مسلمانان در نهضت آزادی هندوستان / عبدالمنعم النمر / آیت الله سیدعلی حسینی خامنهای / کفاح المسلمین فی تحریر الهند
حساسیت بیشتر انگلیسی ها به گروههای استقلالطلب مسلمان در هند
این قضیه[مخالفت قدرتهای عالم با اسلام]، یکبار دیگر هم در یک برههی تاریخی دیگر اتفاق افتاده است و آن، هنگامی بود که امپراتوری قبلی انگلیس یک قرن قبل یا کمی بیشتر سرپرستی دنیا را از آن خود میدانست! انگلیسیها، آن زمان، در همهی دنیا دست و پای خودشان را باز کرده بودند و هرجا که از اسلام خبری بود، نسبت به آن حساستر بودند.من بیست، سی سال پیش از اینکه در باب مسائل شبه قارهی هند مطالعه میکردم و مینوشتم، متوجه شدم در میان گروههای استقلالطلب هندوستان که علیه انگلیسیها مبارزه میکردند و میان آنها، هم مسلمان بود هم هندو و هم سیک انگلیسیها نسبت به مسلمانان حساسیت خاصی داشتند! آنها با هندوها و سیکها کنار میآمدند، ولی با مسلمانان آبشان به یک جوی نمیرفت! لذا در وهلهی اول به سراغ مسلمانان میرفتند تا آنها را سرکوب کنند. یک لرد انگلیسی در همان روزگار گفته بود: «ما وقتی به تجربههای زمان خود مینگریم، احساس میکنیم اسلام با ما ذاتاً دشمن است!» انگلیسیها آن روز به این نتیجه رسیده بودند و بر این اساس عمل میکردند. در افغانستان همین کار را کردند، در هند همین کار را کردند و در ایران نیز همین کار را کردند. امروز هم استکبار امریکا و ایادی آن، عین همان تجربه را عمل میکنند و پیش میروند. عامل همهی اینها هم این است که از اسلام، بیش از پیش ترسیدهاند! ترس مضاعف اینها چه وقت آشکار شد؟ آن هنگام که نظام جمهوری اسلامی در ایران به رهبری قائد امت و انسان بزرگ دوران معاصر و چهرهی کمنظیر تاریخ ما، امام خمینی بزرگ رضوان اللّه تعالی علیه شکل گرفت و او پرچم اسلام را در این کشور برافراشت و چنین حکومت مقدسی را به وجود آورد. باورشان نمیشد که اسلام زنده شود و حکومت ایجاد کند. وقتی حکومت ایجاد شد و قدرتش را دیدند؛ نیروی نفوذ و تأثیرگذاریاش را روی انسانها دیدند؛ قدرتش را بر روی ملتهای دیگر دیدند؛ بیباکیش را در مقابل تهدیدها دیدند؛ بیطمعی و فریب نخوردنش را در برابر تطمیعها دیدند، فهمیدند حکومتی که باید با آن مبارزه کنند، این است.1371/01/15
لینک ثابت
حساسیت خاص استعمار انگلیس نسبت به مسلمین و قرآن
امروز تهاجم فرهنگی عظیمی علیه اسلام هست که ارتباط مستقیمی با انقلاب ندارد. این تهاجم، وسیعتر از انقلاب و علیه اسلام است. چیز عجیب و فوقالعادهیی است که با تمام ابعاد فرهنگی و اجتماعی و سیاسی، علیه اسلام - و حتّی اسلامی که در تودهی مردم الجزایر نفوذ دارد - وارد کارزار شده است. فقط یک استثنا دارد و آن اسلامِ وابسته به دستگاههای استعماری و فهدگونه است؛ والّا حتّی اسلامهای به معنای اعتقاد عوامانهی مردم هم مورد تهاجم است؛ چه برسد به اسلام ناب و انقلابی - و به تعبیر آنها اسلام ایران - که دیگر وضعش روشن است.
تهاجم عجیبی وجود دارد. چیزهایی که شما میشنوید - مثل حجاب در فرانسه و مبارزه با دختران محجبه در این کشور - اینها جرقههایی است که نشان از آتشهای زیر خاکستر میباشد و از کار عظیمی در پشت پرده خبر میدهد. قضیه فقط این نیست که یک دولتِ مثلاً لاییکی بگوید که ما نمیخواهیم محجبهیی باشد؛ نه، اینها اصلاً از اسلام به شدت احساس خطر کردهاند. البته، این موضوع تازگی هم ندارد؛ از سابق نیز اینطور بوده است.
من در کتاب «مسلمانان در نهضت آزادی هندوستان» این نکته را یادآور شدهام که یکی از نایبالسلطنههای هند قبل از استقلال این کشور در سال 1947 گفته بود که اوایلی که انگلیسیها وارد هند شده بودند - یعنی بعد از دوران کمپانی هند شرقی - و میخواستند حکومت هند را به دست بگیرند، گفته بودند که مسألهی ما در هند، مسلمانها هستند و بزرگترین هدف ما بایستی قلع و قمع و سرکوب آنها باشد! سخن معروف «گلادستون» را هم که حتماً شنیدهاید که گفته بود: این قرآن را باید برداشت. استعمارگران، از قدیم نسبت به اسلام همین احساس را میکردند که آن هم ناشی از چیزهایی بود که از اسلام دیده بودند.
مدتی از قضیهی تنباکو و قضایای مختلفی که در همان هند و افغانستان و ایران و مصر و سایر کشورها اتفاق افتاده بود، گذشته بود و استکبار و استعمار جهانی، از قدرت اسلام غافل شده بودند و دیگر آن حساسیت را نسبت به اسلام خیلی نشان نمیدادند. علتش هم این بود که از این طرف، اسلام چیزی از خودش نشان نداده بود و آنها قدری دچار غفلت شده بودند. چند دههیی که گذشت، انقلاب ما پیروز شد و تمام معلومات و معارف استعماری آنها - که در طول سالهای متمادی اندوخته بودند - بههم ریخت و ناگهان احساس کردند که همان اسلام قدیمی - که از او میترسیدند - با قدرت فراوان به میدان آمده است.
اینها، راجع به اسلام کارشناس و متفکر دارند که مینشینند بررسی میکنند و دربارهی ملتها و اندیشهها و روحیات و مذاهب گوناگون، پروندههایی درست میکنند و در مراکز تحقیقاتی و فرهنگی و جاسوسی و سیاسی خود، تمام آن پروندههای آرشیو شده را دو مرتبه مطرح میکنند و کارهای تحقیقاتی جدید انجام میدهند. این که میشنویم در اسرائیل، سمیناری تحت عنوان «شناخت اسلام و تشیع در ایران» برگزار میشود، به همین معنا و در همین جهت است. در بسیاری از جاهای دنیا، سمینارها و جلساتِ تحقیقاتییی توسط دنیای غرب و سرمایهداری و استکبار تشکیل میشود و تزهای گوناگونی برای بازنگری به اسلام مطرح میگردد.
استکبار، همهی وجودش را اندیشمندانه در جهت ادارهی مطلوب خودش به کار میگیرد و کاملاً با فکر حرکت میکند و جریانات جهانی را هدایت مینماید تا محفوظ بماند؛ چون میداند که اگر فکر و پیشبینی و آیندهنگری نکرد و اگر آمار نداشت، ضربه خواهد خورد.1368/09/07
لینک ثابت