[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :بیانات در دانشگاه فرهنگیان - 1397/02/19 عنوان فیش :دعوای بنیادی آمریکا با جمهوری اسلامی کلیدواژه(ها) : دشمنی آمریکا با انقلاب و نظام اسلامی, تاریخ دشمنی آمریکا با ایران, تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : مسئلهی آمریکا یک مسئلهی جدّی است. آمریکا با ما دشمن است؛ این دشمنی هم با شخص این حقیر یا با شخص سردمداران نظام نیست، با مجموعهی نظام اسلامی است که امروز ملّت ایران، این نظام را پذیرفته و در راه او دارد حرکت میکند؛ این دشمنی یک چنین دشمنیای است. مخصوص این شخص هم نیست؛ دولت آمریکا و نظام آمریکایی، از آغاز پیدایش جمهوری اسلامی با او دشمن بود و بد بود و در صدد براندازی بود. حتّی دولت قبل -دولت اوباما- که هم در نامه به بنده، هم در اظهارات میگفتند که ما در صدد براندازی نیستیم، دروغ میگفتند؛ آنها هم در صدد براندازی بودند؛ براندازی نظام جمهوری اسلامی؛ مسئلهی برجام و این حرفها بهانه است. ببینید، آن وقتی که مسئلهی هستهای و تحریمها شروع شده بود، بودند کسانی از معاریف این کشور و مسئولان سطح بالا که به بنده مراجعه میکردند و میگفتند «شما چه اصراری دارید که روی این مسئلهی هستهای میایستید؟ چه اصراری دارید؟ خب آمریکاییها بهانهگیری میکنند، بدجنسی میکنند، خباثت میکنند؛ بگذارید کنار، خودمان را راحت کنیم»؛ این را به من میگفتند. البتّه این حرف غلط بود چون مسئلهی هستهای، نیاز کشور است؛ این را من بارها گفتهام؛ ما تا چند سال دیگر احتیاج داریم بیست هزار مگاوات برق هستهای داشته باشیم؛ این محاسبهی مسئولان ذیربطِ کشور است؛ نیاز به این داریم؛ خب از کجا [بیاوریم]؟ آن روزی که ما نیاز پیدا کردیم، میگویند شما امروز نفت دارید؛ خب این نفت ابدی که نیست؛ آن روزی که این نفت در اختیار این کشور نبود یا با این شدّت و فراوانی نبود، آنوقت ما باید تازه شروع کنیم به دنبالهی انرژی هستهای و امکانات هستهای؟ آن روز باید شروع کنیم؟ نسلهای آن روز، ما را لعنت نخواهند کرد که آن وقتی که شما باید شروع میکردید، شروع نکردید؟ این حرف غلط بود که «ما چه احتیاجی داریم»؛ چرا، احتیاج داریم. حالا گیرم احتیاج نداشتیم؛ بنده به آنها میگفتم مسئلهی ایرادگیری آمریکا و تحریمهایی که علیه ما اعمال میکنند و دشمنیای که با ما میکنند، مربوط به انرژی هستهای نیست، این بهانه است؛ این را اگر گذاشتیم کنار، یک بهانهی دیگر پیدا میکنند و همین دشمنی را میکنند. میگفتند «نه آقا اینجوری نیست»؛ حالا ملاحظه کردید که اینجوری است. مسئلهی انرژی هستهای را ما در برجام به شکلی که مخالفین ما میخواستند، زیر بار رفتیم و قبول کردیم امّا دشمنیها تمام نشد؛ مسئلهی حضور ما در مناطق خاورمیانه را مطرح میکنند، مسئلهی موشک را مطرح میکنند. شما اگر فردا اعلام کنید که ما دیگر موشک درست نمیکنیم یا بیشتر از فلان مقدار بُرد، موشک تولید نمیکنیم، این قضیّه [هم] تمام خواهد شد امّا یک قضیّهی دیگر درست خواهد شد، یک موضوع دیگر را مطرح میکنند. دعوا، دعوای بنیادی است؛ با نظام جمهوری اسلامی مخالفند. مربوط به :بیانات در دانشگاه فرهنگیان - 1397/02/19 عنوان فیش :نامه ترامپ به رؤسای کشورهای خلیجفارس کلیدواژه(ها) : مخالفت با نظام اسلامی, رابطه ایران و امریکا, دشمنی آمریکا با انقلاب و نظام اسلامی, تاریخ دشمنی آمریکا با ایران, تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد, تاریخ دوران بعد از فروپاشی شوروی و سلطه آمریکا نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : علّت مخالفت با نظام جمهوری اسلامی این است که جمهوری اسلامی آمد دستِ سلطهی آمریکایی را از کشور کوتاه کرد؛ همهی مسئله این است. آمریکاییها بر یک کشوری با ثروت، با امکانات و در موقعیّت راهبردی حسّاس جغرافیایی مثل ایران، بهطورکامل مسلّط بودند؛ انقلاب و جمهوری اسلامی آمدند دست اینها را کوتاه کردند؛ اینها میخواهند انقلاب و جمهوری اسلامی را نابود کنند بهخاطر این؛ میخواهند تسلّط داشته باشند؛ همچنانکه بر بسیاری از کشورهای منطقه متأسّفانه تسلّط دارند. آنها میخواهند دستور بدهند «باید این کار را بکنید» و حاکم فلان کشورِ این منطقهی حسّاس، «بایدِ» آنها را روی چشم بگذارد و قبول بکند! آنها این را میخواهند. توجّه بفرمایید! اینها نکتهی مهمّی است؛ مسئله، مسئلهی احساسات نیست؛ مسئله، مسئلهی این نیست که انسان ناگهان بهخاطر یک حادثهی دفعی مثلاً فرض کنید موضعگیری بکند؛ مسئله، مسئلهی اساسی و ریشهای است؛ اینها نوکر لازم دارند؛ جمهوری اسلامی عزّت خود را به رخ اینها کشیده و اینها نمیتوانند تحمّل کنند. آنها میخواهند حکّامی وجود داشته باشند که پولشان را بگیرند، از امکاناتشان استفاده کنند، دستور آنها را اطاعت بکنند، هروقت هم که آنها میل داشتند اینها عوض بشوند؛ مثل اینکه یک روزی انگلیسها همین نقش را در منطقه داشتند، یک روز رضاخان را آوردند، یک روز هم رضاخان را به دلایلی مایل بودند ببرند و بردند و پسرش را سر جایش گذاشتند؛ آنها این را میخواهند. متأسّفانه در کشورهای خلیجفارس، در کشورهای منطقهی غرب آسیا، این حالت در بسیاری از [این] کشورها وجود دارد؛ اینها در مقابل آمریکا خاضعند، خاشعند؛ انسان چه بگوید: مثل عبد ذلیل! همین دو سه روز قبل از این، ترامپ یک نامهای نوشته است به رؤسای کشورهای خلیجفارس -که به این نامه ما توانستیم دست پیدا کنیم و ببینیم- و در این نامه به اینها میگوید که باید همهتان متّفق بشوید، باید این کار را بکنید، باید آن کار را بکنید، من هفت تریلیون دلار اینجا خرج کردهام برای شما. مردک! هفت تریلیون دلار شما برای اینها خرج کردی! هفت تریلیون دلار خرج کردی برای اینکه بر عراق مسلّط بشوی، بر سوریه مسلّط بشوی؛ خب نتوانستی؛ به درک! میگوید باید این کار را بکنید، این کار را بکنید، این کار را بکنید؛ [در جملاتش] «باید» دارد! به همهی این رؤسا هم این نامه را نوشته و فرستاده. اینها میخواهند به جمهوری اسلامی هم «باید» بگویند؛ چون نمیتوانند، [لذا] دشمنند و میخواهند آن را بردارند؛ دعوا [سرِ] این است. ملّت ایران، یک ملّت مستقلّی است، ملّت عزیزی است. حکّام گذشتهی این ملّت -پادشاهان دوران قاجار و پادشاهان پهلوی- عزّت این ملّت را گرفتند، این ملّت را ذلیل کردند، عقب نگه داشتند، زیر بار تحمیل قدرتها بردند، [لذا] اینها عادت کردند و دلشان میخواهد که همین قضیّه اتّفاق افتاده باشد. حالا اسلام -جمهوری اسلامی، نظام اسلامی، انقلاب اسلامی- آمده این ملّت را به عزّت خودش برگردانده، این ملّت ایستادهاند، اینها نمیتوانند تحمّل کنند؛ دعوا سرِ این است. اینجوری خیال نکنند که «آقا شما چه اصراری دارید که سرِ فلان قضیّه میایستید»! که میآمدند بعضیها به ما میگفتند؛ خدا از سر تقصیراتشان بگذرد. خب، این مسئلهی آمریکا است. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان نظام - 1396/03/22 عنوان فیش :ضربه خوردن مصدق از اعتماد به آمریکا کلیدواژه(ها) : دشمنی آمریکا با انقلاب و نظام اسلامی, تاریخ دشمنی آمریکا با ایران, اعتماد به امریکا, اعتماد به دشمن, محمد مصدق, کودتای 28 مرداد نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : بسیاری از مسائل ما با آمریکا اساساً قابل حل نیست، علّت هم این است که مشکل آمریکا با ما، خود ما هستیم -یعنی خود جمهوری اسلامی- مشکل این است. نه انرژی هستهای مشکل است، نه حقوق بشر مشکل است؛ مشکل آمریکا با نفْس جمهوری اسلامی است. اینکه یک دولتی، یک نظامی، یک حکومتی به وجود بیاید، آن¬هم در یک جای مهمّی مثل ایران، آن¬هم در یک سرزمین ثروتمندی مثل ایران، یک حکومتی سرِ کار بیاید که به «آری و نه»ی قدرتی مثل آمریکا اعتنا نداشته باشد و خودش در مسائل «آری و نه» بگوید، این برایشان غیر قابل تحمّل است؛ با این مخالفند، با این معارضند. این معارضه را چهجوری میخواهید حل کنید؟ بنابراین، با آمریکا مشکلات ما حل¬شدنی نیست؛ اینها با اصل نظام مشکل دارند. من به شما این را عرض بکنم که با قطع نظر از نظام، با استقلال کشور هم مشکل دارند؛ یعنی اگر فرض کنیم یک نظامی غیر نظام جمهوری اسلامی هم سر کار بود و بنا بود مستقل باشد، اینها با آن مشکل داشتند. این تجربهی نهضت ملّی جلوی چشم ما است. در نهضت ملّی، دکتر مصدّق به آمریکاییها حسنِظن داشت، بلکه ارادت داشت امّا مایل نبود تکیه کند به آنها؛ -با انگلیسیها البتّه بد بود- مایل به استقلال بود. آن کسی که عامل کودتا علیه دکتر مصدّق شد، نه یک انگلیسی، [بلکه] یک آمریکایی بود و پشت سرش بیش از دستگاه اینتلیجنت-سرویس انگلیس، سیای آمریکا قرار داشت؛ آمریکا اینجوری است. یعنی با یک نظامی و با یک حکومتی هم که مطلقاً حکومت دینی هم نیست، حکومت انقلابی هم نیست -نهضت ملّی که یک حکومت انقلابی نبود؛ فقط دنبال استقلال کشور از زیر یوغ انگلیسها بود و خیال میکرد آمریکاییها کمکش میکنند- نتوانستند بسازند؛ با استقلال کشور مخالفند. مربوط به :بیانات در دیدار دانشآموزان و دانشجویان - 1395/08/12 عنوان فیش :تسخیرلانه جاسوسی واکنشی بر خباثت های آمریکا بود کلیدواژه(ها) : تسخیر لانه جاسوسی, لانه جاسوسی, دشمنی آمریکا با انقلاب و نظام اسلامی, دخالتهای آمریکا در ایران, تاریخ دشمنی آمریکا با ایران, مطالعه اسناد لانهی جاسوسی نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : روز سیزدهم آبان که نام آن را در کشور روز [مبارزه با] استکبار نهادهاند، به نظر من -ضمن اینکه آن نام، نام درستی است- روز جوان است؛ روز جوان مؤمن، جوان انقلابی، جوان شجاع، جوان دلاور، جوان مبتکر، جوانی که دست به کاری میزند که دشمن را از ابتکار، و از حرکت بازمیدارد. به این معنا روز جوان است. از آن روز سالها گذشته لکن معنای آن روز همچنان باقی است. اینکه شنیدید امام این حرکت را انقلاب دوّم نامیدند، بیمعنا نیست؛ از ساعات اوّل پیروزی انقلاب بلکه حتّی قبل از انقلاب دشمن درصدد توطئه برآمد. آمریکاییها چند روز قبل از پیروزی انقلاب آدم فرستادند اینجا که شاید بتوانند یک کودتایی راه بیندازند و حرکت مردم را خنثی کنند که البتّه نتوانستند. بعد هم که انقلاب پیروز شد، انواع و اقسام تلاشها را کردند؛ چه تلاشهای سیاسی رسمی که سنای آمریکا از همان روزهای اوّل علیه جمهوری اسلامی موضع گرفت، اعلام خصومت کرد، اعلام تحریم کرد -که این راههای رسمی بود، راههای علنی بود- چه از راههای غیر علنی، که تماس گرفتند با عوامل خودشان، با مزدوران خودشان در داخل کشور که شاید بتوانند از حضور قومیّتهای مختلف برای ایجاد اختلاف در میان ملّت استفاده کنند، که تو دهنشان خورد. هم خود قومیّتهای ما -عرب ما، تُرک ما، کُرد ما، لُر ما، ترکمن ما، که همه آماج این توطئه بودند- در مقابل آمریکا ایستادند و هم جوانان مؤمن، جوانانی که آن روز، هنوز اسم پاسدار رویشان نبود، اسم بسیج رویشان نبود امّا بهمعنای حقیقی کلمه پاسدار انقلاب بودند و بسیجیِ راه انقلاب بودند، رفتند توطئهی آمریکا را خنثی کردند. بنابراین آمریکاییها از ساعت اوّل شروع کردند و اینها همه غیر از کارهایی بود که در داخل سفارت آمریکا همینجا در تهران انجام میگرفت. بعد از آنکه جوانهای ما رفتند و این مرکز را تسخیر کردند و با زحمت زیاد توانستند کاغذهایی را که خرد شده بود، مدارکی را که در کاغذخردکن ریخته شده بود، گردآوری کنند، جمع کنند، بههم بچسبانند و بهصورت کتاب دربیاورند، آنوقت معلوم شد که چه توطئههایی هم در طول این مدّت در داخل سفارت آمریکا وجود داشته. این کتابها حدود هفتاد جلد است؛ شماها خواندهاید اینها را؟ چرا هیچ نشانی از مضامین برگزیدهی این کتابها در مجموعهی مدارس ما، دبیرستانهای ما، دانشگاههای ما نیست؟ چرا؟ این یکی از اعتراضهای من است. وزیر جدید محترم آموزشوپرورش اینجا در جلسه هستند؛ چرا اینها را داخل کتابهای درسی قرار نمیدهید؟ چرا نمیگذارید نسل جوان ما، نسل جدید ما بفهمد و بداند که آمریکا با اینجا چه کرده است و چه توطئههایی زیر سر داشته؟ حرکت دانشجویان برای تسخیر سفارت، واکنش به اینهمه خباثت بود که پیروزمندانه اتّفاق افتاد؛ یعنی جلوی تحرّک ابرقدرتِ پُرروی زیادهخواه آمریکا را در داخل کشور گرفت؛ انقلاب یعنی این. مربوط به :بیانات در دیدار جمعى از دانشجویان - 1395/04/12 عنوان فیش :مصادیق دشمنی آمریکا و غرب با ملت ایران کلیدواژه(ها) : تاریخ دشمنی آمریکا با ایران, تاریخ فعالیتها و مبارزات آیت الله خامنه ای قبل از, دخالتهای آمریکا, دخالتهای آمریکا در ایران, کودتای 28 مرداد, حمایت آمریکا از رژیم پهلوی, نفوذ آمریکا در رژیم پهلوی, وضعیت سیاسی در رژیم پهلوی, تجربه برجام نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : این کسانی که امروز طرفدار گرایش به غربند، به نظر من عقلشان را باختهاند، تعقّل نمیکنند. اینهایی که میگویند برای پیشرفت کشور باید به غرب تکیه بکنیم و به غرب پناه ببریم و با آنها رفاقتمان را تشدید بکنیم، به نظر من عاقلانه حرف نمیزنند. خب غرب به ما تجربههایی داده. اوّلین کاری که عقل میکند [این است که] باید از تجربهها استفاده کند. رضاخان را غربیها بر ما تحمیل کردند، بیست سال آن استبداد و دیکتاتوری عجیبوغریب و بینظیر؛ بعد غربیها محمّدرضا شاه را بر این کشور تحمیل کردند، مردم که نقشی نداشتند، غربیها نشستند و گفتند ایشان به جای پدرش باشد؛ بعد غربیها به او کمک کردند تا بتواند یک حکومت ملّی را سرنگون کند، غربیها خودشان مستقیماً در بیستوهشتم مرداد حکومت مصدّق را -که یک حکومت ملّی بود، کاری به اعتقادات مصدّق ندارم، بالاخره حکومت ملّی بود- سرنگون کردند؛ غربیها در این کشور ساواک را راه انداختند [بهعنوان] وسیلهای برای سرکوب عجیبوغریب هر فکر مخالف! من یکوقتی گفتم؛ یک نفر با من همزندان بود در قزلقلعه، جرمش این بود که در تقویم بغلیاش یک شعر خیلی چرند -یعنی واقعاً از لحاظ شعری سطح پایین- [نوشته بود]؛ شعرش این بود: همه برگویید از برنا و پیر لعنةالله رضاشاه کبیر این را به شش ماه زندان محکوم کردند! برای خاطر همین شعر غلطِ چرند؛ ازاینقبیل الیماشاءالله. اصلاً داشتن یک اطّلاعیّهای که علیه خواستههای دستگاه بود، برای ما قابل تصوّر نبود. همان اوقات یک نفر از دوستان ما از پاکستان آمده بود مشهد، میگفت که بله، نشسته بودیم فلان اطّلاعیّه را در پارک میخواندیم. بنده با تعجّب گفتم در پارک! اطّلاعیّه را انسان در پارک میتواند بخواند؟ اصلاً برای ما قابل تصوّر نبود که بشود آدم در پارک بنشیند یک اطّلاعیّه را مطالعه کند؛ اختناق اینجوری بود. خب این را غربیها به وجود آوردند. اینهمه اعدام، اینهمه کشتار، اینهمه سختگیری، اینهمه تبعید، اینهمه زندان؛ این تا انقلاب. از انقلاب به این طرف هم که خب دیدهاید دیگر، معلوم است: اوّلین تحریمها، اوّلین حملهها، اوّلین خیانتها، اوّلین جاسوسیها، اوّلین نفوذهای امنیّتی، اوّلین تهاجمات وسیع و همهجانبهی تبلیغاتی علیه انقلاب اسلامی از طرف غربیها شد دیگر؛ از طرف آمریکا و از طرف اروپا؛ و بعد همینطور جلو بیایید: قبل از جنگ تحمیلی، کمک به گروهکهای چپ؛ گروهکها چپ بودند، [امّا] حامیشان آمریکای راست بود! در جنگ تحمیلی، کمک به صدّام، کمک موشکی، کمک بیولوژیکی -بهاصطلاح کمک بمبهای شیمیایی- اینجوری کمک کردند به صدّام؛ نقشهی نظامی به او دادند و همهجور کمک کردند؛ [به خاطر این] جنگ هم هشت سال طول کشید! هشت سال شوخی نیست. بعد از جنگ هم آن کارهایی که کردند: اسقاط هواپیما است؛ نزدیک سیصدنفر را در یک هواپیمای مسافری زدند؛ آن مرد بیشرم که رئیسجمهور آمریکا بود، آمد گفت من از ایران عذرخواهی نمیکنم؛ خب به دَرَک؛ عذرخواهی نکن! عذرخواهی هم حتّی نکردند؛ اینها چه کسانی هستند؟ تجربه به ما چه میگوید؟ بعد قضایای مختلف تا امروز؛ تا قضیّهی برجام. خب همین کشور فرانسه نبود که وزیر خارجهاش با آن وقاحت وارد میدان شد و به قول آن روز، نقش پلیس بد را بازی کرد؛ سختگیریها و فشارها و بهانهگیریهای جدید؟ آمریکاییها هم که یکجور دیگر. راجع به خود قضیّهی برجام هم من دیگر صحبت کردهام؛ هم در آن جلسه صحبت کردم، هم در جلسهی هیئت دولت صحبت کردم و بیشتر از آن هم مصلحت نمیدانم که حالا من در آن زمینه صحبت کنم، به دلایلی؛ امّا خب در برجام یک چیز ثابت شد و آن اینکه آمریکاییها دارند دشمنی میکنند با ما، دارند دشمنی میکنند؛ نهفقط کنگرهی آمریکا که حالا نقش شمر را دارد بازی میکند بهاصطلاح، اینهایی هم که نقش شمر را نمیخواهند بازی کنند -یعنی دولت آمریکا- اینها هم دارند دشمنی میکنند منتها شکل دشمنیشان فرق دارد با آنها؛ امّا دارند دشمنی میکنند؛ اینکه خب [معلوم شد]. خب، اینها را ما تجربه قرار بدهیم. عقلانیّت این است که انسان با یک چنین دشمنی، با خرد، با تدبیر، با حذر، با فریب نخوردن، با نزدیک نشدن به میدان توطئهی او، با وارد نشدن در میدانی که او ترسیم کرده، با اینها باید انسان پاسخ بدهد. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان نظام - 1395/03/25 عنوان فیش :شروع ستیزه گری آمریکا نسبت به جمهوری اسلامی کلیدواژه(ها) : تاریخ دشمنی آمریکا با ایران, تاریخ جمهوری اسلامی در زمان حیات امام خمینی(ره), دشمنی آمریکا با انقلاب و نظام اسلامی, دشمنی استکبار با انقلاب و نظام اسلامی نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : بعضی خیال میکنند دشمنیهایی که با ما میشود بهخاطر این است که ما ستیزهگری کردهایم؛ ما دائماً انگشت در چشم اینها کردهایم، [لذا] اینها از این جهت با ما دشمنی میکنند؛ نه، این هم خیال غلطی است، تصوّر غلطی است. ما شروعکننده نبودهایم. اوّل انقلاب آمریکاییهایی که دستگیر شده بودند، چند روزی نگه داشته شده بودند، امام فرمود با کمال مراقبت بروند به محلّ خودشان، سفارت خودشان؛ تا قبل از اینکه مسئلهی تسخیر سفارت پیش بیاید -که آن هم عواملی داشت، مقدّماتی داشت- [آمریکاییها] در کمال امنیّت اینجا زندگی میکردند؛ راحت میرفتند، میآمدند؛ و البتّه بدجنسی میکردند. ما شروع نکردیم، آنها شروع کردند؛ آنها از همان اوّل شروع کردند: با بدگویی، با تحریم، با طلبکاری، با پناه دادن به دشمن ملّت ایران؛ شروعکننده آنها بودند. وانگهی فقط آمریکا که نیست، کشورهای دیگر [هم هستند]؛ حالا مثلاً فرض بفرمایید جمهوری اسلامی نسبت به فرانسه چه ستیزهگریای کرده؟ کشور فرانسه چون امام مدّتی در آنجا بود، حتّی مورد تمجید نیروهای انقلابی هم بود امّا خب میبینید که چهکار میکنند. دیدید در قضیّهی هستهای که فرانسویها نقش پلیس بد را اجرا کردند -البتّه مدیریّت برنامه با آمریکاییها بود، معلوم بود لکن در قضیّهی هستهای بدترین موضع را فرانسویها [گرفتند]- ما با فرانسویها چهکار کرده بودیم؟ ستیزهگری کرده بودیم؟ حال یک کشور کوچکی مثل هلند مثلاً؛ در هر قضیّهای که شما نگاه کنید از قضایایی که پای جمهوری اسلامی به میان است، در آن لیست و فهرست دشمنها، یکیاش هلند است! حالا ما با هلند چهکار داشتیم؟ چه ستیزهگریای؟ کشور کوچکی که در گوشهی اروپا افتاده [است]. بحث این نیست که ما با آنها دشمنی و ستیزهگری کردیم. مثلاً فرض بفرمایید کانادا روابطش را با ما قطع کرد. ما با کانادا دشمنی کرده بودیم؟ ستیزهگری کرده بودیم؟ قضیّه این نیست، قضیّه چیز دیگری است. ما خودمان را نباید فریب بدهیم و بگوییم «آقا، ما دشمنی نکنیم تا آنها دشمنی نکنند»؛ نه، انگیزههای دیگری وجود دارد؛ مسائل دیگری پشت پرده است. مربوط به :بیانات در مراسم بیست و هفتمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله) - 1395/03/14 عنوان فیش :مصادیق دشمنی آمریکا با ملت ایران کلیدواژه(ها) : دشمن شناسی, غفلت از دشمن, اعتماد به امریکا, تاریخ دشمنی آمریکا با ایران نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : دشمن را بشناسیم، در برابر حرکات دشمن حسّاسیّت داشته باشیم. آن کسانی که در دوران دفاع مقدّس در جبهه بودند میدانند که آنجا کسانی در قرارگاهها بودند که بهوسیلهی عوامل خودشان هر حرکت کوچک دشمن را دنبال میکردند، رویش حسّاس میشدند: فرض بفرمایید امروز دشمن این جابهجایی را انجام داده است؛ این برای چیست، چرا انجام داده است؛ علّتیابی میکردند. حسّاس در مقابل حرکات دشمن. دشمن را بشناسیم، نقشههای او را تشخیص بدهیم، بر روی کارهای او، حرفهای او، اظهارات او حسّاس باشیم؛ و در مقابل زهری که او احتمالاً خواهد ریخت، پادزهر فراهم بکنیم و آماده باشیم برای اینکه حرکت او را خنثی بکنیم. این، حسّاسیّت در مقابل دشمن است. خب، نقطهی مقابل این حسّاسیّت چیست؟ نقطهی مقابل یکی این است که بعضی اصل دشمن را انکار میکنند. وقتی ما میگوییم دشمن داریم، میگویند «آقا، شما دچار توهّمید؛ توهّم توطئه». خود این مطرح کردن توهّم توطئه، بهنظر ما یک توطئه است؛ برای اینکه حسّاسیّتها را کم کنند [میگویند]: «آقا، دشمن چیست، کدام دشمنی؟» واضحترین چیزها را انکار میکنند. میگوییم آمریکا دشمن انقلاب است، ذات نظام سلطه اقتضا میکند که با نظامی مثل نظام جمهوری اسلامی دشمن باشد؛ منافعشان ۱۸۰ درجه با یکدیگر اختلاف دارد. نظام سلطه اهل خیانت است، اهل جنگافروزی است، اهل ایجاد و سازماندهی گروههای تروریست است، اهل سرکوب کردن گروههای آزادیخواه است، اهل فشار آوردن بر مظلومین -مثل فلسطین و امثال فلسطین- است؛ این طبیعت نظام سلطه است. شما الان ببینید آمریکا و انگلیس، قریب صد سال است که دارند بر مردم فلسطین فشار میآورند -چه قبل از تشکیل رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۴۸، چه بعد از آن تا امروز- دارند فشار میآورند روی فلسطینیها. خب این، حرکت نظام سلطه است؛ اسلام که نمیتواند در مقابل این ساکت بماند؛ نظام اسلامی که نمیتواند ببیند و بیتفاوت بماند. نظام سلطه مستقیماً به کشور بمبارانکنندهی مردم یمن کمک میکند -آمریکا صریحاً، مستقیماً کمک میکند به بمباران یمن- بمبارانِ کجا؟ بمباران جبهههای نبرد؟ نه، بمباران بیمارستان، بمباران بازار، بمباران مدرسه، بمباران میدان عمومی مردم؛ آمریکا کمک میکند. خب، نظام اسلامی نمیتواند بیتفاوت بماند. اینها با همدیگر دشمنند؛ در ذات خود با هم مخالفند. چطور میشود منکر این دشمنی شد؟ آمریکا بیستوهشتم مرداد را راه انداخت و حکومت ملّی را سرنگون کرد؛ آمریکا از اوّل انقلاب تا امروز دارد با ما دشمنی میکند؛ آمریکا در زمان طاغوت، ساواک را به راه انداخت که مایهی شکنجهی مردم و مبارزین [بود]؛ آمریکا در جنگ هشتساله به دشمن ما حدّاکثر کمک ممکن را کرد؛ آمریکا هواپیمای مسافربری ما را سرنگون کرد؛ آمریکا سکّوی نفتی ما را زد؛ آمریکا ما را تحریم کرد؛ اینها دشمنی نیست؟ هر فردی و هر جریانی که برای اسلام و به نام اسلام کار میکند، اگر به آمریکا اعتماد کرد، خطای بزرگی مرتکب شده و سیلیاش را خواهد خورد؛ کمااینکه خوردند. مربوط به :بیانات در دیدار دستاندرکاران برگزاری انتخابات - 1394/10/30 عنوان فیش :بمباران مناطق ایران در خلیج فارس توسط آمریکا کلیدواژه(ها) : تاریخ دشمنی آمریکا با ایران, خلیج فارس, دشمنی آمریکا با انقلاب و نظام اسلامی نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : آمریکای دوران ریگان و آمریکای دوران بوش با آمریکای امروز هیچ فرقی ندارند، هیچ تفاوتی ندارند. همچنانکه آمریکای دوران ریگان یکوقتی لازم دانست و مناطق ما را در خلیج فارس، از روی حقد و غضب بمباران کرد، امروز هم [اگر] بتوانند همین کار را میکنند. آمریکا تفاوتی نکرده؛ سیاستهای آمریکا در مقابل اسلام و در مقابل جمهوری اسلامی، سیاستهای ثابتی بوده. البتّه روشهایشان متفاوت است؛ یکی این روش را دنبال میکند، یکی آن روش را دنبال میکند، امّا هدفشان یک چیز است؛ این را باید همه متوجّه باشند. مربوط به :بیانات در دیدار دانشآموزان و دانشجویان - 1394/08/12 عنوان فیش :مصادیق متعدد دشمنی آمریکا با انقلاب اسلامی کلیدواژه(ها) : تاریخ دشمنی آمریکا با ایران, تسخیر لانه جاسوسی, مطالعه اسناد لانهی جاسوسی, دشمنی آمریکا با انقلاب و نظام اسلامی, پشتیبانی آمریکا از رژیم بعثی عراق در جنگ, نفوذ آمریکا در رژیم پهلوی نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : اوّلین حکومتی و دولتی که با این حرکت[انقلابی] مردم [ایران درسال 57] بجد شروع کرد مخالفت کردن، آمریکا بود. [البتّه] دولتهای دیگری هم بودند، آنها هم ایبسا ناراضی بودند از وضعی که در ایران پیش آمد لکن عکسالعمل آنچنانی نشان ندادند، بعضی از دولتها هم شاید خرسند بودند امّا دولت آمریکا به نارضایی قلبی اکتفا نکرد؛ در اوّلین ماههای پیروزی انقلاب، مجلس سنای آمریکا یک مصوّبه و قطعنامهی شدیداللحنی علیه جمهوری اسلامی ایران صادر کرد، دشمنی را بهطور عملی شروع کرد؛ این در حالی بود که هنوز سفارت آمریکا در ایران باز بود! آن کسانی که خیال میکنند رابطهی با آمریکا، دوستی با آمریکا موجب میشود که انسان از آسیب آمریکا محفوظ بماند، به این تجربهی تاریخی مراجعه کنند؛ هنوز سفارت آمریکا در ایران بود، آمریکاییها راحت در داخل کشور رفتوآمد میکردند، انقلاب موجب نشده بود که آمریکاییها را از ایران بیرون کنند؛ مثل بقیّهی دولتها سفارت داشتند، مأمورین داشتند، در اینجا داشتند زندگی میکردند؛ در همان هنگام دولت آمریکا دشمنی خودش را با انقلاب نشان داد. علاوهی بر این، محمّدرضا را که یک دشمن قطعی ملّت ایران بود، در آمریکا میهمان خودش کرد، او را بردند در آمریکا نگه داشتند، در واقع پناه دادند به دشمن ملّت ایران. خب، عکسالعمل و واکنش به این حرکت، حرکتِ دانشجویان بود؛ رفتند سفارت آمریکا را گرفتند، معلوم شد اینجا لانهی جاسوسی است، معلوم شد در طول این چند ماه بعد از پیروزی انقلاب، در این مدّت، اینجا مرکزِ توطئه علیه انقلاب بوده است؛ این را اسنادِ منتشر شدهی بعدی از داخل سفارت آمریکا نشان داد و ثابت کرد. جوانهای عزیز! اسناد لانهی جاسوسی را بگیرید بخوانید، درسآموز است. دانشجویانی که سفارت را تسخیر کردند و فهمیدند اینجا لانهی جاسوسی است، با زحمت زیاد این اسناد را -که سعی کرده بودند در کاغذخردکنها آنها را خرد کنند، نابود کنند- به هم چسباندند، با زحمت زیاد اینها را استحصال کردند و منتشر کردند؛ هفتاد، هشتاد جلد کتاب منتشر شده است. اینها نشان میدهد که آمریکاییها چه در هنگامِ اوج نهضت، چه در هنگامی که نهضت و انقلاب پیروز شده است و جمهوری اسلامی تشکیل شده است، دائم در حال توطئه علیه نظام اسلامی بودهاند؛ آمریکا این است. اینها مسائل مربوط به بعد از انقلاب است. قبل از انقلاب، در دوران حرکت عظیم مردمی -حالا ماجراهای هفدهم شهریور و کشتار مردم و این مسائل که خب همه بهوسیلهی دولت دستنشاندهی آمریکا انجام گرفت، به جای خود- در هشتم بهمن، یعنی چند روز قبل از ورود امام به داخل کشور، در همین خیابانهای تهران، همین خیابان انقلاب، مردم اجتماع کرده بودند؛ ژنرال هایزر که فرستادهی آمریکا بود و به ایران آمد برای اینکه شاید بتواند یکجوری از دست انقلاب رژیم را نجات بدهد و حفظ بکند، او در خاطرات خودش مینویسد -اینها اسناد تاریخی است- و میگوید من به ژنرال قرهباغی گفتم که در مواجههی با مردم لولهی تفنگهایتان را پایین بیاورید؛ یعنی مردم را بکُشید، تیر هوایی بیخودی در نکنید، مردم را قتلعام کنید. اینها هم همین کار را کردند، لولهی تفنگها را پایین آوردند، عدّهای جوان و نوجوان کشته شدند ولی جمعیّت عقب نرفت. هایزر میگوید؛ قرهباغی بعد آمد به من گفت که این تدبیر تو فایدهای نکرد، مردم عقب نرفتند، آنوقت هایزر میگوید من دیدم این ژنرالهای شاه چقدر کودکانه فکر میکنند؛ یعنی باید ادامه میدادند، باید مرتّب میکُشتند. ببینید این رژیمِ دستنشانده بود. ژنرال آمریکایی دستور قتلعام هموطنان را به ارتشبد ایرانی میدهد و این به دستور او و به توصیهی او عمل میکند و چون فایدهای ندارد، میرود به او میگوید فایدهای ندارد؛ او هم میگوید اینها بچّهاند، اینها کودکانه فکر میکنند. این، ماحصل و خلاصهی حکومت پهلوی در ایران است. آمریکاییها اینجوری با ما شروع کردند؛ با انقلاب اینجوری شروع کردند. بعد هم در طول این مدّت هرچه توانستند توطئه کردند. هر گروهی که میتوانست علیه انقلاب حرکتی بکند، از سوی آمریکاییها حمایت شد: کودتای معروف به کودتای پایگاه شهید نوژهی همدان، یکی از این قضایا بود؛ کمک به کسانی که بهعنوان قومیّتها در گوشه و کنار کشور علیه انقلاب حرکت میکردند، یکی از این نمونهها بود؛ بعد تشویق صدّام حسین به حملهی به ایران و هشت سال کمک به صدّام حسین یکی از این نمونهها بود. هشت سال! آمریکاییها در طول جنگ، بخصوص بعد از سال دوّم و سوّم، کمکهایشان را شدید کردند، امکانات دادند؛ هم آنها، هم متأسّفانه همپیمانان اروپاییشان. آمریکاییها اینجوری با انقلاب ما عمل کردند؛ همّت آنها این بود که این اساس را براندازند. خب، این خطای در تحلیل بود، خطای در فهم قضیّه بود؛ آنها خیال کردند که اینجا هم مثل فلان کشور آفریقایی یا آسیایی است که یک کودتایی میشود، اسمش را میگذارند انقلاب، میتوانند این را از بین ببرند؛ نمیدانستند اینجا اوّلاً متّکی است به مردم -این انقلاب، انقلابِ مردم است- ثانیاً متّکی است به باورهای دینی؛ اینها را نمیفهمیدند. لذا در طول این ۳۶ سال یا ۳۷ سال، آمریکاییها هر کاری علیه انقلاب کردند، شکست خوردند؛ بعد از این هم انشاءالله شکست خواهند خورد. هدف از این حرف این است که ما بهعنوان ملّت ایران، بهعنوان مردمی که کشورمان را دوست داریم، بهعنوان مردمی که برای خودمان یک آیندهای ترسیم کردهایم که میخواهیم خودمان را به آن آینده برسانیم، آمریکا را بشناسیم؛ هدف این است. مربوط به :بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم - 1394/06/18 عنوان فیش :کشتارمردم ایران در هشتم بهمن57 با مدیریت ژنرال هایزر کلیدواژه(ها) : تاریخ بر سر کار آمدن و حکمرانی محمدرضا پهلوی, تاریخ دشمنی آمریکا با ایران, حمایت آمریکا از رژیم پهلوی, دخالتهای آمریکا در ایران, دخالت آمریکا در ارتش رژیم پهلوی نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : یک کشتار دیگری مثل کشتار هفدهم شهریور، در هشتم بهمن در همین میدان انقلاب در اینجا اتّفاق افتاد که غالباً بیتوجّه به آن هستند؛ عوامل رژیم افتادند به جان مردم. از خاطرات این ژنرال آمریکایی(1) که در روزهای آخر عمر رژیم گذشته برای نجات رژیم به تهران آمده بود، نقل کردند؛ او میگوید من ژنرالهای شاه را جمع کردم و به آنها گفتم که لولههای تفنگها را پایین بیاورید؛ یعنی مسلّحین رژیم شاه که با مردم مواجه بودند، خیلی اوقات تیرهای هوایی میزدند که مردم را بترسانند، این آقا به ژنرالهای شاه توصیه میکند و میگوید لولهی تفنگها را بیاورید پایین و به مردم بزنید؛ آنها هم اینجا در این میدان انقلاب به این دستور عمل کردند؛ لولههای تفنگ را پایین آوردند، مردم را هدف قرار دادند، عدّهی زیادی را به شهادت رساندند؛ ولی اثر نکرد، مردم عقب نرفتند، مردم ادامه دادند. بعد یکی از فرماندهان ارتش شاه -ارتشبد قرهباغی- میآید پیش هایزر و میگوید این دستور تو فایدهای نداشت و مردم را نتوانست به عقب براند. هایزر در خاطراتش مینویسد که چقدر اینها تحلیلهای کودکانهای دارند! یعنی چه؟ یعنی [میگوید] توقّع قرهباغی این بود که با یک بار مردم را به رگبار بستن قضیّه تمام میشود؛ نه، باید ادامه پیدا کند، باید هرجا با مردم مواجه میشوند، آنها را قتلعام کنند! آمریکا این است؛ آمریکا ۲۵ سال در این کشور حاکمیّت مطلق داشته است؛ به ژنرالهای رژیم شاه اینجور دستور میدهد؛ در زمینههای اقتصادی، در زمینههای سیاسی، در زمینههای امنیّتی، در زمینههای سیاست خارجی، در ایران حرف حرف آمریکاییها بود؛ حاکمیّت مطلق آمریکا در دوران رژیم طاغوت. اینجور رژیمی بر کشور ما حکومت میکرد که افسرش هم تابع آمریکایی است، وزیر داراییاش هم تابع او است، وزیر دفاعش هم تابع او است، نخستوزیرش هم تابع او است، خود شاه هم تابع آمریکا است؛ بیچونوچرا! یک چنین رژیمی بر این مملکت حکومت میکرد. 1.ژنرال رابرت هایزر مربوط به :بیانات در دیدار خانوادههای شهدای هفتم تیر و جمعی از خانوادههای شهدای استان تهران - 1394/04/06 عنوان فیش :مصادیق حقوق بشر آمریکایی کلیدواژه(ها) : تاریخ دشمنی آمریکا با ایران, حمله به هواپیمای مسافربری ایران, دشمنی آمریکا با انقلاب و نظام اسلامی, دشمن شناسی, دل بستن به دشمن نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : دشمن را بشناسیم؛ دشمنان جهانی که خودشان را بهوسیلهی انواع و اقسام اقلام آرایشیِ رسانهای و تبلیغاتی بزک میکنند و در مقابل چشم قرار میدهند، بشناسیم؛ آمریکا را بشناسیم. در همین چند روز مشاهده کنید: فردا هفتم تیر است، حادثهی حزب اتّفاق افتاده است؛ در سال ۶۶ در همین روز هفتم تیر، حادثهی بمباران شیمیایی سردشت اتّفاق افتاده است؛ بله، صدّام آن کار را کرد، امّا پشت سر صدام چه کسی بود؟ آمریکاییها بودند، غربیها بودند، همان کسانی بودند که بمبهای شیمیایی را به او دادند، چراغ سبز هم به او دادند و در مقابل این جنایت بزرگ و این قتلعام عجیب سکوت هم کردند؛ در روز یازدهم تیر - چند روز بعد - ترور شهید صدوقی است که این هم کار همین جنایتکاران است؛ در روز دوازدهم تیر - چند روز بعد از این - حادثهی اسقاط هواپیمای ایرباس بر روی خلیجفارس است. از هفتم تیر تا دوازدهم تیر شما ببینید چقدر ترور، قتلعام و کشتار [انجام شد]؟ [چقدر] زن، کودک، عالِم، سیاستمدار، بهوسیلهی عوامل آمریکا آماج این جنایتها قرار گرفتند؟ اگر طرّاح این حوادث هم سرویسهای امنیّتی آمریکا و غرب نبودند، حدّاقل کمککننده بودند؛ حدّاقل تشویقکننده بودند. این دشمنها را بشناسیم. به تعبیر بعضی دوستان، خوب است این هفتم تا دوازدهم تیر را هفتهی «حقوق بشر آمریکایی» اعلام بکنیم. واقعاً حقوق بشر آمریکایی در این چندروز در کشور ما یک چیز واضح و بارزی است و از این قبیل الی ماشاءالله. پس احتیاج داریم دشمن را بشناسیم. آن کسانی که امروز سعی میکنند از این هیولا - که سیاستهای آمریکایی و سیاستهای بعضی از دنبالهروان آمریکا است - یک چهرهی موجّهی معرّفی کنند، اینها دارند خیانت میکنند؛ اینها دارند جنایت میکنند. این کسانی که این حقیقت روشن را کتمان میکنند، این دشمنی خباثتآلود را در زیر پردههای توجیه میپوشانند، اینها دارند خیانت میکنند به این ملّت. کشور ما و ملّت ما احتیاج دارد دشمن را بشناسد، عمق دشمنی را بفهمد. مربوط به :بیانات در دیدار با اعضاى مجلس خبرگان رهبرى - 1393/06/13 عنوان فیش :راه اندازی گروه های القاعده و طالبان برای مقابله با ایران توسط آمریکا کلیدواژه(ها) : تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد, بحران غرب, انحطاط غرب, دشمنی آمریکا با انقلاب و نظام اسلامی, تاریخ دشمنی آمریکا با ایران, القاعده, طالبان نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : امروز هر دو عامل[پایه های اساسی غرب] دچار چالش شده؛ هم آن عامل اول[یعنی پایهى فکرى و ارزشی] و هم عامل دوم[ یعنى نظامى و سیاسى]. آن دو ابزار و دو سلاحى - که غرب با آن دو سلاح قادر بود دنیا را مدیریت کند و عملاً تسلط بر دنیا را بهدست گرفته بود و مدیریت دنیا را بهدست گرفته بود - هر دو عامل امروز در دنیا بتدریج ضعیف شده است. اما آن عامل اول که عامل ارزشى بود - یعنى رجحان ارزشهاى غربى بر ارزشهاى ملل دیگر، ادیان، اسلام و غیره - دچار تزلزل شده به دلایلى. عواملى موجب شده است که دچار تزلزل بشود. من چند عامل از این عوامل را اینجا یادداشت کردهام که عرض میکنم: ... عامل پنجم هم جریانسازىهایى از قبیل همین جریان القاعده و داعش و مانند اینها. حالا اینها ادعا میکنند که اینها با ما مربوط نیست؛ اما همه میدانند. من یک چیزى را نقل کردم از قول یکى از مسئولان معروف آمریکایى، بعد خودشان منکر شدند. علىالظاهر هست، اینها اعتراف میکنند که این جریانها را اینها به راه انداختهاند؛ اگر هم اعتراف نکنند ما شواهد داریم، ما میدانیم. من فراموش نمیکنم، مرحوم شیخ سعید شعبان - حالا آوردن اسمش دیگر اشکالى ندارد - عالم معروف اهلسنت، در مشهد - آنوقتى بود که ما در دوران جنگ بودیم - به من گفت که من اطلاع دارم که دارند تلاش میکنند براى اینکه شما را از طرف شرق کشورتان، مشغول کنند و درگیر کنند؛ من گفتم خب شرق ما افغانستان است؛ گفت بله از طرف افغانستان. این قبل از آن بود که این جریان طالبان و القاعده و این حرفها در افغانستان راه بیفتد؛ ایشان خب ارتباط داشت با محافل گوناگون سیاسى و روحانىِ اهلسنت، در جاهاى حساسى حضور داشت، شخص بسیار محترمى بود، مطلع شده بود، گفت من وظیفهى خودم دانستم که این را به شما بگویم. بعد از اندکى هم همین حوادث اتفاق افتاد و دیدیم که همینجور بود که گفت. بنابراین شبههاى وجود ندارد که راه انداختن این جریانها و ساختن این جریانها، بهدست همین قدرتهاى غربى و عوامل منطقهاى آنها [است]. حالا ممکن است یک مواردى خودشان مستقیم وارد نشوند و دیگران [وارد شوند]. البته مستقیم هم وارد شدند؛ در همان قضیهى طالبان من فراموش نمیکنم در مجلات آمریکایى، جورى از طالبان حرف میزدند که بهنحوى ترویج آنها بود؛ [البته] صریحاً ترویج نمیکردند اما کیفیت کار تبلیغاتى، ترویج طالبان بود آن اوایلى که اینها سرِکار آمده بودند. بنابراین اینها عواملى است که آن نظام ارزشى مدعىِ برترى را - که غرب آن را مطرح میکرد - امروز در دنیا کاملاً به چالش کشیده؛ این حرف را دیگر از غربىها و از قدرتهاى غربى کسى نمیپذیرد که اینها بگویند ما طرفدار حقوق بشریم، ما طرفدار ارزشهاى انسانى هستیم، و مانند اینها. آن چیزهایى که در اعلامیهى استقلال آمریکا در دویست سال قبل ذکر شده بود، همه عملاً نقض شده است. مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان - 1393/05/01 عنوان فیش :مصادیق برخورد غربی ها با ملت ایران در نود سال اخیر کلیدواژه(ها) : تاریخ دشمنی آمریکا با ایران, تاریخ استعمار انگلیس در ایران, دخالتهای انگلیس در ایران, حمایت استکبار از عراق در جنگ تحمیلی, پشتیبانی آمریکا از رژیم بعثی عراق در جنگ, کودتای 28 مرداد نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : در کشور خود ما، برخورد غربىها و دستاندرکاران تمدن کنونى غرب در طول این صدسال اخیر، هشتاد نود سال اخیر، با کشور ما چگونه بوده. ما اینهمه تجربهى ضربه زدن از سوى غرب داریم. عدهاى هستند در کشور - روشنفکران غربگرا، غربزده، دلباختهى غرب - این تجربهها در مقابل چشم آنها است، [اما] از این تجربهها درس نمیگیرند. خب، آنها دیدند که غربىها رضاخان را آوردند بر این کشور مسلط کردند و دیکتاتورىِ عجیبوغریب رضاخانى، بهوسیلهى انگلیسها در این کشور برپا شد - آمدند یک عنصرِ قلدرِ بىمنطقِ بىاعتناى به اصالتهاى کشور را بر این کشور مسلط کردند - بعد هم در دههى ۲۰، همان قدرتها آمدند ایران را اشغال کردند، در واقع به یک معنا بین خودشان تقسیم کردند؛ همانها آمدند نفت را بردند و قراردادهاى ظالمانه را بر این کشور تحمیل کردند؛ همانها کودتاى بیستوهشتم مرداد را راه انداختند و یک دولت ملى را - که با همهى عیوبى که داشت بالاخره برخاستهى از آراء مردم بود - ساقط کردند و نابود کردند؛ همانها نهضت ملىِ نفت را به انحراف کشاندند و مجدداً سلطهى بر منابع طبیعى و مادىِ ما را به دست گرفتند؛ همانها در یک مدت طولانى، دیکتاتورىِ محمدرضا را بر این کشور تثبیت کردند و از آن با همهى وجود حمایت کردند؛ در دوران حکومت سىوچند سالهى محمدرضا بر کشور، چوب حراج به ثروت مادى و معنوى ما زده شد، پدر این ملت را در آوردند، در فقر نگه داشتند، در جهل نگه داشتند، فساد عمومى در تمام ارکان این کشور به راه انداختند، فرهنگ کشور را، دین مردم را، همه چیز را در واقع از بین بردند، این با پشتیبانى و حمایتِ همین دولتهاى غربى بود؛ در مقابلهى با انقلاب ملت ایران و حرکت عظیم ملت ایران، هرچه توانستند کارشکنى کردند؛ از صدام حسین حمایت کردند، دفاع کردند - با اینکه خودشان صدام را هم قبول نداشتند، اما چون صدام در مقابل جمهورى اسلامى بود، هرچه توانستند به صدام کمک کردند - همین غربىها، همین انگلیس، همین آمریکا، همین فرانسه: بمب شیمیایى دادند، امکانات گوناگون نظامى در اختیارش گذاشتند؛ خب اینها تجربههاى ما است. روشنفکر غربزده، چون دستگاه محاسباتىاش دستگاه اختلالیافتهاى است، از این تجربهها استفاده نمیکند، بهره نمیبرد، استنتاج درست نمیکند. مربوط به :بیانات در دیدار فرماندهان و جمعی از کارکنان نیروی هوائی ارتش جمهوری اسلامی ایران - 1391/11/19 عنوان فیش :ضربه خوردن مصدق از آمریکا با وجود اعتماد به آنها کلیدواژه(ها) : مذاکره با آمریکا, کودتای 28 مرداد, تاریخ ملی شدن صنعت نفت, تاریخ جمهوری اسلامی بعد از رحلت امام خمینی(ره), تاریخ دشمنیهای ایران و امریکا, تاریخ دشمنی آمریکا با ایران, محمد مصدق, حمایت آمریکا از رژیم پهلوی, دشمنی آمریکا با انقلاب و نظام اسلامی نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : مذاكرهی با آمریكا مشكلی را حل نمیكند؛ كجا اینها به وعدههای خودشان عمل كردند؟ شصت سال است كه از 28 مرداد 32 تا امروز در هر موردی كه با آمریكاییها مسئولین این كشور اعتماد كردند، ضربه خوردند. یك روزی مصدق به آمریكاییها اعتماد كرد، به آنها تكیه كرد، آنها را دوست خود فرض كرد، ماجرای 28 مرداد پیش آمد كه محل كودتا در اختیار آمریكاییها قرار گرفت و عامل كودتا با چمدان پُر پول آمد تهران و پول قسمت كرد بین اراذل و اوباش كه كودتا را راه بیندازد؛ آمریكایی بود. تدبیر كار را خودشان هم اعتراف كردند، اقرار كردند. بعد هم حكومت ظالمانهی پهلوی را سالهای متمادی بر این كشور مسلط كردند، ساواك تشكیل دادند، مبارزان را به زنجیر كشیدند، شكنجه كردند؛ این مال آن دوره است. بعد از انقلاب هم در برههای مسئولین كشور روی خوشبینیهای خود به اینها اعتماد كردند، از آن طرف، سیاست دولت آمریكا، ایران را در محور شرارت قرار داد. مظهر شرارت شمایید؛ شما هستید كه در دنیا دارید شرارت میكنید، جنگ راه میاندازید، ملتها را میچاپید، از رژیم صهیونیستی حمایت میكنید، ملتهای بپاخاسته را در این ماجرای بیداری اسلامی تا هر جا كه بتوانید دچار سركوب میكنید و به استضعاف میكشید و بین آنها اختلاف میاندازید؛ شرارت متعلق به شماست؛ شأن شماست. ملت ایران را متهم كردند به شرارت؛ اهانت بزرگ. هر جا به اینها اعتماد شد، اینها این جوری حركت كردند. باید حُسن نیت نشان بدهند. عنوان مذاكره، پیشنهاد مذاكره با فشار سازگار نیست؛ راه فشار با راه مذاكره دوتاست؛ امكان ندارد كه ملت ایران قبول بكند كه زیر چكمهی فشار، زیر تهدید بیاید با طرف تهدید كننده و فشار آورنده مذاكره كند. مربوط به :بیانات در دیدار دانشآموزان و دانشجویان - 1390/08/11 عنوان فیش :تبعید امام خمینی(ره) به دلیل اعتراض به طرح کاپیتولاسیون و مصونیت آمریکائیها کلیدواژه(ها) : عبرتهای انقلاب, مقاومت, انقلاب اسلامی, سیزده آبان, تبعید امام خمینی(ره), کاپیتولاسیون, تبعید امام خمینی(ره), مبارزه سیاسی امام خمینی(ره), استقلالطلبی, استقلال سیاسی, رهبری امام خمینی, تسخیر لانه جاسوسی, اراده الهی, آرمانخواهی, دخالتهای آمریکا در ایران, انقلاب ضدّ آمریکایی, نفوذ آمریکا در رژیم پهلوی, مبارزه تاریخی ملت ایران با آمریکا, تاریخ نهضت امام خمینی(ره) و قیام 15 خرداد, تاریخ دشمنی آمریکا با ایران, تاریخ مبارزات و پیروزی انقلاب اسلامی, تاریخ شکلگیری و تثبیت جمهوری اسلامی, تاریخ رهبری امام خمینی(ره) بعد از انقلاب اسلامی, رهبری امام خمینی, دوران رهبری امام خمینی, تاریخ رهبری امام خمینی(ره) بعد از انقلاب اسلامی, دستاوردهای انقلاب اسلامی, دستاوردهای امام خمینی(ره) نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : یکی از این عبرتها در همین سیزدهم آبان است. قدرت الهی از یک طرف - که همهچیز در همین جملهی «قدرت الهی» مندرج است - و بعد ارادهی مبارزه و ایستادگی در راه مبارزه، که متکی به قدرت الهی و توفیق الهی است، از طرف دیگر، سیزدهم آبان را یک برجستگی بخشیده است. امام عزیز ما، آن مرد یگانهی تاریخ ما، در مقابل طرح کاپیتولاسیون و مصونیت آمریکائیها - که آن روز در ایران همهکاره بودند - ایستاد و به خاطر این اعتراض، روز 13 آبان با حال غربت و تنهائی، به وسیلهی مزدوران آمریکا از ایران تبعید شد. در آن روز و در این تبعید، هیچ کس در کنار امام نبود. البته دلهای مردم با امام بود؛ اما امام را از خانهاش ربودند و در غربت کامل، او را در روز 13 آبان سال 43 از ایران تبعید کردند. پانزده سال بعد - پانزده سال، زمان زیادی نیست؛ مثل برق میگذرد - فرزندان امام، یعنی جوانان انقلابی دانشجو، در روز 13 آبان رفتند لانهی جاسوسی آمریکا در تهران را تسخیر کردند؛ آمریکا را از ایران تبعید کردند. ببینید فعل و انفعال حرکت مردمیِ متکی به ارادهی الهی و قدرت الهی، چه کار میکند. امام در آن غربت در تبعید ایستاد، با کمال استقامت راه را دنبال کرد و مردم را کمکم و بمرور آورد وارد صحنه کرد. امام مردم را بیدار کرد؛ احساس استقلال و آرمانخواهیِ همراه با مجاهدتی که در آن هیچ خوف و ترسی وجود ندارد، در مردم زنده کرد. مردم به میدان آمدند و انقلاب پیروز شد. مردم در انقلاب، شاه را از ایران راندند؛ در 13 آبان، آمریکا را از ایران راندند. لذا امام فرمود: انقلابی بزرگتر از انقلاب اول. این یک عبرت است. یعنی یک ملت وقتی در راه درست، با هدایت صحیح و با بصیرت، ایستادگی و استقامت میکند، هیچ قدرتی در مقابل او تاب مقاومت ندارد. همهی مانعها برداشته شد. این مسئله، محال به نظر میآمد. حکومت سلطنتیِ دو هزار و پانصد ساله، آن هم با پشتیبانی همهی قدرتهای مادی دنیا، از ایران برچیده شود؟ باورکردنی بود؟ اما ارادهی اسلامی و ایمانی ملت ایران به رهبری امام، این امر محال را ممکن کرد؛ این امر نشدنی، واقع شد. همه در مقابل چشمشان این را بوضوح دیدند و آن را لمس کردند. و از این بالاتر، پرچم تسلطِ ظالمانهی متکبرانهی آمریکا از بام ایران پائین کشیده شد؛ زیر پای جوانهای مؤمن ما لگدمال شد. این هم نشدنی به نظر میرسید. این هم یک کار ناممکن به نظر میرسید. تحلیل میکردند، میگفتند، مینوشتند که ایران اسلامی چون در مقابل آمریکا ایستاده است، پس قطعاً شکست میخورد و مجبور به عقبنشینی میشود. تحلیلهای مادی این را میگفت، این را نشان میداد. خیلی از روشنفکرنمایان ما که خود را اهل تحلیل سیاسی و زیر و رو کردن حوادث و استنتاج از حوادث میدانستند، اینجور تحلیل میکردند. اما بعکس شد؛ اسلام پیروز شد، جمهوری اسلامی پیروز شد، آمریکا مجبور به عقبنشینی شد. مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم کرمانشاه - 1390/07/20 عنوان فیش :جدایی از مردم و مکر انگلستان؛ عامل انحراف مشروطیت و شکست نهضت ملی شدن نفت کلیدواژه(ها) : انقلاب مشروطه, انحراف مشروطه, تاریخ نهضت مشروطیت, کنارهگیری علما از نهضت مشروطیت, دخالت انگلستان در برسر کار آوردن رژیم پهلوی, دخالتهای انگلیس در ایران, دخالتهای انگلیس در ایران, نفوذ انگلستان در نهضت مشروطیت, تاریخ استعمار انگلیس در ایران, حضور مردم در صحنه, کودتای 28 مرداد, جدایی مردم از حکومتهای استبدادی, ملی شدن صنعت نفت, تاریخ ملی شدن صنعت نفت, تاریخ دشمنیهای ایران و امریکا, تاریخ دشمنی آمریکا با ایران, نفوذ بیگانگان در ایران, دخالتهای آمریکا در ایران, نفوذ آمریکا در رژیم پهلوی, دخالتهای انگلیس در ایران نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : مسئلهی اصلی ما، مسئلهی مردم است؛ حضور مردم، میل مردم، ارادهی مردم، عزم راسخ مردم. این را باید عرض کنیم؛ در همهی تحولات و جنبشهای گوناگون اجتماعی بزرگ، نقش مردم، نقش معیار است. یعنی گسترش یک تحول، گسترش یک فکر، گسترش نفوذ یک مصلح اجتماعی، وابستهی به این است که با مردم چقدر ارتباط داشته باشد. هرچه ارتباط او و آن جریان و آن جنبش و آن تحول با مردم بیشتر باشد، امکان موفقیت او بیشتر است؛ اگر از مردم منقطع شد، دیری نخواهد پائید، کاری نخواهد کرد. البته در تاریخ کشور ما جابهجائیهای قدرت، آمدن سلسلههای سلاطین و رفتن آنها، به مردم ارتباطی نداشته است؛ لیکن همین سلسلههای حکومتی و سلطنتیای که در طول تاریخ ما وجود داشتهاند، هر کدام از آنها که توانستهاند رابطهی خودشان را با مردم به یک نحوی محکم و گرم و دوستانه کنند، پایداریشان، موفقیتشان در ادارهی کشور و در عزت ملی بیشتر بوده است؛ هر کدام، از مردم منقطع شدند، همه چیز را از دست دادند؛ که نمونهی اتمّ آن، سلسلهی قاجار و سلسلهی منحوس پهلوی در این دورههای اخیر است. ما یک تجربهی مشروطیت را داریم در دوران نزدیک خودمان، و یک تجربهی ملی شدن صنعت نفت را. در این دو، مردم حضور داشتند، شرکت داشتند؛ عامل پیروزی هر دو نهضت، مردم بودند؛ ولی از مردم جدا شدند. در نهضت مشروطیت، انگلیسها با مکر و کلک خودشان، با حیله و خدعهی خودشان، آمدند بر امواج مشروطیت سوار شدند، مردم و رهبران مردمی را کنار زدند؛ مشروطیت سر از قلدری رضاخان درآورد. در قضیهی صنعت نفت و ملی شدن نفت هم در اول دههی 30 شمسی در کشورمان، مردم عامل بودند، مردم مؤثر بودند، حضور آنها موفقیتآور بود؛ لیکن دیری نپائید که از مردم جدا شدند، به مردم پشت کردند؛ کودتای آمریکائی آمد امور را قبضه کرد و کشور را مجدداً به استبداد کشاند. مربوط به :بیانات در دیدار دانشآموزان و دانشجویان - 1389/08/12 عنوان فیش :13 آبان؛ نماد مبارزه ملت ایران با دخالت و زیادهخواهی آمریکا کلیدواژه(ها) : سیزده آبان, تبعید امام خمینی(ره), کشتار دانشآموزان در 13 آبان, استکبارستیزی, ایستادگی مقابل استکبار, عملکرد استکبار, نماد, تاریخ مبارزات و پیروزی انقلاب اسلامی, تاریخ نهضت امام خمینی(ره) و قیام 15 خرداد, کاپیتولاسیون, دخالتهای آمریکا در ایران, نفوذ آمریکا در رژیم پهلوی, دخالتهای بیگانگان در ایران, تبعید امام خمینی(ره), نفوذ بیگانگان در ایران, دخالتهای آمریکا در ایران, نفوذ آمریکا در رژیم پهلوی, نفوذ بیگانگان در ایران, دخالتهای آمریکا در ایران, دخالت آمریکا در ارتش رژیم پهلوی, نفوذ آمریکا در رژیم پهلوی, وابستگی سلسله پهلوی به مستکبرین, عملکرد استکبار, عملکرد حکومت پهلوی, وضعیت سیاسی در رژیم پهلوی, مبارزه سیاسی امام خمینی(ره), نظام سلطه, استکبارستیزی, عملکرد استکبار, دستکش مخملی روی پنجهی چدنی, طبیعت استکبار, تسخیر لانه جاسوسی, کشتار دانشآموزان در 13 آبان, افول آمریکا, افول آمریکا, انقلاب ضدّ آمریکایی, نفوذ آمریکا در رژیم پهلوی, مبارزه تاریخی ملت ایران با آمریکا, ماجرای طبس, مناسبت تاریخی, تاریخ بر سر کار آمدن و حکمرانی محمدرضا پهلوی, تاریخ دشمنی آمریکا با ایران, دانشآموزان نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : مناسبتهای تاریخی غالباً حكم یك نماد و یك سمبل را دارند. روز سیزده آبان به خودی خود با روزهای قبل و روزهای بعد تفاوتی ندارد؛ اما یك نماد است. نماد یعنی چه؟ یعنی یك رمزی كه پشت سر خود، در دل خود، معانی فراوانی نهفته دارد. انسان یك كلمه بر زبان میآورد، معانی و حقایق بسیاری در دل این كلمه هست؛ سیزده آبان از این قبیل است. این روز یك نماد است و عقبهی وسیعی دارد از مطالب مهم، مسائل مهم؛ مسائلی كه به هیچ وجه تاریخی نیستند، بلكه مسائل امروز ما هم به حساب میآیند. یك نگاهی بكنیم به مناسبتهای این روز. اولین مناسبت این روز این است كه در سال 1343 در مثل یك چنین روزی، امام بزرگوار ما را تبعید كردند. چرا تبعید كردند؟ چون امام چند روز قبل از آن، در یك سخنرانی پرشور كه در قم ایراد شد و بعد بلافاصله به وسیلهی نوار و نوشته در سراسر كشور پخش شد، یك حق ملی را مطالبه كردند. آن حق ملی، شكستن قانون ظالمانهی كاپیتولاسیون بود. خوب است نسل جوان ما اینها را بروشنی بداند؛ بداند كه ما از چه گذرگاههائی عبور كردهایم كه حالا به اینجا رسیدهایم. آمریكائیها چند ده هزار مأمور در ایران داشتند - حالا رقم دقیقش مهم نیست؛ پنجاه هزار، شصت هزار، بیشتر - اینها مأمورین سیاسی بودند، امنیتی بودند، نظامی بودند؛ در داخل مجموعهی مدیریت ایران - چه در ارتش، چه در سازمانهای اطلاعاتی، چه در بخشهای برنامهریزی، چه در بخشهای گوناگون دیگر - نشسته بودند، پول و مزد خودشان را به اضعاف مضاعف از دولت ایران میگرفتند، اما برای آمریكا كار میكردند. این كار بدی بود كه در كشور ما اتفاق افتاده بود. رژیم طاغوت پهلوی به خاطر وابستگیاش به آمریكا، به خاطر مزدوریاش برای آمریكا، بتدریج در طول چند سال اینها را داخل كشور آورده بود. تا اینجای كار، بد بود؛ اما آنچه كه اتفاق افتاد، یك چیز بدِ مضاعف بود، بدِ به توان چند بود. آن كار بدِ مضاعف این بود كه آمدند در مجلس شورای ملی و مجلس سنای آن روز تصویب كردند كه مأمورین آمریكائی از دادگاههای ایران و امكانات قضائی و امنیتی ایران معافند. یعنی اگر فرض كنید یكی از این مأمورین جرم بزرگی در ایران مرتكب شود، دادگاههای ما حق ندارند او را به دادگاه بطلبند و محاكمه كنند و محكوم كنند؛ این اسمش كاپیتولاسیون است. این نهایت ضعف و وابستگی یك ملت است كه بیگانگان بیایند در این كشور، هر كاری دلشان میخواهد، بكنند؛ دادگاههای كشور و پلیس كشور اجازه نداشته باشند اندكتعرضی به اینها بكنند. آمریكائیها این را از رژیم طاغوت خواستند، رژیم طاغوت هم دودستی تقدیمشان كرد: قانون كاپیتولاسیون. البته بیسر و صدا این كارها را میكردند، نمیگذاشتند در مطبوعات انعكاس پیدا كند؛ ولی امام اطلاع پیدا كردند. امام در سخنرانی قبل از سیزده آبان در جمع طلاب و مردم قم فریاد كشیدند كه این چه قانونی است. تعبیر امام این بود كه اگر یك مأمور دونپایهی آمریكائی در كشور، یك مرجع تقلید را مورد اهانت قرار بدهد، با ماشین زیر بگیرد و هر جنایتی انجام بدهد، قوانین ایران نسبت به این مأمور كاملاً خنثی هستند؛ هیچ كسی حق تعرض به او را ندارد؛ خود آمریكائیها میدانند با او چه كار كنند؛ كه خوب، معلوم است چه كار میكردند. امام در مقابل این قانون ظالمانه فریاد كشید. امام آن وقت تازه هم از زندان آزاد شده بودند. حبس چند ماههی امام چند ماهی بود كه تمام شده بود. امام ایستاد و فریاد خفتهی ملت ایران را به گوش همگان رساند. البته خیلی از آحاد مردم اطلاع هم نداشتند كه ملت ایران اینجور دارد تحقیر میشود، اما امام اطلاع داشت. دیدهبان حقیقی منافع و مصالح یك كشور اینجور است؛ وقتی اطلاع پیدا میكند كه چه بلائی دارند سر ملت میآورند، چطور دارند ملت را تحقیر میكنند، چطور دارند شرف یك ملت را پامال میكنند، ساكت نمیماند؛ فریاد میزند. آن روز، فریاد هم خطرناك بود؛ لذا بلافاصله امام را دستگیر كردند و به تهران آوردند. امام را در ایران هم نگه نداشتند؛ ایشان را به تركیه تبعید كردند. این، حادثهی اول. پس سیزده آبان، اینجا شد نماد دو حقیقت بزرگ، دو حقیقت بسیار حساس و خطیر: یكی طمعورزی آمریكائیها؛ كه اگر یك ملت از حق خود، از شرف خود دفاع نكند، استبداد و استكبار تا اینجا پیش میآیند كه یك قانون ظالمانهای مثل كاپیتولاسیون را بر این ملت تحمیل میكنند. هدف سلطههای استكباری این است. اینجور نیست كه روابط دولتی مثل دولت آمریكا با یك كشوری كه به قدر او زور و قدرت ندارد، مثل دو تا كشور عادی باشد؛ نه، از نظر خود آمریكائیها، رابطهی بین آمریكا و كشورهای به قول خوشان جهان سوم، رابطهی ارباب و رعیت است؛ آنها اربابند، اینها رعیتند. آنها هر اختیاری در این كشور دارند؛ نفتش را ببرند، گازش را ببرند، منافعش را ببرند، پولش را بگیرند، منافع آمریكا را در اینجا تأمین كنند، ملت را هم اینجور تحقیر كنند. یك استوار آمریكائی توی گوش یك امیر ارشد ارتش ایران میزد، كسی هم جوابگویش نبود! توی همین پادگانهای گوناگون كشور، وقتی یك نظامی دونپایهی آمریكائی با یك افسر ارشد ایرانی روبهرو میشد، مثل یك ارباب حرف میزد! ارتشیها ناراحت بودند، جرأت نمیكردند؛ اما كاری نمیتوانستند بكنند. این مطلب اول است، كه سیزده آبان نماد استكبار آمریكائی است؛ نماد روح تعدی و تجاوز استكبار نسبت به ملتها، از جمله نسبت به ملت ایران است. رؤسای جمهور آمریكا در دورههای مختلف بعد از پیروزی انقلاب خیلی دولّا راست شدند، خیلی حرفهای چرب و نرم زدند، شاید بتوانند این راه بسته را دوباره باز كنند. ظاهراً حرفهائی میزنند، اما باطن قضیه همان پنجهی چدنی است كه من گفتم در زیر دستكش مخملی پنهان شده است. پس سیزده آبان یادآور یك حقیقت تلخ و بسیار مهم است و آن حقیقت عبارت است از روح استكبار در قدرتهای استكباری و سلطههای استكباری. آحاد ملتهای كشورهای گوناگون - از جمله ملت ما - باید هرگز این را از یاد نبرند؛ بدانند این چهرهای كه در آنجا قرار گرفته است، چهرهی متجاوز است، چهرهی متعرض است، قصد پیشروی دارد؛ تا اینجا كه شرف یك ملت را لگدمال كند، تجاوز ناموسی بكند، تجاوز عرضی بكند، به جان و مال تجاوز كند و كسی هم نتواند از او سؤال كند و توضیح بخواهد. دومین مطلبی كه سیزده آبان نماد آن محسوب میشود، فریاد رسای امام بزرگوار ماست. آن فریاد، سالمترین و پاكیزهترین فریادها بود كه از پاكترین حلقومها بیرون آمد. خیلیها ممكن است گوشه و كنار یك حرفی بزنند، یك چیزی بگویند، یك اعتراضی بكنند؛ لیكن حلقومی كه فریاد سیزده آبان را در سال 43 در عالم منتشر كرد، پاكیزهترین حلقومها بود. اولاً این فریاد، برخاستهی از حس دین بود؛ ثانیاً برخاستهی از آن عِرق پاكیزهی مسلمانی و ملی بود - نمیتوانست تسلط دشمن را بر این ملت تحمل كند - ثالثاً فریادی متكی به حمایت عمومی مردم بود. گفتم؛ با اینكه مردم اول اطلاع نداشتند، اما وقتی فریاد امام بلند شد، مردم حمایت كردند. همان حمایتها بود كه چهارده سال بعد به پیروزی انقلاب اسلامی انجامید. آن فریاد پاكیزه مثل فریاد رسائی بود كه پیامبران الهی در میان مردم سر دادند و مردم و دلهای مردم را جذب كردند. امام یك چنین حركت عظیمی را در كشور انجام داد، بعد هم متحمل هزینهاش شد؛ امام را از خانه و زندگی و خانواده و دوستان و نزدیكانش جدا كردند و به یك گوشهی دنیا تبعید كردند. پس مطلب دوم هم این بود كه سیزده آبان نماد یك چنین فریادی است. مطلب بسیار مهم سومی كه پشت سر این نماد قرار دارد، قضیهی دانشآموزان سال 57 است. چهارده سال از آن حادثه كه گذشت، در سال 57 جوانهای ما، نوجوانهای ما، دانشآموزان دبیرستانی ما به عنوان پاكترین و بیآلایشترین قشرها توی میدان آمدند و كشته شدند. سیزده آبان روز كشتار دانشآموزان است توی همین خیابانهای تهران. وقتی این نوجوانها و جوانها توی میدان آمدند و فریاد چهارده سال قبل امام را در فضا انعكاس دادند، جلادان مزدور آمریكا از اینها انتقام گرفتند؛ روی اینها آتش گشودند، خون اینها روی اسفالت خیابانهای تهران ریخت و آن را رنگین كرد. این هم مطلب مهمی است؛ نه فقط به خاطر اینكه تعدادی جوان و نوجوان به شهادت رسیدند - البته این مهم است - بلكه به خاطر این نكتهی مهمتر كه حركت عظیمی كه امام در سال 42 و 43 آغاز كرد، آنقدر زنده و باطراوت و بانشاط است كه یك عده جوان پاكیزهی دانشآموز را توی میدان میآورد، احساس مسئولیت میكنند، احساس تعهد میكنند و در مقابل سرنیزهی دستگاه جبار و طاغوت میایستند. در دنیا اینجور چیزی كمنظیر است. امروز هم همینجور است. امروز هم دانشآموزان دبیرستانی ما در كنار دانشجویان، در كنار قشرهای دیگر، در كنار بسیج و در جاهای دیگر، جزو پیشقدمترین گروههای اجتماعی ما هستند. در دوران دفاع مقدس هم باز دانشآموزان جزو پیشروان و خطمقدمها محسوب میشدند. شما اگر با خانوادههای شهدا تماس بگیرید - من با خیلی از اینها تماس دارم و میبینم - و از آنها بپرسید جوانتان چند ساله بود، میگویند شانزده ساله، هفده ساله، چهارده ساله. این یعنی چه؟ یعنی احساس تعهد، روحیهی انقلابی، احساس مسئولیت ناشی از روشنبینی و بصیرت به اینجا رسیده كه جوان دانشآموزِ این ملت وسط میدان میآید، سینهی خودش را سپر میكند، از همهی آرزوهای جوانیاش میگذرد، برای اینكه آرمانهای بزرگ و هدفهای الهی و اسلامی را در جامعه تحقق ببخشد. این هم حادثهی بزرگ دیگری بود كه در سال 57 اتفاق افتاد؛ مفهوم بسیار عظیم دیگری كه پشت سر كلمهی سیزده آبان قرار دارد. سیزده آبان نماد اینهاست. آخرین قضیهای كه در سیزده آبان پیدا شد، تسخیر لانهی جاسوسی بود. در سال 58 به مناسبت سالروز تبعید امام و شهادت دانشآموزان، باز هم جوانها آمدند كاری كردند كه دنیا را خیره كرد و آمریكا را به زانو درآورد. این واقع قضیه است؛ اینها شعار نیست. شما بدانید؛ آن روزی كه لانهی جاسوسی تسخیر شد، دولت آمریكا آبرو و اعتبار و هیمنهاش چندین برابر امروز بود. شما امروز را نگاه نكنید كه آمریكا در چشمها سبك شده، كوچك شده، ملتها علناً علیه آمریكا دشنام میدهند و آنها را نفرین میكنند. آن روز اینجور نبود؛ آن روز آمریكا در دنیا یك هیمنهی ابرقدرتیِ درجهی یك داشت. جوان دانشجوی ما با شجاعت، با شهامت، به عنوان لبهی اصلی جبههی مقاومت ملت ایران، سفارتخانهی آنچنان آمریكائی را تسخیر كرد؛ كسانی را كه آنجا بودند، زندانی كرد. البته امام محبت كردند، ملاطفت كردند و بعد از اندكی گفتند عناصری از آنها - مثل زنهاشان - برگردند بروند آمریكا؛ لیكن آن عناصر اصلی تا مدتی طولانی در اینجا ماندند. این هم حركت عظیمی بود كه قدرت آمریكا را در دنیا متزلزل كرد؛ آمریكای با آن هیمنه و با آن عظمت، ناگهان در چشم ملتها فروكش كرد. كار به جائی رسید كه رئیس جمهور آمریكا برای نجات این گروگانها دست به حملهی نظامیِ پنهانی و شبانه به ایران زد. جاسوسانشان را در اینجا بسیج كردند، مقدمات فراوانی فراهم كردند، آدم دیدند، جا دیدند، با هلیكوپتر و هواپیما حمله كردند، آمدند كه طبس پیاده شوند و از آنجا بیایند و به خیال خودشان گروگانها را خلاص كنند و ببرند؛ كه آن ماجرای معروف طبس اتفاق افتاد، خدای متعال آبروی اینها را برد، هواپیماها و هلیكوپترهاشان آتش گرفت و مجبور شدند از همان طبس برگردند و بروند. قضایای سیزده آبان اینهاست. سیزده آبان نماد است؛ در دل خود، در عقبهی خود معانی فراوانی دارد؛ كه این معانی، همه برای ما درس است؛ باید اینها را به یاد داشته باشیم: طمعورزی آمریكا، وابستگی رژیم طاغوت به آمریكا و فساد آن دستگاه، ایستادگی ایمانِ متكی به بصیرت امام بزرگوار و مردم، حضور نسل جوان، شجاعت و جسارت نسل جوان انقلابی در مقابل هیمنه و چهرهی آرایش كرده و بزك كردهی آمریكا؛ اینها همه در دل كلمهی سیزده آبان است. پس سیزده آبان یك حرف كوچكی نیست. مربوط به :بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری - 1389/06/25 عنوان فیش :امتناع یوگسلاوی از فروش سلاح های متعارف به ایران در جنگ تحمیلی کلیدواژه(ها) : بیش فعالی سیاسی دشمن, تحریم اقتصادی, حمایت استکبار از عراق در جنگ تحمیلی, کمبود امکانات در دفاع مقدس, حمایت دولت آمریکا از فتنهگران, دشمنی آمریکا با انقلاب و نظام اسلامی, دشمنی استکبار با انقلاب و نظام اسلامی, تحریم اقتصادی, اقتدار نظام, سفر آیت الله خامنه ای به یوگسلاوی, کمک به فتنه, بحران غرب, دشمنان انقلاب اسلامی, تاریخ جمهوری اسلامی بعد از رحلت امام خمینی(ره), تاریخ دشمنیهای ایران و امریکا, تاریخ دشمنی آمریکا با ایران, تاریخ دفاع مقدس نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : در مسائل جهانی آن چیزی كه از همه واضحتر و بارزتر است، بیش فعال شدنِ جبههی مقابل ماست. بیماری بیشفعالی یكی از بیماریهای كودكان و نوجوانان است. بیشفعالی معناش این است كه تحرك، زیاد؛ كارهای گوناگون انجام میدهند، اما تمركز نیست، هدف نیست؛ به این در و آن در میزنند. تحرك زیاد، اما بدون هدف و غالباً همراه با ناكامی. این حالت بیشفعالی است. انسان این حالت را امروز در جبههی مقابلِ دشمن مشاهده میكند. مشغول تحركات گوناگونند: تحریم، قطعنامه، تهمت، جوسازی علیه نظام اسلامی، تقویت معارضان داخلی، به اصطلاح ورزشكارها دوپینگ كردنِ معارضین داخلی، كه اینها را همین طور هی با آمپولهای نیروزا كه هیچ تأثیری هم در تقویت واقعی ندارد و فقط ظاهراً او را فعال میكند، هی تزریق كنند پارسال در همان بحبوحهی جریان فتنهی سال 88 شنیدید كه یكی از شبكههای اجتماعی اینترنتی كه در ارتباط با معارضین فعال بود: خبرهای اینجا را ببرند، دستورهای آنجا را برسانند، همین طور شلوغ كنند، فضا را چه كنند، میخواست موقتاً برای تعمیرات كارش را تعطیل كند، دولت آمریكا مانع شد، گفت شما اگر الان، ولو برای تعمیرات تعطیل موقت بكنید، این به معارضین داخل ایران ضرر میزند؛ جلویش را گرفتند. یعنی تعطیلی موقت را به این شبكهی اجتماعی اجازه ندادند. یعنی كمكهای اینجوری بود. و انواع و اقسام كمكها و اعانتهایی كه به اینها میشود. امروز، همهی وسائل ارتباطی را به كار گرفتند؛ وسائل سیاسی را به كار گرفتند؛ وسائل فرهنگی را به كار گرفتند؛ وسائل اقتصادی را به كار گرفتند، برای اینكه تحریمها در حق ایران كهنه نشود و وسط راه از كار نیفتد. دولت آمریكا یك مأمور عالیرتبهی اقتصادی و پولی خودش را مخصوصاً مأمور این كار كرده كه این همین طور وظیفهاش این است كه كمیتههائی را هدایت كند، به این طرف و آن طرف دنیا مسافرت كند، با سران و رهبران كشورها تماس بگیرد و دائم كشورهای دیگر را علیه ایران وادار كنند. این بیشفعالیِ نظام استكبار و جبههی مقابل نظام اسلامی، امروز به نظر من بارزترین حوادث است. خب، انسان از این حادثه، چند نكته را استفاده میكند. نكتهی اول این است كه این، ناشی از قدرت روزافزون بیداری اسلام است. اینی كه انسان میبیند طرف - حریف - دستپاچه شده، تلاش میكند، سراسیمه شده، به این در میزند، به آن در میزند، این فعالیت را میكند، آن را میبیند، این را میبیند؛ این پیداست كه این طرفِ قضیه، قدرتی پیدا كرده است كه او را مرعوب كرده، به هراس انداخته و سراسیمه كرده. اگر ما ضعیف بودیم، اگر ما آسیبپذیر بودیم، اگر میتوانستند با یك ضربت، ما را به زانو در بیاورند، این همه تلاش لازم نبود. این تلاش، نشانهی اقتدار این طرف است؛ و واقع قضیه هم همین است، كه حالا من اشاره خواهم كرد. این طرف نسبت به سه دههی قبلی قویتر شده است، مجربتر شده است، آگاهتر شده است، دستهای بازتری پیدا كرده است و متقابلاً دشمن ضعیفتر شده است. یك روز همهی دنیای مستكبر، مجتمعاً علیه ایران بودند. یعنی واقعاً یك نقطهی استراحتگاه وجود نداشت. در دههی اول انقلاب اینجور بود دیگر. شوروی یك قدرتی بود كه فقط یك كشور كه نبود، یك مجموعهی عظیم از كشورها بود كه مركز، اینجا و در روسیهی امروز بود؛ اروپای شرقی متعلق به اینها بود، غالب كشورهای آفریقائی و آمریكای لاتین با اینها بودند و در آسیا بسیاری از اینها حساب میبردند. اینها علیه جمهوری اسلامی بودند. ما آن وقت برای یك سلاح متعارف به هیچ جا نمیتوانستیم مراجعه كنیم؛ یعنی هیچ كشوری در دنیا نبود كه یك سلاح متعارف - مثلاً فرض كنید تانك - را بیست تا، سی تا اگر میخواستیم، به ما بفروشند. من همان وقت زمان ریاست جمهوریِ خودم، سفری كردم به یوگسلاوی، كه علیالظاهر خیلی هم ما را تحویل گرفتند و احترام كردند و بهبه و چهچه هم كردند؛ اما هرچه اصرار كردیم، اینها حاضر نشدند به ما همین سلاحهای متعارف را بدهند. با اینكه یوگسلاوی جزو كشورهای مستقل بود، نه جزو غرب بود، نه جزو بلوك شرق بود؛ اما در عین حال حاضر نشدند. دیگران كه خب، جای خود دارند آن طرف هم بلوك غرب بود؛ آمریكا بود، اروپا بود، همین فرانسهی امروز كه حالا تبلیغات علیه ما میكنند و حرف علیه ما میزنند، آن روز «میراژ» علیه ما میفرستادند، «سوپر اتاندارد» علیه ما میدادند؛ یعنی حملهی آن روزِ این كشورها علیه ما از حالا خیلی بیشتر بود. امروز آلمانها فرض كنید كه یك حرفی در تبلیغاتشان - صدر اعظمشان یا دیگری - میزند؛ آن روز سلاح شیمیائی به صدام میدادند، كارخانهی سلاح شیمیائی برایش درست میكردند؛ یعنی دشمنیها آن روز عملیتر و فعالتر بود. امروز، این حرفها نیست، این خبرها نیست؛ یعنی نمیتوانند، زمینهای برای آنها وجود ندارد، نه اینكه امروز نجیبتر شدهاند، بهتر شدهاند؛ نه، میبینند كه نمیشود كاریاش كرد؛ یعنی این حجم عظیم، روزبهروز پرمغزتر هم شده، قویتر هم شده. و غرب، امروز - این نكتهی مهمی است - احساس میكند كه سلطهی قدیمیاش بر دنیای اسلام متزلزل شده؛ یعنی اینهائی كه در كشورهای اسلامی و عربی بیهیچ مانعی و رادعی میتاختند و جلو میرفتند، امروز میبینند نمیشود؛ نمیتوانند. این موج اسلامی آنها را وادار كرده، حتّی تجدیدنظر میخواهند بكنند، آن هم براشان مشكل شده. در بعضی از كشورها كه وابستگی آنها به غرب واضح و آشكار است - مردمشان هم این را میدانند و ناراضی هستند - میخواهند یك تجدیدنظرهائی بكنند، بلكه بتوانند اوضاع را روبهراه بكنند، نمیتوانند؛ برای آنها یك راه بنبست است. امروز غرب در یك چنین موقعیتی است. خب، این ضعف طبعاً نتیجهاش همین است كه بیایند سراغ این چیزها و قطعنامه صادر كنند. قطعنامه، یكی دو تا، پنج تا، ده تا. قطعنامهای كه دل ملتها، حتّی دل دولتها هم با او همراه نیست. همین دولتهائی كه بعضیها خودشان عضو شورای امنیتند و این قطعنامهها را امضا میكنند، ما اطلاع داریم كه حتّی بعضی از خود این دولتها راضی به این تحریمها نیستند؛ برای آنها یك عمل قسری است و یك عمل جبری است؛ یك رودربایستی سیاسی است. وضع این است. بنابراین، حوادثی از قبیل آنچه در این مدت برای ما اتفاق افتاده است - چه قطعنامهی 1929، چه این مسئلهی اهانت به قرآن كریم، چه اظهارات صریحاً خصمانهای كه علیه جمهوری اسلامی میكنند، چه آنچه كه در سال 88 گذشت، كه این هم بلاشك و به طور واضح دست دشمنان مستكبر در این جریان عیان بود - اینها همهاش به خاطر این است كه آن طرف احساس میكند كه این طرف قوی شده است. این قدرت و قوّت و استحكامی كه در این طرف به وجود آمده، آن طرف را میترساند. این در اظهارات خودشان هم هست و دارند میگویند: اگر این كار را نكنیم، ایران قدرت اول خاورمیانه میشود؛ اگر این كار را نكنیم، نفوذ ایران در خاورمیانه زیاد میشود؛ از این حرفها میزنند. مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1389/05/27 عنوان فیش :شدت گرفتن تهدید نظامی آمریکا علیه ایران در دوره ریاست جمهوری كلينتون کلیدواژه(ها) : تهدید نظام اسلامی, نقشه دشمن, آمادگی برابر دشمن, تهدید نظامی نظام اسلامی, تاریخ جمهوری اسلامی بعد از رحلت امام خمینی(ره), تهدید نظامی نظام اسلامی, تاریخ دشمنیهای ایران و امریکا, تاریخ دشمنی آمریکا با ایران, اکبر هاشمی رفسنجانی نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : [دشمن] برنامههایش اینهاست: فشار اقتصادی، تهدید نظامی، جنگ روانی برای اثرگذاری بر روی افكار عمومی؛ هم در داخل كشور، هم در سطح بینالمللی؛ اینها كارهائی است كه دارند میكنند... خوب، این تدابیر جبههی مقابل ما، تدابیرِ در واقع دشمن ما، هیچكدام جدید نیست. به نظر من یكی از نكاتی كه باید به آن توجه كرد، این است كه هیچكدام از اینها جدید نیست، كه بیسابقه باشد. تحریمها سابقهی سی ساله دارند و تهدید نظامی هم در همهی دورههای قبل از این دوره وجود داشته است. بنده به شما عرض میكنم و بیشتر از همه كس من میدانم؛ در دورهی به نظرم ریاست جمهوری كلینتون بود كه تهدید نظامی بهقدری شدید بود كه رئیس جمهور محترم آن روز به من غالباً این را میگفت كه مثلاً بیائیم فكری بكنیم، كاری بكنیم؛ حیف است كه بیایند حمله كنند، كارهائی را كه انجام دادیم، ساخت و سازهائی را كه انجام دادیم، بزنند از بین ببرند؛ یعنی احتمال حمله كم نبود؛ تهدید میكردند و میگفتند. در همین دورهی ریاست جمهوری قبل از دورهی نهم، تهدیدهای نظامی گاهی بهقدری شدید میشد و تكرار میشد از طرف دشمن كه حسابی دستاندركاران داخلی را دچار رعب میكرد. جلساتی وجود داشت كه حالا فراوان خاطراتی از آن وقت ما داریم؛ من از آن وقت یادداشتهائی دارم. تهدید نظامی همیشه بود؛ اینجور نبود كه وجود نداشته باشد. مربوط به :بیانات در دیدار زائران و مجاوران بارگاه حضرت علیبنموسی الرضا - 1388/01/01 عنوان فیش :حبس دارائیها و کمک به صدام؛ نمونهای از دشمنی آمریکا با انقلاب اسلامی کلیدواژه(ها) : پشتیبانی آمریکا از رژیم بعثی عراق در جنگ, دشمنی آمریکا با انقلاب و نظام اسلامی, پشتیبانی آمریکا از رژیم بعثی عراق در جنگ, حمله به هواپیمای مسافربری ایران, طلب ملّت ایران از رژیم امریکا, تاریخ شکلگیری و تثبیت جمهوری اسلامی, تاریخ دفاع مقدس, تاریخ دشمنیهای ایران و امریکا, تاریخ دشمنی آمریکا با ایران, تروریسم دولتی, سیاههی جنایات امریکا, مصادره اموال ایران توسط آمریکا نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : در مورد مسائل بینالمللی كشورمان من فقط به یك مسئله اشاره میكنم و آن مسئلهی ما و آمریكاست. یكی از آزمونهای مهم انقلاب از روز اول همین مسئله بوده است. از روز اوّلی كه انقلاب پیروز شد، در مواجهه و نوع تعامل با دولت ایالات متحدهی آمریكا، میدانی به عنوان یك آزمون بزرگ برای ملت ایران باز شد. در طول این سی سال، همواره این آزمون مهم و بزرگ ادامه داشته است. دولت آمریكا از اول با این انقلاب با روی عبوس و چهرهی ترش و با لحن مخالفت روبهرو شد. البته آنها با محاسباتِ خودشان حق هم داشتند. ایران قبل از انقلاب در مشت آمریكا بود؛ منابع حیاتیاش در اختیار آمریكا، مراكز تصمیمگیری سیاسیاش در اختیار آمریكا، عزل و نصب مراكز حساس در اختیار آمریكا؛ مرتعی بود برای چرای آمریكائیان و نظامیان آمریكائی و غیر آنها. خوب، این از دستشان گرفته شد. میتوانستند مخالفت خود را اینجور خصمانه ابراز نكنند؛ اما از اول انقلاب دولت آمریكا- چه رؤسای جمهور جمهوریخواهشان، چه رؤسای جمهور دمكراتشان- با نظام جمهوری اسلامی بدرفتاری كرد؛ این چیزی نیست كه بر كسی پوشیده باشد. اولین كاری كه از طرف آمریكائیها انجام گرفت، تحریك مخالفین پراكندهی جمهوری اسلامی و كمك به حركتهای تجزیهطلب و تروریستی در كشور بود؛ از اول این كار را شروع كردند. در هر نقطهای از نقاط كشور كه حركتهای تجزیهطلب در آنجا زمینهای داشت، انگشت آمریكائیها را ما دیدیم؛ گاهی پول آنها را، و حتّی در مواردی عناصر آمریكائی را ما در آنجا دیدیم؛ این برای مردم ما خسارت زیادی داشت. متأسفانه این كار هنوز هم ادامه دارد. همین شرورهائی كه در مناطق مرزی ایران و پاكستان هستند، بعضی از آنها ما شنودهایشان را داریم؛ اینها با عناصر آمریكائی مرتبطند؛ یعنی با بیسیم با آنها حرف میزنند، دستور میگیرند. شرورِ تروریستِ آدمكش مرتبط با افسر آمریكائی در یك كشور همسایه! این هنوز هم متأسفانه ادامه دارد. شروع كارشان از اینجا بود، بعد تصرف و حبس دارائیها و اجناس ایران. رژیم گذشته پول بیحسابی را در اختیار آمریكائیها گذاشته بود، برای اینكه از آنها هواپیما بگیرد، بالگرد بگیرد، سلاح بگیرد. بعضی از این وسائل، آنجا تهیه هم شده بود. وقتی انقلاب شد، آن وسائل را ندادند؛ آن پولها را كه میلیاردها دلار بود، ندادند؛ و عجیبتر اینكه این وسائل را در یك انباری جمع كرده بودند، نگه داشته بودند، انبارداری برای خودشان قائل شدند، خود را طلبكار كردند و از حساب قرارداد الجزائر انبارداری برداشتند! مالی را از یك ملت غصب كنند، پیش خودشان نگه دارند، ندهند، بعد انبارداریاش را هم بگیرند! این رفتاری بوده كه از آن روز شروع شده، الآن هم ادامه دارد. هنوز اموال ملت ایران آنجاست؛ هم در آمریكاست، هم در بعضی از كشورهای اروپائی است؛ كه ما در طول سالها به اینها مراجعه كردیم كه اموال ما را بدهید، اینها پولهایش دریافت شده؛ گفتند چون زیر لیسانس آمریكائیهاست، آمریكائیها اجازه نمیدهند و نمیدهیم؛ نگه داشتند. هنوز هم كه هنوز است، مال ملت ایران آنجا موجود است. به صدام چراغ سبز دادند؛ این یك اقدام دیگر دولت آمریكا بود برای حملهی به ایران. صدام اگر چراغ سبز آمریكا را نمیگرفت، بعید بود به مرزهای ما حمله كند. هشت سال جنگ را بر كشور ما تحمیل كردند؛ قریب سیصد هزار جوانهای ما، مردم ما در این جنگ به شهادت رسیدند. در طول این هشت سال- بخصوص در سالهای آخر- همیشه آمریكائیها پشت سر صدام بودند و به او كمك میكردند- كمك مالی، كمك تسلیحاتی، كمك كارشناسیِ سیاسی- خبرهای ماهوارهای میدادند و امكانات خبررسانی داشتند. تحرك نیروهای ما را در جبهه در ماهوارههایشان ثبت میكردند، بعد آن را همان شبانه برای قرارگاههای صدام میفرستادند كه از آنها علیه جوانهای ما و نیروهای ما استفاده كند. در مقابل جنایات صدام چشمهایشان را بستند. فاجعهی حلبچه اتفاق افتاد، زدن شهرهای متعدد كشور ما با موشك اتفاق افتاد، خانهها را خراب كردند، در جبههها شیمیائی به كار بردند، چشمهایشان را بستند، اصلًا و ابداً تعرضی نكردند، به صدام كمك كردند. این هم یكی از كارهای این دولت بوده است در طول این سالها با ملت ما و با كشور ما. بعد در آخر جنگ، هواپیمای مسافربری ما را در آسمان خلیج فارس افسر آمریكائی با موشكی كه از ناو جنگی شلیك كرد، ساقط كرد. قریب سیصد نفر مسافر در این هواپیما بودند، كه همهشان كشته شدند. بعد به جای اینكه آن افسر توبیخ شود، رئیسجمهور وقت آمریكا به آن افسر پاداش و مدال داد. ملت ما اینها را فراموش كند؟ میتواند فراموش كند؟ مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان نمونه و نمایندگان تشکلهای مختلف دانشجویی - 1385/07/25 عنوان فیش :حمایت سرویسهاى جاسوسى امریکا و اسرائیل از گروههاى دانشجویى تودهایها کلیدواژه(ها) : یارگیری دشمن, نقشه دشمن, تاریخ دشمنی آمریکا با ایران, تاریخ جمهوری اسلامی بعد از رحلت امام خمینی(ره), تشکلهای دانشجویی نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : دشمن به طور ویژه، بر روى جریانهاى دانشجویى، سرمایهگذارى میکند؛ تا بتوانند در محیطهاى دانشجویى نفوذ و رخنه کنند و براى خودشان سربازانى را در آنجا تدارک ببینند. این کار با نامهاى مختلف دارد انجام میگیرد. امروز سرویسهاى جاسوسى امریکا و اسرائیل حتّى حرفى ندارند که به تشکلهایى در دانشگاههاى ایران کمک مالى بکنند که این تشکل به حسب ظاهر، وابستهى به تودهایهاى سابقند. این در دانشگاههاى شما وجود دارد. مجموعهها و گروههاى دانشجویى که تشکیلدهندگان و تغذیهکنندگان اینها همین تودهایهاى چند سال قبل از این هستند - که یک مدتى هم به تلویزیون آمدند و توبه و انابه و گریه کردند و از بزرگان نظام طلب بخشش کردند - امروز بعد از آنکه اردوگاه مارکسیزم بهکلى متلاشى شده و غلط بودنِ آن حرفها، ایدهها و فکرها، با آن فلسفهنماها، بر همه ظاهر و مبرهن شده و دیگر وجود این جریان چپ، معنایى ندارد؛ اما در عین حال مىبینیم که اینها را نگه میدارند و حفظ میکنند؛ چون احتیاج دارند؛ یعنى براى معارضهى با جریان دانشجویى اصیل و سالم - که همان جریان اسلامى و پایبند به معنویت و مفتخر به ایرانى بودن خود است - حاضرند زیر هر نامى، دانشجو را فعال کنند؛ زیر نام تودهاى، سلطنتطلب و نامهاى گوناگون. شماها باید متوجه باشید. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از مخترعان جوان - 1384/01/30 عنوان فیش :نقش موثر آمریکایی در روی کار آمدن محمدرضا شاه پهلوی کلیدواژه(ها) : کودتای 28 مرداد, تاریخ بر سر کار آمدن و حکمرانی محمدرضا پهلوی, سیاستهای رژیم پهلوی, خیانت پهلویها, تاریخ دشمنی آمریکا با ایران, وابستگی سلسله پهلوی به مستکبرین, دخالت انگلستان در برسر کار آوردن رژیم پهلوی نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : سالهاى متمادى گذشته و به این ملت و این هویت ملى ظلم شده؛ این را باید همهى ما دائماً در برابر چشم داشته باشیم. در طول زمان، حقیقتاً به ملت ما ظلم شده است. توانایى و استعدادى که امروز در شماها هست، در همهى دورهها در نسل جوان و مردان و زنان کشور ما وجود داشته؛ اما استعداد انسانى احتیاج به تشویق، شناخت و تزریق روح اعتماد و امید دارد تا بتواند شکوفا شود. درست عکس این سیاست در دورههاى مختلف عمل شده. مقصر اصلى هم در این زمینه، حکومتها و سیاستها بودند؛ در این موضوع اصلاً نباید تردید کرد. بعضى مىفهمیدند دارند چه کار مىکنند؛ مثل اغلب مسؤولان در دوران پهلوى، که دانسته و شناخته این راه را رفتند؛ یعنى از بروز استعدادها جلوگیرى مىکردند. علت هم معلوم است؛ عقیدهى راسخ آنها این بود که ایرانى باید وابسته بماند. دشمنى آنها با نسل بااستعداد ایرانى، یک دشمنىِ طبیعى نبود. نه اینکه بخواهند واقعاً با اشخاص دشمنى کنند؛ نه، سیاستهاى قاهر و مسلط جهانى از آنها این را خواسته بود. شما ببینید حکومت پهلوى را چه کسى سرکار آورد؟ رضاخان را چه کسى در این کشور حاکم کرد؟ این که دیگر جزو نقاط مبهم تاریخ نیست. امروز همه مىدانند که رضاخان را انگلیسىها در این کشور سرکار آوردند؛ همچنانکه وقتى احساس کردند رضاخان دیگر به دردشان نمىخورد، او را برکنار کردند و محمدرضا را سرکار آوردند. این جزو بخشهاى واضح تاریخ معاصر ماست. کسانىکه آنها را سر کار آوردند، همانها سعى مىکردند با انواع سیاستهاى گوناگون، آنها را وابستهى به خودشان نگه دارند. وقتى نهضت مصدق در این کشور پیش آمد - که یک نهضت ملى بود - جایىکه بیشترین احساس خطر را کرد، دستگاه حکومت و سلطنت نبود؛ انگلیسىها بیشترین احساس خطر را کردند. بعد هم که انگلیسىها دیدند از عهدهى کار برنمىآیند، امریکایىها را وارد کار کردند. آنها به یک معنا آمدند صحنه را از دست انگلیسىها ربودند و حاکم شدند. یک نفر بلند شد و با یک چمدان دلار به اینجا آمد و با ایجاد یک بحران مصنوعى، حکومت ملى را سرنگون کرد و رژیم محمدرضا پهلوى بر کشور مسلط شد. این سیاستِ اینهاست؛ این چیز واضحى است و مدارک و اسناد و دستنوشتههاى آن امروز در دسترس همه قرار دارد. البته متأسفانه شما جوانها کمتر فرصت مىکنید به این چیزها مراجعه کنید؛ اما لازم دارید و باید بدانید. امروز اسم کسىکه رضاخان را در ایران سرکار آورد، مشخص است؛ اسم کسىکه محمدرضا را سر کار آورد، مشخص است؛ اسم کسى که به ایران آمد و پول آورد، مشخص است؛ نقشهیى که در امریکا طراحى شد و در اروپا اتاق عملیاتش تشکیل گردید، مشخص است؛ اینها نقشههاى واضح و مشخصى است که وزارتخانههاى امورخارجهى خود آنها اینها را منتشر کردهاند و امروز در اختیار همهى ماست. از استقلال و خودباورى ملت ایران، سیاستهاى زیادهخواه و دخالتجوى جهانى ضرر مىبردند. براى یک ملت، سم بزرگ عبارت است از وابستگى؛ و پادزهر این سم، عبارت است از خودآگاهى، استقلال فکرى، استقلال علمى، روى پاى خود ایستادن، خود را اداره کردن و خود را محتاج دیگران ندیدن. بنابراین، اینها باید این پادزهر را از دسترس این ملت دور نگه دارند؛ این طبیعى است. مربوط به :بیانات در دیدار بسیجیان استان همدان - 1383/04/16 عنوان فیش :پیشتیبانی آمریکا از رژیم صدام در جنگ تحمیلی کلیدواژه(ها) : عملیات والفجر8, پشتیبانی آمریکا از رژیم بعثی عراق در جنگ, تاریخ دشمنی آمریکا با ایران, تاریخ دفاع مقدس نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : امروز ملت عراق باید یقهی صدام را بگیرد، بگوید چرا جنگ هشتساله را بر ملت عراق تحمیل کردی و ما را به جان کشور همسایهیمان، ایران، انداختی، در حالیکه بین ملت ایران و ملت عراق هیچگونه معارضهیی وجود ندارد؛ ما دو ملتِ همیشه رفیق، همیشه برادر و همیشه مأنوس با هم بودهایم. در طول سالیان دراز مردم ما به نجف و کربلا رفتهاند برای زیارت، آنها هم به مشهد و قم آمدهاند برای زیارت؛ ما با همدیگر مأنوس و مهربان بودهایم. کمتر دو ملت همسایهیی اینقدر با هم رفیق بودهاند که ملت ما و عراق. صدامحسین را بایستی بهخاطر این گناه بزرگ و نابخشودنی محاکمه کنند. پاداش این محاکمه اعدام نیست، صدتا اعدام است؛ هزار تا اعدام است. البته اگر بخواهند با این جرم صدام را محاکمه کنند، خیلیها در آن دادگاه محکوم خواهند شد؛ فقط صدام محکوم نخواهد شد. یکی از مجرمترین چهرههای محکوم در آن دادگاه، رژیم امریکا خواهد بود؛ چون اینها بودند که صدام را کمک کردند؛ اینها بودند که به او چراغ سبز نشان دادند برای بهکار بردن سلاح شیمیایی. همین وزیر دفاعِ زشت چهرهی کنونی امریکا - که با آن صورت نحسش گاهی میآید یکی دو کلمه حرف علیه ملت ایران میزند - آمد بغداد و بعد از قضیهی حلبچه با صدام دست داد؛ در واقع چراغ سبز نشان داد که ما کاری به کار شما نداریم؛ هر کار میخواهی بکنی، بکن! زمان دولت ریگان - که پدرِ همین رئیسجمهور کنونی امریکا، معاون آن رئیسجمهور بود - مرتب عکس ماهوارهیی برداشتند و به عراقیها دادند که ایرانیها کجا تجمع کردند، کجا نقل و انتقال میکنند. البته آن وقتی که جوانان دریادلِ ما - همین شما بسیجیها - اروند را طی کردند - چند هزار لشگر این رودخانهی عریض را طی کردند - و پدر صدام را درآوردند، چشم آن ماهوارهها کور شده بود؛ ندیدند؛ نتوانستند فایدهیی برسانند؛ خیلی اوقات کار اینطوری اتفاق افتاد. همین سردارهای فعلی سپاه ما، همین آقای صفوی و دیگر برادرها، نشستند و طراحی کردند؛ چه معجزهها میکند جوانیِ همراه با ایمان و شجاعت! مگر ممکن بود؟! چند هزار نیرو را از راههای دور منتقل کنند لب اروند؛ اینطرف آب، طوری که دشمن نفهمد؛ بعد از این رودخانه منتقل کنند به آن طرف و باز هم دشمن نفهمد. این کار را همین جوانها کردند. حالا البته بعضی از آنها ریشهایشان سفید شده؛ اما آنوقت جوانهایی مثل شماها بودند. به برکت ایمان باز هم میتوانید. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1382/08/23 عنوان فیش :حمایت آمریکا از رژیم دیکتاتوری در قضایای 15 خرداد و 17 شهریور کلیدواژه(ها) : تاریخ بر سر کار آمدن و حکمرانی محمدرضا پهلوی, کودتای 28 مرداد, تاریخ مبارزات و پیروزی انقلاب اسلامی, پشتیبانی آمریکا از رژیم بعثی عراق در جنگ, دموکراسی غربی, دموکراسی دروغین, دشمنی آمریکا با انقلاب و نظام اسلامی, تاریخ دشمنی آمریکا با ایران, تاریخ نهضت امام خمینی(ره) و قیام 15 خرداد, قضیه هفده شهریور, تاریخ ملی شدن صنعت نفت, حمایت استکبار از عراق در جنگ تحمیلی, حمایت آمریکا از رژیم پهلوی, پشتیبانی آمریکا از رژیم بعثی عراق در جنگ, حمایت امریکا از کودتاها, دخالتهای آمریکا در ایران نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : اظهارات مسئولان دولتِ استكباری امریكا نشان میدهد كه اینها در منطقهی خاورمیانه، علیه همهی ملتهای این منطقه مقاصد و نقشههایی دارند. این ایجاب میكند كه ملتهای منطقه بیدار شوند. رئیسجمهور امریكا راجع به وجود دمكراسی در این منطقه حرفهایی بر زبان آورده است كه اگر كسی نقش امریكا را در دفاع از قدرتهای مستبد در طول چهل، پنجاه سال گذشته- بعد از جنگ دوم به این طرف- بداند، از اینكه رئیسجمهور چنین رژیمی ادّعا كند متولّی دمكراسی است، شرمنده میشود كه چرا باید چنین حرف بیحساب و غلطی، اینطور با گستاخی و وقاحت بر زبان كسی جاری شود. اینها كسانی هستند كه سالهای متمادی از پلیدترین دیكتاتورها حمایت كردند. در كشور ما كودتای 28 مرداد را آمریكاییها بهراه انداختند و بیست و پنج سال سختترین و سیاهترین دیكتاتوری را در این كشور به وجود آوردند و قرص و محكم از آن حمایت كردند. هر فاجعهای كه بهوسیلهی آن رژیم در ایران صورت گرفت- مثل قضایای 15 خرداد و 17 شهریور كه در هركدام از این حوادث، تعداد كثیری از مردم غیر نظامی و مردم كوچه و خیابان بهدست عوامل مزدور رژیم كشته شدند- آمریكاییها جانب رژیم دیكتاتوری را گرفتند و علیه مردم حرف زدند؛ چه در قضیهی اوّل كه زمان «كِندی » بود، چه در قضیهی دوم كه زمان «كارتر» بود. از «صدّام حسین» كه امروز خود را نقطهی مقابل او به حساب میآورند، چه حمایتها كردند. امروز وضع آنها بهتر از گذشته نیست؛ همانطور است. مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1382/05/15 عنوان فیش :دشمنی و عناد هيچ كم نگذاشتهاندامریکاییها از دشمنی و عناد هيچ كم نگذاشتهاند کلیدواژه(ها) : تاریخ دشمنی آمریکا با ایران, دخالتهای آمریکا, ارتباط با امریکا, تاریخ دشمنیهای ایران و امریکا نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : مهمترین آنها [چالشها و مشکلات نظام اسلامی]را من دو چیز میبینم: یكی تشكیل یك جبههی متحّد علیه ماست، كه متّحدین این جبهه هم عبارتند از امریكا و صهیونیسم. هیچ گمان نشود كه یك اتّحاد جهانی علیه جمهوری اسلامی وجود دارد؛ نه، آن جبههی متّحد و مركزی كه علیه نظام اسلامی با همهی توان دارد كار میكند، دو عضو دارد: یكی رژیم ایالات متّحدهی امریكاست، یكی هم رژیم صهیونیستی و پشتیبانان صهیونیستش در همهی عالم، كه البته قدرت و ثروت و نفوذشان در دنیا كم نیست. علّت دشمنیهایشان هم معلوم است. ایران یك روز پااندازِ آمریكاییها بود و هر كاری در این كشور میخواستند، انجام میدادند. سررشتهی امور اقتصادی دست خودشان بود، سررشتهی امور فرهنگی دست خودشان بود، عزل و نصبهای مهم و مؤثّر در اختیار آنها بود؛ در واقع حكومت در اختیار آنها بود. میبردند، میخوردند، استفاده میكردند؛ اما در حال حاضر این را از دست دادهاند. علاوه بر این و شاید مهمتر از این چالش این است كه حركت عظیم ملت ایران نقطهی عزیمتی برای دنیای اسلام شد. امروز بیداری اسلامی، از شرق دنیای اسلام- حداقل از پاكستان- تا شمال آفریقا را فراگرفته است. مردم اسلامخواهی دارند و آن را علنی كردهاند؛ این خطر بزرگی برای امریكاست. آنها تصریح هم میكنند و میگویند منافع ما تهدید میشود. البته راست هم میگویند، منافعشان تهدید میشود؛ منتها این منافع نامشروع است. بله؛ منافع نامشروع و ظالمانهشان با حركت بیداری اسلامی تهدید میشود. اینها با نظام اسلامی بهجد مخالفند؛ صهیونیستها هم كه معلوم است. صهیونیستها احساس كردند كه با پیدایش نظام اسلامی، نفس و جان جدیدی به مقاومت ملت مظلوم فلسطین دمیده شد. جمهوری اسلامی را متّهم میكنند كه به مردم فلسطین كمك تسلیحاتی میكند. همهی اینها دروغ است؛ خودِ ملت فلسطین است كه بهپاخاسته است. البته بله؛ بلاشك آنها از حركت اسلامی متأثّرند. بنابراین صهیونیستها با این نقطهی كانونی به شدّت مسئله دارند و با آن مخالفند. از اوّلِ انقلاب هم این تحرّكات به شكلهای مختلف وجود داشته است. همهی شما یادتان هست؛ از تحرّكاتی كه در سفارت امریكا برای براندازی میشد، شروع گردید- كه از جملهی نمودهای آن، طرّاحی مقدّمات كودتا در پایگاه شهیدنوژه بود، كه جوانان مستقر در سفارت در آن روزها حدود صد جلد كتابِ بسیار مهم از اسناد آنها منتشر كردند؛ اینها اسناد مهمّ زمان ماست، اما نمیگذارند روی این اسناد تبلیغات شود- تا حمله به طبس، تا تشویق عراق به جنگ، بعد كمك به عراق در جنگ، بعد حمله به هواپیمای مسافربری ما، حمله به سكوهای نفتی ما و تحریم اقتصادی ما در چند نوبت، كه این را در سالهای اواسط دههی هفتاد به شكل قانونی درآوردند؛ قانون معروف به «داماتو». عنادها و بغضها و كینههای اینها را اینطوری باید فهمید. هرجا جمهوری اسلامی حركتی را كه به سازندگی و آبادانی كشور كمك میكرد، شروع كرد، اینها اگر توانستند، جلوِ آن را گرفتند؛ البته خیلی اوقات هم به فضل پروردگار نتوانستند. در جنگ، ما بسیاری از تسلیحات و خیلی چیزهای دیگر را علیرغم میل اینها بهدست میآوردیم؛ اما تا آنجایی كه توانستند، عامل كارشكنی و خرابكاری شدند؛ از خط لولهی گاز گرفته تا بقیهی كارهای فراوانی كه انجام شده است. مثلًا در زمان دولت قبلی، ژاپنیها قرارداد پروژهی احداث سد بر روی كارون را بسته بودند؛ اما اینها رفتند خرابش كردند. بعضیها به آنها اعتنا كردند، بعضیها هم اعتنایی نكردند و كارهایشان را ادامه دادند. ما پیش رفتهایم و كار خودمان را كردهایم؛ اما آنها از دشمنی و عناد هیچ كم نگذاشتهاند و البته ادامه هم خواهد داشت تا هنگامی كه مأیوس شوند. مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی - 1382/02/22 عنوان فیش :مصادیق تقابل عملی آمریکا با جمهوری اسلامی ایران کلیدواژه(ها) : تاریخ دفاع مقدس, تاریخ دشمنی آمریکا با ایران, حمله به هواپیمای مسافربری ایران, دشمنی آمریکا با انقلاب و نظام اسلامی نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : کسی گمان نکند که تقابل امریکا با ایران، امر جدید و تازهیی است؛ نه، از شروع انقلاب، این تقابل شروع شد. شاید سه یا چهار ماه از پیروزی انقلاب نگذشته بود که مجلس سنای امریکا قطعنامهی بسیار شدیداللّحنی علیه انقلاب صادر کرد. البته اینجا مردم اجتماع و تظاهرات کردند و گفتند چرا دخالت میکنید. غرض؛ از اوّل انقلاب این تقابل وجود داشت؛ منتها در یک دورهی نسبتاً طولانی، تقابل امریکا با جمهوری اسلامی، بیشتر تقابل عملی بود. تقابل عملی در مقابل تقابل نظری است که بعد توضیح خواهم داد. تقابل عملی، یعنی اقدام برای ضربهزدن به جمهوری اسلامی از راههای مختلف. تقابل عملی از همین قطعنامهی سنای امریکا شروع شد. در اینجا کودتای نظامی راه انداختند. کودتای پایگاه شهید نوژه معروف است، که حتماً شنیدهاید و شاید اطّلاعاتی هم داشته باشید. البته ما در جریان ریز قضایا بودیم. کودتای نظامیِ بسیار خطرناکی بود که مقدّماتش را هم چیده بودند، اما نتوانستند آن را به جایی برسانند. مسدود کردن حسابهای بانکی کشور ما در هر جایی که اینها میتوانستند دخالت کنند، تقابل عملی دیگری بود. در بانکهای امریکا پولهای زیادی متعلّق به ملت ایران وجود داشت - از جمله، پولهای دولت ایران در معاملاتی که انجام میداد - اما آنها همهی حسابها را مسدود کردند. ضدّانقلاب را به انواع مختلف تحریک کردند؛ نه فقط ضدّانقلاب راست - یعنی سلطنتطلبها - بلکه غیرمستقیم ضدّانقلابها و گروههایی را هم که وابسته به جریان چپِ آن روز بودند، تحریک میکردند، که مدارک و نشانههایی در اختیار هست. حملهی نظامی به طبس، تحریم اقتصادی، قطع رابطه، قطع خرید نفت و تشویق عراق به جنگ، از دیگر اقدامات عملی امریکا بود. ما یک وقت بهعنوان تحلیل میگفتیم امریکاییها حتماً به عراقیها چراغ سبز نشان دادهاند؛ بعد هم خودشان کمک کردهاند و گفتهاند حمله کنید. پس از گذشت چند سال، اسناد و مدارکی به دست آمد و معلوم شد تحلیلهای ما کاملاً درست و منطبق با واقعیات بوده و مدارکش روشن است! اقدام عملی دیگر امریکا، سرنگونی هواپیمای مسافربری ما در خلیج فارس بود که نزدیک به سیصد نفر از هموطنان ما در آن حادثه کشته شدند. همچنین کشتی «ایران اجرِ» ما را قلدرانه در دریا توقیف کردند. اینها برخوردهای عملی امریکا، آن هم در آن موقعیت حسّاس بود. زمان ریاست جمهوری، بنده به سازمان ملل رفتم و در مجمع عمومی سخنرانی بسیار پُرشوری کردم؛ چند کانال تلویزیونیِ اروپایی هم مستقیم این سخنرانی را پخش کردند. چون ممکن بود این سخنرانی تأثیرات زیادی بگذارد، در همان روز یا فردای روز سخنرانی، کشتی «ایران اجر» را در خلیج فارس توقیف کردند! در نیویورک بودیم و هر کانال تلویزیونی را میگرفتیم، ماجرای کشتی «ایران اجر» و اقدام به مینگذاریاش در خلیج فارس، تمام فضای تبلیغاتی امریکا و بلکه دنیا را پُر کرده بود. این کار برای این بود که آن سخنرانی را تحتالشّعاع قرار دهند. حمله به سکّوهای نفتی و امثال این اقدامات، نوع دیگر تقابل عملی امریکا بود. در طول این سالها، بیشتر تکیه روی تقابل عملی بود؛ اقدام سیاسی و اقتصادی یا نیمهنظامی و حتّی نظامی. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1382/01/22 عنوان فیش :پیوندها و تضادهای منافع آمریکا و عراق در جنگ تحمیلی کلیدواژه(ها) : تاریخ دشمنی آمریکا با ایران, تاریخ دفاع مقدس, تاریخ دوران بعد از فروپاشی شوروی و سلطه آمریکا, حمله آمریکا به عراق, پشتیبانی آمریکا از رژیم بعثی عراق در جنگ, صدام حسین, پشتیبانی آمریکا از رژیم بعثی عراق در جنگ نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : [در حمله آمریکا به عراق]قضیه، آزاد كردن مردم عراق نیست. چهار قضیه است كه باید از هم تفكیك كرد. یكی مسألهی سقوط صدّام است. یك مزاحمت و تضادی بین منافع صدّام و منافع هیئت حاكمهی آمریكا پیش آمد كه به درگیری و كشمكش انجامید. آنها قویتر بودند و صدّام را ساقط كردند؛ این یك قضیه است. در مورد این قضیه، ما موضع روشنی داریم كه این موضع را هم عرض خواهم كرد. موضع ما در مورد هریك از این چهار قضیه، روشن است. قضایا را تفكیك میكنیم تا موضع نظام جمهوری اسلامی كه برخاسته از فكر و تدبیر اسلامی و رعایت مصالح و منافع كشور است، معلوم شود. پس یكی مسألهی سقوطِ صدام است... در مورد مسألهی اوّل كه سقوط صدّام است، قضیه اساساً به این صورت است كه صدّام از اوّلِ كار با آمریكا هیچگونه تضاد منافع نداشت. البته در گزارشها هم هست، من این را نمیتوانم بهجد ادّعا كنم؛ لكن خود آمریكاییها ادّعا كردند كه سازمان«سیای آمریكا از اوّل در كودتای بعثیها در عراق در سال 1347 هجری شمسی نقش داشته است. ممكن است راست باشد و ممكن است راست نباشد. من نمیخواهم چیزی را كه یقین نداریم بگویم، لكن شكّی نیست كه بعد از آن، بخصوص بعد از قیام انقلاب اسلامی و تشكیل نظام جمهوری اسلامی، منافع اینها به هم گره خورد. قبل از آن هم نشستند با طاغوت ایران، محمّد رضا، توافق كردند. پیدا بود كه منافعشان به هم نزدیك است. بعد كه انقلاب به وجود آمد، منافع اینها مشترك شد. صدّام طمع ارضی به كشور ما داشت، آمریكا هم با تشكیل نظام جمهوری اسلامی مخالف بود و میخواست حكومت طاغوتیِ دستنشانده را برگرداند. این منافع باهم گره خوردند، لذا در سال 1359 وقتی جنگ تحمیلی عراق علیه ایران شروع شد و صدّام در روز اوّل به همین تهران هجوم هوایی كرد، آمریكاییها از ساعت اوّل حتّی چشمغرّهای به او نرفتند و كمك خودشان را به او روز به روز بیشتر كردند. اینها چیزهای یقینی است، یعنی جای احتمال نیست. البته یك احتمال این است كه از قبل با آمریكا هماهنگ كرده بود. این را نمیتوانم ادّعا كنم، چون نمیدانم. البته در این زمینه گزارشهایی هست. در سفرهایی كه بنده در زمان ریاست جمهوری داشتم، بعضی از رؤسای كشورهای اسلامی به ما میگفتند كه او قبلًا با بعضی جاها هماهنگ كرده بود. بههرحال ما یقین نداریم. آنچه كه یقین داریم این است كه بعد از شروع جنگ، از طرف آمریكا حدّ اكثر حمایت نسبت به صدّام صورت گرفت و از صدّام حمایت كردند. حتّی سازمان ملل را زیر فشار خود به انحای مختلف به حمایت از صدّام وادار كردند. ما هشت سال این جنگ را تحمّل كردیم. صدّام به درد آمریكاییها خورد؛ چون توانست به نفع آنها هشت سال انقلاب اسلامی را به یك مسألهی داخلی خونین، یعنی جنگ، مشغول كند. خوب؛ جنگ همّ و اشتغال و توجّه ذهنی زیادی میطلبد. اگر انقلابِ یك كشوری در اوّلِ كار مبتلا به چنین جنگ خونینی نشود، مجال بازسازی و مجال كارهای بزرگ برای آن وجود دارد. صدّام هشت سال از بهترین اوقات ما را به نفع آمریكا مشغول كرد؛ برای اینكه منافعشان به هم گره خورده بود. بعد كه در سال 1369 صدّام به كویت حمله كرد، تضاد منافع پیدا شد و دیدند بلندپروازی این آدم طوری است كه منافع آمریكا را در منطقه به خطر میاندازد؛ چون حمله به كویت، حمله به منافع آمریكا بود. اگر جلوِ صدّام را نمیگرفتند، ممكن بود پس از آن به عربستان سعودی هم حمله كند. خودِ او این را همان وقت هم میگفت! میگفت من كویت را كه بگیرم، میروم جلو، تا امارات، تا بحرین و تا قطر و تا هرجا كه بشود! نیّت صدّام این بود. خوب؛ اینجا منافعشان با همدیگر تضاد پیدا كرد. از اینجا فشارهای سازمان مللی و تبلیغاتی علیه صدام شروع شد. صدّام آدمی نبود كه در مقابل آمریكا مقاومت كند. او حاضر بود كوتاه آمده و با آنها كنار بیاید، منتها آمریكاییها نمیتوانستند و صدّام معضلی برایشان بود. اگر آمریكاییها با او كنار میآمدند، رفقای خود را در خلیج فارس از دست میدادند. حكّام خلیج فارس حاضر نبودند كه آمریكا صدّام را مجدّداً و مثل سابق تقویت كند، چون میترسیدند. از طرف دیگر، اگر بنا بود آمریكا صدام را بهكلّی زیر فشار قرار دهد، منافعی كه در عراق هست از دست آمریكا میرفت. لذا تضادی برای آمریكا وجود داشت. عراق كشوری بااینهمه نفت، بااینهمه منابع و با حدود بیست میلیون جمعیت برای آمریكا در این نقطهی مهمّ خاورمیانه خیلی جذّاب بود. آمریكا میخواست در عراق حضور داشته باشد، فعالیت كند، چپاول كند، اما نمیتوانست. بهخاطر اینكه اگر با صدّام كنار میآمد، از آنطرف مشكل وجود داشت و اگر كنار نمیآمد، این منافع از دست او میرفت. این تضاد بین آمریكا و رژیم صدّام بتدریج شدّت گرفت. لذا در فكر رفتند كه بهگونهای صدّام را از میان بردارند، عراق را برای خود صاف و راحت كنند. این قضایا دنبال آن است. بنابراین اینكه آمریكاییها یا انگلیسیها ادّعا كنند كه ما آمدیم بهخاطر مردم عراق صدّام را برداشتیم، یك دروغ كاملًا مفتضح و آشكار است. این كار ابداً بهخاطر مردم عراق نبود. اینها صدّام را برداشتند، چون منافعشان با منافع صدّام تضاد پیدا كرد، و الّا آن وقتیكه منافعشان یكی بود، حمایتش هم میكردند؛ كمااینكه در دوران جنگ حمایت كردند. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از خانوادههای شهدا - 1376/02/17 عنوان فیش :عدم صداقت امریکا در حمایت از حقوق بشر کلیدواژه(ها) : حقوق بشر, سوء استفاده از مفاهیم شریف, تاریخ دفاع مقدس, تاریخ دشمنی آمریکا با ایران, رژیم بعثی عراق, پشتیبانی آمریکا از رژیم بعثی عراق در جنگ نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : خیلی خطاست که ما در زمینهی مسائل حقوق بشر، طوری حرف بزنیم که آنها راضی شوند. همان کسانی که خودشان برای حقوق بشر - به معنای حقیقی - هیچ ارزشی قائل نیستند؛ اما آن را چماقی کردهاند که بر سر جاهایی بکوبند! امریکا، سردمدار حقوق بشر در دنیا شده است! قبل از شروع جنگ، از نظر امریکا، دولت عراق در خدمت دولتهای حامی تروریسم بود. در سالهای شصت و یک و شصت و دو رزمندگان سلحشور ما توانستند دشمن را به زانو در آورند و او را از مرزها عقب برانند و دشمن بعثی مجبور شد برای مقابله با ما، از سلاح شیمیایی و سلاحهای کشتار جمعی استفاده کند - یعنی جنایت جنگی بکند - در همان اوقات، دولت امریکا احساس کرد که باید جبههی عراق را حمایت کند، تا دولت بعثی بتواند نقش خیانتآمیز خود را در مقابل نظام جمهوری اسلامی ایفا نماید. در همان سالها که دولت عراق سلاح شیمیایی بهکار برد، اینها اسم عراق را از فهرست دولتهای حامی تروریسم خارج کردند! مسألهی حمایت اینها از حقوق بشر، چنین است! مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از دانشآموزان و دانشجویان - 1372/08/12 عنوان فیش :تعریف دوگانه ایران و آمریکا از قضیه 13 آبان 58 کلیدواژه(ها) : دخالتهای آمریکا در ایران, دشمنی آمریکا با انقلاب و نظام اسلامی, تاریخ دشمنی آمریکا با ایران, تسخیر لانه جاسوسی, سیزده آبان, حمایت آمریکا از رژیم پهلوی, تاریخ مبارزات و پیروزی انقلاب اسلامی نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : این ایام[13آبان]، مناسبت بسیار مهمّی برای ملت ایران است. یعنی خاطرهی درگیری ملت ایران با استکبار، که مظهر آن مظهر استکبار و استبداد جهانی، یعنی همان دولت امریکاست. عجیب این است که در این سه حادثهای که در روز سیزدهم آبان مجتمع شدهاند، درگیری بین این دو طرف است. بعضی از این حوادث طوری است که ملت ایران، مظلوم و مضروب واقع شده و مورد ستم قرار گرفته است؛ و کیفیّت بعضی دیگر، طوری است که طرفِ امریکایی، سزای آن ظلمها و ستمهای قبلی خود را دیده است. به نظر من، با قضیهی تسخیر لانهی جاسوسی بهوسیلهی عدّهای از جوانان مؤمن و مبارز و رشید ملت ایران، باید اینگونه برخورد کرد. امروزه در عرف سیاستی که امریکاییها آن را هدایت میکنند، قضیه اینگونه مطرح نمیشود. قضیه را اینطور مطرح میکنند که امریکا مثل همهی کشورهای دیگر در داخل تهران سفارتخانهای داشت و عدّهای از روی بیتربیتی و بیاعتنایی به موازین بینالمللی، ریختند و این سفارتخانه را که خانهی امریکاییها بود، تسخیر کردند و دیپلماتها را دستگیر نمودند. اینطور، قضیه را در دنیا منعکس میکنند. در حالی که طرح این قضیه به این شکل، خلاف واقع و غلط است. قضیه اینطور نیست. قضیه این است که دولت امریکا، یک نظام جبّار را در کودتای بیستوهشتم مرداد سال 32، در ایران بر سرِ کار آورد. بیستوپنج سال، انواع پشتیبانیها را از آن نظام جبّارِ ظالمِ غاصبِ خائن و فاسد انجام داد. در همان سالِ آخر؛ یعنی تقریباً آخرین سالی که آن رژیم نابجا و نابحق و فاسد بر سرِ کار بود، همان آقایی که امروز در دنیا چهرهی مردم دوستی به خود گرفته است و این گوشه و آن گوشهی دنیا، در قضایای بینالمللی دخالتهای بیجا و حضور بیفایده میکند، رئیس جمهور آمریکا بود. رئیس جمهور دمکراتِ امریکا، در همان حالی که ملت ایران نهایت شدّتها و سختیها را از دست آن رژیمِ فاسدِ غاصب میکشید، به ایران آمد، نان ملت ایران را اینجا خورد، بر سر سفرهی رنگین غاصبان حکومت در ایران نشست و لذّتهایش را برد، بعد هم با حالت سرمستی، ایستاد و اعلام کرد که: «ایران صاحب بهترین حکومتهاست. امنترین جاهاست و اینها که بر سرِ کارند، بهترین حکّامند!» انگار نه انگار که دستِ شاه تا مِرفق به خون این ملت آلوده است. این کار را امریکاییها کردند. بعد از مدّتی هم در مثل چنین روزی یکعدّه دانشآموزان و نوجوانان ما این گلهای هنوز درست باز نشده را پرپر کردند. این ضربه را، اوّل آنها وارد آوردند. با همهی اینها، ملت ایران نجابت به خرج داد: وقتی که انقلاب پیروز شد، در اینجا هیچکس به امریکاییها صدمهای نزد؛ آنها را اذیّت نکردند؛ سفارت را از آنها نگرفتند. آنها را روانه کردند؛ با احترام به خانهی خودشان رفتند. کسی کاری به کارِ آنها نداشت. عدّهای از آنها هم در داخل سفارت ماندند. لکن شروع به توطئه کردند: تماس با مخالفین انقلاب؛ درس دادن به عناصر پس مانده و واماندهی رژیم پهلوی که در اینجا از ادامهی حیات مأیوس شده بودند. خوب؛ ملت ایران هوشیار است. ملت ایران غافل نیست و میفهمد که قضیه چیست. جوانان دانشجو، در روز سیزدهم آبان 58 که راهپیمایی میکردند، رفتند این مادهی فساد را از بین بردند. قضیه اینگونه است. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اصناف - 1370/04/13 عنوان فیش :حمله ناو آمریکایی به هواپیماى مسافربرى ایران کلیدواژه(ها) : حمله به هواپیمای مسافربری ایران, تاریخ جمهوری اسلامی در زمان حیات امام خمینی(ره), تاریخ دشمنی آمریکا با ایران, ترس دشمن, دشمنی آمریکا با انقلاب و نظام اسلامی نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : آن چیزى که دشمن را مىترساند، اتحاد ملت ایران است. این خونخواران جهانى، بیشتر از همه چیز از اتحاد شما مردم مىترسند. اگر نمىتوانند با یک ملت روبهرو بشوند، بر اثر این نیست که نمىخواهند روبهرو بشوند؛ نه، از وحدت و شجاعت و ایمان آن ملت مىترسند؛ والّا استعمار جهانى و استکبار نشان دادهاند که از جنایت باکى ندارند. چند سال قبل از این، مثل همین روزها بود که یک ناو امریکایى در خلیج فارس، هواپیماى مسافربرى ایران را با قریب سیصد مسافر هدف قرار داد و آن را ساقط کرد و سوزاند و غرق نمود و همهى آنان را از بین برد. بعد هم که اعتراض و جنجال شد و دنیا به حقانیت ملت ایران در این حادثه واقف گردید، عذرى خواستند و گفتند که ببخشید، اشتباه کردیم! عجب! اشتباه کردید؟! برخلاف عرف موجود بین همین قدرتمندان امروز جهانى - که خیلى هم به انسانیت و مبانى اخلاق اعتنایى ندارند - هواپیماى مسافربرى را که محترم است و کسى اجازه ندارد به هواپیماى مسافربرى تعرضى بکند، با قریب سیصد مسافر ساقط مىکنید و بعد مىگویید که اشتباه کردیم! غلط کردید اشتباه کردید! اشتباه کردیم یعنى چه؟! اگر فرماندهى آن ناو اشتباه کرده بود، پس چرا او را به محاکمه نکشیدید؟! چرا به او مدال دادید؟! چرا با انواع و اقسام گفتهها، به دشمنیهاى خودتان با ملت ایران ادامه دادید؟! چه اشتباهى؟! شماها در پیدا کردن هدفهاى شوم، هیچوقت اشتباه نمىکنید؛ در رسیدن به کار زشت بر ضد ملتهاى مستقل، هیچوقت اشتباه نمىکنید؛ درست مىروید و همان نقطهیى که زشتترین و بدترین است، پیدا مىکنید. امروز استکبار جهانى این است، امروز امریکا این است، اینها از جنایت باکى ندارند. اگر در جایى اقدام نمىکنند، چون براى خودشان مقرون به صرفه نمىبینند و از چیزهایى ملاحظه مىکنند. از عمدهترین چیزهایى که ملاحظه مىکنند، یکپارچگى ملت است؛ این یکپارچگى را مثل گوهر گرانمایهیى حفظ کنید. مربوط به :بیانات در مراسم فارغالتحصیلی و اخذ سردوشی در دانشگاه هوایی - 1369/08/28 عنوان فیش :انقلاب اسلامی؛عامل توقف دخالت آمریکا در ایران کلیدواژه(ها) : کودتای 28 مرداد, تاریخ دشمنی آمریکا با ایران, ماجرای طبس, دخالتهای آمریکا در ایران, استحکام نیروهای مسلح نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : ما باید نیروهای مسلح خودمان را هرچه بیشتر و با کیفیتتر و عمیقتر تقویت کنیم و این کار را خواهیم کرد. ابرقدرتها - و امروز بهطور مشخص امریکا - به این اکتفا نمیکنند که حولوحوش خانهی خود، در گرانادا و پاناما و امثال آن دخالت کنند؛ دخالت را به مناطق دوردستی مثل خلیجفارس هم کشاندند؛ اگرچه این اولین بارشان نبود. اولین باری که دخالت نظامی در این مناطق انجام گرفت، سال 1359 بود که نیروهای امریکا به فرمان رئیسجمهور دمکرات، به قصد اینکه خود را به تهران برسانند، به طبس حملهی نظامی کردند. البته از همان نیمهی راه، جسدهای سیاهشده و جزغاله شدهشان برگشت! عجیب است! کشور عزیز و ملت بزرگ و منطقهی تاریخی ما، آزمایشگاه چه تجربههای بزرگی است. اتفاقاً اولین باری هم که امریکاییها، دخالت مستقیمی در اجرای یک کودتای نظامی در یک کشور کردند، در 28 مرداد 1332 بود که آن کودتای ننگین را مستقیماً با پول و عوامل و نقشه و نیروهای نظامی و شبه نظامیشان در تهران به راه انداختند. متأسفانه در آن روز، غفلتها موجب شد که توطئهی امریکاییها به نتیجه برسد. اما تمام شد و انقلاب اسلامی، درِ همهی این تجاوزها و پُرروییها و خباثتهای نسبت به ایران را روی دشمنان بسته است و شجاعت و کاراییهای شما و حضور ملت، باید برای همیشه این در را بسته بدارد. اینها آمدند، خلیج فارس را هم مشمول تجاوزها و دخالتها و کارهای غلط و ناشایست خودشان کردند. ما با این تجربه و تجربههای دیگر، لازم است نیروهای مسلح را تقویت کنیم؛ تقویت با ابزار مدرن و پیشرفته، تقویت با نگهداری و خودکفایی، تقویت با سازندگیها در درون نیروهای نظامی و سازمان صنایع دفاع، تقویت با دانش - کاری که شما در اینجا میکنید - تقویت با تجربه و آزمایش و تمرین دایمی و مستمر، تقویت با ایمان که پشتوانهی همهی آنهاست. مربوط به :بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم - 1368/10/06 عنوان فیش :مصداق قلدری آمریکا در دنیا کلیدواژه(ها) : نظام سلطه, استکبار, کودتای 28 مرداد, دخالتهای آمریکا, حمایت آمریکا از رژیم پهلوی, دخالتهای آمریکا در ایران, تاریخ دشمنی آمریکا با ایران, حمایت آمریکا از رژیم صهیونیستی نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : استکبار، یعنی گردن کلفتی و قلدری و آدمکشی و شرم نکردن و ابا نکردن و تجاوزِ توأم با وقاحت و سر را بالا گرفتن و سینه را سپر کردن. نظامی که امروز قدرتهای مقتدر عالم دارند، نظام استکباری است. امریکا وارد یک کشور دیگر میشود و با مردم آن کشور میجنگد. مردم با امریکا جنگیدند؛ بحث بر سر زید و عمرو نیست. مردم مایل نبودند که امریکا وارد کشورشان بشود و آنها را بکشد و خانههایشان را خراب کند و در خیابانها و جلوی مغازهها و مدرسهها و خانههایشان، تانک و نفربر زرهی و سرباز بیگانه بیاورد و از آن طرف هم، دولت انگلیس و فلان و بهمان دولت از او حمایت کنند و عدهی دیگری هم در دنیا بنشینند و تماشا و سکوت کنند. نظام جهانی و سلطهی استکبار، یعنی این. چند سال پیش که ما در کنفرانس عدم تعهد و در سازمان ملل شرکت کرده بودیم، همین نکته را به مردم دنیا گفتیم. گفتیم: مردم دنیا! رهبران دنیا! امروز بر دنیا نظام سلطه حاکم است. نظام سلطه، یعنی اینکه کسی در دنیا به اتکای سر نیزه و زور، قلدری بکند و شرم نکند و دیگران هم قلدری او را تحمل کنند. امروز، شما نمونهاش را مشاهده میکنید و رئیس جمهور فعلی امریکا، علیرغم چهرهی ملایمی که در اول کار به خود گرفته بود و تظاهر میکرد که با سیاستهای ریگان مخالف است، نشان داد که این هم برادر اوست و با هم فرقی ندارند و سیاست، یک سیاست و استکبار، یک طبیعت است و نمیتوانند طور دیگر باشند. او هم در دو سه سال اولِ ریاست جمهوریش، به گرانادا حمله کرد و حکومتی را ساقط نمود. این هم مثل او. اینها با همین روحیه، تقریباً بیست و پنج سال حکومت شاه را در ایران سر پا نگهداشتند. در سال 32، در اینجا کودتا کردند و حکومتی را سرنگون نمودند و شاه را سر کار آوردند و بیست و پنج سال از او حمایت کردند. همینها هستند که امروز علیه مردم کشورها، از نظامهای مرتجع و دیکتاتور دنیا حمایت میکنند. همینها هستند که صهیونیستها را در فلسطین آوردند و کاشتند و یک کشور را از دست ملتش گرفتند و غاصبی را در آن جا گذاشتند و دایم در طول چهل سال گذشته، از دولت اسرائیل حمایت کردند. این، نظام سلطه است. بزرگترین بلاهای عالم برای ملتهای دنیا، همین نظام سلطه است. اگر ملتها در کشور و خانهی خودشان، اختیار نداشته باشند، از وبا و طاعون و بدترین مرضها خطرناکتر است. مربوط به :بیانات در مجمع عمومی سازمان ملل - 1366/06/31 عنوان فیش :مصادیق دشمنی آمریکا با انقلاب اسلامی کلیدواژه(ها) : نقشه دشمن, تروریسم, تاریخ دشمنی آمریکا با ایران, تاریخ مبارزات و پیروزی انقلاب اسلامی, حمایت آمریکا از رژیم پهلوی, سازمان مجاهدین خلق نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : هنوز انقلاب به پیروزی نرسیده بود که دشمنی با آن شروع شد، و بیشتر از سوی امریکا. دستاندرکارانی که گذشت زمان را مجوز افشای رازهای نهان دانستهاند، امروز اعتراف میکنند که در ماههای آخر عمر رژیم ستمشاهی دستگاه ریاست جمهوری امریکا مشاور امنیتی رئیسجمهور و شخص او به شاه دلگرمی میداده، و او را تشویق به قاطعیت میکردهاند. مقصود از این قاطعیت همان چیزی است که بعدها بصورت مشخصتر در گفتههای شخصی به نام ژنرال هایزر شنیده شد. شخصی که با مأموریت ویژه از سوی رئیسجمهور امریکا به تهران آمده بود. از نظر او و طبق توصیههایی که به او شده بود، باید رژیم شاه و لو به بهای کشته شدن دههاهزار نفر محفوظ بماند. با این استدلال موجّه که این بهتر از آن است که بعدها چند برابر این کشته شوند. به نظر رژیم ایالات متحدهی امریکا این فرض که با عدم مداخلهی امریکا در امور داخلی ایران میتوان خون دههاهزار نفر در آن روز و چند برابر آن را پس از آن بر زمین نریخت، کاملًا مردود بوده است. یقیناً ناکام ماندن مأموریت هایزر و فرار او از تهران و به دام افتادن یا فراری شدن همهی کسانی که امریکا برای اجرای آن نقشهی شوم به آنها امید داشت، دلیلی جز کوبندگی موج انقلاب و قدرت عظیم ملتی که برای خدا قیام کرده و از هیچچیز جز خدا نمیترسد نداشت. این دشمنان انقلاب نبودند که کوتاه آمدند، این انقلاب بود که هر دشمنی را از میدان میراند. دشمن قبلًا نیز به دست شاه خائن هر فشاری را که ممکن بود وارد آورده بود. پس از پیروزی انقلاب توطئههای خصمانه به شکلهای دیگری آغاز شد؛ اولین کار تلاش همهجانبه برای نفوذ دادن ایادی دشمن در مدیریتهای انقلاب بود، و سپس با استفاده از جو باز سیاسی پس از یک دورهی اختناق چند دهساله سازماندهی احزاب و گروههای مخالف انقلاب. در مورد اول این نمونه جالب است، که مهرهی سرسپرده ولی نه چندان معروفی - که چند هفته پس از پیروزی انقلاب در دادگاه انقلاب خائن و مجرم شناخته شد - در اولین روزهای پیروزی با برانگیختن وسائل و وسائط توانست فرمانده نیروی هوایی شود؛ و در مورد دوم کافی است گفته شود که طیفی از سلطنتطلب تا کمونیست و از تجزیهطلب تا پانایرانیست را شامل میشد، و لازم است که فراموش نشود که برخی سفارتخانههای مقیم تهران از جمله سفارت امریکا، مرکزی برای هدایت و حمایت بعضی از این گروهها بودند. تروریسم خشن یکی دیگر از خصومتهای انتقامآمیز با انقلاب بود. گروههای فاقد پایگاه مردمی با دزدی سلاح و مواد - که آن روزها کار دشواری نبود - و پس با پشتیبانی دولتهای خارجی بزرگترین شبکهی تروریستی را در ایران ایجاد کردند. ترور فردی و جمعی، انفجارهای مهیب، هواپیما ربائی، آدمربائی، شکنجه و کشتارهای هولناک، کاری بود که به دست چندین گروه تروریستی مورد حمایت و تشویق دشمنان بزرگ انقلاب در ایران اتفاق افتاد. قربانیان این موج قساوت و خشونت را همهی قشرها تشکیل میدادند؛ از بزرگترین مدیران انقلاب و کشور تا افراد عادی جامعه - کارگران، زحمتکشان، زنان و کودکان و رهگذران بیخبر - امروز افراد و سران همان تروریستها - که غالباً مسؤولیت جنایات خود را نیز بر عهده گرفتهاند - در امریکا و فرانسه و برخی دیگر از کشورهای غربی مصونیت و زندگی راحت دارند، و بنام اپوزسیون انقلاب نامیده میشوند؛ و آن کشورها غالباً جمهوری اسلامی را به تروریسم متهم میکنند. از شگفتترین بازیهای سیاست این است، که مظلومترین قربانیان تروریسم کور و خشن به تروریسم متهم میشود، آن هم از سوی کسانی که خود در پیش راندن تروریستها به سوی آن و سپس پناه دادنشان نقشی بزرگ داشتند. مربوط به :بیانات در مجمع عمومی سازمان ملل - 1366/06/31 عنوان فیش :مصادیق متعدد خصومتهای امریکا علیه ایران کلیدواژه(ها) : تاریخ دشمنی آمریکا با ایران, حکام سعودی عربستان, مصادره اموال ایران توسط آمریکا نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : تاریخ ملت ما در فصلی سیاه، تلخ و خونین آمیخته به انواع دشمنیها و کینهورزیهای رژیم امریکاست. بیست و پنچ سال حمایت از رژیم دیکتاتور و جلاد پهلوی، با آن همه جنایاتی که وی نسبت به ملت ما مرتکب شد. غارت اموال این ملت با همدستی شاه، مقابلهی جدی با انقلاب در آخرین ماههای عمر رژیم شاه و تشویق وی به سرکوب تظاهرات میلیونی مردم. کارشکنی نسبت به انقلاب به وسائل گوناگون در اولین سالهای پیروزی، تماس تحریکآمیز سفارت امریکا در تهران با عناصر ضد انقلاب، کمک به کودتاچیان، کمک مستمر به عناصر تروریست و ضد انقلاب در خارج از کشور، بلوکه کردن نقدینهها و اموال ایران و عدم تحویل اجناسی که بهای آن مدتها قبل دریافت شده است، عدم تحویل اموالی که شاه از بیتالمال برداشته و به نام خود در بانکهای امریکا گذارده بود، تلاش برای محاصرهی اقتصادی و ایجاد جبههی متحد غرب علیه ملت ما، حمایت آشکار و مؤثر از عراق در جنگ علیه ما و بالأخره لشکرکشی بیمنطق قلدرمآبانه به خلیج فارس و در خطر قرار دادن جدی امنیت و آرامش منطقه. اینها بخشی از ادعانامهی ملت ما علیه رژیم ایالت متحدهی امریکاست. ادعا نامهای که میتواند کلیهی ادعاهای صلحطلبی و اظهارات سران این رژیم در مورد حُسن نیّت نسبت به جمهوری اسلامی را که ظاهراً هدفی جز حل مشکلات داخلیشان ندارد مورد تردید جدی قرار دهد. آخرین نمونه از طومار خصومتهای امریکا با ملتمان فاجعهی خونینی است که نسبت به حجاج بیدفاع و مظلوم در سرزمین مقدس مکه و در حرم امن الهی آفریده شد؛ و در آن نزدیک چهارصد ایرانی و غیر ایرانی که اکثراً زنان بودند به شهادت رسیدند، و چندین برابر مجروح و مصدوم و مضروب شدند. بنا به قرائنی دست امریکا در این فاجعهی بینظیر تاریخی مؤثر بوده است. آیا رژیم امریکا و دستنشاندگان سعودیاش برای کشتار این تعداد زن و مرد مظلوم و بیگناه پاسخ قانع کنندهای میتوانند ارائه دهند؟ بیشک فاجعهآفرینان برای توجیه عمل خود ناگزیرند بهانهای بتراشند و تهمتهایی بزنند؛ اما طبیعت حادثهای که یک طرف آن قریب به چهارصد تن مسافر کشته و بیشتر بانوان است، و یک طرف پلیس محلی مسلح به مسلسل و چماق و گاز سمی، راه هر بهانه را میبندد. درست است که خون، خونی که به ناحق و از سر ظلم و قساوت ریخته شود، پیام رسائی را - نه فقط برای امروز که برای همهی زمانها - با خود حمل میکند، و دست خونریز را افشاء میکند؛ اما حادثهی مکه از این جهت که هماهنگی سیاست امریکا با ارتجاع عرب را نشان میدهد، و پرده از پنهانکاریهای این دو در منطقهی خلیجفارس بر میدارد، دارای ابعادی جهانی است؛ و درخور آنکه در مجامع بینالمللی به دقت در آن نگریخته شود. من لازم میدانم مؤکداً بگویم، که این ادعانامه علیه سردمداران رژیم امریکاست، و نه علیه ملت امریکا؛که خود در صورت اطلاع از آنچه دولتش با ملتی کرده پای آن ادعانامه را امضا خواهد کرد. ملت ما نشان داده است که به هدفهای خود مؤمن و در راه آن تا سرحد نثار جان ایستاده است. چنین ملتی از امریکا و از هیچ قدرتی نمیترسد، و به یاری خدا نشان خواهد داد که پیروزی از آن حق و مؤمنان به حق است. |