرد محاسن سفیدی بود، واعظ خوبی بود و منبر بسیار شیرین و جذابی هم داشت. میرفت منبر و روضه میخواند؛ این روضه مجلس را منقلب میکرد؛ زیر و رو میکرد. در حالی که مطلقاً - تعبیر خودش این بود و بارها در منبر میگفت که خاک بر دهانم اگر اسمی از نیزه و شمشیر و خنجر بیاورم - از این چیزهائی که متعارف است که گفته بشود، هیچ نمیگفت؛ اصلاً و ابداً. حادثه را تصویر میکرد؛ تصویر هنرمندانه. یک هنرمند غریزی و بالذات بود. واقعاً یک هنرمند بود. اگر اینجور هنرمندها شناخته بشوند و تربیت بشوند، خیلی باارزشند. اینجوری است قضیه؛ ما اگر بتوانیم ابعاض و ابعاد حادثه را با نگاه هنرمندانه و با زبان هنرمندانه، ببینیم و تبیین و تصویر بکنیم، به افزودنی هیچ احتیاج ندارد؛ این افزودنیهای مضر و رنگآمیزیهای غیرلازم هیچ لزومی ندارد. در مورد شهدا هم همین کار را بکنید. خوشبختانه ما به عهد شهدا نزدیکیم، وصیتنامههای اینها را داریم، پدر و مادرهای اینها خیلیشان هستند و همرزمان اینها حضور دارند؛ آدم میبیند. کتابی از همین کتابهای شهدا را من نگاه میکردم که با همرزمهای او مصاحبه شده بود و جزئیات را ذکر میکردند؛ بعضی از آن همرزمها خودشان شهید شده بودند و بعضیها زنده بودند؛ انسان در هنگام خواندن کتاب به گریه میافتاد! هیچ لازم نبود که کسی برای انسان نوحهسرائی کند. مسئلهی شهدا اینجوری است. مسئلهی شهدا خیلی مسئلهی بزرگی است، خیلی مسئلهی داغی است؛ ما کمتر پرداختهایم، کمتر میپردازیم.1389/04/14
رکن الواعظین؛ نمونه یک منبری و روضهخوان هنرمند من بارها توصیه كردهام، باز هم توصیه میكنم؛ منبرتان را، مجلستان را تقسیم كنید به دو قسم: قسم اول، معارف و اخلاقیات ... یك قسم منبر هم مربوط به مدایح و مراثی اهلبیت(علیهمالسّلام) است. البته ما در باب مرثیهخوانی حرفهای زیادی داریم... در مرثیهخوانی بایستی به صدق واقعه پایبند بود. درست است كه شما میخواهید مستمع خودتان را بگریانید، اما این گریاندن را به وسیلهی هنرنمائی در كیفیت بیان واقعه تأمین كنید، نه در ذكر واقعهای كه اصل ندارد. ما در گذشتهها سراغ داشتیم - انشاءاللَّه حالا آنجور نیست - كه بعضیها فیالمجلس یك چیزی را جعل میكردند؛ نكتهای همان جا به ذهنش میآمد، میدید خوب است، موقعیت خوب است، همان جا میگفت و از مردم اشك میگرفت! این درست نیست. اشك گرفتن از مردم كه هدف نیست؛ هدف، آمیختن این دلِ اشكآلود - كه اشك را به چشم میرساند و چشم را اشكبار میكند - به معارف زلال است؛ البته با هنرنمائی. ما در مشهد یك منبریِ معروفی داشتیم - خدا او را رحمت كند - مال پنجاه سال قبل است؛ مرحوم ركن الواعظین. او منبر میرفت و مردم پای منبر روضهخوانی او مثل ابر بهار گریه میكردند؛ در حالی كه خودش هم بارها میگفت من اسم نیزه و خنجر نمیآورم. واقعاً هم نمیآورد؛ بنده دهها منبر از او دیده بودم. حادثه را آنچنان هنرمندانه تصویر میكرد كه مجلس را منقلب میساخت؛ بدون اینكه بگوید «كشتند»، بدون اینكه بگوید «تیر زدند»، بدون اینكه بگوید «شمشیر چنین زدند» یا «خنجر چنین زدند»؛ اینها را نمیگفت. میتوان با شیوههای هنرمندانه، روضهخوانیِ خوب كرد و گریاند.1389/03/13
حضرت امام حسین(علیه السلام), بیان درست حوادث عاشورا, مبارزه با تحریف, روضهخوانی, مبلغان نگذارید مفاهیم و كارهای تحریفآمیز و غلط، چشمها و دلها را از چهرهی مبارك و منور سید الشهدا علیهالصلاهوالسلام، منحرف كند. با تحریف مقابله كنید.1374/03/03
روضهخوانی, عاشورا, بیان درست حوادث عاشورا, مبلغان عاشورا و ماجراى حسینبنعلى باید در منبر، به شکل سنتى روضهخوانى شود؛ اما نه براى سنتگرایى، بلکه از طریق واقعهخوانى.1374/03/03
روضهخوانی, عزاداریهای اهلبیت (علیهمالسلام) روضهخوانی و سینهزنی باید باشد؛ اما نه در هر عزایی. این را بدانید که روضه خواندن و گریه کردن - آن سنت سنیه - مربوط به همهی ائمه نیست؛ متعلق به بعضی از ائمه است.1370/12/13